واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق 15 صفحه ای درباره ی علت انبساط غیر عادی آب درست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

علت انبساط غیر عادی آب

علت انبساط غیر عادی آب مربوط به وضع مولکولهای آب در حالت جامد و مایع آن است برای توضیح این پدیده لازم است که ساختمان مولکولی آب و نیز اتمهای سازنده آن بررسی شود.

هر مولکول آب از یک اتم اکسیژن و دو اتم هیدروژن ( H2O) ترکیب شده است هر اتم اکسیژن دارای8 الکترون است. از این تعداد 2 الکترون بر سطح انرژی k=1 و6 الکترون برسطح انرژی L=2 با آرایش زیر قرار دارند:

1S2 2S2 2PX2 2Py1 2Pz1

هر اتم هیدروژن دارای یک الکترون ) 1S1) و زمانی که یک اتم اکسیژن با دو اتم هیدروژن پیوند می یابد مولکول قطبی آب را را ایجاد می کنند که وصع اتمها در آن به این صورت است:

O ----H

105

H

زاویه پیوند در این مولکول حدود 105 ( 41 ، 104( و فاصله دو مرکز اتمهای اکسیژن و هیدروژن 99/0 آنگستروم است. در مولکولهای آب علاوه بر آنکه هیدروژن و اکسیژن بر هم نیرو وارد می کنند نیروهای الکتروستاتیکی هم در اثر وجود هیدروژن موجود است که سبب می شود هر ملکول آب با چهار ملکول مجاور خود پیوند یابد

( پیوند هیدروژنی ) و یک شبکه بلوری را ترتیب دهد. در یخ ملکولهای آب کاملا با یکدیگر پیوند یافته و حلقه های شش ضلعی به وجود می آورند. این شش ضلعیها همه به هم متصلند و ساختمان قفس مانند گسترده ای را در حجم یخ می سازن. فاصله بین دو اکسیژن مجاور 22 / 76 A است. وقتی یخ را حرارت دهیم در دمای ذوب، یخ به شبکه های کوچکتری شکسته می شود و اگر بتوان در لحظه کوتاهی از این تبدیل عکسبرداری کرد ، در عکس به نظر می رسد که یخی شکسته می شود و هر قسمت می تواند بر قسمت دیگر بلغزد. وقتی دما را به تدریج افزایش دهیم ، گرمایی که آن می گیرد ، سبب شکسته شدن پیوند بلوری و افزایش جنبش حرارتی می گردد. جنبش حرارتی بیشتر ، سبب افزایش حجم ماده می شود ، در صورتی که مولکولهایی که در شبکه بلوری در فاصله مشخصی از هم قرار داشتند ، در حالت مایع به هم نزدیکترند و حجم کمتری را اشغال می کنند.

باید توجه داشت که در دمای صفر درجه همه مولکولهای یخ از شبکه بلوری خارج نمی شوند و در اثر افزایش دما ، به تدریج شبکه بلوری شکسته می شود و مولکولها به هم نزدیکتر می شوند و همزمان ، جنبش مولکولی سبب افزایش حجم مایع می شود. دو عامل کاهش و افزایش حجم سبب می شود که تا دمای 4 درجه ، حجم آب به کمترین مقدار خود برسد و از آن پس ، با زیاد شدن جنبش مولکولی ، پدیده عادی افزایش حجم آب مشاهده می شود.

در هنگام سرد کردن آب تا دمای 4 درجه ، حجم کاهش می یابد ولی در فاصله 4 درجه تا 0 درجه به سبب تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین مولکولها و تشکیل شبکه بلوری ، فاصله بین مولکولها زیادتر و در نتیجه حجم افزایش می یابد.

کاربرد انبساط آب :

کم بودن چگالی یخ نسبت به آب پیامدهای خطرناکی برای سلول های زنده دارد. هنگامی که بافتهای زنده منجمد می شوند، آب موجود درون سلولها بر اثر یخ زدن منبسط می شود. با انبساط آب، سلول می ترکد و از بین می رود. هر چه سرد شدن آهسته تر صورت گیرد، بلورهای یخ درشت تر می شود و سلولها هم آسیب بیشتری می بینند.

