واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره کودکی امام در خمین چگونه می گذشت؟

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

کودکی امام در خمین چگونه می گذشت؟

چکیده: بازیها از خانه شروع شد، او علاقه زیادی به پرش ارتفاع داشت به همین دلیل یکی از سرگرمیهایش پریدن از ایوان بالاخانه به پایین بود. روح الله با بچه های هم سال فامیل و هم محله ای در این کار، مسابقه می گذاشت. اول از ایوانهای کوتاه تر شروع کرد و سپس از بالاترین ایوان که نزدیک دو متر ارتفاع دارد . پرش از مانع، یکی دیگر از بازیها بود؛ بدین صورت که طنابی بین دو چوب عمودی محکم شده در زمین، بسته و از روی طناب می پریدند.یک بار به هنگام پرش از روی طناب، پای روح الله به آن گیر کرد و یکی از چوبها محکم بر روی استخوان ساعد دست راستش سقوط کرد و دستش شکست .

سرگرمیها و بازیهای دوره کودکی

هر کودکی به طور طبیعی علاقه و گرایش به بازی و سرگرمیهای متنوع دارد و اصولاً یکی از لوازم رشد فکری و جسمی هر شخص، پرداختن به این امور است. آب و هوای خوب خمین و زیبائیهای خاص فصلهای چهارگانه، به علاوه خانه بزرگ و تو در توی پدری (که برای انواع بازیهای بچگی بسیار مناسب بود) و وجود رودخانه، کوه، صحرا و باغ در نزدیکی آن خانه، امکانی استثنایی برای پرورش جسم و فکر روح الله فراهم آورده بود و او نیز به نیکوترین وجه از آن امتیازات و امکانات بهره جست.بازیها از خانه شروع شد، او علاقه زیادی به پرش ارتفاع داشت به همین دلیل یکی از سرگرمیهایش پریدن از ایوان بالاخانه به پایین بود. روح الله با بچه های هم سال فامیل و هم محله ای در این کار، مسابقه می گذاشت. اول از ایوانهای کوتاه تر شروع کرد و سپس از بالاترین ایوان که نزدیک دو متر ارتفاع دارد . پرش از مانع، یکی دیگر از بازیها بود؛ بدین صورت که طنابی بین دو چوب عمودی محکم شده در زمین، بسته و از روی طناب می پریدند.یک بار به هنگام پرش از روی طناب، پای روح الله به آن گیر کرد و یکی از چوبها محکم بر روی استخوان ساعد دست راستش سقوط کرد و دستش شکست .مسیح بروجردی نوه امام نقل می کند که روزی همراه امام در حیاط خانه شان در جماران قدم می زدم و امام از خاطرات کودکی خود سخن می گفت. صحبت امام درباره چالاکی و زرنگی آن دورهء زندگی خود بود که در این بین بین سیدحسن فرزند حاج احمدآقا (که حدودا ده ساله بود) وارد شد. امام در حالی که به طرف سیدحسن اشاره می کرد گفت: من به اندازه ایشان بودم، با همین قامت و هیکل، که مثل باد از روی دیوارهای خانه و باغمان می دویدم.کوه نوردی یک ورزش و سرگرمی بسیار ارزشمند برای روح الله بود و او از زمانی که قدرت بالا رفتن از کوه را پیدا کرد تا زمانی که در خمین اقامت داشت، این ورزش خوب و روح نواز را ترک نگفت. در خمین کوه کوچک و نسبتا کوتاهی وجود دارد که به نام "بوجه" بر وزن "گوجه" معروف است. فاصله این کوه تا بیت پدری روح الله از 1500 متر تجاوز نمی کند و از قدیم الایام تفریحگاه مردم خمین به ویژه در روز سیزده به در بوده است. روح الله در بیشتر ایام سال، همراه با برخی دوستان به قله این کوه صعود می کرد و از آنجا دشت وسیع کمره و شهر کوچک خمین را به تماشا می نشست.یک بار که روح الله به همراه پسرخاله اش (حسن مستوفی) قصد صعود به قله بوجه را داشتند، حسن از راه شناخته شده و همیشگی بالا رفت و روح الله تصمیم گرفت از بیراه و از مسیری که پرتگاهی در کنار آن قرار داشت حرکت کند. حسن چون از راه اصلی رفته بود زودتر به قله رسید و بر روی صفه یا ایوانی که در سمت جنوب شرقی قله قرار دارد به استراحت نشست. روح الله نیز از سمت پرتگاه خود را به صفه رساند و دستش را به لبه آنجا گرفت، تلاش نمود تا بالا بیاید، اما ناگهان سنگی که زیر پایش بود در رفت و او فریاد زد. حسن فورا به سینه روی صفه دراز کشید، دستهایش را دراز کرد، دستهای روح الله را گرفت و به او کمک کرد تا به زحمت خود