دانلود گزارش کارآموزی مراحل تهیه و تولید کارخانه صنعتی پیروزی
رشته: کاردانی مدیریت صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 216
فهرست:
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
فصل اول: سیستم
سیستم
ویژگی های سیستم
محیط سیستم
انواع سیستم
شمای سیستم
آرایش درونی سیستم
سیستم کارخانه پیروزی
فصل دوم: طرح ریزی و مدیریت کارخانه
2-1- روش کلی برنامه ریزی وجایابی کارخانه
2-2- استقرار کارخانه ها و ساختمان های صنعتی
2-3- طراحی ساختمان و ساخت آن
2-4- مسایل خدماتی کارکنان
2-5- طرح ریزی شرایط کاری
2-6- هزینه
2-7- انرژی
2-8- انواع فرآیندهای تولیدی
2-9- تعیین ظرفیت تولیدی
2-10- تجزیه و تحلیل رابطه ی فعالیت ها
2-11- شمای کارخانه ی پیروزی
فصل سوم: مواد و محصولات
3-1- موجودی
3-2-دوره (سیکل) محصول
3-3- برگشت مجدد در طراحی فرآیند تولیدی
3-4- مواد و فرآیندها 3-5- طبقه بندی کردن مواد
3-5- طبقه بندی کردن مواد
فصل چهارم: خرید
4-1-خرید
4-2- انواع قیمت و حمل کالای خریداری شده
4-3- مز ایده و مناقصه
4-4- مدیر تدارکات
فصل پنجم: انبار
5-1- انبار
5-2- سازمان انبار
5-3- روش های انبار کردن
5-4- انبار کردن محصولات
5-5- انبار تعمیرات و مواد اولیه
5-6- وظایف انباردار
5-7- منابع ورود کالا به انبار
5-8- معرفی برخی فرم ها
فصل ششم: ایمنی
6-1- ایمنی
6-2- حوادث
6-3- ایمنی برق
6-4- حریق
7-4- انواع سم
فصل هفتم: نظام های کاری
7-1- سیستم های نوبت کاری
7-2- جمعیت انسانی
7-3- استراحت
7-4- کار یکنواخت
فصل هشتم: بسته بندی، بازرسی ، حمل و نقل
8-1- بسته بندی
8-2- بازرسی
8-3- اساس آنالیز سیستماتیک حمل و نقل
خلاصه
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه:
در دنیای امروز مسأله تولیدات و خدمات مسأله عمدهای است که هیچ جامعهای خود را بر کنار از آن نمیبیند. جوامع مختلف هر کدام با مسألهی ارایهی خدمات و تولیدات برای بقای خود در گیرند و تلاش آنها بر آن است که با توجه به شرایط و امکانات موجود، خدمات و تولیدات را در حد مطلوب فراهم آورند. خدمات اداری و بانکی، خدمات رفاهی و درمانی، خدمات آموزشی و فرهنگی، تولید مواد غذایی، تولید محصولات کشاورزی.... جزیی از سیاههی بیانتهای خدمات و تولیدات در جوامع امروزی است. بدین ترتیب به سادگی میتوان دریافت که مدیریت برای ارایهی این خدمات و تولیدات از ضرورتهای هر جامعهای به شمار میآید.
«مدیریت عملیات» مدیریت ارایه خدمات و تولیدات است و هدف آن هماهنگ کردن کوششها و تلاشها و به کارگیری منابع و امکانات برای ارایه و حصول خدمات و تولیدات به بهترین وجه ممکن میباشد. کوشش در این است که از منابع موجود نهایت استفادهی مطلوب به عمل آید و از اتلاف و اسراف منابع و امکانات پرهیز شود.
«مدیریت عملیات» عنوان کلی است که هم مدیر تولید در یک مؤسسه تولید و هم مدیر خدماتی در یک سازمان خدماتی را در بر میگیرد، چه هر دوی این مدیران «عملیاتی» را برای وصول به هدف سازمانهایشان که ارایهی تولیدات و خدمات است، انجام میدهند و هر دو صرف نظر از نوع خدمات یا محصولشان «مدیر عملیاتی» میباشند. «کوستاس اِن در ویتسیوتیس» تفاوت بین ارایه خدمات و محصول را براساس چندین نکته بیان کرده است. از جمله اینکه، ارایهی خدمات میتواند برای برآورد نیازهای بشر و به منظور دستیابی به مقاصد بخصوصی مثل بهداشت، محافظت و... صورت گیرد؛ لذا ارایهی آنها یا برای حفظ شرایط مناسب زندگی (تعمیرات، نگهداری، بهداشت و...) است و یا برای فراهم کردن سایر نیازهای جامعهی بشری مثل تفریحات، مساجد، حمل و نقل شهری و مانند آن میتواند باشد.