کارخانه های سازنده مواد غذایی منجمد ار این ویژگی آب استفاده می کنند و مواد غذایی را به سرعت منجمد می کنند. در این حالت بلورهای یخ بسیار کوچکی تشکیل می شود که به سلولهای ماده غذایی آسیب بسیار کم تری وارد می کند.

انحلال پذیری آب :

آب یکی از بهترین حلال هاست و تقریبا هر ماده ای را می تواند حل کند. آب روان سخت ترین سنگها را هم به تدریج حل می کند و مواد حل شده را به دریاها و اقیانوسها می برد. آب مواد غذایی مورد نیاز جانداران را نیز حل می کند. مواد غذایی موجود در خاک پس از حل شدن در آب ، به سلولهای گیاهان می رسند و سبب رشد آنها می شدند.

غذاهایی هم که انسان یا جانوران می خورند ، پس از حل شدن در آب جذب سلولهای بدن آنها می شوند. آب ، با اینکه بیشتر مواد را در خود حل می کند ، خنثی باقی می ماند .

یعنی موادی که در آب حل شده اند بر آن اثری ندارند ، به سبب همین ویژگی است که جانداران می توانند آب مورد نیاز خود را از هر نوع محلولی که دارای آب باشد به دست آورید.

ویژگی های آب :

آب نه تنها فراوانترین بلکه غیر معمول ترین ماده روی زمین است و دارای ویژگیهایی است که بعضی از آنها از قانون های عمومی پیروی نمی کنند.

آب تنها ماده ای است که در شرایط عادی ، یعنی فشار و دمای معمولی ، همزمان در هر سه حالت جامد ، در زیر یخ به حالت مایع ، و در آسمان به حالت گاز یا بخار وجود دارد. مولکولهای آب پیوسته در حال حرکتند. جامد بودن ، یا مایع بودن ، یا گاز بودن آب بستگی به سرعت این حرکت دارد. مولکولهای آب در حالت جامد به هم نزدیک هستند و تقریبا بی حرکت اند . در حالت مایع تقریبا نزدیک به هم هستند و آزادانه حرکت می کنند . مولکولهای آب در حالت کاز حرکتی تند دارند و به یکدیگر برخورد می کنند.

انبساط آب :



خرید و دانلود  تحقیق 15 صفحه ای درباره ی علت انبساط غیر عادی آب درست


تاریخچه ی جدول تناوبی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

تاریخچه ی جدول تناوبی:

در اوایل سدهی نوزدهم میلادی، شباهت شیمیایی و فیزیکی عناصر توجه شمیدانها را به خود جلب کرد.در سالهای 1817 و 1829 یوهان دوبراینر مقاله هایی منتشر کرد و در آنها خواص مجموعههای سهتایی از فلزات را مورد بررسی قرار داد(Ca, Sr, Ba; Li, Na, K; Cl, Br, I; S, Se, Te) . عناصر هر مجموعه دارای شباهتهایی هستند و وزن اتمی عنصر دوم در هر مجموعه تقریبا میانگین اوزان اتمی دو عنصر دیگر است.در سالهای بعد بسیاری از شیمیدانها برای طبقهبندی عناصر به صورت گروهها، بر مبنای شباهت خواص آنها تلاش کردند.طی سالهای 1863و 1866، جان نیوزلند «قانون اکتاو»های خود را پیشنهاد کرد. نیوزلند تاکید کرد که وقتی عناصر را بر حسب افزایش وزن اتمیشان فهرست میکند، عنصر هشتم به عنصر اول شباهت دارد،عنصر نهم به عنصر دوم، و همینطور نیوزلند، این رابطه را با اکتاهای موسیقی مقایسه کرد. متاسفانه، رابطه واقعی پیچیدهتر از آن است که نیوزلند تصور میکرد. زمانی که او قانون قانون اکتاوهای خود را پیشنهاد کرد، کار او تا حدودی ساختگی به نظر میرسید و سایر شیمیدانها اعتنایی به آن نکردند.اما، سالها بعد به خاطر این کار، نشان دیوی به وسیلهی انجمن پادشاهی به نیوزلند داده شد.

