واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد.. فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

چکیده

فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشه‌ورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری می‌شود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزاره‌های تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی می‌کند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت می‌پردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پی‌ریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.

رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسم‌ها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزه‌های معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته‌ است. پس از افلاطون می‌توان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کرده‌اند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشته‌اند. به بیان روشن‌تر، برخی از آنان، آرا و اندیشه‌های تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکرده‌اند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای می‌گیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلول‌های تربیتی از اندیشه‌های فلسفی در می‌آید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالت‌ها" (Ibid) معرفی کرده‌اند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش می‌نویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یک‌دیگر ارتباط عمیقی دارند، به‌‌یقین‌ نظریة جدیدی نیست. ... از آن‌جا که فلسفه، به‌طور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره می‌کند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار می‌گیرد، برخی تصور می‌کنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج می‌شود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر می‌کند: از دهة 1930 و در ادامه تا سال‌های 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج می‌شود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشته‌اند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشته‌اند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی‌] فیلسوفان نیز به شیوه‌ای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشته‌اند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که این‌گونه عمل کرده‌اند. کتاب لاک به نام اندیشه‌هایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفی‌اش مبتنی است. استنتاج‌های وی دربارة اولویت‌های تربیتی یک اشراف‌زادة زمین‌دار نمی‌تواند نتیجة منطقی نظریات معرفت‌شناختی و وجودشناختی‌اش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری می‌شود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و به‌طور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا می‌دانند. کامینسکی (1988) در این باره می‌نویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسش‌های ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسه‌ای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمان‌های معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راه‌انداز‌ی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیرو‌های متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمن‌های حرفه‌ای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز


تحقیق درمورد.. فلسفه اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه

علم اخلاق مجموعه اصولى معیارى و سنجشى است که شایسته است رفتار انسانها مطابق آن‏ها صورت گیرد و به عبارت دیگر: اصول اخلاقى راه رفتار پسندیده و هدفها و انگیزه‏ها را توضیح و ترسیم مى‏نماید (1) . از اینرو علم اخلاق و به دو بخش اصلى و بنیانى تقسیم مى‏گردد و هرکدام از آن دو آثار و ویژگیهائى دارد که آن دیگرى فاقد آن است.

بخش اول: این که انسانها از نظر اخلاقى چه تکالیفى دارند و چه وظائفى خواه مادى یا معنوى، اجتماعى یا فردى و خا نوادگى و غیر آن در رابطه با سایر انسانها عهده‏دار است و باید انجام دهند و چه چیزهائى را نباید انجام دهند؟

بخش دوم: این که این تکالیف و وظائف را براى چه مقصودى باید انجام دهد یا ندهد؟ و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست؟

بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، اخلاق عملى و بخش دوم را اخلاق نظرى و یا فلسفه اخلاق مى‏نامند. پس فلسفه اخلاق عین علم اخلاق نیست گرچه با آن در رابطه نزدیکى قرار دارد زیرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش مى‏گردد پس نسبت‏بین آن دو نسبت میان عام و خاص است و فلسفه اخلاق یک بخشى از آن محسوب مى‏گردد. و به عبارت دقیق‏تر مى‏توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (یعنى اخلاق نظرى) و اخلاق عملى نسبت میان مبادى و غایت محسوب مى‏گردد از اینرو لازم است قبل از هر چیز از اخلاق نظرى بحث نمود زیرا باید ابتداء غایت را شناخت ‏سپس راه‏هاى وصول به آن را مورد بررسى قرار داد (2) . فلسفه اخلاق از جهت رده‏بندى علوم، داخل در فلسفه نظرى مى‏باشد و فلسفه نظرى عبارت است از برداشت کلى از جهان و رابطه ذهن با خارج و داراى پنج جزء است:

پس هر حکم و اثر و یا ویژگى که فلسفه (به عنوان پدر) دارد در اجزاء آن (به عنوان فرزند) از جمله علم اخلاق و در نتیجه فلسفه اخلاق نیز جارى و سارى است.

اقسام افعال انسا نها

به طور کلى ما مى‏دانیم که افعال انسانها به یک نسق نیست، افعال انسانها سه‏گونه‏اند:

1 - افعال اخلاقى.

