لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
پیامدهای کارآفرینی
دامنه تاثیرات کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی. محققین تغییرات مختلفی را که کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند ، بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار داده اند . برخی از این تأثیرات عبارتند از:
• اشتغال زایی
• انتقال تکنولوژی
• ترغیب و تشویق سرمایهگذاری
• شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
• افزایش رفاه
• ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای مثبتی که توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ایجاد می کند، غیر قابل انکار است. بسیاری از محققان معتقدند که ، کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری کرده و بواسطه رفتارهای فرصتجویانه خود، اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می نمایند.
کارآفرینی، پایه های شکلگیری اقتصاد نوین:
اقتصاد در ابتدای هزاره سوم میلادی شاهد دگرگونیهای شگرفی بوده است. انقلاب فنآوری اطلاعات و تغییر ترکیب نیروی کار به نفع نیروهای دانش- محور از زمره این تغییرات است.
شاید مهمترین روندی که در اقتصاد دیده می شود حرکت به سوی یک نظام اقتصادی با ماهیت شبکهای است. در چنین اقتصادی ، کنترل و تخصیص منابع به صورت توزیع شده صورت می گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی به مراتب بیش از نظام متمرکز برنامه ریزی دولتی خواهد بود. نقش کارآفرینان در رویکرد شبکه مدار به مراتب پررنگتر از رویکرد اقتصاد کلاسیک است. در اقتصاد نوین، کارآفرینان در شبکه های اجتماعی نقش عناصر فعالی را ایفا می کنند که ارتقای بازده سرمایه های مادی و انسانی را فراهم می آورند.
رشد اقتصادی:
ویژگی بارز اقتصاد امروز ، تغییرات سریع است. لذا کشورهایی می توانند در چنین اقتصادی موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها ، میزان فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر است، قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتری کسب کنند.
تحقیقات انجام شده نشان داده که رشد اقتصادی با فعالیتهای کارآفرینانه ارتباط مستقیم دارد. در تحقیق - که به صورت ، سالیانه فعالیتهای کارآفرینی و تأثیرات آن در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار می دهد و در حال حاضر در بیش از 20 کشور جهان صورت می گیرد- این نتیجه بدست آمده که نرخ رشد اقتصادی یک کشور رابطه معنی داری با سطح فعالیتهای کارآفرینی آن دارد.
اشتغال زایی:
کارآفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا می نمایند. در حدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند. بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است.
از سال1980 تا کنون ، کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از 34 میلیون شغل ایجاد کرده اند. این در حالی است که از تعداد کارکنان شرکتهای بزرگ در این کشورها کاسته شده است. در ایالات متحده آمریکا، 5/81 درصد از مشاغل جدید از طریق شرکتهای تازه تاسیس به وجود آمده و 5% از شرکتهای تازه تاسیس، 77% از مشاغل جدید را ایجاد کردهاند.
ایجاد و رشد تکنولوژی:
بیش از 67 درصد از نوآوریهای تکنولوژیک و حدود 95 درصد از نوآوریهای منجر به تحولات بنیادی را کسب و کارهای کارآفرینانه پدید آورده اند.