دوران جدید طبقهبندی عناصر از کارهای یولیوس موتار مایر(1896) و به ویژه دیمتری مندلیف(1869) ریشه گرفت. مندلیف قانون تناوبی را مطرح کرد که میگفت: وقتی عناصر را به ترتیب افزایش وزن اتمیشان مطالعه میکنیم، شباهتهایی در خواص آنها به صورت تناوبی،مشاهده میشود. درجدول مندلیف، عناصر به گونهای تنظیم شده بودند که عناصر شبیه به هم در ستونهای عمودی موسوم به گروه ظاهر میشدند.

برای قرار دادن عناصر مشابه در زیر یکدیگر، مندلیف مجبور شد در جدول خود جاهای خالی برای عناصر کشف نشده منظور کند. او بر اساس سیستم خود توانست خواص سه عنصر کشف نشده را پشبینی کند. کشف اسکاندیم، گالیم و ژرمانیم که خواص هر یک از آنها به خواص پیشبینی شده توسط مندلیف شباهت فراوانی داشت،اعتبار سیستم تناوبی را نشان داد. وجود گازهای نجیب (Rn, Xe, Kr, Ar, Ne, He) توسط مندلیف پیشبینی نشد. اما، پس از کشف آنها در سال های 1892 تا 1898 این عناصر به خوبی در جدول تناوبی قرار گرفتند.طرح جدول تناوبی چنان بودکه سه عنصر (I, Ni, K) خارج از ترتیب تعیین شده با افزایش وزن اتمی، قرار میگرفتند. مطالعه بعدی طبقهبندی تناوب، بسیاری از شیمیدانها را متوجه این امر ساخت که خاصیت بنادی دیگری، علاوه بر وزن اتمی، میتواند عامل خصلت تناوبی مشاهده شده باشد. پیشنهاد شد که این خاصیت بنیادی، از جهتی به عدد اتمی که در آن زمان فقط یک شماره سادهی به دست آمده از سیستم تناوبی بود، بستگی دارد.

قانون تناوبی موزلی:

کار هنری موزلی در سالهای 1913 و 1914 این مسئله را حل کرد. وقتی اشعهی کاتدی پر انرژی بر روی یک هدف متمرکز میشود، اشعهی X تولید میشود. این تابش X را میتوان به اجزای آن با طولموجهای متفاوت تفکیک کرد و طیف خطی به دست آمده را روی یک صفحه عکاسی به ثبت رساند. وقتی عناصر مختلف به عنوان هدف به کار برده شوند، طیفهای اشعه X متفاوتی به دست میآید؛ هر طیف فقط از چند خط تشکیل شده است.موزلی، طیف اشعهی X 38 عنصر با عدد اتمی بین 13( آلمینیم) و 79( طلا) را مطالعه کرد. او با بررسی خطهای مشابه در طیف این عناصر، دریافت که بین جذر فرکانس خط طیفی و عدد اتمی عنصر مربوطه رابطهای خطی وجود دارد.به بیان دیگر، وقتی که عناصر به ترتیب افزایش عدد اتمیشان مرتب شوند، جذر فرکانس خط طیفی از یک از عنصر به عنصر بعدی همیشه به مقدار ثابتی افزایش مییابد.

به این ترتیب موزلی توانست بر مبنای اشعهی X، عدد اتمی صحیح هر عنصر را تعیین کند. او با این روش توانست مسئله طبقهبندی عناصری که وزن اتمی آنها با عناصر همسایهشان همخوانی نداشت (I, Ni, K) را حل کند. موزلی، همچنین نشان دادکه از Ce58 تا lu71 باید 14 عنصر در جدول تناوبی به دنبال لانتانم قرار گیرند. نمودار موزلی نشان داد که باید 4 عنصر کشف نشده ( با اعداد اتمی 43، 61، 72، 75) قبل از عنصر شماره 79 (یعنی طلا) وجود داشته باشند. قانون تناوبی بر مبنای کار موزلی دوباره تعریف شد: خواص فیزیکی و شیمیایی عناصر، توابع تناوبی عدد اتمی هستند.