را بالا بکشد. روح الله بعدا که بزرگ تر شد به کوههای دورتر و بلندتری که در اطراف خمین واقع شده اند می رفت یکی از آن کوهها "الوند" و دیگری "انگشت لیس" بود. کوه الوند در جنوب شرقی خمین بوده و 3111 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. کوه انگشت لیس نیز در غرب الوند واقع شده و غار طولانی و زیبایی در جبهه غربی آن قرار دارد. راه قدیمی خمین به گلپایگان از میان ان دو کوه می گذشته است. فاصله این دو کوه تا شهر خمین حدود 15 کیلومتر است و در آن روح الله پیاده و یا احتمالا با اسب به آنجا می رفته است. در دامنه کوه الوند، قلعهء زیبایی به نام "حسن فلک" قرار دارد که امام در یکی از سخنرانیهای خود پس از پیروزی انقلاب از آن چنین یاد کرد: "قلعه حسن فلک را من می دانم کجاست، این نزدیک در کمره است و نزدیک یک کوهی است یک قلعه ای است شاید ده خانوار در آن باشد، بعد این طرف و آن طرفش هم آن وقتها که دیدیم هیچی نبود. من رفتم آنجا "کشتی از دیگر ورزشهای مورد علاقه روح الله بود و در این رشته بدون آنکه آموزش خاصی ببیند صرفا به دلیل برخورداری از هوش و ذکاوت خوب و نیز توانایی جسمانی بالا در میان همسالان خویش حرف اول را می زد. " روح الله هنگامی که کودکی 9-8 ساله بیشتر نبود و به همراه دیگر بچه ها به مکتب خانه "ملا ابوالقاسم" می رفت، با بقیه هم کلاسیها کشتی می گرفت و آنان را مغلوب می کرد. ملاابوالقاسم در میان ساعت درس برای رفع خستگی بچه ها از آنان می خواست که یکدیگر کشتی بگیرند. در آن کلاس پسر بچه ای بود از اهالی روستای آشمسیان به نام آقا هاشم عبداللهی که از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود. وی به موقع کشتی همه را مغلوب می کرد فقط یک نفر بود که موفق می شد آقا هاشم را به زمین بزند و آن هم روح الله بود ."امام خمینی در فروردین 1364 ش، که در بیمارستان بستری بود این خاطره را برای نوه اش (مسیح بروجردی) نقل کرد:ما خمین که بودیم روز سیزده به در را از شهر خارج می شدیم و به بالای کوهی که نزدیک خمین بود (بوجه) می رفتیم. بالای کوه جایی بود که بازی می کردیم. یک بار یک یلی (پهلوانی) به خمین آمده بود و من در بالای آن کوه با او کشتی گرفتم و مغلوب او شدم. "بازی "کوچک معلقی" هم از ورزشهای مفرح کودکان و نوجوانان خمین بود. بازی مزبور بدین صورت است که دو نفر به حالت رکوع خم شده و به یکدیگر پشت می کنند به نحوی که از ماندن آنها شکل T به وجود می آید. نفر سوم دورخیز گرفته و هنگامی که به آنان می رسد، دستش را بر پشت آنها زده و در هوا معلق می زند. این بازی نوع دیگری هم دارد که در آن یک نفر به حالت رکوع خم می شود و نفر بعدی، دستش را بر پشت او زده از رویش می پرد و پس از آنکه پرید خم می شود تا نفر بعدی این کار را تکرار کند. به گفته "حاج هانی افسریان" و "محمدنبی مکرمی" از همسالان امام، روح الله به همراه سایر هم بازیها در کاروانسرایی که تعلق به پدر وی داشت و در همان محله رازی واقع بود اوقات زیادی به بازی کوچکی معلقی سرگرم بود."لنگو مشته" نیز بازی دیگری بود که به صورت جمعی انجام می شد و روح الله از طرفداران پر و پا قرص این بازی بود. در این بازی، حاضران به دو گروه تقسیم شده، محوطه مربع بزرگی روی زمین رسم کرده و یک گروه داخل آن می رفتند. گروه دوم، نفراتش را یکی یکی به داخل مربع می فرستاد تا در حالی که روی یک پا می دود، با دست به نفرات گروه رقیب زده و آنان را از بازی خارج کند. اگر نفرات گروه دوم موفق به خارج کردن اعضای گروه اول از زمین می شدند در دور بعدی خود داخل زمین جای می گرفتند و بازی تکرار می شد. در این بازی معمولا هر گروه یک سرگروه داشت که قبل از شروع بازی، اقدام به یارگیری می کردند. به گفته حاج هانی افسریان، روح الله در بیشتر اوقات در این بازی سرگروه بود و به علت قدرت بدنی زیاد، بچه ها علاقه داشتند با او هم گروه شوند تا زود بر گروه دیگر غلبه کنند.

