واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد علم صرف

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه :

امام علی (ع) : علمی که در آن فهم نباشد و فایده ای ندارد «بدانید قرائت قرآن اگر همراه تدبر و اندیشه نباشد بی فایده است و آگاه باشید که عبادتی که در آن فهم و اندیشه نباشد در آن خبری نیست.

حمد و سپاس خداوند قهار را که زمین و آسمان و هر چه در آن است ثناگوی ذات اقس و فرمانبردار درگاهش نظام خلقت آفرینش نمایانگر اسرار بزرگ حقیقت موجود است و بر انگیزاننده سپاس بیکران بدرگاه رحمتش و درود بیکران بر خورشید عالم تاب نبوت حضرت محمد (ص) و ائمه الهدی از علی مرتضی تا مهدی موعود (ع) و سلام بر نائب دوازدهمین امام شیعیان، بت شکن زمان و قلب تپنده امت اسلام امام خمینی و درود بر مجاهدان فی سبیل الله که با استقامت و پایمردی و نثار هستی خود ندای حق طلبی اسلام و مسلمین و شجره طیبه توحید را زنده نگاهداشته اند.

علم صرف : گاهی برای اینکه کلمه معنی خاصی را برساند تغییری در آن می دهند، مثلاً «کتابه» (نوشتن) را به صورت «کتب» (نوشت) و «یکتب» (می نویسد) در می آورند تا معنی گذشته و آینده داشته باشد یا بصورت «اکتب» (بنویس) و لا تکتب (منویس) در می آورند تا معنی امر و نهی داشته باشد. این تغییرات طبق قواعدی انجام می گیرد که روی هم رفته آن قواعد علم صرف را تشکیل می دهند بنابراین: صرف علمی است که از در آوردن کلمه به صورتهای مختلف گفتگو می کند.

یا به شکل دیگر تعریف علم صرف : صرف، در لغت به معنی «تغییر دادن» و در اصطلاح، عبارت است از اینکه چگونه یک کلمه را به شکل های مختلف در آوریم تا معانی متعددی از آن بدست آید؛ مثلاً کلمه «نصر» (یاری کردن) را چگونه به صورت «نصر، ینصر، انصر، ناصر، منصور، و ... در آوریم تا معانی (یاری کرد، یاری می کند، یاری کن، یاری کننده، یاری شده و....) از آن بدست آید.

کلاً کلام یا کلمه بر سه قسم است: 1. فعل 2. اسم 3. حرف. فعل که مبحث در ترم قبلی گذشت از آن.

فقط در تجزیه افعال نقش دارد بحث نمی شود دو حرف چون حروف صرف نمی شوند از آن بحث نمی شود. ولی اسم چون معنای مستقلی دارد و دارای تقسیمات متعددی است و در تجزیه اسماء نقش دارد از آن بحث و گفتگو می شود.

این هم مقدمه ای بود که در مورد صرف و اقسام کلمه توضیح داده شده است.

«و». «وار» قسمه یا سوگند به .

«العصر (و العصرا)» : 1. اسم است: اسم، کلمه ای است که بر معنای مستقلی دلالت کند؛ در حالی که آن معنا با یکی از زمانهای سه گانه (گذشته، حال و آینده) همراه نباشد.

2. غیر مصدر است: غیر مصدر اسمی است که بر انجام کاری یا دید آمدن حالتی دلالت نمی کند و فعل از آن گرفته نمی شود

3. اسم جامد است: اسمی است که از کلمه دیگر گرفته نشه باشد.

4. مذکر است: اسمی است که در آخر آن هیچ یک از علائم سه گانه تانیث (تاء، الف مقصوره، الف ممدوده) نباشد.

5. مفرد است: کلمه ای است که بر یک شخص، یک حیوان، یک صفت، یا یک شیء دلالت می کند.

6. معرفه به «ال»: معروف «با الف و لام» اسم نکره ای است که حرف تعریف بر سر آن در آمده و آن را معرفه کرده باشد.

7. بر وزن «فعل» است.

«ان» : از حرف مشبه بالفعل است. حروف مشبهه بالفعل حروفی هستند که چون بر سر مبتدا و خبر در آیند مبتدا را منصوب نموده اسم خود قرار می دهند و خبر را مرفوع کرده خبر خود می گیرند و آنها عبارتند از: ان (همانا)- ان (اینکه) کان (مانند اینکه) لکن (لیکن) لیت(ای کاش)- لعل (شاید).