2 - افعال طبیعى.

3 - افعال عادى.

نمونه‏هاى عملى و توضیح این سه قسم و موارد آن براى همه ما تا حدودى روشن و واضح است و نیاز به تفصیل زیاد ندارد.

آرى بیان آثار و ویژگى هر یک از اقسام سه‏گانه بالا و بیان فرق بین آنها نیاز به توضیح دارد به این ترتیب که عمل اخلاقى قابل ستایش و تحسین هستند برخلاف عمل عادى بشرى. پس انسانها براى اعمال اخلاقى، ارزش قائل بوده و افعال اخلاقى مثل احسان به مستمندان و محبت‏به غیر و غیر اینها از افعال اخلاقى در وجدان بشرى ارزشمند از نوع ارزشمندى یک کارگر در برابر کارش مثلا نیست زیرا این ارزش، ارزش مادى و سبب استحقاق مبلغى پول یا کالا در مقابل کار کارگر مثلا نیست و ارزش کار اخلاقى فوق این ارزشها بوده، با پول و کالاى مادى قابل مقایسه نمى‏باشد مثل شهادت در راه خدا و نقد جان باختن براى احیاء دین محمدى‏صلى الله علیه وآله از قبیل ارزش مادى نیست، بلکه ارزش معنوى دارد.

حال این سؤال اساسى و منطقى در اینجا مطرح مى‏گردد که پس توجیه این ارزشها چگونه است؟ یعنى با چه فلسفه و یا با چه مکتبى و معیارى (انسانى، دینى یا عقلى و وجدانى) مى‏توانیم این ارزشها را توجیه کنیم؟

قبل از این که پاسخ این سؤال را بررسى کنیم، ناچار باید نمونه‏ها و مثالهائى براى اثبات اخلاقى بودن برخى از افعال و کارهاى انسان‏ها را در اینجا ذکر نمائیم.

الف - عفو و گذشت در انسانها یکى ازاعمال و افعال قابل ستایش و تحسین مى‏باشد یعنى انسانى فرض کنیم که به گردن دیگرى حقى دارد مثلا او را آزرده باشد و یا طلبى از او داشته باشد در این هنگام او مى‏تواند از حق خود نگذرد و مى‏تواند از حق خود بگذرد و او را عفو نماید.

و لذا در دین اسلام و قوانین آن مى‏بینیم که عفو را یکى از صفات حمیده و پسندیده انسانها در رابطه با دیگران به حساب آورده است چنانکه از رسول خداصلى الله علیه وآله چنین نقل شده است:

«ثلاث من مکارم الاخلاق‏» : یصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو ممن ظلمک‏» (3) . یعنى: سه چیز از اخلاق بزرگوارانه است: یکى اینکه با کسى که با توقطع رابطه کرده است، بپیوندى و به آن که ترا محروم ساخته ببخشى و کسى را که به تو ظلم کرده است، عفو نمائى.

ب - حق‏شناسى و وفادارى یعنى در مقابل احسان کسى به این نحو که او را تا آخر عمر فراموش نکردن و نیکى او را قدردانى نمودن یکى از افعال اخلاقى نیکو و پسندیده انسانى است.

در قرآن مجید در سوره «الرحمن‏» آیه 60 مى‏فرماید:

«هل جزاء الاحسان الا الاحسان‏» یعنى آیا جزاى نیکى جز نیکى است؟

پس نیکى در مقابل نیکى یک اصل اخلاقى فطرى است که قرآن آن را یادآور مى‏شود.

ج - ترحم به حیوانات حتى حیواناتى که پلید هستند و آن پلیدى منافاتى با ترحم به آنها ندارد مثلا سگ به جهت داشتن میکرب در لعاب دهانش یا در همه بدنش و یا به جهات دیگرى مى‏گوئیم که پلید است، باید از آن اجتناب نمود این، منافات ندارد به این که این حیوان قابل ترحم است پس ترحم به حیوان گرسته و یا تشنه جزء افعال اخلاقى انسانها محسوب مى‏شود.

