لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
موضوع تحقیق:
ولایت امام عصر
استاد محترم:
جنابحاج آقا عباس نژاد
ارائه دهنده:
حامد حسین زاده
زمستان 83
خلاصهای از زندگینامه حضرت مهدی «عج» در نیمه شعبان سال 255 هـ در سامراء به دنیا آمد. 1 ایشان هم نام پیامبر (ص) و کینهاش ابوالقاسم است. حجت، قائم، صاحب الزمان، بقیه ا… خلف صالح از القاب آن حضرت و مشهورترین آن مهدی علیهالسلام است. مادرش نرجس، که به نام ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد کردهاند. 2 وی از زنان با فضلیت و کمال بود تا آنجا که همه امام حسن (ع) و حکیمه دختر امام جواد (ع) خود را خدمتگزار وی مینامیدند.
در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی (عج) مقضم عباسی هشتمین خلیفة عباسی که حکومتش از سال 218 هجری آغاز شد، سامرا شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد.
این اندیشة که ظهور مصلحی پایههای حکومت ستمکاران را متزلزل مینماید و باید از تولید نوزادان جلوگیری کرد و حتی مادران بیگناه را کشت و یا قابلههایی را پنهانی به خانهها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد. در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد. در زمان حضرت موسی (ع) فرعون نیز به همین روش عمل نمود. ولی خدا نخواست. همواره ستمگران میخواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل از آنکه، خداوند نور خود را تمام و کامل میکند، اگرچه کافران و ستمگران نخواهند.
در مورد نوازد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری(ع) نیز داستان تاریخ به گونهای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد.
«هنگامی که ولادت این اختر تابناک حضرت مهدی (عج) نزدیک گشت و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، درصدد برآمدند تا از پدید آمدن این نوازد جلوگیری کننده و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد او را از میان بردارند. بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته میشد، جز چند تن از نزدیکان یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسگری (ع) کسی او را نمیدید. آنان نیز مهدی را گاهبگاه میدیدند نه همیشه و به صورت عادی»1
شیعیان خاص، مهدی را مشاهده کردند:
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی (عج) میرسیدند. از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا محبت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند و امام چنان کرد. آنان پسری را دیدند که بیرون آمد همچون پارة ماه، شبیه پدر خویش ، امام عسکری فرمودند: پس از من این پسر امام شماست و خلیفة من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید که هلاک میشوید و دینتان تباه میگردد. این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید تا اینکه زمانی دراز بگذرد. بنابراین از نایب او، عثمان بن سعید اطاعت کنید.»2 و بدین گونه امام یازدهم ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام هدی را به جماعت شیعیان معرفی نمود و استمرار سلسلة ولایت را اعلام داشت.1
یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است، ابوسهل نوبختی میباشد. باری، حضرت مهدی (ع) پنهان میزیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگری(ع) در روز هشتم ماه ربیعالاول سال 260 هجری دیده از جهان فرو بست. در این روز بنا به سنت اسلامی، میبایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر نماز گزارده، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند و یا بدخواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
خدیجه، (محدث، متوفى سال 10 ه) دختر خویلد، بانویى با فضیلت از بانوان شرافتمند و بزرگوار، اولین کسى بود که اسلام آورد و همواره حامى و پشتیبان همسرش رسول خدا صلى الله علیه و آله بود و از بذل جان و مال در راه دین خدا و پیامبرش دریغ نداشت.
وى 68 سال قبل از هجرت (پانزده سال قبل از عام الفیل) به دنیا آمد.مادرش فاطمه دختر زائدة است.خدیجه بانویى تاجر و شرافتمند و ثروتمند بود.وى مردان را به اجاره مىگرفت و به آنها سرمایه مىداد که به مضاربه تجارت کنند.عموهاى پیامبر صلى الله علیه و آله که قصد داشتند همسرى براى آن حضرت بگیرند، نزد خدیجه رفتند و از وى خواستند تا سرمایهاى در اختیار نبى گرامى که آنزمان جوانى پاک و ستوده بود قرار دهد تا با آن به تجارت رود و با سود حاصل از این تجارت ازدواج کند.
خدیجه چون به صفات حضرت واقف شد، وى را براى تجارت به شام فرستاد.در طى سفر میسره (غلام خدیجه) معجزات و کراماتى از حضرت مشاهده کرد و از راهبى شنید که وى پیغمبر خداست.میسره پس از بازگشت همه آنچه را که شنیده بود به اطلاع خدیجه رساند.شوق و رغبت خدیجه به حضرت بیشتر شد و در نهایت به رسول الله صلى الله علیه و آله ارادت و علاقه خویش را ابراز داشت و پیشنهاد ازدواج داد و به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: «به سبب خویشاوندیت با من، و شرف و بزرگى و امانتداریت در میان قوم، و اخلاق نیکو و راستگویىات، مایلم با تو ازدواج کنم.»
