لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
« آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)»
آزادی، از حقوق فطری و طبیعی انسان است که خداوند متعال در وجود آدمی سرشته و آن را یکی از رسالتهای انبیا (علیهم السلام) قرار داده تا بشر را از اسارت برهانند و قانون بردگی را از بین ببرند. امیر مومنان علی (ع) این سرشتگی آزادی با انسان را به خلقت بشر مرتبط دانسته است: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ بنده دیگران مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» انسان در طول تاریخ تلاشهای فراوانی برای به دست آوردن آزادی، یعنی استیفای این حق طبیعی خویش به عمل آورده است. این تلاش آدمی محنتهای زیادی برای او به همراه داشته است. رنجها و اسارتهای زیاد، از دست دادن جوانها و ریخته شدن خونهای فراوان، بهای سنگینی بوده که بشر برای آزادی پرداخت کرده است. یکی از اهداف انقلاب اسلامی ما و رهبر کبیر آن نیز به دست آوردن آزادی بود. اما آزادیای که هدف امام و انقلاب بود از چه نوع است؟
باید پرسید آزادی چیست که آدمی برای آن، این همه فداکاری کرده است؟ دانشمندان، تعریفهای مختلفی از این واژه کردهاند که همه این تعریفها مبتنی بر جهان بینی و نوع نگرش آنان به هستی و انسان بوده است؛ یعنی عقیده آنان همگی در این تعریفها بازتاب روشن و آشکاری داشته است. نقل کلیه تعاریف موجب تطویل کلام است، اما همه آنها در دو تعریف خلاصه میشود: یکی تعریف الحادی یا سکولاریستی از آزادی و دیگری تعریف الهی.
بر اساس تعریف الحادی، آزادی حق انسان است و آدمی در نوع پوشاک، خوراک، مسکن، عقیده، رفتار و همه جنبههای زندگی آزاد است و به دیگر بیان، آزادی خواهشهای انسان است و انسان بر اساس مجموعهای از این خواستها و تمایلات نفسانی قانونمند شده و بدون توجه به امر و نهی الهی زندگی میکند؛ اما بر اساس تعریف الهی و صحیح، آزادی حقی است که خداوند برای انسان مقرر کرده و حد آن، مرزهایی است که در قوانین الهی مشخص شده است؛ به عبارت دیگر آزادیای که اسلام آن را نعمت بزرگ خداوند بیان میکند، میدان وسیعی است که تفکر و اندیشه و اساسا تمامی استعدادهای آدمی را به رشد و فلاح میرساند. هیچ یک از فیلسوفهای شرقی و غربی (سقراط، جان استوارت میل، تاماس کارلایل، فیخته، هگل، جان لاک و هرلوسکی) آزادی را مطلق ذکر نکردند؛ بلکه هر کدام با کلمهای از قبیل اخلاق، قانونمند شده طبیعت مادامی که به دیگران ضرر نرساند چارچوب دستورات و قوانین مملکتی آن را بیان کردهاند. بنابراین هیچ کس تاکنون آزادی را به معنای این که انسان آزاد هست هر کار بخواهد بکند و هر شکلی بخواهد زندگی کند و هر چه بخواهد بگوید و هر کجا بخواهد مسکن بسازد و... تعریف نکرده، چون این نوع آزادی با عقل و خرد انسانی ناسازگار است.
اهمیت آزادی
از آنجا که آزادی با ابعاد مختلفش در رشد و تکامل انسان و جامعه نقش موثری دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است و از موهبتهای الهی به شمار میرود. قرآن به آزادی عقیده و اندیشه اشاره میکند و همچنین یکی از رسالتهای پیامبران از آدم تا خاتم الانبیاء (ص) آزادی انسان از خمود و جمود و بردگی است. ائمه (علیهم السلام) هم آزادی انسان را مورد توجه قرار دادهاند. بنابراین قرآن و سنت، آزادی را جزو فطرت انسان میداند و یکی از علل انحطاط مسلمین در بعضی از اعصار را خمود و جمود فکری آنان و ناشی از نبودن آزادی ذکر میکند.
انواع آزادی
آزادی انواعی دارد: آزادی بیان، قلم، اندیشه، انتخاب همسر، شغل، مسکن و... تنوع آزادیها به تنوع نیازهای انسان بستگی دارد، چرا که انسان یک بعدی نیست؛ بلکه از ابعاد گوناگون روحی و جسمی برخوردار است. تکامل انسان به آن است که در هر یک از این عرصهها از آزادی به نحو صحیح و الهی استفاده کند و هویت انسانی خویش را رشد دهد. در کلام امام خمینی (ره) انواع آزادیها شرح و توضیح روشنی یافتهاند که اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم.