کارآفرینان از طریق ایجاد فنآوری . ارائه محصولات و خدمات جدید ، قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری، سرگرمیهای نو، بهبود بهداشت و سلامتی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 9 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
پیامدهای نابرابری اجتماعی
پیامدهای مشترک انواع نابرابری
- ایجاد محرومیت برای اکثریت
- کاهش مشارکت اجتماعی
- تشدید تضادها و تنش های اجتماعی و به هم خوردن نظم
پیامدهای خاص هریک از انواع نابرابری
1. پیامدهای نابرابری موقعیتی
2. پیامدهای نابرابری بیرونی
3. پیامدهای نابرابری بخشی
4. پیامدهای نابرابری فضایی
پیامدهای نابرابری موقعیتی
پیامدهای نابرابری ثروتی
2. پیامدهای نابرابری قدرتی
3. پیامدهای نابرابری فکری
4. پیامدهای نابرابری منزلتی
پیامدهای نابرابری ثروتی
ترویج خشونت و تضاد در جامعه
- نتایج تحقیقات مختلف (از جمله دوک 1976 ، کربو 1983 ، بوسول و دیکسون 1990 ، مولر 1989 ، مسنر1989 ، کندی 1991) نشان می دهد نابرابری بویژه نابرابری درآمدی یک عامل عمده شورش و خشونت در جامعه است
- نابرابری درامدی دو نوع تضاد توزیعی ایجاد می کند :
1. تضاد انتشاری یا کلی مثل ضرب و جرح ، قتل و آدم کشی
2.تضاد سیاسی مثل شورش و خشونت سیاسی
- در جهان سوم که نابرابری درآمدی بیشتر است مرگ و میر ناشی از خشونت ها نیز بیشتر است
- اختلاف دیدگاهها بیشتر مربوط به مکانیسم های بینابینی نابرابری و خشونت است
تضعیف وفاق و انسجام اجتماعی
- نابرابری های ثروتی و تشدید تضادهای توزیعی ، زمینه عینی وفاق و همبستگی
اجتماعی را محدود می کند / سبب واگرایی است
تشدید نظارت ها و کنترل های رسمی و افزایش هزینه های کنترل
-افزایش سرمایه گذاری های امنیتی و انتظامی
افزایش نرخ باروری
- در مورد جهت علی نابرابری و باروری دو دیدگاه عمده وجود دارد :
- دیدگاه اول : ازدیاد باروری ، نابرابری را تشدید می کند (از طریق تحدید پس انداز و کاهش انتقال بین
نسلی )
-دیدگاه دوم : نابرابری ، باعث افزایش موالید می شود (میزان فایده به هزینه فرزند اضافی برای خانواده
های فقیر بویژه در جهان سوم بالاست و این امر محرکی برای داشتن فرزند بیشتر می شود )
پیامدهای نابرابری قدرتی
در سطح کلان ، از بین رفتن استقلال نسبی حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی و تضعیف کارکرد آنها
- در حوزه اقتصادی ، بازده اقتصادی کاهش پیدا می کند
- منابع و مزایادی رشد به جای سرمایه گذاری مجدد در جهت تولید ، در جهت حفظ سلسله مراتب ها
(قدرت) صرف می شود
- در حوزه فرهنگی ، دسترسی به اطلاعات آزاد برای تصمیم گیری محدود می شود
- ممیزی فکری و اطلاعاتی جامعه (ممیزی کتاب ، نشریات ، اخبار و..... )
- تضعیف خردورزی و استدلال / الزام به جای اقناع / تقلید به جای تحقیق
- در حوزه اجتماعی ، روابط بین گروهی و در نتیجه وفاق و انسجام اجتماعی ضعیف می گردد
- تضعیف انجمنها و روابط انجمنی ( روابط اجتماعی داوطلبانه)
- در حوزه سیاسی ، سبب بی تفاوتی و از خود بیگانگی سیاسی می شود
- تراکم قدرت مانع از تحرک سیاسی و بی اثرشدن مشارکت سیاسی می شود
در سطح خرد ، آزادی و استقلال فردی را محدود می کند
- تقویت دگرمختاری (hetronomy) و پدیده همزاد آن مثل چاپلوسی ، دورویی و نفاق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
طلاق و پیامدهاى شوم آن در سرنوشت فرزندان
ازدواج از سنتهاى حسنه جامعهاسلامى است و توجه به آن در روایات واحادیث، اهمیت مساله را بیش از پیشآشکار مىسازد. ازدواج علاوه بر آرامشزن و مرد، موجب بقاى نسل و سلامتجامعه مىگردد; چنانکه قرآن مىفرماید:یکى از نشانههاى خداوند این است کهبرایتان همسرى آفرید تا موجب آرامشتانباشد و بین شما الفت و مهربانى قرار داد.
