لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بی کاری پنهان Disguised Unemploymentکلماتکلیدی : بی کاری پنهان، نیروی کار، پیامدهای بی کاری،جمعیت
به توقف طولانی کار به علل گوناگون بیکاری اطلاق میشود و ممکن است در باب یک صنعت، ماشین و یا در مورد یک کارگر به کار برده شود؛ ولی در زبان محاوره بیکاری عبارت است از توقف اجباری کار توسط کارگران یا مزدبگیران؛ خواه به جهت پیدا نکردن کار و خواه به دلیل اخراج آنان از محل کار قبلی باشد. همچنین بیکاری در مورد جمعیت به کار برده میشود که توان فعالیت داشته باشند. لذا کسانی که توان فعالیت ندارند، مانند پیران، کودکان، معلولین و از کار افتادگان در زمره بیکاران به حساب نمیآیند. بنابراین بیکاری شامل افرادی میشود که در سن فعالیت و توان فعالیت داشته و در جستجوی کار میباشند.
گاهی مواقع بیکاری به صورت آشکار و واقعی نمیباشد که بدان بیکاری پنهان اطلاق میشود. بیکاری پنهان عبارت است از یک بیکاری نامطلوب که در آن قطع کار به چشم نمیخورد، بلکه اولاً نیروی کار به جای فعالیت در بخش تولید به واسطهگری، دلالی و مشاغل خدماتی بدون بازده مشغول است و ثانیاً کارگران بسیاری در زمینههایی به کار گرفته میشوند که در آن، شمار کارگران نسبت به کار فزونی دارد؛ از این رو، هر کس خود را در حال کمکاری میبیند. لذا در تعریف بیکاری پنهان گفتهاند که بیکاری پنهان شامل افراد فعال و ظاهراً شاغلی است که عملاً نقشی در تولید یا در پیشرفت کار ندارند و با حذف آنها خللی عمده به گردونه کار وارد نمیآید.
این نوع بیکاری در بخش صنایع کمتر بروز میکند و حال آنکه در بخش کشاورزی (واحدهای کوچک و غیر مولد خانوادگی) به دلیل پیدایی روستائیان فقیر با تولید و مصرف اندک و اقتصاد بخور و نمیر؛ همچنین در بخش خدمات (کارمندان، شاغلین، خردهفروشی و آنها که کالایی را دست به دست میگردانند) به دلیل فراوان شدن دست فروشها، شاغلینی که بازدهی ناچیز دارند، تورم کارمندان اداری و غیره، بیشتر تجلی مینماید.
این بیکاری از شرایط ساختی اقتصادهای کمرشد و دوگانگی درونی آنان منبعث میشود. به خاطر اینکه در این گونه اقتصادها، به جهت نارسایی سرمایه، در مقایسه با نیروی کار در دسترس، نوعی کمکاری دایمی پدید میآید.
در مواردی چند، وجود نیروی انسانی زاید در بازار کار را، بیکاری پنهان میخوانند؛ چرا که این پدیده موجبات عرضه نیروی کار فراوان را فراهم میسازد و از طرفی کارگرانی که مزد کافی دریافت نمیدارند، به کاهش تولید دست میزنند و در نتیجه نیروی کار به طور کامل مورد استفاده قرار نمیگیرد.
از آنجا که بیکاری پنهان، با عواملی که مبین کم رشدی هستند مرتبط میباشد، حل این نوع بیکاری نیز به مسایلی چون رفع بیکاری، ایجاد مشاغل سودبخشتر، آموزش حرفهای، سیاست سرمایهگذاری و دستمزد، تحرک اجتماعی - حرفهای کارگران و به طور کلی حذف دوگانگی بین اقتصاد بازار و اقتصاد معیشتی، مربوط میشود.
باتوجه به آنچه بیان شد، این نوع بیکاری در حیات افراد کمدرآمد، اقلیتهای قومی و نژادی، افراد غیر ماهر، ساکنان مناطقی که به رکود دچارند، روستائیان و... بیشتر رواج دارد.
