واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره سوره آل عمران آیه ی 96 و 97 95 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 107

 

سوره آل عمران آیه ی 96 و 97

96- ان اول بیت للناس للذی ببکه مبارکاً و هدی للعالمین.

97- فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان آمنا و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً و من کفر فان الله غنی عن العالمین.

ترجمه:

96- نخستین خانه ای که برای مردم ( و نیایش خداوند) قرار داده شد در سرزمین مکه است که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است.

97- در آن نشانه های روشن است ( از جمله) مقام ابراهیم، و هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن ها که توانایی رفتن به سوی آن دارند، و هرکس کفر بورزد ( و حج را ترک کند به خود زیان رسانیده) خداوند از همه ی جهانیان بی نیاز است.

تفسیر

نخستین خانه مردم

ان اول بیت للناس للذی ببکه مبارکاً.

همان طور که در ذیل آیات سابق گفتیم یهود به پیامبر اسلام دو ایراد داشتند که پاسخ نخستین ایرادشان در آیات سابق آمد، و پاسخ دومین ایراد که درباره فضیلت بیت المقدس و برتری آن بر کعبه بود در این آیات آمده است.

در آیه ی فوق قرآن می گوید اگر کعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جای تعجب نیست، زیرا این نخستین خانه ی توحید است، و با سابقه ترین معبدی است که در روی زمین وجود دارد، هیچ مرکزی پیش از آن مرکز نیایش و پرستش پروردگار نبوده، خانه ای است که برای مردم و به سود جامعه بشریت در نقطه ای که مرکز اجتماع و محلی پربرکت است ساخته شده است.

تاریخ و منابع اسلامی هم به ما می گوید که خانه کعبه به دست آدم علیه السلام ساخته شد و سپس در طوفان نوح آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل الله تجدید بنا شد.

بنابراین انتخاب پرسابقه ترین خانه توحید برای قبله از هر نقطه دیگری شایسته تر است.

جالب توجه این که در این آیه خانه ی کعبه که نام دیگرش «بیت الله» هست به عنوان خانه مردم معرفی شده و این تعبیر بیان کننده ی این حقیقت است که آن چه به نام خدا و برای خداست باید در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آن چه در خدمت مردم و بندگان خدا است برای خدا محسوب می شود.

ضمناً از این آیه اهمیت سابقه داشتن در مسیرهای الهی و سازنده، روشن می شود، و لذا در آیه ی فوق نخستین فضیلتی که برای خانه کعبه ذکر شده همان سابقه ممتد و طولانی آن است و از این جا پاسخ ایرادی که در مورد احترام «حجرالاسود» می شود نیز روشن می گردد، زیرا عده ای می گویند یک قطعه سنگ چه ارزش و اهمیتی دارد که همه سال میلیون ها مردم برای استلام آن ( دست گذاشتن بر آن ) بر یکدیگر پیشی گیرند و به عنوان یک مستحب مؤکد در برنامه زائران خانه خدا گنجانیده شود؟

ولی توجه به تاریخچه ی این سنگ مخصوص نشان می دهد که امتیازی در آن است که در هیچ سنگ دیگری در جهان نمی توان پیدا کرد و آن این که پرسابقه ترین چیزی است که به عنوان مصالح ساختمان ، در یک مرکز عبادت و پرستش خداوند به کار رفته، زیرا می دانیم تمام معابد روی زمین و حتی کعبه که نخستین پرستشگاه است بارها تجدید بنا شده و مصالحی که در ساختمان آن ها به کار رفته، تغییر یافته است. تنها همین یک قطعه سنگ است که با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در این معبد پر سابقه پا برجا مانده است، بنابراین اهمیت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسیر خدا و خدمت به مردم است.

به علاوه این سنگ تاریخ خاموشی از نسل های فراوان مؤمنان در قرون و اعصار مختلف است، این سنگ زنده کننده خاطره استلام انبیای بزرگ و بندگان خاص خداست که در کنار آن به نیایش پروردگار برخاستند.

موضوع دیگری که توجه به آن در این جا لازم است این است که آیه ی فوق می گوید:

این نخستین خانه ای بوده است که برای مردم ساخته شده است، روشن است که « نخستین خانه عبادت و پرستش» است ، بنابراین هیچ مانعی ندارد که قبل از آن خانه های مسکونی دیگری در روی زمین وجود داشته است و این تعبیر پاسخ روشنی است به آن ها ( مانند نویسنده تفسیر المنار) که می گویند خانه کعبه نخستین بار به دست ابراهیم ساخته شد و ساخته شدن آن را به دست آدم در ردیف افسانه ها قلمداد می کنند.

در حالی که به طور مسلم قبل از ابراهیم معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته و انبیای پیشین همچون نوح از آن استفاده می کردند بنابر این



خرید و دانلود تحقیق درباره سوره آل عمران آیه ی 96 و 97   95 ص


تحقیق در مورد تفسیر آل عمران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر آیات 36 و37 سورهی مبارکهی آلعمران:

(فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتها انثی) با اینکه میتوانست بفرماید: (فلما وضعت مافی بظنها) از جملهی آنچه در بطن داشت تعبیر کرد. و فرمود: (وقتی آن را وضع کرد) و این خود کوتاهگوئی لطیفی است و معنای جمله این است که زمانیکه فرزند خود را در شکم داشت بزائید و معلومش گردید که دختر زائیده گفت(پروردگارا من آن را دختر آوردم) و این سخن بهظاهر جملهایست خبری ولی منظور از آن حسرت و اندوه است بهانکه بخواهد بهخدا خبری داده باشد.

(والله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی) این دو جمله از همسر عمران نیست بلکه کلام خدای تعالی است که به عنوان جملهی معترضه آورده شده و بعضی در اینباره دو احتمال میدهند یکی اینکه هر دو جمله کلام مدر مریم همسر عمران باشد دوم اینکه جملهی اولی کلام خدا و دومی کلام همسر عمران باشد که هیچیک درست نیست.

اما اولی درست نیست زیرا پرواضح است که اگر کلام همسر عمران باشد باید آیه به این صورت باشد(خدا بهتر میداند من چهچیز زائیدهام) لکن از آنجا که گفتیم جملهی قبلی(رب انی وضعتها انثی) درمقام اظهار حسرت و اندوه بود از ظاهر جملهی(والله اعلم بما وضعت) استفاده میشود که میخواهد بفرماید ما میدانیم که فرزند او دختر است ولکن با دخترکردن فرزند او خواستیم آرزوی او را به بهترین وجه بر آوریم و به طریقی برآوریم که او را خشنودتر سازد و اگر اومیدانست چرا فرزند در شکم او را دختر کردیم هرگز حسرت نمیخورد و آنطور اندوهناک نمیشد. او نمیدانست که اگر فرزندش پسر میشد امیدش آنطور که باید محقق نمیشد و ممکن نبود نتایجی که در دختر شدن فرزندش هست در پسرشددن آن بهدست آید. برای اینکه نهایت نتیجهای که ممکن بود از پسربودن فرزندش بهدست آید این بود که فرزندی چون عیسی از او متولد شود که پیامبری باشد شفادهندهی کورمادرزاد و بیماری برصی و زندهکنندهی مردگان؛ ولکن در دختر بودن حملش نتیجهای دیگر عایده میشود و آن این است که کلمهی الله تمام میشود و پسری بدون پدر میزاید و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیتی و معجزهای برای اهل عالم میشوند، پسری میزاید که در گهواره با مردم سخن میگوید، روح و کلمهای از خدا میشود، فرزندی که مثلش در نزد خدا مثل آدم است و از او و مادرش آن دختر طاهرهی مبارکه که آثار و برکات و آیا مالی دیگری بروز میکند.

از اینجا روشن میشود که جملهی: (و لیس الذکر کالانثی) نیز نمیتواند کلام همسر فرعون باشد بلکه آن نیز کلام خدای تعالی است و اگر کلام همسر عمران بود جاداشت بفرماید: (و لیس الانثی کالذکر) نهاینکه عکس آن را بفرماید و این بسیار روشن است برای اینکه وقتی انسان یک چیز ارجمند و یا مقام بلندی را آرزو دارد ولی چیزی کمتر از آن و یا مقامی پایینتر از آن بهاو داده میشود از درد حسرت میگوید: این آن نیست که من در طلبش بودم و یا میگوید آنچه بهمن دادند، مثل آنچه من میخواستم نبود؛ و نمیگوید آنچه من آرزو داشتم مثل اینکه بهمن دادنش نیست، از همینجا روشن میشود که (الف)و (لام) در دو کلمهی (الذکر)و(الانثی) تنها الف و لام عهد است.

ولی بیشترین مفسرین جملهی(و لیس الذکر کالانثی) را تتمهی کلام همسر عمران گرفته آنگاه در اینکه چرا نگفت(و لیس الانثی کالذکر) و توجیه اینکه چرا گفت: (و لیس الذکر کالانثی) خود را بهزحمت انداختند و زحمتشان بهجایی نرسیده است.

(و انی سمیتها مریم، و انی اعیذها بک و ذریتها منالشیطانالرجیم)

کلمهی مریم در آن شهر بهطوریکه گفتهاند بهمعنای زن عابد و نیز زنی خدمتکار است از همینجا معلوم میشود که چرا این مادر دختر خود را پس از وضعحمل مریم نامید و چرا خدای تعالی این عمل او را حکایت کرد، خواست تا بعد از نومیدی از زائیدن پسری که محرر برای عبادت و خدمت کنید باشد بلادرنگ همین دختر را برای این کار محرر کند، پس اینکه گفت: (سمیتها مریم) بهمنزلهی این است که گفته باشد:( من این دختر را برای تو محرر زائیدم ) دلیلبراینکه جملهی نامبرده بهمنزلهی صیغهی نذر است، این است که

خدای سبحان دنبالش این نذر را قبول فرموده، میفرماید:(فتقبلها ربها بقبول حسن، و أنبتها نباتاً حسناً) الخ.

و اینکه بعد از گفتن آن سخن اضافه کرد که من او و ذریهی او را از شر شیطان راندهشده بهخدا پناه میدهم، برای این بود که او و ذریهاش موفق به عبادت و خدمت کنیسه بشوند تا اسم مریم با مسما مطابق باشد.

حال جای این سؤال هست که مادر مریم از کجا دانست مریم دارای ذریه خواهد شد، که در مقام گفتگوی با خدای عزوجل اینطور یعنی بهطور مطلق گفت (من ذریهی او را چنین و چنان کردم) الخ، با اینکه مادر مریم علم غیب نداشت و آیندهی یک کودک برای همه غیب است؛ که جز خدای سبحان کسی آنرا نمیداند و در آنجا در پاسخ از این اشکال گفتیم:او(از جائی خبردارشدهبود) میدانست که بهزودی از شوهرش عمران صاحب فرزندی پسر وصالح میشد و بعد از آنکه حاله شد و همسرش از



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر آل عمران


تحقیق در مورد تفسیر آل عمران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر آیات 36 و37 سورهی مبارکهی آلعمران:

(فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتها انثی) با اینکه میتوانست بفرماید: (فلما وضعت مافی بظنها) از جملهی آنچه در بطن داشت تعبیر کرد. و فرمود: (وقتی آن را وضع کرد) و این خود کوتاهگوئی لطیفی است و معنای جمله این است که زمانیکه فرزند خود را در شکم داشت بزائید و معلومش گردید که دختر زائیده گفت(پروردگارا من آن را دختر آوردم) و این سخن بهظاهر جملهایست خبری ولی منظور از آن حسرت و اندوه است بهانکه بخواهد بهخدا خبری داده باشد.

(والله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی) این دو جمله از همسر عمران نیست بلکه کلام خدای تعالی است که به عنوان جملهی معترضه آورده شده و بعضی در اینباره دو احتمال میدهند یکی اینکه هر دو جمله کلام مدر مریم همسر عمران باشد دوم اینکه جملهی اولی کلام خدا و دومی کلام همسر عمران باشد که هیچیک درست نیست.

