لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
اصول سیاست فرهنگی جمهوریاسلامیایران
(مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی)
پیشگفتار
مفهوم سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم تازهای است که از حدود چهار دهه قبل در کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. نگاه به فرهنگ بعنوان یکی از زمینههای اصلی توسعه و امکان مدیریت فرهنگی برای تغییر در عناصر فرهنگی و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و توجه به نقش دولتها در برنامه ریزی فرهنگی بستر مناسبی برای شکلگیری مفهوم سیاست فرهنگی بوجود آورده است. سیاست فرهنگی نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر مسؤلان و متصدیان امور در تشخیص، تعیین و تدوین مهمترین اصول و اولویتهای لازم و ضروری در فعالیت فرهنگی میباشد و راهنما و دستورالعملی برای مدیران فرهنگی خواهد بود. یکی از برجستهترین فعالیتهای شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سالهای گذشته، تهیه و تنظیم اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در مجموعهای شامل اهداف، مبانی، اصول و اولویتها است که در جلسات متعدد با حضور اندیشمندان، مسئولین، دست اندرکاران و کارشناسان فرهنگی مورد بحث و بررسی و تنظیم قرار گرفته است. مجموعه حاضر «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» است که توسط دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه شده است. بدون تردید کارآیی سیاست فرهنگی هنگامی است که به زبان برنامه و در قالب برنامههای فرهنگی به اهداف میانی، کمی و خط مشیهای اجرایی تبدیل شود. امید است این مجموعه ارزشمند سرلوحه برنامهریزی و فعالیتهای فرهنگی قرار گیرد و در مسیر تحقق سیاستها ارتقاء و تعمیق یابد.
احمد مسجدجامعیدبیر شورای فرهنگ عمومی
مقدمه
پدیدآورنده و حافظ فرهنگ بشری مردماند. اما این نقش اساسی گاه میتواند حرکات نامنظم، ناهماهنگ و پراکنده و گاه کاملاً منظم، منسجم، برنامهریزی شده و هدایت یافته باشد.
در طول تاریخ بشری هر گاه دولتها و سازمانهای رسمی از مسیر فرهنگی مردم جدا افتاده و برای خویش سیر و سیاستی دیگر اعم از غیر مردمی و ضد مردم داشتهاند به خصوص هر گاه مردم به دلایل متعدد جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، روحی و نظایر آن از تشکل و تعامل فرهنگی دور و پراکنده شدهاند، فرهنگ لاجرم سیلان و جریان مطلوب و کمال یافته خویش را کم و بیش از دست داده و چه بسا به انقطاع و گسیختگی مبتلا شده است. در این صورت انسان نتوانسته است از بار فرهنگی و بنیه عقلانی خویش در هیأت اجتماع و به نحوی که مقتضای روح جمعی است حداکثر بهرهبرداری را به عمل آورد و در استحصال و استخراجذخایروجوددرحداعلا،توفیق یابد. ظهورانسان در هیأتوحیثیتجمعی خویشبهقدریمهمومؤثراستکهامامخمینیرضواناللهعلیهدراینبابمیفرمایند:
«اگر انسانها در کلمه مبارکهالله مجتمع شدند و همه بتها را شکستند به همه مقصدهای عالی میرسند ... ما تجربه کردهایم... که آن وقت که توجه به خدای تبارک و تعالی مجتمعاً نداشتیم ولو یکی یکی هم داشتیم نتوانستیم کاری انجام بدهیم...»
در جهان امروز که نقش و نیروی اجتماعی فرهنگ نسبت به گذشته به مراتب افزونتر شده است، ضرورت هماهنگی و همسویی صاحب نظران و کارشناسان و برنامهریزان هر کشور با نیازهای فرهنگی جامعه نیز بیشتر احساس میشود. جامعه رشید جامعهای است که بتواند نیازهای فرهنگی خویش را در رهگذر حیات و حرکت اجتماعی بازشناخته، از تظاهرات و تمایلات کاذب یا گذرا تفکیک کند و قدرت پاسخگویی به این نیازها و بهرهگیری از آنها را در جهت رشد و کمال معنوی و مادی دارا باشد. شرط لازم برای تحقق چنین مطلوبی آن است که در هر کشور زمامداران اصولگرا و واقعنگر بتوانند به منظور همراهی با جریان عظیم و عمیق و اصیل فرهنگ در جامعه حداکثر بهرهگیری از دریای لایزال اراده و ایمان معنوی و الهی مردم به طور هماهنگ و همسو سیاستگذاری و برنامهریزی کرده، اهم محورهای لازم برای این حرکت را تشخیص داده و تعیین کنند.
