لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
جنگ جهانی دوم
استاد محترم:
جناب آقای بیدق دار
گردآورنده:
فرشید نجفی
زمستان 85
آغاز جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم یکی از بزرگترین و پرهزینه ترین جنگ های مسلحانه در جهان می باشد، اکثر ملت های جهان درگیر جنگ بودند.
آلمان در اول سپتامبر ١۹۳۹ به لهستان حمله کرد؛ بدستور هیتلر نیروهای آموزش دیده آلمان نازی به مرزهای کشور لهستان حمله کردند. بدین ترتیب جنگ جهانی دوم آغازشد. کشورهای درگیرجنگ جهانی دوم دو گروه بودند. انگلستان، امریکا، فرانسه، چین، شوروی و برخی ازکشورهای کوچک به نام متفقین شناخته می شدند و درگروه مقابل آنان آلمان، ایتالیا و ژاپن با نام متحدین یا دولت محور حضور داشتند. جنگ جهانی دوم در اروپا درهشتم می١۹٤٥ میلادی با برجای گذاشتن٦٠ میلیون کشته و خرابی های فراوان خاتمه یافت. این جنگ جهانی به شکست آلمان و تقسیم آن به دوبخش شرقی و غربی منجر شد. اما در آسیا و اقیانوس آرام تا بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و بعد از آن تسلیم ژاپن در دوم سپتامبر، ١۹٤٥ ادامه داشت. در اگوست ١۹٤٥ بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط امریکا شرم آورترین و کریه ترین و در عین حال مخوف ترین چهره ی جنگ به ثبت تاریخ بشری رسید.
دلایل آغاز جنگ
جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن ها، بحران اقتصادی و تورم، درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول. رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.
جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایهداری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهی حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهی حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجهای بیسابقه رسید. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمایهداری و رقابتهایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.
پیش زمینه جنگ
در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمیتوانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئلهی نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این تنها کارفرمایان آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش نیستند که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، و صندوقهای نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولادسازی تیسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازیها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید. ورث در کتابی که سال ۱۹۶۴ به نام (روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت:«مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال ۱۹۳۹ به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت:«هر چه من در نظر دارم برضد روسیه است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روسها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال ۱۹۴۰ از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد.
جنگ در اروپا
آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب میباشد. در پی این با اعلام جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. پنج میلیون سرباز ارتش هیتلری (Wehrmacht) به شوروی حملهای برقآسا کردند. روز ۳ مارس همان سال هیتلر دستوری با این مضمون صادر کرده بود:«تمام شوراها باید نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در این راه قوانین بینالمللی جنگ را زیرپا بگذارد عفو و بخشوده میشود.»
ارتش فرانسه در سال ۱۹۴۰ فقط ۲۸ روز در برابر ارتش هیتلری دوام آورد و نابود گردید. پس از این شکست بود که روزنامهی آمریکایی نیویورک پست در شماره ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ نوشت:«باید معجزهای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.» کمی بیش از یک ماه بعد، در ژوئیه، ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ ۲۰۰ هزار کشته داد و این تعداد ۴ برابر کل کشتهشدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ بود. در سال ۱۹۴۲ نبرد استالینگراد ۳۳۰ هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال ۱۹۴۳ ارتش هیتلری ۵۰۰ هزارنفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانک ها از دست داد. نخبگان اس اس در این زمان به کلی نابود شدند. ارتش سرخ موفق گردید که ۶۰۷ لشکر از ۷۸۳ لشکر هیتلری را در تمام جبهههای جنگ نابود نماید.
در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ نیروهای متفقین مرکب از ارتشهای کشورهای انگلستان، کانادا و ایالات متحده آمریکا به اتفاق واحدهایی از ارتش فرانسه آزاد عملیات پیاده شدن در ساحل نرماندی(ساحل کانال مانش) را آغاز کردند. هدف این اردوکشی، آزاد کردن فرانسه و سپس اروپای غربی از چنگال هیتلر و سبک کردن بار جنگ از دوش ارتش روسیه شوروی بود تا روسها بتوانند به سرعت آلمانیها را از خاک خود برانند. در نتیجه از دو بخش شرقی و غربی اروپا هیتلر در محاصره قرار گرفت و برلین در ۸ مه ۱۹۴۵ پس از خودکشی هیتلر سقوط کرد.در پی مرگ هیتلر دریادار فون دونیتس که از سوی هیتلر پیشوای دولت نازی شده بود تسلیم بی قید و شرط را در برابر متفقین پذیرفت.
جنگ در افریقا و خاورمیانه
در افریقا
«ژنرال اروین رومل» که در فوریه 1941 با یک لشکر کامل زرهی به شمال افریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در افریقا به پیروزیهای حیرت انگیزی در مقابل بریتانیاییها دست یافته بود. در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله میشد. توقف آلمانیها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانیها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمیتوانستند از سد آتش توپخانه انگلیسیها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به افریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در 23 اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال افریقا که 91 هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشتههای رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم میخورد:
«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمیخورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمیآید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».
انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
دولت ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در حالی که اروپا در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر میبرد و این بحران هم در آمریکا به وجود آمد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع چرخ صنایع خود را در جاده تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که در زمان آغاز جنگ دوم جهانی در اروپا در ۱۹۳۹ توانسته بود که در زمینه تولید هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک و صنایع جنبی نظامی بیش از کشورهای روسیه، انگلستان، فرانسه و آلمان جنگ افزار تولید نماید. این حرکت در آمریکا باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد اما محصولات تولید شده میبایستی در جایی مصرف شود تا روند تولید متوقف نشود. روزولت رئیس جمهور آمریکا در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرد اما به فکر مصرف سلاحهای تولید شده بود. به این جهت در ۱۱ مارس ۱۹۴۱ قانونی از کنگره آمریکا به نام «قانون وام و اجاره» (The Lend Lease Act) به تصویب رسید. به دنبال تصویب این قانون بود که زیردریاییهای آلمان در اقیانوس اطلس مزاحم کشتیهای آمریکا شدند که برای انگلستان ملزومات نظامی حمل میکردند. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز نازیسم، چرچیل از فرصت استفاده کرد و ضمن ملاقات با روزولت در عرشه کشتی «پرنس آف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
به نام خدا
عملکرد سازمان ملل در قبال جنگ ایران و عراق
قطعنامه های در طول جنگ ایران و عراق و خصوصیت ها ی ان ها
2 سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی (۳۱\۶\۵۹) تهاجم سازمان یافته و همهجانبه جمهوری بعث عراق از زمین و هوا و دریا علیه مرزهای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. فرودگاههای نظامی و غیرنظامی از هوا، بنادر جنوبی ایران از دریا و مرزهای غرب و جنوب غرب کشور نیز با استعداد بیش از ۶ لشگر مکانیزه و پیاده مورد تهاجم ارتش بعث عراق قرار گرفت.
فارغ از اوضاع حساس و متلاطم منطقه خاورمیانه در دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی به دلیل وقوع انقلاب اسلامی ایران، وضعیت در اشغال افغانستان، بحران فلسطین و لبنان و کودتای پیدرپی عراق، جهان هنوز هم پس از خاتمه جنگ دوم جهانی بوی جنگهای منطقهیی را حس میکرد. انقلابهای امریکای لاتین، نزاع انگلیس و آرژانتین بر سر جزایر فالکلند، جنگ ویتنام، جنگ اعراب و اسراییل در صحرای سینا، اوضاع متشنج کشورهای اروپای شرقی و در نهایت صفآرایی نمایندگان سوسیالیسم و کاپیتالیسم به جهان چهرهیی خشن و جنگطلبانه بخشیده بود.
از این رو شاید حمله عراق به مرزهای ایران و رویای تصرف ایران در چشم به هم زدنی! یا در موضع حداقلی جدا کردن خوزستان و مناطق نفتخیز و انضمام آنها به عراق توسط اعمال زور، بازتابی در عرصه جهانی نداشت و اگر هم بازتابی داشت به پروندهیی نظیر اشغال اراضی مسلمین توسط یهودیان صهیونیست در فلسطین تبدیل میشد.
به بیان دیگر هدف کشورهای حامی عراق در سرعت بخشیدن به تصرف حداقل قسمتهایی چشمگیر از خاک ایران گم کردن اخبار جنگ شاید چند هفتهیی عراق علیه ایران در میان اخبار جریان جهانی اطلاعات بود. زیرا جهان در آن روزگار در کورانی از تحولات و جنگها و تنشها و منازعات جهانی و منطقهیی قرار داشت از این رو جنگی دیگر در منطقه پرتنش خاورمیانه و میان کشوری که دو سال قبل انقلابی همهجانبه در همه شئون جامعه را به خود دیده بود با کشوری که طی چند دهه به وجود آمدن درگیر کودتاهای خونینی بود شاید به چشم نیاید!
اما محاسبات غلط از آب درآمد، مقاومت جانانه نسلی که میگویند هر هزار سال یک بار سر بر میآورد باعث شد لشگرهای تا به دندان مسلح ارتش عراق در سال اول جنگ در مناطق اشغالشده زمینگیر شده و چندی بعد توسط رزمندگان دلاور ایرانی به داخل عراق کوچانده شوند. تا در موقع مناسب و بنا به دلایل استراتژیک و گرفتن دست بالا در پای میز مذاکره عاقبت به دروازههای بصره برسند.
مجال سخن این نوشتار پیگیری اوضاع و احوال جنگ در داخل مرزهای ایران نیست. بلکه هدف آن نگاهی گذرا به اقدامات و واکنشهای سازمان ملل به عنوان نهاد پاسدار صلح جهانی از آغاز جنگ تا پایان آن است.
همچنین به قطعنامه 598 و بندهای آن و نیز علل پذیرش آن از سوی ایران نیز اشاره یی میشود.
در 22 سپتامبر 1980 (31\6\59) دبیرکل وقت سازمان ملل متحد به دو طرف پیشنهاد کرد مساعی وی را با هدف کمک به حل منازعه از طرق مسالمتآمیز بپذیرند. طی روزهای 23 و 25 سپتامبر همان سال هم تلاشهای دبیرکل صرفا در سخنانی صلح جویانه مطرح بود تا اینکه در 28 سپتامبر (6\7\59) قطعنامه 479 توسط شورای امنیت تصویب شد. در این قطعنامه از دو طرف خواسته شده بود در اسرع وقت از استفاده بیشتر زور اجتناب کنند و مناقشه خود را از طریق صلح آمیز حل و فصل نمایند.