اما اولی درست نیست زیرا پرواضح است که اگر کلام همسر عمران باشد باید آیه به این صورت باشد(خدا بهتر میداند من چهچیز زائیدهام) لکن از آنجا که گفتیم جملهی قبلی(رب انی وضعتها انثی) درمقام اظهار حسرت و اندوه بود از ظاهر جملهی(والله اعلم بما وضعت) استفاده میشود که میخواهد بفرماید ما میدانیم که فرزند او دختر است ولکن با دخترکردن فرزند او خواستیم آرزوی او را به بهترین وجه بر آوریم و به طریقی برآوریم که او را خشنودتر سازد و اگر اومیدانست چرا فرزند در شکم او را دختر کردیم هرگز حسرت نمیخورد و آنطور اندوهناک نمیشد. او نمیدانست که اگر فرزندش پسر میشد امیدش آنطور که باید محقق نمیشد و ممکن نبود نتایجی که در دختر شدن فرزندش هست در پسرشددن آن بهدست آید. برای اینکه نهایت نتیجهای که ممکن بود از پسربودن فرزندش بهدست آید این بود که فرزندی چون عیسی از او متولد شود که پیامبری باشد شفادهندهی کورمادرزاد و بیماری برصی و زندهکنندهی مردگان؛ ولکن در دختر بودن حملش نتیجهای دیگر عایده میشود و آن این است که کلمهی الله تمام میشود و پسری بدون پدر میزاید و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیتی و معجزهای برای اهل عالم میشوند، پسری میزاید که در گهواره با مردم سخن میگوید، روح و کلمهای از خدا میشود، فرزندی که مثلش در نزد خدا مثل آدم است و از او و مادرش آن دختر طاهرهی مبارکه که آثار و برکات و آیا مالی دیگری بروز میکند.

از اینجا روشن میشود که جملهی: (و لیس الذکر کالانثی) نیز نمیتواند کلام همسر فرعون باشد بلکه آن نیز کلام خدای تعالی است و اگر کلام همسر عمران بود جاداشت بفرماید: (و لیس الانثی کالذکر) نهاینکه عکس آن را بفرماید و این بسیار روشن است برای اینکه وقتی انسان یک چیز ارجمند و یا مقام بلندی را آرزو دارد ولی چیزی کمتر از آن و یا مقامی پایینتر از آن بهاو داده میشود از درد حسرت میگوید: این آن نیست که من در طلبش بودم و یا میگوید آنچه بهمن دادند، مثل آنچه من میخواستم نبود؛ و نمیگوید آنچه من آرزو داشتم مثل اینکه بهمن دادنش نیست، از همینجا روشن میشود که (الف)و (لام) در دو کلمهی (الذکر)و(الانثی) تنها الف و لام عهد است.

ولی بیشترین مفسرین جملهی(و لیس الذکر کالانثی) را تتمهی کلام همسر عمران گرفته آنگاه در اینکه چرا نگفت(و لیس الانثی کالذکر) و توجیه اینکه چرا گفت: (و لیس الذکر کالانثی) خود را بهزحمت انداختند و زحمتشان بهجایی نرسیده است.

(و انی سمیتها مریم، و انی اعیذها بک و ذریتها منالشیطانالرجیم)

کلمهی مریم در آن شهر بهطوریکه گفتهاند بهمعنای زن عابد و نیز زنی خدمتکار است از همینجا معلوم میشود که چرا این مادر دختر خود را پس از وضعحمل مریم نامید و چرا خدای تعالی این عمل او را حکایت کرد، خواست تا بعد از نومیدی از زائیدن پسری که محرر برای عبادت و خدمت کنید باشد بلادرنگ همین دختر را برای این کار محرر کند، پس اینکه گفت: (سمیتها مریم) بهمنزلهی این است که گفته باشد:( من این دختر را برای تو محرر زائیدم ) دلیلبراینکه جملهی نامبرده بهمنزلهی صیغهی نذر است، این است که

خدای سبحان دنبالش این نذر را قبول فرموده، میفرماید:(فتقبلها ربها بقبول حسن، و أنبتها نباتاً حسناً) الخ.

و اینکه بعد از گفتن آن سخن اضافه کرد که من او و ذریهی او را از شر شیطان راندهشده بهخدا پناه میدهم، برای این بود که او و ذریهاش موفق به عبادت و خدمت کنیسه بشوند تا اسم مریم با مسما مطابق باشد.

حال جای این سؤال هست که مادر مریم از کجا دانست مریم دارای ذریه خواهد شد، که در مقام گفتگوی با خدای عزوجل اینطور یعنی بهطور مطلق گفت (من ذریهی او را چنین و چنان کردم) الخ، با اینکه مادر مریم علم غیب نداشت و آیندهی یک کودک برای همه غیب است؛ که جز خدای سبحان کسی آنرا نمیداند و در آنجا در پاسخ از این اشکال گفتیم:او(از جائی خبردارشدهبود) میدانست که بهزودی از شوهرش عمران صاحب فرزندی پسر وصالح میشد و بعد از آنکه حاله شد و همسرش از



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر آل عمران


دانلود تحقیق در مورد دیود 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

دیود ایده آل :

مشخصه یک دیود ایده آل همان مشخصه یک سوئیچ است که فقط می تواند در یک جهت هدایت کند . نماد مداری دیود به صورت روبرو می باشد .

 

منحنی زیر رابطه ولتاژ و جریان دیود ایده آل را نمایش می دهد :

 

همانگونه که درنماد مداری دیود ملاحظه می فرمایید پایانه ی مثبت دیود را آند و پایانه ی منفی آن را کاتد می نامیم .

در مدار شکل زیر دیود هدایت خواهد کرد و جریان عبوری از آن 10mA خواهد بود .

 

زیرا دیود مدار بسته است .

 

در مدار شکل زیر دیود هدایت نخواهد کرد و ولتاژ v 10 بعنوان بایاس معکوس در دومی دیود حاضر شد .

دیود قطع است پس :

 

کاربردهای دیود :

مدار یکسوساز:

یکی از کاربردهای اساسی دیود ، مدار یکسوساز است که در شکل زیر رسم شده است .

 

 

اگر در ولتاژ ورودی VI دارای شکل موجی به صورت زیر باشد هنگامیکه Vi مثبت است دیود هدایت خواهد کرد . vi به vo منتقل خواهد کرد . در لحظاتی که vi منفی است دیود قطع خواهد بود و جریانی از مقاومت عبور نخواهد کرد . لذا vo برابر صفر خواهد بود . بنابراین می توان مشخصه vo را به صورت زیر در نظر گرفت .

مدار فوق را یکسوساز نامند که برای تولید dc از AC بکار می رود .

 

دریچه های منطقی دیود :

یکی دیگر از کاربرد دیودها تحقق دریچه های منطقی دیجیتال است .

گیت OR

در مدار شکل مقابل در صورتیکه هیچ یک ولتاژهای ورودی VC,VB,VA مثبت نباشند تمام دیود ها قطع خواهند بود . به عبارت دیگر جریانی از مقاومت عبور نخواهد کرد و درنتیجه VO برابر صفر خواهد بود ولی اگر تنها یکی از VA یا VB ویا VC مثبت باشند دیود متناظر هدایت نموده وجریان از R عبور خواهد کرد بدین ترتیب VO مخالف صفر نیز خواهد بود . بنابراین می توان گفت :

VO=VA+VB+VC

 

گیت AND

در مدار شکل مقابل آی هر یک از ولتاژهای ورودی VB,VA و VC برابر صفر باشند دیود متناظر آنها هدایت خواهد کرد و بنابراین VO را به زمین ( صفر ) متصل خواهد کرد و VO تنها زمانی برابر یک منطقی است که هر سه ولتاژ ورودی برابر 50 باشد تا بدین ترتیب هیچ یک از دیودها هدایت نکند .

 

دیودهای نیمه هادی



خرید و دانلود دانلود تحقیق در مورد دیود 16 ص


تحقیق در مورد جلال آل احمد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جلال آل‌احمد

زندگی نامه

جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت‌الله طالقانی بود [۱]. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد. اما او که همواره طالب و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد.

دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم‌فروشی و از این قبیل... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگهٔ وجودم...

در سال‌های آخر دبیرستان است، که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده. در سال ۱۳۲۲ وارد دانش‌سرای عالی تهران می‌شود و در رشتهٔ ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد. در ۱۳۲۳ به حزب توده پیوست و سه سال بعد در انشعابی جنجالی از آن کناره گرفت. نخستین مجموعه داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تاثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» و یا داستان-زندگی‌نامهٔ «سنگی بر گوری» می‌توان دید.

در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. انشعاب وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این انشعاب است که برای مدتی به قول خودش ناچار می‌شود به سکوت که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن است.