ایشان دربارهی تفاوتهای خدمات و محصولات به نکات زیر هم اشاره کرده است:
1 ـ خدمات معمولاً باید در ارتباط با مردم و استفادهکنندگان آنها باشد. این خدمات به طور کلی در هنگام ارایه مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند بهداشت، بیمارستانها، حمل و نقل...
2 ـ نحوهی توزیع و ارایه خدمات، دارای مشکلات و مسایل خاصی است از جمله اینکه قابل ذخیره نیستند و اگر در هنگام ارایه، استفاده نشود از بین میروند، مانند تختهای خالی بیمارستانها، صندلیهای خالی قطارها و...
3ـ خدمات به سختی قابل استاندارد کردن هستند، بنابراین گذاشتن معیارهای مشخص و معین برای آنها مشکل است. مثلاً ممکن است روش خدمتدهی دو بیمارستان یا نحوه ویزیت دو پزشک که درجهی تخصصی یکسانی دارند متفاوت باشد. البته میتوان در این زمینه با ارایهی استانداردهای خاص تا اندازهای ضوابطی را اعمال کرد.
4 ـ خدمات هم مانند محصولات، با تغییر در مقدار تقاضا تغییر میکند. این تغییرات میتواند فصلی، ماهانه و یا حتی ساعتی باشد.
5 ـ عامل زمان میتواند در نحوهی ارایهی خدمات مؤثر باشد، زیرا نیازهای بشر به بهداشت، محیط زیست، خدمات سریعتر و چیزهای دیگر همواره در افزایش و تغییر است. به طور کلی اکثر سیستمهای عملیاتی، ترکیبی از محصول و خدمات را ارایه میکند و تحقیقات و بررسیهای لازم را چنان پی میگیرند که بتوانند به همراه محصول، یک سیستم خدماتی مناسب و درخور، برای رضایت مشتری فراهم آورند.
سیر تحولات مدیریت:
اگرچه رشتهای به نام مدیریت در میان سایر رشتههای علمی، رشتههای جدید به شمار میآید اما با نگاهی به تاریخ و زندگی ملل و اقوام مختلف میتوان دریافت که مدیریت پدیدهی جدیدی نیست و از دوران کهن وجود داشته است. ابنیه و آثار باستانی در هر گوشهی این جهان پهناور نشانگر کوششها و تلاشهای هماهنگی است که بدون وجود مدیران و سرپرستان قابل و کارآزموده، احداث آنها میسر نبوده است. قشونهای منظم، سازمان دولتهای بزرگ باستانی، لشگرکشیها و کشورگشاییها و کشورداریها همه و همه مظاهر و نمودهای مدیریت در سطح گستردهای در گذشته میباشند.
مدیریت علمی:
زمینهی پیدایش مدیریت به عنوان رشتهای در میان سایر رشتههای علمی از اواخر قرن 18 میباشد. با نظریهی تقسیم کار آدام اسمیت (Adam Smith) که بر تخصصی شدن مشاغل تأکید داشت، کار نظریهپردازی در مدیریت آغاز شد و در اوایل قرن 20 فردریک تیلور (Fredrick Taylor) با استفاده از نظریه اسمیت و ادعای یافتن روشهای علمی برای انجام کار، مکتب مدیریت علمی را که اولین مکتب مدیریت میباشد پایهگذاری کرد، در مدیریت علمی تأکید بر آن بود که با استفاده از روشهای علمی در مدیریت میتوان بازدهی اقتصادی منابع سازمان را به حداکثر ممکن افزایش داد. در این مکتب سازمان به صورت سیستم بستهای در نظر گرفته شده بود و انسانها با انگیزههای مادی به کار تشویق میشدند. بازدهی اقتصادی، توجه به شرایط فیزیکی محیط کار، تجزیه و تحلیل وظایف، به کارگیری روشهای انجام کار و ایجاد استاندارد برای انجام وظایف از خصوصیات این مکتب مدیریت است. در مدیریت علمی کارآیی (Efficiency) مسأله اساسی هر سازمانی است و آن را از تقسیم ستادهها به دادهها میتوان به دست آورد. در اغلب سازمانها ستادهها به صورت خدمت یا کالای خاصی میباشند و دادهها غالباً عبارت از زمین، سرمایه، نیروی انسانی و مواد هستند.