سیاست فرهنگی دراین جهت و در این مسیر است که تدوین میشود. سیاست فرهنگی در حقیقت همان توافق رسمی واتفاق نظر مسؤولان و متصدیان امور در تشخیص، تدوین و تعیین مهمترین اصول و اولویتهای لازمالرعایه در حرکت فرهنگی است. سیاست فرهنگی را میتوان اصول راهنمای کارگزاران فرهنگی و مجموعه علایم و نشانههایی دانست که مسیر حرکت را نشان میدهد. به عبارت دیگر، نوعی دستورالعمل فرهنگی است که روشنگر حرکت است. بسیاری از نقاط کور و نکات مهم اما مبهم به مصداق اینکه گفتهاند «خود، راه بگویدت که چون باید رفت» در حین حرکت و در اثنای کسب تجربه است که روشن خواهد شد. بنابراین سیاست فرهنگی در همه موارد لزوماً گویای نکات بدیع و بیسابقه و غیرمکشوفه نیست؛ معاهدهای است که سلسلهای از اولویتها و اصول و فروع یک حرکت فرهنگی را «رسمیت» میدهدو همفکری و هم جهتی را با همکاری و هماهنگی توأم میکند.میثاقی است ملهم از آرمانها و اعتقادات، ناظر بر تجربهها و واقعیات، محدود به ظرفیتها و امکانات، توجه به آینده و اهداف بعید و قریب، که به هر حال در ظل و ذیل قانون اساسی قرار گرفته است.
مسؤولان، متصدیان و همه مراجع ومراکز فرهنگی وابسته به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران، مجریان و مخاطبین سیاست فرهنگی کشور دردرجه اولاند. سایر افراد و جمعیتها نیز لازم است با درجات و نسبتهای مختلفی که دارند و این امر از شأن اجتماعی و نیز نوع و نحوة فعالیت فرهنگی آنها ناشی میشود به تناسب مورد،باموادومفاداینسیاستفرهنگیبرخوردداشتهونقضکنندةآن نباشند.
توجه به نکات ذیل در خصوص سیاست فرهنگی کشور ضروری است.
- سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در کلیه شؤون فردی و اجتماعی کشور اصل و پایه و مبنا قرار گرفته است. بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتاً انقلاب فرهنگی است و اگر نگوییم همه اختیارات و امکانات، قدر مسلم این است که میتوانیم بگوییم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اقتصاد ، سیاست و تکنولوژی اطلاعات
پیشرفت سریع تکنولوژی اطلاعات جنوب شرق آسیا در سال 1997 با آشفتگی شدیدی مواجه شد . این سالی بود که پیشرفت معجزه آسای مالی آسیایی ها از مسیر خارج شد ، و مانند یک مارپیچ بحران اقتصادی از یک کشور به سرتاسر شرق و جنوب شرق آسیا حرکت نمود . ضعف در اقتصاد کره ، ژاپن ، و تایلند به خوبی قابل استناد است ، و به نظر می رسد هر یک از کشورها سرسختانه تلاش می کنند تا مسائلشان را پوشش دهند . نهادهای مالی در این کشورها و تعدادی دیگر از کشورهای آسیایی بواسطه ی وام های بدون برنامه ضعیف شدند ، شکست در جنبش اقتصادی ، اطمینان سرمایه گذاران را از بین برد . یکی از دلایل بر انگیزاننده بحران تمام عیار ، کاهش نرخ Thai Bhat در ماه جولای بود . و در ماههای متعاقب بعدی ، این کاهش بسیار پیش رونده بود . اندونزی یکی از کشورهای درگیر در این ضربه ی سخت بود ، کشوری که در آن ارزش Rupiah (واحد پول اندونزی) در برابر پول های رایج بین المللی عمده کاهش نرخ سختی داشت .
