لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
حضرت آدم
«واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفته قالوا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک قال انی اعلم مالاتعلمون»
به یاد آر آنگاه که پرودگارت فرشتگان را فرمود من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند پرودگار آیا کسانی خواهی گماشت که زمین فساد کند و خون ها ریزند و حال آنکه ما خد تو را تسبیح وتقدیس می کنیم خداوند فرمود من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید.
بقره 30
خلقت آدم
پیش از خلقت آدم، زمین در قلمرو گروهی از جنیان قرار داشت. آنها در زمین به انواع فساد مشغول بودند تا جایی که فرشتگان در درگاه الهی لب به اعتراض گشودند. خداوند توسط فرشتگان آنها را از زمین خارج کرد و گروهی را نیز به راه راست هدایت فرمود.
سپس اراده وحکمت الهی اقتضا کرد که آدم و فرزندانش را بیافریند تا درزمین ساکن شوند و آن را آباد سازند. آنگاه به فرشتگان خبر داد: به زودی مخلوقی در زمین می آفرینم از جنس خاک؛ واو را جانشین خود و فرمانروای زمین خواهم کرد.
باور این بر فرشتگان سخت بود که خداوند مخلوقی جز آنان بیافریند.
پس گفتند: پروردگارا خلیفه ای می آوری که در زمین به فساد بپردازد، در حالیکه ما همواره به ستایش تو مشغولیم.
خداوند پاسخی به فرشتگان داد که قلبشان آرام گرفت. خطاب رسید:
«من می دانم آنچه را شما نمی دانید؛ و در جانشین نمودن آدم، حکمتی می بینم که شما از درک آن عاجزید»
هنگامی که خداوند اداره کرد به خلق آدم بپردازد، به جبریل فرمان داد به زمین فرود آید ومشتی خاک آورد. اگر زمنی از او امان خواست امانش دهد.جبرئیل به زمین آمد خواست خاک بردارد، زمین به سخن آمد:
به خدا سوگند که از من خاکی برندار، چرا که از آن مخلوقی ساخته می شود و در پی انجام گناهی، دوزخ نصیبش می گردد و من طاقت عذاب ندارم.
جبرئیل بازگشت و فرمود:
خداوندا، مرا به تو سوگند داد.
پس از آن خداوند میکائل و سپس اسرافیل را مامور به انجام این فرمان کرد. آن دو نیز بازگشتند. آنگاه خداوند به عزرائیل فرمان داد، به زمین فرود آی و مشتی خاک از همه جای زمین بیاور. عزرائیل به زمین آمد. خواست مشتی خاک بردارد که زمین از او نیز امان خواست.
عزرائیل گفت :
اطاعت از فرمان خدا بر من واجب است.سپس از همه جای زمین مشتی خاک برداشت.
خداوند خطاب به او فرمود:
حال که سبب آفریدن این خلق به دست تو است، بدان که مرگ وی و فرزندانش نیز به وسیله توانجام می شود.
عزرائیل گفت:
خداوندا، آنها از من اندوهگین می شوند.
خداوند فرمود:
غم مخور، وسیله ای برای مرگشان مهیا می کنم تا آنها چنین پندارند که مرگشان به آن علت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
حضرت آدم
لقب:خلیفۀ ا.....
کنیه:
ابوالبشر
معنای اسم :
آدم = آفریده از سطح زمین
خداوند متعال آدم را ا ازخاک آفرید وجان دراو دمید
تاریخ ولادت:قبل از هبوت آدم
مدت عمر: 930
محل هبوت:
آن حضرت در کوه صفا و بنا به قول مسهور در کوه سر اندیب فرود آمد.
محل دفن:
نجف اشرف در کشورعراق
نسب :
خداوند متعال بعد از خلقت آسمانها و زمین و سایر موجودات اراده فرمود سرآمد مخلوقات یعنی انسان را بیافریند ونخستین انسان و نخستین انسان وپیامبری که سرگذشت او در قرآن ذکر شده حضرت آدم است.
تعداد فرزندان:
آن حضرت فرزندان زیادی دارا بود.
