واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق. چه کنیم انسان ها همدیگررا بیشتر دوست داشته باشند وموانع محبت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 81

 

 

چه کنیم انسان ها همدیگررا بیشتر دوست داشته باشند وموانع محبت چیست؟ ج

چکیده ی مطالب

این تحقیق با عنوان چگونگی گسترش محبت وشناسایی موانع محبت در جامعه به مرحله ی اجرا گذاشته شده وسوال های این پژوهش به شرح زیر می باشد.

1- آیا تعلیمات اسلامی وبرنامه های پرورشی تاثیری در ایجاد محبت در جامعه دارد؟

2- آیا پیوند دل ها به معبود غایی در استحکام روابط مهر آمیز میان انسان ها موثر است؟

3- آیا خود خواهی واز جمله این موارد در هنگام به وجودآمدن ، تنها روان شخص را تانابودی می کشد یا دامن گیر عده ی زیادی است؟

4- آیا می توان ریشه های ناپایداری ارتباطات عاطفی را در خانواده واصول تربیتی آن ها جست؟

5- آیا محبت تاثیری در روابط اجتماعی بین انسان ها دارد؟

این پژوهش از نوع اجتماعی است که به روش کتابخانه ای انجام گردیده است هدف کلی پژوهش گران از انجام این پژوهش ، آشنایی با عوامل گسترش دهنده ی محبت ، خشم ، تعلیمات اسلامی وعوامل افزایش دهنده ی محبت بین مردم وزدودن موانع آن آشنا شویم

محبت در ذاتن عمر انسانی وجود دارد وبه خودی خود این محبت ظاهر نمی شود مگر اینکه شرایطی فراهم باشد وعلاوه بر این عواملی نیز وجود دارد که از گسترش آن جلوگیری می کند یکی از این عوامل خود خواهی وبی وفایی واز جمله این موارد بین مردم است که در عین بروز در روان شخصی باعث شیوع آن در بین افراد زیادی می شود که ریشه های این موانع را می توان در عواملی مانند خانواده ها واصول تربیتی آن ها جست وجو کرد وبه همین خاطر اگر فردی در جامعه از روابط عاطفی به سزایی برخوردار باشد یا اینکه هیچ بویی از محبت نبرده باشد تمام این رفتار ها به خانواده بر می گردد که بزرگان کشور با تعلیمات اسلامی وبرنامه هایی تحت عنوان تربیت صحیح عاطفی وروابط محبت آمیز باعث می شوند تا افق دید انسان ها بیشتر شود که این خود به تنهایی باعث پیوند دل ها به یکدیگر وایجاد روابط عاطفی در بین مردم است.

نتیجه گیری

نتایجی که از این تحقیق به دست آمده عبارتند از:

1- با وجود تعلامات اسلامی وبرنامه های پرورشی وپایدار شدن روابط عاطفی محبت در جامعه دو چندان می شود.

2-اگر بین انسان وخدا روابط حبی وجود داشته باشد روابط مهر آمیز بین مردم منسجم ومستحکم تر می شود.

چه کنیم انسان ها همدیگررا بیشتر دوست داشته باشند وموانع محبت چیست؟ د

3- در اثر به وجود آمدن خودخواهی واز جمله این موارد روان تعداد زیادی از افراد تحت تاثیر آن قرار می گیرد که این عوامل به تنهایی موانعی بزرگ در ایجاد محبت بین انسان هاست.

4- اگر اصول تربیتی والدین بر اساس نظم خاصی شکل نگیرد ویا اینکه والدین در رابطه با تربیت فرزند خود کوتاهی کنند وصفات زشت مانند بی اعتنایی و... را به آن ها منتقل سازند تزلزل ارتباطات عاطفی امری شایع می باشد.

5- محبت وروابط اجتماعی انسان ها مکمل یکدیگرند به طوری که اگر محبت در بین انمسان ها کاهش یابد روابط اجتماعی نیز روبه سستی وناپایداری می رود.

پیشنهادات علمی وکاربردی

1- پیشنهاد می گرددتمام افراد جامعه از دولت مردان ورجال سیاسی ، اقتصادی ،فرهنگی واجتماعی کگرفته تا مردم عادی جامعه برای رسیدن به یک جامعه ی متعادل ودست یابی به هدف دیرینه ی امامان وپیامبران یعنی محبت ودوستی بین مردم نهایت تلاش وکوشش خود را در غالب طرح ها وبرنامه ها ی اسلامی در جامعه پیاده کنند .