تنها همین شرف و بزرگى وى را بسنده است که مادر دخترى چون فاطمه زهرا علیها السلام است .او به امام على علیه السلام نیز علاقه داشت، علامه مجلسى درباره حب و علاقه حضرت خدیجه علیها السلام نسبت به على علیه السلام مطلبى نقل کرده که مضمون آن چنین است: پس از ازدواج خدیجه علیها السلام با پیامبر صلى الله علیه و آله، على علیه السلام به دنیا آمد.رسول خدا صلى الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام درباره دوستى و محبت على علیه السلام صحبت فرمود.خدیجه علیها السلام به على علیه السلام محبت فراوان داشت و براى آنحضرت به وسیله خدمتکارانش، لباس، زیور آلات و ملزومات مىفرستاد.مردم مىگفتند: این (على علیه السلام) برادر و محبوبترین افراد نزد او و نور چشم خدیجه است.سعادت از همه سو به آن حضرت روى آورده بود.الطاف و محبتهاى خدیجه روز و شب، صبح و عصر به خانه ابوطالب روان بود.از دیگر مناقب خدیجه علیه السلام، قبول ولایت على علیه السلام و اولادش بود.آن را قبول و اظهار مىداشت.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه را از طرف پروردگارش و من سلام برسان و او را به خانهاى از جواهر در بهشت که هیچ رنجى در آن نیست بشارت ده.
حضرت خدیجه پس از بازگشت از دوران محاصره سخت مکیان در شعب ابى طالب، در رمضان سال دهم، در سن 64 سالگى وفات یافت، آن سال را عام الحزن (سال اندوهها) نامیدند.
زینب، (محدث، متوفى سال 20 ـ 21 ه) دختر جحش، ام المؤمنین، مادرش امیمة دختر عبد المطلب، و کنیهاش ام الحکم، زنى مؤمن و مطیع فرمان الهى بود.از مهمترین فضایل این بانوى گرامى آن است که خداوند عقد وى را در آسمانها با رسول الله صلى الله علیه و آله بست.
او زنى صالح، بسیار روزهگیر، بسیار نمازگزار و زیاد صدقه دهنده به بینوایان بود و رسول خدا صلى الله علیه و آله وى را بسیار دوست مىداشت.او در اولین روزهاى دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله اسلام آورد و در پى هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله، او نیز به مدینه هجرت کرد.رسول الله صلى الله علیه و آله نام او را که برة بود به زینب تغییر داد و او را براى زید بن حارثه (1) خواستگارى نمود، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «من به این ازدواج رضایت مىدهم» .
بعد از این صلاحدید پیامبر زندگى مشترک آن دو شروع، ولى پس از مدتى زید تصمیم به طلاق او گرفت و وى را طلاق داد.و چون عده اش سرآمد، پیامبر صلى الله علیه و آله به فرمان الهى براى بر هم زدن حکم جاهلیت که همسر پسر خوانده به پدر محرم است و نمىتواند با او ازدواج نماید و بر اساس حکم آیات قرآن، با زینب ازدواج کرد.رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از ازدواج با ام سلمه در اواخر سال پنچم هجرى، با زینب دختر عمهاش ازدواج کرد.
عایشه در رثاى او گفته است: «ذهبت حمیدة فقیدة مفزع الیتامى و الارامل...» ، زن ستوده مرحومهاى که پناه یتیمان و بینوایان بود، درگذشت.من زنى به خوبى او در دین و پاکیزه ومتقىتر از او نسبت به خداى عز و جل و راستگوتر از وى در گفتار ندیدم...
ام المؤمنین زینب، زنى صبور و بسیار دست و دل باز بود، پوست دباغى مىکرد و مىفروخت و پول آن را صدقه مىداد.هنرهاى دیگرى هم داشت که عواید حاصل از آنها را به فقرا مىبخشید .با آنکه درآمد خوبى داشت، هنگام مرگ چیزى به ارث نگذاشت و همه را به بینوایان داده بود .بانو زینب نمونه یک زن مسلمان و مؤمن است که (با هنرهایى که داشت) کار مىکرد و براى خود درآمد داشت و این مال، هرگز سبب فخرفروشى و خودبینى وى نشد.او همه را در راه خدا انفاق کرد و براى خود چیزى اندوخته نساخت و زیورى نخرید.زینب در سال 20، به قولى در سال 21 ه و در 53 سالگى دنیا را وداع گفت.علامه مامقانى مىنویسد: «انى اعتبرها من اعلى الحسان» از لحاظ حسن بودن او را در بالاترین درجه مىدانم. (2)
سوده، (محدث، متوفى قرن 1 ه) دختر زمعة بن قیس، مادرش شموس دختر قیس است.شیخ طوسى در رجالش و ابن عبد البر، ابن منده، ابو نعیم، ابن اثیر و دیگران وى را از اصحاب و راویان رسول الله صلى الله علیه و آله شمردهاند.علامه مامقانى دربارهاش مىگوید: «انى اعتبرها من الحسان و اعتمد على روایتها» : من او را از احسان (3) مىشمارم و بر روایتش اعتماد دارم.سوده پنج حدیث از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که یکى از آنها را صحیحین ذکر نمودهاند.