با وجود تاکید بسیار بر ازدواج، جایىکه پاى شرف، دین و امکان خطر گناهپیش آید، طلاق ضرورت مىیابد. اسلامچون مسیحیت کاتولیک، پیمان ازدواج راناگسستنى نمىداند و یا چون یهود، به بازبودن نسبى درهاى خروجى اعتقادىندارد; بلکه طلاق را مبغوضترین حلالهامىشمرد (2) و آن را امرى آسیبى ولىاجتنابناپذیر مىداند و معتقد استچنانچه در حدى متعارف نگه داشته شود،مىتواند حایز نتایج مثبتى براى خانواده وجامعه باشد. (3) در جوامع پیشرفتهصنعتى، روابط انسانى و در پى آن روابطخانوادگى از ابعاد معنوى تهى و در نتیجهسست، سرد و آسیب پذیر شدهاست; تنهاهدف زندگى مشترک، ارضاىخواستههاى غریزى است و جسم وخواستههاى آن، محور تمام ارزشها وکوششهاست. چیزى ارزش خواندهمىشود یا به نظر داراى ارزش مىآید کهنیازهاى طبیعى و کششهاى جسمانى راپاسخ دهد; پس بمحض یکنواختشدنروابط جسمانى، طرفین در جستجوىسرچشمههاى دیگر تمتع، به پیوندهاىدیگر مىاندیشند
متاسفانه در سالهاى اخیر در کشور مانیز بویژه در شهرهاى بزرگى چون تهران -که بافت زندگى شهرى آن را به یک جامعهصنعتى تبدیل نموده است - آمار طلاقنسبتبه ازدواج، حرکتى افزایشى داشتهاستبطورى که طبق آمار بدست آمده درسال 1359، از هر 32377 ازدواج، 5260مورد به طلاق منجر شده و در سال1360، از 57833 مورد ازدواج، 9414مورد آن به طلاق انجامیده است که از اینتعداد در سال 59، 76/15 درصد طلاق بهتهران تعلق داشته و 11/7 درصد به کلکشور و در سال 60، 28/16 درصد بهتهران و 29/8 درصد در کل کشور بودهاست. (5)
دوگانگى وسیعى در آمار طلاق شهر وروستا بویژه تهران و روستا وجود دارد ودر مواردى تا 4 برابر گزارش شده است.علت این دوگانگى این است که در جامعهسنتى، سنتها همچون ستونهاى استوارموجب بقاى خانواده شده است در حالىکه جوامع صنعتى طلاق را نفى مىکنند وموجبات استحکام پیوند زناشویى را نیزفراهم نمىآورند; به همین دلیل الگو قراردادن قوانین غربى در جامعه اسلامى ماکار ساز نبوده، از معضلات پىآمد طلاقنمىکاهد; زیرا این قوانین مطابق با عرفغرب تدوین شده است و نمىتواندخواستههاى جوامع اسلامى و سنتى رابرآورده سازد. متاسفانه برخى ازتحصیلکردههاى این گونه جوامع نیزفریب ظواهر فریبنده این قوانین را خورده،پس از بازگشتبه وطن بانگ سر مىدهندکه بطور مثال حق طلاق به زن تعلق داشتهباشد و... . باید به اینان یادآورى کنیم کهآمار طلاق در خانوادههاى بىسواد و یابالاتر از فوق لیسانس و در میانخانوادههایى که زن استقلال مالى دارد،بیشتر است.
خوشبختانه زن مسلمان، از الگوىکامل خویش، بانوى دو عالم حضرتفاطمه زهرا«علیها السلام» پیروى مىکند که بهدست مبارک خویش دستاس مىکردند وبراى فرزندانشان لباس مىدوختند. زنجامعه ما علاوه بر رسیدگى به امور خانه،همسر و فرزندان، به اقتصاد منزل چه درخانه بعنوان خود اشتغالى (بافتنى،خیاطى، فرشبافى) و چه خارج از خانهکمک موثرى مىکند و همواره با رضایتکامل ایثار کرده، زندگى را بخوبى در کنارهمسر و فرزندان ادامه مىدهد. او مصداقاین ضرب المثل معروف است که:
زن خوب و فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
عدهاى از تحصیلکردگان ما که دادسخن سر مىدهند و خواستار یکسانشدن قوانین طلاق کشورمان با جوامعغربى هستند و دادن حق طلاق به زن،تقسیم دارایى و... را با همسر بعنوانپیشرفت و تمدن مطرح مىسازند، آگاهنیستند که در غرب آمار ازدواج اصولابسیار پایین است و روابط جنسى از چنانآزادى برخوردار است که تفاوت چندانىاز لحاظ حقوقى میان فرزندان نامشروع ودیگر فرزندان وجود ندارد و یا اگرازدواجى انجام مىگیرد اغلب بر اثرخیانت زن و شوهر و بىتفاوتى جامعه بهاین امر به طلاق مىانجامد. مرداک، جامعهشناس معروف، در بررسى طلاقدر چهل کشور به این نتیجه رسید که دربرخى جوامع، افکار عمومى با طلاقموافق است و حتى چنان آن را موردتشویق قرار مىدهند که اگر مردى براىمدت زیادى با یک زن زندگى کند، مورداستهزا قرار مىگیرد. حال این را مقایسهکنید با خانوادههاى سنتى ما که با وجودمقصر نبودن در طلاق دخترشان، چنان ازاین قضیه سرافکنده و شرمگین مىشوندکه ممکن استبه خاطر شدت سرزنشدختر خود را به بیمارى روانى یا به کاممرگ بکشانند.