مردى از بیابانى مى‏گذشت‏سگى را دید که از شدت تشنگى زبانش را به خاکهاى نمناک مى‏مالد در آنجا چاه آبى بود مرد کفش خود را به دستار شالى بست و آن را فرستاد به ته چاه و از آن آب کشید و بعد با دست‏خودش آب به این حیوان داد و او را سیراب و از مرگ حتمى نجات داد وحى به پیامبر زمانش رسید که خدا کار این انسان را پاداش مى‏دهد و این عمل نزد خداوند داراى ارزش و بها است (شکرالله له و ادخله الجنة) خداوند از عمل نیک این مرد قدردانى نمود و او را به پاس این عمل اخلاقى و پسندیده به بهشت‏برد.

سعدى در در کتاب بوستان در توضیح این حدیث‏شریف اشعارى سروده است که مى‏گوید:

یکى در بیابان سگى تشنه یافت

برون از رمق در حیاتش نیافت

کله دلو کرد آن پسندیده کیش

چه حبل اندر آن بست دستار خویش

به خدمت میان بست و بازو گشاد



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلسفه اخلاق


تحقیق درمورد.. فلز کاری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

فلز کاری

بر اساس اسناد و مدارک و نمونه های قریمی به جای مانده از محصولات فلزی روزگاران پیشین فلزکاری در ایران از سابقه طولانی برخوردار است وبرخی از صاحبنظران این سابقه را تا حدود ٥ هزار سال ق . م می دانند . ذیلاً به توضیح انواع مهم محصولات فلزی ایران می پردازیم.

١- مینا کاری

اگر چه از هنر میناکاری ایران قبل از قرن دهم هجری قمری (دوره صفویه ) نمونه های قابل ملاحظه ای از لحاظ تعداد بر جای نمانده است اما آنچه که از بررسی معدود آثار باقی مانده و نظرات محققین مستفاد می شود آن است که سابقه ی میناکاری در ایران به هزاره دوم قبل از میلاد می رسد و این هنر از ایران آغاز و به سایر نقاط جهان راه یافته است.

« پروفسور آرثراپهام پوپ » در کتاب « سیری در هنر ایران » درباره میناکاری چنین اظهار عقیده کرده است : « مینا کاری هنر درخشان آتش و خاک است با رنگهای پخته و درخشان که سابقه آن به ١٥٠٠سال پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز درطول سده ششم تا چهارم پیش از میلاد مشاهده می شود .»

هنر میناکاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته و یکی از نمونه های قدیمی آن را از عهد صفویه « شاردن » جهانگرد فرانسوی متذکر شده است که قطعه مینایی از کارهای اصفهان بوده ، مشتمل بر طرحی از پرندگان و حیوانات بر زمینه گل و بته به رنگ آبی کم رنگ و سبز وزرد وقرمز .

«دکتر عیسی بهنام » در کتاب « صنایع دستی ایران » ذکر کرده است :

«قدیمی ترین نمونه هایی که از هنر مینا کاری در موزه های دنیا وجود دارد به دست ایرانیان ساخته شده و از لحاظ فنی میناهایی که به نام « بیزانسی » مشهورند از میناهای ایرانی اقتباس شده است.

اصول هنر میناکاری که آن را « مینیاتور بر روی آتش » نیز نام نهاه اند و شامل فعل و انفعالات پیچیده است ، بر پایه تزئین فلزات به ویژه فلزهای قیمتی نظیر طلا و نقره وهمچنین فلز مس با رنگهای مینایی قرار دارد. این رنگهای مینایی عبارت است از اکسیدهای فلزی که بامواد شیشه ای مخلوط می شود و پس از قرار دادن بر روی فلز در کوره پخته می شود.

میناکاری را ضمنا می توان یک « هنر آزمایشگاهی » نیز دانست زیرا برای دسترسی به این پدیده ی هنری ضرورت دارد تا فعل و انفعالات شیمیایی خاص با دقت تمام و با مهار آتش و حرارت صورت پذیرد و در این جاست که نقش هنرمند میناکار که می بایست در تمامی مراحل تولید این محصول حضوری موثر و دقت وتوجهی خاص داشته باشد مشخص می شود.

