واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى‏داشت، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.

میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏گذرانیدند. (1) درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه‏گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.

نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مى‏رسید، به پاى کوه حراء مى‏رفت، و مستمندان را که از آنجا مى‏گذشتند، یا به آنجا مى‏رفتند، طعام مى‏کرد. (2)

به طورى که تواریخ اسلام گواهى مى‏دهد،پیغمبر نیر پیش از بعثت‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را معمول مى‏داشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏گرفت، و به نقطه خلوتى مى‏رفت، و به تفکر و تامل مى‏پرداخت.

پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه‏» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچه‏ها دورى مى‏گزید و به کوه حراء مى‏آمد و به فکر فرو مى‏رفت. (3) بنابراین انس وى به «کوه حراء» بى‏سابقه نبود.

در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مى‏برد،غذایش نان «کعک‏» و زیتون بود، و چون به اتمام مى‏رسید، به خانه بازمى‏گشت ء تجدید قوت مى‏کرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مى‏فرستاد. غذائى که در آن زمان‏ها مصرف مى‏شد، مختصرو ساده بود. (4)

پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مى‏برد، و چون روز آخر باز مى‏گشت، نخست‏خانه خدا را هفت دور طواف مى‏کرد، سپس به خانه مى‏رفت. (5)

کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مى‏شود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مى‏شود. کوه‏هاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمت‏شمال تا حدود بندر «جده‏» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.

این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات‏» و سرزمین «منا» وشهر «طائف‏» و از سوى دیگر به طرف «مدینه‏» کشیده شده است، با دره‏هاى و بیابان‏هاى خشک و سوزان و آفتاب طاقت‏فرساى خود شاید بهترین نقطه‏اى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مى‏برد.

کوه حراء بلندترین کوه‏هاى اطراف مکه است، و جدا از کوه‏هاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مى‏کند. هرچه بیننده به آن نزدیک‏تر مى‏شود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مى‏گردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانه‏هاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشت‏بام‏ها و از توى اطاق‏هاى بعضى از طبقات ساختمان‏هاى مکه به خوبى پیدا است.

«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگ‏ترى غلت‏خورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مى‏تواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.

غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید. فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مى‏خورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که در همه جاى آن نقطه حساس پرتو افکنده و آسمان و زمین را به نحو محسوسى آرایش داده است! براساس تحقیقى که ما نموده‏ایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فى‏المثل در خیمه به سر مى‏برده و رهگذران را پذیرائى مى‏کرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مى‏رفته و به تماشاى جمال آفرینش مى‏پرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.

به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روح‏القدس گاهى تراوشاتى غیبى مى‏دیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مى‏شده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مى‏شنید، ولى کسى را نمى‏دید.

هفت‏سال متوالى بود که نور مخصوصى مى‏دید و تقریبا شش سال مى‏گذشت که زمزمه‏اى از پیغمبر مى‏شنید، ولى درست نمى‏دانست موضوع چیست؟

چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مى‏کرد، خدیجه مى‏گفت: «تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهمان‏نوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مى‏دارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست. (6)

هنگامى که به سن سى و هفت‏سالگى میل به گوشه گیرى و انزواى از خلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازه‏اى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راه‏هاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مى‏شنید ولى صاحب صدا را نمى دید!

در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مى‏چرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: یا رسول الله! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید. چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد. (7)

روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مى‏اندیشید.مى‏اندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوش‏گذران و مال دوست و مال‏دار قریش در این اندیشه‏ها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمى‏اندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگون‏بخت و نیازمند، تنها اندیشه‏اى است که آنها رد سر مى‏پرورانند...

اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشت‏سر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و اراده‏اش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام سؤولیت‏بزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و



خرید و دانلود  تحقیق درباره واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص با فرمتword


تحقیق درمورد سیره پیامبر اکرم در بیت المال

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

سیره پیامبر اکرم در بیت المال

معناى بیت المال

کلمه بیت المال مرکب از دو واژه ((بیت)) و ((مال)), به معناى خانه دارایى و خزینه مال است. و در اصطلاح به دو معنا مىآید: گاهى به معناى اموال عمومى و حکومتى و هر آنچه که مردم به نحوى در آن حق دارند, استعمال مى شود و گاهى به معناى مکانى که اموال عمومى در آن نگهدارى مى شود. معناى اول قائم به اموال است و معناى دوم قائم به مکان است.