آزادی عقیده و بیان
در اسلام به آزادی عقیده تاکید شده است، زیرا از یک سو انتخاب عقیده در فضای آزاد و به دور از اجبار و اکراه، امکانپذیر است آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» گویای همین معناست و از سوی دیگر، نمایاندن اندیشه منطقی و عرضه برهان قوی، در فضای آزاد و هنگام وجود آزادی بیان میسر است. اما اساسا هر عقیدهای ناشی از اندیشه صحیح نیست؛ ممکن است منشا بسیاری از عقاید، عادتها، تعصبها و تقلید از گذشتگان باشد. این نوع عقیدهها نوعی جمود و خمود است که در این صورت قوه تفکر و اندیشه در درون انسان اسیر میشود، چنین آزادیای عقیدهای زیانبار و سهم مهلکی است برای جامعه.
امام راحل (ره) در خصوص آزادی عقیده چنین فرمود: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت مذهبی، آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است بهرهمند شوند.»
آزادی قلم
اندیشه انسان از طریق قلم و نوشتن به دیگران منتقل میشود. اگر تفکر و اندیشه آزاد است، قلم نیز باید در چارچوب شرع و منافع ملی، آزاد باشد. اسلام نه تنها محدود کننده چنین آزادیای نیست، بلکه تشویق کننده آن است. قرآن کریم، قلم را مقدس میشمارد و بدان سوگند میخورد. احادیث ما قلم دانشمندان را برتر از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
زیبایی و آراستگی ظاهر از دیدگاه قرآن
بعضی گمان می کنند همین مقدار که انسان ایمان محکم و باطنی پاک و آراسته داشته باشد کافی است و ظاهر وشکل و قیافه او هر گونه باشد عیب ندارد . چنین گمانی از نظر اسلام باطل می باشد بلکه به عکس بخشی از برنامه ها و دستورهای اسلامی مربوط به نظافت و زیبایی و آراستگی ظاهر ، قیافه و لباس و .. است . این همه سفارشات و تاکید پیرامون این مسئله اهمیت آن را در روابط اجتماعی می رساند و بیانگر آن است که اگر انسان ایمان داشته باشد نشانه ایمان او درظاهر همین آراستگی ظاهری اوست و اولین چیزی که مردم از او می بینند همین نظافت و پاکیزگی اوست . بنابراین یک فرد با ایمان ابتدا میتواند از طریق آراستگی ظاهری مردم را به سوی خود جذب و سپس با ایمانش بر آنها تاثیر بگذارد.
نکته اصلی این است که همه انسانها ظاهر آراسته و مرتب را دوست دارند چرا که یکی از حس های درون انسان ، حس زیبایی است . بنابر همین حس اگر رعایت نظافت و پاگیزگی نشود بر خلاف فطرت انسانها عمل کرده است و کسی که بر خلاف فطرت انسانها عمل می کند هیچگاه محبوب آنها واقع نخواهد شد .
پس برای اینکه رضایت همگان را جلب کنیم و نزد آنها محبوب باشیم لازم است منظم باشیم . لباسهایمان تمیز و پاکیزه باشد و ظاهری مناسب و آراسته داشته باشیم.
قران کریم می فرماید : ای فرزند آدم ! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید .... بگو چه کسی زینتهای الهی را برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است ؟1
این آیات بیانگر آن است که مسلمانان باید با پوشیدن لباسهای پاک و مرتب وتمیز و شانه زدن موها و به کاربردن عطر و مانند آنها بهره مند شوند و این نعمتها را هرگز برخود حرام نکنند بلکه از آن به نحو احسن بهره برداری نمایند .
رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند : با هر چیزی که توان دارید نظافت کنید چرا که خداوند متعال ، اسلام را بر اساس نظافت بنا کرده است و جز انسان پاکیزه و پاک وارد بهشت نگردد .