ترجمه : همانا بدرستی که .

«الانسان (ان الانسان): 1. اسم 2. غیر مصدر 3. جامد 4. مفرد 5. مذکر 6. معرفه به«ال»- 7. غیر متصرف.

اسم غیر متصرف: اسمی است که همیشه ثابت باشد و به شکلهای مفرد، مثنی، جمع، مصفر، منسوب در نیاید.

نکات «نحوی» اسم یا موارد رفع اسم به قرار زیر است.

«ان الانسان» مبتدا است. اسمی که در ابتدای جمله اسمیه باشد مبتدا، و کلمه یا جمله ای که معنی آن را تمام می کند خبر است.

تبصره: 1. ممکن است خبر، جمله اسمیه یا فعلیه جمله (ظرف- جار و مجرور) باشد. مانند: (فرید صدیقه ناحج) (فرید دوستش موفق است- «فرید»، مرفوع- مبتدای اول. «صدیق»، مرفوع، مبتدای دوم، «ه»، مضاف الیه «ناجج، مرفوع، خبر مبتدای دوم، جمله «صدیقه ناجح؛ خبر مبتدای اول)

2. سعید کتب (سعید نوشت- «سعید»، مرفوع، مبتدا - «کتب» فعل و فعل، خبر).

3. «الکتاب امامک» (کتاب پیشروی تو است- «الکتاب» مرفوع، مبتدا، «امامک»، ظرف مکان، محلاً مرفوع، خبر).

4. «المدیر فی المدرسه» (مدیر در مدرسه است. «المدیر»، مرفوع، مبتدا- «فی المدرسه»، جارو مجرور، محلاً مرفوع، خبر).



خرید و دانلود تحقیق در مورد علم صرف


تحقیق در مورد علم صرف

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه :

امام علی (ع) : علمی که در آن فهم نباشد و فایده ای ندارد «بدانید قرائت قرآن اگر همراه تدبر و اندیشه نباشد بی فایده است و آگاه باشید که عبادتی که در آن فهم و اندیشه نباشد در آن خبری نیست.

حمد و سپاس خداوند قهار را که زمین و آسمان و هر چه در آن است ثناگوی ذات اقس و فرمانبردار درگاهش نظام خلقت آفرینش نمایانگر اسرار بزرگ حقیقت موجود است و بر انگیزاننده سپاس بیکران بدرگاه رحمتش و درود بیکران بر خورشید عالم تاب نبوت حضرت محمد (ص) و ائمه الهدی از علی مرتضی تا مهدی موعود (ع) و سلام بر نائب دوازدهمین امام شیعیان، بت شکن زمان و قلب تپنده امت اسلام امام خمینی و درود بر مجاهدان فی سبیل الله که با استقامت و پایمردی و نثار هستی خود ندای حق طلبی اسلام و مسلمین و شجره طیبه توحید را زنده نگاهداشته اند.

علم صرف : گاهی برای اینکه کلمه معنی خاصی را برساند تغییری در آن می دهند، مثلاً «کتابه» (نوشتن) را به صورت «کتب» (نوشت) و «یکتب» (می نویسد) در می آورند تا معنی گذشته و آینده داشته باشد یا بصورت «اکتب» (بنویس) و لا تکتب (منویس) در می آورند تا معنی امر و نهی داشته باشد. این تغییرات طبق قواعدی انجام می گیرد که روی هم رفته آن قواعد علم صرف را تشکیل می دهند بنابراین: صرف علمی است که از در آوردن کلمه به صورتهای مختلف گفتگو می کند.

یا به شکل دیگر تعریف علم صرف : صرف، در لغت به معنی «تغییر دادن» و در اصطلاح، عبارت است از اینکه چگونه یک کلمه را به شکل های مختلف در آوریم تا معانی متعددی از آن بدست آید؛ مثلاً کلمه «نصر» (یاری کردن) را چگونه به صورت «نصر، ینصر، انصر، ناصر، منصور، و ... در آوریم تا معانی (یاری کرد، یاری می کند، یاری کن، یاری کننده، یاری شده و....) از آن بدست آید.

کلاً کلام یا کلمه بر سه قسم است: 1. فعل 2. اسم 3. حرف. فعل که مبحث در ترم قبلی گذشت از آن.