جامعه ما طلاق را ننگ و علت آن رامعمولا بىکفایتى زن مىداند و این مسالهخود کمک بسیار مؤثرى در حفظ بنیانخانواده است; البته اگر ادامه زندگى بهگونهاى با درد و رنج همراه شود که خودموجب فساد بیشتر گردد طلاق در عینمذموم بودن، جایز شمرده مىشود
در مذمت طلاق پیامبر اکرم«صلى الله علیه وآله»فرمودهاند: طلاق ندهید زنان را الا ازتهمتى، که خداى تعالى ذوا قان را دوستندارد یعنى کسانى که هر وقتخواهندزنى نو کنند از مردان و زنان که هر وقتخواهند شوهرى نو کنند. (8)
طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد،رها شدن از قید نکاح و رهایى از زناشویىاست. (9) دهخدا طلاق را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 9 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
پیامدهای نابرابری اجتماعی
پیامدهای مشترک انواع نابرابری
- ایجاد محرومیت برای اکثریت
- کاهش مشارکت اجتماعی
- تشدید تضادها و تنش های اجتماعی و به هم خوردن نظم
پیامدهای خاص هریک از انواع نابرابری
1. پیامدهای نابرابری موقعیتی
2. پیامدهای نابرابری بیرونی
3. پیامدهای نابرابری بخشی
4. پیامدهای نابرابری فضایی
پیامدهای نابرابری موقعیتی
پیامدهای نابرابری ثروتی
2. پیامدهای نابرابری قدرتی
3. پیامدهای نابرابری فکری
4. پیامدهای نابرابری منزلتی
پیامدهای نابرابری ثروتی
ترویج خشونت و تضاد در جامعه
- نتایج تحقیقات مختلف (از جمله دوک 1976 ، کربو 1983 ، بوسول و دیکسون 1990 ، مولر 1989 ، مسنر1989 ، کندی 1991) نشان می دهد نابرابری بویژه نابرابری درآمدی یک عامل عمده شورش و خشونت در جامعه است
- نابرابری درامدی دو نوع تضاد توزیعی ایجاد می کند :
1. تضاد انتشاری یا کلی مثل ضرب و جرح ، قتل و آدم کشی
2.تضاد سیاسی مثل شورش و خشونت سیاسی
- در جهان سوم که نابرابری درآمدی بیشتر است مرگ و میر ناشی از خشونت ها نیز بیشتر است
- اختلاف دیدگاهها بیشتر مربوط به مکانیسم های بینابینی نابرابری و خشونت است
تضعیف وفاق و انسجام اجتماعی
- نابرابری های ثروتی و تشدید تضادهای توزیعی ، زمینه عینی وفاق و همبستگی
اجتماعی را محدود می کند / سبب واگرایی است
تشدید نظارت ها و کنترل های رسمی و افزایش هزینه های کنترل
-افزایش سرمایه گذاری های امنیتی و انتظامی
افزایش نرخ باروری
- در مورد جهت علی نابرابری و باروری دو دیدگاه عمده وجود دارد :
- دیدگاه اول : ازدیاد باروری ، نابرابری را تشدید می کند (از طریق تحدید پس انداز و کاهش انتقال بین
نسلی )
-دیدگاه دوم : نابرابری ، باعث افزایش موالید می شود (میزان فایده به هزینه فرزند اضافی برای خانواده
های فقیر بویژه در جهان سوم بالاست و این امر محرکی برای داشتن فرزند بیشتر می شود )
پیامدهای نابرابری قدرتی
در سطح کلان ، از بین رفتن استقلال نسبی حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی و تضعیف کارکرد آنها
- در حوزه اقتصادی ، بازده اقتصادی کاهش پیدا می کند
- منابع و مزایادی رشد به جای سرمایه گذاری مجدد در جهت تولید ، در جهت حفظ سلسله مراتب ها
(قدرت) صرف می شود
- در حوزه فرهنگی ، دسترسی به اطلاعات آزاد برای تصمیم گیری محدود می شود
- ممیزی فکری و اطلاعاتی جامعه (ممیزی کتاب ، نشریات ، اخبار و..... )
- تضعیف خردورزی و استدلال / الزام به جای اقناع / تقلید به جای تحقیق
- در حوزه اجتماعی ، روابط بین گروهی و در نتیجه وفاق و انسجام اجتماعی ضعیف می گردد