راندمان یا کارایی
در مدیریت علمی به مسأله برنامهریزی توجه فراوان شده است و وظایف اساسی مدیر برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت عنوان گردیده است.
سه بعد مدیریت علمی کارخانه که در اغلب برنامهریزیهای تسهیلات تولیدی و به صورتهای زیر میباشد:
1 ـ مدیریت و طرحریزی تسهیلات
2 ـ مدیریت و پایایی تسهیلات
3 ـ مدیریت و طرحریزی عملیات
مشخص است که هر یک از ابعاد مذکور با یکدیگر تداخلهایی عمیق دارند که طرح یکی از آنها بدون دیگری مقدور نخواهد بود. به عنوان مثال در جایی که تعادل خط تولید و بعد مدیریت عملیات مطرح میشود، طرح آن بدون در نظر گرفتن مدیریت و طرحریزی تسهیلات که شامل طراحی استقرارها، کارگاهها و سیستم حمل و نقل است امکانپذیر نبوده، همچنین طرح هر یک از دو موضوع اخیر بدون در نظر گرفتن یک جایابی آرمانی در کارخانه (مدیریت و جایابی تسهیلات) که دسترسی به عوامل بیرونی مثل خدمات، مشتری و تسهیلات دیگر را در بر میگیرد بیفایده است و عملاً سودآوری را تحت الشعاع قرار میدهد.
روابط انسانی ـ مکتب رفتاری سازمان:
مکتب رفتاری سازمان که بیشتر به روابط انسانی شهرت دارد با تحقیقاتی آغاز شد که پژوهشگران ضمن آن متوجه شدند کارکنان تحت آزمایش برخلاف نظرات ابراز شده در مکتب مدیریت علمی تنها به شرایط فیزیکی محیط کار حساس نبوده بلکه نسبت به شرایط روانی و روحی کار نیز واکنش نشان میدهند. کارگری که احساس میکند در محیط کار دارای ارزش و احترام است، نسبت به وی صمیمیت و محبت ابراز میشود و برای او ارزش قائل هستند، با علاقه بیشتری کار میکند و بازدهی بالاتری دارد. بدین ترتیب مکتب روابط انسانی نظریه انسان ماشینی سازمان را که در مدیریت علمی مطرح شده بود مورد تردید قرار داد و نیازهای غیر مادی انسان را مؤثر در کارآیی دانست.
گاهی این شبهه پیش میآید که در مدیریت عملیات، موازین مدیریت علمی اساس کار است و اصول مکتب روابط انسانی در این رشته از مدیریت جایی ندارد، در حالی که مدیریت عملیات از مسایل انسانی جدا نیست و بدون توجه به چگونگی رفتارهای آدمی در سازمان، نمیتواند نتایج سازندهای را عاید سازمان کند. گرچه مدیریت عملیات با توجه به ابعاد فنی و تکنیکی مطرح شده است اما باید در نظر داشت که ابعاد روانی و انسانی در مدیریت نقش عمدهای داشته و همواره باید در مد نظر قرار داشته باشند.
مدیریت در قالب سیستم ـ مدلسازی:
در سیر تحولات مدیریت، مکتب مدیریت در قالب سیستم، مکتبی است که میکوشد تا به کمک تئوریهای سیستمها با دیدی کلینگر، سازمان را مورد بررسی قرار دهد. در این مکتب، سازمان، به صورت سیستمی باز که مجموعهای از اجزای مرتبط به هم میباشند در نظر گرفته شده است. مدیر در این مکتب مدیریت، باید در عملکردها و تصمیمات خود به تمامی اجزاء و عوامل مؤثر در سازمان عطف توجه نموده و از جزییگرایی پرهیز کند. او باید آگاه باشد سازمان به عنوان یک سیستم باز تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار دارد و هر تغییری در یک جز بر سایر اجزاء مرتبط بدان، اثر میگذارد. به عنوان مثال، تغییر در روش بازاریابی را نمیتوان صرفاً یک تغییر داخلی در واحد بازاریابی تلقی کرد، بلکه این تغییر در سایر واحدها مثل امور مالی، تولید، کارگزینی و آموزش هم مؤثر است و تغییراتی را در آنها ایجاب خواهد کرد.