از این تاریخ تا 12 جولای 1982 (21\4\61) اقدامات این سازمان و دبیرکل سازمان ملل در این موارد خلا صه میشود:
1_رفع توقیف کشتیهای در محاصره قرار گرفته شده در شطالعرب با تشریک مساعی سازمان ملل، ایران و عراق.
2_انتصاب اولاف پالمه به عنوان نماینده ویژه دبیرکل در مورد جنگ دو کشور ایران و عراق.
3_دیدار پالمه وهیات او از تهران و بغداد در چند نوبت و مذاکره با طرفین.
4_و در نهایت مبادله عده ای از اسرای طرفین منازعه در قبرس.
تا این تاریخ عراق هزاران کیلومتر مربع از سرزمینهای ایران را به اشغال درآورده بود در حالی که سازمان ملل حتی در قطعنامههای صادرهی خود تا سال 1987 از به کار بردن لفظ منازعه اکراه داشت و صرفا از لغط".وضعیت ایران و عراق" استفاده می کرد!
در 12 جولای 1981 (21\4\61) شورای امنیت قطعنامه 514 را صادر کرد. آتش بس فوری و عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی در کنار اعزام ناظران سازمان ملل جهت نظارت و تایید آتش بس از موارد ذکر شده این قطعنامه بود. همچنین در بندی از این قطعنامه از سایر کشورها خواسته شده بوداز اقداماتی که به ادامه درگیری کمک میکند اجتناب کنند.
14 اکتبر همان سال (12\7\61) قطعنامه 522 در تایید اجرای قطعنامه 514 صادر شد. 22 اکتبر (30\7\61) هم قطعنامه 3\37 در ادامه قطعنامههای قبلی صادر شد بدون آنکه مواردی اصلی همچون مسوولیت منازعه، تعیین خسارت، تنبیه متجاوز و تضمین پرداخت غرامت را که از خواستههای ابتدایی و اصلی ایران بود برآورده کرده باشد.
چه حتی در قطعنامه واژه منازعه (جنگ) نیز هنوز به کار گرفته نشده بود. از این رو در عرف قانون بینالملل هیچ ضمانت اجرایی در این باره وجود نداشت.
سال 1983 با برتری نظامی ایران آغاز شد. در این سال هدف گرفتن اهداف غیرنظامی سبب شد هر دو کشور ضمن اتهام بر دیگری خواستار اعزام نمایندگان سازمان ملل برای تعیین خسارتهای وارده به مناطق مسکونی شوند.
در 31 اکتبر 1983 (9\8\62) قطعنامه 540 صادر شد در این قطعنامه نقض حقوق انسانی محکوم و توقف کلیه عملیاتهای نظامی علیه اهداف غیرنظامی درخواست شده بود. این قطعنامه نیز فارغ از درخواست برای حفظ و محترم شمردن حقوق آزادی دریانوردی و درخواست از کشورهای دیگر در عدم خودداری از کمک و تشدید درگیری چیز دیگری در بر نداشت.
سال 1984 نکتهای تازه در جنگ ایران و عراق رؤبتشد و آن حملات شیمیایی عراق علیه نقاط غیرنظامی و نظامیبود که خلاف کنوانسیون 1925 ژنو بود. در این سالها قدرتهای غربی از قبل امریکا و آلمان، انگلیس و فرانسه ضمن تسلیح عراق به جنگافزارهای مدرن دست این کشور را در استفاده از عوامل شیمیایی باز گذاشتند. رامسفلد طی دیداری از عراق در سال 1984 این چراغ سبز غرب به صدام را به او ابلاغ کرد!
اول ژوئن 1984 (11\3\63) به ابتکار اعضای شواری همکاری خلیج فارس قطعنامه 552 شورای امنیت صادر شد. این قطعنامه از کلیه کشورها خواسته بود که به حقوق آزادی دریانوردی احترام گذاشته و از حمله به کشتیهای تجاری در مسیر کویت و عربستان سعودی جلوگیری کنند. فارغ از این قطعنامه، تلاشهای دبیرکل سازمان ملل را در این سال میتوان چنین برشمرد:
1_اعزام هیات کارشناسی برای بازدید از مناطق مسکونی مورد حمله
2_اعزام هیات کارشناسی برای بررسی اتهام کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق
3_گزارش هیات اعزامی پیرامون ادعای ایران در مورد استفاده عراق از سلاح های شیمیایی و تایید آن به همراه اظهار تاسف دبیرکل سازمان مللااز کاربرد سلاح های شیمیایی!
4_تعهد دو دولت بنا به درخواست دبیرکل سازمان ملل و مذاکره با هیات کارشناسی سازمان ملل مبنی بر خودداری از حمله به مناطق مسکونی.
5_اعزام دو هیات "الف" و "ب" به دو کشور جهت بررسی اتهامهای دو کشور مبنی بر حمله به مناطق مسکونی سال 1985 (سال رهگیری و حمله به کشتیهای تجاری در خلیجفارس) با بازدید هیات سازمان ملل از اردوگاههای اسرای جنگی دو کشور آغاز شد.