اعداد اتمی موزلی با بارهای هستهای محاسبه شده فوسط رادرفورد بر مبنای پراش ذرات آلفا، سازگاری تقریبی داشت. در نتیجه موزلی پیشنهاد کرد که عدد اتمی، Z، شمارهی واحدهای بار مثبت در هستهی اتم است. او گفت: «کمیتی بنیادی در اتم وجود دارد که از عنصری به عنصر دیگر، با اندازههای معین افزایش مییابد. این کمیت فقط



خرید و دانلود  تاریخچه ی جدول تناوبی


تحقیق درباره. آیین ها ی دین زرتشت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

آیین ها و رسم های دینی

آیین سدره پوشی

برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان را بین سنینی هفت و یازده سدره پوش می کنند.

سدره پوشی به منزله زایش نوین است در دین. این آیین را «نوزاد» و «نوزات» هم می خوانند. نوزاد یعنی دوباره متولد شدن و نوزات یعنی افزوده شدن یک پرستنده دین، «زات» از یسن به چم پرستش است.

اهمیت سدره پوشی از پیوکانی (ازدواج) کمتر نیست. آیین دینی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگزار می شود.

سدره و کشتی باید به رنگ سفید باشد، و دگمه و فلز در آن کار نرود. سدره از پارچه نخی نازک فراهم شده و نخستین جامه ای است که بدن را می پوشاند.

سدره پیراهنی است گشاد و بی یقه و با آستین های کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک است یکی در جلو سینه و نزدیک قلب است که «گریبان» خوانده می شود و دیگری در پشت که «گُرده» نامیده می شود. این ها نمادی «سمبلیک» هستند.

«گُرده» نشانه مسئولیت ها و وظیفه هایی است که هر کس به عهده دارد و باید به درستی انجام دهد، و «گریبان» که «کنسه کرفه» یا کیسه «کارنیک» هم خوانده می شود. یادآور است که همه کردارهای خوب رویهم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی می رساند. نزدیک به قلب بودن آن، نشانه ایست که کارهای نیک باید از روی بارو، و با صفا انجام شود. سفیدی و نبودن هیچ چیز خارجی در آن، نشانه پاکی و سادگی اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف که جای دوخت دو بخش جامه (بخش سینه و بخش پشت) به هم است، نشانه یگانگی میان پدر و مادر.‌نیاکان (پشت آدمی) و فرزندان با یگانگی میان پیران و جوانان است. دو درزی که آستین ها را به پیراهن می دوزد، یادآور کار و کوششی است که باید با هر دو دست و با همه نیرو انجام گیرد. دو درزی که گریبان و گرده را به سدره می چسباند نشانه وظایف و اعمال انسان است. دو درز کوچک در پایین و در کنار دو درزی که پشت و سینه را با هم یکی می کند نشانه همبستگی برتران و کهتران، و چیزداران و بی چیزان است و یادآور آن است که هر کس باید همیشه به یاد کهتران و ضعیفان باشد. سرانجام درزی که در پایین سدره به شکل دایره گرداگر جامه هست، نشانه آن است که ما از سوی اهورامزدا به این جهان آمده ایم و سرانجام به او برمی گردیم. هستی یک مدار بسته و فراگیر است.

کُشتی از پشم بره سفید فراهم آمده و اشاره به آن است که آدمی باید چون بره سودمند، بی گناه و بی آزار باشد. کشتی از هفتاد و دو نخ بافته شده که نماینده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده که نماینده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادی است از شش امشاسپندان که باید الگوی رفتاری ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهای کشتی با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست می شود که نماینده اندیشه و گفتار و کردار نیک است. بستن کشتی به کمر یادآور اینست که زرتشتی باید همیشه آماده خدمت به مردمان و آفرینش باشد که همان خدمت به خداست. در هنگام بستن کشتی به کمر نماز «یَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «یَتااَهو» انجام می شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت می گیرد) زمزمه می شود. کشتی سه بار به نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک دور کمر می گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «یَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته می شود. گره ها نشان استواری در پیمان دین است. هر زرتشتی در هنگام بستن کشتی، پیمان خود را با اهورامزدا به یاد آورده و آن را تجدید می کند.

