لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
سیاست نانوتکنولوژی
فهرست
پدر درختسانها در فکر مهار مولکولهایش 2
فناوری مهرههای کوانتومی در حال پیشرفت 5
ساخت کپسولهای در حد اتم 7
فناوری کاهش قیمت نانو لوله 9
مرکزی برای پرورش فناوری رزونانس اسپین الکترون 12
الکترونیک مولکولی دو گام به جلو بر میدارد 14
نقش مهم محیط اطراف DNA 15
سرمایهگذاری6 میلیارد دلاری شرکت NANNTEROدرتولیدNRAM 17
جانداران میکروسکوپی دریایی راهی به سوی نانوچینندهها 19
اتصال خودکار مولکولها بههم 22
افتتاح مرکز نانوتکنولوژی در شانگهای 22
نانو تکنولوژی ناجی آمریکا 23
پیشرفتهای LG در صنعت نانومواد 26
پیشتازی چین در زمینة شیشههای خودتمیزکنندة نانومتری 27
روشهای برتر مدلسازی نانوتکنولوژی 28
تصویری از مواد مرکب 29
شبیهسازی کوانتومی 30
دنیای شبیه سازی 30
پدر درختسانها در فکر مهار مولکولهایش
26 جولای 2001- در سال 1979 تومالیا دریافت که چگونه مولکولها را شبیه درخت ترکیب کند، اما تاکنون نتوانستهاست سرمایهای برای انجام کارش پیدا کند.
دونالد تومالیا راهی برای کنترل مصنوعات پلیمری کشف کردهاست. درختسانها همانند شاخههای یک درخت به صورت یکنواخت رشد کرده و هر بار تعداد آنها در قسمت نهایی هر شاخه دو برابر شد. نتیجه این بود که وی قادر به تولید ماکرومولکولهایی ناب شد که بهنظر میرسد کاربردهای بیانتهایی در زمینة علم زیستشناسی داشته باشند.
اکنون این شیمیدان شرکت شیمیایی DOW میگوید،که برای تأسیس شرکت جدیدش در حال جذب سرمایهگذاران است. این شرکت بنام Dendritic Sciences در آن آربور،میشیگان است. تومالیا میگوید،که این شرکت به او کمک خواهدکرد تا به رؤیای بیست سالهاش که استفاده از کشف خود (که او از آن به درختسانها تعبیر میکند) برای هر چیزی از تحویل دارو گرفته تا ماشینهایی بسیارکوچک، جامة عمل بپوشاند.
اما در حدود 9 سال پیش نیز او چنین امیدی داشت که هرگز عملی نشد. در سال 1992 سرمایهگذار شرکت Dendritech گفتهبود که میخواهد درختسانها(dendrimers) را در مقیاس تناژ بسازد- هدفی که وسیلهای برای رسیدن به آن نداشت.
تومالیا شاخهای بینظیر از شیمی را یافته بود که توانایی زیادی برای حل مسائل پیچیدة دانشمندان برای بازآفرینی طبیعت داشت. درختسانها محصولاتی مصنوعی هستند که در مقیاس نانومتری ساخته میشوند. خصوصیت بارز آنها، دقت آنهاست. تومالیا و همکارانش بطور اتفاقی راهی برای ترجمه ساختارهای شاخهای همانند درختان به ساختارهای شیمیایی پیدا کردند و از اینجا نام "dendra" که یک کلمة یونانی به معنای درخت است، مطرح شد.
تومالیا میگوید: "من سعی میکردم تا شاخة یک درخت رادر پلیمرها تقلید کنم." اهمیت این کار اینجاست که تا آن موقع، استفاده از پلیمرها که چیزهای طولانی مانند مولکولهای سرکش استفادهشده در تولید پلاستیکها، رنگها و بعضی از لباسها هستند، در جهان تولیدات مصنوعی متداول شدهبود. پلیمرها خیلی نامنظمند و شامل مولکولهایی در یک محدوده از اندازه میشوند.
اما تومالیا راهی برای کنترل این مصنوعات پیدا کردهبود. درختسانها بصورت یکنواخت و یکشکل (هربار تعداد انتهایی آنها دو برابر میشود) دقیقا" شبیه شاخههای یک درخت رشد پیدا میکنند و در هر دوره از رشد جرم آنها دو برابر میشود.
