واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره عرفان عملی در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

عرفان عملی

«مقام و حال»

تهیه و گردآوری: حشمت احمدی

گروه معارف اسلامی: اخلاق اسلامی

واحد:دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر

خرداد 85

بسم الله

تقدیم به:

به شیفتگان ووارستگان خط الله به دلباختگان خط توحید: دانشجویان عزیز:

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه

عرفان عمله در اسلام

تاریخچه

تقسیم بندی عرفان

عرفان نظری

عرفان عملی

هدف عارف

شرایط سالک یا مرید شیخ یا مراد

توحید عارف

مقامات

توبه

ورع

زهد

درجات زهد



خرید و دانلود تحقیق درباره عرفان عملی در اسلام


تحقیق درباره عرفان عملی در اسلام 53 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

عرفان عملی

«مقام و حال»

تهیه و گردآوری: حشمت احمدی

گروه معارف اسلامی: اخلاق اسلامی

واحد:دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر

خرداد 85

بسم الله

تقدیم به:

به شیفتگان ووارستگان خط الله به دلباختگان خط توحید: دانشجویان عزیز:

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه

عرفان عمله در اسلام

تاریخچه

تقسیم بندی عرفان

عرفان نظری

عرفان عملی

هدف عارف

شرایط سالک یا مرید شیخ یا مراد

توحید عارف

مقامات

توبه

ورع

زهد

درجات زهد



خرید و دانلود تحقیق درباره عرفان عملی در اسلام 53 ص


تحقیق درباره عرفان اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

عرفان اسلامی

وبلاگ فلسفه و عرفان

اخلاق در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم  اخلاق سال 1385 گردآورنده :محمد خطیبیاستاد :جناب استاد شیرازی