کودکی که می خواهد سدره پوش شود، باید به موبد نشان دهد که نمازهای «سروش باج»، «کشتی»، گواهی پذیرش دین «تندرستی»، «برساد» و به ویژه بخش های «اشم وهو»، «یتااهووئریو»، «کیم نامزدا»، و … را می تواند از حفظ بخواند.

آیین سدره پوشی وسیله موبدان انجام می گیرد. پیش از آغاز آیین، داوطلب باید همه بدن خود را به خوبی شستشو داده و در آغاز آیین با خواندن نماز کوتاه «پذیرش دین» آمادگی خود را برای پذیرش مسئولیت های دینی به آگاهی حاضرین برساند. پس از آن موبد در حالی که نماز اَهونَوَد (یتااهو ویریو) را می خواند، سدره را به داوطلب می پوشاند. در این مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه کسانی که در آیین حضور دارند نماز یتااهو را با موبد می خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نیرنگ کشتی» را خوانده و موبد کشتی را به کمر داوطلب می بندد. پس از پایان مراسم داوطلب نماز کوتاه «جَسه می اَوَنگَهِه مَزدا» را می خواند، معنی آن این است: «ای اهورامزدا به یاری من آ. من پرستنده یک خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتی ام و با باور کامل آن دین را می پذیرم. من اندیشه و گفتار و کردار نیک را می ستایم. من دین زرتشتی را که استوارکننده هم آهنگی و آشتی و دورکننده ناهم آهنگی و دشمنی است می پذیرم. دینی که از همه ادیان و روش های زندگی چه آنان که در گذشته بوده و چه آن ها، که در آینده آید بهتر و والاتر است. دینی که زرتشت آورنده آن است.» و خواندن این نماز نشانه آن است که داوطلب رسماً زرتشتی شده و پذیرش مسئولیت کرده است. او پیمان می گذارد که هیچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و اندیشه، گفتار و کردار نیک را الگوی رفتاری خود کند. پس از آن موبد نماز تندرستی را برای داوطلب خوانده و دانه های برنج و انار و کشمش و بادام و شیرینی، که همه نمادی از فراوانی، دست فراخی و خوشبختی است روی سر جوان تازه زرتشتی شده می ریزد و خویشاوندان و دوستان او، هدایائی به او می دهند.

بدون دودلی باید گفت و پذیرفت که آیین سدره پوشی، تجسمی از بنیادهای اندیشه ای دین، و پیمانی است که جوان می بندد که نسبت به بنیادها و ارزش های اخلاقی دین پا بر جا و وفادار بماند. آیین سدره پوشی زیباست و به جوان زرتشتی نشان می دهد که در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان و اشوان هم، همسفر او هستند.

آیا پوشیدن سدره و کشتی باید اجباری باشد؟

در دین زرتشتی هیچ چیز اجباری نیست. در همه کارها باید با خرد و وجدان رایزنی کرد. باور دارم که هر زرتشتی که در این باره با خرد و وجدان خود مشورت کند، کوشش خواهد کرد تا آن جا که شدنی است سدره و کشتی با خود داشته باشد. «سدره و کشتی» سند ظاهر زرتشتی بودن است، شناسنامه دینی است. همان گونه که «گذرنامه» سند ظاهری وابستگی سیاسی به یک ملت و یا «کارت اقامت» سند ظاهری زیستن در کشور معین است، همان گونه هم «سدره و کشتی» سند ظاهری وابستگی دینی شخص به گروه زرتشتیان است. «سدره و کشتی» نماد استواری در دین است. زرتشتیان، در کشورهای مختلف در همه دنیا اقامت دارند. «گذرنامه» و «کارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذارید این «شناسنامه دینی» را حفظ کنیم و یکدیگر را بشناسیم.