تحصیلات امام خمینی در خمین

روح الله، تحصیلات خویش را از هفت سالگی آغاز کرد ، عمه اش صاحبه خانم در سال 1327 ه. ق. او را به مکتب خانه ملا ابوالقاسم بهشتی سپرد تا گامهای نخستین در راه آموختن علم را به کمک او بردارد. مکتب خانه ملا ابوالقاسم در کوچه پشت مسجد جامع قرار داشت و شاگردان اول صبح هر کدام زیرانداز خود را که عبارت از تکه ای حصیر یا گلیم بود برمی داشتند و به آنجا می رفتند . بعد از آن نزد آقاشیخ جعفر (پسرعموی مادرش) و سپس نزد میرزا محمود افتخارالعلما درسهای ابتدایی خود را تکمیل کرد. مقدمات را نزد دایی اش میرزامهدی احمدی و منطق را هم نزد شوهر خواهرش "میرزا رضا نجفی" آموخت. سپس نزد برادر بزرگش سیدمرتضی (شرح باب حادی عشر) را خوانده، منطق را ادامه داد و مطول و سیوطی را نیز آغاز کرد. مشق یا تمرین خوش نویسی را هم نزد برادر انجام داد . در آن دوره شاگردان مکتب پس از فراگیری الفبای فارسی، قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را یاد می گرفتند. کتاب درسی آنها "موش و گربه" عبید زاکانی و "دزد و قاضی" بود. به شاگردان ابتدایی، پس از آشنایی مقدماتی با خواندن، سوره حمد آموزش داده می شد. به محض موفقیت در روان خواندن سوره حمد، آخوند مکتب، یک صفحه بزرگ کاغذی را خط کشی و جدول بندی (مثل کاغذهای شطرنجی) و با رنگهای مختلف تزیین می کرد و بالای صفحه، این دو بیتی را می نوشت:پادشاهی پسر به مکتب داشتلوح سیمینش بر کنار نهادبر سر لوح او نوشته به زرجور استاد به زمهر پدرو این شعر مناسب با روش آموزش آن زمان بود که تنبیه با چوب و فلک و ترکه جایی برای تشویق نمی گذاشت. آخرین درس مکتب خانه، کتاب "نصاب الصبیان" تألیف ابونصر فارابی بود. این کتاب حاوی لغات عربی و معانی آنها به فارسی منظوم و در بحور مختلف شعری است. این آخرین درس بود و آخوند مکتب هم چیز بیشتری برای تعلیم دادن نداشت.آخوند "ملا عبدالله" نامی نیز در خمین "علمای بنی اسرائیل" و "پهلوان پایتخت" را درس می داد که آقا مرتضی در درس اولی و آقا روح الله در درس دومی حضور می یافت .آقا روح الله پس از آنکه به سن نوزده سالگی رسید و ادامه تحصیل در خمین را امکان ناپذیر دید؛ ابتدا راهی اصفهان شد تا تحصیل علوم دینی را پی بگیرد، اما پس از شش ماه با شنیدن آوازه حاج شیخ عبدالکریم حائری به خمین بازگشت و راهی حوزه درس آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سلطان آباد (اراک) شد. وی در سال 1339 ه. ق. به سلطان آباد رفت و در یکی از حجره های مدرسه سپهدار رحل اقامت افکند. یک سال بعد که حاج شیخ به حوزه قم هجرت کرد، آقا روح الله هم به آن حوزه رفت و در قم ماندگار شد.منبع: www.irdc.ir



خرید و دانلود تحقیق درباره کودکی امام در خمین چگونه می گذشت؟


مقاله درمورد... تغذیه در دوران کودکی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

 

تغذیه در دوران کودکی

نیاز انسان به غذا یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیکاست که مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر می باشد.احتاج به غذا دائمی است وارگانیسم را مجبور می کند تا برای بدست آوردن غذا و رفع گرسنگی کوشش کند.