سوده چون اسلام آورد و با رسول الله صلى الله علیه و آله بیعت کرد، شوهرش سکران بن عمر نیز که پسر عمویش بود مسلمان شد و این دو با هم به حبشه مهاجرت کردند.پس از رحلت خدیجه علیها السلام و فوت سکران و قبل از ازدواج پیامبر صلى الله علیه و آله با عایشه، حضرت با وى ازدواج کرد ولى فرزندى به دنیا نیاورد.از ابن عباس روایت شده که سوده مىترسید رسول خدا صلى الله علیه و آله او را طلاق دهد، از این رو عرض کرد: مرا طلاق ندهید و نوبت مرا براى عایشه قرار دهید، مىخواهم روز قیامت در زمره همسرانتان محشور شوم، و رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین کرد.این آیه شریفه درباره او نازل شد: «و ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا...»
سوده داراى اخلاقى ستوده بود، عایشه از وى تعریف کرده و گفته است: کسى نزد من محبوبتر از سوده نبود.
ابن سیرین در روایتى مىگوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله براى حجة الوداع همه همسران خویش را برد، و بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله زنان آن حضرت حج به جاى آوردند، اما سوده به حج نرفت و مىگفت: حج من این است که از خانه بیرون نروم.این خصلت سوده بیانگر نهایت اطاعت و عفت اوست.
حرة، (محدث، متوفى قرن 1 ه) دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى رسول الله صلى الله علیه و آله، یکى از بانوان عالم، مؤمن و معتقد به ولایت على بن ابى طالب علیه السلام که با سخن و زبان خویش جهاد کرد و در برابر سلطان جائرى همچون حجاج بن یوسف، کلمه حق را ادا نمود.
وى در حضور حجاج بن یوسف، برابرش ایستاد.حجاج گفت: تو حره دختر حلیمه سعدیه هستى؟
حره جواب داد: از فرد بى ایمانى، فراست و هوشیارى ظاهر شده (که مرا شناخته است) .حجاج گفت: خدا تو را به اینجا آورد، مى گویند که تو قائل به برترى على بر ابوبکر و عمر و عثمان هستى؟
حره گفت: آن که گفته من او را تنها بر اینها برترى مىدهم، دروغ گفته است.
حجاج گفت: مگر از غیر اینها هم او را برتر مىدانى؟
حره گفت: او را بر آدم و نوح و لوط و ابراهیم و داود و سلیمان و عیسى برترى مىدهم.
حجاج گفت: واى بر تو، او را بر صحابه برترى دادى، و هفت پیامبر اولى العزم را هم اضافه کردى؟ اگر بر گفته خود دلیل نیاورى، گردنت را مىزنم.
حره گفت: من او را برتر نمىدانم، بلکه خداوند عز و جل او را در قرآن فضیلت داده است .
او سپس شواهد و آیات قرآنى خود را در این باره بیان کرد و حجاج را به تعجب و تحسین واداشت .
صفیه، دختر عبد المطلب، (محدث، متوفى 20 ه) مادرش هالة دختر وهیب است.او در اوائل دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام آورد و با رسول الله صلى الله علیه و آله بیعت نمود و به مدینه هجرت کرد.از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده و در جنگهاى احد و خندق و خیبر شرکت داشت.وى زنى صبور و بسیار شجاع بود و در شهادت برادرش حمزه صبر و پایدارى زیاد از خود نشان داد.وى از شاعران بسیار خوب عرب بود و در مصیبت از دست دادن پدرش عبد المطلب و برادرش حمزه و رسول خدا صلى الله علیه و آله اشعار خوبى سروده است.
شیخ صدوق به اسناد خود از فاطمه بنت الحسین از اسماء بنت ابى بکر از صفیه بنت عبد المطلب روایت مىکند که فرمود: «لما سقط الحسین من بطن امه و کنت ولیتها قالالنبى صلى الله علیه و آله یا عمة هلمى الى ابنى.فقلت: یا رسول الله انا لم ننظفه بعد، فقال: یا عمة انت تنظفینه؟ ان الله تبارک و تعالى قد نظفه و طهره» .