نتیجه کار موجب پیدایش توانایی تولید دقیق مولکولهای بزرگ، دقیق و ناب بود. کشف 1990 تومالیا موجب حیرت دانشمندان شد. کاربردهای فراوان بزرگترین درختسانها که میتوانند به اندازة پروتئینها در سلولهای زنده باشند، تومالیا را متحیر ساخت . درختسانها میتوانند در ساخت کپسولهای بزرگ برای تحویل دارو(Drug Delivery) یا ساخت ماشینهای خیلی کوچک استفاده شوند.
ولی فقط یک مسأله وجود داشت که مسألهای مهم در دنیای کوچک بود. سرمایة لازم برای تولید درختسانها خیلی زیاد بود، در نتیجه تولید آن از نظر اقتصادی بهصرفه نبود. تومالیا هنوز میخواهد درختسانها را در مقیاس تنی بسازد.
روبرت نواک- رئیس اجرایی مؤسسة (غیر انتفاعی) مولکولی میشیگان (MMI) -میگوید: "تولید درختسانها بهطور باورنکردنی گران است. آنها دانشمندان و شیمیدانها را که تاکنون این ساختارها را ندیدهبودند، متحیر میکردند. اما ما را هم با مشکلات زیادی مواجه میکردندتا بفهمیم آنها برای چه مفید هستند."
از آنجایی که درختسانها در چند مرحله تولید میشوند، خیلی گرانقیمت اند.هرچه درختسان بزرگتر باشد، زمان زیادتری برای رشدآنها لازم است. برای مثال برای تولید درختسان نسل دهم حدود 22 واکنش شیمیایی مختلف لازم دارد، که این امر حدود 3 ماه طول میکشد و این زمان نیز هزینه بر است .
او میگوید: "شما استطاعــت مـالی انجام ژندرمـانی یا آمینـو سـنجی(amino assays) را نخواهیدداشت." بطور مثال نواک تخمین میزند که برای تولید هر پوند از درختسان چهار پلیآمیدوآمین (یک نام تجاری برای یک نوع محصول با امکان کاربرد در سیستم تحویل دارو) حدود 15 هزار دلار لازم است.
دکتر جیمزبیکر، رئیس آلرژی وایمنیشناسی دانشگاه میشیگان کارهایی روی درختسانهای مربوط به تحویل دارو انجام میدهد. او میگوید: "این یک تحقیق در حال رشد است." او ادامه میدهد که اکنون بیشتر کار در یک سطح در حال تولد است: "ما ادعا نداریم که این موضوع یک مساله انفجارگونه است."
تومالیا مصمم است، تا ثابت کند که این پدیده یک امر مفید است. تومالیا قبل از تحصیل در دانشگاه ، از مزرعة درختی به اندازة 43590 فوت مربع نگهداری میکرد. او میگوید: "شاخههای درختان همیشه مرا مجذوب خود میکردند. من درختان را موقعی که نوجوان بودم رشد دادهام."
تومالیا میگوید: "من سعی میکنم از شاخههای یک درخت در پلیمرها تقلید کنم."
او مجذوب مولکولهای مصنوعی شدهاست. تومالیا میگوید: "ما اختراعهای ثبتشدة زیادی در DOW داریم." طبق گفتة تومالیا، DOW آن موقع توجه نداشت که چگونه درختسانها ارزش خود را از نظر اقتصادی پیدا میکنند.
تومالیا میگوید: "من واقعا" به این فناوری ایمان دارم، بنابراین برای ادامة تحقیقاتم درخواست مرخصی کردم." این تصمیم، او را به سمت MMI (که اولین پیشنهاد تجاری را به او داد) کشاند. در سال 1992 او شرکت Dendritech را تأسیس کرد. Dendritech زیر نظر MMI بود و از DOW جواز ساخت و فروش انواع خاصی از درختسانها را داشت.
نواک میگوید: "اما سال گذشته، شرکت Dendritech بسته شد و DOW داراییها و امتیازات این شرکت را که شامل سرپرستی اختراعهای ثبتشدة اصلی که مجوز آن در سال 1991 به MMI دادهشده و نیز فناوری جدیدی که با مشارکت شرکت Dendritech ساخته شده بود، را پس گرفت."
