واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ

مقدمه

مبنای ثروت آفرینی در اقتصاد امروز دانش است . بی شک عصر حاضر ؛ عصر سازمانهاست و متولیان این سازمان ها , انسانها هستند ؛ انسانهایی که خودبه واسطه دراختیار داشتن عظیم ترین منبع یعنی تفکر می توانند موجبات تعالی ، حرکت و رشد سازمان ها را پدید آورند . در فضای پر شتاب و سرشار از تحول و رقابت دنیای امروز ، آنچه که منجر به کسب مزیت رقابتی سازمانهای می شود نیروی انسانی با کیفیت ، خلاق و پویاست .

از این رو در عصر حاضر ، منابع انسانی عمده ترین دارایی نا مشهود قلمداد می شوند و باید کارکنان را کلید طلایی بهبود کیفیت و بهره وری کلیه فرآیندهای سازمانی دانست . سازمان های پیشرو با تلاش برای جذب ، پرورش ، نگهداشت و به کارگیری نیروهای زبده مزیتی رقابتی امروز و فردای خود را تضممین می کنند . در این مقاله در مدیریت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط می پردازیم . توجه به این مقوله در مدیریت این شرکتها که در آینده اقتصادی کشور جایگاه ویژه ای دارند ، می تواند در این میان مهم به نظر می آید ، منابع انسانی به عنوان برجسته ترین عامل مزیت رقابتی در رشد و توسعه کارآفرینی و متعاقب آن تمایز سازمانها از یکدیگر نقش کلیدی ایفا کرده است . در همین راستا الگوی تعالی سازمانی ، توسعه و مشارکت کارکنان و همچنین یادگیری ، نوآوری و بهبود مستمر را جزء مفاهیم بنیادین خود قلمداد می کند و اشاره دارد که سازمان های پیشرو ، اهمیت روزافزون سرمایه های فکری کارکنان خود را دریافته اند و از دانش آنان در جهت تحقق اهداف اهداف کمی و کیفی خود بهره می برند .

گری پکر برنده جایزه نوبل در اقتصاد می گوید همان طور که کارخانه ها ، ماشین آلات و دیگر سرمایه های مادی بخشی از ثروت ملل شمرده می شوند سرمایه های انسانی نیز بخش دیگری از این ثروت هستند . بدون شک اموری چون فناوری ، ائتلاف های جهانی و نوآوری در آینده بر مزیت رقابتی سازمانها اثر می گذارند اما فراموش نکنیم گردش هر یک از این امور در گرو استعداد و توانایی نیروی انسانی است و بنابراین به نظر می رسد در آینده مزیت راهبردی و اقتصادی نصیب سازمانهایی خواهد شد که بتوانند در بازار بهتر از سایرین ، گروهی متنوع از بهترین و درخشان ترین استعداد های انسانی را جذب کنند ، پرورش دهند و ضمن به کارگیری اثر بخش ، نگهداری کنند . امروز شرکتهای بزرگ با مشکلات بزرگی رو به رو هستند اما شرکتهای کوچک با قابلیت انعطاف بالا و واکنش سریع به متغیر های محیطی و توانایی بالا در همسویی با نیاز بازار ، روز به روز سهم بیشتری از بازار به دست می آورند ، این حقیقت بازار کسب و کار در قرن پیش روی ماست . بازار رقابتی تنها به کسانی اجازه بقا می دهد که بهتر و نه الزاما بیشتر کار می کنند . با وجود اهمیت منابع انسانی و لزوما برنامه ریزی برای جذب ، نگهداشت و ارتقای توانمندی های نیروی انسانی به دلیل محدودیت ها و نیز عدم نگرش مبتنی بر مدیریت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط به این حوزه توجه کافی نمی شود .

برنامه ریزی بلند مدت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط

تحقیقات نشان داده عملکرد سازمانهایی که به مدیریت منابع انسانی می پردازد مطلوب تر و بالاتر از دیگر سازمانهاست . شرکتهای کوچک در عمل و گروهی از مدیران ارشد ممکن است و به طور اتفاقی دور هم جمع می شوند تا به حل مسائل استراتژیک بپردازد و قدم های بعدی را برنامه ریزی کنند .

برنامه ریزی استراتژیک مدیریت منابع انسانی ، الگوی استفاده بهینه از منابع انسانی موجود و برنامه ریزی برای تعیین نیازهای آتی برای توانمندسازی سازمان در کسب اهداف است .