با نگاهى در منابع روایى و تاریخى به دست می آید که لفظ بیت المال و استعمال آن در زمان پیامبر اکرم(ص) وجود نداشته است. بلکه این اصطلاح در چند دهه بعد از وفات آن حضرت, خصوصا در زمان حکومت على(ع) رواج یافته است. بنابراین اگر این اصطلاح در زمان حاضر در مورد اموال عمومى در زمان پیامبر اکرم(ص) به کار برده مى شود, از باب حکایت از معناى آن خصوصا معناى اول آن است, نه این که این لفظ در گفتار پیامبر(ص) و صحابه در زمان حکومت آن حضرت استعمال شده باشد(1)

O سیره پیامبر(ص) در اداره بیت المال

گرچه دوران حکومت پیامبر(ص) و به تبع آن, اداره امور بیت المال از ناحیه آن حضرت, محدود به ده سال بود و از طرفى منابع تإمین کننده بیت المال و مصارف آن محدود به مدینه و اطراف آن بوده است, ولى با این حال شیوه آن حضرت در گردآورى, حفظ و نگهدارى, تقسیم و مصرف آن در موارد خاص خود داراى جایگاه خاصى است. چه این که سیره علمى و عملى آن حضرت نشان از حضور قطعى قدرت سیاسى و مدیریتى وى در اداره امور مالى مسلمانان مى باشد. و این مى تواند سرمشق مناسبى براى تمام مدیران بیت المال باشد. همان طور که حضرت على(ع) خود را ملزم به تبعیت از آن حضرت در مدیریت بیت المال مى داند و سیره آن حضرت را سرمشق رفتارهاى خود قرار مى دهد; چنانچه مى فرماید:

(( و انى حاملکم على منهج نبیکم(ص) و منفذ فیکم ما امرت به ان استقمتم لى و بالله المستعان الا ان موضعى من رسول الله(ص) بعد وفاته کموضعى منه ایام حیاته فامضوا لما تومرون و قفوا عند ما تنهون عنه(2);من شما را به راه و روش پیامبر (ص) خواهم برد و به آنچه فرمان داده شده ام درباره ى شما عمل خواهم کرد. اگر به آنچه مى خواهم[ تن سپردید و] مستقیم شدید و[ البته] از خدا باید یارى جست. بدانید که موضع من نسبت به رسول الله(ص) پس از رحلت او همچون موضع من در دوران زندگى اوست. پس نسبت به آنچه امر مى شوید, ملتزم و نسبت به آنچه نهى مى شوید, متوقف شوید.))

و نیز مى فرماید: ((کان خلیلى رسول الله(ص) لا یحبس شیئا لغد و کان ابوبکر یفعل و قد رإى عمربن الخطاب فى ذلک ان دون الدواوین و اخر المال من سنه الى سنه و اما انا فإصنع کما صنع خلیلى رسول الله(ص) ;(3) دوستم رسول خدا(ص) چیزى را براى فردا نگه نمى داشت و ابوبکر این کار را مى کرد و[ اما] عمر بن خطاب در این کار نظر کرده و دفاتر حقوق و عطایا را تدوین کرد و مال را از این سال تا آن سال به تإخیر انداخته[ و انبار مى کرد] و اما من همان کارى را مى کنم که دوست من رسول خدا (ص) مى کردند.))

و باز مى فرماید: ((محوت دواوین العطایا و اعطیت کما کان رسول الله(ص) یعطى بالسویه و لم إجعلها دوله بین الاغنیإ(4); دفاتر حقوق و عطایا را[که به دستور عمر طبق ملاک هاى طبقاتى تعیین شده بود] از بین بردم. و مانند رسول خدا(ص) که به طور مساوى تقسیم مى کرد, آن را به مساوات تقسیم کردم و آن را در دست توانگران قرار ندادم.))

امام صادق(ع) نیز بر تإسى از سیره پیامبر(ص) تإکید مى کند, شیوه آن حضرت را به عنوان حکم خداوند مطرح مى کند. نمونه اش جواب از سوالى درباره نحوه تقسیم بیت المال است که مى فرماید: ((هذا هو فعل رسول الله(ص) فى بدو امره(5); این[ تساوى در حقوق] همان شیوه رسول خدا(ص) در[ همان] ابتداى حکومتش است((

از جمله اوصاف مهدى(ع) نیز اداره امور بیت المال به شیوه پیامبر(ص) ذکر شده است. عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) در مورد اوصاف آن حضرت نقل مى کند که: ((یقسم المال بالسویه و یجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامه;([ (6مهدى (عج]( مال را طبق مساوات تقسیم مى کند و خداوند قلب هاى این امت را لبریز از بى نیازى خواهد کرد.))

O منابع مالى بیت المال

1 ـ انفال

((انفال)) عبارت است از هر مالى که اختصاص به مقام نبوت و ولایت امر دارد.(7) (یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله وللرسول);(8) ((اى پیامبر! از تو در مورد انفال سوال مى کنند, بگو: انفال مال خدا و رسول اوست.))

زمین هاى بایر, سواحل دریاها, جنگل ها, کوه ها, اموال پادشاهان, غنائم برجسته و مال بى وارث از مصادیق انفال هستند که پیامبر اکرم(ص) طبق مصلحت اسلام و مسلمین, از آن ها بهره بردارى و به مصرف مى رساند.(9)

2 ـ خمس

((خمس)) عبارت است از یک پنجم درآمد سالانه و بعضى اموال دیگر که به حاکم اسلامى تحویل داده مى شود.