آیین پیوکانی

پیوکانی، کاری نیک است. بنیادی است که یک زن و یک مرد با به نام «همسر» به هم وابسته می کند تا توانایی شان در سازندگی و پیشرفت آفرینش رسایی یافته، شادی شان افزوده شود، و



خرید و دانلود تحقیق درباره. آیین ها ی دین زرتشت


تحقیق در مورد پیشینه (دوره ی قاجاریه) 31 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 31 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

پیشینه (دوره ی قاجاریه)

محبوبی اردکانی در کتاب «تاریخ موسسات تمدنی جدید» ، در مورد تأسیس دارالفنون در دوره ی قاجاریه می نویسد:

«نام مدرسه ای که به فرمان امیرکبیرتأسیس شد دارالفنون بود و این نام بالصراحه در روزنامه وقایع اتفاقیه مکرر دیده می شود ولی خود امیرکبیر در نامه ای که برای استخدام معلم به (جان داود) نوشته است آن را مکتب خانه پادشاهی خوانده و در نخستین خبر تأسیس آن هم(تعلیم خانه) نام برده شده است. و محتمل است که گذراندن نام دارالفنون تقلیدی از دارالفنون عثمانی و اساساً تأسیس آن هم، به همان اسم و روش کار، یکی از نتیجه های هم چشمی مخصوص امیر با اولیای دولت عثمانی بوده است.

محل دارالفنون همان جا بود که (الآن) دبیرستان دارالفنون هست. در سال 1266 هجری قمری در این محل که در شمال شرقی ارگ شاهی و قبلاً سربازخانه بود شروع به ساختمای مدرسه کردند. تا یکسال کار چندان پیشرفت نداشت و چون امیر می خواست زودتر به نتیجه برسد از سال 1267 میرزا رضای مهندس باشی را که در زمان فتحعلیشاه به لندن اعزام شده بود و درآنجا درس خوانده بود مأمور تهیه ی نقشه ی ساختمان کرد. میرزا رضا ظاهراً از روی نقشه سربازخانه و عمارت (وولیچ) انگلستان نقشه ساختمان را تهیه نمود. (محمد تقی خان معمار باشی) ساختمان آن را به عهده گرفت و در همان سال قسمت شرقی آن خاتمه یافت و این عمارت که به قول روزنامه وقایع اتفاقیه بنایی عالی و طرحی جدید مشتمل بر پنجاه حجره ی منقشِ مذهبِ وسیع بود، در سال 1269 هجری قمری به اتمام رسید.»

تجدید بنای دارالفنون

در نقشه ی عبدالغفار که به سال 1309 هجری قمری یعنی به فاصله بیش از 40 سال از ساخت مدرسه [در دوره ی قاجاریه] تهیه شده، ورودی اصلی دارالفنون از جنوب و از طریق معبری متصل به خیابان الماسیه است. قورخانه مبارکه و مسجد مهد علیا نیز در این خیابان قرار دارند. در این نقشه خیابان الماسیه از شمال به میدان توپخانه و از جنوب به خیابان درب اندرون متصل می شده است. تأتر و تماشاخانه ی مدرسه در شمال شرقی بنا و در لبه ی خیابان ناصرخسرو و در حدود شمالی موقعیت فعلی ورودی مدرسه قرار دارد. دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» در مورد شکل اولیه و تغییرات مدرسه که به دستور او انجام شده است، می نویسد:

«درسال 1327 عمارت دارالفنون در اساس همان بود که در سال 1268 به دستور امیرکبیر ساخته شده بود و تا سال 1348 باقی بود و در وسط یک حیاط وسیع مشجر حوض بزرگی قرار داشت که قسمتی از آب شاه دائماً از آن می گذشت. در چهار طرف حیاط مذکور اطاق های درس بود و جلوی تمام آنها دور تا دور ایوان یک سره با گنبدهای آجری که از سمت حیاط بر ستون های عریض و ضخیم آجری تکیه داشت. عرض ایوان سرتاسری بیش از 5 متر بود و به همین سبب تمام اتاق های درس کمی تاریک بود.اتاق های ضلع جنوب را بر مجرای قنات بزرگ شاه ساخته بودند و همیشه مرطوب بود. در موقع تحصیل من [ عیسی صدیق ] در اتاق های نمناک جنوبی کلاس نقاشی و زبان انگلیسی و مقدمات طب دائر بود.

