لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
کشتی کج
کشتی کچ بازی خشن و مخصوص به کشور آمریکا میباشد.
این کشتی در آمریکا «کشتی حرفهای» و در فرانسه «کچ» نامیده میشود. نام آن در فارسی از نام فرانسه آن گرفته شده و گاه «کشتی کج» هم نامیده میشود.
پر افتخار ترین کشتی کج کار حال حاضر جهان Ric Flair نام دارد که ۲۱ بار قهرمان کشتی کج جهان شدهاست Ric Flair در رسلمینیا 24 از شان مایکلس شکست خورد و باز نشسته شدو بزرگانی مانند هولک هوگان و راک و مچومن رندی ساویج و کین بعد از او قرار دارند.[۱]
قهرمان سنگین وزن جهان در کشتی کج The Undertaker می باشد که برای سومین بار توانست این عنوان قهرمانی جهان را بدست آورد و قهرمانی کمربند WWE هم در حال حاضر در دستTriple H می باشد.
فنی ترین کشتی گیر تاریخ این مسابقات را Bret Hart میدانند.
این مسابقات در چندین فدراسیون اجراء میشود که مهمترین آنها در حال حاضر WWE است. این فدراسیون خود از سه شاخهی مختف یعنی RAW و SMACKDOWN , ECW تشکیل شده است که هر یک قهرمانان خود را دارد. بعد از آن فدراسیون TNA قرار دارد که حرف چندانی در برابر WWE ندارد. در این فدراسیون نیز بسیاری از قهرمانان قدیمی دیگر فدراسیونها از جمله WWE و WCW سابق حضور دارند.
۹ کمربند وجود دارد که ۴ تا به راو و ۴ تا به اسمکدان و یکی هم به ECW مربوط میشوند:
راو:
•کمربند WWE
•کمربند بین قاره ای
•کمربند تگ تیم(دو نفره)
•کمربند زنان
اسمکدان:
•کمربند سنگین وزن
•کمربند U,S
•کمربند تگ تیم
•کمربند سبک وزن ها
ECW:
•کمربند ECW
از بزرگان این مسابقات می توان به تریپل اچ اشاره کرد که مدت ۳ سال کمربند سنگین وزن جهان را داشت.
مهمترین واقعه تاریخ این ورزش مرگ ناگهانی قهرمان افسانه ای این رشته Eddie Guerrero است که در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۰۵ به دلیل نارسایی قلبی چشم از جهان فرو بست.مهمترین افتخار وی کسب کمربند WWE Champion وکمربند بین قاره ای در No way out 2004 بود.
اما لیگ TNA که حدود 5 سالی هست که شروع به کار کرده در حال حاضر در حال پیشرفت هست و در آینده پیش بینی میشود که شاهد رقابت این کمپانی با WWE خواهیم بود از سوپراستارهای معروف این لیگ میتوان به کرت انگل و کریسینن و کوین نش و... نام برد
تاریخچه کشتی کج
من میخام چند دوره ی زمانی و مقطعی کشتی کج رو برسی کنیمابتدا اولین دوره ی زمانی از 1983 تا 1991اتفاقات مهم:
.شروع نوع جدیدی از مسابقات به نام ppv
.محبوبیت این رشته در سطح جهان
.اغاز مسابقات با شکوه wm
سوپراستار های معروف اون زمان:hulk hoganandre the gaintted dibeasimagic manbam bam biglowroddy paperking kong bodyhecolesuobtemir worriormr.perfectbig boos mancoco...............
مسابقات:از زیبا ترین مسابقات اون زمان میشه به مسابقه ی هوگان و جایت واریور و هوگان و هرکولس یه مرو زنجیری با مرد میلیونر اشاره کرد
توضیحات:شاید اگه کسی که تازه یا کشتی کج اشنا شده اصلن مسابقات تقریبنیک نواخت اون زمان براش جالب نباشه خب اون زمان یه کشتی کج بود و یه هوگان ........مسابقات اون دوره فاقد سرعت و خلاقیت بود و مختص مردم همون دوره بود
دوره ی دوم از 1991 تا 1997 اتفاقات مهم:
.اغاز سلطنت اندرتاکر
.RR , KING OF THE RING حساسیت مسابقاتی چون .WWF در گیری های اندرتاکر و شاون بر سر حکومت .HELL IN CEEL بوجود اومدن مسابقاتی چون اولین خون و
.در گیری های شاون و برت هارت
.رفتن هوگان از کشتی کج
.مرگ چند کج کار معروف مانند یاکوزانا و اندره جاینت
:IN YOUR HOUSE........