(واعلموا إنما غنمتم من شیىء فإن لله خمسه و للرسول...);(10)((اى مومنان بدانید که هر چه به شما غنیمت رسد خمس آن, مال خدا و رسول اوست((.

منفعت کسب, معدن, گنج, مال حلال مخلوط به حرام, غواصى, غنیمت جنگى و زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد, از مواردى است که خمس به آن تعلق مى گیرد.(11) بله در زمان پیامبر اکرم(ص) طبق تصریح مورخان و مفسران و فقهإ, خمس اختصاص به غنیمت هاى جنگى داشته است و در غیر آن, پیامبر اکرم(ص) از مردم خمس نگرفته است. گرچه بعضى از عالمان گفته اند که خمس در زمان پیامبر اکرم(ص) اختصاصى به غنایم جنگى نداشته بلکه از مطلق درآمد بوده است, و مستند خود را نامه هاى آن حضرت به قبایل و عاملان خود در نقاط مختلف محدوده حکومت اسلام قرار داده اند و گفته اند بدون آن که جنگى میان پیامبر اکرم(ص) و قبیله اى باشد و یا قبیله اى به اذن آن حضرت جهادى کرده باشد, پیامبر اکرم(ص) از آن ها مطالبه خمس کرده است, که یک نمونه اش عبارت است از:



خرید و دانلود تحقیق درمورد سیره پیامبر اکرم در بیت المال


تحقیق. اهل بیت چه کسانی هستند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 85

 

اهل بیت چه کسانی هستند

طبق احادیث متواتر و بی‌شماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتاب‌های معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و‌... موجود است و درکتاب‌های شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.

انس ابن مالک می گوید: رسول خدا‌(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) می‌رسید، می فرمود‌: ای اهل بیت من بر‌خیزید‌، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.

حضرت علی‌(ع) فرمود: رسول خدا‌(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود‌: خدا شما را رحمت کند‍ برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.

پیغمبر اکرم‌(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند‌.

شریک ابن عبدالله می‌گوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی‌(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدرباره‌اش نازل شده باشد‌؟ مردم عرض کردند‌: نه.

و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانواده‌ات‌؟ پاسخ داد: درباره تو و خانواده‌ات‌.

اشکال: بعضی گفته‌اند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زن‌های پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر می‌شوند؛ بنابر‌این دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمی‌داند.

پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین‌(ره) به چند صورت پاسخ داده است.

این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده می‌گوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زن‌های پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیه‌های قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.

چکیده

آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهم‌ترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب می‌گردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کرده‌اند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی می‌کنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، می‌توان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه ‌تطهیر و حدیث کساء، نوشتة‌ سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة‌ آیت الله سید علی موحد ابطحی،‌ اهل البیت یا چهره‍های درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة‌ التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة ‌علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة ‌تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کرده‌ایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة‌ تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ‌ابهامات و سؤالات مربوط به آیة‌تطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.

بررسی مهم‌ترین لغات آیة تطهیر

خداوند متعال در این سورة چنین می‌فرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط می‌خواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهم‌ترین واژه های آن را بررسی می‌کنیم:

1. إنما:

لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر می‌شود. همین مطلب را می‌توان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال می‌فرماید:

قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار می‌دهید، بیزارم.

 

بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم می‌خورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده،‌ دارای دو انحصار است که عبارت ‌اند از:

الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)

2. اراده:

راغب اصفهانی چنین می‌گوید:

فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.

آیت الله سید علی اکبر قرشی می‌نویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست می‌آید، این است که واژة‌ اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة‌ خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار می‌رود.

3. رجس:

احمد بن محمد الفیومی‌می‌گوید:



خرید و دانلود تحقیق. اهل بیت چه کسانی هستند


مقاله درمورد. بیت المال در نهج البلاغه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

بیت المال در نهج البلاغه

 این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...

الف) جایگاه ثروت در اسلام

بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.

ب) جایگاه بیت المال

آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .

ج) ماهیّت بیت المال

امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.

د) آثار بیت المال

على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:

1ـ اصلاح امور

و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.

2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال

کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.

3ـ دوام حکومت

و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.



خرید و دانلود مقاله درمورد. بیت المال در نهج البلاغه


مقاله درباره: بیت المال در نهج البلاغه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

بیت المال در نهج البلاغه

 این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...

الف) جایگاه ثروت در اسلام

بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.

ب) جایگاه بیت المال

آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .

ج) ماهیّت بیت المال

امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.

د) آثار بیت المال

على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:

1ـ اصلاح امور

و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.

2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال

کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.

3ـ دوام حکومت

و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.



خرید و دانلود مقاله درباره: بیت المال در نهج البلاغه