6_همچنین درخواست دوباره دبیرکل سازمان ملل از طرفین برای عدم نقض تعهدات طرفین مبنی بر حمله به نقاط مسکونی، گزارش سفر دبیرکل سازمان ملل از دیدارش از دو کشور در 7 و 8 آوریل (18 تا 19 فروردین 64)، محکوم کردن کاربرد سلاحهای شیمیایی و گزارش دبیرکل مبنی بر 61 مورد رهگیری و حمله به کشتیهای تجاری در خلیج فارس از دیگر فعالیتهای اصلی سازمان ملل بود.
7_سال 1986 (1365و1364) سال اوج استفاده سلاح های شیمیایی از جانب عراق علیه نیروهای نظامی و غیرنظامی ایران بود.
در 24 فوریه همین سال (5\12\64) شورای امنیت قطعنامه 582 را صادر کرد.
در این قطعنامه ضمن ابراز تاسف از استفاده ی سلاح های شیمیایی در جنگ، برقراری آتش بس فوری، عقب نشینی کلیه ی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی، مبادله کامل اسرای جنگ و حل و فصل درگیری از طریق راههای صلحآمیز خواسته شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به نام خدا
عملکرد سازمان ملل در قبال جنگ ایران و عراق
قطعنامه های در طول جنگ ایران و عراق و خصوصیت ها ی ان ها
2 سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی (۳۱\۶\۵۹) تهاجم سازمان یافته و همهجانبه جمهوری بعث عراق از زمین و هوا و دریا علیه مرزهای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. فرودگاههای نظامی و غیرنظامی از هوا، بنادر جنوبی ایران از دریا و مرزهای غرب و جنوب غرب کشور نیز با استعداد بیش از ۶ لشگر مکانیزه و پیاده مورد تهاجم ارتش بعث عراق قرار گرفت.
فارغ از اوضاع حساس و متلاطم منطقه خاورمیانه در دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی به دلیل وقوع انقلاب اسلامی ایران، وضعیت در اشغال افغانستان، بحران فلسطین و لبنان و کودتای پیدرپی عراق، جهان هنوز هم پس از خاتمه جنگ دوم جهانی بوی جنگهای منطقهیی را حس میکرد. انقلابهای امریکای لاتین، نزاع انگلیس و آرژانتین بر سر جزایر فالکلند، جنگ ویتنام، جنگ اعراب و اسراییل در صحرای سینا، اوضاع متشنج کشورهای اروپای شرقی و در نهایت صفآرایی نمایندگان سوسیالیسم و کاپیتالیسم به جهان چهرهیی خشن و جنگطلبانه بخشیده بود.
از این رو شاید حمله عراق به مرزهای ایران و رویای تصرف ایران در چشم به هم زدنی! یا در موضع حداقلی جدا کردن خوزستان و مناطق نفتخیز و انضمام آنها به عراق توسط اعمال زور، بازتابی در عرصه جهانی نداشت و اگر هم بازتابی داشت به پروندهیی نظیر اشغال اراضی مسلمین توسط یهودیان صهیونیست در فلسطین تبدیل میشد.
به بیان دیگر هدف کشورهای حامی عراق در سرعت بخشیدن به تصرف حداقل قسمتهایی چشمگیر از خاک ایران گم کردن اخبار جنگ شاید چند هفتهیی عراق علیه ایران در میان اخبار جریان جهانی اطلاعات بود. زیرا جهان در آن روزگار در کورانی از تحولات و جنگها و تنشها و منازعات جهانی و منطقهیی قرار داشت از این رو جنگی دیگر در منطقه پرتنش خاورمیانه و میان کشوری که دو سال قبل انقلابی همهجانبه در همه شئون جامعه را به خود دیده بود با کشوری که طی چند دهه به وجود آمدن درگیر کودتاهای خونینی بود شاید به چشم نیاید!
اما محاسبات غلط از آب درآمد، مقاومت جانانه نسلی که میگویند هر هزار سال یک بار سر بر میآورد باعث شد لشگرهای تا به دندان مسلح ارتش عراق در سال اول جنگ در مناطق اشغالشده زمینگیر شده و چندی بعد توسط رزمندگان دلاور ایرانی به داخل عراق کوچانده شوند. تا در موقع مناسب و بنا به دلایل استراتژیک و گرفتن دست بالا در پای میز مذاکره عاقبت به دروازههای بصره برسند.
مجال سخن این نوشتار پیگیری اوضاع و احوال جنگ در داخل مرزهای ایران نیست. بلکه هدف آن نگاهی گذرا به اقدامات و واکنشهای سازمان ملل به عنوان نهاد پاسدار صلح جهانی از آغاز جنگ تا پایان آن است.
همچنین به قطعنامه 598 و بندهای آن و نیز علل پذیرش آن از سوی ایران نیز اشاره یی میشود.
در 22 سپتامبر 1980 (31\6\59) دبیرکل وقت سازمان ملل متحد به دو طرف پیشنهاد کرد مساعی وی را با هدف کمک به حل منازعه از طرق مسالمتآمیز بپذیرند. طی روزهای 23 و 25 سپتامبر همان سال هم تلاشهای دبیرکل صرفا در سخنانی صلح جویانه مطرح بود تا اینکه در 28 سپتامبر (6\7\59) قطعنامه 479 توسط شورای امنیت تصویب شد. در این قطعنامه از دو طرف خواسته شده بود در اسرع وقت از استفاده بیشتر زور اجتناب کنند و مناقشه خود را از طریق صلح آمیز حل و فصل نمایند.
از این تاریخ تا 12 جولای 1982 (21\4\61) اقدامات این سازمان و دبیرکل سازمان ملل در این موارد خلا صه میشود:
1_رفع توقیف کشتیهای در محاصره قرار گرفته شده در شطالعرب با تشریک مساعی سازمان ملل، ایران و عراق.
2_انتصاب اولاف پالمه به عنوان نماینده ویژه دبیرکل در مورد جنگ دو کشور ایران و عراق.
3_دیدار پالمه وهیات او از تهران و بغداد در چند نوبت و مذاکره با طرفین.
4_و در نهایت مبادله عده ای از اسرای طرفین منازعه در قبرس.
تا این تاریخ عراق هزاران کیلومتر مربع از سرزمینهای ایران را به اشغال درآورده بود در حالی که سازمان ملل حتی در قطعنامههای صادرهی خود تا سال 1987 از به کار بردن لفظ منازعه اکراه داشت و صرفا از لغط".وضعیت ایران و عراق" استفاده می کرد!
در 12 جولای 1981 (21\4\61) شورای امنیت قطعنامه 514 را صادر کرد. آتش بس فوری و عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی در کنار اعزام ناظران سازمان ملل جهت نظارت و تایید آتش بس از موارد ذکر شده این قطعنامه بود. همچنین در بندی از این قطعنامه از سایر کشورها خواسته شده بوداز اقداماتی که به ادامه درگیری کمک میکند اجتناب کنند.
14 اکتبر همان سال (12\7\61) قطعنامه 522 در تایید اجرای قطعنامه 514 صادر شد. 22 اکتبر (30\7\61) هم قطعنامه 3\37 در ادامه قطعنامههای قبلی صادر شد بدون آنکه مواردی اصلی همچون مسوولیت منازعه، تعیین خسارت، تنبیه متجاوز و تضمین پرداخت غرامت را که از خواستههای ابتدایی و اصلی ایران بود برآورده کرده باشد.
چه حتی در قطعنامه واژه منازعه (جنگ) نیز هنوز به کار گرفته نشده بود. از این رو در عرف قانون بینالملل هیچ ضمانت اجرایی در این باره وجود نداشت.
سال 1983 با برتری نظامی ایران آغاز شد. در این سال هدف گرفتن اهداف غیرنظامی سبب شد هر دو کشور ضمن اتهام بر دیگری خواستار اعزام نمایندگان سازمان ملل برای تعیین خسارتهای وارده به مناطق مسکونی شوند.
در 31 اکتبر 1983 (9\8\62) قطعنامه 540 صادر شد در این قطعنامه نقض حقوق انسانی محکوم و توقف کلیه عملیاتهای نظامی علیه اهداف غیرنظامی درخواست شده بود. این قطعنامه نیز فارغ از درخواست برای حفظ و محترم شمردن حقوق آزادی دریانوردی و درخواست از کشورهای دیگر در عدم خودداری از کمک و تشدید درگیری چیز دیگری در بر نداشت.
سال 1984 نکتهای تازه در جنگ ایران و عراق رؤبتشد و آن حملات شیمیایی عراق علیه نقاط غیرنظامی و نظامیبود که خلاف کنوانسیون 1925 ژنو بود. در این سالها قدرتهای غربی از قبل امریکا و آلمان، انگلیس و فرانسه ضمن تسلیح عراق به جنگافزارهای مدرن دست این کشور را در استفاده از عوامل شیمیایی باز گذاشتند. رامسفلد طی دیداری از عراق در سال 1984 این چراغ سبز غرب به صدام را به او ابلاغ کرد!
اول ژوئن 1984 (11\3\63) به ابتکار اعضای شواری همکاری خلیج فارس قطعنامه 552 شورای امنیت صادر شد. این قطعنامه از کلیه کشورها خواسته بود که به حقوق آزادی دریانوردی احترام گذاشته و از حمله به کشتیهای تجاری در مسیر کویت و عربستان سعودی جلوگیری کنند. فارغ از این قطعنامه، تلاشهای دبیرکل سازمان ملل را در این سال میتوان چنین برشمرد:
1_اعزام هیات کارشناسی برای بازدید از مناطق مسکونی مورد حمله
2_اعزام هیات کارشناسی برای بررسی اتهام کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق
3_گزارش هیات اعزامی پیرامون ادعای ایران در مورد استفاده عراق از سلاح های شیمیایی و تایید آن به همراه اظهار تاسف دبیرکل سازمان مللااز کاربرد سلاح های شیمیایی!
4_تعهد دو دولت بنا به درخواست دبیرکل سازمان ملل و مذاکره با هیات کارشناسی سازمان ملل مبنی بر خودداری از حمله به مناطق مسکونی.
5_اعزام دو هیات "الف" و "ب" به دو کشور جهت بررسی اتهامهای دو کشور مبنی بر حمله به مناطق مسکونی سال 1985 (سال رهگیری و حمله به کشتیهای تجاری در خلیجفارس) با بازدید هیات سازمان ملل از اردوگاههای اسرای جنگی دو کشور آغاز شد.
6_همچنین درخواست دوباره دبیرکل سازمان ملل از طرفین برای عدم نقض تعهدات طرفین مبنی بر حمله به نقاط مسکونی، گزارش سفر دبیرکل سازمان ملل از دیدارش از دو کشور در 7 و 8 آوریل (18 تا 19 فروردین 64)، محکوم کردن کاربرد سلاحهای شیمیایی و گزارش دبیرکل مبنی بر 61 مورد رهگیری و حمله به کشتیهای تجاری در خلیج فارس از دیگر فعالیتهای اصلی سازمان ملل بود.
7_سال 1986 (1365و1364) سال اوج استفاده سلاح های شیمیایی از جانب عراق علیه نیروهای نظامی و غیرنظامی ایران بود.
در 24 فوریه همین سال (5\12\64) شورای امنیت قطعنامه 582 را صادر کرد.
در این قطعنامه ضمن ابراز تاسف از استفاده ی سلاح های شیمیایی در جنگ، برقراری آتش بس فوری، عقب نشینی کلیه ی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی، مبادله کامل اسرای جنگ و حل و فصل درگیری از طریق راههای صلحآمیز خواسته شده است.
هشت ماه بعد در 18 اکتبر (16\7\65) شورای امنیت قطعنامه 588 را صادر کرد. این قطعنامه جدا از ابراز نگرانی از طولانی شدن جنگ و تشدید آن بر پیگیری مواد قطعنامه 582 تاکید میکرد.
در 31 دسامبر (10\10\65) 101 مورد سانحه برای کشتیها در خلیج فارس گزارش شد.
در سال 1987 (13661365) نیز تحرکات سازمان ملل و دبیرکل آن در اموری چون ابراز نگرانی از توسعه خصومتها و استفاده مکرر از سلاحهای شیمیایی و دیدار با نمایندگان ایران و عراق و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاویه و جنگ جمل
مصطفى معلّمى(1)
در جنگ جمل بنىامیّه در کنار ام المؤمنین عایشه، طلحة بن عبیداللّه و زبیر بن عوام رو در روى سپاه خلیفهى وقت، على علیهالسلام ایستادند. گرچه در منابع تاریخى و روایى تصریح شده است که عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمى ایفاء کردند، ولى کمتر کسى درصدد برآمده است تا نحوهى پیوستن بنىامیّه به اصحاب جمل را بررسى نماید. این پژوهش بر آن است که چگونگى در کنار هم قرار گرفتن بنىامیّه و اصحاب جمل را تبیین کند.
واژههاى کلیدى: جنگ جمل، معاویه، طلحه، زبیر، بنىامیّه.
جنگ جمل نخستین پیکار بزرگى بود که میان دو گروه از مسلمانان روى داد. این جنگ در آغاز خلافت حضرت على علیهالسلام در گرفت. اکثریت قریب به اتفاق مورّخان علّت برپایى جنگ یاد شده را مخالفت طلحه و زبیر با على علیهالسلام ، به بهانهى خونخواهى عثمان ذکر کردهاند. با آن که دشمنى طلحه، زبیر و عایشه با عثمان و تلاش آنان در برافروختن آتش فتنه بر ضد او امرى آشکار بود، ولى بنىامیّه به آسانى با آنان همآوا شدند و بر ضد حکومت مشروع على علیهالسلام دست به اقدام مسلحانه زدند.
دشمنى عایشه، طلحه و زبیر با خلیفهى سوم، عثمان
عایشه از نخستین کسانى بود که زبان به طعنِ عثمان گشود. او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد کفر» که بسیار معروف است.1 طلحه نیز در پاسخ به درخواست کمک از جانب عثمان، گفت: «لا واللّه حتى تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»2 بعضى از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف کسانى ذکر کردهاند که در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.3 مروان بن حکم، در نخستین اقدام جنگى در پیکار جمل تیرى به سوى طلحه رها کرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثارى بَعْدَ الیومِ».4 سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستید، باید آنان را در میان سپاه خود جستوجو کنید».5 در چنین شرایطى چه چیز موجب شد تا بنىامیه اصحاب جمل را یارى دهند؟ چرا مروان بن حکم و سایر بنىامیه به جاى شام، سر از مکه درآوردند؟ و یا چرا یعلى بن منیه، والى عثمان در یمن، اموال بیتالمال را در اختیار اصحاب جمل نهاد؟ به نظر نگارنده، پاسخ پرسشهاى یاد شده در اقدامات معاویة بن أبى سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.
نقش معاویة بن أبى سفیان
معاویة بن أبى سفیان از زمان خلیفهى دوم تا زمان وقوع قتل عثمان تقریبا مدت هفده سال در شام بدون مزاحمت هیچ رقیبى حکمفرمایى داشت. او پیوسته تلاش مىکرد تا اهالى شام با عراق و حجاز ارتباط اندکى داشته باشند.6 او مىخواست تا مردم شام، اسلام را از منظر او ببینند. معاویه آیات قرآن را مطابق با خواستههاى خویش تفسیر و تأویل مىکرد.7 و در صدد بود تا سیادت بنىامیّه را إحیاء کند، سیادتى که اسلام آن را زیر پا نهاده بود.8 تمایلات درونى او براى کسب قدرت و سلطه بر سرزمینهاى اسلامى حتّى در زمان خلیفهى دوم، عمر، قابل پیشبینى بوده است. ذهبى (د 748 ق) نوشته است: «قال المدائنى: کان عمر اذا نظر إلى معاویة قال هذا کسرى العرب».9
موضعِ معاویه در برابر شورش عمومى بر ضد عثمان
عثمان پس از مواجهه با شورش عمومى، از استانداران خویش که معاویه نیز یکى از آنها بود، درخواست کمک کرد، امّا معاویه در یارى او تعلل ورزید و پس از درخواستهاى پى در پى عثمان، او لشکرى را به فرماندهى یزید بن أسد با توصیه به عدم ورود به مدینه، گسیل داشت. ابن شَبَّه (د 262 ق) روایات متعددى آورده است که ثابت مىکند، معاویه به سپاه خود دستور داد تا در ذى خُشُب و یا وادىالقرى اردو بزنند و وارد مدینه نشوند.10 ابو ایوب انصارى در پاسخ نامهاى به معاویه نوشت: «و ما نحن و قتل عثمان، إنَّ الذى تربص بعثمان و ثبط یزید بن أسد و أهل شام فى نصرته لأنَت و إنَّ الذین قتلوه لغیر الانصار».11
معاویه با فرستادن چنین سپاهى دو خواسته را دنبال مىکرد: نخست آن که به مردم شام وانمود کند که به خلیفه یارى رسانده و در کمک به او کوتاهى نکرده است؛ دوم از همین راه اخبار حوادث مدینه را در کوتاهترین زمان به دست آورد. او پس از آگاهى از خلافت على علیهالسلام ، بىدرنگ دست به اقداماتى زد که مىتوان آن را زمینهساز پیکار جمل دانست.
اطّلاعات ما از این اقدامات از شرح نهج البلاغهى ابن أبى الحدید معتزلى (د 656 ق) حاصل شده است. ابن أبى الحدید نیز این اطلاعات را از الأخبار الموفقیات نوشتهى زبیر بن بکّار (د 256 ق) نقل کرده است. ابن أبى الحدید دربارهى میزان دشمنى معاویه با على علیهالسلام نوشته است: «... و أنا أَذکُر فى هذا الموضع خبرا رواه الزبیر بن بکّار فى الموفقیات، لِیْعلم مَنْ یقف علیه أنَّ معاویة لم یکن لینجذب إلى طاعة علىٍ علیهالسلام أبدا ولایعطیه البیعة و أنَّ مضادَّته له و مباینته ایّاه لمضادَّة السواد للبیاض لا یجتمعان».12
ذکر دو نکته را لازم مىدانم: کتاب الاخبار الموفقیات به همّت دکتر سامى مکى العانى با استفاده از دو نسخهى خطى موجود در بصره و توبینگن منتشر شده است. از آنجا که نسخههاى موجود تنها بخش اندکى از موفقیات را در بر دارند، مصحح مذکور بخشى به انتهاى کتاب اضافه کرده و آن را الضائع من الموفقیات نامیده است. اخبار این بخش اغلب از شرح نهج البلاغه ابن أبى الحدید استخراج شده است، اما خبر مذکور در اصل کتاب و در بخش الحاقى وجود ندارد؛13 نکتهى دوم اینکه ضامر بن شدقم حسینى، مؤلف کتاب الجمل (درگذشته بعد از 1082ق)، خبر مذکور را آورده است، ولى گویا منبع او شرح ابن أبى الحدید نبوده است، زیرا تفاوت قابل توجهى میان عبارتهاى آنها وجود دارد.14
به هر حال، ابن أبى الحدید به نقل از موفقیات آورده است که وقتى عثمان در محاصره واقع شد، مروان بن حکم دو نامه به شام و یمن فرستاد. محتواى نامهها اشاره به دشمنى مردم (صحابه) با بنىامیّه و درخواست یارى از معاویه و یعلى بن منیه، استانداران شام و یمن بود. او در نامه آورده بود که عثمان ستون خانهى بنىامیّه است و در صورت عدم یارى او، این خانه فرو خواهد ریخت. از جمله اعتراضاتى که مروان آن را در عداد شکایات مردم بر ضد عثمان برشمرد، واگذارى شام و یمن به معاویه و یعلى بود. با وجود این، مروان در این دو نامه آمادگى خود را براى دفاع از عثمان اعلام کرد.15 هنگامى که نامهى مروان به معاویه رسید، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند. آن گاه همچون کسى که ستمى به او رسیده است و یارى دهندهاى ندارد، خطبه خواند و فریادرس طلبید. در اثناء خطبه نامهاى دیگر از مروان به معاویه رسید که خبر قتل عثمان در آن آمده بود. مروان واقعهى قتل عثمان را در نامه شرح داده و در پایان آن نوشته بود: «... مردم خانهاش را غارت کردند، هتک حرمت نمودند، او را کشتند و همچون ابرى که باران خود را بریزد و دور شود از او دور شدند و به سوى على بن أبىطالب رفتند، همانند ملخهایى که مرتع ببینند» و براى تحریک معاویه افزوده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
جنگ روانی آمریکا علیه ایران
جنگ روانی اخیر آمریکا علیه ایران از چند منظر قابل بررسی است .