سیستم مدیریت عملیاتی:
به منظور شناخت بهتر عملیات در سازمان و آگاهی از چگونگی ارتباط عوامل و اجزایی که در شکل دادن به عملیات مؤثرند، نگرش سیستمی، شیوهی مؤثر و کارآمدی است. به مدد نگرش سیستمی مدیر عملیاتی قادر میشود تا اجزاء مؤثر در عملیات را بشناسد و با دیدی کلی و مجموعهنگر مسائل تولید و ارایه خدمات را حل کند. (در بخش بعدی سیستم و شکل آن را توضیح خواهیم داد.)
مدیر عملیاتی باید سیستم عملیات را شناخته و به طریقی آن را به کار گیرد که حداکثر نتیجه از منابع و امکانات سازمان حاصل شود، مدیریت عملیاتی مسئولیت عملیات تغییر و تبدیل دادهها و یا به عبارت سادهتر تولید کالا و تدارک خدمات را عهدهدار است. او باید بکوشد تا واردهها را به نحو مؤثری بکار گیرد و صادرههای مطلوب سازمان را به دست آورد. او با برنامهریزی، هدفهای آینده را مشخص میکند و پیشبینیهای لازم را برای نیل به آن هدفها به عمل میآورد. او در این بخش از وظایف خود با برنامهریزی تولید یا خدمات، طراحی تجهیزات و ماشینآلات و برنامهریزی اجرایی عملیات سر و کار دارد.
وظیفهی دیگر مدیر عملیاتی سازماندهی است که در کار ضمن آن، مدیر، مسئولیتهایی در زمینهی طراحی شغل، تعیین استانداردهای عملیاتی و سنجش کار را عهدهدار است.
کنترل و نظارت به منظور اطمینان یافتن از تحقق هدفها وظیفهی مهم دیگر مدیر عملیاتی است. او باید بازدهی سیستم عملیات را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و میزان تطابق آن را با آنچه پیشبینی شده در یابد. اگر بازدهی در همان سطح کمیت و کیفیتی است که برنامهریزی شده، عملیات پیش رفته و نیازی به اصلاح و تغییر نیست، اما اگر اطلاعات حاصل، نشاندهندهی تفاوتهایی بین بازدهی برنامهریزی شده و بازدهی واقعی بود میباید اصلاحاتی در سیستم عملیات صورت گیرد.
همچنین او باید نقش استراتژیکی عملیات را همواره مد نظر داشته باشد. در سازمان سیستم عملیات باید دارای نقشی استراتژیک باشد بدین معنی که فعالیتها و امور عملیاتی نهایتاً تحقق هدفهای اصلی سازمان را میسر میکند. بسیاری از اوقات مدیر عملیاتی آنچنان مستغرق در عملیات فنی و تکنیکی تولید و ارایه خدمات میشود که از هدفهای کلی سازمان غافل میماند. در چنین وضعیتی هدف سیستم عملیات از هدفهای کلی سازمان جدا مانده و کمکی به حصول آنها نمیکند. در حالی که مدیر عملیاتی باید هدفهای واحد خود را در قالب هدفهای کلی سازمان مورد توجه قرار دهد و آگاه باشد که سیستم عملیات باید نقشی استراتژیک در تحقق هدفهای اصلی سازمان ایفا کند. جریان عملیات تولید یا ارایه خدمات همه به خاطر آن است که رسیدن به هدفهای کلی سازمان عملی شود و هر گاه هدفهای جزیی عملیاتی هدف کلی را تحت الشعاع قرار دهند عوارضی در سازمان بروز میکند که بقای آن را به مخاطره میافکند.