تغذیه صحیح و متعادل نه تنها پدیده رشد را میسر می سازد وبه تندرستی و طول عمر می انجامد, بلکه با تاثیر بر روی اعصاب و روان سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی می گردد.

ترکیب شیمیائی غذای انسان شامل پروتئین ها, چربی ها , کربوهیدرات ها , مواد معدنی , ویتامین و آب باشد تا رشد و سلامت یاخته های بدن تامین شود. این مواد با تغیراتی که لوله گوارش حاصل می کند قابل جذب می شوند و برای تامین احتیاجات حیاتی مورد استفاده یاخته های بدن قرار می گیرند.

بهبود وضعیت تغذیه, به ویزه در سالهای اولیه دوران کودکی, گامی مهم در جهت رسیدن به اهداف توسعه هزاره به حساب می آید. تغذیه مناسب, به ریشه کنی فقر و گرسنگی در جهان کمک می کند . همان طور که در در پیمان نامه جهانی حقوق کودک آمده است, بهرمند بودن از بالاترین استانداردهای سلامت و تغذیه, حق هر کودک است.

موضوع تغذیه که یکی از مهمترین چالشهای توسعه در عصر حاضر به حساب می آید به بحرانی تبدیل شده که نه منابع کافی به آن اختصاص داده شده و نه توجه لازم به آن شده است.

درایران آخرین آمارها نشان می دهند که محرومیتهایی ذر زمینه تغذیه در برخی نقاط کشور از جمله استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان که بیشترین تعداد کودکان کم وزن را دارندوجود دارد. طبق آمار وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی, 11% از کودکان زیر پنج سال در استان کرمان کم وزن اند که این رقم در استان سیستان و بلوچستان به 16% میرسد.

تغذیه نامناسب به ویزه در میان کودکان چالشی پیشروی بشریت است که مانع تحقق توانایی های کامل افراد و حتی کل جامعه می شود. کودکانی که با کمبود تغذیه مواجه هستند مقاومت کمتری در مقابل عفونتها داشته و در اثر بیماریهای رایج کودکان نظیر اسهال یا عفونتهای تنفسی با خطر مرگ مواجه می شوند. کودکانی نیز که از این بیماریها جان سالم بهدر میبرند به طور متناوب به بیماریهای گوناگون مبتلا شده و در رشد خود دچار اختلال می شوند که این امر آسیبی جبران ناپذیر به تکامل اجتماعی و شناختی آنان وارد می کند.

والدین و دولتهایی که تغذیه مناسب و سالم برای کودکانشان به ویزه در سنین خردسالی فراهم می کنند در اصل راه را برای تحقق کامل تواناییهای انسانی و فردی در جامعه هموار می سازند.روند و ظرفیت ذهنی و تفکری کودک که به تبع آن شکل می گیرد تا حد زیادی به نوع و چگونگی تغذیه کودک در این سنین بستگی دارد.

تغذیه مناسب تبعات اقتصادی مناسبی نیز همواره دارد. اگر مردم از تغذیه مناسب برخوردار باشند به تبع آن بهره وری افراد بهتر هزینه های درمانی کمتر و بازده اقتصادی بالاتر می رود.

بدن برای خون سازی نیاز به مواد اولیه مانند :آهن و ویتامین ها(به خصوص اسید فولیک و ویتامین 12B) دارد چون اکثر مردم در سراسر جهان دسترسی کمی به منابع غذایی آهن (مانند گوشت ) دارند کم خونی ناشی از فقر آهن شایع ترین و مهم ترین کم خونی در سراسر جهان می باشد.خوردن غذاهای آهن دار مانند: جگر و گوشت و سبزیجات و مصرف داروهای آهن دار در درمان آن موثر هستند.

کمخونی مگالوپلاستیک که ناشی ازفقدان12B و اسید فولیک می باشد.



خرید و دانلود مقاله درمورد... تغذیه در دوران کودکی


روانشناسی 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سالهاست که نوجوانی دورانی دشوارتر از دوران کودکی محسوب می شود. البته مفهوم نوجوانی تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله ای که با پیچیدگی روانی توام و قابل مطالعه علمی است قلمداد نمی شد.