میناکاری می تواند به شیوه های گوناگون انجام پذیرد ولی دو روش آن متداولتر از دیگر روشها بوده که عبارتند از :

الف- مینای خانه بندی

ب – مینای نقاشی

الف- مینای خانه بندی :

در مینای خانه بندی نقش اصلی را به وسیله سیمهای نازک فلزی روی ورقه سطح فلز پدید می آورند و پس از آن که این سیم ها با رنگ مینایی و یا به وسیله لحیم کاری ثابت شد بخشهای باقی مانده را با رنگهای گوناگون مینایی پر می کنند و هنگامی این این عمل به اتمام رسید مینا را درکوره مخصوص می پزند. برای احتراز از سیاه شدن سیمها فلزی لازم است که پیش از حرارت دادن مینا روی آن را با یک مینای بی رنگ شیشه ای بپوشانند و سپس آن را بپزند.

اگر چه اکثر میناهای باستانی به این شیوه ساخته شده ولی امروزه نوع دیگر میناکاری یعنی مینای نقاشی متداول است. گفتنی است که این روش در حال حاضر در کشورهای چین و هند بسیار متداول است.

ب – مینای نقاشی :

در این روش ، زمینه ی ورقه مس را از مینای سفید غلیظ می پوشانند و پس از آنکه آن را در کوره پختند روی ِآن را با رنگهای مینایی نقاشی می کنند .نقاشی کردن با رنگهای مینایی به دو شیوه انجام می گیرد :

طریقه ی اول آن است که رنگها را که به صورت گرد بسیار نرمی است با آب و کمی گلیسیرین مخلوط میکنند آن را روی صفحه شیشه ای یاعقیق به وسیله کاردکهای مخصوص حل می کنند آنگاه مانند نقاشی معمولی آب و رنگ، نقش دلخواه را با این رنگ تصویر می کنند.

طریقه ی دوم به این صورت است که به جای آمیختن رنگهای مینایی با آب و گلیسیرین آن را با عصاره جوهر کاج یا جوهر « اسطوخودوس » می آمیزند به شیوه ی نقاشی رنگ وروغن عمل می کنند. در هر دو طریقه و بخصوص در طریقه ی اخیر الذکر لازم است که صفحه ی مینایی را پیش از قرار دادن در کوره ی مینا به ملایمت روی چراغ الکلی حرارت دهند تا جوهر های محتوی آن سوخته و زایل شود. مسلم است که این کار به دقت زیادی نیاز دارد زیرا اگر حرارت بیشتر از اندازه لازم شود جوهرهای محتوی رنگ مینا یکباره جوش می کنند و صفحه مینایی حالتی آبله گون پیدامی کند. پس از طی این مراحل معمولاً روی شیء میناکاری شده را به وسیله مینای بسیار شفاف و ظریفی لعاب می دهند مجدداً انرا در کوره می پزند.

به طور کلی مراحل تولید یک محصول مینا را به شرح زیر می توان خلاصه کرد :

١ - تهیه زیر ساخت ( که به طور معمول از مس است )

٢ - لعابکاری اول با رنگهای مینایی – درجه حرارت در این مرحله می بایست حدود ٧٥٠درجه سانتیگراد باشد.

٣ - لعابکاری دوم با رنگهای مینایی – در این مرحله نیز درجه حرارت حدود

درجه سانتیگراد خواهد بود.

٤ - لعابکاری سوم با رنگهای مینایی – درجه حرارت در این مرحله نیز همانند مراحل قبلی حدود ٧٥٠ درجه سانتیگراد است.

٥ - زیر رنگ و پیاده کردن طرح.

٦ - رنگ آمیزی

٧ - قلم گیری و پرداز – درجه حرارت در این مرحله٥٠٠ درجه سانتیگراد است

٨ - طلا کاری –درجه حرارت در این مرحله حدود 200 درجه سانتیگراد است.

میناکاری در طول دوران پر پیشینه اش فراز وفرودهای متعددی داشته است ولی در حال حاضر در اصفهان و تهران اقدام به ساخت ظروف و اشیاء مینایی می شود.