2- پیشنهاد می گردداندیشمندان وفقیهان مسایل مربوط به مهر ومحبت را آن چنان که خودش آیند مردم جامعه است بیان کنند.

3- پیشنهاد می گرددکه همه ی دستگاه های فرهنگی وتبلیغاتی ووزارتن آموزش و پرورش فعالیت های خود را در راستای آشنایی هر چه بیشتر مردم با محبت و ریشه کن کردن موانع آن

مانند خود خواهی و... افزایش دهند.

4- پیشنهاد می گردد در مراکز تربیتی سراسر کشور روابط محبت آمیز دل ها را از همان کودکی به مرحله ی اجرا بگذارند.

محدودیت ها وموانع

در انجام این پژوهش محققان با محدودیت ها ومشکلات زیادی مواجه بودند که بعضی از این محدودیت ها بدین شرح اعلام می گردد:

1- آشنا نبودن محققان با انجام تحقیق به روش کتابخانه ای ونداشتن الگوی مناسب برای این امر.

2- محدودیت زمانی برای انجام تحقیق ، زیرا محققان باید اوقات فراغت خود را به انجام تحقیق می پرداختند.

3- در دسترس نبودن همه ی منابع کتابخانه ای پیرامون موضوع

4- دسترسی نداشتن دائمی به اساتید راهنما.

چه کنیم انسان ها همدیگررا بیشتر دوست داشته باشند وموانع محبت چیست؟ ه

پیشگفتار

هدف کلی این پژوهش آشنایی با عوامل محبت وشناسایی موانع آن در زندگی اجتماعی و فردی است. مادر کار تحقیقی خود سعی کرده ایم تابا انجام این پژوهش اهمیت برقراری رابطه ی محبت آمیز میان انسان ها را در یابیم . همچنین بدانیم که چرا باید این گونه روابط عاطفی واخلاقی را به عنوان یک اصل اساسی در اجتماع بپذیریم وآشنایی با سفارشاتی که در این زمینه نقل شده است پاره ای از انگیزه های پژوهش گران رادر انجام این پژوهش تشکیل می دهد.

این پژوهش از نوع اجتماعی می باشد که به روش کتابخانه ای به مرحله ی اجرا گذاشته است. پژوهشگران کوشیده اند که بااستفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته اطلاعات مورد نیاز را از منابع کتابخانه ای مثل کتاب ها جمع آوری نمایند وبا استناد به نظرات اندیشمندان اسلامی ورهبران دینی وروان شناسان به تجزیه ،تحلیل و تفسیر داده ها بپردازند وجا دارد از زحمات وراهنمایی های مربی گرامی سرکار خانم جعفری قدر دانی نموده.

در اهمیت تحقیق همین بس که برای داشتن یک جامعه ی سالم لازم است که افراد بر اساس ارزش های روابط محبت آمیز وعاطفی پرورش یابند.



خرید و دانلود تحقیق. چه کنیم انسان ها همدیگررا بیشتر دوست داشته باشند وموانع محبت


تحقیق. اهل بیت چه کسانی هستند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 85

 

اهل بیت چه کسانی هستند

طبق احادیث متواتر و بی‌شماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتاب‌های معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و‌... موجود است و درکتاب‌های شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.

انس ابن مالک می گوید: رسول خدا‌(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) می‌رسید، می فرمود‌: ای اهل بیت من بر‌خیزید‌، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.

حضرت علی‌(ع) فرمود: رسول خدا‌(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود‌: خدا شما را رحمت کند‍ برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.

پیغمبر اکرم‌(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند‌.

شریک ابن عبدالله می‌گوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی‌(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدرباره‌اش نازل شده باشد‌؟ مردم عرض کردند‌: نه.

و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانواده‌ات‌؟ پاسخ داد: درباره تو و خانواده‌ات‌.

اشکال: بعضی گفته‌اند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زن‌های پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر می‌شوند؛ بنابر‌این دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمی‌داند.

پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین‌(ره) به چند صورت پاسخ داده است.

این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده می‌گوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زن‌های پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیه‌های قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.