پیامدهای بیکاری
پیامدهای بیکاری چه به صورت آشکار و چه به صورت پنهان برای کسانی که بدان مبتلا هستند شامل فراوانی موارد فقر، ضعف بنیه، مرگ و میر، انحطاط روحیه و خرابی روابط در خانواده میشود. بیکاری برای کل جامعه شامل پیامدهای زیر است:
الف) به ثمر نرسیدن سرمایهگذاری اجتماعی«نیروی انسانی» که از طریق آموزش و پرورش صورت گرفته است؛
ب) ضرر خوردن به درآمد مالیاتی دولت؛
ج) سنگینتر شدن مخارج تأمین مزایای بیکاری که اعتبارات سایر بخشهای رفاه اجتماعی را به مخاطره میاندازد.
امروزه با اینکه بخش صنایع و ایجاد واحدهای بزرگ تولیدی در حال گسترش است، برخی دانشمندان استدلال کردهاند که حدوث تغییرات در ماهیت تولید صنعتی و بویژه رشد روند خودکار شدن صنایع و بزرگتر شدن ابعاد بخش خدماتی، موجب افزایش نرخ بیکاری و مخصوصاً بیکاری پنهان میشود. در نتیجه، حصول اشتغال کامل از محالات است.
بیکاری پنهان، فقر آشکار
29.10.2007 سایت رادیو آلمان..
/
....
گفته میشود ۱۸ درصد خانوادههای شهری رسما نانآوری ندارند اما بسیاری ازآنها یا به کارهای کاذب مشغولند یا از راه کارهای غیرقانونی، مانند قاچاق و خرید وفروش مواد مخدر زندگی میگذرانند.
..در شهرهای بزرگ هر روز شاهد هزاران کودک و پیر و جوانایم که به نوعی مشغول به کارند بدون این که در چرخهی اقتصاد کشور نقش مهمی بازی کنند، یا کارشان به معنای رهایی از فقر باشد.
..
هر شب در کوچه و خیابان، هرجا انبوهی زباله در انتظار ماشینهای شهرداری تلنبار شده، عدهای را میبینیم که مشغول جدا کردن هر چیزی هستند که خریداری دارد؛ از پلاستیک و فلز تا کاغذ و نان خشک. این مشغولیت که به ظاهرا کاری ارزشمند در گردآوری مواد بازیافتی است، با بالا رفتن هزینهی زندگی دیگر با صرفه نیست و رفته رفته به کارگاههای بزرگ واگذار میشود.
..
بسیاری از این افراد هم اکنون نیز کارگران کارگاههایی هستند که این مواد اولیه را شبها با وانت جمع میکنند تا جای دیگری به فروش برسانند. جمع آوری مواد اولیه قابل بازیافت روزها نیز انجام میشود. در بسیاری از محلههای شهر و در ساعتهای مختلف روز صدایی به گوش میرسد که خریدار همه چیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
افزایش زیاد کاشی های ایران آناتولی و سوریه
سده های دوازدهم / ششم الی چهاردهم / هشتم
دوره های سلجوقی و ایلخانی به عنوان اولین مظاهر شگرف کاشی کاری اسلامی به حساب می آیند که در این برهه های تاریخی تحت حاکمیت این دو سلسله در تکنیک های گوناگون صنعت سفالگری انجام گرفت . نکته جالب اینکه شمار زیادی از کاشی هایی که اکثرا دارای تاریخ و امضا صنعتگران خود بوده از این دوران باقی مانده اند. افزون بر آن حمایت های وسیع مذهبی که توسط حاکمان و شخصیت های برجسته مذهبی هر دو سلسله صورت گرفته باعث ساختن بناهای متعددی به عنوان مقبره گردید که مهم ترین این مقبره ها با کاشی های زرین فام تزئین می شدند.
دوران تاریخی مورد بحث با سلطنت سلجوقیان بزرگ که تبار ترکی داشته شروع می شود این سلسله بین سالهای 1194-1038/591-430 در عراق و ایران حکومت کردند. اگرچه انشعاباتی جداگانه از آنان در سوریه و کرمان نیز گسترش یافتند اما آنچه که بیشتر باعث شگفتی می شود این است که شروع موج فعالیت هنری آنان تنها در روزهای آخر استقرار حکومت شان رخ داد. و به این ترتیب این دوران رونق و شکوفایی هنری پس از اضمحلال امپراطوری سلجوقی به خوبی ادامه پیدا کرد و به قلمروهای کوچکتری تقسیم گردید . البته دودمان سلاجقه تنها در آناتولی تداوم یافت. خلفای عباسی که در حال نابودی و زوال بودند در بغداد بار دیگر ظاهر شدند. اما دیری نپایید که نه تنها آنان بلکه تمامی دنیای اسلام به دلیل حملات پی در پی مغولان که در سال 1258/657 منجر به تصرف مسند امپراطوری اسلام در بغداد گردید به سوی یک سردرگمی سیاسی و آشفتگی تاریخی سوق داده شدند. زمانی که سلسله ایلخانان مغول حاکمیت یافتند آثار هنرمندان در مقایسه با دوره سلجوقیان بیشتر و گسترده تر مورد حمایت هنری قرار گرفتند . بناهای جدیدی در ایران ساخته شد و در نتیجه این ساخت و سازها تولید کاشی رو به افزایش گذاشت.
شهر کاشان مهم ترین مرکز سفالگری و کاشی کاری نفیس در بخش مرکزی ایران به شمار می رفت و کلمه کاشی نام خود را از این شهر گرفته است اگر چه بدون تردید فعالیت های سفالگری دیگری در سده های میانی ایران نیز وجود دارد اما مدارکی از موقعیت ممتاز کاشان بین سده های دوازدهم / ششم و چهاردهم/ هشتم وجود دارد. همچنین امضاهای تعداد زیادی از سفالگران معروف و شناخته شده نیز بر این نکته صحه می گذارد که مشهورترین آنان امضا خاندان ابوطاهر بوده که نام های خود را بر روی کاشی ها و ظرف ها امضا می کردند. بعضی از آنان نسبت خود یعنی کاشان را نیز اضافه می کردند و در کنار امضاشان با صراحت آنرا می نوشتند . به عنوان مثال در یک نمونه کاشی که در موزه بریتانیا موجود بوده و تاریخ آن 1339/739 است. در آن زمان این خاندان در کاشان اقامت داشتند.
یاقوت جغرافی دان و نویسنده سده سیزدهم / هفتم به صادرات محصولات سفالی کاشان اشاره می کند. اگرچه منطقه کاشان به طور منظم حفاری نشده اما انواعی از ضایعات و بقایای کوره هایی که در این منطقه ساخته شده به دست آمده اند. قطعات فراوانی متعلق به این دوره موجود بوده که دارای تاریخ اند و اولین نمونه شناخته شده یک پارچ کوچک موجود در موزه بریتانیا بوده که تاریخ آن 1180-1179/576-575 است تاریخ کاشی های باقی مانده نشان می دهد که تولید کاشی درکاشان پس از 1200/597 تا دهه 1330/731 تقریبا بی وقفه ادامه یافت.
تهاجمات مغول موجب یک رکود کوتاه در صنعت کاشی کاشان شد. بنابراین کاشی هایی که بین سده های 1243/641 و 125/653 ساخته شده باشند وجود ندارند. اما همه این ویرانی ها و حملات به سفالگران افراسیاب – شهر قدیمی سمرقند در آسیای مرکزی – یا شهرراقه در فرات آنان را از پای در نیاورد. و به این ترتیب سبک ها و تکنیک های مشابه همچنان ادامه یافته و در کاشی کاری بعد از تهاجمات مغول به کار گرفته شدند و در شکل های جذابتری درکاشی ها و ظرف هایی که اصطلاحا ظرفهای سلطان آباد نامیده می شدند توسعه یافتند و ازحدود سال 1270/669 آثاری که تولید شدند با به کارگیری نقشمایه چینی در مقایسه با نمونه های اولیه قابل توجه تر و بارزتر بودند.
مقبره ها و کاخ ها
بدیهی است که کاشی های تولید شده کاشان بسیار گسترده بوده زیرا کاشی های این قرن که بیشتر بدون منشا بوده پیوسته در بازارهای هنری عرضه می گردیده و به سرعت نایاب می شده اند . البته از این گروه کاشی ها هنوز با همان موقعیت و شرایط به تعداد کافی باقی مانده که به هر حال این مساله به سبک و نوع ساختمان هایی که کاشی کاری می شده اشاره می کند این آثار بیشتر به بنای مقبره های برجای مانده به ویژه بناهایی که صرفا به فرقه شیعه اختصاص می یابند مربوط هستند. شیعیان که گاهی اوقات توسط سلجوقیان مورد آزار و اذیت واقع می شده تحت حاکمیت ایلخانان مغول از آزادی زیادی در انجام عبادات و فرایض دینی برخوردار بودند. مهمترین مقبره های شیعیان در قم نجف و مشهد بوده و البته دیگر شهرها نیز از جمله خود کاشان از مراکز مهم شیعه بوده اند.
کاشی هایی که در سراسر سده سیزدهم / هفتم تولید می شدند با هر دو نوع نقش پیکره ای و غیرپیکره ای تزئین شده اند. و اغلب آنها دارای کتیبه هایی به خط نسخ در اطراف حاشیه کاشی ها بوده که این کتیبه ها شامل اشعار فارسی و آیاتی از قران یا به ندرت شبه کتیبه ها می باشند. از آنجایی که این احتمال وجود دارد که کاشی های پیکره ای عمدتا برای استفاده غیردینی اختصاص و کاشی های بدون پیکره برای موقعیت های مذهبی در نظر گرفته می شده اما این مساله روشن است که تعدادی از کاشی های پیکره ای در مقبره های شیعی مورد استفاده قرار می گرفته اند. رشد پیوند گونه مذهب شیعه و صوفی گری در سده های میانی ایران امکان استفاده از اشعار غنایی را در مقبره ها کاملا فراهم می نموده همان گونه که در سنت صوفی نیز همین منوال به چشم می خورد و عشق انسانی تمثیلی برای دوست داشتن خداست. کاشی های ستاره ای و چلیپا شکل موزه بریتانیا با طرح های حیوانی و دوبیتی های ایرانی در حاشیه ها چنین به نظر می رسد که بخشی از یک گروه از کاشی ها بوده که زمانی دیوارهای امامزاده جعفر دامغان را می پوشاندند و تاریخ آنها 1267/666 است. اگر چه تصویر کشیدن زندگی در تزئین اماکن مذهبی مرسوم نبوده کاشی هایی که از بنای مقبره عبدالصمد 1307/707 به دست آمده در برگیرنده تصاویری از پرندگانی است که سر آنها از بین رفته است. و احتمالا این اتفاق زمانی رخ داده که آنها هنوز در موقعیت اولیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه ای بر هنر کاشی کاری
صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگ های گوناگون و یا در کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگ های رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرح های ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند، که به مرور نقش های متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفته اند پدیدار می گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است. این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه ی کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که «پوپ» پس از دیدن کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله در «بررسی هنر ایران» می نویسد، «خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمی تواند به وجود آید»هنر موزاییک سازی و کاشی کاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگ هاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد. تزیینات کاشی بر روی ستون های معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سال های نیمه ی دوم هزاره ی دوم ق.م. نشانگر اولین کار برد هنرکاشی کاری در معماری است. این شیوه تزیینی که با ترکیب سنگ هایی الوان و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوه ی موزاییک سازی است تا کاشی کاری، که به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر کاشی کاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیواره های کاخ های آشور و بابل به کار گرفته شده است. در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیز سابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر می شود. در کاوش های باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشت های لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگ های رنگی کوچک و طبق طرح های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را می توان نمونه عالی و کامل آن دانست. این جام موزاییکی که از ترکیب سنگ های رنگین به شیوه ی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد. تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ی ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزاء طرح ها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهره ها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفش هایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلی کاشی های دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است. نمونه های دیگری از این نوع کاشی های لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمت های مختلف کاشی کاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه ی موزه لوور و سایر موزه های معروف جهان قرار دارد. در دوره ی اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده می شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و آبی فیروزه ای رونق پیدا کرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشکانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان (۲۰۶ق م –۲۲۰ میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده می کرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشکانی در ایران، گمان می رود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نکرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است. طرح های تزیینی این دوره از نقش های گل و گیاه، نخل های کوچک، برگ های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است.
امید است در کاوش های آینده در نقاط مختلف کاشی های بیشتری از دوره اشکانیان یافت شود که امکان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد.در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره ی هخامنشیان مانند سایر رشته های هنری ادامه پیدا کرد، و ساخت کاشی های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید. نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن ها به قطر یک سانتیمتر می رسد در کاوش های فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی سازی هنر موازییک سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور ازموزاییک به رنگ های گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشکال پرندگان و انسان را در بر می گیرد. کیفیت نقوش موزاییک های مکشوفه در بیشابور گویای ادامه سبک و روش هنری است که در دوره ی اسلامی به شیوه معرق در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
موضوع :
Milling
Milling is basic machining process in which the surface is generated by the progressive formation and removal of chips of material from the workpiece as it is fed to a rotating cutter in a direction perpendicular to the axis of the cutter. In some cases the workpiece is stationary and the cutter is fed to the work. In most instances a multiple- tooth cutter is used to that the metal removal rate is high, and frequently the desired surface is obtained in a single pass of the work.
The tool used in milling is known as a milling cutter. It usually consists of a cylindrical body which rotates on its axis and contains equally spaced peripheral teeth that intermittently engage and cut the workpiece (see Figure 22-4). In some cases the teeth extent part way across one or both ends of the cylinder.
Because the milling principle provides rapid metal removal and can produce good surface finish, it is particularly well- suited foe mass- production work, and excellent milling machines have been developed for this purpose. However, very accurate and versatile milling machines of a general- purpose nature also have been developed that are widely used in job- shop and tool and die work. A shop that is equipped with a milling machine and an engine lathe machine almost any type of product of suitable size.
Types of milling operation. Milling operations can be classified into two broad categories, each of which has several variations:
In peripheral milling a surface is generated by teeth located in the periphery of the cutter body; the surface is parallel with the axis of rotation of the cutter. Both flat and formed surface can be produced by this method. The cross section of the resulting surface corresponds to the axial contour of the cutter. This procedure often is called slab milling.
In face milling the generated flat surface is at right angles to the cutter axis and is the combined result of the actions of the portions of the teeth located on both the periphery and the face of the cutter. The major portion of the cutting is done by the peripheral portions of the teeth with the face portions providing a finishing action.
The basic concepts of peripheral and face milling are illustrated in Figure 22-1. Peripheral milling operations usually are performed on machines having horizontal spindles, whereas face milling is done on both horizontal-and vertical- spindle machines
Surface generation in milling. Surfaces can be generated in milling by the two distinctly different methods depicted in Figure 22-2. Note that in up milling the cutter rotates against the direction of feed of the workpiece, whereas in down milling the rotation is in the same direction as the feed. As shown in Figures 22-2 and 22-3, the method of chip formation is quite different in the two cases. In up milling the chip is very thin at the beginning, where the tooth first contacts the work, and increases in thickness, becoming a maximum where the tooth leaves the work. The cutter tends to push the work along and lift it upward from the table. This action tends to eliminate any effect of looseness in the feed screw and nut of the milling machine table and results in a smooth cut. However, the action also tends to loosen the work from the clamping device so that greater clamping forces must be employed. In addition, the smoothness of the generated surface depends greatly on the sharpness of the cutting edges.
In down milling, maximum chip thickness occurs close to the point at which the tooth contacts the work. Because the relative motion tends to pull the workpiece into the cutter, all possibility of looseness in the table feed screw must be eliminated if down milling is to be used. It should never be attempted on machines that are not designed for this type of milling. Inasmuch as the material yields in approximately a tangential direction at the end of the tooth engagement, there is much
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
بسم الله الرحمن الرحیم
کاشی کاری:
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است. لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی. کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوارهای ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت. در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است. از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند. احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق به چشم می خورد. سطح این مناره با تزئینات هندسی و استفاده از تکنیک آجرکاری پوشش یافته، ولی محدوده کتیبه ای آن با استفاده از کاشیهای فیروزه ای لعابدار تزئین گردیده است. شبستان گنبد دار مسجد جامع قزوین( 509 ه.ق) شامل حاشیه ای تزئینی از کاشیهای فیروزه ای رنگ کوچک می باشد و از نخستین موارد شناخته شده ای است که استفاده از کاشی در تزئینات داخلی بنا را در ایران اسلامی به نمایش می گذارد. در قرن ششم هجری، کاشیهایی یا لعابهای فیروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی روزافزون رو به رو گردیده و به صورت گسترده در کنار آجرهای بدون لعاب به کار گرفته شدند.
تا اوایل قرن هفتم هجری، ماده مورد استفاده برای ساخت کاشی ها گل بود اما در قرن ششم هجری، یک ماده دست ساز که به عنوان خمیر سنگ یا خمیر چینی مشهور است، معمول گردید و در مصر و سوریه و ایران مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره حکومت سلجوقیان و در دوره ای پیش از آغاز قرن هفتم هجری، تولید کاشی توسعه خیره کننده ای یافت. مرکز اصلی تولید، شهر کاشان بود. تعداد بسیار زیادی از گونه های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در این شهر تولید می شد. اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش، چلیپا وشش ضلعی برای شکیل نمودن ازاره های درون ساختمانها با یکدیگر ترکیب می شدند. از کاشیهای لوحه مانند در فرمهای مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالایی قاب ازاره ها استفاده می شد. قالبریزی برخی از کاشی ها به صورت برجسته انجام می شد در حالی که برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین می شدند. در این دوران از سه تکنیک لعاب تک رنگ، رنگ آمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگ آمیزی زرین فام بر روی لعاب استفاده می شد.
تکنیک استفاده از لعاب تک رنگ، ادامه کاربرد سنتهای پیشین بود اما در دوران حکومت سلجوقیان، بر گستره لعابهای رنگ شده، رنگهای کرم، آبی فیروزه ای و آبی لاجوردی-کبالتی- نیز افزوده گشت. ابوالقاسم عبد الله بن محمد بن علی بن ابی طاهر، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، توضیحاتی را در خصوص برخی روشهای تولید کاشی، نگاشته است. وی واژه هفت رنگ را به تکنیک رنگ آمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرد. این تکنیک در دوره بسیار کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیار چسمگیر برخوردار بود.
p کاشی های هشت پر ستاره ای و چلیپا - قرن هفتم هجری - امامزاده جعفر دامغان
p کاشی زرین فام - قرن پنجم هجری - کاشان
لعاب زرین فام که ابوالقاسم آن را دو آتشه می خواند، رایج ترین و معروف ترین تکنیک در تزئینات کاشی بود. این تکنیک ابتدا در قرن دوم هجری در مصر برای تزیین شیشه مورد استفاده قرار می گرفت. مراحل کار به این شرح بوده که پس از به کار گیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن، کاشی با رنگدانه های حاوی مس و نقره رنگ آمیزی می شده و مجددا در کوره حرارت می دیده و در نهایت به صورت شیء درخشان فلزگونه ای در می آمده است. با توجه به مطالعات پیکره شناسی که بر روی نخستین کاشیهای معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع از کاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای گیاهی، می توان گفت این نوع از کاشی ها به ساختمانهای غیر مذهبی تعلق داشته اند.
ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای 642-654 ه.ق بر جای نمانده است. پس از این سال ها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونه های پیشین پرداختند. نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشی سازی بود. در