.تابوت اندر همه رو دیونه میکرد.......
سوپراستار های معروف:UNDERTAKERHBKBERT HARTOWEN HARTVICERAKEVIN NASHTHE KING
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نفسانیّت
بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین انه خیر ناصر و معین
نفس یعنی جنبة تعلق به فانی و گذرا . و چون این انسان برای حرکت آمده نه توقف . برای بقا آمده نه فنا ، از این جهت انتخاب فنا انتخاب باطل است . علی (ع) می فرماید : « خلقتم للبقاء لا للفناء ».
یکی از راههای استفاده از نهج البلاغه این است که انسان بتواند خطوط متشابه و به هم نزدیک را کنار هم بگذارد تا یکدیگر را تفسیر کنند . از این نوع عبارت در گوشه و کنار نهج البلاغه زیاد است ، مخصوصاً آن قسمت از سخن که در تفسیر اولیاء الله است.
صدر کلام این است : « و من کلام علیه السلام فی صفت اولیائ الله قال : انّ اولیاء الله هم الذین نظروا الی باطن الدنیا اذا نظر الناس الی ظاهرها و اشتغلوا باجلها اذا اشتغل الناس بعاجلها فاماتوا منها ما خشوآ ان یمیتهم » اولیاء خدا آنهایی هستند که به باطن دنیا نظر کردند ، آنگاه که مردم به ظاهر دنیا نظر کردند . باز همان معنای عقل و نفس است معنی ظاهر و باطن . باطن دنیا یعنی یعنی آن حرکت زیر بنایی که برای آن حرکت ظواهر یک رو بناست و ظاهر دنیا آن چهره و آن وضعیت مقطعی دنیاست که در نتیجه آن حرکت مستمر جلوه می کند . یعنی شما هر قسمت از دنیا را که با چشمتان می بینید این مقطعی است و برشی است از حقیقت ، نه حقیقت . شما از هر چیزی جلوه نیمرخ او را می بینید ، تصویر روبروی او را می بینید . شما در رسم فنی چه می کنید ؟ می گویید ازاین طرف ببینیم تصویر قائمش ، تصویر نیمرخ است ، تصویر افقی اش چه جوریست ؟ از ابعاد مختلف یک چیز را می بینید و شکلهای مختلف به آن می دهید .
گاه به شما سه تصویر را می دهند و شکل ظاهر آن را زا شما می خواهند که بتوانید شکل فضایی آن را در ذهن خودتان مجسم کنید و بگویید که از نیمرخ این چنین دیده می شود ، از تصویر قائم این چنین دیده می شود ، این چه جور چیزی باید باشد ؟ حالا گاه اشتباه می کنید ، گاهی درست جواب می دهید . این مطلب که سه تصویر بدهند و وجه آن را بخواهند ، کسی که درس خوانده گاه اشتباه می کند ؛ آنوقت برای انسان ، دیدن این ظواهر و حکم کردن به اینکه در حجم و عمق این چه خبرهایی است ، چه مسائلی است ، چه مطالبی است ، آن مسئله بسیار دشوارتری است . از این جهت ما آنچه را که از دنیا می بینیم یک تصویر ، یک برش و یک نماست .
قرآن بر این مسئله انتقاد می کند به انسانی که به عمق مسئله توجه ندارد ، می گوید : « یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا وهم عن الاخره هم غافلون » : آنها ظاهری را از حیات دنیا متوجه اند ، اما از آخرت غافلند . یعنی آخرت عمق حیات دنیاست ، آخرت باطن حیات دنیاست ، حیات حیات دنیاست . در حقیقت دنیا و آخرت اختلافشان یک اختلاف زمانی تنها نیست ، اختلافشان اختلاف ظاهری و باطنی است ، اختلاف رویه و درون است . شما اگر از این حرکت ، کل آن را در نظر بگیرید ، حقیقت را در نظر گرفته اید . اما اگر بخواهید آن مقطعی که در آن هستید . بدون اتصال به گذشته و آینده در نظر بگیرید ، تمام محاسبات شما غلط از آب در می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
اسماء و صفات الهی
مفهوم اسماء حسنی
" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)
توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود احسن هم باشد، بنابر این شجاع وعفیف هرچند از اسمایی هستند که دارای معنای وصفی اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به ساحت قدس خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می دهند.
لازمه این که اسمی از اسماء خدا بهترین اسم باشد این است که بریک معنای کمالی دلالت کند، آن هم کمالی که مخلوط با نفس و یا عدم نباشد، واگر هم هست تفکیک معنای کمالی از آن معنای نقصی و عدمی ممکن باشد.
" تنها برای خداست اسماء حسنی"، هر اسمی که احسن در وجود باشد برای خدا بوده و احدی درآن با خدا شریک نیست. تنها برای خدا بودن آنها معنایش این است که حقیقت این معانی فقط و فقط برای خداست و کسی در آنها با خدا شرکت ندارد، مگر به همان مقداری که او تملیک به اراده و مشیت خود کند.
واژه شناسى صفت
واژهى «صفت» بر معناى لازم دلالت مىکند و در لغت به خصوصیّات و ویژگىهاى یک چیز گفته مىشود. و کلمهى «وصفْ» معناى متعدّدى دارد و عبارت است از ذکر چیزى همراه با صفات و ویژگىهاى آن که گاهى حق و گاهى باطل است، از این رو، خداوند مىفرماید، «و لاتقولوا لما تصف ألسنتکم الکذب» و نیز مىفرماید: «سبحان اللّه عما یصفون» یعنى صفات خداوند آن چیزى نیست که بسیارى از مردم بدان معتقدند.
حکماى اسلامى مبادى مشتقّات را صفت، و مشتقّات را اسم مىنامند. از نظر آنان علم و قدرت صفاتاند، و عالم و قادر (یا علیم و قدیر) اسم مىباشند. امّا متکلّمان، مشتقّات را صفت، و مبادى مشتقّات را معنى مىگویند. بنابر این، علم و قدرت معنا، و عالم و قادر (یا علیم و قدیر) صفاتاند. به عبارت دیگر، هر گاه ذات و ماهیّت را از این جهت که موصوف به وصف یا معناى ویژهاى است در نظر آوریم، واژهى صفت به کار مىرود.
شیخ مفید رحمهالله گفته است: «انّ الصفة فی الحقیقة ما أنبأت عن معنىً مستفاد یخصّ الموصوف و ما شارکه» صفت عبارت است از لفظى که بیانگر معنایى است که به موصوف اختصاص دارد (وصف خاص) یا مشترک میان موصوف و امور دیگر است (وصف عام).
سیّدشریف گرگانى نیز گفته است: «الصفة هى الاسمُ الدالّ على بعض أحوال الذات، و ذلک نحو طویل و قصیر و عاقل و غیرها» ، صفت اسمى است که بر برخى حالات ذات دلالت مىکند، مانند طویل (بلند) ، قصیر (کوتاه) و عاقل و مانند آن.
حکیم لاهیجى تفاوت این اصطلاحات را این گونه تبیین کرده است: صفت گاهى در برابر ذات گفته مىشود، و گاهى در برابر اسم. کاربرد نخست مربوط به معانى و مفاهیم است، و کاربرد دوّم مربوط به الفاظ. بر این اساس، در زمینهى موجودات، موجودى که جوهر و قایم به نفس خود باشد را ذات، و موجودى که عرض و قایم به غیر خود باشد را صفت گویند، و دربارهى الفاظ، لفظى که بر ذات دلالت کند بدون در نظر گرفتن صفات آن، اسم است مثل لفظ رجل و زید، و لفظى که بر ذات به اعتبار اتّصافش به صفتى از صفات دلالت کند، صفت نام دارد، مانند قایم، ضارب، احمر و ابیض.
و در واجب تعالى، لفظى که بر صفت تنها دلالت کند بدون در نظر گرفتن ذات، صفت نامیده مىشود. مانند علم، قدرت و اراده. و لفظى که بر ذات به اعتبار صفت آن دلالت کند «اسم» نامیده مىشود. مانند عالم، قادر، مرید و مانند آن.
پس؛ الفاظ علم و قدرت و اراده و مشیّت و حیات و مانند آنها صفات اللّه مىباشند، و الفاظ عالم، و قادر و مرید و شافى و حىّ و امثال آنها اسماء اللّه.
پس؛ آنچه اسماء است در واجب، صفات باشد در غیر واجب، با این تفاوت که در صفات در غیر واجب، ذات به نحو اجمال و ابهام معتبر است، ولى در اسماء اللّه تعالى ذات معینى که همان ذات خداوند است، معتبر است.
و در میان اسماى الهى، اسم اللّه به منزلهى عَلَم است در غیر واجب، لفظ اللّه وضع شده است براى ذات واجب الوجود که مستجمع جمیع صفات کمال است و علّت این که اسم اللّه را به منزلهى عَلَم دانستیم و نه عَلَم، این است که عَلَم اسمى است که براى ذات بدون اعتبار صفتى از صفات وضع مىشود، ولى اسم اللّه براى ذات معیّنى که داراى صفات کمال است وضع شده است.
بنابر این، فرق میان اسم اللّه و سایر اعلام، اعتبار و عدم اعتبار صفت است. و فرق میان اسم اللّه با سایر اسماء اللّه، اعتبار جمیع صفات است در اللّه، و اعتبار بعضى از صفات در اسماى دیگر، پس، در حقیقت سایر اسماء اللّه تفاصیل اسم اللّهاند، و اسم اللّه، اسم اعظم است.
یاد آور مىشویم، در عمل (چه در نوشتار و چه در گفتار) این گونه تفاوتها به طور دقیق رعایت نمىشود. و هر یک از اسم و صفت در اصطلاح فلاسفه، و صفت و معنا در اصطلاح متکلّمان به جاى دیگرى به کار مىرود؛ علاوه بر این که اصطلاح معنا، اگر چه در روایات و در کتب قدیمى کلامى به کار رفته و اصطلاح رایجى بوده است، ولى در کتب متأخران چندان شناخته شده نیست، و از واژههاى اسم و صفت استفاده مىشود.
تقسیمات صفات
صفات خداوند را از جهات گوناگون تقسیم کردهاند. مهمترین آنها دو تقسیم ذیل است.
الف) صفات ثبوتى و سلبى؛ صفاتى که بر کمال وجودى دلالت مىکنند، صفات ثبوتىاند، مانند: علم و عالم، قدرت و قادر، حیات و حى، خلق و خالق، رزق و رازق و غیره. این صفات را صفات جمال نیز مىگویند. صفاتى که بر سلب نقصى از ذات یا فعل خداوند دلالت مىکند، صفات سلبىاند. مانند قدّوس و مقدّس، حمید و محمود، غنى، واحد و غیره. گاهى نیز صفات نقص که از خداوند سلب مىشوند را صفات سلبیّه گویند، مانند ترکیب، جسمانیّت، مکان، جهت، ظلم، عبث و غیره. در این صورت، این گونه صفات با حرف نفى به کار مىروند و گفته مىشود: لیس بجسم، لیس بظالم. صفات سلبى را صفات جلال نیز مىنامند.
ب) صفات ذاتى و فعلى؛ اصطلاح مشهور در ملاک تقسیم صفات به ذاتى و فعلى این است که هر گاه براى انتزاع صفتى از ذات و وصف کردن ذات به آن صفت، تصوّر ذات کافى باشد، و تصوّر فاعلیّت خداوند لازم نباشد، آن را صفت ذاتى گویند؛ مانند: صفت حیات و حى، اراده و مرید، علم و عالم، قدرت و قادر؛ و هر گاه تصوّر فاعلیّت ذات براى انتزاع صفت و وصف کردن خداوند به آن لازم باشد آن را صفت فعلى گویند؛ مانند: خلق و خالق، رزق و رازق، امّاته و ممیت، احیاء و محیى، مغفرت و غافر، انتقام و منتقم و مانند آن.
اصطلاح دیگر در تقسیم صفات خداوند به ذاتى و فعلى این است که هر صفتى که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال باشد، صفت ذاتى است، و هر صفتى که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال نباشد، صفت فعلى است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه :
هر فردی در زندگی خود فشار روانی را تجربه کرده است، از مهندس عمران گرفته تا یک دانشجوی زبان یا مدیر بلند پرواز یک شرکت تجاری یا یک مادرعامی. انسان در سراسر تاریخ ؛ فشار روانی را تجربه کرده است، در حقیقت فشار روانی بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی است که در خلال قرن ها در آینه هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است.
گسترش فشار روانی در جامعه به شیوه های گوناگون در گفتار ما جلوه گر می شود، شما ممکن است بگویید احساس کوفتگی، فرسودگی، فشار، تنش، وحشت زدگی، سستی و نگرانی می کنند، این عبارتها همگی حکایت از آن دارند که فشار روانی و اضطراب در زندگی همه ما وجود دارد.
فشار روانی اغلب بخشی از زندگی روزانه است انسان می تواند به خوبی با آن کنار بیاید. بسیاری از افراد با مشکلاتی مانند اضطراب، هراس، دلهره های توانکاه، عدم اعتماد به نفس، مشکلات زناشویی، اختلاف خانوادگی، مشکلات تحصیلی و برنامه ریزی و... دسته پنجه نرم می کنند. در صورت تداوم و شدت گرفتن این فشارهای روانی ممکن است افراد نیاز به کمک حرفه ای داشته باشند. غالبایک پزشک عمومی از عهده اینکاربر میاید.
اضطراب چیست
ذهن و روان ما انسانها همواره گوش به زنگ علائم خطر است که پیرامون ما وجود دارند بعد از وقوع رخدادهای نا خوشایند یا آسیب زننده به ما آگهی می دهند.
اضطراب عبارتست از ترس از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابراین در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی و واقعی یک عامل حقیقی ترس آور یا خطر ناک یا آسیب زننده وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. حالت اضطراب غالبا در هنگام شب تشدید می شود و فرد را از خوابیدن باز می دارد و شاید بدین علت که در شب به علت تاریکی خود بخود ذهن انسان حساس تر و حواس او تیز تر می شوند و لذا مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند.
نگرانی را می توان یک حالت مزمن و منتشر به شمار آورد که پیش درآمد اضطراب است. هر گاه ذهن ما در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث نا خوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شودو حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا نماید، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر اتفاقات ناگوار یا بیماریهای لا علاج و کشنده گواهی می دهد و آرامش و امنیت در این میان گم و فراموش می شود. هرچه بیشتر نگران می شویم بیشتر احساسهای خطر و هراس به سراغمان می آید و در نتیجه بیشتر در جهت افکار مضطربانه می اندیشیم. در گفته های بزرگان می بینیم که نگرانی به ندرت به آدمی کمک کرده است، حتی در همان موارد اندک نیز که ترس ما بی مورد نبوده نگرانی پیشاپیش مدد چندانی نتوانسته بکند. فیلسوف بزرگ فرانسوی مونتین در این زمینه
بیان کرده است:( زندگی من سرشار از نگون بختی ها و بد اقبالی های دهشتناکی بود که غالب آنها هرگز اتفاق نیفتاد! )
نگرانی برای ما مضر است
نگران بودن از حوادث نا خوشایند یا خطرناکی که احنمال دارد به وقوع بپیوندند و هنوز در محیط پیرامون ما نمود ندارد نه تنها برای روح و جسم ما مضر و آسیب زننده است بلکه وقت و انرژی ما را نیز هدر می دهد و آثار سوء بر تن و روان ما می گذارد.
اثرات مخرب بر احساسات
- احساس گیجی منگی و سر در گمی می کنید.
- بیش از حد احساسات شما گوش به زنگ نشانه های یا دردهای جسمانی می شوند و احساس ترس منتشر، وجودتان را فرا می گیرد.
- احساس تسلیم و ناتوانی می کنید و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماریها را در خود نمی بینید.
- احساس مرگ قریب الوقوع به علتی نا معلوم در وجودتان رخنه می کند.
اثرات مخرب بر جسم
- قادر به آرامش و خواب راحت نیستید.
- احساس خستگی و کوبیدگی و ضعف جسمانی دارید.
- تنیده و برانگیخته هستید
- سر درد، درد قفسه سینه درد پا یا دست، درد شکم، سوء هاضمه و کم اشتهایی به سراغتان می آید.
نگرانی به چه دردی می خورد
امروزه واقعا این سئوال مطرح می شود که نگرانی با شیوع فراوان آیا واقعا اثر سودمندی دارد. یکی از دلایل دشواری غلبه بر احساس نگرانی آنست که سوء ظن پنهانی و پیگیر ناشی از آن در پاره ای موارد به نفع انسان تمام می شود و لذا چشم پوشی از این سوء ظن یا بدبینی متعارف و عادتی آسان نیست حتی اگر بارها و بارها به خود یا دیگران بگوییم، نگرانی فایده ای ندارد، یا نگران بودن تو را به جایی نمی رساند باز نمی توانی بطور کامل این حس قوی و ریشه دار را از مخیله خود بزداییم.
نگرانی : یک اعلام خطر طبیعی
- نگرانی می تواند انسان را از یک اختلال یا یک رخداد غیر طبیعی آگاه سازد. مثلا شدت یافتن یا به درازا کشیدن سرفه های مزمن می تواند آدمی را به فکر اختلالات شدید ریوی یا سرطان ریه متوجه سازد.
نگرانی : چکانه عملکرد
نگرانی باهمه بدی هایش میتواند انسان را به سوی عمل سوق دهد. نگرانی باعث احساس نا امنی در شما می شود و نهایتا وقتی این احساس شدت گرفت. همچون ماشه یی که چکانده شود، موجب انفجار می گردد و عملکرد فرد را به دنبال دارد. فرد در این لحظه از جای برمی خیزد و به اقدامی دست می زند که حس نا امنی را از میان ببرد و آرامش خاطر را به او با ز گرداندة همچون مبادرت به مطالعه به منظور آمادگی برای امتحان یا انجام آزمایشات طبی برای اطمینان از سلامت کلی، یا تعویض لاستیکهای فرسوده و ساییده ی اتومبیل پیش از سفر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
آموزش بزرگسالان
تاریخچه
دبیرستانهای مردمی و انجمنهای آموزش بزرگسالان در زمره قدیمیترین مراکز سازمان یافته ارائه کننده دورههای آموزش بزرگسالان درکشور سوئد محسوب میگردند. با اعمال تغییرات ساختاری درحوزه آموزش سوئد طی قرن 19، روند توسعه آمورش بزگسالان تسهیل یافت. افتتاح نخستین مراکز آموزش متوسطه مردمی ویژه آموزش بزرگسالان در سال 1868 خود مبین این مطلب است. گفتنی است که سایر مراکز آموزش متوسطه مردمی کشور سوئد در آغاز قرن20 پدیدار شدند. انجمنهای آموزش بزرگسالان در کشور سوئد به واسطه توسعه جنشهای مردمی تشکیل گردید.ازجمله توسعه جنشهای مردمی نظیر جنبشهای مذهبی و جنبشهای سیاسی میتوان به نیاز اعضای جنبش به برخورداری از اطلاعات و بالابردن سطح آگاهی افراد از نیروی بالقوه خود اشاره نمود. گفتنی است که جامعه علمی این نیازها را تامین نموده، جنبشهای مردمی نظارت بر حوزه آموزش را به دست گرفته و نخستین گروههای آموزش بزرگسالان کشور طی سال 1902 شکل گرفت. علیرغم ارائه دورههای معمول آموزش بزرگسالان در مدارس ایالتی، طرح توسعه مدارس ویژه آموزش بزرگسالان کشور سوئد طی دهههای 60 -1950به اجرا در آمد. مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان نیز در آوریل سال 1938 تاُسیس گردید. طی دهه 1950نیز افراد بزرگسال کشور سوئد از امکان حضور در دورههای آموزش تکمیلی برخوردار گردیدند.
لازم به ذکر است که مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان ، ابتدا توسط انجمنهای آموزش بزرگسالان اداره میگردید، تا اینکه درسال 1963 مدارس مذکور از امتیازات ایالتی برخوردار گردید.
در این اثنا و با گذر از دوره گذار، توسعه کلیه مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان تحت نظارت شهرداریهای کشور در آمد.علاوه بر این دورههای آموزش فنی و حرفهای بزرگسالان به صورت دورههای آموزشی پاره وقت و توسط مدارس فنی و حرفهای ارائه گردید. در سال 1967 اقداماتی در خصوص اعمال اصلاحات تدریجی در حوزه آموزش بزرگسالان سوئدی به عمل آمد که از آن جمله میتوان به پذیرش دانشجویان در دورهها ی آموزش ایالتی، ملی و شهری (منطقهای) اشاره نمود. در نتیجه اعمال چنین اصلاحاتی، مدارس شبانه متوسطه و تکمیلی ایالتی ازفعالیت بازمانده و از سال 1968 تحت نظارت شهرداریهای کشور فعالیت مینمایند. در سال 1997 گذراندن دوره های آموزش پایه برای افراد بزرگسال کشور الزامی گردیده و با آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریهای کشور ادغام گردید. لازم به ذکر است که دورههای آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریهای کشور بخشی از سیستم آموزش ایالتی کشور سوئد محسوب میگردد. ازسال 1986 مسئولیت برگزاری و نظارت بر دورههای آموزش زبان سوئدی ویژه مهاجرین به شهرداریها ی مناطق مختلف کشور تفویض گردیده است.
چارچوبهای قانونی
طبق قانون مصوب 1975ویژه آموزش بزرگسالان کلیه شهروندان شاغل سوئدی از حق مرخصی بدون حقوق، جهت حضور در دورههای آموزشی برخوردارمیباشند. لازم به ذکر است که محدودیت قانون مذکور مشروط بر این است که افراد شاغل بزرگسال سوئدی به همکاری با یک کارفرما طی12-6 ماه گذشته مبادرت نموده باشند.کلیه افراد شاغل سوئدی هم چنین بدون احتساب موقیت شغلی از حق حضور دردورههای آموزشی که توسط اتحادیههای تجاری ترتیب داده شده است، بر خوردارمیباشند.
علاوه بر این نه کارفرما و نه اتحادیههای تجاری از حق اولویت بندی برخوردار نبوده و به عبارت دیگر هیچ گونه محدودیتی بر حضور شاغلین در دورههای آموزشی بزرگسالان وجود ندارد. دورههای آموزش بزرگسالان در سطح ایالتی و منطقهای کشور سوئد رایگان است. علاوه بر این کمک هزینههای بلاعوض تحصیلی و وامهای آموزشی نیز به داوطلبین اعطا میگردد. گفتنی است که از اول جولای 2001 کلیه دانشجویان دورههای آموزش بزرگسالان درکلیه مقاطع آموزشی تحت پوشش چنین کمک هزینهها و وامهای آموزشی قرارگرفته اند. سیستم کمک هزینه تحصیلی دوره آموزش بزرگسالان به صورت کمک هزینههای بلاعوض 5/34درصد و 82درصدی به دانشحویان ارائه میگردد. کمک هزینههای بلاعوض تحصیلی (UBS) نوع دیگری از کمک هزینههای تحصیلی است که به اشخاص غیر شاغل بین ردههای سنی 55-25 سال اعطا میگردد.
موسسات آموزش بزرگسالان
نظام آموزش بزرگسالان کشور سوئد از دورههای آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریها (komvux)، آموزش تکمیلی متوسطه، آموزش استثنایی ویژه بزرگسالان (sarvux) و آموزش زبان سوئدی به مهاجرین و افراد غیر بومی (sfi) متشکل میگردد.لازم به ذکر است که مسئولیت برگزاری، نظارت و تامین بودجه کلیه دورههای آموزش ویژه افراد بزرگسال بر عهده شهرداریهای مناطق مختلف کشور میباشد. دورههای آموزش تکمیلی شغلی بزرگسالان نیز در اشکال مختلف آموزش شغلی پیشرفته (ky) و آموزش بازار کار به افراد بزرگسال سوئدی ارائه میگردد. دورههای آموزش پیشرفته شغلی بزرگسالان درکشور سوئد توسط دانشگاههاو دانشکدههای ایالتی، شهرداریها، شوراهای استانی و سازماندهندگان آموزش فردی برگزار میگردد. در سال 1997 طرح آموزش اولیه بزرگسالان با عنوان (kunskaplyfter) در جهت اجرای