چکیده

آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهم‌ترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب می‌گردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کرده‌اند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی می‌کنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، می‌توان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه ‌تطهیر و حدیث کساء، نوشتة‌ سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة‌ آیت الله سید علی موحد ابطحی،‌ اهل البیت یا چهره‍های درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة‌ التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة ‌علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة ‌تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کرده‌ایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة‌ تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ‌ابهامات و سؤالات مربوط به آیة‌تطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.

بررسی مهم‌ترین لغات آیة تطهیر

خداوند متعال در این سورة چنین می‌فرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط می‌خواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهم‌ترین واژه های آن را بررسی می‌کنیم:

1. إنما:

لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر می‌شود. همین مطلب را می‌توان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال می‌فرماید:

قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار می‌دهید، بیزارم.

 

بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم می‌خورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده،‌ دارای دو انحصار است که عبارت ‌اند از:

الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)

2. اراده:

راغب اصفهانی چنین می‌گوید:

فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.

آیت الله سید علی اکبر قرشی می‌نویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست می‌آید، این است که واژة‌ اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة‌ خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار می‌رود.

3. رجس:

احمد بن محمد الفیومی‌می‌گوید:



خرید و دانلود تحقیق. اهل بیت چه کسانی هستند


تحقیق درمورد- شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟

فردوسی‌ و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری:‌

فردوسی یک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنیا و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری‌ متعالی دارد که‌ به‌ «پندهای‌ سلیمان‌» می‌ماند و ارزش‌های جاودانی‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمی‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکیبی‌ زیبا و جالب‌ در شاهنامه به‌ چشم‌ می‌خورند، آثار متفکران‌ بزرگ‌ هند را به‌ یاد می‌آورد. علاقه آرنولد به‌ شاهنامه‌ ، و به‌ ویژه به‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌، ناشی‌ از شرحی‌ بود که‌ سنت بوو بر ترجمة‌ ژول‌ مول‌ از شاهنامه‌ نوشت‌. در اینجا، اشاره‌ به‌ برخی‌ دیگر از مترجمان‌ اروپایی‌ شاهنامه بی‌فایده‌ نیست‌. سرویلیام جونزازاولین‌ شرق‌شناسانی‌ بود که‌ به‌ ترجمة‌ داستان‌ رستم‌ وسهراب‌ به‌ سبک‌ تراژدی‌های‌ یونانی‌ روی‌ آورد. اندکی بعد جوزف‌ چمپیون (Joseph Champion) بخش‌هایی‌ از آغاز

شاهنامه‌ را به‌ شعر ترجمه‌ کرد و به‌ سال‌ 1875 در کلکته به‌ چاپ‌ رسانید. سبک‌ شعری‌ او بیشتر تقلیدی‌ بود از شاعر بزرگ‌ انگلیس‌ الکساندر پوپ‌ که‌ ایلیاد هومر را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ بود. از مترجمان‌ دیگر شاهنامه‌ باید به‌ جیمز اتکینسن‌ اشاره کرد که‌ بیشتر از چمپیون‌ با ادبیات‌ فارسی‌ آشنایی‌

داشت‌. او در سال‌ 1814 داستان‌ «رستم‌ و سهراب‌» را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورد و در 1832 نیز خلاصه‌ای‌ از شاهنامه‌ را در ترکیبی‌ از نظم‌ و نثر به‌ همان‌ زبان ترجمه‌ کرد. اتکینسن‌ همانند بسیاری‌ از علاقه‌مندان‌ به ادبیات‌ شرق‌ معتقد بود که‌ «آثار بزرگ‌ شرقی‌ قابل‌ توجه و از جهات‌ گوناگون‌ نظیر آثار کلاسیک‌ غرب‌اند.» از همین رو، وی‌ به‌ یافتن‌ وجوه‌ تشابه‌ بین‌ شاهنامه‌ و نوشته‌ها و سروده‌های‌ کلاسیک‌ اروپایی‌ پرداخت‌. به‌ عنوان نمونه‌، ابیات‌ زیر از شاهنامه‌ را در وصف‌ زیبایی تهمینه‌ ترجمه‌ کرده‌ و همراه‌ با شرح‌ گسترده‌ای‌ دربارة آثار مشابه‌ شاعرانی‌ چون‌ هومر، ویرژیل‌، آناکرئون‌ و شکسپیر انتشار داده‌است

خیام نیشابوری :

نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:

زان باده  که عمر را حیات دگر است         پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است

بر نه به کفم که کار عالم سمر است         بشتاب که عمر ای پسر در گذر است

هشدار! که روزگار شور انگیز است        ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است

در کام تو گر زمانه لوزینه نهد        زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.