قبل از هر چیز دوران تغییرات سریع جسمانی، جنسی، روانی، شناختی و اجتماعی است. تغییرات جسمانی بلوغ، از جمله بلوغ جنسی و جهش نموی نوجوانی از طریق افزایش کارکرد هورمونهای فعالی که به کمک غده هیپوفیز مترشح می شود آغاز می شود. این هورمونها سایر غدد مترشحه داخلی را تحریک می کند و این غدد هورمونهای مربوط به رشد و جنسیت را که شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است تولید می کند. سن شروع و دوران جهش نموی نوجوانی در قد و وزن در میان کودکان بهنجار فرق می کند. سن متوسط شروع این دوران در دختران یازده سالگی و در پسران 13 سالگی است، میزان رشد یک سال بعد از این به اوج خود می رسد.

نوجوانی یکی از مهمترین و پرارزشترین دوران زندگی هر فرد محسوب می‌شود زیرا سرآغاز تحولات و دگرگونی‌های جسمی و روانی در اوست و بلوغ نقطه عطفی در گذر زندگی او از مرحله کودکی به بزرگسالی است. بر اساس تعریف سازمان جهانی دوره نوجوانی به گروه سنی 10 تا 19 سالگی اطلاق می‌شود و در اکثر کشورهای جهان به خصوص کشورهای درحال توسعه بخش قابل توجهی از جمعیت را نوجوانان تشکیل می‌دهند. با توجه به این واقعیت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتی‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط برای خود آنها بلکه برای خانواده‌ها، جامعه و نسل آینده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوری می‌بایست به مسائل آنها توجه خاص شود. آشنا شدن با پدیده‌های جدید در زندگی، ‌انسان را از بار هیجانی همراه آن پدیده که غالبا اضطراب و آشفتگی است می‌رهاند، مطالعات روانشناختی نشان داده است که تاثیر منفی عوامل استرس‌زا که همراه با آگاهی قبلی است بسیار کمتر از زمانی است که عوامل استرس‌زا ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد می‌شوند. در زمینه برخورد با پدیده بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی و روانی متعاقب آن هر اندازه آگاهی نوجوانان ما بیشتر باشد نتایج مبحث این مرحله از زندگی در مسیر آینده نوجوان بیشتر است. آگاهی نداشتن و یا عدم آگاهی کامل و صحیح، نوجوانان را گیج و سردرگم می‌کند و این حالات نتایج منفی و زیانباری بدنبال خواهد داشت. والدین و مربیان وظیفه دارند اطلاعات کافی در خصوص تغییراتی که در طول و به دنبال بلوغ جنسی در نوجوان اتفاق می‌افتد به تدریج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافی و صحیح در مورد بلوغ باعث می‌شود که نوجوان از منابع دیگر که معمولا انحرافی است، اطلاعات کسب کند و این اطلاعات غلط می‌تواند او را به انحراف کشاند. والدین و مربیان از یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان می‌بایستی اقدامات زیر را انجام دهند. - او را آماده کنند که به زودی و بتدریج تغییراتی را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد. - به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغییرات ایجاد شده طبیعی است. - از اینکه این تغییرات در او شروع شده به او تبریک بگویند و خاطرنشان کنند که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است. - به او یادآوری نمایند که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی بسوی اجتماعی شدن اوست به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است. - خاطرنشان کنند که این تغییرات قطعا شروع می‌شود اما زمان دقیق و مشخصی ندارد؛ بنابراین اگر دیرتر از دیگران هم شروع شود یک امر طبیعی است . - به او بگویند که تغییرات جسمانی همراه با تغییرات روانی خواهد بود این تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری اتفاق می‌افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراری ارتباط صحیح با نوجوان است. کودک دلبند دیروز شما با تغییراتی که درجسم و روانش روی می‌دهد پا به دوران بزرگسالی می‌نهد. او اینکه می‌خواهد هویت جدیدی را برای خودش به دست آورد، طبیعی است که در برقراری رابطه با او مشکلاتی برای شما بوجود آید. برای این که روابط شما والدین و مربیان با فرزند یا دانش‌آموز نوجوانشان صمیمانه‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زیر توجه کنید. پذیرش نوجوانان: گام اول برای ایجاد و تحکیم یک رابطه دوستانه و صمیمی با نوجوان این است که او را با همه کمی‌ها و کاستی‌هایش قبول داشته باشید. کاستی‌های رفتاری او را همچون نقاط قوت و توانایی‌هایش بپذیرد و او را به عنوان فردی که دارای استقلال، سلیقه‌های خاص و عقاید قابل ارائه است،‌ نگاه کنید. احساساتش را پذیرفته و اعتماد به نفس او را با کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از کارهای پسندیده‌اش بالا ببرید. نوجوانانتان را درک کنید: درک و برداشت از زندگی و مسائل آن متفاوت از برداشتی است که نوجوان دارد. او زندگی را به ساده‌ترین وجه ممکن می‌نگرد، بطوری که عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بی‌اهمیت نباشید وی را مورد تمسخر قرار ندهید. چرا که این استهزاء به تداوم رابطه عاطفی با فرزندان لطمه می‌زند. ارتباط را