این امر به این معنی است که چگونه منابع انسانی می توانند به عملکرد و بقای شرکت و کسب مزیت رقابتی یاری رسانند . یک شرکت زمانی دارای مزیت رقابتی است که منابع آن یکتا و بین رقبا ، متمایز باشد و تقلید کردن ازرفتار و روش شرکت توسط رقبا امری بعید به نظر آید . دانش ، تجربه ، مهارت ، تعهد کارکنان شرکت و روابط آنان با یکدیگر و بامرزهای خارج از سازمان ، مزیت رقابتی محسوب می شوند .

امروزه سوال موردمجادله بسیاری از محققان این است که آیا می توان مدیریت منابع انسانی را به همان نحوه و ماهیتی که درسازمان های بزرگ اعمال می شود، درسازمان های کوچک نیز اجرا کرد . نحوه مدیریت منابع انسانی با تغییر دراندازه سازمان تغییر می کند و درنتیجه مدیریت منابع انسانی درشرکت های کوچک و بزرگ متفاوت است ، به طور مثال درشرکت های کوچک به لحاظ نبود سیستم و سیاست های رسمی منابع انسانی ، استخدام کارکنان دارای نارسایی هایی است . دررابطه با چگونگی استخدام ، پاداش و ایجاد انگیره درکارکنان ، درک چگونگی آموزش، مدیریت عملکرد ، بهبود تغییرسازمانی و روابط نیروی کار درشرکت های کوچک اطلاعات اندکی دردست است . نقش موسس و بنیانگذاران شرکت از قبیل سبک رهبری ، کارایی فردی ، پشتکار و قدرت ریسک پذیری آنان درشکل گیری فرهنگ سازمانی درشرکت های کوچک و متوسط تاثیر زیادی دارد و نحوه مدیریت درهریک از این شرکت ها متناسب با شرایط مقتضی متفاوت خواهد بود . واضح و مبرهن است که ازنظر ماهیت واصول حاکم برمدیریت منابع انسانی تفاوت چندانی بین شرکت های کوچک و بزرگ نیست ولی ازنظر روش های رسیدن به اهداف تعیین شده یعنی درقالب اجرایی تفاوت هایی بین شرکت های بزرگ و کوچک دیده می شود .

بایدتوجه داشت که عبارت شرکت های کوچک و متوسط باوجود نشان دادن تمایز اصلی با شرکت های بزرگ ، خودحاوی طیف وسیعی از مجموعه هاست . پرواضح است که نیاز مدیریتی برای هدایت ، یک ، 10 ، 50 ، 250 کارمند بایکدیگر متفاوت است . پس باوجود قائل شدن تمایز میان شرکت های کوچک و بزرگ ، نحوه مدیریت درشرکت های کوچک نیز با توجه به تعداد کارکنان دارای تفاوت های اجرایی با یکدیگر است .

وظایف کلیدی مدیریت منابع انسانی درشرکت های کوچک و متوسط

درشرکت های کوچک قوانین و مقررات غیررسمی است و توسط مالک تنظیم می شود ، پس آزادی عمل کارکنان بیشتر است ، دراین وضعیت باتوجه به ساختار تخت شرکت های کوچک که موجب تسهیل ارتباط مدیران سطوح بالا باسطوح عملیاتی می شود ، مدیران درارتباط نزدیک تری با کارکنان خودهستند . به طور مثال مدیرمنابع انسانی می تواند دردادن مرخصی به



خرید و دانلود تحقیق در مورد نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ 19 ص


تحقیق درباره عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی دانش آموزان دختر در شهرستان ایذه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی دانش آموزان دختر در شهرستان ایذه عبارتند از :

1. نحوه نگرش والدین به مسایل عاطفی واحساساتی در خانواده و تامین امنیت دختران درمنزل

2. طبقه اجتماعی و اقتصادی خانواده درجامعه شهری ویا روستای محل زندگی

3. سطح فکری و فرهنگی خانواده وتحصیلات والدین

4. تعداد جمعیت خانواده

5. اشتغال دختران ضمن تحصیل

6. اشتغال مادران

7. رابطه بین والدین و آموزشگاه

8. اثرات ماهواره و فیلم های آن بر روی دختران دانش اموز

9. نحوه نگرش وایدئو لوژی خانواده به مسایل دینی ومادی

اکنون از بین عوامل فوق به توضیح مهمترین آنها می پردازم :

فصل اول

1. نحوه نگرش والدین به مسایل عاطفی واحساساتی در خانواده و تامین امنیت دختران درمنزل

· والدین دارای شغل ازاد وغیر دولتی

دختران شهر وروستا های ایذه مقدار قابل توجهی از وقت خود را درمنزل می گذراند .