در روایات آمده شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد آیه « وَ امّا بنعمه ربّکَ فَحَدِّث» پرسید : آشکار نمودن نعمت که در آیه ذکر شده چگونه است ؟ آن حضرت در پاسخ گفت : لباسش را پاکیزه سازد ، خویش را خوشبو کند ، خانه اش را پاکیزه نماید و آستانه خانه اش را جاور و تمیز کند .2
همچنین روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در آینه می نگریست و موهای خود را مرتب می کرد و شانه می زد و گاهی درآب می نگریست و مویش را می آراست و علاوه بر خانواده اش خود را برای اصحاب نیز می آراست و می فرمود :« خداوند از بنده اش می پسندد که برای رفتن نزد برادرانش خود را برای آنها آماده کند و زیبا سازد »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
عفاف از دیدگاه حضرت زهرا(س)
روزی مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسید: «با این که این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم، وانگهی او بو را استشمام میکند». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی».
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترین کار برای زنان چیست؟» هیچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همین موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا(س) تعریف کردم، و گفتم هیچ یک از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من پاسخ به این سؤال را میدانم، و آن این است که: «خَیْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
* حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی که چه کار برای زنان برتر است، پاسخش این است که برترین کار برای زنان این است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».پیامبر(ص) فرمود: «چه کسی به تو چنین خبر داد، تو که اینجا بودی و پاسخی نگفتی؟» علی(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».
پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه تأیید او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی که به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود طلبید. فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری) ندارم.» پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِی بِهِ رأسَکِ؛ ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان».حضرت فاطمه(س) همین کار را کرد، آن گاه پیامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.
تلاشهای سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت میکرد، حجاب را پردهنشینی و انزوای زنان نمیدانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست. از این رو، در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت، به عنوان نمونه:1ـ محدّثین نقل میکنند: شخص پیامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به میان مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر کس که فاطمه(س) را شناخت که شناخت، و هر کس که او را نشناخته بداند که فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب و جان من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده، و هر کس مرا بیازارد، قطعا خدا را آزرده است».7 بنابراین، حجاب در سیره فاطمه(س) پرده نشینی نیست.
2ـ در مکّه قبل از هجرت، مشرکان به تحریک ابوجهل به پیامبر(ص) آزار میرساندند، یکی از آنها به نام «ابن زبعری» شکمبه گوسفندی را برداشت، و به طرف پیامبر(ص) انداخت، به طوری که سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود، ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،
* پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».در این هنگام حضرت زهرا(س) که در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد. روز دیگری فاطمه(س) گروهی از مشرکان را در کنار کعبه دید که جلسه محرمانهای دارند. دریافت که در اندیشه توطئه بر ضد پیامبر(ص) هستند، هشیارانه با شتاب به حضور پیامبر(ص) آمد و توطئه آنها را به پدر بزرگوارش خبر داد. و در مورد دیگر با کمال شجاعت و صلابت نزد مشرکان آمد و رگبار سرزنشش را بر ابوجهل و پیروانش فرو ریخت، و بر آن ستمگران نفرین کرد.
حضرت زهرا(س) پس از هجرت از مکّه به مدینه نیز تلاشهایی این چنین در حمایت از اسلام و سپاه اسلام مینمود، و در عرصههای مختلف حضور و نظارت داشت.
حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است. در ماجرای «مباهله» که یک حادثه بسیار مهم سیاسی و اجتماعی و عقیدتی بود و در سال دهم هجرت بین پیامبر(ص) و هیأت بلندپایه مسیحیان نماینده «نجران» رخ داد، هزاران نفر از مهاجر و انصار در صحرای مدینه اجتماع کرده بودند تا از نزدیک نظارهگر صحنه باشند، ناگاه دیدند پیامبر(ص) با فاطمه(س) و علی(ع) و حسن و حسین(ع) برای مباهله به سوی صحرا میآیند... پیامبر(ص) مطابق آیه 61 آل عمران (آیه مباهله) فاطمه(س) را همراه خود، در چنین همایش سیاسی دینی، شرکت داد. بنابراین، حجاب زنان هرگز مانع آنها برای شرکت در اجتماعات سیاسی و دینی نخواهد شد.