- تضعیف انجمنها و روابط انجمنی ( روابط اجتماعی داوطلبانه)
- در حوزه سیاسی ، سبب بی تفاوتی و از خود بیگانگی سیاسی می شود
- تراکم قدرت مانع از تحرک سیاسی و بی اثرشدن مشارکت سیاسی می شود
در سطح خرد ، آزادی و استقلال فردی را محدود می کند
- تقویت دگرمختاری (hetronomy) و پدیده همزاد آن مثل چاپلوسی ، دورویی و نفاق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
طلاق و پیامدهاى شوم آن در سرنوشت فرزندان
ازدواج از سنتهاى حسنه جامعهاسلامى است و توجه به آن در روایات واحادیث، اهمیت مساله را بیش از پیشآشکار مىسازد. ازدواج علاوه بر آرامشزن و مرد، موجب بقاى نسل و سلامتجامعه مىگردد; چنانکه قرآن مىفرماید:یکى از نشانههاى خداوند این است کهبرایتان همسرى آفرید تا موجب آرامشتانباشد و بین شما الفت و مهربانى قرار داد.
با وجود تاکید بسیار بر ازدواج، جایىکه پاى شرف، دین و امکان خطر گناهپیش آید، طلاق ضرورت مىیابد. اسلامچون مسیحیت کاتولیک، پیمان ازدواج راناگسستنى نمىداند و یا چون یهود، به بازبودن نسبى درهاى خروجى اعتقادىندارد; بلکه طلاق را مبغوضترین حلالهامىشمرد (2) و آن را امرى آسیبى ولىاجتنابناپذیر مىداند و معتقد استچنانچه در حدى متعارف نگه داشته شود،مىتواند حایز نتایج مثبتى براى خانواده وجامعه باشد. (3) در جوامع پیشرفتهصنعتى، روابط انسانى و در پى آن روابطخانوادگى از ابعاد معنوى تهى و در نتیجهسست، سرد و آسیب پذیر شدهاست; تنهاهدف زندگى مشترک، ارضاىخواستههاى غریزى است و جسم وخواستههاى آن، محور تمام ارزشها وکوششهاست. چیزى ارزش خواندهمىشود یا به نظر داراى ارزش مىآید کهنیازهاى طبیعى و کششهاى جسمانى راپاسخ دهد; پس بمحض یکنواختشدنروابط جسمانى، طرفین در جستجوىسرچشمههاى دیگر تمتع، به پیوندهاىدیگر مىاندیشند
متاسفانه در سالهاى اخیر در کشور مانیز بویژه در شهرهاى بزرگى چون تهران -که بافت زندگى شهرى آن را به یک جامعهصنعتى تبدیل نموده است - آمار طلاقنسبتبه ازدواج، حرکتى افزایشى داشتهاستبطورى که طبق آمار بدست آمده درسال 1359، از هر 32377 ازدواج، 5260مورد به طلاق منجر شده و در سال1360، از 57833 مورد ازدواج، 9414مورد آن به طلاق انجامیده است که از اینتعداد در سال 59، 76/15 درصد طلاق بهتهران تعلق داشته و 11/7 درصد به کلکشور و در سال 60، 28/16 درصد بهتهران و 29/8 درصد در کل کشور بودهاست. (5)
دوگانگى وسیعى در آمار طلاق شهر وروستا بویژه تهران و روستا وجود دارد ودر مواردى تا 4 برابر گزارش شده است.علت این دوگانگى این است که در جامعهسنتى، سنتها همچون ستونهاى استوارموجب بقاى خانواده شده است در حالىکه جوامع صنعتى طلاق را نفى مىکنند وموجبات استحکام پیوند زناشویى را نیزفراهم نمىآورند; به همین دلیل الگو قراردادن قوانین غربى در جامعه اسلامى ماکار ساز نبوده، از معضلات پىآمد طلاقنمىکاهد; زیرا این قوانین مطابق با عرفغرب تدوین شده است و نمىتواندخواستههاى جوامع اسلامى و سنتى رابرآورده سازد. متاسفانه برخى ازتحصیلکردههاى این گونه جوامع نیزفریب ظواهر فریبنده این قوانین را خورده،پس از بازگشتبه وطن بانگ سر مىدهندکه بطور مثال حق طلاق به زن تعلق داشتهباشد و... . باید به اینان یادآورى کنیم کهآمار طلاق در خانوادههاى بىسواد و یابالاتر از فوق لیسانس و در میانخانوادههایى که زن استقلال مالى دارد،بیشتر است.