در موقع تجدید این بنا در سال 1348 هجری قمری مطابق با 1307 شمسی ریاست تعلیمات عمومی کشور با من بود و به مهندس مارکف خاطر نشان شد که ساختمان جدید دارالفنون باید تالار اجتماعات داشته باشد. بنابراین اضلاع شمالی، شرقی، غربی اختصاص به کلاس درس داده شود و تالار اجتماعات در جنوب حیاط قرار گیرد. مهندس مارکف این نظر را به کار بست ولی با وسایل و مصالح آن روز نتوانست مانع رطوبت کف دیوارهای تالار شود.» در مورد چگونگی و مراحل ساخت دارالفنون روزنامه ها و نشریات وقت از سال 1307 شمسی اطلاعاتی در اختیار قرار می دهند: «ساختمان قسمت غربی مدرسه ی دارالفنون که دارای 12 کلاس و دو طبقه است خاتمه یافته و فقط جزئی تعمیری باقی دارد... و قرار است اول فروردین 1308 شاگردان به قسمت جدید انتقال یابند. برای نصب یک دستگاه بزرگ در مدرسه نیز دستور داده شده مناره ی ساعتی در حیاط مدرسه ساخته شود. مخارج این ساختمان تاکنون در حدود 16 هزار تومان شده. همچنین دستور داده شده که عمارت شمالی مدرسه را خراب و از اول سال 1308 شروع به ساختمان جدید نمایند.»

«از چندی به این طرف وزارت معارف شروع به تعمیرات و ساختمان جدید عمارت مدرسه ی دارالفنون نموده و عملیات ساختمان بنای جدید به جدیت تعقیب گردیده که زودتر تمام شود و به قرار معلوم پس از تکمیل عمارت و ساختمان های جدید مدرسه ی عالی طب به آنجا منتقل می شود.»

در سال 1313، دو تالار بزرگ جهت نمایش و خطابه ساخته شد.

خصوصیات معماری:

سنگ بنای دارالفنون در اوائل 1266 ق در زمینی واقع در شمال شرقی ارگ که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را میرزا رضای مهندس از شاگردانی بود که زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلیس رفته بود کشیده شده و محمدتقی خان معمارباشی آن را ساخت و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنایی آن رسیدگی می کرد.

ساختمان بخش شرقی دارالفنون تا اواخر 1267 به انجام رسید و مورده بهره برداری قرار گرفت و بقیه آن تا اوائل 1269 پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اتاق (منقش مذهب) که هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته و در جلوی آنها ایوان های وسیعی را بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی محوطه تالار تأتر احداث شد، در پشت دارالفنون کارخانه شمع کافوری و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا نمودند، چاپخانه ای هم ضمیمه آن گردید، به علاوه کتابخانه و سفره خانه ای نیز ساخته شد. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارگ "باب همایون" باز می شد لیکن به سال 1292 ورودی مدرسه به خیابان ناصریه منتقل گردید که تا به امروز نیز



خرید و دانلود تحقیق در مورد پیشینه (دوره ی قاجاریه) 31 ص


تحقیق درباره. تاریخ فلسفه ی یونان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع:

تاریخ فلسفه ی یونان

پارمنیدس ، به ویژه قسمت دوم آن ، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است . هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقا دیندارانه است و اشارات عرفانی در ان دیده می شود همچنین شگفت نیست که ببینیم از فایدون ، فایدروس یا تیمایوس در این رابطه اسم می برند . اما اینکه استدلال های ضد و نقیض پارمنیدس درباره ی واحد – که دست کم صورتی مغالطه آمیز دارد و از مباحثات قرن چهارم و پنجم قابل انفکاک نیست – را تبیینی از عالی ترین حقایق الهیات بدانیم ، بی تردید یکی از غریب ترین چرخش ها در تاریخ اندیشه ی بشر است . اما نو افلاطونیان مدعی هستند که واحد پارمنیدس همان خدای متعال توصیف ناپذیر و ناشناختی آن هاست ، و همین تصور به مسیحیت قرون وسطی و سپس تر راه یافت و مدت ها بعد وارد فلسفه ی هگل شد .

