واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد شهادت امام حسین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

خلاصه ای از زندگی امام حسین

در مقابل این قوم عده ای ولادت امام حسین علیه السلام را در سال سوم هجرت ذکر کرده اند که از آن جمله مرحوم شیخ نکینی از علمای شیعه و از اهل سنت هستند در مورد ماه و روز ولادت آن بزرگوار نیز مشهور ان است که در پنجم ماه شعبان بوده و این قول را مورخانی که در بالا نامشان برده شد اختیار کرده اند.

گرچه اقوال دیگری نیز مانند سوم شعبان و اخر ماه ربیع الاول و یا سیزدهم ماه رمضان نقل شده که این دو قول اخیر خلاف مشهور است و قوم سوم را همان گونه که مرحوم مجلسی که مزیت فن حدیث است نسبت به مشهور می دهد ما نیز می پذیریم چون امام حسین (ع) متولد شد او را نزد پیامبر می آوردند تا نامی برای او بگذارد پیامبر (ص) فرمود: من در نامگذاری این فرزند بر خدای عزوجل سبقت نمی گیرم.

چون امام حسین به دنیا آمد رسول خدا (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در روز هفتم ولادت آن حضرت دستور داد.

سر نوزاد را تراشیدند و هم وزن موی سرش صدقه داد و گوسفندی برای او عقیقه کرد و ران آن گوسفند را برای قابله فرستاد و در روز 7 ولادت امام دو گوسفند خاکستری رنگ برای او عقیقه کرد و رانی از آن را به همراه یک دینار به قابله داد سپس سرش را تراشید، و هم وزن موی سرش نقره صدقه داد، و آنگاه بر سر آن نوزاد عطر مالید خبر دادن پیامبر (ص) از آینده غم انگیز نوزاد در روایات اهل سنت نظیر روایت فوق نقل شده، در برخی از این روایات آمد، که اسماء گویند من حسین(ع) را نزد پیامبر (ص) بروم و در دامان آن حضرت نهادم پیامبر گریست! من عرض کردم پدر و مادرم به قربانت سبب گریه شما چیست به راستی این پسر مرا گروه ستمکار از امت من خواهند کشت که خدای تعالی شفاعت مرا به آنها نرساند و بدنبال آن فرمود. ای اسماء این خبر را به فاطمه مده زیرا تازه زاست و این خبر غم انگیز برای او در این در حال خوب نیست.

دوران کودکی امام حسین (ع)

دوران زندگانی آن دو بزرگوار با جد بزرگوارشان پیامبر (ص) از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا شدت علاقه پیامبر (ص) به آن دو موجب شده بود که همگان آن دو کودک را احترام کنند و دوست بداند و در خصوص علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات متعددی است که به چند نمونه اشاره می کنیم این جدیث معروف است که رسول خدا فرمود حسین از من است و من از حسین.

درباره شدت علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات نقل شده که گوید پیامبر(ص) حسین بن علی را بر شانه خود سوار کرده بودی مردی آن حضرت را دید و رو به حسین (ع) کرده و گفت ای پسرک خوب و سوار شده ای رسول خدا(ص) فرمود او هم خوب سواری است ص 23 همانگونه که قبلاً یادآور شدیم بهترین و شیرین ترین دوران عمر امام حسن و امام حسین (ع) دوران زندگانی آنان در کنار جد بزرگوارشان پیامبر (ص) بود پس از رحلت آن حضرت دوران مصیبت و مظلومیت این خانواده شروع شد. رحلت جانگداز پیامبر که برای همه مسلمانان فاجعه بزرگی بود برای این دو آقازاده نیز ضایعه ای غیر قابل جبران بود و پس از آن بود که دشمنان سعی در منزوی کردن این خانواده گرامی کردند و آن هم مصائب را برای آنان بوجود آوردند، و هر روز غم تازه ای بر غمهای آنان افزودند. شیخ صدوق به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند سه روز قبل از رحلت رسول خدا(ص) از آن حضرت شنیدم که علی(ع)را مخاطب ساخته و به او چنین فرمود. درود خدا بر تو ای پدر دو ریحانه و گل خوشبوی من، تو را به دو ریحانة خود از دنیا سفارش می کنم که به زودی دور کن و اساس زندگی تو شسته خواهد شد و خداوند پس از من نگهبان تو است.

و در حدیثی دیگر آمده: هنگام رحلت پیامبر (ص) حسین (ع) آمدند و خود را روی سینه آن حضرت انداختند و گریه می کردند، علی (ع) خواست آن دو را از روی سینه پیامبر (ص) دور کند رسول خدا (ص) فرمود این دو راه واگذار، تا از من بهره گیرند و من نیز از آن دو بهره گیرم که پس از من به آن دو ناگواری خواهد رسید و آنگاه رو به اطرافیان و عبادت کنندگان خود کرد فرمود: براستی که من در میان شما از خود به یادگار می گذارم کتاب خدا و عترتم، خواندانم را، پس هرکس کتاب خدا را ضایع سازد، چنان است که سنت مرا ضایع کرد، و هرکس سنت مرا ضایع سازد، چنان است که عترت مرا ضایع کرد، براستی که این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار خوش کوثر بر من در آیند.

شهادت مادر

پس از رحلت پیامبر (ص) هنوز هشت سال از عمر آن حضرت نگذشته بود که دومین مصیبت ناگوار یعنی شهادت مادر عزیزشان فاطمه (س) اتفاق افتاد، ماجرای جانگداز شهادت زهرا (س) بر اثر غم و اندوه و ستمهایی بود که بعد از پدر بزرگوارش بر آن بانوی معصومه رسیده بود و به فاصله اندکی بعد از رحلت پیامبر (ص) منجر به شهادت آن بانوی گرامی گردید.

در آن ایام اندک نزدیکان و از جمله فرزندان بانوی اسلام کمتر می شد که زهرا(س) را گریان نبینند خصوصاً هرگاه چشم فاطمه (س) بر امام حسن و امام حسین(ع) می افتاد داغ دلش تازه می شد و محبتها و عواطف رسول خدا(ص) را نسبت به آن دو فرزند



خرید و دانلود تحقیق درمورد شهادت امام حسین


تحقیق درمورد شرح های وصیت نامه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

شرح های وصیت نامه امام خمینی(ره)

بسم الله الرحمن الرحیم

1. منظور از علوم حدیث چیست؟

2. علم درایه را تعریف کنید.

3. علم رجال را تعریف کنید.

4. در مورد فقه الحدیث توضیح دهید.

5. منظور از غریب الحدیث چیست؟

6. منظور از مدارس حدیثی چیست؟

7. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟

8.  رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید.

9. زیارت‌نامه‌ چیست؟

10. منظور از حرز چیست؟

11. مقصود از استخاره چیست؟

12. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟

13. وصیت امام علی (علیه ‌السلام) به امام حسن (علیه ‌السلام) چیست؟

14. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید.

15. حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟

16.  بلندتربن خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟

17. کوتاه‌ترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟

18. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟

19. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟

20. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟

21. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟

22. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟

23.  تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟

24.  اخبار علاجیه چه اخباری هستند؟

25. منظور از اخبار من بلغ چیست؟

26. رابطه حدیث و فقه چیست؟

27. کلام نقلی چیست؟

 28. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید.

29. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید.

30. احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟

31.  تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟

32. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه ‌السلام) توضیح دهید.

33. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟

34. حدیث اربعمأة چیست؟

35. صحیفۀ علویه چیست؟

36. منظور از کتاب علی (علیه ‌السلام) چیست؟

37. در مورد نرم‌افزارهای حدیثی توضیح دهید.

38. منظور از نسخه‌های خطی چسیت؟

39. حدیث را تعریف کنید.

40. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید.

41. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟

42. منظور ازکلمات قصار چیست؟

43. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید.

44. حدیث صحیح را تعریف کنید.

45. حدیث حَسَن را تعریف کنید.

46. حدیث موثَّق را تعریف کنید.

47. حدیث ضعیف را تعریف کنید.

48. منظور از کتب اربعه چیست؟

49. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید.

50. مهم‌ترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟

 51. بزرگ‌ترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید.

52. منظور از صِحاح ستّه چیست؟

53. نهج البلاغه چه کتابی است؟

54. صحیفۀ سجادیه چه کتابی است؟

55.  درمورد معجم‌های کتب حدیثی توضیح دهید.

56. سند حدیث را تعریف کنید.

57. اصول اربعمأة را تعریف کنید.

58. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید.

59. شروط راوی برای روایت چیست؟

60. اصحاب اجماع چه کسانی هستند؟

61. حدیث قدسی را تعریف کنید.

62. در مورد جعل حدیث توضیح دهید.

63. نوادر را تعریف کنید.

64. حدیث کسا چیست؟

65. حدیث تشبیه چیست؟

66. «امالی» نویسی چیست؟

67. منظور از مسند‌نویسی چیست؟

 68. ملاحم را تعریف کنید.

 69. در مورد امثال حدیثی توضیح دهید.

70. منظور از احادیث عددی چیست؟

 71.منظور از «دار الحدیث»ها چیست؟

72. «اجازه»‌نویسی را تعریف کنید.

73.صلواتیه‌ها را تعریف کنید.

بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم

متن وصیت نامه حضرت امام (ره)

قالَ رسولُالله ـ صلَّی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلَّم‌: اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی‌ اهلَ بیتی‌؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی‌ یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.

الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی‌ محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک‌ و جلالِک‌ و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی‌ تجلّی‌ فیه‌ الاَحدیه بِجمیعِ أسمائکَ حتّی‌ المُسْتَأْثَرِ منها الّذی‌ لایعْلَمُهُ غَیرُک‌؛ و اللَّعنُ علی‌ ظالِمیهم‌ اصلِ الشَجَره الخَبیثه.



خرید و دانلود تحقیق درمورد شرح های وصیت نامه امام خمینی


تحقیق درمورد سیره امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

به نام خدا

سیره امام خمینی"ره"

سیره‏ عملى امام خمینى (ره) در ماه مبارک رمضان

عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏درخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏کنند و آنان را به سوى منابع نور و برکت دودمان وحى، رهنمون مى‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج مى‏دهند.

در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .

حضرت امام (ره) توجه ویژه‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى‏کردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏پرداختند.

و خودشان مى‏گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است‏»

یکى از یاران امام، در این باره گفته است :

در این ماه، ایشان شعر نمى‏خواندند و نمى‏سرودند و گوش به شعر هم نمى‏دانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏کردند، به گونه‏اى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏کردند.

ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مى‏خوردند، به گونه‏اى که خادم‏شان فکر مى‏کردند که امام، چیزى نخورده است!

حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى‏سرایند:

ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد                  عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد            

 افطار به مى کرد برم پیر خرابات                       گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد              

با باده، وضو گیر که در مذهب رندان           در حضرت حق این عملت ‏بارور افتاد

 

عبادت و تهجد

از جمله برنامه‏هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏دانستند و به صراحت ‏بیان مى‏کردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏اى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد .

اکثر آشنایان امام نقل مى‏کنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏هایشان بود.

بعضى از نزدیکان ایشان مى‏گفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى‏کردم و مى‏دیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مى‏آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مى‏کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است .

یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:

پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند

امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمى‏کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مى‏گرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏جاى نمى‏آوردند، افطار نمى‏کردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى‏کردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مى‏شدند .

خانم زهرا مصطفوى مى‏گوید:

راز و نیاز امام و گریه‏ها و ناله‏هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مى‏انداخت .

یکى از اساتید قم نقل مى‏کرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏اى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است .»

در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مى‏گوید در یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مى‏کردند! هق هق گریه‏ امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى‏کند.

آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حوله‏اى را نیز همراه برمى‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده کنند!

 

توجه ویژه به قرآن

امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى که روزى، هفت ‏بار قرآن مى‏خواندند!

امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند !  امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى‏خواندند.

یکى اطرافیان امام مى‏گوید:

امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏خواهم! چه فایده‏اى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم.  »

و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند .

علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى‏دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت ‏شود.

 

گزیدهایى از توصیه‏ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان

شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.

از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شده‏اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون کنید!

اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مى‏شود روزه‏اى که از شما خواسته‏اند ، محقق نشده است.

اگر دیدید کسى مى‏خواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده‏ایم که در این سى ‏روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مى‏کنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید.

توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد .



خرید و دانلود تحقیق درمورد سیره امام خمینی


تحقیق در مورد فلسفه قیام امام حسین45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 44 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فلسفه قیام امام حسین (ع)

فلسفه قیام امام حسین چه بود ؟ چرا امام حسین قیام کرد ؟ انگیزه قیام چه بود ؟ اما اینکه امام حسین چرا قیام کرد ؟ این را سه جور مى توان تفسیر کرد . یکى اینکه بگوئیم قیام امام حسین یک قیام عادى و معمولى بود و العیاذ بالله براى هدف شخصى و منفعت شخصى بود . این تفسیر است که نه یکنفر مسلمان به آن راضى مى شود و نه واقعیات تاریخ و مسلماتتاریخ آن را مى کند .

تفسیر دوم همان است که در ذهن بسیارى از عوام الناس وارد شده که امام حسین کشته شد و شهید شد براى اینکه گناه امت بخشیده شود . شهادتآن حضرت به عنوان کفاره گناهان امتواقع شد , نظیر همان عقیده اى که مسیحیان درباره حضرت مسیح پیدا کردند که عیسى به دار رفت براى اینکه فداى گناهان امت بشود . یعنى گناهان اثر دارد و در آخرت دامنگیر انسان مى شود , امام حسین شهید شد که اثر گناهان را در قیامتخنثى کند و به مردم از این جهت آزادى بدهد . در حقیقت مطابق این عقیده باید گفت امام حسین علیه السلام دید که یزیدها و ابن زیادها و شمر و سنان ها هستند اما عده شان کم است , خواست کارى بکند که بر عده اینها افزوده شود , خواست مکتبى بسازد که از اینها بعدا زیادتر پیدا شوند , مکتب یزید سازى و ابن زیاد سازى بگرد کرد . این طرز فکر و این طرز تفسیر بسیار خطرناک است. براى بى اثر کردن قیام امام حسین و براى مبارزه با هدف امام حسین و براى بى اثر کردن و از بین بردن حکمت دستورهائى که براى عزادارى امام حسین رسیده هیچ چیزى به اندازه این طرز فکر و این طرز تفسیر مؤثر نیست . باور کنید که یکى از علل ( گفتم یکى از علل چون علل دیگر هم در کار هست که جنبه قومى و نژادى دارد ) که ما مردم ایران را این مقدار در عمل لا قید و لا ابالى کرده این استکه فلسفه قیام امام حسین براى ما کج تفسیر شده , طورى تفسیر کرده اند که نتیجه اش همین است که مى بینیم . به قول جناب زید بن على بن الحسین درباره مرجئه ( مرجئه طایفه اى بودند که معتقد بودند ایمان و اعتقاد کافى است , عمل در سعادت انسان تأثیر ندارد , اگر عقیده درست باشد خداوند از عمل هر اندازه بد باشد مى گذرد ) هؤلاء اطمعوا الفساق فى عفو الله یعنى اینها کارى کردند که فساق در فسق خود به طمع عفو خدا جرى شدند . این عقیده مرجئه بود در آنوقت . و در آنوقت عقیده شیعه در نقطه مقابل عقیده مرجئه بود , اما امروز شیعه همان را مى گوید که در قدیم مرجئه مى گفتند . عقیده شیعه همان بود که نص قرآن است & الذین آمنوا و عملوا الصالحات & هم ایمان لازم است و هم عمل صالح .

تفسیر سوم این است که اوضاع و احوالى در جهان اسلام پیش آمده بود و به جائى رسیده بود که امام حسین علیه السلام وظیفه خودش را این مى دانستکه باید قیام کند , حفظ اسلام را در قیام خود مى دانست . قیام او قیام در راه حق و حقیقت بود . اختلاف و نزاع او با خلیفه وقت بر سر این نبود که تو نباشى و من باشم , آن کارى که تو مى کنى نکن بگذارد من بکنم , اختلافى بود اصولى و اساسى . اگر کس دیگرى هم به جاى یزید بود و همان روش و کارها را مى داشت باز امام حسین قیام مى کرد , خواه اینکه با شخص امام حسین خوشرفتارى مى کرد یا بد رفتارى . یزید و اعوان و انصارش هم اگر امام حسین متعرض کارهاى آنها نمى شد و روى کارهاى آنها صحه مى گذاشت حاضر بودند همه جور مساعدت را با امام حسین بکنند , هر جا را مى خواست به او مى دادند , اگر مى گفت حکومتحجاز و یمن را به من بدهید , حکومتعراق را به من بدهید , حکومت خراسان را به من بدهید مى دادند , اگر اختیار مطلق هم در حکومتها مى خواست و مى گفت به اختیار خودم هر چه پول وصول شد و دلم خواست بفرستم و مى فرستم و هر چه دلم خواست خرج مى کنم کسى متعرض من نشود , باز آنها حاضر بودند . جنگ حسین جنگ مسلکى و عقیده اى بود , پاى عقیده در کار بود , جنگ حق و باطل بود . در جنگ حق و باطل دیگر حسین از آن جهت که شخص معین استتأثیر ندارد . خود امام حسین با دو کلمه مطلب را تمام کرد . در یکى از خطبه هاى بین راه به اصحاب خودش مى فرماید ( ظاهرا در وقتى است که حر و اصحابش رسیده بودند و بنابراین همه را مخاطب قرار داد ) : | الا ترون ان الحق لا یعمل به , و الباطل لا یتناهى عنه , لیرغبالمؤمن فى لقاء الله محقا(1) | آیا نمى بینید که به حق رفتار نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى شود , پس مؤمن در یک چنین اوضاعى باید تن بدهد به شهادت در راه خدا . نفرمود لیرغب الامام وظیفه امام این است در این موقع آماده شهادت شود . نفرمود لیرغب الحسین وظیفه شخص حسین اینست که آماده شهادت گردد . فرمود : | لیرغب المؤمن | وظیفه هر مؤمن در یک چنین اوضاع و احوالى اینست که مرگ را بر زندگى ترجیح دهد . یک مسلمان از آن جهت که مسلمان استهر وقتکه ببیند به حق رفتار نمى شود و جلو باطل گرفته نمى شود وظیفه اش اینستکه قیام کند و آماده شهادت گردد . این سه جور تفسیر : یکى آن تفسیرى که یک دشمن حسین باید تفسیر بکند . یکى تفسیرى که خود حسین تفسیر کرده است که قیام او در راه حق بود . یکى هم تفسیرى که دوستان نادانش کردند و از تفسیر دشمنانش خیلى خطرناکتر و گمراه کن تر و دورتر است از روح حسین بن على .

جمله هایى است در نهج البلاغه و عین همین جمله ها در یکى از خطابه هاى حسین بن على ( ع ) هستکه آن خطابه در آن مجتمع معروفدر دوره دیکتاتورى و اختناق عجیب معاویه که دو نفر اگر مى خواستند حدیثى در فضیلت على ( ع ) نقل بکنند در صندوقخانه هم به زحمت جرئت مى کردند ایراد شده است حسین بن على ( ع ) از اجتماع حج در منى و عرفات استفاده فرمود , کبار صحاب را در آنجا جمع کرد و تصمیم قیام اصلاح طلبانه خودش را اعلام کرد و همین جمله ها را که از پدرش است , به آنها فرمود این جمله ها یک کلیاتى را براى همه هدفهاى اسلامى به طور کلى گذشته از اینکه هر زمانى خصوصیاتى دارد که زمان دیگر ندارد مشخص مى کند .

آن جمله ها اینست : | اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شیىء من فضول الحطام | یعنى خداوندا ! تو خودت مى دانى که حرکتها , جنبشها , قیامها , اعتراضها , جنگیدنها و مبارزه هاى ما , رقابت در کسب قدرت نبود , براى تحصیل قدرت براى یک فرد نبود , به عنوان جاه طلبى نبود , براى جمع آورى مال و منال دنیا و براى زیاده طلبى در مال و منال دنیا نبود و نیستپس هدف چیست؟ | ولکن لنرد المعالم من دینکو نظهر الاصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادکو تقام المعطله من حدودک| این چهار جمله یک کادر کلى را مشخص مى کند مقدمتا باید عرض بکنم که امروز یکاصطلاحى رائج شده است که این اصطلاح نباید ما را به اشتباه بیندازد امروز وقتى مى گویند اصلاح یعنى سامان دادنهاى آرام تدریجى غیر بنیادى ولى وقتى که مى خواهند بگویند تغییرات بنیادى مى گویند انقلاب آیا در اصطلاح اسلام هم وقتى مى گویند ( اصلاح ) مقصود همین است ؟ نه , در اصطلاح اسلامى وقتى گفته مى شود اصلاح , نقطه مقابل افساد است اعم از آنکه تدریجى و ظاهرى و به اصطلاح عرضى باشد یا بنیادى و جوهرى .

مى گوید هدف ما اول اینست: | لنرد المعالم من دینک| سید جمال مى گفت بازگشت به اسلام راستین که در واقع ترجمه فارسى همین جمله است سنتهاى اسلامى هر کدام نشانه هاى راه سعادت است, معالم دین است, علامتهاى راه رستگارى است که با این علامتها باید راه سعادت و تکامل را پیمود خدایا ! ما مى خواهیم این نشانه ها را که به زمین افتاده و رهروان , راه را پیدا نمى کنند , اسلام فراموش شده را باز گردانیم .

| و نظهر الاصلاح فى بلادک | خیلى جمله عجیبى است! نظهر یعنى آشکار کنیم اصلاح نمایان و چشمگیر , اصلاحى که روشن باشد , در شهرهایت به عمل آوریم انقدر این اصلاح اساسى باشد کهتشخیص آناحتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد علائمش از در و دیوار پیداست , به عبارت دیگر سامان به زندگى مخلوقات تو دادن , شکمها را سیر کردن , تن ها را پوشانیدن , بیماریها را معالجه کردن , جهلها را از میان بردن , اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم , زندگى مادى مردم را سامان دادن که على ( ع ) در نامه اى هم که به مالک اشتر نوشته است وقتى که هدفهاى او را براى حکومت ذکر مى کند که تو چه وظیفه اى دارى , از جمله مى گوید : | و استصلاح اهلها و عماره بلادها | انسانها را اصلاح بکنى و شهرها را عمران بکنى .

هدف سوم : | فیأمن المظلومون من عبادک | آنجا که رابطه انسان با انسان , رابطه ظالم و مظلوم است , رابطه غارتگر و غارتشده است, رابطه کسى است که از دیگرى امنیت و آزادى را سلب کرده است , هدفما اینست که مظلومان از شر ظالمان نجاتپیدا کنند در آن فرمانى که به مالک اشتر نوشته است , جمله اى دارد که عین آن در اصول کافى هم هست به او مى فرماید مالک ! تو باید به گونه اى حکومت بکنى که مردم تو را به معنى واقعى تأمین کننده امنیتشان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند نه یک موجودى که خودش را به صورت یکابوالهول درآورده و همیشه مى خواهد مردم را از خودش بترساند , با عامل ترس مى خواهد حکومت بکند بعد فرمود من این جمله را از پیغمبر غیر مره شنیده ام یعنى نه یک بار پیغمبر اکرم بعضى جمله ها را که خیلى به آنها عنایتداشته مکرر مى گفته و به یکبار قناعت نمى کرده است امیرالمؤمنین مى فرماید که من این جمله را غیر مره یعنى نه خیال کنى که یکبار بلکه مکرر از پیغمبر شنیدم که | لن تقدس امه حتى یؤخذ للضعیف حقه من القوى غیر متتعتع (2)| پیغمبر فرمود هرگز امتى ( کلمه امت مساوى است با آنچه امروز جامعه مى گوئیم ) , جامعه اى به مقام قداست, به مقامى که قابل تقدیس و تمجید باشد که بشود گفتاین جامعه جامعه انسانى است نمى رسد مگر آنوقت که وضع به این منوال باشد که ضعیفحقش را از قوى بگیرد بدون لکنت کلمه , وقتى ضعیف در مقابل قوى مى ایستد لکنتى در بیانش وجود نداشته باشد این شامل دو مطلب است : یکى اینکه مردم به طور کلى روحیه ضعف و زبونى را از خود دور کنند و در مقابل قوى هر اندزه قوى باشد شجاعانه بایستند , لکنتبه زبانشان نیفتد , ترس نداشته باشند که ترس از جنود ابلیس استو دیگر اینکه اصلا نظامات اجتماعى باید طورى باشد که درمقابل قانون , قوى و ضعیفى وجود نداشته باشد پس على ( ع ) مى گوید در برنامه ما یعنى در برنامه حکومت اسلامى ما | فیأمن المظلومون من عبادک | بندگان ستمدیده تو خدایا در امنیتقرار گیرند , چنگال ستمگر را قطع کنیم .

چهارم : | و تقام المعطله من حدودک | در اصطلاح امروز وقتى مى گویند حدود , اصطرح فقه است گاهى اصطلاح خاص فقه با اصطلاح حدیث متفاوتاست و خود فقه هم به این مطلب توجه دارد امروز وقتى مى گوئیم ( حدود ) یعنى قوانین جزائى اسلام , ولى در اصطلاح خود قرآن یا در اصطلاح پیغمبر اگر گفته مى شود حدود : & تلک حدود الله فلا تعتدوها & یعنى مطلق مقررات اسلامى اعم از قوانین جزائى یا قوانین غیر جزائى در یک جامعه فاسد گاهى حدود الهى , قوانین الهى ( جزائى یا غیر جزائى ) به حالتتعطیل در مى آید وقتى به حالت تعطیل در آمد , چون بى حساب وضع نشده است , نظام اجتماعى در همان قسمت مربوط به آن قانون به حالت نیمه تعطبل در مىآید اعم از آنکه آن قانون الهى به طور کلى تعطیل شده باشد یا نه , به صورت تبعیض در آمده باشد یعنى در مورد بعضى اجرا مى شود , در مورد بعضى دیگر اجرا نمى شود , قانون قدرتش براى به تله انداختن قوى , ضعیف است و براى گرفتار کردن ضعیف , قوى است در نهضت حسینى عوامل متعددى دخالت داشته است , و همین امر سببشده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخى و وقایع سطحى , طول و تفصیل زیادى ندارد , از نظر تفسیرى و از نظر پى بردن و به ماهیت این واقعه بزرگ تاریخى , بسیار بسیار پیچیده باشد . یکى از علل اینکه تفسیرهاى مختلفى درباره این حادثه شده و احیانا سوء استفاده هایى از این حادثه عظیم و بزرگ شده است , پیچیدگى این داستان است از نظر عناصرى که در به وجود آمدن این حادثه موثر بوده اند . ما در این حادثه به مسائل زیادى بر مى خوریم : در یک جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت کردن است . در جاى دیگر دعوت مردم کوفه از امام و پذیرفتن امام این دعوت راست . در جاى دیگر , امام به طور کلى بدون توجه به مسئله بیعت خواستن و امتناع از بیعت و بدون اینکه اساسا توجهى به این مسئله بکند که مردم کوفه از او بیعت خواسته اند , او را دعوتکرده اند یا نکرده اند , از اوضاع زمان و وضع حکومت وقت , انتقاد مى کند , شیوع فساد را متذکر مى شود , تغییر ماهیت اسلام را یادآورى مى کند , حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بیان مى نماید , و آنوقت مى گوید وظیفه یک مرد مسلمان این است که در مقابل چنین حوادثى ساکت نباشد .

در این مقام مى بینیم امام نه سخن از بیعت مىآورد و نه سخن از دعوت. نه سخن از بیعتى که یزید از او مى خواهد , و نه سخن از دعوتى که مردم کوفه از او کرده اند . قضیه از چه قرار است ؟ آیا مسئله , مسئله بیعت بود ؟ آیا مسئله مسئله دعوت بود ؟ آیا مسئله , مسئله اعتراض و انتقاد و یا شیوع منکرات بود ؟ کدامیکاز این قضایا بود ؟ این مسئله را ما بر چه اساسى توجیه کنیم ؟ به علاوه چه تفاوت واضح و بینى میان عصر امام یعنى دوره یزید با دوره هاى قبل بوده ؟ بالخصوص با دوره معاویه که امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد ولى امام حسین علیه السلام به هیچ وجه سر صلح با یزید نداشت و چنین صلحى را جایز نمى شمرد .

حقیقت مطلب این است که همه این عوامل , موثر و دخیل بوده است. یعنى همه این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه این عوامل عکس العمل نشان داده است . پاره اى از عکس العملها و عملهاى امام بر اساس امتناع از بیعت است , پاره اى از تصمیمات امام بر اساس دعوت مردم کوفه است و پاره اى بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهایى که در آن زمان به هر حال وجود داشته است . همه این عناصر , در حادثه کربلا که مجموعه اى استاز عکس العملها و تصمیماتى که از طرف وجود مقدس اباعبدالله علیه السلام اتخاذ شده دخالت داشته است .