تلاشهای سیاسی حضرت زهرا(س) پس از رحلتپیامبر(ص)
پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و پدیدار شدن ماجرای سقیفه بنیساعده، و بیعت با ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و کنار زدن امیرمؤمنان علی(ع) از مقام رهبری، که حق مسلّم آن حضرت بود، حضرت زهرا(س) در موارد مختلف وارد صحنه شد، و به دفاع از حریم ولایت پرداخت. در ملأ عام در مسجد با خطبه غرّا، غاصبان را محکوم کرد، بیعت کنندگان را سرزنش نمود، و جانش را در این راه گذاشت، و آن چنان فعّال و جدّی به صحنه آمد، که سرانجام به شهادت رسید، و اینها و دهها نمونه دیگر نشان دهنده آن است که مسأله پوشش اسلامی، زنان را در پشت پرده محبوس نکرده که به طور کلّی از صحنه تلاشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فاصله بگیرند، اگر چنین بود، هرگز حضرت زهرا(س) از پشت پرده حجاب بیرون نمیآمد.
چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی
یکی از امور مهمّی که در زندگی حضرت زهرا(س) همواره میدرخشد، خطبه غرّای او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(ص) در ازدحام مردم است، که او با این خطبه غاصبان و خطاکاران را به محاکمه کشید و آنان را قاطعانه محکوم کرد، و از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(ع) به دفاع برخاست. چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) از خانهاش (که مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ حریم حجاب به قدری دقیق و ظریف است، که جدّا سزاوار است همگان در این مورد با نظر دقیق بنگرند، و نکتهها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن اجتماع و جوّ حاکم مورد بررسی قرار دهند. به راستی که منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(س) تابلو گویا و بسیار روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال شرکت کامل در صحنه برای سخنرانی و دفاع از حریم حق است و این همان راه اعتدال است که اسلام در همه جا به آن سفارش نموده است.
* حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت میکرد، حجاب را پردهنشینی و انزوای زنان نمیدانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست.* حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع:
عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل
چکیده
عصمت از 2 دیدگاه عقل و نقل در این مقاله بررسی خواهد شد در دیدگاه عقل 2 راه وجود دارد. راه اول راه اعتماد که تفصیلش در صفحات بعد گردآوری شده است راه دوم نیز راه تربیت است و از دیدگاه کتاب (نقل) آیههایی از سورههای ص و نساء بررسی خواهد شد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
مطلع 1
(1) ادلهی عقلی 2
1ـ الف: دلیل اعتماد 2
بـ ب: دلیل تربیت 3
(2) ادلهی نقلی 4
2ـ الف: سورهی ص آیه 82 4
2ـ ب: سورهی نساء آیه 63 4
2ـ ج: سورهی بقره آیهی 124 5
منابع تحقیق 6مقدمه
مشعل فروزان پیامبران، آسمان انسانیت را روشن کرد و تنها هراز چندگاهی ابر جهالت و غمام ضلالت، مانع آن فروغ و رداع آن طلوع گردید. نحس هر زمان که دستان پلید ضلات و جهالت به هم برآمد و این دو پدیدهی هستی کنار هم آمد، تیرگی و گمراهی سایهافکن شد و غلظت غبار و تراکم دود ضلات مانع رویت جمال پیامبران گردید و گاهی که ظهور و طلوع نور پیامبران کاملتر شده و موانع به کناری رفت، هدایت و بهرهگیری بیشتر نمود داشت اما حقیقت عصمت پیامبران چیست؟ منشاء پیدایش آن کدام است؟ مراتب و درجات آن چگونه است؟ و سرانجام، میدان حضور و حضیرهی ظهور و ترانهی بروز وحی تا کجاست؟
مطلب این مقاله در مورد عصمت پیامبران از طریق کتابالله عزیز و گفتههای ائمه و عقل بشری اثبات میشود.
مطلع
عصمت پیامبران از 2 راه اثبات میشود از راه دلیل عقلی و دلیل نقلی. عنصر محوری نبوت را 2 چیز تشکیل میدهد یکی قانون که همان وحی است و دیگری آورندگان وحی که پیامبران عظیمالشان هستند که ما در این مقاله به بحث عصمت این آورندگان کلامالله میپردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مقدمه
افسانه زندگی زن را غالباً در ادبیات لطفیف و شورانگیز عاشقانه خوانده ایم که این وجود هستی بخش و الهام انگیز در تاریخ هنر و ادبیات هر قوم و ملتی از دیر باز محبل و انگیزه عشق و الهام و آیت لطف و ایثار پروردگار بوده است هم در قالب پدیده های لطیف زنانه و هم در تجلی عواطف پر مهر مادراند .