در سرتاسر جنوب شرق آسیا ، فرضی وجود دارد مبنی بر اینکه ثبات حکومت به پیوستگی رشد " ثروت و در آمدهای شخصی شهروندان " وابسته است . این عقیده در انحطاط اقتصادی از سال 1997 تا سال 1998 به خوبی مورد آزمون قرار گرفت و ثابت شد . ممکن است چنین فرض شود که انتقال حکومت در تایلند و اندونزی به مثابه پی آمد مستقیم یا غیر مستقیم مشکلات مالی ، بوده است . از این دو ، مورد قابل توجه تر اندونزی است که در آن رییس جمهور سوهارتو پس از سرنگونی سوکارنو از سی سال قبل قدرت را در دست گرفت . البته ، در انحطاط دولت سوهارتو عوامل دیگری بجز رکود اقتصادی نیز موثر بود .
اوضاع سیاسی اندونزی در سال 1998 بعد از انتخاب بی جی حبیب در ماه ژانویه که نشان از فساد رییس جمهوری سوهارتو داشت ، بسرعت رو به انحطاط رفت . در ماه های بعد ، اعتراضات دانشجویی در شهر های اصلی ، مخصوصاً جاکارتا تشدید شد . در خلال این اغتشاش ، اینترنت توانایی تعیین کننده ای را در ارتباطات بین مخالفان و معترضین موجب شد . در دوازدهم می همان سال زمانی که 5 دانشجو بوسیله ی پلیس در اعتراضات دانشگاه تریساکتی کشته شدند ، اغتشاش اوج گرفت . عواقب بعدی این امر ، تظاهرات در اطراف کشور بود که خشونت بیشتری تولید کرد ، و در پانزدهم می وقتی بیش از 500 تن از معترض کشته شدند شورش به نهایت رسید ( “Indonesia awakes,” 1998). و بدینسان سوهارتو به عنوان چهره ای خونریز معرفی و غیر قابل دفاع شد ، و در بیست و یکم می 1998 ، دولت وی سقوط کرد .
در یافتن پاسخ به بحرانی مانند انتقال قدرت اندونزی ، رسانه های رادیو و تلویزیون جنوب شرق آسیا خود را در تکنولوژی نوین کامپیوتر مستغرق یافتند . تکنولوژی های دیگری مانند شبکه های خبری تلویزیون ماهواره ای ، ویدئو ، ویدئو سی دی ها ، دی وی دی ها ، و تلویزیون های کابلی در خلال دهه ی 1970 و 1980 گسترش زیادی داشت . اما گسترش اینترنت ،چالش غیر مترقبه ی بزرگی را در بازارهای سخن پراکنی ارائه نمود که بسیار فراگیر تر از معمول بود . در حالی که حکومت ها جریان اطلاعات را در حریم هایشان کنترل می کردند ، امکان کنترل تگنولوژی جدید به همان شیوه ی گذشته نبود . نیروی اپوزیسیون اندونزیایی ، در بهره برداری از اینترنت متخصص بود . آنها دریافتند که اینترنت گنجایش عظیمی برای ارتباطات در سرتاسر مجمع الجزایر را موجب می شود . اپوزیسیون ضد سوهارتو از اتاق های گفتگوی اینترنتی ، پست های ایمیل ، و وب سایت ها در مبارزاتشان برای بیرون راندن حکومت از قدرت استفاده کردند . این ابزارهای ارتباطی از حکومت اتوریته ای که در نهضت عمومی مصاف با رژیم جاکارتا فاقد منزلت بود ، توانایی بیشتری داشت . مقابله تنها از سوی مدعیان جدید حکومت صورت نمی گرفت ، این نهضت همچنین متشکل از گروههایی بود که برای استقلال و خودمختاری از حکمت مرکزی اندونزی تلاش می کردند . برجسته ترین استقلال طلب ها در استان های آسه ، تیمور شرقی و ایرین جاوا مبارزه می کردند .
اما اینترنت فقط بوسیله ی گروه های اپوزیسیون و طرفدارانشان استفاده نمی شد ، شهروندان معمولی از رشد پر شتاب توانایی های وابسته به اطلاعات و سودمندی در وضعیت سیاسی بنیاد نهاده شده بر مبنای آن تهییج می شدند . شاید مهمترین و بانفوذترین کانال اطلاعاتی اینترنتی در اندونزیUS-based Indonesia و فضای ایمیل " apakabar " باشد . این فضا توسط شخصی به نام T. Basuki راه اندازی شده بود که به مثابه عاملی برای " کمک به آگاهی اجتماعی اندونزیایی ها در نیاز برای تغییر و تشویق کننده مباحثات باز و دموکراتیک بر روی مسائل" بود (Pabico, 1999) . البته صحت گزارش ها اغلب مشکوک بود . توصیفات نامنظم ناظران نبایستی چندان معتبر باشد ، و قضایایی دیگری نیز وجود داشت ، از جمله افسانه های منتشر شده در خلال "نت" که کاملاً به جهت بهره برداری های سیاسی انجام می گرفت .
در تحولات سیاسی کشور اندونزی نقش حیاتی بازی شده توسط اینترنت یگانگی نارضایتی بود ، برای اندونزیایی ها اهمیتی نداشت که آنها کجا زندگی می کردند . وضعیت جغرافیای جزیره ای اندونزی ، معمولاً عملکردی بازدارنده در برابر کنش هماهنگ سراسری است ، اما اینترنت آنها را با همدیگر هماهنگ کرد و نه تنها مردم پراکنده سرتاسر مجمع الجزایر را ، بلکه حتی آنانی که در خارج زندگی می کردند نیز در پیوستگی نزدیکی قرار داشتند . یکی از چنین اشخاص ساکن در خارج Abigail Abrash بود ، یک اندونزیایی که به استخدام Robert F (مجمع یادبود کندی برای حقوق انسانی در واشینگتن ، دی سی) در آمده بود . وقتی پریشانی و خشونت در جاکارتا مشکلاتی برای کنترل رویدادها بوجود آورد ، او بدون تاخیر به ایالات متحده آمده بود . هنگامی که گزارشگران ، گزارش های رسانه های خبری در مورد میل لیست های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
فصل پانزدهم قدرت،سیاست و تحول سازمان
استاد :
دکتر حسینی
ارائه کنندگان :
سالار تحریریان پرواز کریمی
قدرت و سیاست واقعیتهای مسلم زندگی اجتماعی و سازمانی هستند و فرد برای مؤثر بودن در سازمان باید بخوبی آنها را درک کند. برای ایجاد تحول در سازمان هم به دانش و مهارت در عرصه قدرت و سیاست نیاز است و به قول وارنر برک(worner burke ) هدف تحول ایجاد تعبیر است و برای ایجاد آن باید ازقدرت استفاده کرد.
قدرت چیست
از قدرت تعاریف متعددی ارائه شدهاست از جمله به عنوان توانایی تأثیرگذاری بر دستاوردهای سازمانی عناصر مشترک تعاریف قدرت :
عمل یا توانایی تأثیرگذاری بر دیگران
تأثیرگذاری تعامل اجتماعی بین دو یا چند طرف
نتایج مورد توجه یک طرف نسبت به طرف دیگر
قدرت ممکن است شکلهای متعددی از جمله مثبت و منفی داشته باشد.
مثالهایی از کاربردهای مثبت قدرت
رهبری ، تأثیرگذاری، تشویق ، ترغیب
مثالهایی از کاربردهای منفی قدرت
تخریب ، اجبار ، صدمه ، زورگویی
قدرت نه خوب است و نه بد هرچند به گفته لورد آکسون قدرت میل به فساد دارد اما بسیاری از مشکلات قدرت برخاسته از اهداف صاحبان قدرت و ابزار مورد استفاده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
ارتباط ورزش و سیاست
جدایی بازیهای المپیک از سیاست هرگز امکانپذیر نبوده است ....
واژههای والا همیشه گروگان سرنوشت هستند. مقامات بازیهای المپیک مباهات میکنند که این بازیها «همیشه مردم را در صلح گردهم آوردهاند تا به اصول اخلاقی جهانی احترام بگذارند.»
اما تاریخ خلاف آن را نشان میدهد. تحریم المپیک، این بازیها را در سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ برهم زد. در سال ۱۹۶۸ دو دونده دوی سرعت آمریکا روی سکو به جنبش حمایت از حقوق سیاهپوستان ادای احترام کردند.
اکنون چین که میزبان بازیهای المپیک در ماه اوت است متوجه میشود شعار المپیک پکن «یک جهان، یک رویا» بیش از آنکه بر مبنای حقیقت باشد متکی بر امید و آرزو است. استیون اسپیلبرگ، کارگردان آمریکایی، از تبلیغات هنری مراسم افتتاحیه و اختتامیه انصراف داده است: او میگوید چین باید برای متوقف کردن کشتوکشتار در دارفور بیشتر تلاش کند. در چهاردهم فوریه یک گروه از برندگان جایزه نوبل و ورزشکاران نیز در نامهای به روزنامه انگلیسی ایندیپندنت همین موضوع را عنوان کردند.
از سال ۲۰۰۱ که پکن حق برگزاری بازیهای المپیک را به دست آورد، چین میدانست که دوران سختی را در پیش دارد تا مانع مخالفان سیاستهای حقوق بشر چین از سوء استفاده سیاسی از این رویداد شود. چین در سال ۲۰۰۶ زمانی که آقای اسپیلبرگ وارد صحنه شد بسیار خرسند شد. اما در کمال تعجب چین، عملکرد این کشور در خارج بهخصوص در سودان، کانون غضب هالیوود در آستانه بازیهای المپیک شده است.
چین با خشم به آنچه تلاش برای «سیاسی کردن» المپیک میخواند واکنش نشان داده است. اما به تازگی به علت تلاشهای فعالان سیاسی همچون میافارو هنرپیشه آمریکایی، برای نشان دادن این بازیها به عنوان «المپیک نسلکشی» به علت کشتارها در سودان، برافروخته شده است. چین میزان فراوانی از نفت سودان را میخرد و به این کشور اسلحه میفروشد. فعالان سیاسی میگویند این امر مشارکت در کشتار سازماندهی شده توسط دولت است که دارفور را تباه کرده است.
چین برای منحرف کردن چنین اتهاماتی، کمی از امتناع معمول خود در مورد درگیر شدن در مسائل سیاسی دیگر کشورها تغییر جهت داده است. دیپلماتهای غربی چین را به دلیل کمک به متقاعد کردن سودان برای پذیرش هیات حافظ صلح سازمان ملل در این کشور تحسین میکنند. اما این امر آقای اسپیلبرگ را راضی نکرده است. گرچه «سیاستزدگی» بازیهای المپیک رد میشود، اما این بازیها از اهمیت سیاسی بالایی برای چین برخوردار هستند. دوره بازیهای المپیک در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک پیشبینی ورزشی از جنگ سرد بود؛ اکنون رهبران چین میخواهند کشورشان را به عنوان یک قدرت جهانی مورد احترام نشان دهند و دیگر خاطرات کشتار تظاهرکنندگان مدافع دموکراسی در سال ۱۹۸۹ در پکن را تکرار نخواهند کرد. (آنها میخواهند در صدر جدول مدالها قرار بگیرند.) جورج بوش گفته است او نیز در پکن خواهد بود.
اما به سکوت وادار کردن فعالان سیاسی کار دشواری خواهد بود. اگر یکی از مهمانان حرف نسنجیدهای بزند، چه؟ قوانین اجرایی المپیک ورزشکاران را از برگزاری «نظارت» سیاسی در محل برگزاری بازیهای المپیک منع میکند. اما در هفته گذشته پس از انتقادهای بسیار، انجمن المپیک انگلستان اعلام کرد در حال تجدیدنظر در مورد تصمیمی است که از اعضای تیم خود میخواهد از اظهارنظر در مورد مسائل حساس در طی بازیها خودداری کنند. به هر حال سیاست از راهی وارد خواهد شد.
سیاست و ورزش
بین ورزش و سیاست و یا به عبارت بهتر بین سیاستمداران و ورزشکاران نقاط اشتراک زیادی وجود دارد ، کارهایی در بین ورزشکاران انجام می شود و یا در عالم ورزش و جود دارد که که مشابه آن نیز در میان سیاستمداران هست و یا در عالم سیاست وجود دارد و بالعکس . اینکه کدامیک از دیگری این کارها را آموخته اند معلوم نیست ، آنچه مسلم است گاهی اوقات وقتی به رفتار سیاستمداران نگاه می کنی به یاد ورزشکاران می افتی و وقتی به رفتار ورزشکاران نگاه می کنی نا خودآگاه به یاد سیاستمداران می افتی !
در دو برنامه ی تلویزیونی که دیروز و امروز از تلویزیون پخش می شد ، نا خودآگاه رابطه ی بین سیاست و ورزش در ذهن تداعی می شد:
برنامه ی اول :
پس از بازی تیم فجر شهید سپاسی در برابر تیم سایپا که با نتیجه 1بر 1 خاتمه یافت ، یکی از خبر نگاران از مربی سایپا(علی دایی) سوال کرد که نظرتان در باره بازی تیم فجر چه بود ؟ علی دایی هم در پاسخ گفت : « تیم فجر حرفی برای گفتن نداشت » دیشب در برنامه ورزش شبکه ی استان فارس ، مجری برنامه نظر مربی تیم فجر ( غلامحسین پیروانی ) را در باره ی اظهار نظر علی دایی جویا شد . پیروانی ضمن تعریف از علی دایی گفت : وای به حال تیم سایپا که با تیمی که حرفی...
سیاست و ورزش...شعار تیم ملی به«صلح برای همه...»تغییر کرد::
همیشه شنیدیم که میگند نباید ورزش را با سیاست قاطی کرد.این دو تا هیچ جوری آبشون با هم تو یه جوب نمیره.همیشه و هر وقت که کشور های دیگه سیاست رو کمی با ورزش در هم آمیختن فریاد همه ما بالا رفته که این چه وضعشه ؟چرا سیاست رو با ورزش قاطی میکنید؟
و البته همیشه همه فدراسیون های جهانی اعلام کردند که قصد دارند از ورود کمترین جنبه های سیاست به ورزش جلوگیری کنند و به اصطلاح ورزش پاک رو همچنان پاک نگه دارند.
اما خوب همه میدونند تقریبا همه کشور های دنیا سعی میکنند ورزش رو ابزاری میدونند برای انتقال خیلی چیزها!مثل فرهنگ و هنر و قدمت و تمدن و صلح و البته معیارهای سیاسی.
اگر بگیم که الان ورزش تقریبا ابزاری تمام عیار دردست سیاست مدارهاست دروغ نگفتیم.
و البته ایران هم در این زمان و در این مرحله حساس سیاسی سعی داره از این جنبه به بهترین وجه استفاده و یا سو استفاده کنه!از هنگامه زمزمه های جام جهانی این اندیشه که ورزش و البته فوتبال میتونه به بهترین تریبون برای تبلیغ صلح آمیز بودن انرژی هسته ای تبدیل بشه ،در اذهان سیاست مدارها رد و بدل میشد.
بازی دوستانه با آلمان اولین تجربه جدی برای این امر بود.انرژی صلح آمیز هسته ای حق مسلم ماست.این جمله به 6 زبان زنده دنیا ترجمه و هر از چند گاهی در زیر صفحات تلویزیونی حک میشد.البته این جمله به عنوان شهار رسمی این بازی انتخاب شده بود و صد در صد بدون هماهنگی با آلمانی ها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
فصل پانزدهم قدرت،سیاست و تحول سازمان
استاد :
دکتر حسینی
ارائه کنندگان :
سالار تحریریان پرواز کریمی
قدرت و سیاست واقعیتهای مسلم زندگی اجتماعی و سازمانی هستند و فرد برای مؤثر بودن در سازمان باید بخوبی آنها را درک کند. برای ایجاد تحول در سازمان هم به دانش و مهارت در عرصه قدرت و سیاست نیاز است و به قول وارنر برک(worner burke ) هدف تحول ایجاد تعبیر است و برای ایجاد آن باید ازقدرت استفاده کرد.
قدرت چیست
از قدرت تعاریف متعددی ارائه شدهاست از جمله به عنوان توانایی تأثیرگذاری بر دستاوردهای سازمانی عناصر مشترک تعاریف قدرت :
عمل یا توانایی تأثیرگذاری بر دیگران
تأثیرگذاری تعامل اجتماعی بین دو یا چند طرف
نتایج مورد توجه یک طرف نسبت به طرف دیگر
قدرت ممکن است شکلهای متعددی از جمله مثبت و منفی داشته باشد.
مثالهایی از کاربردهای مثبت قدرت
رهبری ، تأثیرگذاری، تشویق ، ترغیب
مثالهایی از کاربردهای منفی قدرت
تخریب ، اجبار ، صدمه ، زورگویی
قدرت نه خوب است و نه بد هرچند به گفته لورد آکسون قدرت میل به فساد دارد اما بسیاری از مشکلات قدرت برخاسته از اهداف صاحبان قدرت و ابزار مورد استفاده است.