همچنین با همین سند از صفیه بنت عبد المطلب آورده است که فرمود: «لما سقط الحسین من بطن امه فدفعته الى النبى صلى الله علیه و آله فوضع النبى صلى الله علیه و آله لسانه فى فیه (فمه) و اقبل الحسین على لسان رسول الله صلى الله علیه و آله یمصه، قالت: فما کنت احسب رسول الله صلى الله علیه و آله یغذوه الا لبنا او عسلا قال: فبال الحسین علیه فقبل النبى (ص) بین عینیه ثم دفعه الى و هو یبکى و یقول: لعن الله قوما هم قاتلوک یا بنى، یقولها ثلاثا.قالت: فقلت: فداک ابى و امى و من یقتله؟ قال: بقیة (تقتله) الفئة الباغیة من بنى امیة لعنهم الله.»
هنگامى که حسین علیه السلام به دنیا آمد، او را به پیامبر صلى الله علیه و آله دادم، آن حضرت زبانش را در دهان حسین گذاشت و حسین زبان رسول خدا را مىمکید.صفیه گوید: گمان نمى کردم که رسول خدا صلى الله علیه و آله به جز شیر یا عسل چیزى به او بدهد.نوزاد را در آغوش پیامبر بود که لباس او را خیس کرد [ولى] پیامبر صلى الله علیه و آله میان دو چشم حسین را بوسید، سپس او را به من داد ولى بسیار محزون و گریه مىکرد و مىفرمود: پسرم، خدا لعنت کند قومى را که قاتل تو هستند و سه بار تکرار فرمود.صفیه گوید: گفتم : پدر و مادرم فدایت، چه کسانى او را مىکشند؟ فرمود: گروه سرکش از بنى امیه، که خدا لعنتشان کند.
ابن سعد به سند خود نقل مىکند: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى جنگ با دشمنان از مدینه خارج شد، همسرانش و زنان را در حصار حسان بن ثابت گذاشت.مردى یهودى (جاسوسى) به طرف حصار آنها آمد.صفیه به حسان گفت: این یهودى را بکش.گویا حسان مىترسید، صفیه عمودى (میله آهنى) گرفت و از حصار پایین آمد، در آهسته آهسته باز شد و به مرد یهودى حمله کرد و او را با عمود به قتل رساند.صفیه در جاهلیت با حارث بن حرب ازدواج کرد و بعد از وى به عقد عوام بن خویلد (برادر خدیجه علیه السلام) در آمد و زبیر و سائب و عبد الکعبه را به دنیا آورد.اعیان الشیعه مىنویسد: صفیه ادیب، عاقل و شاعر فصیح بود.او در 73 سالگى از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد.
فاطمه، دختر اسد بن هاشم، (محدث، متوفى قرن 1 ه) مادرش فاطمه بنت هرم بن رواحه است.وى نخستین زنى است که پس از حضرت خدیجه علیها السلام مسلمان شد و اولین بانویى است که با پاى پیاده هجرت کرد و در مدینه بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد.تنها کسى است که دیوار کعبه برایش شکافته شد و در خانه خدا وضع حمل کرد.فاطمه بنت اسد اولین زن هاشمى است که فرزند هاشمى به دنیا آورد.فاطمه بنت اسد داراى فضیلتها وصفات بى شمارى است: او مادر على علیه السلام، بلکه مادر همه ائمه علیه السلام است.در حق پیامبر صلى الله علیه و آله مادرى کرد و آن حضرت را بر فرزندان خود مقدم داشت.آنگاه که خدیجه علیها السلام از دنیا رفت و فاطمه زهرا علیها السلام خردسال بود فاطمه بنت اسد براى زهرا علیها السلام نیز مادرى کرد.