اکنون تنها فعالیت اقتصادی شرکت Dendritech ، فروش یک مادة افزودنی (که به میزان خیلی کم در جوهر چاپگر استفاده میشود) میباشد. نواک میگوید: " هنوز دو شرکت از آن ماده استفاده میکنند. بهنظر میرسد که این ماده بعضی از خصوصیات نوشتنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
پیشگفتار
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیکند (ریچارد کانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسساتانتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور کول ( A. Cole )،1946).
ـ کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، 1982).ـ کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن( Wilken )، 1980)
ـ کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدة کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردة ایجاد جوامع محلی،ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کارموردنظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
ـ مک کلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کرهایفرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند کهکارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند. ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر بهمخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگریهمچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد. ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهة 1990 مینویس ن د: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد.کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند. ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه بهمنابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها،سازمانها و جامعه میباشد. ـ دیوید مک کران ( D. Mckeran ) و اریک فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) کارآفرینان را افرادینوآور، بافکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کارمیکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است: بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکة اصلی در توسعة اقتصادی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
پیشگفتار
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیکند (ریچارد کانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسساتانتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور کول ( A. Cole )،1946).
ـ کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، 1982).ـ کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن( Wilken )، 1980)
ـ کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدة کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردة ایجاد جوامع محلی،ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کارموردنظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
ـ مک کلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کرهایفرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند کهکارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند. ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر بهمخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگریهمچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد. ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهة 1990 مینویس ن د: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد.کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند. ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه بهمنابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها،سازمانها و جامعه میباشد. ـ دیوید مک کران ( D. Mckeran ) و اریک فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) کارآفرینان را افرادینوآور، بافکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کارمیکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است: بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکة اصلی در توسعة اقتصادی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
فهرست مطالب
اخلاق اسلامی 1
ضرورت علم اخلاق: 1
علوم اسلامی : 2
علم اخلاق: 2
پیشینه علم اخلاق: 3
ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام: 4
عرفان اسلامی 4
تاریخچه 5
تعریف عرفان نظری 8
موضوع عرفان 8
مشخصات عرفان 9
تفاوت عرفان و فلسفه 10
عرفان عملی 10
تفاوت عرفان عملی و اخلاق 11
جایگاه عرفان در قرآن و سنت 12
عرفان اسلامی در مقایسه با سایر مکاتب عرفانی 12
نتیجه 13
علم تعلیم و تربیت اسلامی 14
علم تعلیم و تربیت 15
تعریف علم تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) 15
آیا تعلیم و تربیت یک علم است؟ 16
ویژگیهای علم تعلیم و تربیت 18
علم تعلیم و تربیت اسلامی 18
نتیجه 21
فلسفه 22
تعریف 22
موضوع 23
فائده 23
تاریخچه 24
بنیان گذاران 24
جایگاه فلسفه در متون دینی 26
معرفتشناسی 26
موضوع 27
فایده و کاربرد 28
تاریخچه 28
جایگاه آن در کتاب و سنّت 29
مقایسه با علوم غیر اسلامی 30
منابع: 31
اخلاق اسلامی
اسلام دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزهای فردی اکتفا نکرده است، بلکه دینی جامع و همه جانبه است که آنچه را که فرد و جامعه بدان نیازمند است، آنرا به عنوان یک واجب، فرض نمودهاست. براین اساس متناسب با اهمیت خاصی که یک علم برسرنوشت فرد و جامعه دارد مورد تأکید و ترغیب اسلام واقع گشته است و دانشمندان مسلمان خویش را ملزم به تدوین و تبویب آن علم در مقام تئوری و نظری کردهاند. علم اخلاق از جمله علومی است که همواره مورد توجه فرهیختگان مسلمان بودهاست، که به مقتضای زمان و نوع گرایش بدان پرداختهاند. نوشته حاضر، تحقیقی اجمالی بر علم اخلاق اسلامی است.