نمودار زیبایی خلقت زن در ورای دنیای رویائی هنر ، وجود حسی و ملحوس او در خلاف جهت عشق و قداحست هنری مورد بی مهری و ستم و کم توجهی اطرافیان خود قرار گرفتند ، در حالی که همیشه کوله بار سنگین شفقت های زندگی را به دوش می کشید و سنگ زیرین آسیا بوده است . قرن های متمادی زن رامانند گوهر پر بهایی از بیم دستبرد نامحرمان در لایه ای از اختفا و اختناق نهان کرده اند . طوری که راه نفس کشیدن و هر گونه حرکت ارزنده را براو بسته اند .
چه در دنیای قدیم که همانند بردگان ، راه نجاتی نداشت و چه اکنون در دنیای جدید علم و دانش و فرهنگ پیش رفته زمان ، هنوز در عرصه جامعه در تظاهرات هنری و عشق و فداکاری که پرتو واقعی نهاد اوست راه به جایی ندارد و به روال گذشته نقشی در فرم یک زن خدمتکارو مطیع و آشپز و در قالب یک زن بسیار ساده و معمولی هنری و نمایی بر صحنه ندارد .
اختلاف حقوقو زن و مرد در اسلام
1 ـ اختلاف حقوق زن و مرد :
سخن گفتن از وضع زن در نیم قرن اخیر و اشاره به حقوق زنان و در این دوران که جامعه ما در دست دگرگونی ها و تحولاتی بوده است تا حدی از نظر کلمه مناسب نمی باشد زیرا در هر جامعه زن ومرد در همه تحولات زیر بنای آن به هر نحو با هم شریک و سهیم بوده و سرنوشت واحدی داشته اند و د رکلمه نهادهای فرهنگی ، سستی و سیاسی و خانوادگی و مشکلات اقتصادی با همه دشواری ها و فراز و نشیب های آن با هم هم دوش و همگام بوده اند .
2 ـ زن گوهر پر بها :
قرن های متمادی زن را مانند گوهر پر بهایی از بیم دستبرد نامحرمان در لایه ای از اختفا و اختناق نهان کرده اند طوری که راه نفس کشیدن و هر گونه حرکت ارزنده را بر او بسته اند .
چه در دنیای قدیم که همانند بردگان راه نجاتی نداشت و چه اکنون در دنیای جدید علم و دانش و فرهنگ پیش رفته زنان ، هنوز در عرصه جامعه در تظاهرات هنری و عشق و فداکاری که پرتو واقعی نهاد اوست راه به جای ندارد و به روال گذشته نقش در فرم یک زن خدمتکار و مطیع و آشپز در قالب یک زن بسیار ساده و معمولی هنری و نمایی بر صحنه ندارد .
3 ـ انسان در پی کسب حقوق اولیه :
انسان در پی کسب حقوق سیاسی و امتیازات اجتماعی در خور لیاقت و شایسگی و نیز آزادی های عقیدتی و سیاسی است کـه متـاسفـانـه قرن های متمادی ، این همه در خلاء قرار در افتد ودر نتیجه زیاد اعتراض و پرخاش علیه این محرومیت ها فضای هر جامعه را پر کرده و موجب دگرگونی ها و آشوبی شده که امروز به صورت یک انقلاب همه جانبه در هر جای جهان بروز کرده است .
می دانیم که زنان در هر جامعه ، همپا و همتای مردان در کشاکش تنگاها و دشواری های اقتصادی با مرد سهیم و شریک بوده اند فی المثل اگر در هر جا ظلم و بیداد و ستمگری و فقر و نابسامانی حکومت می کرده ، زن و مرد هردو با هم درگیری داشته و به هنگام بیداد و خود کامگی های حکومت ها متفقاً در آتش ستم و استبدادی زمامدار وقت سوخته و گرفتار آمده اند .
4 ـ همکار ی زنان و مردان درایران :
در کشور ما ایران در برابر استکبار جهانی در همه جنگها و ستیزها ، زنان مبارز و با شهامت و از جان گذشته مانند جنگاوران در صفوف مجاهد ین و مبارزین سلاح بدست گرفتند و در کوی و برزن همه جا دوش به دوش برادران خود در زیر رگبار مسلسل و سپیده دمان ، در برابر جوخه آتش قرار گرفته و جوانان و عزیزان خود را در راه نیل به آزادی و رهایی از مظالم ستم پیشگامان به خاک سپرده اند و مسلماً به همین گونه در تمام رنج ها و نابسامانی ها و بی بهره بودن از هرگونه مزایای زندگی و انسانی زیر فشار یوغ و ستم و غارتگری و استعمارگران هر دوران ، زنو مرد هر دو متلاشی و سرکوب شده اند .