امروزه برای زیر ساخت محصول فقط از مس استفاده می شود و در اصفهان ( مهم ترین مرکز مینا کاری ایران )میناهای فوق العاده زیبایی ( البته به شیوه ی نقاشی ) تولید و عرضه می شود. در حال حاضر زیر ساخت مینا در کارگاههای مسگری تهیه می شود ومیناکاران بدنه های آماده را دریافت و بر روی آن میناکاری می کنند مس مورد مصرف برای ساخت اسکلت مینا می بایست خالص و ناب و از انواع کاملاً مرغوب باشد زیرا اگر مس خالص نباشد و حتی به میزان خیلی ناچیز در آن سرب یا برنج موجود باشد ، در موقع لعاب کاری اثرات نامطلوبی به جای می گذارد که نهایتاً از کیفیت میناکاری می کاهد.

مواد اولیه ی مصرفی در میناکاری را مس ( برای زیر ساخت مینا ) رنگ و انواع لعاب های مینایی و آب طلا تشکیل می دهد و ابزار کار نیز شامل کوره ، گیره ، انبر دست ، موتو ر مولد باد، دستگاه پرس ، سندان و قلم مو است.

احیاء و رونق مجدد میناکاری در شهر اصفهان از حدود ٦٥ سال قبل آغاز شده است و در این راه استادان و هنرمندانی چون استاد شکرالله صنیع زاده و بعدها استادانی همچون رائض ، فقیهی و غفاریان و فیض الهی تلاش های بسیار داشته اند.

در حال حاضر بیشتراشیایی که میناکاران به بازار عرضه می کنند شامل گوشواره ، سینه ریز ، گلوبند ، انگشتری ، گلدان ، کاسه و بشقاب ، سرویس چایخوری ، قندیل ،لاله ، شمعدان ، قدح ، جعبه های خاتم کاری و میناکاری ، سرویس شربت خوری ، قاب عکس با اندازه های مختلف .، زیر سیگاری، پیپ ، آلبوم عکس ، گلابپاش ، تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای دیگر مانند طلا کاری ، خاتم کاری و نگارگری ترکیب می شود و... است. افزون بر آن بر روی درها و چهل چراغهای اماکن متبرکه نیز میناکاری می شود.

٢- ملیله کاری

به روایت اکثر محققان ، قدیمی ترین آثار ملیله ایران تعلق به سالهای ٣٣٠ تا ٥٥٠ ق . م دارد.چرا که طی سالهای یاد شده به سبب رواج استفاده از ظرف گران قیمت از سوی طبقات ثروتمند ، صنعتگران فلزکار ، به ویژه زرگران و نقره کاران تمامی توجه خود را به زیباتر ساختن ظروف معطوف داشتند و کوشیدند تا به فرآورده های مصرفی حالتی زینتی نیز بدهند و با آن که بر اثر تاراج اسکندر و سپاهیان او ، از ظروف و اشیاء فلزی گران قیمت آن دوره که غنایمی کم وزن و پربها بودند اثرچندانی باقی نمانده است ولی آنچه طی یکی دو قرن اخیر در اثرکاوش های باستان شناسی به طور تصادفی از دل خاک بیرون آمده ، نظیر گنجینه جیحون همدان و گنجینه شوش نشانه وجود ملیله کاری و حتی مؤید مهارت و استادی صنعتگران ملیله کار در ایران قبل از میلاد است.

طی سالهای٢٢٤ تا ٣٣٠ق . م ساخت مصنوعات ملیله در ایران رواج قابل ملاحظه ای داشته و آثار به دست آمده در « دورااورپوس » گواه آن است که تولید فرآورده هایی از مفتول نقره طی سنوات یاد شده در ایران رایج بوده است.

« پروفسور آرثر اپهام پوپ » در کتاب شاهکارهای هنر ایران ضمن اشاره به زرگری و نقره کاری در سالهای بعد از ظهور اسلام ، به مقداری ملیله که از منطقه « ری » به دست آمده و به قرن دوازدهم میلادی تعلق دارد ، اشاره کرده است.

متأسفانه از آن جاکه بیشتر اشیاء ملیله ایرانی، اعم از طلا نقره به دلیل استفاده مجدد از فلزش ذوب شده ، نمونه زیادی هم اینک در دسترس نیست و تنها از دوره قاجاریه مقداری سرقلیان، گیره استکان ، سینی در اندازههای مختلف ، گوشواره ، سینه ریز و... باقی مانده که بخشی از آنها در موزه های داخلی و خارجی وقسمتی دیگر در مجموعه های خصوصی یا نز د خانواده ها نگهداری می شود.