مرحوم کلینى حدیثى به اسناد خویش از مفضل بن عمر نقل مىکند که گفت: از ابا عبد الله علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله متولد شد، سفیدى مملکت فارس و کاخهاى شام براى آمنه (مادرش) نمایان شد.فاطمه بنت اسد، خندان نزد ابو طالب رفت و آنچه را آمنه گفت بود به او خبر داد.ابو طالب گفت: تعجب کردى؟ تو نیز وصى و وزیر او را حامله خواهى شد و به دنیا مىآورى.این حدیث علاوه بر فضیلت فاطمه بنت اسد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
حزب منحرف(مارقین)
جنگ نهراوان با خوارج
در اینجا لازم است براى شناخت بهتر خوارج خصوصیات و سابقه آنها را مطالعه کنیم .اصولاً در برخور با هر عقیده اى, گروهى راه افراط و عده اى دیگر راه تفریط را در پیش مى گیرند. انسان با کمک عقل باید راه اعتدال و میانه روى را بپیماید. در امور زندگى نیز برخى جانب افراط و بعضى تفریط را مى گیرند. دین میانه روى و راه راست است خداوند مى فرماید: ((و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا على الناس))1 (این چنین شما را امت میانه رو و معتدل قرار دادیم تا گواه بر سایر مردمان باشید) این دین پا برجا و مستقیم نه به راست گرایش دارد و نه به چپ چنانچه على (ع) مى فرماید:چپ و راست روى موجب گمراهى است تنها راه صحیح میانه روى است .2 در امور زندگى هم انسان باید معتدل عمل نماید. در خوردن, خوابیدان, ورزش, تفریح, مطالعه, کار, معاشرت و حتى عبادت, جانب افراط و تفریط هر دو مضر و گاهى خطرناک است. على (ع) فرموده اند:نادان یا زیاده روى مى کند یا کم روى 3.در برخورد با اسلام نیز عده اى از آغاز تا امروز دچار این افراط و تفریط شده اند که خوارج از آنهایند. بسیارى از آنها قارى و حافظ قرآن بودند در حالیکه قارى قرآن در آن زمان متخصص همه علوم اسلامى بود چون غیر از قرآن و علم قرآن, علم دیگرى نبود و قاریان آنروز مثل فقهاى امروز بودند.4 و با توجه به اینکه در زمان حکومت خلفا نقل حدیث پیامبر ممنوع و قرآن هاى همراه تفسیر که مصاحف نامیده مى شد جمع آورى و سوزانده شده بود, اینان تنها ظواهر قرآن را مى فهمیدند و از معانى آن بى اطلاع بودند و بجاى رجوع به مفسر واقعى قرآن ـ حضرت امیر (ع) ـ بفهم خود اعتماد کرده و تفسیر براى مى نمودند.از خصوصیات دیگر خوارج این بود که بیش از اندازه به ظواهر دین و انجام عبادات پرداخته از اصل و هدف دین دور بودند و روح آنرا نادیده مى گرفتند. بعضى از آنها بقدرى نماز خوانده و سجده کرده بودند که پیشانى و سر زانوهایشان از سجده پینه بسته بود. اینها در عاقبت معاویه را رها کرده و با على (ع) جنگیدید.5 در مورد تفسیر به راى نیز نکته اى قابل ذکر است و آن اینکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند:هر کس قرآن را به راى خود تفسیر کند, جایگاه خود را آتش جهنم قرار داده است .6 لکن کسانى بدون داشتن تخصص و رجوع به متخصص, تنها با خواندن کمى ادبیات عربى, قرآن را به راى خودشان تاویل و تفسیر مى کنند. اینها خود بینى و غرور دارند و به فهم خود اعتماد مى نمایند. شاید چنین کسانى یک صفحه متن عربى را درست نتوانند بخوانند.این مشکل در ایران بیش از همه کشورهاى اسلامى است. بعضى تحصیلکرده هاى اروپا بجاى اینکه اسلام را از روحانیون عالیمقام و فضلاى حوزه هاى علمیه بیاموزند, از خود تفسیر قرآن و حدیث مى گویند و درس اسلام شناسى مى دهند و بقدرى خود را بزرگ مى دانند که نظر همه علما را نادیده مى گیرند و آنها را تخطئه مى کنند. حتى فکر ناقص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
فرشهای تاریخی ایران
خلاصه:واژة قالی، فرش و پارچههای عهد هخامنشی ازکاوشهای دوره پازیریک سیبری حفاری سالهای 28-1327 شمسی، رنگهای بکاررفته و نقوش و ابعاد فرشهای مکشوفه و خصوصیات تکنیکی دربافت آنها، خصوصیات فرش بهارستان بنابه توصیف طبری. هنرقالی بافی درعهد ساسانیان، بررسی مینیاتورهای تیموری برای شناخت قالیهای آن زمان، معرفی قالیهای مشهورایرانی در موزههای خارج ازکشور، سابقة کاربرد گلابتون زرین و سیمین و ابریشم درقالیبافی.
با آثار هنری باستانی کشور خود آشنا شوید
فرشهای تاریخی ایران
نگارش: سید محمد تقی مصطفوی و دکتر حبیب الله صمدی
قالیها و قالیچه های رنگارنگی که زینت بخش اغلب خانهها است عموماً با پنجه های ظریف و هنرمند زنان و مردان جوان این کشور گره گره بافته شده و بسیاری از جهانیان در پرتو وجود این صنعت باستانی ظریف، ایران را میشناسد.
آقای ژان پوزی J.Pozzi رئیس اطاق تجارت ایران و فرانسه راجع به مقام این هنرمندان اینطور اظهار عقیده مینماید: « در نظر من هیچیک از کارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و کودکان خردسالی را که در مقابل کارگاه چوبی خود چندین ساعت نشسته و با انگشتان ظریف خویش با مهارتی خاص گره بر پشمهای رنگین ـ درون نسوج پنبهای میزنند، ندارند.»