اندیشه‌های فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست،‌ ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال‌های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می‌توان گفت که از نیمه‌ی اول قرن پنجم تا دهه‌های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه‌اش ابوالفتح، لقبش غیاث‌الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه‌دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق،‌ تقریباً به مسافت نیم‌فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همه‌ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده‌اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه‌ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می‌بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی می‌رسد و خواجه نظام‌الملک طوسی مشهور می‌شود. او به عهد خود وفا می‌کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می‌برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام‌الملک تقاضا می‌کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می‌کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی‌پردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلا‌ل‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام‌الملک طوسی، تصمیم گرفته‌ شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه‌ی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج‌هایی (مجموعه جدول‌هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره‌شناسی تدوین می‌شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می‌خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می‌رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می‌دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولین‌بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله‌ی رشته‌های بی‌نهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله‌ی اقلیدس بی‌استدلال مانده بود، به وسیله‌ی فرضیه‌ی خیام ثابت می‌شود.می‌توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه‌ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله‌ای هندسی، به معادله‌ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه‌ی سوم فائق آمد.خیام رساله‌ی مختصری تحت عنوان رساله‌ فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما درباره‌ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه‌ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه‌ی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه‌ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.

خیام و حافظ و اپیکوریسم:

نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.

از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.

به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.

خیام: کافر شراب‌خوار یا...؟

خیام شاعری کم‌گو بوده است. خیام اگرچه در درجه‌ی اول از علم و فضل بود، ولی عامه‌ی مردم او را به سبب رباعیاتش می‌شناسند. در مورد خیام نگرش‌های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده‌ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب‌خوار پنداشته‌اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می‌خوارگی نگریسته‌اند و حتی عده‌ای او را بی‌اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده‌اند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعه‌ی می، مملکت چین ارزدجز باده‌ی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشه‌ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده‌ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس‌آرایی و مزاح‌گویی می‌پرداخت و در مراسم خوش‌گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می‌کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می‌نمودند. بنابراین هر کس که پیشه‌ی شاعری را اختیار می‌کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می‌نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه‌ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می‌شود و از مشکل‌ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خوانده‌اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم‌الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه‌داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربار‌ه‌ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه‌ی رسانه‌های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله‌ی تشخیص سیمای او رباعی‌هایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعی‌هایی است که محققاً از او نیست.» همه‌ی خیام‌شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته‌اند و بسیاری از رباعی‌گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده‌های خویش در سایه‌ی این شهرت عالمگیر، سروده‌هایشان را به او منسوب کرده‌اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه‌ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی‌های صوفیانه‌ای نوشته‌اند و به این ترتیب با این افزایش‌‌ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده‌اند. با این همه اگر با دیده‌ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می‌نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه‌آمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نه‌تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌گذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونه‌ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی‌سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده‌ی کتاب خیام‌ِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعی‌گو پرداخته‌اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده‌اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجه‌ی غرض‌ورزی غربیان دانسته‌اند و گفته‌اند: «کسی چه می‌داند که غربیان آزمند و پول‌اندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواسته‌اند که کارخانه‌های شراب‌کشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسه‌ی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسه‌شان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتاده‌اند و راه افراط رفته‌اند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بی‌هیچ تردیدی، رباعی‌گو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یک‌بُعدی، دور از رویه‌ی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقت‌بین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفه‌ی خوش‌بینانه‌، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – می‌درخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقع‌بین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعه‌ی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بی‌تردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشه‌ی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی! از خصایص کلام حکیم عمر خیام می‌توان به این موارد اشاره کرد:1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر می‌کند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد- شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست


تحقیق درباره. شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟

فردوسی‌ و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری:‌

فردوسی یک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنیا و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری‌ متعالی دارد که‌ به‌ «پندهای‌ سلیمان‌» می‌ماند و ارزش‌های جاودانی‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمی‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکیبی‌ زیبا و جالب‌ در شاهنامه به‌ چشم‌ می‌خورند، آثار متفکران‌ بزرگ‌ هند را به‌ یاد می‌آورد. علاقه آرنولد به‌ شاهنامه‌ ، و به‌ ویژه به‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌، ناشی‌ از شرحی‌ بود که‌ سنت بوو بر ترجمة‌ ژول‌ مول‌ از شاهنامه‌ نوشت‌. در اینجا، اشاره‌ به‌ برخی‌ دیگر از مترجمان‌ اروپایی‌ شاهنامه بی‌فایده‌ نیست‌. سرویلیام جونزازاولین‌ شرق‌شناسانی‌ بود که‌ به‌ ترجمة‌ داستان‌ رستم‌ وسهراب‌ به‌ سبک‌ تراژدی‌های‌ یونانی‌ روی‌ آورد. اندکی بعد جوزف‌ چمپیون (Joseph Champion) بخش‌هایی‌ از آغاز

شاهنامه‌ را به‌ شعر ترجمه‌ کرد و به‌ سال‌ 1875 در کلکته به‌ چاپ‌ رسانید. سبک‌ شعری‌ او بیشتر تقلیدی‌ بود از شاعر بزرگ‌ انگلیس‌ الکساندر پوپ‌ که‌ ایلیاد هومر را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ بود. از مترجمان‌ دیگر شاهنامه‌ باید به‌ جیمز اتکینسن‌ اشاره کرد که‌ بیشتر از چمپیون‌ با ادبیات‌ فارسی‌ آشنایی‌

داشت‌. او در سال‌ 1814 داستان‌ «رستم‌ و سهراب‌» را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورد و در 1832 نیز خلاصه‌ای‌ از شاهنامه‌ را در ترکیبی‌ از نظم‌ و نثر به‌ همان‌ زبان ترجمه‌ کرد. اتکینسن‌ همانند بسیاری‌ از علاقه‌مندان‌ به ادبیات‌ شرق‌ معتقد بود که‌ «آثار بزرگ‌ شرقی‌ قابل‌ توجه و از جهات‌ گوناگون‌ نظیر آثار کلاسیک‌ غرب‌اند.» از همین رو، وی‌ به‌ یافتن‌ وجوه‌ تشابه‌ بین‌ شاهنامه‌ و نوشته‌ها و سروده‌های‌ کلاسیک‌ اروپایی‌ پرداخت‌. به‌ عنوان نمونه‌، ابیات‌ زیر از شاهنامه‌ را در وصف‌ زیبایی تهمینه‌ ترجمه‌ کرده‌ و همراه‌ با شرح‌ گسترده‌ای‌ دربارة آثار مشابه‌ شاعرانی‌ چون‌ هومر، ویرژیل‌، آناکرئون‌ و شکسپیر انتشار داده‌است

خیام نیشابوری :

نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:

زان باده  که عمر را حیات دگر است         پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است

بر نه به کفم که کار عالم سمر است         بشتاب که عمر ای پسر در گذر است

هشدار! که روزگار شور انگیز است        ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است

در کام تو گر زمانه لوزینه نهد        زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.

اندیشه‌های فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست،‌ ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال‌های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می‌توان گفت که از نیمه‌ی اول قرن پنجم تا دهه‌های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه‌اش ابوالفتح، لقبش غیاث‌الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه‌دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق،‌ تقریباً به مسافت نیم‌فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همه‌ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده‌اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه‌ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می‌بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی می‌رسد و خواجه نظام‌الملک طوسی مشهور می‌شود. او به عهد خود وفا می‌کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می‌برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام‌الملک تقاضا می‌کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می‌کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی‌پردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلا‌ل‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام‌الملک طوسی، تصمیم گرفته‌ شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه‌ی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج‌هایی (مجموعه جدول‌هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره‌شناسی تدوین می‌شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می‌خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می‌رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می‌دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولین‌بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله‌ی رشته‌های بی‌نهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله‌ی اقلیدس بی‌استدلال مانده بود، به وسیله‌ی فرضیه‌ی خیام ثابت می‌شود.می‌توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه‌ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله‌ای هندسی، به معادله‌ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه‌ی سوم فائق آمد.خیام رساله‌ی مختصری تحت عنوان رساله‌ فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما درباره‌ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه‌ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه‌ی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه‌ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.