خرید و دانلود  روانشناسی 10ص


روانشناسی 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سالهاست که نوجوانی دورانی دشوارتر از دوران کودکی محسوب می شود. البته مفهوم نوجوانی تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله ای که با پیچیدگی روانی توام و قابل مطالعه علمی است قلمداد نمی شد.

قبل از هر چیز دوران تغییرات سریع جسمانی، جنسی، روانی، شناختی و اجتماعی است. تغییرات جسمانی بلوغ، از جمله بلوغ جنسی و جهش نموی نوجوانی از طریق افزایش کارکرد هورمونهای فعالی که به کمک غده هیپوفیز مترشح می شود آغاز می شود. این هورمونها سایر غدد مترشحه داخلی را تحریک می کند و این غدد هورمونهای مربوط به رشد و جنسیت را که شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است تولید می کند. سن شروع و دوران جهش نموی نوجوانی در قد و وزن در میان کودکان بهنجار فرق می کند. سن متوسط شروع این دوران در دختران یازده سالگی و در پسران 13 سالگی است، میزان رشد یک سال بعد از این به اوج خود می رسد.

نوجوانی یکی از مهمترین و پرارزشترین دوران زندگی هر فرد محسوب می‌شود زیرا سرآغاز تحولات و دگرگونی‌های جسمی و روانی در اوست و بلوغ نقطه عطفی در گذر زندگی او از مرحله کودکی به بزرگسالی است. بر اساس تعریف سازمان جهانی دوره نوجوانی به گروه سنی 10 تا 19 سالگی اطلاق می‌شود و در اکثر کشورهای جهان به خصوص کشورهای درحال توسعه بخش قابل توجهی از جمعیت را نوجوانان تشکیل می‌دهند. با توجه به این واقعیت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتی‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط برای خود آنها بلکه برای خانواده‌ها، جامعه و نسل آینده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوری می‌بایست به مسائل آنها توجه خاص شود. آشنا شدن با پدیده‌های جدید در زندگی، ‌انسان را از بار هیجانی همراه آن پدیده که غالبا اضطراب و آشفتگی است می‌رهاند، مطالعات روانشناختی نشان داده است که تاثیر منفی عوامل استرس‌زا که همراه با آگاهی قبلی است بسیار کمتر از زمانی است که عوامل استرس‌زا ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد می‌شوند. در زمینه برخورد با پدیده بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی و روانی متعاقب آن هر اندازه آگاهی نوجوانان ما بیشتر باشد نتایج مبحث این مرحله از زندگی در مسیر آینده نوجوان بیشتر است. آگاهی نداشتن و یا عدم آگاهی کامل و صحیح، نوجوانان را گیج و سردرگم می‌کند و این حالات نتایج منفی و زیانباری بدنبال خواهد داشت. والدین و مربیان وظیفه دارند اطلاعات کافی در خصوص تغییراتی که در طول و به دنبال بلوغ جنسی در نوجوان اتفاق می‌افتد به تدریج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافی و صحیح در مورد بلوغ باعث می‌شود که نوجوان از منابع دیگر که معمولا انحرافی است، اطلاعات کسب کند و این اطلاعات غلط می‌تواند او را به انحراف کشاند. والدین و مربیان از یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان می‌بایستی اقدامات زیر را انجام دهند. - او را آماده کنند که به زودی و بتدریج تغییراتی را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد. - به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغییرات ایجاد شده طبیعی است. - از اینکه این تغییرات در او شروع شده به او تبریک بگویند و خاطرنشان کنند که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است. - به او یادآوری نمایند که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی بسوی اجتماعی شدن اوست به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است. - خاطرنشان کنند که این تغییرات قطعا شروع می‌شود اما زمان دقیق و مشخصی ندارد؛ بنابراین اگر دیرتر از دیگران هم شروع شود یک امر طبیعی است . - به او بگویند که تغییرات جسمانی همراه با تغییرات روانی خواهد بود این تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری اتفاق می‌افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراری ارتباط صحیح با نوجوان است. کودک دلبند دیروز شما با تغییراتی که درجسم و روانش روی می‌دهد پا به دوران بزرگسالی می‌نهد. او اینکه می‌خواهد هویت جدیدی را برای خودش به دست آورد، طبیعی است که در برقراری رابطه با او مشکلاتی برای شما بوجود آید. برای این که روابط شما والدین و مربیان با فرزند یا دانش‌آموز نوجوانشان صمیمانه‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زیر توجه کنید. پذیرش نوجوانان: گام اول برای ایجاد و تحکیم یک رابطه دوستانه و صمیمی با نوجوان این است که او را با همه کمی‌ها و کاستی‌هایش قبول داشته باشید. کاستی‌های رفتاری او را همچون نقاط قوت و توانایی‌هایش بپذیرد و او را به عنوان فردی که دارای استقلال، سلیقه‌های خاص و عقاید قابل ارائه است،‌ نگاه کنید. احساساتش را پذیرفته و اعتماد به نفس او را با کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از کارهای پسندیده‌اش بالا ببرید. نوجوانانتان را درک کنید: درک و برداشت از زندگی و مسائل آن متفاوت از برداشتی است که نوجوان دارد. او زندگی را به ساده‌ترین وجه ممکن می‌نگرد، بطوری که عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بی‌اهمیت نباشید وی را مورد تمسخر قرار ندهید. چرا که این استهزاء به تداوم رابطه عاطفی با فرزندان لطمه می‌زند. ارتباط را