5 ـ چه موقع زنان از حقوق خود بهره مند خواهند شد :
آن گاه که ریشه ی مظالم در همه اکناف جهان خشکیده شود ، و همه انسا ن ها حداقل زندگی روزانه خود دست یابند وآن زمان که به جای این خلاء طبیعی ، در همه جامعه های بشری برابری و برادری حکم فرما شود و تعادلی در ارکان زندگی ، وجود آید ، با اجرای قوانین عادلانه و فراگیر ، در آن هنگام است . که زنان نیز مانند مردان ازهمه حقوق طبیعی و حیاتی خود بهره مند خواهند شد و در آن جامعه مقام انسانی و ارزشمند زن نیز چون مردان با در نظر گرفتن مساعی و جهش او د رپی گیری انقلاب و وقولات نور خود به خود مشخص و ارزیابی خواهد شد .
6 ـ وضعیت زن ایرانی در حکومت سابق (( شاهنشاهی ))
انتصابات حکومتی سابق که شاید بیشتر در جهت تبلیغات سیاسی آن زمان هم بودگروهی از مشکلات خانوادگی توده عظیم زنان کشور به خصوص زنان درمانده فقیر نگشود . و گواه آن ، دعواهای پر شور شر در دادگاههای حمایت خانواده و در بوری های زنان و کودکان بی سرپرست ونابسامانی زندگی زنان در اثر طلاق و ازدواج مکرر و نامناسب خصوصاً در شهرهای دور افتاده و روستاها بود که زنان در خانواده برای مردشان حکم گاو و گوسفند را داشتند .
7 ـ مذهب و عقب راندن زنان
در گذشته ، اغلب ممنوعیت ها و سخت گیری ها سنتی و مذهبی را برای عقب راندن زنان بهانه قرار می دادند در حالی که ریشه ی این ستم زدگی رادر مذهب نمی توان یافت زیرا مبنای کلیه مذاهب مبتنی بر عدالت و مساوات و برابری همه افراد آدمی ، اعم از زن و مرد و سفید و سیاه هر قوم و ملت و نژادی قرار گرفتند که بر سعادت و آسایش تمامی افراد بیشتر استوار است .
8 ـ تساوی زن ، مرد در اسلام
دیانت مقدس اسلام تبعیضی را روا نداشت ودر همه جا زن ومرد را یکسان مورد خطاب و تکلیف قرار می دهد حتی در عبادت و احکام به حکم آیه قرآن : آنان را گرامی تر می دارد که د رمقام تقوا و پرهیزکاری مرتبتی بالاتر داشته باشند .
9 ـ امام خمینی و نقش زن
امام خمینی پیشوا و رهبر کبیر انقلاب همواره در سخنان روشنگرانه خود اشاره به مبارزات و جهاد زنان نموده و بیان می کردند که ما انقلاب خود را مرهون همت زنان می باشیم که حتی در دوران جنگ هم ، همه گونه ا زخود ایثار و فداکاری نشان دادند و به سهم خود مردانه مبارزه کردند .
دلایل عقب ماندگی زنان در قرون
1 ـ جلوگیری از رشد فرهنگی و آگاهی زمان :
جلوگیری از رشد و فرهنگی و آگاهی زن به هر دلیل ، خواه به جهت استثمار و سرکوبی زنان در جهل و نادانی و حکومت مرد سالاری در خانواده و اطاعت کورکورانه و نداشتن هیچ گونه حقی د رخانواده از حیث دارایی و درباره فرزند که در اثر همین نا آگاهی و بی سوادی در طول تاریخ ، از حیطه وجود انسانی برکنار بود ، و سواد آموزی و درس خواندن را برای او گناه می دانستند .
2 ـ استدلال زنان از نظر اقتصادی :
جهت اقتصادی زن در خانواده و این که بتواند روی پای خود بایستد و همیشه جیره خوار ونان خور مرد باقی بماند و در شرایط منحنی زندگی به دست نیازش به سوی مرد دراز باشد واین فقر اقتصادی و گرانی از بی سرو سامانی و گرسنگی و از طرفی جهل و بی سوادی به طرف آسایش فریبنده ای هم چون خرافات پرستی و سحر و جادو متمایل گردد تا بتواند به هر حیله و نیرنگ ، مهر و عطوفت مردش را به عنوان حامی و سایه ، بالای سر خود داشته باشد .