خیام و حافظ و اپیکوریسم:

نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.

از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.

به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.

خیام: کافر شراب‌خوار یا...؟

خیام شاعری کم‌گو بوده است. خیام اگرچه در درجه‌ی اول از علم و فضل بود، ولی عامه‌ی مردم او را به سبب رباعیاتش می‌شناسند. در مورد خیام نگرش‌های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده‌ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب‌خوار پنداشته‌اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می‌خوارگی نگریسته‌اند و حتی عده‌ای او را بی‌اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده‌اند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعه‌ی می، مملکت چین ارزدجز باده‌ی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشه‌ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده‌ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس‌آرایی و مزاح‌گویی می‌پرداخت و در مراسم خوش‌گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می‌کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می‌نمودند. بنابراین هر کس که پیشه‌ی شاعری را اختیار می‌کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می‌نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه‌ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می‌شود و از مشکل‌ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خوانده‌اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم‌الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه‌داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربار‌ه‌ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه‌ی رسانه‌های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله‌ی تشخیص سیمای او رباعی‌هایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعی‌هایی است که محققاً از او نیست.» همه‌ی خیام‌شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته‌اند و بسیاری از رباعی‌گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده‌های خویش در سایه‌ی این شهرت عالمگیر، سروده‌هایشان را به او منسوب کرده‌اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه‌ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی‌های صوفیانه‌ای نوشته‌اند و به این ترتیب با این افزایش‌‌ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده‌اند. با این همه اگر با دیده‌ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می‌نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه‌آمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نه‌تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌گذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونه‌ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی‌سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده‌ی کتاب خیام‌ِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعی‌گو پرداخته‌اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده‌اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجه‌ی غرض‌ورزی غربیان دانسته‌اند و گفته‌اند: «کسی چه می‌داند که غربیان آزمند و پول‌اندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواسته‌اند که کارخانه‌های شراب‌کشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسه‌ی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسه‌شان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتاده‌اند و راه افراط رفته‌اند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بی‌هیچ تردیدی، رباعی‌گو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یک‌بُعدی، دور از رویه‌ی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقت‌بین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفه‌ی خوش‌بینانه‌، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – می‌درخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقع‌بین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعه‌ی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بی‌تردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشه‌ی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی! از خصایص کلام حکیم عمر خیام می‌توان به این موارد اشاره کرد:1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر می‌کند.



خرید و دانلود تحقیق درباره. شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست


مقاله. آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟

در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شایدنوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اماممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.

بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساختاقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابدتاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟بدون شک می توان گفت که رشدفرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیرگذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند کهجامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش مییافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلیاز اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکهنسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در اینمیان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد کهبسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگربه عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوعاست؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ دادهاست واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشتهاند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظمسلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن وشنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رهاکرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار همشده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنندیا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟

براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوانکار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوضکنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشماندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان راعوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند وکارهای موقتی زیادی داشته باشند.

مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روزاین احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدیاست. ایناحساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شماچیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.

نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکاتنیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که بهدستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوهقدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.

او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارندروبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی کهاز کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد میگیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتادهاست.

اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی کهدر جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرددر 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.

جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمرداشت.

البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چهمی شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.

چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی وپدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشندتا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهوراین حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترلانتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارداما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود رااز دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید کهاز این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیرویکار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوطکرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی راگرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماندماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یکگروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرنمی گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مسالههم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشتهباشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دودشود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگلنگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانیرا با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز باطرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار رادر سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمرشرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد کههم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییریمهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویتکاری داشته باشند:

بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترکمی کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایینتر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگرمعلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییرهستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجودندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمانها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانیبه نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیمبویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بردوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنیاست که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که بهبیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه همهمین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهشمحیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردشاطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دورهزمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایتنداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی راشکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیشاز هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولاجوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت بهتغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگیهستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجرانشاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانیها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانیها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی دراروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه هاو سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینهارابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالیرا طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ وقوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال میتوان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلیها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم درسلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش هایجدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شدهاست و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خودوسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجامدهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.



خرید و دانلود مقاله. آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود