دانلود گزارش کارآموزی مراحل تهیه و تولید کارخانه صنعتی پیروزی
رشته: کاردانی مدیریت صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 216
فهرست:
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
فصل اول: سیستم
سیستم
ویژگی های سیستم
محیط سیستم
انواع سیستم
شمای سیستم
آرایش درونی سیستم
سیستم کارخانه پیروزی
فصل دوم: طرح ریزی و مدیریت کارخانه
2-1- روش کلی برنامه ریزی وجایابی کارخانه
2-2- استقرار کارخانه ها و ساختمان های صنعتی
2-3- طراحی ساختمان و ساخت آن
2-4- مسایل خدماتی کارکنان
2-5- طرح ریزی شرایط کاری
2-6- هزینه
2-7- انرژی
2-8- انواع فرآیندهای تولیدی
2-9- تعیین ظرفیت تولیدی
2-10- تجزیه و تحلیل رابطه ی فعالیت ها
2-11- شمای کارخانه ی پیروزی
فصل سوم: مواد و محصولات
3-1- موجودی
3-2-دوره (سیکل) محصول
3-3- برگشت مجدد در طراحی فرآیند تولیدی
3-4- مواد و فرآیندها 3-5- طبقه بندی کردن مواد
3-5- طبقه بندی کردن مواد
فصل چهارم: خرید
4-1-خرید
4-2- انواع قیمت و حمل کالای خریداری شده
4-3- مز ایده و مناقصه
4-4- مدیر تدارکات
فصل پنجم: انبار
5-1- انبار
5-2- سازمان انبار
5-3- روش های انبار کردن
5-4- انبار کردن محصولات
5-5- انبار تعمیرات و مواد اولیه
5-6- وظایف انباردار
5-7- منابع ورود کالا به انبار
5-8- معرفی برخی فرم ها
فصل ششم: ایمنی
6-1- ایمنی
6-2- حوادث
6-3- ایمنی برق
6-4- حریق
7-4- انواع سم
فصل هفتم: نظام های کاری
7-1- سیستم های نوبت کاری
7-2- جمعیت انسانی
7-3- استراحت
7-4- کار یکنواخت
فصل هشتم: بسته بندی، بازرسی ، حمل و نقل
8-1- بسته بندی
8-2- بازرسی
8-3- اساس آنالیز سیستماتیک حمل و نقل
خلاصه
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه:
در دنیای امروز مسأله تولیدات و خدمات مسأله عمدهای است که هیچ جامعهای خود را بر کنار از آن نمیبیند. جوامع مختلف هر کدام با مسألهی ارایهی خدمات و تولیدات برای بقای خود در گیرند و تلاش آنها بر آن است که با توجه به شرایط و امکانات موجود، خدمات و تولیدات را در حد مطلوب فراهم آورند. خدمات اداری و بانکی، خدمات رفاهی و درمانی، خدمات آموزشی و فرهنگی، تولید مواد غذایی، تولید محصولات کشاورزی.... جزیی از سیاههی بیانتهای خدمات و تولیدات در جوامع امروزی است. بدین ترتیب به سادگی میتوان دریافت که مدیریت برای ارایهی این خدمات و تولیدات از ضرورتهای هر جامعهای به شمار میآید.
«مدیریت عملیات» مدیریت ارایه خدمات و تولیدات است و هدف آن هماهنگ کردن کوششها و تلاشها و به کارگیری منابع و امکانات برای ارایه و حصول خدمات و تولیدات به بهترین وجه ممکن میباشد. کوشش در این است که از منابع موجود نهایت استفادهی مطلوب به عمل آید و از اتلاف و اسراف منابع و امکانات پرهیز شود.
«مدیریت عملیات» عنوان کلی است که هم مدیر تولید در یک مؤسسه تولید و هم مدیر خدماتی در یک سازمان خدماتی را در بر میگیرد، چه هر دوی این مدیران «عملیاتی» را برای وصول به هدف سازمانهایشان که ارایهی تولیدات و خدمات است، انجام میدهند و هر دو صرف نظر از نوع خدمات یا محصولشان «مدیر عملیاتی» میباشند. «کوستاس اِن در ویتسیوتیس» تفاوت بین ارایه خدمات و محصول را براساس چندین نکته بیان کرده است. از جمله اینکه، ارایهی خدمات میتواند برای برآورد نیازهای بشر و به منظور دستیابی به مقاصد بخصوصی مثل بهداشت، محافظت و... صورت گیرد؛ لذا ارایهی آنها یا برای حفظ شرایط مناسب زندگی (تعمیرات، نگهداری، بهداشت و...) است و یا برای فراهم کردن سایر نیازهای جامعهی بشری مثل تفریحات، مساجد، حمل و نقل شهری و مانند آن میتواند باشد.
ایشان دربارهی تفاوتهای خدمات و محصولات به نکات زیر هم اشاره کرده است:
1 ـ خدمات معمولاً باید در ارتباط با مردم و استفادهکنندگان آنها باشد. این خدمات به طور کلی در هنگام ارایه مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند بهداشت، بیمارستانها، حمل و نقل...
2 ـ نحوهی توزیع و ارایه خدمات، دارای مشکلات و مسایل خاصی است از جمله اینکه قابل ذخیره نیستند و اگر در هنگام ارایه، استفاده نشود از بین میروند، مانند تختهای خالی بیمارستانها، صندلیهای خالی قطارها و...
3ـ خدمات به سختی قابل استاندارد کردن هستند، بنابراین گذاشتن معیارهای مشخص و معین برای آنها مشکل است. مثلاً ممکن است روش خدمتدهی دو بیمارستان یا نحوه ویزیت دو پزشک که درجهی تخصصی یکسانی دارند متفاوت باشد. البته میتوان در این زمینه با ارایهی استانداردهای خاص تا اندازهای ضوابطی را اعمال کرد.
4 ـ خدمات هم مانند محصولات، با تغییر در مقدار تقاضا تغییر میکند. این تغییرات میتواند فصلی، ماهانه و یا حتی ساعتی باشد.
5 ـ عامل زمان میتواند در نحوهی ارایهی خدمات مؤثر باشد، زیرا نیازهای بشر به بهداشت، محیط زیست، خدمات سریعتر و چیزهای دیگر همواره در افزایش و تغییر است. به طور کلی اکثر سیستمهای عملیاتی، ترکیبی از محصول و خدمات را ارایه میکند و تحقیقات و بررسیهای لازم را چنان پی میگیرند که بتوانند به همراه محصول، یک سیستم خدماتی مناسب و درخور، برای رضایت مشتری فراهم آورند.
سیر تحولات مدیریت:
اگرچه رشتهای به نام مدیریت در میان سایر رشتههای علمی، رشتههای جدید به شمار میآید اما با نگاهی به تاریخ و زندگی ملل و اقوام مختلف میتوان دریافت که مدیریت پدیدهی جدیدی نیست و از دوران کهن وجود داشته است. ابنیه و آثار باستانی در هر گوشهی این جهان پهناور نشانگر کوششها و تلاشهای هماهنگی است که بدون وجود مدیران و سرپرستان قابل و کارآزموده، احداث آنها میسر نبوده است. قشونهای منظم، سازمان دولتهای بزرگ باستانی، لشگرکشیها و کشورگشاییها و کشورداریها همه و همه مظاهر و نمودهای مدیریت در سطح گستردهای در گذشته میباشند.
مدیریت علمی:
زمینهی پیدایش مدیریت به عنوان رشتهای در میان سایر رشتههای علمی از اواخر قرن 18 میباشد. با نظریهی تقسیم کار آدام اسمیت (Adam Smith) که بر تخصصی شدن مشاغل تأکید داشت، کار نظریهپردازی در مدیریت آغاز شد و در اوایل قرن 20 فردریک تیلور (Fredrick Taylor) با استفاده از نظریه اسمیت و ادعای یافتن روشهای علمی برای انجام کار، مکتب مدیریت علمی را که اولین مکتب مدیریت میباشد پایهگذاری کرد، در مدیریت علمی تأکید بر آن بود که با استفاده از روشهای علمی در مدیریت میتوان بازدهی اقتصادی منابع سازمان را به حداکثر ممکن افزایش داد. در این مکتب سازمان به صورت سیستم بستهای در نظر گرفته شده بود و انسانها با انگیزههای مادی به کار تشویق میشدند. بازدهی اقتصادی، توجه به شرایط فیزیکی محیط کار، تجزیه و تحلیل وظایف، به کارگیری روشهای انجام کار و ایجاد استاندارد برای انجام وظایف از خصوصیات این مکتب مدیریت است. در مدیریت علمی کارآیی (Efficiency) مسأله اساسی هر سازمانی است و آن را از تقسیم ستادهها به دادهها میتوان به دست آورد. در اغلب سازمانها ستادهها به صورت خدمت یا کالای خاصی میباشند و دادهها غالباً عبارت از زمین، سرمایه، نیروی انسانی و مواد هستند.
راندمان یا کارایی
در مدیریت علمی به مسأله برنامهریزی توجه فراوان شده است و وظایف اساسی مدیر برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت عنوان گردیده است.
سه بعد مدیریت علمی کارخانه که در اغلب برنامهریزیهای تسهیلات تولیدی و به صورتهای زیر میباشد:
1 ـ مدیریت و طرحریزی تسهیلات
2 ـ مدیریت و پایایی تسهیلات
3 ـ مدیریت و طرحریزی عملیات
مشخص است که هر یک از ابعاد مذکور با یکدیگر تداخلهایی عمیق دارند که طرح یکی از آنها بدون دیگری مقدور نخواهد بود. به عنوان مثال در جایی که تعادل خط تولید و بعد مدیریت عملیات مطرح میشود، طرح آن بدون در نظر گرفتن مدیریت و طرحریزی تسهیلات که شامل طراحی استقرارها، کارگاهها و سیستم حمل و نقل است امکانپذیر نبوده، همچنین طرح هر یک از دو موضوع اخیر بدون در نظر گرفتن یک جایابی آرمانی در کارخانه (مدیریت و جایابی تسهیلات) که دسترسی به عوامل بیرونی مثل خدمات، مشتری و تسهیلات دیگر را در بر میگیرد بیفایده است و عملاً سودآوری را تحت الشعاع قرار میدهد.
روابط انسانی ـ مکتب رفتاری سازمان:
مکتب رفتاری سازمان که بیشتر به روابط انسانی شهرت دارد با تحقیقاتی آغاز شد که پژوهشگران ضمن آن متوجه شدند کارکنان تحت آزمایش برخلاف نظرات ابراز شده در مکتب مدیریت علمی تنها به شرایط فیزیکی محیط کار حساس نبوده بلکه نسبت به شرایط روانی و روحی کار نیز واکنش نشان میدهند. کارگری که احساس میکند در محیط کار دارای ارزش و احترام است، نسبت به وی صمیمیت و محبت ابراز میشود و برای او ارزش قائل هستند، با علاقه بیشتری کار میکند و بازدهی بالاتری دارد. بدین ترتیب مکتب روابط انسانی نظریه انسان ماشینی سازمان را که در مدیریت علمی مطرح شده بود مورد تردید قرار داد و نیازهای غیر مادی انسان را مؤثر در کارآیی دانست.
گاهی این شبهه پیش میآید که در مدیریت عملیات، موازین مدیریت علمی اساس کار است و اصول مکتب روابط انسانی در این رشته از مدیریت جایی ندارد، در حالی که مدیریت عملیات از مسایل انسانی جدا نیست و بدون توجه به چگونگی رفتارهای آدمی در سازمان، نمیتواند نتایج سازندهای را عاید سازمان کند. گرچه مدیریت عملیات با توجه به ابعاد فنی و تکنیکی مطرح شده است اما باید در نظر داشت که ابعاد روانی و انسانی در مدیریت نقش عمدهای داشته و همواره باید در مد نظر قرار داشته باشند.
مدیریت در قالب سیستم ـ مدلسازی:
در سیر تحولات مدیریت، مکتب مدیریت در قالب سیستم، مکتبی است که میکوشد تا به کمک تئوریهای سیستمها با دیدی کلینگر، سازمان را مورد بررسی قرار دهد. در این مکتب، سازمان، به صورت سیستمی باز که مجموعهای از اجزای مرتبط به هم میباشند در نظر گرفته شده است. مدیر در این مکتب مدیریت، باید در عملکردها و تصمیمات خود به تمامی اجزاء و عوامل مؤثر در سازمان عطف توجه نموده و از جزییگرایی پرهیز کند. او باید آگاه باشد سازمان به عنوان یک سیستم باز تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار دارد و هر تغییری در یک جز بر سایر اجزاء مرتبط بدان، اثر میگذارد. به عنوان مثال، تغییر در روش بازاریابی را نمیتوان صرفاً یک تغییر داخلی در واحد بازاریابی تلقی کرد، بلکه این تغییر در سایر واحدها مثل امور مالی، تولید، کارگزینی و آموزش هم مؤثر است و تغییراتی را در آنها ایجاب خواهد کرد.
سیستم مدیریت عملیاتی:
به منظور شناخت بهتر عملیات در سازمان و آگاهی از چگونگی ارتباط عوامل و اجزایی که در شکل دادن به عملیات مؤثرند، نگرش سیستمی، شیوهی مؤثر و کارآمدی است. به مدد نگرش سیستمی مدیر عملیاتی قادر میشود تا اجزاء مؤثر در عملیات را بشناسد و با دیدی کلی و مجموعهنگر مسائل تولید و ارایه خدمات را حل کند. (در بخش بعدی سیستم و شکل آن را توضیح خواهیم داد.)
مدیر عملیاتی باید سیستم عملیات را شناخته و به طریقی آن را به کار گیرد که حداکثر نتیجه از منابع و امکانات سازمان حاصل شود، مدیریت عملیاتی مسئولیت عملیات تغییر و تبدیل دادهها و یا به عبارت سادهتر تولید کالا و تدارک خدمات را عهدهدار است. او باید بکوشد تا واردهها را به نحو مؤثری بکار گیرد و صادرههای مطلوب سازمان را به دست آورد. او با برنامهریزی، هدفهای آینده را مشخص میکند و پیشبینیهای لازم را برای نیل به آن هدفها به عمل میآورد. او در این بخش از وظایف خود با برنامهریزی تولید یا خدمات، طراحی تجهیزات و ماشینآلات و برنامهریزی اجرایی عملیات سر و کار دارد.
وظیفهی دیگر مدیر عملیاتی سازماندهی است که در کار ضمن آن، مدیر، مسئولیتهایی در زمینهی طراحی شغل، تعیین استانداردهای عملیاتی و سنجش کار را عهدهدار است.
کنترل و نظارت به منظور اطمینان یافتن از تحقق هدفها وظیفهی مهم دیگر مدیر عملیاتی است. او باید بازدهی سیستم عملیات را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و میزان تطابق آن را با آنچه پیشبینی شده در یابد. اگر بازدهی در همان سطح کمیت و کیفیتی است که برنامهریزی شده، عملیات پیش رفته و نیازی به اصلاح و تغییر نیست، اما اگر اطلاعات حاصل، نشاندهندهی تفاوتهایی بین بازدهی برنامهریزی شده و بازدهی واقعی بود میباید اصلاحاتی در سیستم عملیات صورت گیرد.
همچنین او باید نقش استراتژیکی عملیات را همواره مد نظر داشته باشد. در سازمان سیستم عملیات باید دارای نقشی استراتژیک باشد بدین معنی که فعالیتها و امور عملیاتی نهایتاً تحقق هدفهای اصلی سازمان را میسر میکند. بسیاری از اوقات مدیر عملیاتی آنچنان مستغرق در عملیات فنی و تکنیکی تولید و ارایه خدمات میشود که از هدفهای کلی سازمان غافل میماند. در چنین وضعیتی هدف سیستم عملیات از هدفهای کلی سازمان جدا مانده و کمکی به حصول آنها نمیکند. در حالی که مدیر عملیاتی باید هدفهای واحد خود را در قالب هدفهای کلی سازمان مورد توجه قرار دهد و آگاه باشد که سیستم عملیات باید نقشی استراتژیک در تحقق هدفهای اصلی سازمان ایفا کند. جریان عملیات تولید یا ارایه خدمات همه به خاطر آن است که رسیدن به هدفهای کلی سازمان عملی شود و هر گاه هدفهای جزیی عملیاتی هدف کلی را تحت الشعاع قرار دهند عوارضی در سازمان بروز میکند که بقای آن را به مخاطره میافکند.
خلاصه:
در این پروژه هدف آن است که کلیه مراحل تهیه و تولید در یک کارخانه (کارخانه صنعتی پیروزی) با کلیه جزئیات ارائه شود و امید است که بتوان با در نظر گرفتن محدودیتها و امکانات این پروژه را به نحو احسن ارایه کنم؛ با توجه به این که میدانیم این کارخانه یک کارخانهی تولیدی میباشد یعنی کالاهای مصرفی یا بادوام را با به کار گرفتن سرمایه و نیروی انسانی و با استفاده از ابزارها، ماشینآلات و تجهیزات میسازد و تولید میکند و این تولیدات خود را به مؤسسات بازرگانی یا مستقیماً به مصرفکنندگان میفروشد.
دانلود گزارش کارآموزی مراحل تهیه و تولید کارخانه صنعتی پیروزی
رشته: کاردانی مدیریت صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 216
فهرست:
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
فصل اول: سیستم
سیستم
ویژگی های سیستم
محیط سیستم
انواع سیستم
شمای سیستم
آرایش درونی سیستم
سیستم کارخانه پیروزی
فصل دوم: طرح ریزی و مدیریت کارخانه
2-1- روش کلی برنامه ریزی وجایابی کارخانه
2-2- استقرار کارخانه ها و ساختمان های صنعتی
2-3- طراحی ساختمان و ساخت آن
2-4- مسایل خدماتی کارکنان
2-5- طرح ریزی شرایط کاری
2-6- هزینه
2-7- انرژی
2-8- انواع فرآیندهای تولیدی
2-9- تعیین ظرفیت تولیدی
2-10- تجزیه و تحلیل رابطه ی فعالیت ها
2-11- شمای کارخانه ی پیروزی
فصل سوم: مواد و محصولات
3-1- موجودی
3-2-دوره (سیکل) محصول
3-3- برگشت مجدد در طراحی فرآیند تولیدی
3-4- مواد و فرآیندها 3-5- طبقه بندی کردن مواد
3-5- طبقه بندی کردن مواد
فصل چهارم: خرید
4-1-خرید
4-2- انواع قیمت و حمل کالای خریداری شده
4-3- مز ایده و مناقصه
4-4- مدیر تدارکات
فصل پنجم: انبار
5-1- انبار
5-2- سازمان انبار
5-3- روش های انبار کردن
5-4- انبار کردن محصولات
5-5- انبار تعمیرات و مواد اولیه
5-6- وظایف انباردار
5-7- منابع ورود کالا به انبار
5-8- معرفی برخی فرم ها
فصل ششم: ایمنی
6-1- ایمنی
6-2- حوادث
6-3- ایمنی برق
6-4- حریق
7-4- انواع سم
فصل هفتم: نظام های کاری
7-1- سیستم های نوبت کاری
7-2- جمعیت انسانی
7-3- استراحت
7-4- کار یکنواخت
فصل هشتم: بسته بندی، بازرسی ، حمل و نقل
8-1- بسته بندی
8-2- بازرسی
8-3- اساس آنالیز سیستماتیک حمل و نقل
خلاصه
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه:
در دنیای امروز مسأله تولیدات و خدمات مسأله عمدهای است که هیچ جامعهای خود را بر کنار از آن نمیبیند. جوامع مختلف هر کدام با مسألهی ارایهی خدمات و تولیدات برای بقای خود در گیرند و تلاش آنها بر آن است که با توجه به شرایط و امکانات موجود، خدمات و تولیدات را در حد مطلوب فراهم آورند. خدمات اداری و بانکی، خدمات رفاهی و درمانی، خدمات آموزشی و فرهنگی، تولید مواد غذایی، تولید محصولات کشاورزی.... جزیی از سیاههی بیانتهای خدمات و تولیدات در جوامع امروزی است. بدین ترتیب به سادگی میتوان دریافت که مدیریت برای ارایهی این خدمات و تولیدات از ضرورتهای هر جامعهای به شمار میآید.
«مدیریت عملیات» مدیریت ارایه خدمات و تولیدات است و هدف آن هماهنگ کردن کوششها و تلاشها و به کارگیری منابع و امکانات برای ارایه و حصول خدمات و تولیدات به بهترین وجه ممکن میباشد. کوشش در این است که از منابع موجود نهایت استفادهی مطلوب به عمل آید و از اتلاف و اسراف منابع و امکانات پرهیز شود.
«مدیریت عملیات» عنوان کلی است که هم مدیر تولید در یک مؤسسه تولید و هم مدیر خدماتی در یک سازمان خدماتی را در بر میگیرد، چه هر دوی این مدیران «عملیاتی» را برای وصول به هدف سازمانهایشان که ارایهی تولیدات و خدمات است، انجام میدهند و هر دو صرف نظر از نوع خدمات یا محصولشان «مدیر عملیاتی» میباشند. «کوستاس اِن در ویتسیوتیس» تفاوت بین ارایه خدمات و محصول را براساس چندین نکته بیان کرده است. از جمله اینکه، ارایهی خدمات میتواند برای برآورد نیازهای بشر و به منظور دستیابی به مقاصد بخصوصی مثل بهداشت، محافظت و... صورت گیرد؛ لذا ارایهی آنها یا برای حفظ شرایط مناسب زندگی (تعمیرات، نگهداری، بهداشت و...) است و یا برای فراهم کردن سایر نیازهای جامعهی بشری مثل تفریحات، مساجد، حمل و نقل شهری و مانند آن میتواند باشد.
ایشان دربارهی تفاوتهای خدمات و محصولات به نکات زیر هم اشاره کرده است:
1 ـ خدمات معمولاً باید در ارتباط با مردم و استفادهکنندگان آنها باشد. این خدمات به طور کلی در هنگام ارایه مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند بهداشت، بیمارستانها، حمل و نقل...
2 ـ نحوهی توزیع و ارایه خدمات، دارای مشکلات و مسایل خاصی است از جمله اینکه قابل ذخیره نیستند و اگر در هنگام ارایه، استفاده نشود از بین میروند، مانند تختهای خالی بیمارستانها، صندلیهای خالی قطارها و...
3ـ خدمات به سختی قابل استاندارد کردن هستند، بنابراین گذاشتن معیارهای مشخص و معین برای آنها مشکل است. مثلاً ممکن است روش خدمتدهی دو بیمارستان یا نحوه ویزیت دو پزشک که درجهی تخصصی یکسانی دارند متفاوت باشد. البته میتوان در این زمینه با ارایهی استانداردهای خاص تا اندازهای ضوابطی را اعمال کرد.
4 ـ خدمات هم مانند محصولات، با تغییر در مقدار تقاضا تغییر میکند. این تغییرات میتواند فصلی، ماهانه و یا حتی ساعتی باشد.
5 ـ عامل زمان میتواند در نحوهی ارایهی خدمات مؤثر باشد، زیرا نیازهای بشر به بهداشت، محیط زیست، خدمات سریعتر و چیزهای دیگر همواره در افزایش و تغییر است. به طور کلی اکثر سیستمهای عملیاتی، ترکیبی از محصول و خدمات را ارایه میکند و تحقیقات و بررسیهای لازم را چنان پی میگیرند که بتوانند به همراه محصول، یک سیستم خدماتی مناسب و درخور، برای رضایت مشتری فراهم آورند.
سیر تحولات مدیریت:
اگرچه رشتهای به نام مدیریت در میان سایر رشتههای علمی، رشتههای جدید به شمار میآید اما با نگاهی به تاریخ و زندگی ملل و اقوام مختلف میتوان دریافت که مدیریت پدیدهی جدیدی نیست و از دوران کهن وجود داشته است. ابنیه و آثار باستانی در هر گوشهی این جهان پهناور نشانگر کوششها و تلاشهای هماهنگی است که بدون وجود مدیران و سرپرستان قابل و کارآزموده، احداث آنها میسر نبوده است. قشونهای منظم، سازمان دولتهای بزرگ باستانی، لشگرکشیها و کشورگشاییها و کشورداریها همه و همه مظاهر و نمودهای مدیریت در سطح گستردهای در گذشته میباشند.
مدیریت علمی:
زمینهی پیدایش مدیریت به عنوان رشتهای در میان سایر رشتههای علمی از اواخر قرن 18 میباشد. با نظریهی تقسیم کار آدام اسمیت (Adam Smith) که بر تخصصی شدن مشاغل تأکید داشت، کار نظریهپردازی در مدیریت آغاز شد و در اوایل قرن 20 فردریک تیلور (Fredrick Taylor) با استفاده از نظریه اسمیت و ادعای یافتن روشهای علمی برای انجام کار، مکتب مدیریت علمی را که اولین مکتب مدیریت میباشد پایهگذاری کرد، در مدیریت علمی تأکید بر آن بود که با استفاده از روشهای علمی در مدیریت میتوان بازدهی اقتصادی منابع سازمان را به حداکثر ممکن افزایش داد. در این مکتب سازمان به صورت سیستم بستهای در نظر گرفته شده بود و انسانها با انگیزههای مادی به کار تشویق میشدند. بازدهی اقتصادی، توجه به شرایط فیزیکی محیط کار، تجزیه و تحلیل وظایف، به کارگیری روشهای انجام کار و ایجاد استاندارد برای انجام وظایف از خصوصیات این مکتب مدیریت است. در مدیریت علمی کارآیی (Efficiency) مسأله اساسی هر سازمانی است و آن را از تقسیم ستادهها به دادهها میتوان به دست آورد. در اغلب سازمانها ستادهها به صورت خدمت یا کالای خاصی میباشند و دادهها غالباً عبارت از زمین، سرمایه، نیروی انسانی و مواد هستند.
راندمان یا کارایی
در مدیریت علمی به مسأله برنامهریزی توجه فراوان شده است و وظایف اساسی مدیر برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت عنوان گردیده است.
سه بعد مدیریت علمی کارخانه که در اغلب برنامهریزیهای تسهیلات تولیدی و به صورتهای زیر میباشد:
1 ـ مدیریت و طرحریزی تسهیلات
2 ـ مدیریت و پایایی تسهیلات
3 ـ مدیریت و طرحریزی عملیات
مشخص است که هر یک از ابعاد مذکور با یکدیگر تداخلهایی عمیق دارند که طرح یکی از آنها بدون دیگری مقدور نخواهد بود. به عنوان مثال در جایی که تعادل خط تولید و بعد مدیریت عملیات مطرح میشود، طرح آن بدون در نظر گرفتن مدیریت و طرحریزی تسهیلات که شامل طراحی استقرارها، کارگاهها و سیستم حمل و نقل است امکانپذیر نبوده، همچنین طرح هر یک از دو موضوع اخیر بدون در نظر گرفتن یک جایابی آرمانی در کارخانه (مدیریت و جایابی تسهیلات) که دسترسی به عوامل بیرونی مثل خدمات، مشتری و تسهیلات دیگر را در بر میگیرد بیفایده است و عملاً سودآوری را تحت الشعاع قرار میدهد.
روابط انسانی ـ مکتب رفتاری سازمان:
مکتب رفتاری سازمان که بیشتر به روابط انسانی شهرت دارد با تحقیقاتی آغاز شد که پژوهشگران ضمن آن متوجه شدند کارکنان تحت آزمایش برخلاف نظرات ابراز شده در مکتب مدیریت علمی تنها به شرایط فیزیکی محیط کار حساس نبوده بلکه نسبت به شرایط روانی و روحی کار نیز واکنش نشان میدهند. کارگری که احساس میکند در محیط کار دارای ارزش و احترام است، نسبت به وی صمیمیت و محبت ابراز میشود و برای او ارزش قائل هستند، با علاقه بیشتری کار میکند و بازدهی بالاتری دارد. بدین ترتیب مکتب روابط انسانی نظریه انسان ماشینی سازمان را که در مدیریت علمی مطرح شده بود مورد تردید قرار داد و نیازهای غیر مادی انسان را مؤثر در کارآیی دانست.
گاهی این شبهه پیش میآید که در مدیریت عملیات، موازین مدیریت علمی اساس کار است و اصول مکتب روابط انسانی در این رشته از مدیریت جایی ندارد، در حالی که مدیریت عملیات از مسایل انسانی جدا نیست و بدون توجه به چگونگی رفتارهای آدمی در سازمان، نمیتواند نتایج سازندهای را عاید سازمان کند. گرچه مدیریت عملیات با توجه به ابعاد فنی و تکنیکی مطرح شده است اما باید در نظر داشت که ابعاد روانی و انسانی در مدیریت نقش عمدهای داشته و همواره باید در مد نظر قرار داشته باشند.
مدیریت در قالب سیستم ـ مدلسازی:
در سیر تحولات مدیریت، مکتب مدیریت در قالب سیستم، مکتبی است که میکوشد تا به کمک تئوریهای سیستمها با دیدی کلینگر، سازمان را مورد بررسی قرار دهد. در این مکتب، سازمان، به صورت سیستمی باز که مجموعهای از اجزای مرتبط به هم میباشند در نظر گرفته شده است. مدیر در این مکتب مدیریت، باید در عملکردها و تصمیمات خود به تمامی اجزاء و عوامل مؤثر در سازمان عطف توجه نموده و از جزییگرایی پرهیز کند. او باید آگاه باشد سازمان به عنوان یک سیستم باز تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار دارد و هر تغییری در یک جز بر سایر اجزاء مرتبط بدان، اثر میگذارد. به عنوان مثال، تغییر در روش بازاریابی را نمیتوان صرفاً یک تغییر داخلی در واحد بازاریابی تلقی کرد، بلکه این تغییر در سایر واحدها مثل امور مالی، تولید، کارگزینی و آموزش هم مؤثر است و تغییراتی را در آنها ایجاب خواهد کرد.
سیستم مدیریت عملیاتی:
به منظور شناخت بهتر عملیات در سازمان و آگاهی از چگونگی ارتباط عوامل و اجزایی که در شکل دادن به عملیات مؤثرند، نگرش سیستمی، شیوهی مؤثر و کارآمدی است. به مدد نگرش سیستمی مدیر عملیاتی قادر میشود تا اجزاء مؤثر در عملیات را بشناسد و با دیدی کلی و مجموعهنگر مسائل تولید و ارایه خدمات را حل کند. (در بخش بعدی سیستم و شکل آن را توضیح خواهیم داد.)
مدیر عملیاتی باید سیستم عملیات را شناخته و به طریقی آن را به کار گیرد که حداکثر نتیجه از منابع و امکانات سازمان حاصل شود، مدیریت عملیاتی مسئولیت عملیات تغییر و تبدیل دادهها و یا به عبارت سادهتر تولید کالا و تدارک خدمات را عهدهدار است. او باید بکوشد تا واردهها را به نحو مؤثری بکار گیرد و صادرههای مطلوب سازمان را به دست آورد. او با برنامهریزی، هدفهای آینده را مشخص میکند و پیشبینیهای لازم را برای نیل به آن هدفها به عمل میآورد. او در این بخش از وظایف خود با برنامهریزی تولید یا خدمات، طراحی تجهیزات و ماشینآلات و برنامهریزی اجرایی عملیات سر و کار دارد.
وظیفهی دیگر مدیر عملیاتی سازماندهی است که در کار ضمن آن، مدیر، مسئولیتهایی در زمینهی طراحی شغل، تعیین استانداردهای عملیاتی و سنجش کار را عهدهدار است.
کنترل و نظارت به منظور اطمینان یافتن از تحقق هدفها وظیفهی مهم دیگر مدیر عملیاتی است. او باید بازدهی سیستم عملیات را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و میزان تطابق آن را با آنچه پیشبینی شده در یابد. اگر بازدهی در همان سطح کمیت و کیفیتی است که برنامهریزی شده، عملیات پیش رفته و نیازی به اصلاح و تغییر نیست، اما اگر اطلاعات حاصل، نشاندهندهی تفاوتهایی بین بازدهی برنامهریزی شده و بازدهی واقعی بود میباید اصلاحاتی در سیستم عملیات صورت گیرد.
همچنین او باید نقش استراتژیکی عملیات را همواره مد نظر داشته باشد. در سازمان سیستم عملیات باید دارای نقشی استراتژیک باشد بدین معنی که فعالیتها و امور عملیاتی نهایتاً تحقق هدفهای اصلی سازمان را میسر میکند. بسیاری از اوقات مدیر عملیاتی آنچنان مستغرق در عملیات فنی و تکنیکی تولید و ارایه خدمات میشود که از هدفهای کلی سازمان غافل میماند. در چنین وضعیتی هدف سیستم عملیات از هدفهای کلی سازمان جدا مانده و کمکی به حصول آنها نمیکند. در حالی که مدیر عملیاتی باید هدفهای واحد خود را در قالب هدفهای کلی سازمان مورد توجه قرار دهد و آگاه باشد که سیستم عملیات باید نقشی استراتژیک در تحقق هدفهای اصلی سازمان ایفا کند. جریان عملیات تولید یا ارایه خدمات همه به خاطر آن است که رسیدن به هدفهای کلی سازمان عملی شود و هر گاه هدفهای جزیی عملیاتی هدف کلی را تحت الشعاع قرار دهند عوارضی در سازمان بروز میکند که بقای آن را به مخاطره میافکند.
خلاصه:
در این پروژه هدف آن است که کلیه مراحل تهیه و تولید در یک کارخانه (کارخانه صنعتی پیروزی) با کلیه جزئیات ارائه شود و امید است که بتوان با در نظر گرفتن محدودیتها و امکانات این پروژه را به نحو احسن ارایه کنم؛ با توجه به این که میدانیم این کارخانه یک کارخانهی تولیدی میباشد یعنی کالاهای مصرفی یا بادوام را با به کار گرفتن سرمایه و نیروی انسانی و با استفاده از ابزارها، ماشینآلات و تجهیزات میسازد و تولید میکند و این تولیدات خود را به مؤسسات بازرگانی یا مستقیماً به مصرفکنندگان میفروشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
تعریف کسب و کار
مقدمه :
نویسندگان مختلف، تعاریف متفاوتی از کسب و کار دارند. در واژه نامهی آکسفورد[1]، کسب و کار به معنی خرید و فروش و تجارت آمده است. در واژه نامهی لانگ من[2]، کسب و کار به فعالیت پول در آوردن و تجارتی که از آن پول حاصل شود، گفته میشود.
به زبان ساده، کسب و کار عبارت است از حالتی از مشغولیت و به طور عام، شامل فعالیتهایی است که تولید و خرید کالاها و خدمات با هدف فروش آنها را به منظور کسب سود، در بر میگیرد.
1. بر طبق نظر (ارویک و هانت)[3] و کاری که در آن خدمات یا کارهایی که دیگر افراد جامعه به آن نیاز دارند و مایل به خرید آن هستند و توان پرداخت بهای آن را دارند، تولید، توزیع و عرضه می شود. ، کسب و کار عبارت است از هر نوع کسب
2. (پترسن و پلومن)[4] بر این باورند که هر تبادلی که در آن خرید و فروش صورت گیرد، کسب و کار نیست، بلکه کسب و کار، هر نوع تبادل تکراری و تجدید شونده ی خرید و فروش است.
3. پروفسور (اون)[5] ، کسب و کار را یک نوع کاسبی می داند که طی آن کالاها یا خدمات برای فروش در بازار تولید و توزیع می شوند.
بنابراین با توجه به تعاریف یاد شده می توان دریافت که کسب و کار با خرید و فروش کالاها، تولید کالاها یا عرضه ی خدمات، به منظور به دست آوردن سود، سر و کار دارد. با توجه به تعاریف یاد شده، ویژگیهای کسب و کار، عبارتند از:
1. فروش یا انتقال کالاها و خدمات برای کسب ارزش
2. معامله ی کالاها و خدمات
3. تکرا رمعاملات
4. انگیزه ی سود (مهمترین و قدرتمندترین محرک اداره ی امور کسب و کار)
5. فعالیت توأم با ریسک، کسب و کار، همیشه بر آینده متمرکز است و عدم اطمینان، ویژگی آینده است. از این رو، همواره کسب و کار توأم با ریسک است.
کسب و کار روستایی
اکنون توسعهی روستایی بیش از گذشته با پدیدهی کارآفرینی سرو کار دارد. مؤسسات و شخصیتهای رواج دهندهی توسعهی روستایی، کارآفرینی را به منزلهی یک مداخلهی راهبردی میدانند که می تواند فرایند توسعهی روستایی را تسریع بخشد اما به نظر میرسد که همگی آنها بر نیاز به گسترش بنگاههای اقتصادی روستایی نیز توافق دارند. آژانسهای توسعه، کارآفرینی روستا را به عنوان یک نیروی اشتغالزای بزرگ، سیاستمداران آن را همچون یک راهبرد کلیدی برای جلوگیری از ناآرامی در مناطق روستایی، و کشاورزان، آن را وسیلهای برای بهبود درآمد خویش میدانند.به این ترتیب، کارآفرینی از نقطه نظر تمام این گروهها به عنوان وسیلهای برای بهبود کیفیت زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و ابزاری برای تثبیت اقتصاد و محیطی سالم تلقی میگردد. در شرایط وجود یک سمتگیری کارآفرینانه در قبال توسعهی روستایی، این موضوع پذیرفته میگردد که کارآفرینی، یک نیروی مرکزی برای نیل به رشد و توسعه اقتصادی است. بدون آن، دیگر عوامل توسعه به هدر رفته و تلف میشود؛ با این حال، پذیرش این نکته نمیتواند به تنهایی به توسعهی روستایی و پیشبرد فعالیتهای اقتصادی بیانجامد. کارآفرینی در نواحی روستایی در جستجوی ترکیب واحدی از منابع، هم در درون و هم در خارج از فعالیتهای کشاورزی است. مثالهای متنوعی از کاربردهای غیرکشاورزی منابع موجود همچون: گردشگری، آهنگری، درود گری، ریسندگی و مثالهایی از تنوع بخشی به فعالیتهای نه چندان وابسته به کشاورزی در زمینههای منابع آب، اراضی جنگلی، ساختمان، مهارتهای موجود و توانمندیهای محلی وجود دارد که همگی با کارآفرینی روستایی متناسب است. ترکیب کارآفرینانهی این منابع در رشته فعالیتهایی همچون: تسهیلات گردشگری، ورزش و اوقات فراغت، آموزش فنی و حرفهای، خرده فروشی و عمده فروشی، فعالیتهای صنعتی (در سطح مهندسی و استاد کاری)، خدمات مشاورهای، تولیدات با ارزش افزوده بالا ( همچون گوشت، شیر، فرآوردههای چوبی و سایر فعالیتهای خارج از مزرعه تجلی مییابد.
کارآفرینی روستایی اساساً تفاوتی با کارآفرینی در شهر ندارد جز اینکه باید آن را در فضای روستا تصور نمود. پترین (1994) کارآفرینی روستایی را مجموع سه گزاره ذیل تعریف مینماید:
1. نیرویی که سایر منابع را برای پاسخگویی به یک تقاضا بیپاسخ بازار بسیج میکند
2. توانایی خلق و ایجاد چیزی از هیچ
3. فرآیند خلق ارزش به وسیله امتزاج مجموعه واحدی از منابع درراستای بهرهگیری از یک فرصت
آنچه در مجموع میتوان برای تعریف مقوله کارآفرینی روستایی بکار برد عبارتست از:
”بکارگیری نوآورانه منابع و امکانات روستا در راستای شکار فرصتهای کسب و کار“
این نوع کسب و کارها با توجه به اندازهی کوچک روستاها، در مقیاسی کوچک هستند و اغلب بین 10-20 نفر بوده و با توجه به غالب بودن فعالیتهای کشاورزی و کارگاهی از کارایی خاصی برخوردارند. با توجه به تغییرات عصر کنونی و ورود به جامعهی اطلاعاتی، کسب و کارهای روستایی نیز در نوع دچار تغییر و تحول شدهاند و انواع کسب وکارهای خدماتی، تولیدی، صنعتی و فناوری اطلاعات در آن دیده میشود.
اصول کسب و کار
با توجه به تعاریفکسب و کار، ویژگیهای کسب و کار، عبارتند از:
1. فروش یا انتقال کالاها و خدمات برای کسب ارزش
2. معاملهی کالاها و خدمات
3. تکرار معاملات
4. انگیزهی سود (مهمترین و قدرتمندترین محرک ادارهی امور کسب و کار)
5. فعالیت توأم با ریسک. کسب و کار، همیشه بر آینده متمرکز است و عدم اطمینان، ویژگی آینده است. از این رو، همواره کسب و کار، توأم با ریسک است.
اصول توسعهی کسب و کار:
آشنایی با نام شرکتها
آشنایی با نام محصول
آشنایی با نام بنیانگذار
آشنایی با مهارتهای کسب و کار
اهداف کسب و کار:
باور عمومی این است که تنها هدف کسب و کار، به دست آوردن سود اقتصادی است، در حالی که این امر، واقعیت ندارد. آرویک معتقد است همان طور که انسان تنها با هدف خوردن زندگی نمیکند، تنها هدف کسب و کار هم، کسب سود نیست. بنابراین، کسب و کارها هم دارای اهداف اقتصادی اند و هم اهداف اجتماعیاند
طرح کسب و کار (Business Plan)
تعریف: طرح کسب و کار سندی مکتوب است که جزئیات کسب و کار پیشنهادی را مشخص میکند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت کنونی ، نیازها ، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و کلیه جوانب آن را ارزیابی کند.
طرح هم برای صاحب آن و هم برای حمایت کنندگان مالی آن، به دلایل زیر لازم است:
1- مهم آن است که مالک درباره هدف خود از کسب و کار و منابعی که برای آن نیاز دارد به دقت فکر کند. این موضوع در برآورد میزان سرمایه مورد نیاز، به وی کمک خواهد کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نگاهی به رابطه بازار پول ، کالا و کار در ایران
در این مقاله ابتدا معرفی اجمالی از این بازار ها به عمل می آید ، سپس کلیاتی از روابط این بازارها و نوع خدماتی که این بازارها به هم ارائه می دهند ، مطرح می شود و در پایان به بررسی روابط این بازارها درایران پرداخته می شود.
اقتصاد مبتنی بر نظام بازارنظام بازار آزاد قائل به بازارهای چهارگانه کالا، پول و سرمایه می باشد. این بازارها در حالت کلی در دو بخش واقعی و مالی دسته بندی می شوند. در بخش واقعی بازارهای پول و سرمایه قرار می گیرند.
در بخش واقعی که عمده ترین بخش اقتصاد می باشد، امور مربوط به مصرف ، سرمایه گذاری واقعی تولید ، توزیع، فروش، صادرات، واردات و... صورت می گیرد و در بخش مالی نیز امور مربوط به پس انداز و تأمین و تخصیص منابع مالی در کوتاه مدت و بلند مدت صورت می گیرد . این بخش (مالی ) با فراهم آوردن امکان مبادلات و امکان تأمین مالی موجب تکمیل عملیات بخش واقعی می گردد. در مقابل بخش واقعی نیز با ساز و کارهایی خاص (که ذکر خواهد شد) زمینه رابرای رونق بخش مالی و اقتصاد فراهم می کند. از این رو گفته می شود که این دو بخش اقتصاد، مکمل هم هستند و بدون آنها اقتصاد معنی ندارد.
بازار پول ، بخش مهمی از بازار مالی هر اقتصادی به شمار می رود و حتی در برخی از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه بیشترین سهم از بازار مالی آن کشورها را دارا می باشد.
این بازار از دیدگاه اقتصاد دانانی مثل کینز، ویکسل و میردال خیلی بااهمیت تلقی می شود، آنان بر این اعتقادند که بازار پول با در دست داشتن« پول» که در مقاصد معادلاتی ، احتیاطی و سفته بازی مورد استفاده قرارمی گیرد ، همیشه مورد تقاضای مردم بوده است. از این رو آنان اذعان می کنند که این بازار که بازاری کوتاه مدت است، نسبت به بازار سرمایه ( که بازار بلند مدت است ) تأثیر شگرفی برنرخ بهره ( مهم ترین متغیر اقتصادی ) و وضعیت عرضه محصولات بخش واقعی می گذارد.
این بازار با ابزارها و سیاست هایش در شرایطی که تولیدات بخش واقعی به خاطر فصلی بودن فروش ها و سایر مسائل خیلی دیر به پول نقد تبدیل می شود، به بازار واقعی کمک می کند تا با وام های کوتاه مدت هزینه های مربوط به پرداخت دستمزد ، سربار و مواد اولیه را بپردازند ودر سر رسید معینی آن وام ها را باز پرداخت کنند . دراین شرایط این بازار موجب رونق بخش های واقعی اقتصاد (صنعت، نفت ، مسکن ، خدمات و کشاورزی ) می گردد.
در مجموع ارتباط این بازارها در دو بخش خلاصه می گردد : بخش اول خدمات بازارپول به بازار کالا و کار.
بخش دوم خدمات بازار کالا و کار به بازار پول
1-خدمات بازار پول به بازار کالا و کار
دربخش اول ، خدمات بازار پول به بازارهای واقعی به دو صورت می باشد . الف) خدمات بازار پول به بازار واقعی از طریق نهادها و مؤسسات پولی ب) خدمات بازار پول به بازار واقعی از طریق سیاست های پولی .
الف) خدمات بازار پول به بازار واقعی از طریق نهادها و مؤسسات پولی :
1-بازار پول، از طریق بانک ها و سایرمؤسسات پولی به بنگاه های تولید کمک می کند که بدون مواجهه با مشکل انطباق سررسید ها به منابع مالی دسترسی پیدا کنند.به این شکل که بانکها با جمع آوری حجم عظیمی از سپرده ها، بنگاه ها را از مراجعه به وام دهندگان مختلف بی نیاز می کنند و تلاش می کنند با اتکا بر اصل تأمین رضایت مشتری ، حق انتخاب بنگاه ها را گسترش دهند و منابع مالی قابل توجهی را با نرخ مناسب به آنها اعطا کنند.
2-دراین بازار، مؤسسات پولی ، با ابزارهایی همچون چک ، کارتهای اعتباری ، کارت بدهی و خدمات پرداختی جدیدی مثل صدور اعتبارات اسنادی و اجازه استفاده از حسابهای پس انداز قابل برداشت ( now ) و حسابهای جاری ، مکانیسم پرداخت را برای مبادلات بنگاه های تولیدی تسهیل می کنندوموجب می شوند که مبادلات، به ویژه مبادلات غیرنقدی بخش واقعی با هزینه پایین ، ریسک پایین و سرعت بالایی صورت پذیرد .
3-مؤسسات پولی با ارائه ابزارهای گوناگونی مثل اوراق قرضه کوتاه مدت ، اعتبارات اسنادی وام های کوتاه مدت ، بلند مدت ، قرار داده بازخرید اوراق بهادار و ... در ساختار مالی بخش واقعی تنوع ایجاد می کنند و موجب تعدیل ریسک و هزینه های سرمایه ای آن بخش می گردند .
4- نهادهای بازار پول با ارائه خدمات متنوع ، نقدینگی های مازاد و راکد بنگاه های تولیدی را جزب و آنها را به سایر بخش های اقتصادی کشور انتقال می دهند و از این طریق برای نقدینگی های مازاد و راکد آنها خلق ارزش می نمایند .
ب) خدمات بازار پول به بازار کالا و کار (بازار واقعی ) ازطریق سیاست های پولی:
دراین زمینه بازار پول با سیاست ها یش موجب تغییر و تحول در بخش واقعی می گردد، سیاست هایی که در دو نوع انبساطی و انقباضی می باشند .
دراین بازار، بانک مرکزی به عنوان متولی ، در شرایط رکود اقتصادی سیاست های انبساطی را که موجب افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات بخش واقعی می شوند، به کار می گیرد و شرایطی را پدید می آورد که بخش واقعی بتواند تولیدات خود را به فروش برساند و به سود آوری مورد انتظار خود برسد و رونق یابد و یا اینکه در شرایط تورمی ، سیاست های انقباضی را به کارمی گیرد تا تورم را کنترل کند و زمینه را برای افزایش پس اندازها و افزایش سرمایه گذاری ها فراهم کند و بخش واقعی را ترغیب نماید که از پایین آمدن نرخ بهره نهایت استفاده را ببرد و طرح ها ی توسعه خود را با شرایط بهتری تأمین مالی و راه اندازی کند.
(لازم به ذکراست که سیاست های پولی در دونوع سیاست های کمی وکیفی می باشند ، سیاست های کمی شامل نرخ بهره ، نرخ بهره اتکایی ، نرخ تنزیل مجدد ، نرخ ذخیره قانونی ، عملیات بازار آزاد می باشد وسیاست کیفی نیز در بر گیرنده تعیین اولویت ها ، ارجحیت ها سقف های اعتباری در هر یک از بخش های اقتصادی ، نرخ های ترجیحی و تسهیلات تکلیفی و .... است ).
2-خدمات بازار کالاوکار به بازار پول
پس از اینکه حالت های مختلف خدمات دهی بازار پول به بازار واقعی (بازار کالا و کار ) را شناسایی نمودیم ، حال به معرفی خدمات بازار کالا وکار به بازار پول می پردازیم . این بازار ممکن است با خدمات زیربه برقراری ارتباط با بازار پول بپردازند :
1-بازارهای واقعی با پردازش منابع و عوامل تولید ، محصولاتی را تولید و به فروش می رسانند و پس از پرداخت بخشی از هزینه های خود ، مقدار قابل توجهی از
دانلود گزارش کارآموزی مراحل تهیه و تولید کارخانه صنعتی پیروزی
رشته: کاردانی مدیریت صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 216
فهرست:
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
فصل اول: سیستم
سیستم
ویژگی های سیستم
محیط سیستم
انواع سیستم
شمای سیستم
آرایش درونی سیستم
سیستم کارخانه پیروزی
فصل دوم: طرح ریزی و مدیریت کارخانه
2-1- روش کلی برنامه ریزی وجایابی کارخانه
2-2- استقرار کارخانه ها و ساختمان های صنعتی
2-3- طراحی ساختمان و ساخت آن
2-4- مسایل خدماتی کارکنان
2-5- طرح ریزی شرایط کاری
2-6- هزینه
2-7- انرژی
2-8- انواع فرآیندهای تولیدی
2-9- تعیین ظرفیت تولیدی
2-10- تجزیه و تحلیل رابطه ی فعالیت ها
2-11- شمای کارخانه ی پیروزی
فصل سوم: مواد و محصولات
3-1- موجودی
3-2-دوره (سیکل) محصول
3-3- برگشت مجدد در طراحی فرآیند تولیدی
3-4- مواد و فرآیندها 3-5- طبقه بندی کردن مواد
3-5- طبقه بندی کردن مواد
فصل چهارم: خرید
4-1-خرید
4-2- انواع قیمت و حمل کالای خریداری شده
4-3- مز ایده و مناقصه
4-4- مدیر تدارکات
فصل پنجم: انبار
5-1- انبار
5-2- سازمان انبار
5-3- روش های انبار کردن
5-4- انبار کردن محصولات
5-5- انبار تعمیرات و مواد اولیه
5-6- وظایف انباردار
5-7- منابع ورود کالا به انبار
5-8- معرفی برخی فرم ها
فصل ششم: ایمنی
6-1- ایمنی
6-2- حوادث
6-3- ایمنی برق
6-4- حریق
7-4- انواع سم
فصل هفتم: نظام های کاری
7-1- سیستم های نوبت کاری
7-2- جمعیت انسانی
7-3- استراحت
7-4- کار یکنواخت
فصل هشتم: بسته بندی، بازرسی ، حمل و نقل
8-1- بسته بندی
8-2- بازرسی
8-3- اساس آنالیز سیستماتیک حمل و نقل
خلاصه
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه:
در دنیای امروز مسأله تولیدات و خدمات مسأله عمدهای است که هیچ جامعهای خود را بر کنار از آن نمیبیند. جوامع مختلف هر کدام با مسألهی ارایهی خدمات و تولیدات برای بقای خود در گیرند و تلاش آنها بر آن است که با توجه به شرایط و امکانات موجود، خدمات و تولیدات را در حد مطلوب فراهم آورند. خدمات اداری و بانکی، خدمات رفاهی و درمانی، خدمات آموزشی و فرهنگی، تولید مواد غذایی، تولید محصولات کشاورزی.... جزیی از سیاههی بیانتهای خدمات و تولیدات در جوامع امروزی است. بدین ترتیب به سادگی میتوان دریافت که مدیریت برای ارایهی این خدمات و تولیدات از ضرورتهای هر جامعهای به شمار میآید.
«مدیریت عملیات» مدیریت ارایه خدمات و تولیدات است و هدف آن هماهنگ کردن کوششها و تلاشها و به کارگیری منابع و امکانات برای ارایه و حصول خدمات و تولیدات به بهترین وجه ممکن میباشد. کوشش در این است که از منابع موجود نهایت استفادهی مطلوب به عمل آید و از اتلاف و اسراف منابع و امکانات پرهیز شود.
«مدیریت عملیات» عنوان کلی است که هم مدیر تولید در یک مؤسسه تولید و هم مدیر خدماتی در یک سازمان خدماتی را در بر میگیرد، چه هر دوی این مدیران «عملیاتی» را برای وصول به هدف سازمانهایشان که ارایهی تولیدات و خدمات است، انجام میدهند و هر دو صرف نظر از نوع خدمات یا محصولشان «مدیر عملیاتی» میباشند. «کوستاس اِن در ویتسیوتیس» تفاوت بین ارایه خدمات و محصول را براساس چندین نکته بیان کرده است. از جمله اینکه، ارایهی خدمات میتواند برای برآورد نیازهای بشر و به منظور دستیابی به مقاصد بخصوصی مثل بهداشت، محافظت و... صورت گیرد؛ لذا ارایهی آنها یا برای حفظ شرایط مناسب زندگی (تعمیرات، نگهداری، بهداشت و...) است و یا برای فراهم کردن سایر نیازهای جامعهی بشری مثل تفریحات، مساجد، حمل و نقل شهری و مانند آن میتواند باشد.
ایشان دربارهی تفاوتهای خدمات و محصولات به نکات زیر هم اشاره کرده است:
1 ـ خدمات معمولاً باید در ارتباط با مردم و استفادهکنندگان آنها باشد. این خدمات به طور کلی در هنگام ارایه مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند بهداشت، بیمارستانها، حمل و نقل...
2 ـ نحوهی توزیع و ارایه خدمات، دارای مشکلات و مسایل خاصی است از جمله اینکه قابل ذخیره نیستند و اگر در هنگام ارایه، استفاده نشود از بین میروند، مانند تختهای خالی بیمارستانها، صندلیهای خالی قطارها و...
3ـ خدمات به سختی قابل استاندارد کردن هستند، بنابراین گذاشتن معیارهای مشخص و معین برای آنها مشکل است. مثلاً ممکن است روش خدمتدهی دو بیمارستان یا نحوه ویزیت دو پزشک که درجهی تخصصی یکسانی دارند متفاوت باشد. البته میتوان در این زمینه با ارایهی استانداردهای خاص تا اندازهای ضوابطی را اعمال کرد.
4 ـ خدمات هم مانند محصولات، با تغییر در مقدار تقاضا تغییر میکند. این تغییرات میتواند فصلی، ماهانه و یا حتی ساعتی باشد.
5 ـ عامل زمان میتواند در نحوهی ارایهی خدمات مؤثر باشد، زیرا نیازهای بشر به بهداشت، محیط زیست، خدمات سریعتر و چیزهای دیگر همواره در افزایش و تغییر است. به طور کلی اکثر سیستمهای عملیاتی، ترکیبی از محصول و خدمات را ارایه میکند و تحقیقات و بررسیهای لازم را چنان پی میگیرند که بتوانند به همراه محصول، یک سیستم خدماتی مناسب و درخور، برای رضایت مشتری فراهم آورند.
سیر تحولات مدیریت:
اگرچه رشتهای به نام مدیریت در میان سایر رشتههای علمی، رشتههای جدید به شمار میآید اما با نگاهی به تاریخ و زندگی ملل و اقوام مختلف میتوان دریافت که مدیریت پدیدهی جدیدی نیست و از دوران کهن وجود داشته است. ابنیه و آثار باستانی در هر گوشهی این جهان پهناور نشانگر کوششها و تلاشهای هماهنگی است که بدون وجود مدیران و سرپرستان قابل و کارآزموده، احداث آنها میسر نبوده است. قشونهای منظم، سازمان دولتهای بزرگ باستانی، لشگرکشیها و کشورگشاییها و کشورداریها همه و همه مظاهر و نمودهای مدیریت در سطح گستردهای در گذشته میباشند.
مدیریت علمی:
زمینهی پیدایش مدیریت به عنوان رشتهای در میان سایر رشتههای علمی از اواخر قرن 18 میباشد. با نظریهی تقسیم کار آدام اسمیت (Adam Smith) که بر تخصصی شدن مشاغل تأکید داشت، کار نظریهپردازی در مدیریت آغاز شد و در اوایل قرن 20 فردریک تیلور (Fredrick Taylor) با استفاده از نظریه اسمیت و ادعای یافتن روشهای علمی برای انجام کار، مکتب مدیریت علمی را که اولین مکتب مدیریت میباشد پایهگذاری کرد، در مدیریت علمی تأکید بر آن بود که با استفاده از روشهای علمی در مدیریت میتوان بازدهی اقتصادی منابع سازمان را به حداکثر ممکن افزایش داد. در این مکتب سازمان به صورت سیستم بستهای در نظر گرفته شده بود و انسانها با انگیزههای مادی به کار تشویق میشدند. بازدهی اقتصادی، توجه به شرایط فیزیکی محیط کار، تجزیه و تحلیل وظایف، به کارگیری روشهای انجام کار و ایجاد استاندارد برای انجام وظایف از خصوصیات این مکتب مدیریت است. در مدیریت علمی کارآیی (Efficiency) مسأله اساسی هر سازمانی است و آن را از تقسیم ستادهها به دادهها میتوان به دست آورد. در اغلب سازمانها ستادهها به صورت خدمت یا کالای خاصی میباشند و دادهها غالباً عبارت از زمین، سرمایه، نیروی انسانی و مواد هستند.
راندمان یا کارایی
در مدیریت علمی به مسأله برنامهریزی توجه فراوان شده است و وظایف اساسی مدیر برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت عنوان گردیده است.
سه بعد مدیریت علمی کارخانه که در اغلب برنامهریزیهای تسهیلات تولیدی و به صورتهای زیر میباشد:
1 ـ مدیریت و طرحریزی تسهیلات
2 ـ مدیریت و پایایی تسهیلات
3 ـ مدیریت و طرحریزی عملیات
مشخص است که هر یک از ابعاد مذکور با یکدیگر تداخلهایی عمیق دارند که طرح یکی از آنها بدون دیگری مقدور نخواهد بود. به عنوان مثال در جایی که تعادل خط تولید و بعد مدیریت عملیات مطرح میشود، طرح آن بدون در نظر گرفتن مدیریت و طرحریزی تسهیلات که شامل طراحی استقرارها، کارگاهها و سیستم حمل و نقل است امکانپذیر نبوده، همچنین طرح هر یک از دو موضوع اخیر بدون در نظر گرفتن یک جایابی آرمانی در کارخانه (مدیریت و جایابی تسهیلات) که دسترسی به عوامل بیرونی مثل خدمات، مشتری و تسهیلات دیگر را در بر میگیرد بیفایده است و عملاً سودآوری را تحت الشعاع قرار میدهد.
روابط انسانی ـ مکتب رفتاری سازمان:
مکتب رفتاری سازمان که بیشتر به روابط انسانی شهرت دارد با تحقیقاتی آغاز شد که پژوهشگران ضمن آن متوجه شدند کارکنان تحت آزمایش برخلاف نظرات ابراز شده در مکتب مدیریت علمی تنها به شرایط فیزیکی محیط کار حساس نبوده بلکه نسبت به شرایط روانی و روحی کار نیز واکنش نشان میدهند. کارگری که احساس میکند در محیط کار دارای ارزش و احترام است، نسبت به وی صمیمیت و محبت ابراز میشود و برای او ارزش قائل هستند، با علاقه بیشتری کار میکند و بازدهی بالاتری دارد. بدین ترتیب مکتب روابط انسانی نظریه انسان ماشینی سازمان را که در مدیریت علمی مطرح شده بود مورد تردید قرار داد و نیازهای غیر مادی انسان را مؤثر در کارآیی دانست.
گاهی این شبهه پیش میآید که در مدیریت عملیات، موازین مدیریت علمی اساس کار است و اصول مکتب روابط انسانی در این رشته از مدیریت جایی ندارد، در حالی که مدیریت عملیات از مسایل انسانی جدا نیست و بدون توجه به چگونگی رفتارهای آدمی در سازمان، نمیتواند نتایج سازندهای را عاید سازمان کند. گرچه مدیریت عملیات با توجه به ابعاد فنی و تکنیکی مطرح شده است اما باید در نظر داشت که ابعاد روانی و انسانی در مدیریت نقش عمدهای داشته و همواره باید در مد نظر قرار داشته باشند.
مدیریت در قالب سیستم ـ مدلسازی:
در سیر تحولات مدیریت، مکتب مدیریت در قالب سیستم، مکتبی است که میکوشد تا به کمک تئوریهای سیستمها با دیدی کلینگر، سازمان را مورد بررسی قرار دهد. در این مکتب، سازمان، به صورت سیستمی باز که مجموعهای از اجزای مرتبط به هم میباشند در نظر گرفته شده است. مدیر در این مکتب مدیریت، باید در عملکردها و تصمیمات خود به تمامی اجزاء و عوامل مؤثر در سازمان عطف توجه نموده و از جزییگرایی پرهیز کند. او باید آگاه باشد سازمان به عنوان یک سیستم باز تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار دارد و هر تغییری در یک جز بر سایر اجزاء مرتبط بدان، اثر میگذارد. به عنوان مثال، تغییر در روش بازاریابی را نمیتوان صرفاً یک تغییر داخلی در واحد بازاریابی تلقی کرد، بلکه این تغییر در سایر واحدها مثل امور مالی، تولید، کارگزینی و آموزش هم مؤثر است و تغییراتی را در آنها ایجاب خواهد کرد.
سیستم مدیریت عملیاتی:
به منظور شناخت بهتر عملیات در سازمان و آگاهی از چگونگی ارتباط عوامل و اجزایی که در شکل دادن به عملیات مؤثرند، نگرش سیستمی، شیوهی مؤثر و کارآمدی است. به مدد نگرش سیستمی مدیر عملیاتی قادر میشود تا اجزاء مؤثر در عملیات را بشناسد و با دیدی کلی و مجموعهنگر مسائل تولید و ارایه خدمات را حل کند. (در بخش بعدی سیستم و شکل آن را توضیح خواهیم داد.)
مدیر عملیاتی باید سیستم عملیات را شناخته و به طریقی آن را به کار گیرد که حداکثر نتیجه از منابع و امکانات سازمان حاصل شود، مدیریت عملیاتی مسئولیت عملیات تغییر و تبدیل دادهها و یا به عبارت سادهتر تولید کالا و تدارک خدمات را عهدهدار است. او باید بکوشد تا واردهها را به نحو مؤثری بکار گیرد و صادرههای مطلوب سازمان را به دست آورد. او با برنامهریزی، هدفهای آینده را مشخص میکند و پیشبینیهای لازم را برای نیل به آن هدفها به عمل میآورد. او در این بخش از وظایف خود با برنامهریزی تولید یا خدمات، طراحی تجهیزات و ماشینآلات و برنامهریزی اجرایی عملیات سر و کار دارد.
وظیفهی دیگر مدیر عملیاتی سازماندهی است که در کار ضمن آن، مدیر، مسئولیتهایی در زمینهی طراحی شغل، تعیین استانداردهای عملیاتی و سنجش کار را عهدهدار است.
کنترل و نظارت به منظور اطمینان یافتن از تحقق هدفها وظیفهی مهم دیگر مدیر عملیاتی است. او باید بازدهی سیستم عملیات را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و میزان تطابق آن را با آنچه پیشبینی شده در یابد. اگر بازدهی در همان سطح کمیت و کیفیتی است که برنامهریزی شده، عملیات پیش رفته و نیازی به اصلاح و تغییر نیست، اما اگر اطلاعات حاصل، نشاندهندهی تفاوتهایی بین بازدهی برنامهریزی شده و بازدهی واقعی بود میباید اصلاحاتی در سیستم عملیات صورت گیرد.
همچنین او باید نقش استراتژیکی عملیات را همواره مد نظر داشته باشد. در سازمان سیستم عملیات باید دارای نقشی استراتژیک باشد بدین معنی که فعالیتها و امور عملیاتی نهایتاً تحقق هدفهای اصلی سازمان را میسر میکند. بسیاری از اوقات مدیر عملیاتی آنچنان مستغرق در عملیات فنی و تکنیکی تولید و ارایه خدمات میشود که از هدفهای کلی سازمان غافل میماند. در چنین وضعیتی هدف سیستم عملیات از هدفهای کلی سازمان جدا مانده و کمکی به حصول آنها نمیکند. در حالی که مدیر عملیاتی باید هدفهای واحد خود را در قالب هدفهای کلی سازمان مورد توجه قرار دهد و آگاه باشد که سیستم عملیات باید نقشی استراتژیک در تحقق هدفهای اصلی سازمان ایفا کند. جریان عملیات تولید یا ارایه خدمات همه به خاطر آن است که رسیدن به هدفهای کلی سازمان عملی شود و هر گاه هدفهای جزیی عملیاتی هدف کلی را تحت الشعاع قرار دهند عوارضی در سازمان بروز میکند که بقای آن را به مخاطره میافکند.
خلاصه:
در این پروژه هدف آن است که کلیه مراحل تهیه و تولید در یک کارخانه (کارخانه صنعتی پیروزی) با کلیه جزئیات ارائه شود و امید است که بتوان با در نظر گرفتن محدودیتها و امکانات این پروژه را به نحو احسن ارایه کنم؛ با توجه به این که میدانیم این کارخانه یک کارخانهی تولیدی میباشد یعنی کالاهای مصرفی یا بادوام را با به کار گرفتن سرمایه و نیروی انسانی و با استفاده از ابزارها، ماشینآلات و تجهیزات میسازد و تولید میکند و این تولیدات خود را به مؤسسات بازرگانی یا مستقیماً به مصرفکنندگان میفروشد.