ضرورت علم اخلاق:
آدمی همواره با انبوهی از گزینههای رفتاری روبه روست که تنها میتواند تعداد محدودی از آنها را برگزیند: چشم خود را به بعضی از دیدنیها بدوزد، گوش به بعضی از شنیدنیها فرا دهد و دست و یا سایر اندامهای خود را برای انجام بعضی از کارها به کارگیرد. و با رشد یافتن قوای بدنی و فکری و عاطفی و درهم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوختههای علمی و مهارتهای عملی، دایرة گزینهها به صورتی گسترش مییابد که در هر لحظه هزاران کار امکان انجام مییابد و گزینش دشوار و دشوارتر میگردد.
از جمله عوامل مهم و اساسی برای ترجیح و تعیین گزینهها، عامل عقلانی آگاهانه است که عهدهدار آن علم اخلاق میباشد. و بی شک نظام اخلاق اسلامی که در تعالیم و حیاتی پیامبر اکرم (ص) تبلور یافته و در منابع اصیل اسلامی تجلی کرده، تنها عامل هویت بخش و سعادت آفرین انسان است که با مراجعه به قرآن و سنت میتوان از آنها به خوبی بهرهمند شد. بدین ترتیب یکی از ضروریترین علمها برای انسان، علم اخلاق است، که در تمام اوراق کتاب زندگی اثر دارد.
علوم اسلامی :
قابل توجه است که علوم اسلامی را چند گونه میتوان تعریف کرد و بنا به هر تعریف، موضوع متفاوت خواهدبود براین اساس مقصود ما از علوم اسلامی در این نوشتار علومی است که موضوع و مسائل آن علوم، اصول وفروع اسلام است و یا چیزهایی است که مسائلش توسط قرآن و سنت اثبات میگردد و در حوزههای فرهنگی اسلامی رشد یافتهاست و جزء تعلیمات اسلامی نیز قرار گرفتهاست.
دانشمندان مسلمان همانند شهید مطهری، مجموع تعلیمات اسلامی را به سه بخش تقسیم نمودهاند:
بخش عقاید: یعنی مسایل و معارفی همانند توحید، نبوت و معاد که باید آنها را شناخت و به آنها معتقد بود و ایمان آورد. علمی که متصدی این بخش است علم کلام میباشد.
بخش اخلاق: یعنی مسایل و دستورهایی که در باره « چگونه بودن» انسان از نظر صفات روحی و خصلتهای معنوی همانند: عدالت، شجاعت، عفت، حکمت می باشد. علم عهدهدار این بخش علم اخلاق است.
بخش احکام: مسایل مربوط به کار و عمل، که چه کارهایی و چگونه باید انجام داد. و این قسمت در حیطه علم فقه قرار دارد.
علم اخلاق:
خلق در لغت به معنی صفت پایدار و راسخ یعنی ملکه است و اخلاق به مجموعة این گونه صفات اطلاق می شود. بنابراین هر گاه صفتی برای شخصی به صورت پایدار در آمد و در او رسوخ نمودهباشد، به صورتی که کارهای متناسب با آنرا بدون تأمل زیاد و سهولت انجام دهد گویند آن صفت برای او ملکه و خلق است و این ممکن است در اثر تکرار عمل پیدا شود و یا ذاتی بوده و زمینههای فطری و ارثی داشته است.
اما علم اخلاق : علمی است که از ملکات انسانی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست صحبت میکند، و او را به فضایل و رذایل اخلاقی آشنا میسازد تا بتواند صفات فاضله را کسب کرده و از رزایل پرهیز نماید.
و یا اینکه علم اخلاق، علمی است که از انواع صفات خوب و بد، صفاتی که ارتباط با افعال اختیاری انسان دارد، و از کیفیت اکتساب این صفات و یا دور کردن صفات رذیله بحث میکند.