در سالهای نزدیک به جنگ جهانی دوم نیز گروهی از هنرمندان ملیله کار از زنجان و اصفهان به تهران آمدند و به ساخت زیور آلاتی از طلا و با بهره گیری از اسلوب فنی ملیله کاری پرداختند که حاصل کارشان، مخصوصاً گوی های کوچک زینتی که تولید می کردند یکی از برجسته ترین فرآورده های بازار زرگران بود.



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلز کاری


تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».

 

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».

قرآن مجید کتاب زندگی و نسخه‏تکامل و سعادت آدمی است؛(۱) بنابراین به جا و ضروری است سؤال‏های اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سؤال‏های مهمی که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سؤال ریشه‏دار و اساسی است و بشر همواره می‏خواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟

وقتی به قرآن مجید مراجعه می‏کنیم چند دسته از آیات پاسخ سؤال ما هستند که به طور کلی به سه دسته می‏توانیم تقسیم نماییم.

الف) عبادت‏

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن». این آیه‏مبارکه به صراحت غرض از آفرینش را عبادت و پرستش حضرت حق جل و علا بیان می‏کند، و عبادت را علت منحصر خلقت جن و انس ذکر می‏کند؛ زیرا جمله در قالب استثناء بعد از نفی می‏باشد که این ساختار در ادبیات عربی مفید حصر است و اختصاص را می‏رساند؛ یعنی علت آفر ینش جن و انس، فقط عبادت می‏باشد. عبادت چیست؟

«یعبدون» از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله «قاموس» و «صحاح» عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛(۲) در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید می‏خوانیم: اصل در ماده‏آن، نهایت تذلل در قبال مولا همراه با اطاعت می‏باشد؛(۳) بنابراین نتیجه می‏گیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است.

عبادت به عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است می‏باشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است. برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایهٔ الغایات باشد بلکه هدف مقدّمی است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن ه مان خط مستقیم است لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم(۴) و در سوره «یس» فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛(۵) راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست.

● غفلت اکثریت‏

در سوره‏اعراف می‏فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِ‏ّ وَالإِْنس» سؤال می‏شود چرا اکثر جن و انس به جهنّم می روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی است. کما این‏که می‏فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون؛(۶) پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی‏نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی‏دانند

جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ امّا چون اکثریت کمال حقیقی را نمی‏شناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمی‏کنند؛ لذا در صدد آن بر نمی‏آیند. هر چند یک امر فطری است؛ امّا نیاز به بیداری و توجّه دارد و در اکثر مردم نیازم ند راهنمایی و بیدار کردن است کما این‏که یکی از وظایف انبیاء الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی است: «تا این‏که بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را بیادشان آورند.»(۷)

به قول حضرت امام(ره) گرچه نقشِ انسانی مفطور به توحید است امّا در اول و شروع زندگی با تمایلات نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو می‏کند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچ یک از معارف الهیه در او بروز نمی‏کند و انوار فطری خاموش می‏شود.( ۸)

بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل می‏نماید و اثر این غفلت راه جهنّم را می‏پیماید. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی قرار داده است، بطوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟

در جواب به این سؤال توجّه به دو نکته در مورد کمال انسان لازم می‏باشد؛

۱) یکی این‏که ارزش کمال انسان به اختیاری بودن آن است و سرِّ این که می‏تواند از ملائکه سبقت گیرد همین مختار بودن در طی مسیر کمال است و لازمه‏اختیار و انتخاب، وجود راهها، کششها و انگیزه‏ها ی مختلف است و اگر آدمی فقط یک گرایش می‏داشت و آن هم کشش به سوی خدای متعال، دیگر نمی‏توانست انتخابگر باشد و حال آن‏که خصیصه و امتیاز اصلی انسان اختیار اوست؛ بنابراین ضرورت دارد تا کششهایی در جهت مخالف عبادت و بندگی هم در او باشد تا خود یک طرف را انتخاب ن موده و حرکت نماید.



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن


تحقیق درمورد.. فلرات و خواص آنها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

فلزات و خواص آنها

مقدمه

پیشرفت زندگی بشر به طور عمده ،ناشی از استفاده وسیع از فلزات گوناگون بوده است .