از آنجاییکه بافتن قالی مستلزم وجود کارگران صبور و بردبار میباشد از دیر زمانی قالی بافی هم نوعی صنعت تجملی محسوب شده است و به همین مناسبت در ادوار قدیمی ـ این صنعت همه جا توسط مورخین و نویسندگان یونانی معرف تجمل مشرق زمین قلمداد گردیده و استعمال کلمه Tapetes یونانی بمعنی تجمل و در فرانسه Tapisمخصوص قالی شده است.
واژه قالی بنا به اعتقاد آقای پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالی قلعه ارمنستان میباشد که از روزگار گذشته قالی بافی آن مشهور بوده لیکن بعدها این صنعت در سراسر ایران عمومیت پیدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذکر بر آن است که قدیمیترین قالی مکشوف در جهان قالیهائی است که به سال 1924 ـ1920 هیئت علمی موزة ارمیتاژ لنین گراد در نوین اولا Noin Ulaمغولستان یافته اند. اما باید دانست که این اظهار دانشمند آمریکائی پیش از کشفیات جالبی بوده که در محل پازیریک Paziric صورت گرفته است.
درة پازیریک در مسافت قریب دویست کیلو متری جنوب بی ئیسک (از شهرهای جنوبی قسمت مرکزی سیبریه) و بفاصلة تقریبی 79 کیلومتری مرز مغولستان خارجی (که سابقاً جزء خاک چنین بود) نزدیک محل التقای رودخانههای اولاگان و بالیکتیول واقع شده ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1500 متر است.
دانشمند شوروی بنام س . ا . رود نکو ضمن دومین مرحله کاوشهای خود که در درة پازیریک انجام میداد در سالهای 1327 و1328 شمسی درون آرامگاه یخ زده یکی از شاهان سکاها آثار جالب توجهی از صنایع ایران دورة هخامنشی کشف نمود که مهمترین آنها یک قطعه فرش تقریباً کامل و قطعاتی از فرشها و پارچه های دیگر ایران عهد هخامنشی است.
طی مقالهای که در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئیه 1953 (20 تیر ماه 1332 ) در بارة آثار مکشوفه در پازیریک درج گردیده بود فرش مکشوفه فوق را تحت عنوان قدیمیترین فرش ایران در دنیا که مدت 2400 سال در یخهای دائمی سیبری [17] مرکزی محفوظ مانده است،معرفی نمود و دربارة آن چنین توضیح دادهاند:
مهمترین اشیاء مکشوف در پازیریک قطعه فرشی است با نقشهای مختلف که کرک آن را از پشت گره زده و از سمت رو چیده و صاف نموده بودند. این فرش ضمن زین و برگهائی که همراه جسد اسبها در دل خاک مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده برای زین یکی از اسبها بکار میرفته است. ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو مترـ در 2 میلیمتر میباشد و به قراری که به کاشف فرش تشخیص داده است در هر دسیمتر مربع آن 3600 گره زدهاند. کار آن ظریف و زیباست و نقشة روی فرش عبارتست از حاشیهای مشتمل بر تصویر حیوانات افسانه بالدارـ پس از آن ردیف سواران ایرانی که به ترتیب یکنفر بر اسب سوار و پشت سر او یکنفر دهانه اسب را گرفته است و میبرد ـ سواران مزبور کلاه مخصوص ایرانیان را بر سر نهادهاند. انتهای زیرین کلاه از زیر چانه کج شده به پائین دهان منتهی میگردد نوک طرف دیگر آن هم باریک است … پس از آن ردیف گوزنهای خط و خالدار و بعد از آن حاشیة مجددی مشتمل بر تصاویر حیوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعی نقوش چهار برگی که از گل و بو تههای آشوری اقتباس شده است. آقای رود نکو دانشمند شوروی که کاوشهای پازیریک را انجام داده و میتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگیزترین چیزی است که در کاوشهای متمادی و دشوار این دانشمند در پازیریک بدست آمده است، کتاب مفصلی به زبان روسی تحت عنوان تمدن مردم ناحیة کوهستانی آلتائی در عهد سکاها (چاپ مسکو ـ لنینگراد 1953) منتشر نموده است و طی آن درباره فرش مزبور توضیحات مفصلی میدهد که برخی نکات آن بشرح زیر در اینجا نقل میگردد:
«……نقوش حیوانات بالدار در حاشیه کنار فرش کمی بزرگتر از نقوش همان حیوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخیر الذکر میباشد و هر پنج حاشیه و نقش وسط فرش دارای حاشیه باریک، مشتمل بر نقوش مثلثهای ریز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسی دالبر) این قالی چند رنگ داشت که بیشتر آن قرمز، آبی، سبز، زرد کمرنگ، نارنجی می باشد(آنچه از روی گراور [18] رنگی فرش مزبور در کتاب آقای رودتکو تشخیص داده میشود زمینه قرمز و نقوش زرد رنگ میباشد. م)… تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم میشود . طرز نشان دادن اسبهای جنگی که بجای زین ، قالی بر پشت آنها گستردهاند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها میباشد. لکن در روی فرش پازیریک ریزهکاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگی گره مزبور آشوری نیست بلکه مربوط و متعلق به دوران پارسیان است. گرهای دم اسبهای روی فرش را در نقوش برجسته تخت جمشید نیز میبینیم .»