پیشینه علم اخلاق:
علم اخلاق سابقه دیرینهای دارد که تا زمان ارسطو و بلکه پیشتر از آن، به عقب بر میگردد. حکما و علمای مسلمان، با قبول نظام اصلی این علم ، آثار متعددی دربارة آن نگاشتند و اولین نفر از فلاسفة مسلمان که به تنظیم و تدوین یک نظام اخلاقی استوار، همت گماشته ابو علی احمدبنمحمدبنمسکویه است که اثر خود را در اخلاق « تهذیبالاخلاق و تطهیرالأعراق» نام گذاردهاست. پس از او میتوان از غزالی نام بردکه آثار متعددی در اخلاق ، تألیف نمود. که برجستهترین آنها، به نام احیاءعلومالدین میباشد.اثر مهم دیگر پس از کتاب غزالی، از آن خواجه نصیرالدین طوسی با عنوان « اخلاق ناصری» میباشد و بعداز آن «جامعالسادات، ملا مهدینراقی و « معراج السعاده» ملا احمد نراقی از جمله آثار متأخر در این باب میباشند. و در دوران معاصر نیز حکیمان و فیلسوفان مسلمان کتابهای متعددی در این زمنه به نگارش در آورده و به مسأله اخلاق، توجه خاصی داشته و مربیان اخلاقی همانند دوران های قبل، جویندگان تهذیب نفس را راهنمایی میکنند.
علم اخلاق از نظر اسلام، یکی از مهمترین و شریف ترین علوم است چرا که از هدفهای اصلی بعثت انبیاء و مخصوصاً پیامبر اکرم صلی الله علیهوآلهوسلم تهذیب اخلاق و تزکیه نفوس بودهاست«یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه،پیامبری که آنها را تزکیه میکند و به آنها کتاب و حکمت میآموزد«.
و در روایت از پیامبر خدا (ص) نقل شده که فرمودهاند: «بعثتلاتمم مکارمالاخلاق، من از طرف خداوند برانگیخته شدم که مکارم اخلاق را تکمیل کنم» از همین روی ما براین باوریم که نظام اخلاقی اسلام دارای خصوصیات و ویژگیهایی است که موجب برتری آن بر سایر نظامها و مکاتب اخلاقی است.
ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام:
1ـ فراگیری و شمول: بدین معنی که انواع مختلف افعال انسان، مانند افعال خاص هر فرد ، در ارتباط با خانواده و یا با کردهها و جوامع مختلف انسانی و افعال فرد در ارتباط با خدای متعال ارزش گذاری میشوند، یعنی انسان در انواع فعالیتها و ارتباطهای خود قادر به کسب ارزشهای اخلاقی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
مقدمه
پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن میبینیم چند نکته زیر را یادآور شویم: یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل میدهد و واقعگرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب میکند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛در اینجاست که میبینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، میفرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشهها و اندیشهها، راهبر و پیشوا
پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن میبینیم چند نکته زیر را یادآور شویم:
یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل میدهد و واقعگرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب میکند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛ در اینجاست که میبینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، میفرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشهها و اندیشهها، راهبر و پیشوای دلها و دلها، راهبر و پیشوای حواس و حواس، راهبر و پیشوای اندامهای آدمیاند.»[1] و بدین ترتیب، ریشههای رفتار آگاهانه انسان را با دقت بازمیگوید.
اسلام در همه این مراحل، تمامی تلاش و کوشش خود را در جهت پرورش انسان بهکار میگیرد:
الف ـ عنصر خردورزی غریزی را در انسان میپروراند و او را به تأمل و تدبر و تعقل و استدلال و نظر و امثال آنها، سوق میدهد.
ب ـ بر روشهای منطقی روند خردورزی انگشت میگذارد و از هر شیوه مغایر با گفتوگوی سالم و درستی که نتایج آنرا مورد خدشه قرار میدهد، دوری میجوید.
ج ـ عنصر عاطفی را میپروراند و آنرا با عشق ناب و اصیلی نسبت به پرشکوهترین محبوب یعنی پروردگار متعالی که جامع همه گونه کمال مطلق است، سیراب میسازد و عاطفه را به اوج والایی و شکوهش میرساند.
د ـ به شریعت مقدس خود، فطرت گرایی اصیلی را میبخشد که رفتارها را سامان میدهد و نقشه سعادت و خوشبختی آدمی را ترسیم میکند.