ابتدا درباره مسئله بیعت بحث مى کنیم که این عامل چقدر دخالت داشت و امام در مقابل بیعت خواهى چه عکس العملى نشان داد و تنها بیعت خواستن براى امام چه وظیفه اى ایجاب مى کرد ؟

همه شنیده ایم که معاویه بن ابى سفیان با چه وضعى به حکومت و خلافت رسید . بعد از آنکه اصحاب امام حسن علیه السلام آنقدر سستى نشان دادند , امام حسن یک قرارداد موقت با معاویه امضاء مى کند نه بر اساس خلافتو حکومت معاویه , بلکه بر این اساس که معاویه اگر مى خواهد حکومت کند براى مدت محدودى حکومت کند و بعد از آن مسلمین باشند و اختیار خودشان , و آن کسى را که صلاح مى دانند , به خلافت انتخاب کنند , و به عبارتدیگر به دنبال آن کسى که تشخیص مى دهند صلاحیت خلافت را دارد و از طرف پیغمبر اکرم منصوب شده است, بروند . تا زمان معاویه مسئله حکومت و خلافت , یک مسئله موروثى نبود , مسئله اى بود که درباره آن تنها دو طرز فکر وجود داشت . یک طرز فکر این بود که خلافت , فقط و فقط شایسته کسى است که پیغمبر به امر خدا او را منصوب کرده باشد . و فکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه اى براى خودشان انتخاب کنند .



خرید و دانلود تحقیق در مورد فلسفه قیام امام حسین45 ص


تحقیق درباره دیدگاه امام در مورد زنان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

مقدمه

در طول تاریخ افراد زیادی در مورد حقوق زنان سخن گفته اند، اما سخن و رفتارشان باهم یکسان نبوده است، اما حضرت امام خمینی(ره) یکی از افرادی است که حرف و سخنش با عمل و کردارش در رابطه با زنان یکسان بوده است.ما به مناسبت 14 خرداد ماه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) به بیان مطالبی در خصوص نظرات امام در مورد بانوان می پردازیم.

    زن و مرد دارای یک حقیقت وجودی هستند.

     در دین مقدس اسلام که از جانب خدای متعال بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است: بیان شده است که زن و مرد با یک حقیقت وجودی آفریده شده اند و هر دوی آنها از یک حقیقت سر چشمه گرفته اند و قرآن کریم به طور کلی تفاوتهای بین زن و مرد را به طور کلی نفی می کند. همان کسی که در مرحله آفرینش از یک حقیقت سخن می گوید، در مرحله عمل و تکلیف نیز از هر دوی آنها به عنوان انسان یاد می کند. و می فرماید: ان اکرمکم عندا.. اتقاکم(1)

     حضرت امام خمینی(ره) نیز بر این نکته تاکید دارد: و می فرماید: از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسان هستند، زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همانند مرد دارد. بله در بعضی موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.(2)

    مادر موجودی بی همتا

    یکی دیگر از مسایلی که بسیار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، نقش والای زنان به عنوان مادر بوده است.در این مورد می فرماید: شما خانم ها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید، و مسئولیت تربیت بچه را در دامن خودتان دارید، اول مدرسه ای که بچه دارد، دامان مادر است، مادر خوب بچه خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر هستند با تمام چیزهایی که دارند، آرزوهایی که دارند خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در ما در می بینند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد.(3)

    حضور در سازندگی

    یکی دیگر از صحنه های حضور زنان بعد از جنگ تحمیلی، سازندگی ویرانه های شهرهای مورد حمله بوده است.

    حضرت امام(ره) در این مورد بیان داشته است:

    “همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند، با دست مرد تنها درست نمی شود. مرد و زن باید این خرابه را بسازند.”(4)

    مشارکت سیاسی

    بانوان ایرانی به برکت انقلاب اسلامی و راهنمایی های حضرت امام(ره) از بینش سیاسی خاصی بهره مند شدند:

    - بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد بیان کرده است:

  زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، زنها در جمهوری اسلامی باید رای بدهند همان طوری که مردان حق رای دارند، زنها هم حق رای دارند.(5)

بینش امام خمینی  در ارتباط با زن‌ در عرفان‌ اسلامی‌ و  ابن عربی

عرفا مسئله‌ وجود زن‌ را از دیدگاه‌ دیگری‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ و سعی‌ کرده‌اندمقام‌ و موقعیت‌ زن‌ را از یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ و الهی‌ تبیین‌ کنند. ذکورت‌ و انوثت‌، یامرد و زن‌ بودن‌ می‌باید معلل‌ به‌ علل‌ حقیقی‌ وجودی‌ باشد و مادام‌ که‌ ما این‌ مسئله‌ رااز یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ الهی‌ تبیین‌ و تعلیل‌ نکرده‌ باشیم‌ نمی‌توانیم‌ گفت‌ که‌ ما به‌ رازآفرینش‌ زن‌ پی‌ برده‌ایم‌ در حالی‌ که‌ می‌بینیم‌ متفکران‌ دیگر، غالباً مسئله‌ را از یک‌دیدگاه‌ سطحی‌ و ظاهری‌ مورد تحلیل‌ و بررسی‌ قرار داده‌اند، نظر عرفا، خاصه‌عرفای‌ کامل‌ مکمل‌ درباره‌ شأن‌ و مقام‌ وجودی‌ زن‌ چیزی‌ دیگر بوده‌ است‌. که‌ ما دراینجا به‌ بیان‌ برخی‌ از اقوال‌ آنان‌ در این‌ خصوص‌ می‌پردازیم‌. در این‌ جا نظر ابن‌ عربی‌که‌ یکی‌ از عرفای‌ نامی‌ است‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌.

