لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
سیری در زندگی حضرت علی (ع)
امیر مومنان علی در سیزدهم رجب ، سی سال بعد از عام الفیل 599 یا 600 م در کعبه به دنیا آمد. دوره حساس کودکی و نوجوانی را در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت وی به سر برد. این تربیت او را از قلب حساس، دیده نافذ و گوش شنوا برخوردار ساخت؛ به گونه ای که می توانست چیزهایی ببیند و صداهایی بشنود که دیدن و شنیدن آن برای مردم عادی ممکن نبود. امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) پیش از رسالت پیامبر (ص) همراه آن حضرت نور نبوت را می دید و صدای فرشته را می شنید.
پیشگام بودن آن حضرت در پذیرش و ابراز اسلام، ارزشی است که قرآن بر آن تکیه کرده، آشکارا می گوید: پیشگامان در اسلام نزد خداوند ارزشی والا دارند.
باید توجه داشت عنایت قرآن به موضوع «سبقت» در پذیرش اسلام چنان است که حتی کسانی که پیش از فتح مکه ایمان آورده، جان و مال خود را در راه خدا بذل کرده اند از ایمان آوردگان و جهادگران پس از پیروزی برتر شمرده است؛ چه رسد به کسانی که پیش از هجرت و در سال های نخست ظهور اسلام مسلمان شده اند. از نظر تربیتی، حتی لحظه ای دل به بت پرستی نیالودن و پرستش خدای یگانه در اولین لحظات خودشناسی بسیار مهم است و فضیلت اختصاصی حضرت علی (ع) به شمار می آید. هم چنان که استمرار این ایمان که ضامن پیامد مثبت آن گروش و پیشگامی بود نیز در تعدادی خاص از صحابه رسول خدا (ص) و امام علی (ع) ظهور یافت.
اعلام پشتیبانی همه جانبه از آخرین سفیر الهی در اولین دعوت عمومی بستگان و اعلام جانشینی علی (ع) توسط آن حضرت (ص) به روشنی گویای موقعیت امامت است؛ چنان که می توان تاریخ پیدایش تشیع را ریشه یابی کرد و جدایی ناپذیری امامت و نبوت را به خوبی دریافت.
فداکاری آن حضرت (ع) در «لیله المبیت» سبب خشنودی خداوند و نزول برکت و عطوفت الهی به بندگانش شد. در پیمان «اخوت اسلامی» که در ا« نوعی هماهنگی و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان، فضیلت، و شخصیت اسلامی رعایت شده بود، پیامبر (ص) او را به برادری خویش برگزید و بدین ترتیب، حدیث منزلت را به کمال رساند. شایستگی همسری حضرت فاطمه (ع) نشان دیگری از جایگاه معنوی و کمالات آن حضرت (ع) است.
دلاوری آن حضرت (ع) در همه غزوات زمان پیامبر (ص) معروف است و کتب سیره، تاریخ و حدیث اهل سنت و شیعه از آن آکنده است.
در نخستین رویارویی نظامی، جز کسانی که در قتل آنان اختلاف است، هشت تن از پرچمداران سیاه با شمشیر او از پای درآمدند. در جنگ احد، که بسیاری از اصحاب از اطراف پیامبر (ص) گریختند، علی (ع) در کنار تعدادی اندک از اصحاب، با حضرت (ص) باقی ماند و خود را سپر وی ساخت. قتل عمر و بن عبدود، در غزوه خندق به دست آن حضرت (ع)، که از عبادت جن و انس برتر شمرده شده است، بسیار مشهور است.