فقط در تجزیه افعال نقش دارد بحث نمی شود دو حرف چون حروف صرف نمی شوند از آن بحث نمی شود. ولی اسم چون معنای مستقلی دارد و دارای تقسیمات متعددی است و در تجزیه اسماء نقش دارد از آن بحث و گفتگو می شود.

این هم مقدمه ای بود که در مورد صرف و اقسام کلمه توضیح داده شده است.

«و». «وار» قسمه یا سوگند به .

«العصر (و العصرا)» : 1. اسم است: اسم، کلمه ای است که بر معنای مستقلی دلالت کند؛ در حالی که آن معنا با یکی از زمانهای سه گانه (گذشته، حال و آینده) همراه نباشد.

2. غیر مصدر است: غیر مصدر اسمی است که بر انجام کاری یا دید آمدن حالتی دلالت نمی کند و فعل از آن گرفته نمی شود

3. اسم جامد است: اسمی است که از کلمه دیگر گرفته نشه باشد.

4. مذکر است: اسمی است که در آخر آن هیچ یک از علائم سه گانه تانیث (تاء، الف مقصوره، الف ممدوده) نباشد.

5. مفرد است: کلمه ای است که بر یک شخص، یک حیوان، یک صفت، یا یک شیء دلالت می کند.

6. معرفه به «ال»: معروف «با الف و لام» اسم نکره ای است که حرف تعریف بر سر آن در آمده و آن را معرفه کرده باشد.

7. بر وزن «فعل» است.

«ان» : از حرف مشبه بالفعل است. حروف مشبهه بالفعل حروفی هستند که چون بر سر مبتدا و خبر در آیند مبتدا را منصوب نموده اسم خود قرار می دهند و خبر را مرفوع کرده خبر خود می گیرند و آنها عبارتند از: ان (همانا)- ان (اینکه) کان (مانند اینکه) لکن (لیکن) لیت(ای کاش)- لعل (شاید).

ترجمه : همانا بدرستی که .

«الانسان (ان الانسان): 1. اسم 2. غیر مصدر 3. جامد 4. مفرد 5. مذکر 6. معرفه به«ال»- 7. غیر متصرف.

اسم غیر متصرف: اسمی است که همیشه ثابت باشد و به شکلهای مفرد، مثنی، جمع، مصفر، منسوب در نیاید.

نکات «نحوی» اسم یا موارد رفع اسم به قرار زیر است.

«ان الانسان» مبتدا است. اسمی که در ابتدای جمله اسمیه باشد مبتدا، و کلمه یا جمله ای که معنی آن را تمام می کند خبر است.

تبصره: 1. ممکن است خبر، جمله اسمیه یا فعلیه جمله (ظرف- جار و مجرور) باشد. مانند: (فرید صدیقه ناحج) (فرید دوستش موفق است- «فرید»، مرفوع- مبتدای اول. «صدیق»، مرفوع، مبتدای دوم، «ه»، مضاف الیه «ناجج، مرفوع، خبر مبتدای دوم، جمله «صدیقه ناجح؛ خبر مبتدای اول)

2. سعید کتب (سعید نوشت- «سعید»، مرفوع، مبتدا - «کتب» فعل و فعل، خبر).

3. «الکتاب امامک» (کتاب پیشروی تو است- «الکتاب» مرفوع، مبتدا، «امامک»، ظرف مکان، محلاً مرفوع، خبر).

4. «المدیر فی المدرسه» (مدیر در مدرسه است. «المدیر»، مرفوع، مبتدا- «فی المدرسه»، جارو مجرور، محلاً مرفوع، خبر).



خرید و دانلود تحقیق در مورد علم صرف


تحقیق در مورد علم صرف

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه :

امام علی (ع) : علمی که در آن فهم نباشد و فایده ای ندارد «بدانید قرائت قرآن اگر همراه تدبر و اندیشه نباشد بی فایده است و آگاه باشید که عبادتی که در آن فهم و اندیشه نباشد در آن خبری نیست.

حمد و سپاس خداوند قهار را که زمین و آسمان و هر چه در آن است ثناگوی ذات اقس و فرمانبردار درگاهش نظام خلقت آفرینش نمایانگر اسرار بزرگ حقیقت موجود است و بر انگیزاننده سپاس بیکران بدرگاه رحمتش و درود بیکران بر خورشید عالم تاب نبوت حضرت محمد (ص) و ائمه الهدی از علی مرتضی تا مهدی موعود (ع) و سلام بر نائب دوازدهمین امام شیعیان، بت شکن زمان و قلب تپنده امت اسلام امام خمینی و درود بر مجاهدان فی سبیل الله که با استقامت و پایمردی و نثار هستی خود ندای حق طلبی اسلام و مسلمین و شجره طیبه توحید را زنده نگاهداشته اند.

علم صرف : گاهی برای اینکه کلمه معنی خاصی را برساند تغییری در آن می دهند، مثلاً «کتابه» (نوشتن) را به صورت «کتب» (نوشت) و «یکتب» (می نویسد) در می آورند تا معنی گذشته و آینده داشته باشد یا بصورت «اکتب» (بنویس) و لا تکتب (منویس) در می آورند تا معنی امر و نهی داشته باشد. این تغییرات طبق قواعدی انجام می گیرد که روی هم رفته آن قواعد علم صرف را تشکیل می دهند بنابراین: صرف علمی است که از در آوردن کلمه به صورتهای مختلف گفتگو می کند.

یا به شکل دیگر تعریف علم صرف : صرف، در لغت به معنی «تغییر دادن» و در اصطلاح، عبارت است از اینکه چگونه یک کلمه را به شکل های مختلف در آوریم تا معانی متعددی از آن بدست آید؛ مثلاً کلمه «نصر» (یاری کردن) را چگونه به صورت «نصر، ینصر، انصر، ناصر، منصور، و ... در آوریم تا معانی (یاری کرد، یاری می کند، یاری کن، یاری کننده، یاری شده و....) از آن بدست آید.

کلاً کلام یا کلمه بر سه قسم است: 1. فعل 2. اسم 3. حرف. فعل که مبحث در ترم قبلی گذشت از آن.

فقط در تجزیه افعال نقش دارد بحث نمی شود دو حرف چون حروف صرف نمی شوند از آن بحث نمی شود. ولی اسم چون معنای مستقلی دارد و دارای تقسیمات متعددی است و در تجزیه اسماء نقش دارد از آن بحث و گفتگو می شود.

این هم مقدمه ای بود که در مورد صرف و اقسام کلمه توضیح داده شده است.

«و». «وار» قسمه یا سوگند به .

«العصر (و العصرا)» : 1. اسم است: اسم، کلمه ای است که بر معنای مستقلی دلالت کند؛ در حالی که آن معنا با یکی از زمانهای سه گانه (گذشته، حال و آینده) همراه نباشد.

2. غیر مصدر است: غیر مصدر اسمی است که بر انجام کاری یا دید آمدن حالتی دلالت نمی کند و فعل از آن گرفته نمی شود

3. اسم جامد است: اسمی است که از کلمه دیگر گرفته نشه باشد.

4. مذکر است: اسمی است که در آخر آن هیچ یک از علائم سه گانه تانیث (تاء، الف مقصوره، الف ممدوده) نباشد.

5. مفرد است: کلمه ای است که بر یک شخص، یک حیوان، یک صفت، یا یک شیء دلالت می کند.

6. معرفه به «ال»: معروف «با الف و لام» اسم نکره ای است که حرف تعریف بر سر آن در آمده و آن را معرفه کرده باشد.

7. بر وزن «فعل» است.

«ان» : از حرف مشبه بالفعل است. حروف مشبهه بالفعل حروفی هستند که چون بر سر مبتدا و خبر در آیند مبتدا را منصوب نموده اسم خود قرار می دهند و خبر را مرفوع کرده خبر خود می گیرند و آنها عبارتند از: ان (همانا)- ان (اینکه) کان (مانند اینکه) لکن (لیکن) لیت(ای کاش)- لعل (شاید).

ترجمه : همانا بدرستی که .

«الانسان (ان الانسان): 1. اسم 2. غیر مصدر 3. جامد 4. مفرد 5. مذکر 6. معرفه به«ال»- 7. غیر متصرف.

اسم غیر متصرف: اسمی است که همیشه ثابت باشد و به شکلهای مفرد، مثنی، جمع، مصفر، منسوب در نیاید.

نکات «نحوی» اسم یا موارد رفع اسم به قرار زیر است.

«ان الانسان» مبتدا است. اسمی که در ابتدای جمله اسمیه باشد مبتدا، و کلمه یا جمله ای که معنی آن را تمام می کند خبر است.

تبصره: 1. ممکن است خبر، جمله اسمیه یا فعلیه جمله (ظرف- جار و مجرور) باشد. مانند: (فرید صدیقه ناحج) (فرید دوستش موفق است- «فرید»، مرفوع- مبتدای اول. «صدیق»، مرفوع، مبتدای دوم، «ه»، مضاف الیه «ناجج، مرفوع، خبر مبتدای دوم، جمله «صدیقه ناجح؛ خبر مبتدای اول)

2. سعید کتب (سعید نوشت- «سعید»، مرفوع، مبتدا - «کتب» فعل و فعل، خبر).

3. «الکتاب امامک» (کتاب پیشروی تو است- «الکتاب» مرفوع، مبتدا، «امامک»، ظرف مکان، محلاً مرفوع، خبر).

4. «المدیر فی المدرسه» (مدیر در مدرسه است. «المدیر»، مرفوع، مبتدا- «فی المدرسه»، جارو مجرور، محلاً مرفوع، خبر).



خرید و دانلود تحقیق در مورد علم صرف


تحقیق در مورد صرف 50 فعل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ردیف

فعل ماضی

فعل ماضی منفی

فعل مضارع

فعل مضارع منفی

فعل آینده

فعل امر

فعل نهی

ذهب

ما ذهب

یذهب

لا یذهب

سیذهب

ــــــ

ــــــ

خرجا

ما خرجا

یخرجان

لا یخرجان

سیخرجان

ــــــ

ــــــ

فقدوا

ما فقدوا

یفقدون

لا یفقدون

سیفقدون

ــــــ

ــــــ

وقفت

ما وقفت

توقف

لا توقف

ستوقف

ــــــ

ــــــ

کسبتا

ما کسبتا

تکسبان

لا تکسبان

ستکسبان

ــــــ

ــــــ

دفعن

ما دفعن

یدفعن

لا یدفعن

سیدفعن

ــــــ

ــــــ

کتب

ما کتبت

تکتب

لا تکتب

ستکتب

اکتب

لا تکتب

نظرتما

ما نظرتما

تنظران

لا تنظران

ستنظران

انظرا

لا تنظرا

شکرتم

ما شکرتم

تشکرون

لا تشکرون

ستشکرون

اشکروا

لا تشکروا

رجعت

ما رجعت

ترجعین

لا ترجعین

سترجعین

ارجعی

لا ترجعی

حملتما

ما حملتما

تحملان

لا تحملان

ستحملان

احملا

لا تحملا

جلستن

ما جلستن

تجلسن

لا تجلسن

ستجلسن

اجلسن

لا تجلسن

اخذت

ما اخذت

ائخذ

لا ائخذ

سائخذ

ــــــ

ــــــ

لبسنا

ما لبسنا

نلبس

لا نلبس

سنلبس

ــــــ

ــــــ

قرا

ما قرا

یقرا

لا یقرا

سیقرا

ــــــ

ــــــ

حکما

ما حکما

یحکمان

لا یحکمان

سیحکمان

ــــــ

ــــــ

سمعوا

ما سمعوا

یسمعون

لا یسمعون

سیسمعون

ــــــ

ــــــ

عملت

ما عملت

تعمل

لا تعمل

ستعمل

ــــــ

ــــــ

علمتا

ما علمتا

تعلمان

لاتعلمان

ستعلمان

ــــــ

ــــــ

وقعن

ما وقعن

توقعون

لا توقعون

ستوقعون

ــــــ

ــــــ

عجلت

ما عجلت

تعجل

لا تعجل

ستعجل

اعجل

لا تجعل

جمعتما

ما جمعتما

تجمعان

لا تجمعان

ستجمعان

اجمعا

لا تجمعا

جعلتم

ما جعلتم

تجعلون

لا تجعلون

ستجعلون

اجعلوا

لا تجعلوا

حفظت

ما حفظت

تحفظی

لا تحفظی

ستحفظی

احفظی

لا تحفظی

غسلتما

ما غسلتما

تغسلان

لا تغسلان

ستغسلان

اغسلا

لا تغسلا

ردیف

فعل ماضی

فعل ماضی منفی

فعل مضارع

فعل مضارع منفی

فعل آینده

فعل امر

فعل نهی

شربتن

ماشربتن

تشربون

لا تشربون

ستشربون

اشربن

لا تشرب

دخلت

ما دخلت

ادخل

لا ادخل

سادخل

ــــــ

ــــــ

منعنا

ما منعنا

نمنع

لا نمنع

سنمنع

ــــــ

ــــــ

طلب

ما طلب

یطلب

لا یطلب

سیطلب

ــــــ

ــــــ

حدثا

ما حدثا

یحدثان

لا یحدثان

سیحدثان

ــــــ

ــــــ

غرسوا

ما غرسوا

یغرسون

لا یغرسون

سیغرسون

ــــــ

ــــــ

فکرت

ما فکرت

تفکر

لا تفکر

ستفکر

ــــــ

ــــــ

سرختا

ما سرختا

تسرخان

لا تسرخان

ستسرخان

ــــــ

ــــــ

وجدن

ما وجدن

یوجدن

لا یوجدن

سیوجدن

ــــــ

ــــــ

سجدت

ما سجدت

تسجد

لا تسجد

ستسجد

اسجد

لا تسجد

کبرتما

ما کبرتما

تکبران

لا تکبران

ستکبران

اکبرا

لا تکبرا

غضبتم

ما غضبتم

تغضبون

لا تغضبون

ستغضبون

اغضبوا

لا تغضبوا

فسدت

ما فسدت

تفسدین

لا تفسدین

ستفسدین

افسدی

لا تفسدی

کشفتما

ما کشفتما

تکشفان

لا تکشفان

ستکشفان

اکشفا

لا تکشفا

حسنتن

ما حسنتن

تحسنن

لا تحسنن

ستحسنن

احسنن

لا تحسنن

عقلت

ما عقلت

اعقل

لا اعقل

ساعقل

ــــــ

ــــــ

اکلنا

ما اکلنا

ناکل

لا ناکل

سناکل

ــــــ

ــــــ

رکب

ما رکب

یرکب

لا یرکب

سیرکب

ــــــ

ــــــ

وصلا

ما وصلا

یوصلان

لا یوصلان

سیوصلان

ــــــ

ــــــ

امروا

ما امروا

یامرون

لا یامرون

سیامرون

ــــــ

ــــــ

حصدت

ما حصدت

تحصد

لا تحصد

ستحصد

ــــــ

ــــــ

عبرتا

ما عبرتا

تعربان

لا تعربان

ستعربان

ــــــ

ــــــ

لعبن

ما لعبن

تعلبون

لا تعلبون

ستعلبون

ــــــ

ــــــ

حضرت

ما حضرت

تحضر

لا تحضر

ستحضر

احضر

لا تحضر

سرقتما

ما سرقتما

تسرقان

لا تسرقان

ستسرقان

اسرقا

لا تسرق

ردیف

معنی فعل ماضی

معنی فعل ماضی منفی

معنی فعل مضارع

معنی فعل مضارع منفی

معنی فعل آینده

معنی فعل امر

معنی فعل نهی

رفت

نرفت

می رود

نمی رود

خواهد رفت

ــــــ

ــــــ

خارج شدند

خارج نشدند

خارج می شوند

خارج نمی شوند

خارج خواهند شد

ــــــ

ــــــ

گم کردند

گم نکردند

گم می کنند

گم نمی کنند

گم خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

ایستاد

نایستاد

می ایستد

نمی ایستد

خواهند ایستاد

ــــــ

ــــــ

کسب کردند

کسب نکردند

کسب می کنند

کسب نمی کنند

کسب خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

پرداختند

نپرداختند

می پردازند

نمی پردازند

پرداخت خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

نوشتی

ننوشتی

می نویسی

نمی نویسی

خواهی نوشت

بنویس

ننویس

نگاه کردید

نگاه نکردید

نگاه می کنید

نگاه نمی کنید

خواهید دید

نگاه بکنید

نگاه نکنید

شکر کردید

شکر نکردید

شکر می کنید

شکر نمی کنید

شکر خواهید کرد

شکر کنید

شکر نکنید

بازگشتی

بازنگشتی

باز می گردی

باز نمی گردی

باز خواهی گشت

بازگرد

بازنگرد

حمل کردید

حمل نکردید

حمل نمی‌کنید

حمل نمی‌کنید

حمل خواهید کرد

حمل کنید

حمل نکنید

نشستید

ننشستید

می نشینید

نمی نشینید

خواهید نشست

بنشینید

ننشینید

گرفتم

نگرفتم

می گیرم

نمی گیرم

خواهم گرفت

ــــــ

ــــــ

پوشیدیم

نپوشیدیم

می پوشیم

نمی پوشیم

خواهیم پوشید

ــــــ

ــــــ

خواند

نخواند

می خواند

نمی خواند

خواهد خواند

ــــــ

ــــــ

حکم کردند

حکم نکردند

حکم می کنند

حکم نمی کنند

حکم خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

شنیدند

نشنیدند

می شنوند

نمی شنوند

خواهند شنید

ــــــ

ــــــ

عمل کرد

عمل نکرد

عمل می کند

عمل نمی کنی

عمل خواهد کرد

ــــــ

ــــــ

دانستند

ندانستند

می دانند

نمی دانند

خواهند دانست

ــــــ

ــــــ

افتادند

نیفتادند

می افتند

نمی افتند

خواهند افتاد

ــــــ

ــــــ

عجله کردی

عجله می کنی

عجله نمی کنی

عجله خواهی کرد

عجله نخواهی کرد

عجله کن

عجله نکن

جمع کردید

جمع نکردید

جمع می کنید

جمع نمی کنید

جمع خواهید کرد

جمع بکنید

جمع نکنید

قرار دادید

قرار ندادید

قرار می دهید

قرار نمی دهید

قرار خواهید داد

قرار دهید

قرار ندهید

حفظ کردی

حفظ نکردی

حفظ می کنی

حفظ نمی کنی

حفظ خواهی کرد

حفظ کن

حفظ نکن

نشستید

ننشستید

می نشینید

نمی نشینید

خواهید نشست

بنشینید

ننشینید

ردیف

معنی فعل ماضی

معنی فعل ماضی منفی

معنی فعل مضارع

معنی فعل مضارع منفی

معنی فعل آینده

معنی فعل امر

معنی فعل نهی

ننوشیدید

ننوشیدید

می نوشید

نمی نوشید

خواهید نوشید

بنوشید

ننوشید

داخل شدم

داخل نشدم

داخل می شوم

داخل نمی شوم

داخل خواهم شد

ــــــ

ــــــ

منع کردیم

منع نکردیم

منع می کنیم

منع نمی کنیم

منع خواهیم کرد

ــــــ

ــــــ

خواست

نخواست

می خواهد

نمی خواهد

خواهد خواست

ــــــ

ــــــ

اتفاق افتادند

اتفاق نیفتادند

اتفاق می افتند

اتفاق نمی افتند

اتفاق خواهند افتاد

ــــــ

ــــــ

کاشتند

نکاشتند

می کارند

نمی کارند

خواهند کاشت

ــــــ

ــــــ

فکر کرد

فکر نکرد

فکر می کند

فکر نمی کند

فکر خواهد کرد

ــــــ

ــــــ

فریاد زدند

فریاد نزدند

فریاد می زنند

فریاد نمی زنند

فریاد خواهند زد

ــــــ

ــــــ

یافتند

نیافتند

می یابند

نمی یابند

خواهند یافت

ــــــ

ــــــ

سجده کردی

سجده نکردی

سجده می کنی

سجده نمی کنی

سجده خواهی کرد

سجده کن

سجده نکن

بزرگ شدید

بزرگ نشدید

بزرگ می شوید

بزرگ نمی شوید

بزرگ خواهید شد

بزرگ شوید

بزرگ نشوید

خشم کردید

خشم نکردید

خشم می کنید

خشم نمی کنید

خشم خواهید کرد

خشم کنید

خشم نکنید

فساد کردی

فساد نکردی

فساد می کنی

فساد نمی کنی

فساد خواهی کرد

فساد کن

فساد نکن

کشف کردید

کشف نکردید

کشف می کنید

کشف نمی کنید

کشف خواهید کرد

کشف کنید

کشف نکنید

خوب شدید

خوب نشدید

خوب می شوید

خوب نمی شوید

خوب خواهید شد

خوب شوید

خوب نشوید



خرید و دانلود تحقیق در مورد صرف 50 فعل