آل‌احمد در ۱۳۲۷ در اتوبوس اصفهان به تهران با سیمین دانشور، که او نیز دانش‌جوی دانشکدهٔ ادبیات داستان‌نویس و مترجم بود، آشنا شد و در ۱۳۲۹ با وی ازدواج کرد.

و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانش‌یار رشتهٔ زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. (و مگردر نیامده؟) از ۱۳۲۹ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد...

پدر آل‌احمد با ازدواج او با دانشور مخالف بود و در روز عقد به قم رفت و سال‌ها به خانه آنها پا نگذاشت.

با قضیهٔ ملی شدن نفت و ظهور جبههٔ ملی و دکتر مصدق است که جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گردانندهٔ تبلیغات «نیروی سوم» –که یکی از ارکان جبههٔ ملی بود– می‌شود. وی در ۹ اسفند ۱۳۳۱، با عدهٔ دیگری از «نیروی سومی‌ها» بعد از اطلاع از محاصرهٔ منزل دکتر مصدق فوراً به آن‌جا می‌رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخن‌رانی می‌کند؛ اشرار قصد جان او را می‌کنند و او زخمی می‌شود. در اردیبهشت ۱۳۳۲ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها هم کناره می‌گیرد. دو کار ترجمهٔ وی‌، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سال‌ها است.

پس از کودتای ۲۸ مرداد، که ضربهٔ سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ می‌رساند.

جلال به یک دورهٔ سکوت می‌رود و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود می‌کند. «... فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیرهٔ خارک...» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. وی در سال ۱۳۴۲ به اتفاق علی‌اکبر کنی‌پور برای سفر حج به مکه رفت. پیش از این سفر در ملاقاتی که با خمینی داشت با وی آشنا شده بود [۲] و کتاب غرب زدگی مورد توجه سید روح‌الله خمینی قرار گرفته بود.

سفر به اسرائیل

جلال آل احمد از علاقه‌مندان به ایده کیبوتص بود. وی مقالاتی را درباره «سوسیالیزم دهقانی اسرائیل» برای ایرانیان نوشت و همچنین در سفری به اسرائیل در سال ۱۳۴۱ با این پدیده از نزدیک آشنا شد.[۳] این سفر معترضان فراوانی داشت که از آن جمله می‌توان به سید علی خامنه‌ای رهبر کنونی ایران اشاره کرد که پیش از آن هم آثار آل احمد را خوانده بود اما به گفته خودش «بیشتر به برکت مقاله ولایت اسرائیل» با او آشنا می‌شود و در تماسی تلفنی با آل احمد، «مریدانه» به وی اعتراض می‌کند.[۴]

مرگ

وی در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن چهل و شش سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل‌احمد، جنازهٔ وی به سرعت تشییع و دفن شد. که باعث ایجاد باوری دربارهٔ سربه‌نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور این شایعات را تکذیب کرده‌است [۵] ولی شمس آل احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده‌است و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده‌است.

سیمین دانشور در کتاب "غروب جلال" [۶] برملا می‌کند که علت مرگ جلال زیاده‌روی در مصرف مشروبات الکلی -که از آن به نام نوشابه قزونیکا (نام ودکایی ساخت ایران در آن‌زمان) نام می‌برد- بوده‌است و علت مرگ را هم آمبولی در اثر افراط در مصرف مشروب قزونیکا و سیگار اشنو ذکر می‌کند و شایعات مربوط به دست‌داشتن ساواک در مرگ جلال را صریحاً رد می‌کند.

جلال آل احمد در وصیت نامه خود آورده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند ولی از آنجا که وصیت وی مطابق شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها مقبره‌ای در شأن او ایجاد شود و این کار هیچگاه صورت نگرفت.

تاثیر جلال آل احمد بر ادبیات فارسی

1- جلال آل احمد از سالهای ۱۳۲۶ به معرفی آثار و نویسندگان بزرگ معاصر غربی پرداخت.از جمله اینکه برای اول بار با ترجمه رمان بیگانه از آلبر کامو او را به جامعه ادبی معرفی کرد. و یا اینکه چند سال بعد با ترجمه‌هایی از آندره ژید، یونگر، اوژن یونسکو، داستایوسکی نقش بسیار موثری در پیشبرد ادبیات معاصر ایفا کرد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جلال آل احمد