مختصری از زندگی نامه
خداوند متعال بعد از اینکه آدم وحوا را آفرید،به آنها اجازه داد در بهشت زندگی کنند
و از تمامی نعمت ها آن استفاده کنند بجز میوه خاصی را که آدم و هوا را از آن نهی کردو فرمود اگر به آن درخت نزدیک روید و از میوه آن بخورید از بهست راننده خواهید سد. ولی با وسوسه های سیطان به درخت نزدیک سدند و از میوه آن نخوردند و خداوند آنها را از بهست بیرون راند و به زمین فرستاد . آدم و حوا از اعمال خود سخت پسیمان سدند و به درگاه خداوند ناله و زاری کردند و طلب مغفرت نمودند . خداوند مهربان توبه آنها را پذیرفت و از گناه آنان گذست نمود .
فهرست سوره های که نام حضرت آدم در آن ذکر سده عبارتند از :
عمران،ماعده،اعراف،اسراء،کهف،مریم،طه،یس
در بیان خلقت عالم و آدم
در اساطیر الاولین آمده است : جبرئیل فرشته خدا به امر او مامور شد مشتی از خاک زمین را به پیشگاه باریتعالی ببرد تا در کارگاه افرینش به صورت انسان در آید. جبرئیل در اجرای فرمان الهی
به زمین امد اما به هرقطعه از خاک زمین دست زد با عجز و التماس او مواجه شد. زمین به تضرع و التماس افتاده و استدعا نمود به خاطر خدا دست از او بردارد.
به روایت مرحوم طبری این فرشته (نزد خدای تعالی رفت و گفت: یا رب تو دانی که زمین مرا به حق تو سوگند داد تو از من بر نداری نیارستم به برداشتن ) حضرت میکائیل و اسرائیل که ازفرستگان درگاه خدا بودند
فرشتگان در گاه خدا بودند با تضرع و خواهش موکد زمین رو به رو شده و دست خالی برگشتند و جریان را به پیشگاه افریدگار عالم معروض داشتند .
چون اراده خدا بر این قرار گرفته است تا حتما قبضه ای خاک جهت صورتگری آدم به حضورش آورده شود ، عزرائیل فرشته مقرب خدا را مامور کرد تا بدون ملاحضه برود و بدون اعتنا به عجز
ولابه زمین مشتی خاک را به حضور پروردگار برد این بار عزرائیل اعتنایی به التماس و لابه زمین نکرد و قبضه ای از خاک زمین برداشت و به حضور حضرت احدیت برد . بدین سان گل آدم
سرشته و به پیمانه زده شد.
خداوند انسان را از گل افرید و روح خود را در او دمید ، این موجود به صورت انسان در آمد و خدا او را اشرف مخلوقات قرار داد و علم اسماء را به او آموخت و دستور داد ملائکه به او سجده و
تعظیم کنند به طوری که در اساطیر و کتب و قرآن کریم آمده است همه به آدم تعظیم کردند جز شیطان.
شرح حال آدم و حوا، فرزندان و نوادگان آنها
روزی صانع عالم به فرشتگان مخلوق خود فرمود : می خواهم در روی زمین از خاک آدمی بسازیم که از همه موجودات داناتر بوده و نماینده من در روی زمین باشد ارده با ریتعالی- که همه
موجودات زمین و اسمان ها را افریده - بر این قرار گرفت که اشرف مخلوقات را خلق نماید پس پیکره انسان را از گل افرید. " و خلق الانسان من صلصال کالفخار" پس روح خود را در او دمید و او
ار زنده کرد و به ملائک فرمان داد که آدم را سجده کنند ؛ همه او را سجده کردند مگر ابلیس که از این دستور امتناع کرد و کبر ورزید و گفت: من از انسان بالاترم چون تو مرا از آتش خلق کردی
و او را از گل افریدی ؛ سزاوار نیست من او را سجده کنم . و چون این فرشته ابا و استکبار کرد ابلیس گردید و از در گاه خدا رانده و از همان زمان ، دشمن انسان گردید و در رگ و پوست او رفت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
حضرت آدم (ع)
حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟
اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .
حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟
اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.
حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟
اولی : من تکبرم.
حضرت : جای تو کجاست ؟
سر انسانها
سر که جای عقل است.
اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.
دومی : من طمعم .
مکان تو کجاست ؟
در چشم انسانها .
چشم که جای حیا است .
من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .
سومی : من حسدم .
محل تو کجاست ؟
جای من در دل انسانهاست .
دل که جای رحم و مروت است .
اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .
به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .
حضرت نوح (ع)
وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .
رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :
" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .
آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .
حضرت ابراهیم (ع)
در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.
اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :
من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.
قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .
حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :
« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»
« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.
حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»
شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »
حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »
حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.
همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.
حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
نگاهی به زندگی حضرت
آدم علیه السلام و ابلیس
خلقت آدم
خدای متعال زمین را در دو نوبت(1) خلق کرد، کوهها را روی زمین بنا نهاد و زمین را بین همه کرات برکت داد و خوراک اهل زمین را در چهار نوبت مقدر کرد.
آنگاه آسمان را از ماده ای شبیه گاز مشتعل آفرید و به آسمان و زمین دستور داد، بیایید! آسمان و زمین گفتند: با میل آمدیم و سپس هر دو را مسخّر ساخت.
سپس خدا به عرش پرداخت و خورشید و ماه را مسخر خود ساخت و مقرر کرد تا وقت معلوم در گردش باشند، آنگاه فرشتگان را آفرید تا همواره او را ستایش کنند و نامش را مقدس دارند و در عبادتش مخلص باشند.
پس از آن، اراده و مشیّت خداوند بدان تعلق گرفت که آدم و ذریّه او را بیافریند، تا در زمین سکنی گزینند و در آبادانی آن بکوشند. خدا فرشتگان خود را در جریان گذاشت و به آنها خبر داد که به زودی مخلوق دیگری می آفرینم که در روی زمین منتشر می شوند. از منابع زیرزمین استخراج می کنند و گروه گروه جای یکدیگر قرار می گیرند و زمین را حفظ می کنند.
فرشتگان مخلوقاتی هستند که خدا آنان را جهت پرستش خود برگزیده است و نعمت خویش را بر آنان جاری و فضل خود را بر آنان مخصوص نموده است. آنان را در راه خشنودی خود موفق و در طریق اطاعت خویش حمایت نموده است.
ملائک از راز خلقت و خلافت انسان بی خبر بودند، لذا بر آنان گران آمد که خدا موجودات دیگری را خلق کند، زیرا خداوند فرموده بود که بیشتر این موجودات در تقوی و عبادت به پای فرشتگان نمی رسند، پس آنها ترسیدند که شاید اراده خدا در خلقت انسان، به خاطر قصور آنان در انجام وظیفه اشان بوده است، لذا بی درنگ به تبرئه خویش پرداختند و عرضه داشتند: بار خدایا! با این که، ما همواره تسبیح و تقدیس تو را می نماییم، چگونه اراده شما بر خلقت دیگری قرار گرفته است؟ می خواهی آنان را روی زمین جانشین خویش قرار دهی؟ آیا می خواهی این نو آفریدگان، در منافع زمین با یکدیگر به اختلاف برخیزند و هر یک فواید آن را برای خویش بخواهند و آنگاه به فساد بپردازند و خون های فراوان بریزند و جان های پاک و منزه را تباه کنند؟!(2)