در جای دیگر کتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را کار ایران میداند منتها در تشخیص این که در کدام قسمت ایران عهد هخامنشی بافته شده است اظهار تردید مینماید.
نگارنده با آشنائی و بررسیهای که سالیان متمادی از نزدیک یا دور درباره آثار هخامنشی مخصوصاً در تخت جمشید نموده، به خود جرئت میدهد که در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذیل را مذکور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشید بخوبی می توان استنباط نمود [19] که همه جا استادان حجار مقید بوده و سعی نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگی آن را با اوضاع و احوال محلی که نقش در آنجا جلوه گری می نموده و زینت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانکه در کاخهای آپادانا و صد ستون که محل برگزاری جشنهای رسمی و انجام مراسم سلام بوده صف لشگریان و نمایندگان اقوام ساکن قسمتهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
فرشهای تاریخی ایران
خلاصه:واژة قالی، فرش و پارچههای عهد هخامنشی ازکاوشهای دوره پازیریک سیبری حفاری سالهای 28-1327 شمسی، رنگهای بکاررفته و نقوش و ابعاد فرشهای مکشوفه و خصوصیات تکنیکی دربافت آنها، خصوصیات فرش بهارستان بنابه توصیف طبری. هنرقالی بافی درعهد ساسانیان، بررسی مینیاتورهای تیموری برای شناخت قالیهای آن زمان، معرفی قالیهای مشهورایرانی در موزههای خارج ازکشور، سابقة کاربرد گلابتون زرین و سیمین و ابریشم درقالیبافی.
با آثار هنری باستانی کشور خود آشنا شوید
فرشهای تاریخی ایران
نگارش: سید محمد تقی مصطفوی و دکتر حبیب الله صمدی
قالیها و قالیچه های رنگارنگی که زینت بخش اغلب خانهها است عموماً با پنجه های ظریف و هنرمند زنان و مردان جوان این کشور گره گره بافته شده و بسیاری از جهانیان در پرتو وجود این صنعت باستانی ظریف، ایران را میشناسد.
آقای ژان پوزی J.Pozzi رئیس اطاق تجارت ایران و فرانسه راجع به مقام این هنرمندان اینطور اظهار عقیده مینماید: « در نظر من هیچیک از کارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و کودکان خردسالی را که در مقابل کارگاه چوبی خود چندین ساعت نشسته و با انگشتان ظریف خویش با مهارتی خاص گره بر پشمهای رنگین ـ درون نسوج پنبهای میزنند، ندارند.»
از آنجاییکه بافتن قالی مستلزم وجود کارگران صبور و بردبار میباشد از دیر زمانی قالی بافی هم نوعی صنعت تجملی محسوب شده است و به همین مناسبت در ادوار قدیمی ـ این صنعت همه جا توسط مورخین و نویسندگان یونانی معرف تجمل مشرق زمین قلمداد گردیده و استعمال کلمه Tapetes یونانی بمعنی تجمل و در فرانسه Tapisمخصوص قالی شده است.
واژه قالی بنا به اعتقاد آقای پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالی قلعه ارمنستان میباشد که از روزگار گذشته قالی بافی آن مشهور بوده لیکن بعدها این صنعت در سراسر ایران عمومیت پیدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذکر بر آن است که قدیمیترین قالی مکشوف در جهان قالیهائی است که به سال 1924 ـ1920 هیئت علمی موزة ارمیتاژ لنین گراد در نوین اولا Noin Ulaمغولستان یافته اند. اما باید دانست که این اظهار دانشمند آمریکائی پیش از کشفیات جالبی بوده که در محل پازیریک Paziric صورت گرفته است.
درة پازیریک در مسافت قریب دویست کیلو متری جنوب بی ئیسک (از شهرهای جنوبی قسمت مرکزی سیبریه) و بفاصلة تقریبی 79 کیلومتری مرز مغولستان خارجی (که سابقاً جزء خاک چنین بود) نزدیک محل التقای رودخانههای اولاگان و بالیکتیول واقع شده ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1500 متر است.
دانشمند شوروی بنام س . ا . رود نکو ضمن دومین مرحله کاوشهای خود که در درة پازیریک انجام میداد در سالهای 1327 و1328 شمسی درون آرامگاه یخ زده یکی از شاهان سکاها آثار جالب توجهی از صنایع ایران دورة هخامنشی کشف نمود که مهمترین آنها یک قطعه فرش تقریباً کامل و قطعاتی از فرشها و پارچه های دیگر ایران عهد هخامنشی است.
طی مقالهای که در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئیه 1953 (20 تیر ماه 1332 ) در بارة آثار مکشوفه در پازیریک درج گردیده بود فرش مکشوفه فوق را تحت عنوان قدیمیترین فرش ایران در دنیا که مدت 2400 سال در یخهای دائمی سیبری [17] مرکزی محفوظ مانده است،معرفی نمود و دربارة آن چنین توضیح دادهاند:
مهمترین اشیاء مکشوف در پازیریک قطعه فرشی است با نقشهای مختلف که کرک آن را از پشت گره زده و از سمت رو چیده و صاف نموده بودند. این فرش ضمن زین و برگهائی که همراه جسد اسبها در دل خاک مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده برای زین یکی از اسبها بکار میرفته است. ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو مترـ در 2 میلیمتر میباشد و به قراری که به کاشف فرش تشخیص داده است در هر دسیمتر مربع آن 3600 گره زدهاند. کار آن ظریف و زیباست و نقشة روی فرش عبارتست از حاشیهای مشتمل بر تصویر حیوانات افسانه بالدارـ پس از آن ردیف سواران ایرانی که به ترتیب یکنفر بر اسب سوار و پشت سر او یکنفر دهانه اسب را گرفته است و میبرد ـ سواران مزبور کلاه مخصوص ایرانیان را بر سر نهادهاند. انتهای زیرین کلاه از زیر چانه کج شده به پائین دهان منتهی میگردد نوک طرف دیگر آن هم باریک است … پس از آن ردیف گوزنهای خط و خالدار و بعد از آن حاشیة مجددی مشتمل بر تصاویر حیوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعی نقوش چهار برگی که از گل و بو تههای آشوری اقتباس شده است. آقای رود نکو دانشمند شوروی که کاوشهای پازیریک را انجام داده و میتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگیزترین چیزی است که در کاوشهای متمادی و دشوار این دانشمند در پازیریک بدست آمده است، کتاب مفصلی به زبان روسی تحت عنوان تمدن مردم ناحیة کوهستانی آلتائی در عهد سکاها (چاپ مسکو ـ لنینگراد 1953) منتشر نموده است و طی آن درباره فرش مزبور توضیحات مفصلی میدهد که برخی نکات آن بشرح زیر در اینجا نقل میگردد:
«……نقوش حیوانات بالدار در حاشیه کنار فرش کمی بزرگتر از نقوش همان حیوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخیر الذکر میباشد و هر پنج حاشیه و نقش وسط فرش دارای حاشیه باریک، مشتمل بر نقوش مثلثهای ریز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسی دالبر) این قالی چند رنگ داشت که بیشتر آن قرمز، آبی، سبز، زرد کمرنگ، نارنجی می باشد(آنچه از روی گراور [18] رنگی فرش مزبور در کتاب آقای رودتکو تشخیص داده میشود زمینه قرمز و نقوش زرد رنگ میباشد. م)… تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم میشود . طرز نشان دادن اسبهای جنگی که بجای زین ، قالی بر پشت آنها گستردهاند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها میباشد. لکن در روی فرش پازیریک ریزهکاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگی گره مزبور آشوری نیست بلکه مربوط و متعلق به دوران پارسیان است. گرهای دم اسبهای روی فرش را در نقوش برجسته تخت جمشید نیز میبینیم .»
در جای دیگر کتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را کار ایران میداند منتها در تشخیص این که در کدام قسمت ایران عهد هخامنشی بافته شده است اظهار تردید مینماید.
نگارنده با آشنائی و بررسیهای که سالیان متمادی از نزدیک یا دور درباره آثار هخامنشی مخصوصاً در تخت جمشید نموده، به خود جرئت میدهد که در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذیل را مذکور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشید بخوبی می توان استنباط نمود [19] که همه جا استادان حجار مقید بوده و سعی نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگی آن را با اوضاع و احوال محلی که نقش در آنجا جلوه گری می نموده و زینت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانکه در کاخهای آپادانا و صد ستون که محل برگزاری جشنهای رسمی و انجام مراسم سلام بوده صف لشگریان و نمایندگان اقوام ساکن قسمتهای