یکی ا ز مسائلی‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در کتاب‌ فصوص‌ الحکم‌ مطرح‌ می‌سازد مقام‌ زن‌ ومرتبه‌ او در نظام‌ وجود است‌ و جالب‌ این‌ که‌ ابن‌ عربی‌ این‌ مسأله‌ را در یکی‌ ازمهمترین‌ فصولی‌ که‌ به‌ مقام‌ محمدی‌ اختصاص‌ داده‌ مطرح‌ می‌سازد. شایسته‌ ذکراست‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در این‌ کتاب‌ درباره‌ بیست‌ و هفت‌ پیامبری‌ که‌ نام‌ آنها در قرآن‌ ذکرشده‌ است‌، بحث‌ می‌کند و در هر فصی‌ از فصوص‌ این‌ کتاب‌ با اشاره‌ به‌ آیات‌ وروایاتی‌ که‌ درباره‌ پیامبری‌ وارد شده‌ است‌ به‌ بحث‌ درباره‌ مقام‌ و مرتبه‌ آن‌ پیامبر ومنزلت‌ او در مدارج‌ معرفت‌ و قرب‌ الهی‌ می‌پردازد. در آخرین‌ فص‌ از فصوص‌ این‌کتاب‌ که‌ در حقیقت‌ خاتم‌ فصوص‌ است‌ ابن‌ عربی‌ به‌ مسئله‌ مقام‌ زن‌ و محبت‌ او، سهم‌او در معرفت‌ الهی‌، اشاره‌ می‌کند و آن‌ را از اختصاصات‌ مقام‌ محمدی‌ که‌ کمال‌ مرتبه‌نبوت‌ است‌ می‌داند بحث‌ درباره‌ مقام‌ و شان‌ الهی‌ زنان‌ بخش‌ اعظم‌ فص‌ محمدی‌ راشامل‌ می‌شود.

تمامی‌ بحث‌ ابن‌ عربی‌ درباره‌ این‌ حدیث‌ نبوی‌ است‌ که‌ جُبِّب‌َ اِلی‌َّ مِن‌ْ دُنیاکَم‌ثَلاث‌ٌ، النِشاءُ وَ الطیب‌ُ و جُعِلَت‌ْ قُرّة‌ُ عَینی‌ فِی‌ الصَلوة‌ِ؛  یعنی‌ خداوند از این‌ دنیای‌شما محبت‌ سه‌ چیز را در دل‌ من‌ قرار داده‌ است‌، زنان‌، عطر و نماز و نور دیده‌ وآرامش‌ دل‌ را در نماز قرار داده‌ است‌. ابن‌ عربی‌ سعی‌ می‌کند با بحث‌ درباره‌ این‌حدیث‌ مقام‌ ممتاز حضرت‌ رسول‌ (ص‌) را در میان‌ پیامبران‌ الهی‌ مشخص‌ سازد و ازاین‌ رهگذر دو مسأله‌ محبت‌ و معرفت‌ الهی‌ را که‌ این‌ حدیث‌ بر آن‌ دلالت‌ می‌کند وکمال‌ نوع‌ انسان‌ در آن‌ نهفته‌ است‌ و کمال‌ آن‌ در مرتبه‌ حقیقت‌ محمدیه‌ به‌ ظهوررسیده‌ است‌ گوشزد نماید.

به‌ نظر ابن‌ عربی‌ ازا بن‌ حیث‌ محبت‌ زن‌ در وجود مرد سرشته‌ شده‌ است‌ که‌ زن‌جزئی‌ از حقیقت‌ مرد است‌ و این‌ شوق‌ متقابل‌ مرد به‌ زن‌ نمودار شوق‌ اصل‌ به‌ فرع‌ وفرع‌ به‌ اصل‌ خویش‌ است‌.

بشنوازنی‌ چون‌ حکایت‌ می‌کندو از جدائیها شکایت‌ می‌کند

کزنیستان‌ تا مرا ببریده‌ اندازنفیرم‌ مرد و زن‌ نالیده‌اند

هرکسی‌ کود و رماند از اصل‌ خویش‌بازجوید روزگار وصل‌ خویش‌

پس‌ هر اصلی‌ طالب‌ فرع‌ و هر کلی‌ مشتاق‌ به‌ جزء است‌ و در واقع‌ محبت‌ زنان‌فرعی‌ است‌ از یک‌ اصل‌ وجودی‌ و محبت‌ کلی‌ که‌ در همه‌ کائنات‌ سریان‌ دارد و آن‌حب‌ الهی‌ یا حب‌ حق‌ به‌ خلق‌ است‌ که‌ اصل‌ وجود و ایجاد است‌ و اگر این‌ حب‌وجودی‌ در میان‌ نبود از عالم‌ و آدم‌ خبری‌ نبود. چنانکه‌ در حدیث‌ آمده‌ است‌ که‌کُنْت‌ُ کَنْزاً مَخْفیاً فَاَحْبَیْت‌ُ اَن‌ْ اُعْرَف‌ٌ فَخَلَقْت‌ُ الْخَلْق‌َ لِکَی‌ْ اُعْرَف‌ْ



خرید و دانلود تحقیق درباره دیدگاه امام در مورد زنان