امروزه میزان کاربرد سالانه فلزات در هر کشور ،نشان دهنده توسعه و رشد اقتصادی آن جامعه است این رشد پیشرفت تکنولوژی در نتیجه هزاران سال زندگی انسان و کسب تجربه های گوناگون در چگونگی استفاده ازفلزات حاصل شده است سر آغاز راه چنین رشد عظیمی ،ساخت مصنوعات فلزی بسیار ابتدایی بوده است . شواهد نشان می دهند که انسان دست کم از پنج هزار سال پیش فلز را شناخته و آن را دستمایه زندگی خود کرده است اهمیت کشف فلز و استفاده از آن در ساخت ابزار به قدری مهم است که دوره هایی از زندگی انسان را به اسم فلزات نام گذاری کرده اند مثل عصر مس ، عصر مفرغ و عصر آهن .

تعریف فلز ،خواص آن و ساختمان فلزی

فلزات گروه مهمی از عناصر را تشکیل می دهند که معمولا الکترونهای مدار آخر خود را به راحتی از دست می دهند . در کریستال بندی فلزات الکترونها به راحتی می‌توانند حرکت کنند در نتیجه فلزات هادی خوب الکتریسته هستند و ترکیبات آنها معمولا الکتروسیتهای خوبی تشکیل می دهند فلزات در مدار آخر خود کمتر از چهار الکترون دارند . بنابراین آنها در ترکیباتی که به عنوان فلز وارد می شوند ظرفیتشان چهار ویا کمتر از چهار است مانند کلرید سدیم (NaCl) کلرید کلسیم ((Cacl2 اکسید آهن ( Fe2o3) III و کلرید قلع IV که در آنها سدیم ، کلسیم ، آهن و قلع به ترتیب با ظرفیتهای یک دو سه و چهار خود وارد شده اند .

فلزات گاهی در ترکیبات به صورت نافلز وارد می شوند مانند دی کرومات پتاسیم ( SnCl4) که در آن کروم به صورت نافلز وبا ظرفیت شش وارد شده است ودر اینجا دیده می شود که ظرفیت آن بیش از چهار است جالب است که فلز مشهور آلومینیوم با وجودی که در ترکیبات فقط به صورت سه ظرفیتی آن بیش از چهار است جالب است که فلز مشهور آلومینیوم با وجودی که در ترکیبات فقط به صورت سه ظرفیتی شرکت می کند ، ولی با همین ظرفیت سه به صورت نافلز دیده می شود ، مانند آلومینات سدیم . ( NaAlO2)

تمام عناصر فلزی به جز جیوه در دمای معمولی جامد هستند جیوه دارای نقطه ذوب پایین 39 درجه سانتیگراد می باشد تنگستن بالاترین نقطه ذوب را بین فلزات دار است . ( 3400 0c)

تعداد زیادی از عناصر جدول تناوبی فلز هستند فلزات دارای جلالی مخصوص به خود هستند که بسیار زود قابل تشخیص می باشند . همچنین فلزات هادی های خوب الکتریسته و گرما می باشند.

از خوّاص دیگر فلزات می توان از خاصیت چکش خواری آنها نام برد که البته کروم حالتی شکننده دارد فلزات را می توان به صورت ورقه های نازک و طویل در آورد و عملا تولید ورقهای آهنی و فولادی برای ساختن اتومبیلها و قسمت های مختلف ساختمانها ، استفاده از این خاصیت فلزات است بعضی ازفلزات مانند آهن و کروم سخت هستند . در صورتی که فلزاتی از قبیل مس و سرب نرم تری باشند فلزات قلیای بسیار نرم می باشند به طوری که می توان آنها را با چاقو برید . از اختلاط بعضی از فلزها آلیاژ ها به دست می آیند که اکثر آنها خواصی بهتر از فلزات اولیه خود دارند ،مانند مفرغ که از اختلاط مس و قلع به دست می آید و آلیاژی زنگ نزن است ویا آلیاژهای آهن که انواع فولاد سخت را تشکیل می دهند .

خواص شیمیایی فلزات کاملا متغیر است بعضی از فلزات مانند طلا و پلاتین از



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلرات و خواص آنها