خلاصه:
در این پروژه هدف آن است که کلیه مراحل تهیه و تولید در یک کارخانه (کارخانه صنعتی پیروزی) با کلیه جزئیات ارائه شود و امید است که بتوان با در نظر گرفتن محدودیتها و امکانات این پروژه را به نحو احسن ارایه کنم؛ با توجه به این که میدانیم این کارخانه یک کارخانهی تولیدی میباشد یعنی کالاهای مصرفی یا بادوام را با به کار گرفتن سرمایه و نیروی انسانی و با استفاده از ابزارها، ماشینآلات و تجهیزات میسازد و تولید میکند و این تولیدات خود را به مؤسسات بازرگانی یا مستقیماً به مصرفکنندگان میفروشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند؟
کار در آمریکا: نقش کارگر
نیروی کار آمریکا در طول تکامل این کشور از جامعه ای کشاورزی به کشوری مدرن و صنعتی تغییرات بسیار اساسی ای کرده است.ایالات متحده تا اواخر قرن 19 کشوری عمدتا کشاورزی بود. کارگران غیر ماهر در اقتصاد ایالات متحده دستمزدهایی ناچیزی که تنها نیمی از دستمزد پرداخت شده به صنعتگران ماهر، استادکاران، و مکانیک ها بود دریافت می کردند. تقریبا 40 درصد از کارگران را کارگران کم مزد یا خیاط های کارخانه های لباس تشکیل می داد که معمولا در شرایطی سخت به زندگی خود ادامه می دادند. با زیاد شدن تعداد کارخانه ها، این بچه ها، زن ها، و مهاجرین فقیر بودند که معمولا برای کار کردن با دستگاه ها استخدام می شدند.
اواخر سده 19 و اوایل سده 20 رشد صنعتی چشمگیری را به دنبال داشت. بسیاری از مردم آمریکا مزارع و شهرهای کوچک را برای کار در کارخانه هایی که برای تولید انبوه سازماندهی شده و متکی به کارگران نسبتا غیر ماهر بوده و دستمزدهای ناچیز پرداخت می کردند ترک گفتند. در چنین شرایطی بود که اتحادیه های کارگری به تدریج قدرت پیدا کردند. آنها سرانجام در محیط های کاری کارگران بهبودهای چشمگیری ایجاد کردند. آنها همچنین موجب تغییر سیاست های کشور آمریکا شدند؛ اتحادیه های کارگری که در اغلب موارد با حزب دموکرات همسو بودند، رای دهندگان کلیدی بسیاری از قوانین اجتماعی که از زمان معامله جدید (1) رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت (2) در دهه 1930 تا دولت های کندی (3) و جانسون (4) در دهه 1960 به تصویب رسید را تشکیل می دادند.با وجود اینکه کار سازمان یافته تا به امروز هنوز نیروی سیاسی و اقتصادی مهمی به شمار می رود، نفوذ آن به میزان چشمگیری کاهش یافته. تولید اهمیت خود را نسبتا از دست داده و بخش خدمات رشد کرده است. امروز بخش فزاینده ای از نیروی کار آمریکا صاحب مشاغل اداری است تا مشاغل کارگاهی و غیر ماهر. اما در عین حال، صنایع جدیدتر به دنبال نیروی کار بسیار ماهری می گردد که بتواند خود را با تغییرات دائم در رشته کامپیوترها و فن آوری های جدید وفق دهد. تاکید در حال رشد بر سفارشی سازی و نیاز به تغییرات پی در پی در محصولات به منظور پاسخگویی به تقاضای بازار برخی کارفرمایان را بر آن داشته تا از سلسله مراتب افراط آمیز کاسته و در عوض به تیم های کارگران خود فرمان میان رشته ای تکیه کنند.
کار سازمان یافته که ریشه در صنایعی همچون فولاد و ماشین آلات سنگین دارد، در پاسخگویی به این تغییرات دچار مشکل بوده. کار اتحادیه ها از بعد از جنگ جهانی دوم رونق گرفت اما با کاهش تعداد کارگرهای استخدام شده در صنایع تولیدی سنتی، تعداد اعضای اتحادیه ها نیز کاهش یافت. کارفرمایان در رویارویی با چالش های روز افزون رقبای خارجی کم درآمد، به دنبال سیاست های استخدامی انعطاف پذیرتری هستند تا از کارکنان موقت یا پاره وقت استفاده بیشتری کرده و بر برنامه های حقوق و مزایا که به منظور ایجاد روابط بلند مدت با کارکنان طراحی شده اند تاکید نشود. آنها همچنین با حرکت های انجام شده در جهت سازماندهی اتحادیه ها و اعتصاب ها با تهاجم بیشتری مبارزه کرده اند. سیاستمداران که زمانی میل به مقاومت در برابر قدرت اتحادیه ها نداشتند امروز قوانینی به تصویب رسانده اند که پایگاه اتحادیه ها را بیش از این تضعیف کند. در همین حال، بسیاری از کارگران ماهر جوان تر اتحادیه ها را رویداد تاریخی ای می دانند که استقلال آنها را محدود می سازد. تنها در بخش هایی که عمدتا به صورت انحصاری عمل می کنند - مانند مدارس دولتی و عمومی - است که اتحادیه ها ترقی داشته اند.