1- شایعات مطرح شده مبنی بر برنامه نظامی آمریکا علیه ایران واکنشهای شدیدی را در جامعه آمریکا و محافل بین المللی بر انگیخته است . در شرایطی که کشور های 1+5 از حرکت ایران در مسیر قانونی آژانس استقبال کرده اند ، آمریکاییها سیاستی غیر طبیعی را پیش گرفته اند . به اذعان قریب به اتفاق اصحاب سیاست تحریم ها و تهدیدهای اخیر دولت آمریکا علیه ایران فاقد فاکتورهای حداقلی عقلانیت سیاسی است . کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا طی اظهارنظری هرگونه حمله نظامی به ایران را” اشتباهی وحشتناک “ قلمداد کرد . پوتین نیز تهدید ایران را کار بیهوده ای خواند وگفت : چرا با تهدید به تحریمها و به بن بست کشاندن ، اوضاع را بدترمی کنید. واشنگتن پست در این رابطه نوشت : آمریکا بهتر است صدای خود را مقابل ایرانیان پایین بیاورد . راهپیمایی ضد جنگ مردم ایالتهای مختلف آمریکا علی الخصوص در منهتن در اعتراض به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش نشان داد که آستانه تحریک جامعه آمریکا پایین آمده است و شهروندان آمریکایی در مقابل دولت موضع گرفته اند .
پر واضح است بی عقلی جدید آمریکا در قبال ایران محصول یک نگرش انتخاباتی فاقد اجماع داخلی و خارجی است . جمهوریخواهان نومحافظه کار به منظور باقی ماندن در قدرت و پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا به هر آب وآتشی خود را خواهند زد حتی چنانچه منافع ملی آمریکا درآتش بسوزد . البته این موضوع مستلزم پشت کردن به افکار عمومی جهانی و پشت پا زدن به جامعه نخبگی آمریکا است .
آمریکایی ها هنوز بوش را برای کشته هایشان در عراق نبخشیده اند . بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها ی اسلحه سازی افزوده است .
2-هر گونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران با جواب سخت ودردناکی مواجه خواهد شد . منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد . آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد و ...
آمریکاییها نمی توانند چشمشان را بر واقعیات موجود ایران و منطقه ببندند . جنگ با ایران هزینه سنگین و جبران ناپذیری برای آمریکا دارد . ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است که می تواند بسیاری از معادلات موجود را به ضرر آمریکا به هم بریزد . بدون شک دولتمردان آمریکایی نمی توانند از کنار این موضوعات به سادگی بگذرند . از سویی فقدان یک اجماع بین المللی بر سر تهدید ایران و مشروعیت فزاینده جمهوری اسلامی در جامعه جهانی به واسطه سیاست خارجی فعال دولت نهم سبب شده است که آمریکایی ها نه تنها در موقعیت مناسبی برای اعمال سیاستهایشان نباشند بلکه انگ یکجانبه گرایی ، دردسرسازی بی جا و دروغ پردازی نیز به آنها بخورد . در این شرایط تهدید ایران از جانب آمریکا نمی تواند یک سیاست واقعی باشد . لذا این تاکتیک غیر طبیعی آمریکا را می توان تنها در قالب یک جنگ روانی برنامه ریزی شده تحلیل کرد . محصول این جنگ روانی برای بوش وتیم جنگ طلب دیک چنی در درجه اول فرافکنی شکستهای پی در پی وغیر قابل توجیه در عراق ، افغانستان ، فلسطین ولبنان است . از سویی آنها قصد دارند به واسطه این جنگ روانی حساسیت مسئولین جمهوری اسلامی را برانگیزند و با القای فضای بحران مانع از تصمیم گیری های صحیح در مواقع لازم شوند . عملکرد اخیر دستگاه سیاست خارجی کشور که در حوزه تصمیم گیری های صریح ، جدی و به دور از هر گونه محافظه کاری می توان آن را طبقه بندی کرد، در چند سال اخیر بیشترین لطمه را به دکترین یک جانبه گرایی دولت آمریکا وارد کرده است
3- بدون تردید جنگ روانی آمریکا افکار عمومی ایران را برای طی طریق قانونی خود ودست یافتن به حقوق مسلمشان مصمم تر از گذشته و منسجم تر می کند . درموضوع جابه جایی اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هم دکتر لاریجانی وهم دکتر جلیلی بر سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی در ادامه مسیر قانونی ایران تاکید کردند . دولتمردان آمریکایی با این حربه جدید تنها خود را در داخل جامعه آمریکا و محافل بین المللی منزوی خواهند کرد . فارغ از آنکه در بین مسئولان و افکار عمومی ایران نوعی حساسیت زدایی نسبت به تهدید های امریکا به وجود آمده است و سیاست اصولی و داهیانه جمهوری اسلامی ایران گفتگو و یافتن راه های جدید برای همکاری و رفع سوء تفاهمات است . جنگ روانی آمریکا علیه ایران بدون شک محکوم به شکست است . نه دولت نومحافظه کار آمریکا جسارت این را دارد که کوچک ترین تعدی به جمهوری اسلامی کند و نه ایران قدرتمند کشوری است که در مقابل تهدیدهای بی پایه و اساس آمریکایی ها کوتاه بیاید و یا واکنشهای غیر عاقلانه از خود نشان دهد . آمریکا باید در این سیاست بی مبنای خود علیه ایران تجدید نظر کند و گرنه دولتمردان کنونی آمریکا تاوان سختی را برای بی عقلی های خود خواهند پرداخت .