به همین دلیل مهم ترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل ، خانواده ِِآنهااست .

با پاسخ وپرسش های که در طول مدت خدمتم از دانش اموزانی که نسبت به درس و تحصیل بی علاقه بودند دلیل عمده نگرش منفی آن انها به درس و مدرسه وسرچشمه بروز اصلی خانواده شان بود.نگرش خانواده بیشتر انها نسبت به مدرسه ، معلمان و درس ، منفی بود و یا بین آنچه می گفتندو آنچه عمل می کردند تفاوت وجود داشته است.واین یک امر طبیعی است که به تدریج فرزند آنها نیز نگرش منفی به درس و تحصیل پیدا خواهد کرد .بیشتر پدرانی که شغل ازاد داشتند و به کار تجارت خصوصا انهایی که به مبالادت مرزی اشتغال داشتند درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی می کنند وهمین نگرش را به فرزندان خود منتقل ساخته و برای پیشرفت درس آنها هیچ گونه کوششی انجام نمی دهند . انها مدرسه را ابزاری برای کنترل کودکان شان خصوصا در ایام جوانی و دوران متوسطه می دانستند . وبیشتر دوست دارندکه پسرانشان بجای شرکا با انها همراه شوند تا منفعتی که می برند دو چندان شود . واین نگرش منفی به مدرسه ودرس به دختران هم منتقل می شود . بدون انکه تکرار کنند و حرفی به میان بیاورند ارزو داشتند که به جای دخترانشان پسر داشتند و در این تجارت انها همراهی کنند . این نگرش بسیار مخرب در بیشتر این خانواده ها وجود دارد . بیشتر این پدران در ایام هفته در منزل نیستند و زمانی که هم باشند بیشتر به حساب وکتابهایشان رسیدگی می کنند و وقتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندانشان ندارند . در چنین خانواده هایی معمولا در نبود پدر پسران ارشد و یا بقیه سرپرستی خانواده را بعهده دارند و دختران کمتر در امور دخالت داده می شوند . این تبعیض بوجود امده بر روحیات دختران تاثیر منفی گذاشته واغلب انها دارای افت تحصیلی شدید تری نسبت به بقیه دارند .

· شغل عام و کم درامد ویا در رده پایین تر یا بی سرپرست ویا بدسرپرست یا تک سرپرست

· آرزوهای برآورده نشده والدین و وظیفه فرزندان

بیشترخانواده های شهری وروستایی که درامد انها کم تر است مانند دست فروشان وتاناکورا فروشان و شغل های بقالی و سوپر مارکتهای که در خیابانهای فرعی و محله های دور از مرکز شهر هستند یک جمله را همیشه به فرزندان خود یاد اوری می کنند اینکه درس بخوانند تا در اینده چیزی بشوند وبرای خود کسی باشند تامانند انها زندگی بدی نداشته باشند ودر حقیقت از فرزندانشان انتظار دارند تا آرزوهای براورده نشده انها را تحقق بخشند . و چنانچه این روند رو به ضعف گذاشت باعٍث تضعیف روحیه آنان شده وزندگی رقت بار والدینشان برای همیشه نصیب خود می دانند ورهایی از ان را محال می پندارند.بیشتر دانش اموزانی که پدران ویا والدین انها دارای چنین شغل های هستند درس خواندن را تنها برای رهایی از تنگ دستی و فقر می دانند و بیشتر تلاش انها به همین منظور است اما متاسفانه با توهماتی که همیشه گریبانگیر اغلب انهااست با شکست مواجه می شوند واگر از یک یا دو درس نتوانند موفق شوند ارزو های خود را برباد رفته می دانند و باعث می شود تا در دیگر دروس نیزتلاش خود را بکار نبرند. و دچار افت تحصیلی شدید گردند که جبران ان تقریبا ممکن نخواهد بود.