خرید و دانلود  روانشناسی 10ص


مقاله. پیامبر اکرم از کودکی تاوفات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

تولد و کودکی

بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.

پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های  بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای  به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . " حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی  شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی  بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . " حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی  رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام " ابواء " جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد . سپس زنی به نام ام ایمن این کودک یتیم ، این نوگل پژمرده باغ زندگی را همراه خود به مکه برد . این خواست خدا بود که این کودک در آغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود ، تا رنجهای  تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنجهای انسانیت را به واقع لمس کند و حال محرومان را نیک دریابد .

از آن زمان در دامان پدر بزرگش " عبد المطلب " پرورش یافت . " عبد المطلب " نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی در پیشانی  تابناکش ظاهر بود ، مهربانی  عمیقی نشان می داد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، " محمد " از سرپرستی  پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی " عبد المطلب " در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار " محمد " در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمش قرار گرفت . " ابوطالب " پدر " علی " بود .

ابو طالب تا آخرین لحظه های عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف و مهربانی  ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت کرد . حتی در سخت ترین و ناگوارترین پیشامدها که همه اشراف قریش و گردنکشان سیه دل ، برای نابودی  " محمد " دست در دست یکدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر زاده اش سپر بلا کرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .

نوجوانی و جوانی

آرامش و وقار و سیمای متفکر " محمد " از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود . به قدری ابو طالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با او باشد و دست نوازش بر سر و رویش کشد و نگذارد درد یتیمی  او را آزار دهد .

در سن 12سالگی بود که عمویش ابو طالب او را همراهش به سفر تجارتی - که آن زمان در حجاز معمول بود - به شام برد . درهمین سفر در محلی به نام " بصری " که از نواحی شام ( سوریه فعلی ) بود ، ابو طالب به " راهبی " مسیحی که نام وی  " بحیرا " بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد - کودک ده یا دوازده ساله - از روی نشانه هایی که در کتابهای مقدس خوانده بود ، با اطمینان دریافت که این کودک همان پیغمبر آخر الزمان است .

باز هم برای اطمینان بیشتر او را به لات و عزی - که نام دو بت از بتهای  اهل مکه بود - سوگند داد که در آنچه از وی  می پرسد جز راست و درست بر زبانش نیاید . محمد با اضطراب و ناراحتی گفت ، من این دو بت را که نام بردی دشمن دارم . مرا به خدا سوگند بده !



خرید و دانلود مقاله. پیامبر اکرم از کودکی تاوفات