فرشتگان رمز خلقت انسان را سوال کردند تا شبهه آنان بر طرف و وسوسه از فکرشان خارج شود، یا شاید امیدوار بودند که خدا آنان را در زمین جانشین خود قراردهد، چون فرشتگان قبل از بشر، نعمت خدا را رعایت و حق معرفت او را ادا کرده و در پرستش خدا خالص و در حکمتش تابع بودند، اما هرگز نمی خواستند شک و تردیدی نسبت به حکمت خدا و خلیفه او وارد سازند، زیرا ملائک، اولیاء مقرب خدا و بندگان شایسته او هستند، قبل از خدا سخن نمی گویند و همواره به فرمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
مفهوم جرم از دیدگاه جامعهشناسان معاصر
دکتر جعفر سخاوت عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه جامعهشناسی مسایل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران، نخستین سخنران این میزگرد بود. وی بحث خود را با عنوان "بررسی مفهوم جرم از دیدگاه جامعهشناسان معاصر" با طرح یک سوال اساسی در این حوزه آغاز کرد: "آیا رفتارهایی که به نام رفتارهای مجرمانه شناخته شدهاند، فی نفسه جرم محسوب میشوند؟ به عبارت دیگر، آیا این رفتار است که بنابر نظر جامعهشناسان پوزیتویسم و بسیاری از مردم، جرم را تعریف میکند و بنا بر آن، گفته میشود دستهای از رفتارها جرم بوده و دستهای دیگر جرم نیستند؟"
دکتر سخاوت توضیح داد: آنچه در جامعه به عنوان رفتار انحرافی شناخته میشود، تا حودی شامل برخی جرایم مانند سرقت، قتل و خشونتهای فردی است اما این عبارت نزد عموم جامعه، در مورد بسیاری از انواع رفتارهای دیگر مانند تخلفات رانندگی، عدم پرداخت مالیات، کودک آزادی و ... هم پوشانی ندارد. عکسالعمل احساسی افراد نیز در مقابل این دو دسته متفاوت است.
وی افزود: در این زمینه، جامعهشناسان همواره با این سؤال مواجه بودهاند که آیا تعریف واحدی وجود دارد که بتواند انواع انحرافات را پوشش دهد؟ برخی از آنها در پاسخ به این پرسش، به تفاهم رسیدهاند که هر رفتاری که برخلاف هنجارها و نرمهای اجتماعی باشد، اعم از هنجارهایی که در زندگی روزمره تعریف شده و یا نرمهایی که قانون برای آنها مجازات تعیین کرده است، تحت عنوان انحراف مورد بررسی قرار میگیرد.
به گفته سخاوت، جامعهشناسان پوزیتویستی رفتارها را به دو دسته رفتارهای انحرافی و رفتارهای معمولی تقسیم کردهاند اما مساله آنجاست که اگر رفتاری را به عنوان رفتار انحرافی بشناسیم، این که چه کسی این رفتار را انجام داده و شرایط وقوع این مسأله چه بوده است، مورد غفلت خواهد ماند. به عنوان مثال، دزدی مسلحانه افراد حرفهای به همان اندازه در این تعریف جرم و انحراف محسوب میشود که برداشتن پولی توسط فرد مستأصلی برای تهیه غذای خانواده خود.
وی در ادامه بحث خود، یادآور شد که جامعهشناسان مدرن دو ایراد را به این گونه تعریفهای پوزیتویستی وارد میدانند؛ نخست آن که افراد منحرف و مجرم در دستهای متفاوت از افراد عادی و غیرمجرم قرار میگیرند و دوم اینکه گفته میشود هدف از دستگیری و مجازات مجرمان، کنترل جرم در جامعه است. این در حالی است که میزان موثر بودن شیوههای کنترل کننده جرم در جامعه برای کاهش و یا توقف آن موضوعی قابل بحث است. در این زمینه، نباید از نظر دور داشت که حتی گاهی در زندانها خرده فرهنگهای گرایش به جرم شکل گرفته و تقویت میشوند.
دکتر سخاوت گفت: از دیدگاه جامعهشناسان غیرپوزیتویست، مثل متعلقان مکتب کنش متقابل نمادین، هنجارهای اجتماعی اساس رفتارهای آدمی نیست بلکه این هنجارها تنها عواملی هستند که وارد ذهن شده و رفتار را تعیین میکنند؛ چنانچه حتی ایفای نقشهای اجتماعی براساس هنجارها نیست. به عنوان مثال وقتی یک پلیس با گروهی معترض روبرو میشود، نقش او در هنجار حاکم بر آن، تنها یک عامل است که مهمتر از این عامل، تصمیم او در آن شرایط ویژه برای ایجاد سدی در مقابل جمعیت روبرو است.