در جنگ خیبر، حضرت رسول (ص) پرچم سفید خود را به ترتیب به ابوبکر و عمربن خطاب سپرد و آن ها را برای گرفتن یکی از قلعه ها فرستاد؛ اما آنها بی هیچ موفقیتی بازگشتند. آن گاه حضرت (ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد. فردای آن روز، پرچم را به علی (ع) سپرد. فتح نمایان آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سیری در مفاهیم نهج البلاغه به ترتیب الفبایی برای آنکه از کنار دریای بیکران نهج البلاغه، لب تشنه بازنگردیم و با موضوعات و مفاهیم گوناگون نهج البلاغه و سبک و سیاق آن آشنایی بیشتری پیدا کنیم، گزیدهای از مفاهیم این کلام جاودانه را به شیوة الفبایی از نظر میگذرانیم. باشد که با غوطهور شدن در دریای کلام امام ـ علیه السّلام ـ غبار تیرگیها از جان بزداییم و با گوش جان سپردن به آوای ملکوتی نهج البلاغه، روح و روان را صفا بخشیم. برای پرهیز از اطالة کلام وبا توجه بهگستردگی معارف غنی ارزشی نهج البلاغه، در هر حرف از حروف الفبا تنها به یک یا دو مفهوم ( آن هم به نقل یک یا دو جمله) بسنده میکنیم:[1] 1. اخلاق آنکه حساب نفس خود کرد سود برد، و آنکه از آن غافل ماند زیان دید، و هر که ترسید ایمن گردید، و هر که پند گرفت بینا شد، و آنکه بینا شد فهمید و آنکه فهمید به دانش رسید.[2] 2. بینش همانا دنیا، نگاه کوردلان را بنبستی است که فراسویش هیچ نمیبیند. ولی آنکه بیناست نگاهش از دنیا گذرد، و از پس آن سرای آخرت را نگرد، بینا از دنیا رخت بربندد، و نابینا دل به دنیا بندد. بینا از دنیا بهره گیرد و کوردل برای دنیا توشه برگیرد.[3] 3. پارسایی ای مردم، پارسایی، دامن آرزو در چیدن است، و شکر نعمت حاضر گفتن، و از ناروا پارسایی ورزیدن و اگر از عهدة این کار برنیایید، چند که ممکن است خود را از حرام واپایید و شکر نعمت موجود فراموش منمایید که راه عذر برشما بسته است، با حجّتهای روشن و پدیدار، و کتابهای آسمانی و دلیلهای آشکار.[4] 4. تاریخ از گذشتة دنیا، آیندهاش را چراغ عبرتی ساز؛ چرا که پارههای تاریخ با یکدیگر همانند است و در نهایت پایانش به آغازش میپیوندد و تمامش در حال دگرگونی است و رفتنیست.[5] 5. ثروت هیچ ثروتی چون خرد، هیچ تهیدستی چون نادانی، هیچ میراثی چون ادب وهیچ پشتیبانی چون مشورت نمودن نیست.[6] 6. جهاد امّا بعد، جهاد، دری است از درهای بهشت که خدا بر روی برگزیدة دوستان خود گشوده است؛ و جامة تقواست که تن آنان را پوشانده است. زره استوار الهی است که آسیب نبیند؛ و سپر محکم اوست که تیر در آن ننشیند. هر که جهاد را واگذارد و نا خوشایند داند، خدا جامة خواری بر تنش پوشاند و فوج بلا برسرش کشاند و در زبونی فرو ماند. دل او در پردههای گمراهی نهان، و حق از او روی گردان. به خواری محکوم و از عدالت محروم.[7] 7. چاره اندیشی برای بیچارگان (ای مالک) خدای را، خدای را، در خصوص فرودستان، زمینگیران، نیازمندان، گرفتاران، و دردمندان که دردشان را هیچ چارهای نیست، چه در میان این قشر کسانی به دریوزگی روی میآورند و کسانی با نیاز آبرو داری میکنند. پس، برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش فرمان داده است و از بیت المال و محصول زمینهای غنیمتی اسلام ـ در هر شهری ـ سهمی برایشان در نظر بگیر؛ چرا که برای دورترین مسلمانان، همانند نزدیکترینشان سهمی هست و تو مسئول رعایت حق همگانی.[8] 8. حب و بغض ای مردم، محور اجتماع مردم حب و بغض (خوشنودی وخشم) است، بیگمان ناقة ثمود را تنها یک نفر پی کرد، اما چون تمامی قوم ثمود به کار او رضا دادند، خداوند همة ایشان را سزاوار عذاب ساخت و این سخن خداوند سبحان است که فرمود: «پس آن ناقه را پی کردند و همگی پشیمان شدند.»[9] 9. خود شگفتی (عُجْبْ) از خودپسندی و تکیه زدن بر توانمندیهایت که به شگفتی وامیداردت و گرایش گوش سپردن به چاپلوسیها را در تو زنده میکند، سخت بر حذر باش! که برای پایمال کردن نیکی نکوکاران، این مطمئنترین فرصت است برای شیطان.[10] 10. دعا (گروهی آن حضرت را پیش رویش ستودند، فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر میشناسی و من خود را از آنان بیشتر میشناسم، خدایا ما را بهتر از آن کن که میپندارند و بیامرز از ما آنچه را نمیدانند.[11] 11. ذکر از سخنان آن حضرت است هنگامی که آیة «رجال لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» را تلاوت میفرمود: همانا خداوند سبحان یاد خود را مایة جلای دلها کرد تا به یمن آن، شنوایی جایگزین کری، بینش جایگزین کوری، انعطاف و حقپذیری جایگزین کینتوزی گردد. آری، خداوند ـ که تمامی بخشیدههایش گرانمایه است ـ در دورانهای پی در پی تاریخ ـ حتی در روزگاران فترت ـ همواره بندگان خاصی دارد که در ژرفنای اندیشه و در عمق خردهاشان با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز، و آنان با روشنایی ویژهای که در چشمها و گوشها و دلهاشان پدید میآید به چراغهایی میمانند فرا راه انسانها؛ ایام خدا را به یاد آنان آرند و مردمان را از بزرگی و جلال او ترسانند.[12] 12. رنگارنگی روزگار روزگار را دو چهره است: روزی از تو و روزی بر تو. در آن روزی که از توست سرکشی بنه و روزی که بر توست تن به شکیبایی ده![13] 13. رهبری آنکه خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خود بپردازد، و بیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید، و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایستهتر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد[14] 14. زیان زبان جبران آنکه با نگفتن از دست نهادهای آسانتر است از تدارک آنچه با گفتن از دست دادهای، و نگاهداری آنچه در مشک است با استوار بستن در آن با بند است. آنچه در دست است نگهداری، بهتر از آن است که آنچه نزد دیگران است خواهی؛ تلخی نومیدی بهتر، تا دست دریوزگی نزد مردمان بردن؛ کار با پارسایی برتر از هرزگی با توانگری است؛ و هر کس خود تواناتر است به راز خویش نگه داشتن؛ و بسا کوشنده که در جهت زیان خود کوشد! آنکه پرگوید، یاوه سراید؛ و هر که بیندیشد، بینش یابد.[15] 15. ژرفای هستی به ژرفای عظمت تو آگاهیمان نتواند بود. دانش ما تنها این است که میدانیم تو زنده و برپا دارندة جهانی، بیآنکه خواب بربایدت. ژرفای ذاتت را هیچ نگاهی درنیابد و ادراک وجودت را هیچ چشمی نتواند، بلکه این ادراک توست که پهنة چشمها را فرا گرفته و پایان عمرها را میدانی و عنان سرتاپای پدیدهها را در دست قدرت خود داری. آنچه را ما از آفرینشت میبینیم و با آن از قدرتت به شگفتی میآییم و در توصیف بزرگی سلطنتت لب میگشاییم، بسی ناچیزتر است از آنچه از ما پنهان است و چشمهامان از دیدنش ناتوان است و اندیشهمان از تسخیر آن در بنبست است و میان ما و آن پردههایی از غیب در افکنده است. پس هر که با قلبی فارغ اندیشه به کار گیرد تا دریابد که تو چگونه عرش خویش برپا داشتهای و مخلوقاتت را آفریدهای، و چگونه آسمانهایت را در فضا آویختهای و چهسان زمین را بر امواج آبها گستردهای، نگاهش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
سیری در علل پیدایش حماسة عاشورا
اگر بخواهیم به انگیزة قیام مقدس و خونین حضرتابیعبدالله الحسین(ع) پیببریم باید تاریخ را ورق بزنیم و حداقل به حدود 35 سال قبل از عاشورای سال 61 هجری برگردیم و ببینیم چه عواملی موحب شد که پس از چندین سال این نهضت مقدس صوت بگیرد و فرزند فاطمه(س) با علم به اینکه کشته خواهد شد و اهل بیت پاکش به اسارت خواهند رفت به این انقلاب بزرگ دست بزند.
زمان عثمان و حیف و میل بیتالمال
گرچه قبل از روی کار امدن عثمانبن عفان( در زمان شیخین مخصوصاً عمربنخطاب) بسیاری از بدعتها و تبعیضات نژادی در اسلام و جامعه آن روز آشکار شد ولی در زمان عثمان تبعیضات ستمها و غارتهای فراوان صورت گرفت که ما به عنوان نمونه به چند فقره از حاتم بخشیهای عثمان از جیب ملت مسلمان به بستگان به آشنایانش بسنده میکنیم:
عبدالرحمنبن عوفزهری خانة وسیعی داشت و دارای 100 اسب و 1000 شتر و 1000 گو.سفند بود و پس از وفاتش یک هشتم مالش 84000 دینار بود.1
سعیدبنمسیب گوید:« وقتی زیدبن ثابت از دنیا رفت آنقدر طلا و نقره بجا گذاشته بود که آنرا با تبر شکستند البته این بجز اموال و املاک دیگر که قیمت آن 100000 دینار بود.
» یعلیبنامیه« وقتی از دنیا رفت 500000 دینار نقدبه بجا گذاشت، مبالغی هم از مردم بستانکار بود و اموال و ترکة دیگر او 300000 دینار قیمت داشت.
* مردان خدا در زمان عثمان
در عصر عثمان علاوه بر تاراج بیتالمال و تقسین اموال عمومی میان بستگان و آشنایان خلیفه، افراد فاسد و مطرود اجتماع در زمان پیغمبر (ص) توسط عثمان به کارها گمارده میشدند و کسانی که رضای خلیفه را بر همه چیز ترجیح میدادند دارای ارزش و موفقیت خاص میشدند ولی بر عکس مردان خدا و انسانهای والایی که در گفتار و کردار تنها رضای خداوند را در نظر میگرفتند و جز سخن حق چیزی بر زنان نمیراندند مورد آزار و شکنجه یا تبعید عثمان قرار میگرفتند.
صحابة بزرگوار مانند» عمار یاسر « » عبدالله بن مسعود« به دست عثمان کتک میخوردند و مورد اهانت و آزار قرارمیگرفتند. شخصیت ارزشمند و انقلابی و صحابی با فضیلت رسول خدا(ص) اباذرغفاری به دستور عثمان به ( شام) تبعید میگردد و در آنجا هم از اعتراض به قانون شکنیها و خلافهای معاویه دست برنداشت، به دستور عثمان به مدینه باز گردانده میشود و از مدینه به ریگستان سوزان و بیآب و گیاه به نا( ربذه) تبعید میشود و در آنجا در اثر تشنگی و گرسنگی جان میدهد.
* بیعت با علی(ع)
بعد را قتل عثمان مردم اطراف امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) این مجسمه تقوا و عدالت جمع میشوند و با اصرار زیاد با حضرتش بیعت نمودند. امیرالمومنین (ع) در مورد بیعت مردم باخود در قسمتی از خطبة( شقشقیه) چنین میگوید:« آگاه باشید سوگند به خدایی که دانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 113
گروه تحقیق:
خاتم النبیین
گردآورندگان:
فاطمه خارکوهی – فاطمه اصغری – زهرا ابراهیمی
استان گلستان – شهرستان گرگان – دبیرستان دخترانه عترت- پایه ی اول –
سال تحصیلی86_85
تقدیم نامه:
تقدیم به تمام عزیزانی که در تهیه این این مجموعه بهترین مشوق ما بودند.
تشکر:
در پایان از آقای غلام رضا خارکوهی و والدین به خاطر زحمات بی دریغ و راهنمایی های دلسوزانه و تخصصی خود جهت تهیه و تنظیم تحقیق سیری در سیره ی نبوی تقدیر و تشکر به عمل می آید. و برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر می نمائیم.
فهرســـــــت
عنوان صفحه
پیشگفتار ................................................................................................................................ 5
مقدمه.......................................................................................................................................6
فصل اول طلوع پیامبر اسلام(ص)
بخش اول دوران کودکی................................................................................................. 7
بخش دوم دوران نوجوانی............................................................................................... 11
بخش سوم درخشش پیامبر اسلام.................................................................................... 16
بخش چهارم آغاز بعثت..................................................................................................... 19
بخش پنجم تاکتیک مبارزات........................................................................................... 30
بخش ششم آغاز هجرت................................................................................................. 32
فصل دوم سیره ی پیامبر اسلام (ص)
بخش اول کلام پیامبر (ص)......................................................................................... 41
بخش دوم رفتار پیامبر (ص)......................................................................................... 43
بخش سوم ملاطفت با کودکان..................................................................................... 52
بخش چهارم رمز خاتمیت .......................................................................................... 54
بخش پنجم مدیریت و رهبری....................................................................................... 61
بخش ششم ارزش تحصیل علم..................................................................................... 62
فصل سوم جنگهای پیامبر
بخش اول غزوه بدر..................................................................................................... 66
بخش دوم غزوه احد.................................................................................................... 70
بخش سوم غزوه احزاب(خندق).....................................................................................74
بخش چهارم غزوه حنین.................................................................................................. 78
فصل چهارم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 536
مقدمه
ستایش برازنده خدایی است که فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ).
«مردم (در آغاز) یک دسته بودند; (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت; تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى، که به سوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود; تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند;) تنها (گروهى از) کسانى که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهایى را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. (اما افراد بىایمان، همچنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند».(البقره: 213).
و گواهی میدهم که هیچ خدایی به حق جز خدای یگانه و بیشریک وجود ندارد، همچنانکه خداوند خود شهادت میدهد:
(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِله إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
«خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى مىدهد که معبودى جز او نیست; و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهاى بر این مطلب،) گواهى مىدهند; در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد; معبودى به حق جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است».(آل عمران: 18).
و گواهی میدهم محمد ص بنده و رسول خداست که سلسله نبوت با بعثت ایشان مهر خاتم خورد، و خداوند ایشان را وسیلۀ هدایت، اولیای خویش گردانید و در قرآن ایشان را اینگونه ستود: لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ. فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لاَإِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ﴾. «به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است; و اصرار بر هدایت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش.) بگو: «خداوند مرا کفایت مىکند; هیچ معبودى به حق جز او نیست; بر او توکل کردم; و او صاحب عرش بزرگ است.». (التوبه: 128-129).
بهترین درود و کاملترین سلام خدا بر او باد، اما بعد:
آنچه تقدیم حضور عزیزان بلاخص قشر دانشجو میگردد چکیده ای است از مسایل تاریخی و مذهبی از دید گاه اسلام ازکتب معتبر شیعه و سنی،کسانیکه هدفشان اشاعه اسلام ناب بوده و وقایع تاریخی و مذهبی را به قلم صدق و حقیقت نگاشته اند ،نه متعصبان مقلد که فریب خورده استعمار غرب و دنباله رو یهود و نصاری هستند و هدفی جز اختلاف و در هم شکستن صفوف مسلمانان در ذهن ندارند.در این کتاب سعی شده تمام مسایل اختلافی مسلمانان با مدارک علمی و تاریخی و با در نظر گرفتن خدا و قرآن و روشن نمودن حقایق بررسی و ارائه گردد،ومهمترین علتی که بنده حقیر را به گردآوری این کتاب واداشت اصرار و تشویق دوستان عزیز دانشجویی که طالب حقیقت هستند بوده ،و در پاسخ به توهیناتی که به نام اسلام در کتب مختلف به خصوص کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام که در دانشگاههای کشور نیز تدریس می شود ،می باشد.امید است خداوندمتعال به همه ماتوفیق سعادت،کامیابی و کمال عنایت فرماید و همه مارا در شاهراه حقیقتخواهی ،حقیقتجویی و حقیقتگویی قرارداده و مار را از متعصب بودن و مقلد بودن کورکورانه بدور دارد. آمین
تذکر:خواننده گرامی،ترجمه آیات و احادیث که در مباحث مختلف کتاب ذکر شده ترجمه دقیق متون نبوده و ممکن است با ترجمه ومعنی اصلی مقداری تفاوت داشته باشد لذا اگر در ترجمه و معانی متون و یا در تایپ،جمله نویسی و چاپ مطالب اشتباه و اشکالی مشاهده کردید آن را به حساب حب و بغض نگذارید و بنده حقیر را مورد عفو قرار دهید.در ضمن شما می توانید جهت ارتباط با نویسنده جهت رفع مشکلات و عرض انتقاد و پیشنهاد به آدرس ایمیلabolvafa_farughi@yahoo.com مراجعه کرده ومارا از موارد فوق آگاه سازید . ومن الله توفیق
ابوالوفاء فاروقی(ع.ش)
بهار 87
فصل اول:
اهل بیت و صحابه
بخش اول:اهل بیت کیست؟
تعریف شامل:
بنابر قول صحیح اهل بیت کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است، که عبارتند از همسران، فرزندان و هر زن و مرد مسلمانی که از نسل عبدالمطلب باشد. مثل بنی هاشم ابن عبدمناف.
ابن حزم در جمهرة أنساب العرب (ص14) می فرماید:
«هاشم ابن عبدعناف فرزندی به نام شیبه داشت که همان عبدالمطلب است و محور خاندان او همین شیبه است و برای هاشم جز از طرف عبدالمطلب نسل دیگری باقی نمانده است».