3 ـ ازدواج زود رس دختران
ازدواج زود رس دختران در بعضی خانواده ها به خصوص روستاها به هر چه باید زودتر دختر را به خانه شوهر بفرستند تا سر بار خانواده نباشد و به اصطلاح شرش را ا زخانه کم کنند وتنها پسر را کمک اقتصادی است و می تواند نان آور خانه باشد نگه دارند و به این طریق دختران خردسال ونابالغ از دوران بچگی بدون هیچ گونه آگاهی ، در خانه شوهر با هزاران سختی مواجه می شوند ومانند یک ماشین جوجه کشی دچار زایمان های متعددی و خطرناک می شوند و در نتیجه دوچار انواع بیماری و پیری زودرس می گردند .
(( مشخصات طبیعی و استعداد زن ))
1 ـ زن در مسیر تحول و تکامل جبری
در مسیر تحول وتکامل جبری زنان دگرگونی های مختلفی در وضع فرهنگی و اجتماعی زنان رخ می دهد . اما این دگرگونی ها در همه جای دنیا یکسان نیست به طوری که می توان گفت قبلاً در کشورهای اروپا و آمریکا و سپس در سیستم سوسیالیستی ، زنان بیشتر در مسیر این آثار قرار گرفتند و به موازات مشکلات اقتصادی و فشار زندگی وارد معرکه و کارزار زندگی شدند و از نیروی خود حداکثر استفاده راکردند ولی در ممالک شرق این تحولات به جهاتی به کندی صورت گرفتند و زنان این سرزمین قرن ها ی متمادی در گرو سنت و تعصب و رسوم گذشتگان و د رمیان چهار دیواری خانه و حرمسراها محبوس و زندانی مردان بودند.
2 ـ نظر مردان ممالک شرقی در مورد زنان
این گروه ادعا می کردند که زن هیچ گونه لیاقت و کارآیی انسانی ندارد تا متوجه حقوق خود شود و قادر نیست در هیچ کاری با مردان به رقابت بپردازند و معتقد بودند که زن با قوای فکری ناقص اگر در اجتماع ظاهر شود چون هنوز راه را از چاه نمی شناسد و ممکن است به طرف بدبختی و انحراف روی آورد .
3 ـ حفظ مشخصات طبیعی و خصوصی زن
در این زمان که بر مبنای اصول عقیدتی اسلام ، حقوق زن ومرد از نظر انسانی یکسان در نظر گرفته شده بازهم ضروری است که مشخصات طبیعی وخصوصی زن حفظ شود یا حد تعادل و تناسبی بین سیرت زنانه و خوی مردانه برقرار شود چرا که اگر این تعادل برقرار نباشد نظام زندگی اجتماعی مختل شده ووظیفه خصوصی هر یک از میان می رود و بسیار دیده شده که اشغال زنان به کاری که خلاف روحیه و اقتصادی جسمانی وعاطفی آنان باشد نتایجی ثمر بخش به بار نیاورده و زیان بخش بوده است .
4 ـ عقیده تاگور درباره ی عواطف و آزادی زنان
تاگور در اغلب آثار خود صورت های مختلفی از احساسات و آمال زن را بیان می کند ، آزادی نامحدود زن را حضر به حال او می داند و امیال و عواطف او را در حد اعتدال سزاوار پرستش می شمارد و عقیده دارد که طبیعت زن طوری است که چون عاطفه او بیش از حد اعتدال رو به جنبش آورد او را از آنچه باید باشد دوری می کند روح زن مانند رودخانه است که چون جریان آن ساکت و آرام باشد قوه مفیدی است ولی چون طغیان کند و به هیجان آید جزویرانی کاری ندارد .
5 ـ عقیده جامعه سوسیالیستی در مورد زنان :
کشورهای سوسیالیستی عقیده دارند که زن را از هر حیث می توان مانند مرد تربیت کرد و از نیروی بدنی او نیز حداکثر استفاده را به نفع تولید و اقتصاد به دست آورد و معتقدند که تفاوت توان روحی و جسمی مرد و زن در اثر تلقین و تربیت اولیه است بنابراین دختر را هم باید از بدو تولد مثل پسر تربیت کرد و به ثمر رساند .
6 ـ نظر نویسنده درباره تفاوت طبیعی و غریزی زن و مرد :