ﻫ ـ اراده قوی و آگاهی را پرورش میدهد که فراتر از هر انگیزه عاطفی برافروختهای، اطمینانمان میبخشد که جهتگیری عاطفه، جهتگیری درستی است و در عین حال آزادی خود در شکل دهی به رفتارها را حفظ میکند و از همین آزادی است که مسئولیت، زاده میشود. ما در شمار آن کسان نیستیم که "اراده" را "عواطف برافروخته" توصیف میکنند وگرنه گرفتار "جبری" میشویم که هم به لحاظ وجدانی و هم از نظر شرعی، غیرقابل قبول است. عواطف و احساسات نیز نقش مؤثر خود را بر اراده و رفتار آدمی دارند و هم از اینروست که اسلام به شیوهها و روشهای گوناگون، بر آن انگشت گذارده است؛ از جمله:
1ـ شیوههای ارشادی مستقیمی که ما را از هواهای لجام گسیخته و طغیانی برحذر میدارند. قرآن کریم میگوید: «أرایت من اتخذ الهه هواه أفانت تکون علیه وکیلا» (سوره فرقان ـ43) (آیا آن کس را دیدی که هوای نفس خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب توانی بود؟)
2ـ شیوههای غیرمستقیم از جمله استفاده از امثال و داستانهایی در ستایش از کسانی چون پیامبران که بر هواهای نفس و اراده خود تسلط یافتند و زمام آنرا در اختیار خود گرفتند.
3ـ ارایه الگوهای عملی از رفتار پیامبراکرم(ص) و دیگر پیشوایان اهل بیت بزرگوار و یاران گرامی آنحضرت که در مکتب وی پرورش یافتند .
4ـ فراخواندن مسلمانان به هرچه پرشکوهتر و والاتر ساختن عشق خود یعنی عشق به خدا، عشق به پیامبر و عشق به اهل بیت پاک و یاران مخلص آن حضرت (ص) که تنها در آنصورت، عواطف و احساسات در منظومهای پرشکوه و هماهنگ با اندیشه و آفریننده کار نیک، سامان میگیرند.
دوم: این روند تربیتی عواطف و احساسات در پی ریشهگیری و تعمیق ایمان به خداوند، جامع همه کمالات و نیز پیوند حداکثری انسان با او از یک سو و پروراندن تصور وی از هستی و زندگی با تأکید بر قرار گرفتن آندو بر اصولی که مهمترین آنها حق، عدالت، عشق و مهر و محبت است و اندیشه و عاطفه پس از قرار گرفتن در این فضا، راه کمال میپویند، از سوی دیگر انجام میپذیرد. سیره پیامبراکرم (ص) و سنت آنحضرت نیز در راستای ریشهای کردن این مفاهیم والا و ارایه تجسم عینی برتری از آنها مطرح میشود. برای توضیح بیشتر اشارهای به این اصول خواهیم داشت:
1ـ حق، راز هستی است
"راغب اصفهانی" در "مفردات" خود ـ با اندکی تصرف ـ میگوید: « حق، مطابقت و سازگاری همچون مطابقت لولای در با گردش پایدار آنست. حق را بر چند وجه گویند:
وجه نخست: برای پیدایش چیزی به علتی برگرفته از اقتضای حکمت . لذا خداوند متعال را "حق" میگویند: «ثم ردوا الى الله مولاهم الحق» (سوره انعام ـ62) (سپس به سوی سرور برحقشان، خداوند برگردانده میشوند.)
وجه دوم: برای پدید آورنده به اقتضای حکمت بهکار میگیرند، لذاست که گفته میشود: خداوند متعال، همه حق است: «وانه للحق من ربک» (سوره بقره ـ 149) ( و بیگمان این فرمان از سوی پروردگارت، راستین است.)
وجه سوم: از اعتقاد به چیزی مطابق با آنچه که در خود دارد، مثل اینکه بگوییم: اعتقاد و باور ما در رستاخیز و ثواب و ...، حق است: «فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق» (سوره بقره ـ 213) (... آنگاه خداوند به اراده خویش، مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند، رهنمون شد.)
وجه چهارم: برای کرده و گفته واقع طبق آنچه لازم است و به اندازه لازم و در زمان لازم است. مثل اینکه بگوییم: کردهات حق است. «حق القول منى لأملان جهنم» (سوره سجده ـ 13) ( اما گفته من چنین تحقق یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد.)[2]
میتوان از مجموعه کاربردهای فوق نتیجه گرفت که "حق" در عبارتی فشرده عبارت از «امر