· تبعیض در بین فرزندان

مورد دیگری که در چنین خانواد های رایج است تبیعض بین دختران وپسران است . ان ها داشتن دختر را مایه درد سر و بی ابرویی که باید همیشه تحت نظر باشند تا کاری خلاف عرف خانواده فامیل وهمسایه ها انجام ندهند . انان هموراه این نکته را تکرار می کنند که یک پسر بهتر از 1000دختر است . دختر ها مال دیگرانند و برای دیگران آنها را بزرگ می کنند . دختران تا بزرگ می شوند وازدواج می کنند نان خور اضافی وجای دیگری اشغال می کنند . همیشه از طرف خانواده و دیگر افراد فامیل سرکوب می شوند وضعیفه بودن شان مرتب به انها یاد آوری می شوند . حتی فر ستادن انها به مدرسه نیز از روی خیر خواهی و ترحم است . چنانچه دختری دارای افت تحصیلی شود ومردود گردد از فرستادن دوباره ان جلوگیری می کنند . میزان بی سوادی دختران و زنان در این خانواده ها بسیار بالا است انان یا سواد ندارند ویا کم سواد هستند . و همیشه در سنین پایین ازدواج می کنند .

· خشونت علیه دختران وزنان

خشونت علیه دختران یکی از شایع ترین نمود خشونت واستبداد دراین گونه خانواده ها در شهر ایذه وروستاههای اطراف ان است. اعمال خشونت معمولا از سوی پدران و برادران بزرگتر اعمال میشود . به کاربردن کلمات رکیک ودور از نزاکت وادب ،فحش ودشنام ، بهانه گیری های غیر معقول ،دادوفریاد غیر اخلاقی ،فشارآوردن های روحی وروانی ، ضرب وشتم منجر به زخمی شدن ، تهدید به مرگ ، محروم کردن از خرج روزانه وغذا دربیشتر ان خانوادهها معمول شده است.

نگاه مالکیت والدین بر فرزندان خصوصا دختران وزنان در این منطقه یک قانون مطلقه وتغییر ناپذیر شده است. انان



خرید و دانلود تحقیق درباره عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی دانش آموزان دختر در شهرستان ایذه


تحقیق در مورد عوامل پیشرفت بر دانش اموزان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

● چکیده:

این مقاله به عنوان گزارشی از یافته‌های یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه‌ متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانه‌ای گزارش شده است.

به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقه‌‌ای و ۲۱۸۸ دانش‌آموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌های کمی پژوهش، با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.

● مقدمه

آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان می‌دهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل می‌کنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانش‌آموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونه‌ای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.

با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون‌ دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، می‌توان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامه‌ریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند که با انجام پژوهش می‌‌توان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینه‌‌های اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصه‌های مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.

از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:

آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه‌ وجود دارد؟

آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟

عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دسته‌بندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:

▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛

▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛

▪ حرارت و تهویه کلاس؛

▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛

▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛

▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانه‌های آموزشی.

استاندار‌هایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریه‌های علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها می‌پردازیم:

۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:

به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت می‌گیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد می‌گردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش‌آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.

روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجره‌ها، دریچه‌هاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین می‌گردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد .

جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف

نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس

تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/

تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰

آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/

مطالعه/بین قفسه‌ها/۲۰۰-۱۰۰

مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰

تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره‌های شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایه‌های مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت اظهار می‌‌دارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید می‌کند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک به طور خودکار کنترل می‌شود.

کولر و لیندسن در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانش‌آموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش می‌یابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس می‌شود.

۲) ابعاد ظاهری کلاس:

وب (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانش‌آموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانش‌آموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش می‌بخشد.

در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی می‌توان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.

رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگ‌آمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد عوامل پیشرفت بر دانش اموزان


تحقیق در مورد عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

    نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).

   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).

 

1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M   

الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .

1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).

  

1. Festinger 2. Frame of refrence 

الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).

2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و  

1. Marugama 2. Pottebaum 

عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.

    در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.

    پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این  نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).