وی تاکید کرد: هنجارهای اجتماعی تنها تعیینکننده عمل و رفتار افراد نیست و در بررسی رفتارهای اجتماعی باید عوامل دیگری را نیز در نظر آورد. علاوه بر این، در تقسیمبندی افراد به دستههای مجرم و غیرمجرم، انگیزههای مجرمین برای رفتار متفاوت از انگیزهها و آرمانهای افراد معمولی شناخته شده بود. این در حالی است که جامعهشناسانی مانند مرتن، به این نتیجه رسیدند که مردم عادی هم به لحاظ انگیزهها، آرمانها و آرزوها، مشابهتهای زیادی با گروه دیگر دارند اما تفاوت در اینجاست که فرصت و امکانات برای مردم عادی تا حد زیادی مهیا است ولی کجروان اجتماعی از بسیاری از این موارد محروم هستند و بنابراین برای رسیدن به ایدهها و آرمانهای خود را از راههای دیگری دنبال میکنند.
این متخصص جامعهشناسی مسایل و آسیبهای اجتماعی، تصریح کرد: تشدید قوانین علیه انحراف، به خصوص در مورد انحرافات دسته دوم که بر سر آنها در جامعه اختلاف نظر وجود دارد، باعث بالا رفتن آمار جرایم میشود. این امر برخی متخصصان علوم اجتماعی را به بازتعریف مقوله جرم واداشته و آنها در این زمینه به این نتیجه رسیدند که هر آنچه در میان مردم ایجاد اضطراب و نگرانی کرده و این فکر را در ذهن آنها به وجود آورد که باید کاری انجام داد و یا این که کسی که این عمل را انجام داده باید مشکلی داشته باشد، جرم و انحراف شناخته میشود. درواقع باید گفت انحراف مفهوم ثابت و تغییرناپذیری نیست؛ بلکه به عنوان طیفی شناخته میشود که برای جامعه احساس خطر ایجاد کرده و نظر مسؤولان را به کنترل اجتماعی جلب کند.
مفهوم حقوقی جرم
در ادامه این میزگرد، دکتر محمدعلی اردبیلی مدرس حقوق کیفری در دانشگاه، از زاویه دیگری به موضوع مورد بحث پرداخت. او در مقدمه گفت: ما در حوزههای مختلف علوم انسانی با نوعی تشتت و تعارض روبرو هستیم. در زمینه مباحث مربوط به جرم و مجازات نیز شاید چون به توافق جمعی نرسیدهایم، جامعهشناسان و جرمشناسان در بسیاری از مواقع، موضوع را به قانونگذار حواله میدهند. یعنی میگویند جرم آن چیزی است که قانونگذار آن را جرم میداند. در این شرایط، بسیاری از حقوقدانان تلاش کردند تعریفی از جرم از دید قانون ارائه دهند ولی موفقیت چندانی به دست نیاوردهاند.
وی افزود: از سوی دیگر، مساله آنجاست که گاه در شرایطی تعریف جرم به قانون و قانونگذار حواله داده میشود که در جامعه نه قانون جای خود را پیدا کرده و نه نهادهای قانونگذاری و حدود قانون کاملا مشخصاند. در این وضع، تنها نوعی رفتار از نظر جامعه و عرف جرم شناخته شده و مردم با متخلفان برخورد میکنند.
اردبیلی گفت: ما امروز در جامعهای زندگی میکنیم که در آن مفهوم قانون با جوامع غربی کاملاً متفاوت است. همانطور که میدانید، در دموکراسیهای اروپایی، مجلس قانونگذاری همواره مظهر اراده عمومی بوده و هر آنچه که تصویب کند، همان قانون است و قوه یا قوایی فراتر از آن وجود ندارد. البته واضح است که قواعد مدونی نیز برای مجلس قانونگذاری وجود دارد و بلا تردید اگر این مجلس که مظهر اراده مردم است، قانونی برخلاف