مقدمه :پرورش فضائل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال که علت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هر شرایط وهمه جوامع است.اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمین کننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیری علمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امری ضروری ولازم است.کلیات تعاریف ، توضیحات در این بخش نخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آن گفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردن زمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکر ونیروی اندیشه انسان)تربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) به معنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل می شود. اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلق عبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاری بدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریم از واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیل وآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی بر تربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژه ای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقی دانست.علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنی پاداش وتزکیه نفس اشاره دارد. رابطه متقابل تعلیم وتربیت واخلاق :تعلیم گام نخستین در پیمودن طریق کمال است وپس از آموختن نوبت به عمل و سازندگی می رسد وبا تکرار و ممارست، ملکه اخلاقی در نفس انسان شکل می گیرد واز همین جاست که برخی از فلاسفه، چون سقراط وارسطو اخلاق را دقیقا بر علم مبتنی دانسته اند.در روایات نیز از رابطه علم وعمل مکرر سخن گفته شد، ونقش عمل در شکوفایی علم مورد تاکید قرار گرفته است.حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های خود چنین می فرماید:هم در علم کوشا باشید وهم در عمل و هم در تهذیب واخلاق . همان طوری که علم تنها فایده ندارد. تهذیب تنهای کورکورانه نیز فایده ندارد. علم وتهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند.امام صادق (ع) می فرماید: علم ، به فراگیری بسیار نیست، بلکه نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد هدایتش کند تجلی می دهد. سپس هرگاه خواهان چنین علمی بودی، نخست حقیقت بندگی را در قلب خویش تحقق بخش واز خداوند بخواه تا تو را فهم ودانایی بخشد.موضوع تربیت واخلاق:هر علمی وموضوعی دارد که در آن علم از مسائل مربوط به آن موضوع بحث می شود. موضوع تربیت واخلاق، انسان است. انسان از دیدگاه اسلام ومکاتب الهی، دارای دو بعد جسمانی وروحانی (مادی و معنوی) است که هر کدام قابلیت تربیت دارد: انسان از هنگامی که نطفه اش منعقد می شود تا بعد از تولد ودوران شیر خوارگی، طفولیت کودکی، نوجوانی، جوانی وحتی بزرگسالی در بعد جسمانی رشد می یابد ودر بعد معنوی نیز احساسات، عواطف، فکر، عقل، ایمان و اخلاق او همواره در حال تربیت است بنابراینف شناخت این ابعاد برای تربیت ضروری است وبدون آن نمی توان ادعا کرد تربیت به معنای جامع آن در مورد انسان تحقق پذیرفته است.قلمرو تربیت واخلاق :تربیت اسلامی گستره ای فراگیر دارد وتمام ابعاد وجود انسان را در زمینه های مادی، معنوی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، عرفانی، فردی و اجتماعی در بر می گیرد و اخلاق همان (ملکه نفسانی) است که از دیدگاه اسلام بر ایمان وتعبد وتسلیم در برابر آفریدگار جهان متکی است وبدین ترتیب جوهره آن، یک حقیقت بیش نیست، اما در عینیت وعمل جلوههای مختلفی دارد ودر هر یک از روابط انسان قابل تصور است. انسان، همان گونه که فلاسفه گفته اند دارای 4 نوع رابطه است. رابطه باخدا، با خود، با مردم وبا جهان پیرامون خود در هریک این روابط می توان برای اخلاق وتربیت جایگاهی تصور کرد.الف) در رابطه با خدا، اخلاق بندگی، خضوع، خشوع، پرستش، اخلاص وشکر منعم عنوان می شود که اساس وپایه همه شرایع وفضایل است.ب) در رابطه با خود، آراستگی وانصاف به فضایل نفسانی مطرح است که بخشی از مباحث اخلاق را تشکیل می دهد.ج) در رابطه با مردم ، اخلاق اجتماعی، چون احسان، محبت، عدالت، تواضع، ایثار ونوعدوستی مطرح می شود.د) در رابطه با جهان پیرامون (دنیا) چون آفاق جهان جلوگاه آیات خداست، باید با مظاهر طبیعت در نهایت ادب واخلاق متناسب برخورد کرد. جایگاه تربیت واخلاق در اسلام هرگاه بدین حقیقت بنگریم که خلقت انسان به منظور تکامل ورشد معنوی اوست وهدف از بعثت انبیاء بویژه رسالت خاتم پیامبران (ص)، تکمیل فضایل اخلاقی وفراهم کردن تجهیزات این رشد وکمال است، جایگاه تربیت واخلاق و مقصد نهایی آن مبرهن می گردد. در این دیدگاه شخیصت اخلاقی عنصر اساسی وجوهره اصلی وجود انسان را تشکیل می دهد که هدف شرایع وبرنامه های انسان سازی است، از این رو تربیت اخلاقی در نظر وعمل درصدر تعالیم وتکالیف دینی در کنار عقاید وشرایع قرارداد و در روایات از جایگاه بلند اخلاق وتربیت سخن گفته شده است. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) معاذین جیل را برای ابلاغ رسالت اسلام به یمن اعزام فرمود بدو توصیه کرد: (کتاب خدا را به آنان بیاموز و به اخلاق خجسته تربیتشان کن).نقش تربیت واخلاق در ساختار شخصیت انسان نقش تربیت ، شکوفا سازی شخصیت واقعی انسان وبه فعلیت رسانیدن قوا واستعداد های نهفته اوست وبدون تربیت واخلاق، آدمی شخصیت واقعی خود را باز نمی یابد واز حقیقت انسانی وهویت مستقل خویش آگاه نمی گردد وآنچه خارج از این حوزه یافته است(خود) انسانی اونیست. به قول کانت : (بشر تنها با تعلیم وتربیت آدم می تواند شد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می سازد نیست)، زیرا شرافت انسان به روح ملکوتی اوست وانبیاء او بر دیگر موجودات مرهون ویژگیهای انسانی اوست که خاستگاه ارزشهای معنوی والهی به شمار می رود و قوای بنای و حیوانی در واقع زمینه ساز رشد انسان وکمال معنوی وابزارهایی برای رسیدن به درجات بلند و سعادت جاودانی اند وتربیت واخلاق می تواند آن روح ملکوتی را به اوج کمال رساند در چهره واقعی انسانی بر نمایش گذارد و از منزل نفس به منزلت حق واز خود برکتی به حقیقت براستی سوق دهید.به طور خلاصه تربیت واخلاق در ساختار شخصیت انسان نقشی تعیین کننده دارد وبدون آن آدمی به خیر وکمال نمی رسد وبه سعادت دنیوی واخروی دسترسی پیدا نمی کند.احیای شخصیت انسان وفلاح و رستگاری او به فضایل اخلاقی است وسقوط و مسخ وتباهی شخیصت او به رذایل اخلاقی .حضرت امام خمینی (ره) با اشاره به تقش تعالیم دین در انسان سازی وبه فعلیت رساندن استعدادهای بیکران او می فرماید:وقرآن کریم که در راس همه مکاتب وتمام کتب است، حتی سایر کتب الهیه آمده است که انسان بسازد. انسان بالقوه را انسان با افصل وموجود با افعل کند. تمام دعوت انبیاء هم حسب اختلاف مراتبشان، برای همه معناست که انسان را انسان کند. انسان بالقوه را انسان با افعل کند وتمام احکام عبادی وهمه چیزهایی که هست، برای این معنی است که انسان ناقص را انسان کامل کند.پس تربیت واخلاق با مفهوم دینی والهی آن، احیاگر شخصیت وهویت واقعی انسانی وبه اوج رساننده کمالات معنوی است.والحمد الله ...



خرید و دانلود تحقیق درباره عرفان اسلامی


تحقیق درباره عرفان 46 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

مقدمه

در آغاز هیچ نبود جز کلمه و کلمه خدا بود.

مجموعه ای که در پیش روی شماست پژوهشی است مختصر پیرامون عرفان و قرآن و رابطه آن دو و بیان اصول عرفان و مبانی عرفا در تفسیر در این نوشته ضمن تعریف عرفان و بیان اصول عملی و نظری آن موضوعاتی همچون عرفان و انسان عرفان و عقل عرضه گردیده البته موضوعاتی دیگری چون عرفان و جهان، عرفان و تمثیل عرفان و تأویل و….وجود دارد که در اینجا فقط دو مورد اول بیان شده است . امیدوارم این مطالب هر چند اندک در مورد موضوع عظیم عرفان مورد توجه واقع شود.

سید محمد الیاسی

آذر ماه 1382

از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد ،

و باقی هر چه گفتند ، در شرح آن الف گفتند،

و آن الف البته فهم نشد.

(مقالات شمس)

تعریف عرفان:

مفهوم عرفان ناظر به نوعی شناخت است که ریشه در اعماق جان بشر دارد و بر خلاف اهل استدلال و برهان در دریافت حقیقت ، بر اشراق و دریافت های باطنی و درونی و ذوقی اعتماد دارد و نزد مسلمین یا سایر ملل و اقوام بر حسب تفاوت های زمانی و مکانی به نام های گوناگون شناخته و موجود می باشد و امروزه تحت عنوان کلی می ستی سیستم1 نامبردار است این شیوه ، ریشه در آثار ابتدایی و سادة نخستین پرستش- نزد مذاهب –بدوی قدیم –و نیز ایرانیان، هندوان، مسیحیان، یونانیان، یهودیان و... دارد.

با وجود وجوه افتراق در میان مذاهب عرفانی، شباهت آن چنان زیاد است که آنرا در میان اقوام مشترک می دانند اصولاَ مبانی نظری آن عبارت است از: باور به امکان درک حقایق از رهگذر علم حضوری و شهودی هم آنکه مولانا می گوید:



خرید و دانلود تحقیق درباره عرفان 46 ص


نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام 40 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام

مقدمه

بدون تردید، تبیین و تحلیل دیدگاههاى استاد شهید مطهرى در مورد «نقش اخلاق و عرفان در سیاست» یا «ارائه تصویر و تفسیرى روشن از حکمت عملى در دو ظرفیت»؛ یعنى «اخلاق» که انسان را به تکامل روحى و درونى مى‏رساند، و «سیاست مُدُن» یا مدیریت و حکومت بر جامعه، که به «تکامل اجتماعى» و اداره جامعه انسانى برمى‏گردد و پیوند آن دو ظرفیت به «حکمت نظرى»، که از «هست»ها و «است»ها سخن مى‏گوید و آن دیگرى از «باید»ها و «شاید» و «نشاید»ها بحث مى‏کند [2]، هم کارى است سترگ و البته شدنى و هم نیاز به نگرش همه‏جانبه به اندیشه‏ها و بینش‏هاى استاد شهید مطهرى دارد و اگر حکمت و حکومت را در تعامل و ارتباط با یکدیگر مورد شناخت و سنجش قرار دهیم و آنها را با عرفان و حکمت حضورى و شهودى یا معرفت ذوقى و باطنى گره بزنیم، در عین شیرینى و دلنشینى، کار را دشوارتر مى‏نماید که چگونه «اخلاق» که عمدتاً یک مقوله فردى و نوعى تزکیه نفس و ارتباط با خداست و درون‏گرایى در آن متجلّى است یا حداقل تفسیر و برداشت اولیه ما از آن چنین است و «عرفان» که اساساً سیر و سلوک باطنى و تهذیب، ریاضت و دنیاگریزى، جامعه‏گریزى و انقطاع از برون و اتصال به درون و رهایى از خلق و وصل به خالق است و یا دست کم چنین برداشت و تحلیلى از آن در ذهنها وجود دارد، با «حکومت»، «سیاست» و مدیریت جامعه که همانا پرداخت به امور مردم در همه ابعاد مى‏باشد در هم تنیده و به هم پیوسته باشند و اساساً چگونه است که در دل حکومت و حکمت سیاسى، حکمت عملىِ «اخلاق» و حکمت شهودى و ذوقىِ «عرفان» نقش‏آفرین باشد؟ آیا درون‏گرایى با برون‏گرایى با هم قابل اجتماع‏هستند؟

آیا حکومت و تدبیر جامعه که نوعى دنیازدگى و گرایش به امور طبیعى و مادیت است با اخلاق که مقوله‏اى است فردى و تهذیبى و عرفان که امرى است باطن‏محور، درون‏گرا و سلوکى که به نوعى دنیازدگى، خلق‏گریزى، تفرد، تزهّد و تجرد و تجرید براى تعالى نفس و تکامل منتهى مى‏شود، با هم سازگار و مرتبطاند؟ به خصوص اگر به کارکردهاى اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و واقعیت تلخ شکاف و فاصله اخلاق و عرفان با حکومت، آن هم در جامعه و جهان کنونى بنگریم و دیوار فرهنگى، روانى و حتى عملى و عینى که میان هر کدام از آنها وجود دارد، اندک توجهى بیفکنیم، خواهیم دید که مسأله با پیچیدگى و ابهام بیشترى مواجه است و سؤال عمیق‏تر وشبهه بیشتر و پیچیده‏تر مى‏شود و این همان مقوله‏اى است که در این مقاله به دنبال حلّ و فصل آن، بر محور و مدار اندیشه‏هاى استاد مطهرى بر آمدیم و در صدد برتابیدن اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و حکمت سیاسى بر مدار بینش ناب اسلامى آن استاد شهید هستیم؛ لذا در چند محور به پاسخ چنین سؤالها، شبهات و تحلیل وتبیین‏هایى مى‏پردازیم:

الف. اخلاق و عرفان در افق اندیشه استاد مطهرى.

ب. سیاست و حکومت از منظر استاد مطهرى.

ج. تعامل اخلاق و عرفان (حکمت اخلاقى و سلوکى) با حکومت و سیاست (حکمت سیاسى و حکومتى).

چیستى اخلاق

استاد شهید مطهرى، اخلاق را مبنایى مى‏داند براى «چگونه زیستن» [3] و بر این باور است که اخلاق پاسخى است بر چگونگى زندگى نیک و براى انسان و «چگونگى عمل»، افعال اخلاقى یا افعالى که داراى تعالى و ارزش باشند. البته استاد «چگونه باید زیست» را در کنار «براى اینکه با ارزش و مقدس و متعالى زیست کرده باشیم» قرار مى‏دهد [4] و لذا همه نظام‏ها و روش‏هاى اخلاقى را که مدعى نظام‏مندى اخلاقى هستند، داراى نظام اخلاقى نمى‏داند و به نقد آنها مى‏پردازد. به هر حال، استاد شهید نگرشى جامع و بنیادین با تئورى تبیین شده و کامل براى اخلاق، علم اخلاق و فلسفه اخلاق دارند که دقیقاً با تعاملات اجتماعى و تأملات حکومتى و سیاسى سازگار است؛ یعنى استاد معتقدند سرّ ناسازگارى اخلاق و سیاست یا حکمت اخلاقى و حکمت حکومتى، در طراز تلقى و تفسیر و نگرش ما از این دو مقوله است و اگر به بازسازى اندیشه‏هاى آسیب دیده خویش پیرامون هر کدام از اخلاق و سیاست بپردازیم و آنها را در خانواده «حکمت عملى» ببینیم بسیارى از پرسشها و شبهات براى مامطرح نخواهد بود چه اینکه تعالى و تکامل فردى و درونى لاجرم با تعالى و توسعه اجتماعى در هم تنیده‏اند و انسان بریده از جامعه نیست و جامعه محتاج حاکمیت اخلاق و ارزشهاى اخلاقى است و اگر از غایات مهم بعثت پیامبر اکرم(ره) تتمیم و تکمیل خلقهاى فاضل و صفات اخلاقى بوده است، در حقیقت سرحلقه و ریشه همه تحولات اجتماعى و نظام‏هاى حکومتى دینى در اداره جامعه بشرى را شکل مى‏داد [5] یعنى «ارتباط با خدا، با ارتباط با اجتماع» در حوزه اخلاق دینى کاملاً مطرح و تحقّق‏پذیر است و لذا باید به آفت‏شناسى و آفت‏ستیزى در تفکر دینى جامعه اسلامى و احیاء و اصلاح فکر دینى پرداخت و استاد به شدت به بازشناسى و بازسازى «مفاهیم اخلاقى» و دینى در حوزه اندیشه و سپس عمل اسلامى مسلمین اعتقاد داشته‏اند و به همین دلیل خطرات جموداندیشى و تحجّرگرایى از جبهه درون و التقاطاندیشى وزمان‏زدگى و تجددگرایى از جبهه برون را آسیب‏هاى معرفتى در حوزه‏هاى اندیشه و بینش اسلامى مى‏دانستند. به هر حال استاد مطهرى نظام اخلاقى را به طور کلى بر سه قسم مى‏داند:

1. اخلاق فلسفى، که ریشه در اندیشه‏هاى سقراط و افلاطون و ارسطو دارد.

2. اخلاق عرفانى، که ریشه‏اش در سیر و سلوک عرفانى است.

3. اخلاق دینى یا مذهبى که سرچشمه‏هایش آیات و احادیث و آموزه‏هاى مستقیم دین و معارف وحیانى است. [6]

و در فرازى دیگر، نظام‏هاى اخلاقى را به طور کلّى بر دو بخش قابل تقسیم مى‏دانند:

الف. نظام‏هاى اخلاقى مبتنى بر خودخواهى، خودپرستى، منافع شخصى یا نظام‏هاى‏خودمحور.

ب. نظام‏هایى که فراتر از خود شخص و منافع شخصى بوده و یا نظام‏هاى غیر خودمحورهستند. [7]



خرید و دانلود  نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام 40 ص