حتی رهیافت تحلیلی قرن حاضر نیز رقیبانی دارد ، ان گونه که در سخن وال 1926 از وحدت عرفان متعالی و همه ی خدایی حلولی ملاحظه می کنیم و در این نتیجه گیری و ندت 1935 که نو افلاطونیان آن مقدار هم که امروزه غالبا می گویند از افلاطون دور نبودند . مناقشات امروزی ریشه ای بس کهن دارند زیرا خود پروکلوس مفسران را به دو مکتب تقسیم کرده است : مکتب منطقی و مکتب ما بعد الطبیعی .

برای چه چیزهایی صورت داریم ؟

وقتی پارمنیدس نظریه ی سقراط در تقسیم میان صورت ها از یک طرف و چیزهایی که از آن بهره مند هستند از طرف دیگر به طوری که صورتی به نام خود شباهت داشته باشیم که جدا از شباهت های ماست و همین طور در مورد واحد و کثیر و غیره را تایید کرد اولین پرسش را در خصوص قلمرو آنها مطرح ساخت . سقراط علاوه بر آنچه زنون اشاره کرد قبول می کند که صورت هایی برای صفاتی چون زیبا و خوب نیز وجود دارد . او در خصوص انواع و جوهرهای طبیعی ای چون انسان یا آتش تردید دارد و وقتی چیزهای زشت و بی ارزشی چون مو ، گل و کثافات ، مطرح می شوند سقراط احساس می کند یاوه است که برای آن ها نیز صورت های مستقلی ، جدا از جوهرهای محسوس ، اثبات کنند . سقراط اذعان می کند که گاهی این اندیشه مایه ی آزارش می شود که ایا اصل صورت ها را در همه ی موارد صادق بداند یا نه ، اما ، او به چیزهایی روی می آورد که صورت داشتن آن ها را یقینی می داند ، و مطالعه ی خویش را در دایره ی آن ها محدود می سازد . اما ، پارمنیدس این رفتار را معلول جوانی او و فقدان اطمینان وی به نظریاتش می داند وقتی فلسفه ی او پخته تر گشت به هیچ یک از این چیزها به دیده ی اهانت نخواهد نگریست .

این عدم قطعیت درباره ی قلمرو جهان صورت ها را می توان نشانگر گرایش خود افلاطون دانست . از آن جا که مو و گل انواع جوهری ای هستند که صورت و طبیعت مشخصی دارند ، کاملا منطقی است که برای هر کدام صورت جداگانه ای در نظر بگیریم . بی تردید چنین است ، اما صورت هایی که او در مقام یک فیلسوف به آن ها دل بسته است این صورت ها نیستند بلکه صورت ها اخلاقی و ریاضی هستند و نیز صورت های مفاهیم عام تری چون هستی ، همانندی ، اختلاف ، حرکت و سکون که او در سوفسطایی مورد بحث قرار می دهد . این تفسیر به پارمنیدس امکان داد تا برای اولین بار به نکته ای اشاره کند که وقتی افلاطون نظریه ی صور را در محاورات دوباره مورد تامل قرار می دهد ، اهمیت زیادی به ان بد هد ، یعنی تردید درباره کلیت جهت یابی غایت شناختی آن .

دو فقره این نکته را روشن خواهد ساخت :

1) سوفسطایی دیالکتیک یا روش فلسفی وقتی می خواهد از راه کشف خویشاوندی ها به فهم امور دست یابد همه چیز را به یک اندازه محترم می شمارد . به کار افسری اشتغال داشتن و به جمع کردن شپش پرداختن هر دو از انواع شکار شمرده می شوند و پست بودن یکی نسبت به دیگری ربطی به تحقیق ما ندارد .

2) سیاستمدار پس از اشاره ای به سوفسطایی می گوید : پژوهش فلسفی ای از این دست توجهی به مراتب ارزشمندی موضوعات ندارد و موضوعات کوچک تر را به خاطر امور بزرگ تر رها نمی سازد بلکه در هر موردی به شیوه ای که موضوع ایجاب کند ، یک راست در پی حقیقت گام بر می دارد .

وقتی پرسش های پارمنیدس صیغه ی انتقادی به خود می گیرند ، به هیچ وجه وجود صورت ها را مورد تشکیک قرار نمی دهند بلکه فقط رابطه ی آن ها را با این جهان و با خود ما به عنوان متعلقات دانش



خرید و دانلود تحقیق درباره. تاریخ فلسفه ی یونان