خوشبختانه زن مسلمان، از الگوىکامل خویش، بانوى دو عالم حضرتفاطمه زهرا«علیها السلام» پیروى مىکند که بهدست مبارک خویش دستاس مىکردند وبراى فرزندانشان لباس مىدوختند. زنجامعه ما علاوه بر رسیدگى به امور خانه،همسر و فرزندان، به اقتصاد منزل چه درخانه بعنوان خود اشتغالى (بافتنى،خیاطى، فرشبافى) و چه خارج از خانهکمک موثرى مىکند و همواره با رضایتکامل ایثار کرده، زندگى را بخوبى در کنارهمسر و فرزندان ادامه مىدهد. او مصداقاین ضرب المثل معروف است که:
زن خوب و فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
عدهاى از تحصیلکردگان ما که دادسخن سر مىدهند و خواستار یکسانشدن قوانین طلاق کشورمان با جوامعغربى هستند و دادن حق طلاق به زن،تقسیم دارایى و... را با همسر بعنوانپیشرفت و تمدن مطرح مىسازند، آگاهنیستند که در غرب آمار ازدواج اصولابسیار پایین است و روابط جنسى از چنانآزادى برخوردار است که تفاوت چندانىاز لحاظ حقوقى میان فرزندان نامشروع ودیگر فرزندان وجود ندارد و یا اگرازدواجى انجام مىگیرد اغلب بر اثرخیانت زن و شوهر و بىتفاوتى جامعه بهاین امر به طلاق مىانجامد. مرداک، جامعهشناس معروف، در بررسى طلاقدر چهل کشور به این نتیجه رسید که دربرخى جوامع، افکار عمومى با طلاقموافق است و حتى چنان آن را موردتشویق قرار مىدهند که اگر مردى براىمدت زیادى با یک زن زندگى کند، مورداستهزا قرار مىگیرد. حال این را مقایسهکنید با خانوادههاى سنتى ما که با وجودمقصر نبودن در طلاق دخترشان، چنان ازاین قضیه سرافکنده و شرمگین مىشوندکه ممکن استبه خاطر شدت سرزنشدختر خود را به بیمارى روانى یا به کاممرگ بکشانند.
جامعه ما طلاق را ننگ و علت آن رامعمولا بىکفایتى زن مىداند و این مسالهخود کمک بسیار مؤثرى در حفظ بنیانخانواده است; البته اگر ادامه زندگى بهگونهاى با درد و رنج همراه شود که خودموجب فساد بیشتر گردد طلاق در عینمذموم بودن، جایز شمرده مىشود
در مذمت طلاق پیامبر اکرم«صلى الله علیه وآله»فرمودهاند: طلاق ندهید زنان را الا ازتهمتى، که خداى تعالى ذوا قان را دوستندارد یعنى کسانى که هر وقتخواهندزنى نو کنند از مردان و زنان که هر وقتخواهند شوهرى نو کنند. (8)
طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد،رها شدن از قید نکاح و رهایى از زناشویىاست. (9) دهخدا طلاق را