علی رغم تمام قدرت از دست رفته اتحادیه ها، کارکنان ماهر در صنایع موفق اخیرا از تغییرات به وجود آمده در محیط های کار خود بهره های فراوان برده اند. اما کارگران غیر ماهر در صنایع سنتی تر معمولا با مشکل روبرو هستند. دهه های 80 و 90 میلادی شاهد به وجود آمدن شکاف در حال گسترشی میان دستمزد کارگران ماهر و غیر ماهر بود. با وجود اینکه کارگران آمریکایی در اواخر دهه 90 دهه پر رونقی که مولود رشد اقتصادی قوی و نرخ بیکاری پایین بود را پشت سر می گذاشتند، بسیاری از آنها با بی اطمینانی به آینده می نگریستند.
استانداردهای کار
اقتصاددانان بخشی از موفقیت اقتصادی آمریکا را به انعطاف پذیری بازار کار این کشور نسبت می دهند. به کارفرمایان می گویند توان رقابتی آنها تا حدودی وابسته به داشتن آزادی برای استخدام و خاتمه خدمت دادن همگام با تغییرات بازار است. در عین حال، کارگران آمریکایی خود به طور عرفی متحرک هستند؛ بسیاری از آنها تغییر شغل را وسیله ای برای بهبود زندگی خود می بینند. اما از سوی دیگر، کارفرمایان نیز می دانند که امنیت کاری از مهم ترین اهداف اقتصادی کارگران است و اینکه کارگران بسیار ثمربخش تر خواهند بود اگر باور کنند که مشاغل آنها فرصت های پیشرفت بلند مدت در اختیار آنها می گذارد.
تاریخ کار آمریکا همواره شاهد تنش در میان این دو ارزش بوده - انعطاف پذیری و تعهد بلند مدت. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تاکید کارفرمایان بر انعطاف پذیری از اواسط دهه 80 میلادی بیشتر شده. شاید رابطه میان کارفرمایان و کارکنان به این دلیل ضعیف شده باشد. با این حال هنوز مجموعه وسیعی از قوانین ایالتی و فدرال از حقوق کارگران دفاع می کنند. بعضی از مهم ترین قوانین کار فدرال به شرح زیر است.· قانون استانداردهای عادلانه کار (5) مصوب 1938 حداقل دستمزد و حداکثر ساعات کار را تنظیم، و همچنین مقرراتی برای پرداخت اضافه کاری و استانداردهایی برای جلوگیری از سوء استفاده از کار کودکان تعیین می کند. این قانون در 1963 اصلاح شد تا از هرگونه تبعیض در تعیین دستمزد زن ها جلوگیری به عمل آید. کنگره حداقل دستمزد را مرتبا تعدیل می کند، اگرچه این مسئله معمولا از لحاظ سیاسی بحث انگیز است. بااینکه حداقل دستمزد در 1999، 5.15 دلار بود، تقاضای برای کارگر در آن زمان تا حدی رشد کرد که بسیاری از کارفرمایان - حتی آنهایی که کارگران غیر ماهر استخدام می کردند - دستمزدهای بالاتر از حداقل می پرداختند. برخی از ایالت ها حداقل دستمزدهای بیشتری دارند.
· قانون حقوق مدنی (6) مصوب 1964 می گوید کارفرمایان اجازه ندارند در امور استخدامی بر مبنای نژاد، جنسیت، دین، و ملیت اصلی تبعیض قائل شوند (این قانون اعمال تبعیض را همچنین در رای دادن و تامین مسکن ممنوع می سازد).· قانون سن و تبعیض در استخدام (7) مصوب 1967 از کارگران مسن تر در برابر تبعیض شغلی دفاع می کند.