 

 

 1. Byrn 2. Shavelson 

مدل علّی عمومی

(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)

 

 

پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی

 

 

 

 

 

 

 ب : تحقیقات انجام شده

1ـ    بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:

1ـ روحانی (1359) در پژوهش خود، رابطه خود پنداری و عوامل تشکیل دهنده آن (گرایش به مدرسه، گرایش به همسالان و خانواده) را با موفقیت تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق 240 دانش آموز سوم راهنمایی مرکب از 120 پسر و 120 دختر شرکت داشته اند که در یک آزمون خودپنداری شرکت نمودند و معدل کل سالانه آنها به عنوان معیاری برای میزان موفقیت تحصیلی استفاده شد. نتایج به وسیلة ضریب همبستگی  پیرسون محاسبه و نشان داد که بین خودپنداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد و همبستگی به دست آمده برای گروه دختر و پسر متفاوت بود، و در مجموع برای گروه دختران میزان همبستگی بیشتری میان خودپنداری و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد.

2ـ نیسی (1364) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر وپسر سال اول تا سوم دبیرستان» به این نتیجه دست یافت که افزایش وکاهش عزت نفس دانش آموزان دختروپسر باعث افزایش و کاهش عملکرد آن ها شده است و بین عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر همبستگی وجود دارد.

3ـ خیّر (1367) در تحقیق خود که درباره 439 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی که به دو گروه موفق (212 نفر) و ناموفق( 227 نفر) تقسیم شده بودند، دریافت که بین خود پنداری که بین خودپنداری و گرایش شغلی دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد. بدین گونه که دانش آموزان ناموفق در تحصیل به دلیل عدم موفقیت یک خودپنداری منفی را در خود شکل می دهند واحتمالاً به همین دلیل شغلهای «پایین تر» را انتخاب می کنند.

4ـ پورشافعی (1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» 160 نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاهة عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر 46/0 و برای دختران 49/0 بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال 01/0 نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.

5ـ بیابانگرد(1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70-69» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه 4،11و17 آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، 230 نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس          کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی 70-69 برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.

6ـ احسانی (1371) در پژوهشی که تحت عنوان «بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، برخوردار بودند.

7ـ در تحقیقی، فلسفی نژاد (1371)، نتیجه گیری کرد که تأثیر عزت نفس در سازگاری با محیط کلاس بدون توجه به جنسیت آزمودنی ها از نظر آماری معنادار است. اما هیچ گونه اثر متقابل بین عزت نفس و جنسیت مشاهده نگردید. و درضمن تفاوت معناداری بین عزت نفس پسران و دختران مشاهده نشد.

8ـ پور الصنایع (1371)، به منظور بررسی و مقایسة رابطة عزت نفس دردانش آموزان دختر موفق و پیشرفت تحصیلی آنها در دو پایگاه اقتصادی بالا و پایین، پژوهشی را به انجام رساند و دریافت که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد.

9ـ بخشی (1372)، با تحقیقی که تحت عنوان «بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، نشان داد که بین نمرات عزت نفس و معدل درسی آزمودنی ها همبستگی در حد 2/0 وجود دارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد عزت نفس و پیشرفت تحصیلی


تحقیق/ تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

● چکیده:

این مقاله به عنوان گزارشی از یافته‌های یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه‌ متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانه‌ای گزارش شده است.

به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقه‌‌ای و ۲۱۸۸ دانش‌آموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌های کمی پژوهش، با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.

● مقدمه

آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان می‌دهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل می‌کنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانش‌آموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونه‌ای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.

با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون‌ دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، می‌توان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامه‌ریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند که با انجام پژوهش می‌‌توان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینه‌‌های اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصه‌های مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.

از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:

آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه‌ وجود دارد؟

آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟

عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دسته‌بندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:

▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛

▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛

▪ حرارت و تهویه کلاس؛

▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛

▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛

▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانه‌های آموزشی.

استاندار‌هایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریه‌های علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها می‌پردازیم:

۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:

به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت می‌گیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد می‌گردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش‌آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.

روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجره‌ها، دریچه‌هاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین می‌گردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد .

جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف

نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس

تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/

تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰

آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/

مطالعه/بین قفسه‌ها/۲۰۰-۱۰۰

مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰

تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره‌های شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایه‌های مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت اظهار می‌‌دارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید می‌کند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک به طور خودکار کنترل می‌شود.

کولر و لیندسن در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانش‌آموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش می‌یابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس می‌شود.

۲) ابعاد ظاهری کلاس:

وب (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانش‌آموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانش‌آموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش می‌بخشد.

در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی می‌توان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.

رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگ‌آمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد.



خرید و دانلود تحقیق/ تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان