واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره اشعاری درمدح ائمه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

« در مدح امام علی (ع) »

جان خودم ، زنم و بچه هایم همه به فدای علــــــی (ع) کاش من آن زمان از سواران علــــــــی (ع) بـــــــــودم

کوه البرز به پایداری و استقامت خودش شک می کند وقتی که گوشش می رسد همت و عــــــهد علـــی(ع)

راستشــــو بخـــــــوای شب معــــــراج رســـــــــول در عـــــرش خــدا او مــهمـــان علـی (ع) بـــــود

زمینو از بوی بـــــــد نا پاکـی برداشتــــــتتته بود اگه باران پاکی و خوبی های امام علی (ع) نمی باریـد

لشکر کفر و ستم دنیـــــا رو آتــــــش زده بــــــــود اگه سیل خروشان امام علی(ع) همه ی آنها را ازبین نمیبرد

دین حضرت محمد به خداتا آخر دنیا محکم باقی می ماند تاکه زد دست امام علی دست برســـر شـــــانـــه اش

سر عمر را که پایۀ کفر بـود در جنــــــگ خنــــدق گوش تا گوش برید شمشیر برنده ای علـــــــــی (ع)

مرحب خیبری که کافر بی دینــتی بود ترسیــــــــد در جنگ باامام علــــی جــــان سالــــم به درنبــــرد

پسر بــــــــی دا در دیار عـــــرب پا نگـــــــــرفت که به حضرت محمد (ص) حرفی بزند تا وقتی که امام علی بود

اگـــــــــــر همـــــــه دنیـــــا را تــرازو بگذارند بازهم پاره سنگ به آن اضافه کنیم در کنـــار امام علی

آن مـــوقع که روح بلنـــدش به خـــــداوند رسید غیر از نون خشک دز کیسه اش پیـــدا نمـــی کنــــی

پا بزار بر ســــر دنیـــــــا و بـــــــــزن ای داراب دل به عشق علی بسپار و دست به دامـن علـــــی ببـــــر

« گلایه امام حسین (ع) به اهل کوفه »

« هیجار»

به اهل کوفـــــــه کسی را برای کمـــــک و امـــداد فرستاد که در دشت کربـــــلا یاری را نمی بینـــــم

که ای مـــردم شما نوشتین که بیـــــا و مـــــن هم آمـــــدم و به دشت غـــــم چــــادر و خیمــــــه زدم

هجده هزار نامــــــه از شمـــــا بـــــرای مـــــــن آمــــــد پس کجـــا رفت عهـــــد و پیمان و وفایتان

لااقـــــل مـــــرد باشیـــــد اگـــر مسلمــــــان نــــیســتید یک مرد جانش را فدای پیمان خود می کند

مگه از یادتان رفتـــــه عهــــــد و پیمـــــــانتـــــــان حــروم بشه برشمـــــــــا شیـــر مـــــادرتــــــان

نوشتین تا کـــــــی بایــــد زیــــــــر زور باشیـــــــم و حاکم کافر دستور بده و هیچی نـــگـوییـــــم

نوشتیـــن مــردم کوفــــه بــــه خاطـــــــر مــــــــن و برای حکومت من حاضرند مال ،پسر و جان خود را بدهند

گفتیــــد دیــــــن مســــلمــــانــان ازبیـــــن رفتـــه و پســـر شیطــــان در کوفــــه حکومت می کند

نـــــوشتیـــــن بــا هــــــزار عهــــــد و پیمــــــــان که از تو آمـــــــــدن و از مــــــا جـــــــان دادن

گفتین می خواهــــــد ببـــــرد طنــــاب دیــــــن را یزید نمی خواهد دین و آئین اسلامی ما بـــاشــد

نوشتین به من که یزید مثل گرگ هـــــــار اســــت با زبان چرب خود ما را از سوراخ در مـــی آورد

با فتنه و نیرنگ پدر و پدربزرگش و هـــرچــه دارد همه را تاچشمه می برد و تشنه بر مــی گــردانـــد

نوشتین به من همه به جنگ دشمن دین می رویـــم با اسب و زیــــن و چــــوب و روپــــوش نمدی

ســـــه منـــــزل را مـــــــــی آییــــم برای دیدنتان و پایتــــان را می گذاریــم روی هــر دوچشممان

نوشتین به من کــــــه یزیـــــد دیــــن نــــــــدارد وبه ازنش و دستورش کــــارهای بـــــد زیـــــاده

در دورانش مسلمانان خـــــار و ذلیـــــل هستنـــــد و خوبی و برادر داری بی اعتبار و بی معنـــا شـــده

نـــــــوشتیــــن که بــــر روی تـــخت سلیمـــــان نشستـــه دیــــو بـــد و زشـــت و مــــی دهد فرمان

نوشتین که باغ مسلمانان پر از خار شـــــده اســــت نـــگهبــانـــــش افــــعی و مـــــارشـــــده اســــت

نــــــــــوشتیــــــن وارث کبـــــــک بهــــــــاری یکــــدفــعـــه شـــد کــــلاغ مــــرده خــــــــوار

نــــــــوشتــــــین نـــــــوشتیــــــن نــــوشتیــــــن نهــــال ننـــــگ و بـــــد عهــــدی را کــــاشتیــد

پسر مرجانه تا آمــــــــد بـــــــه کــــــــــوفـــــــه مهــــــــــر حکـــــــم نـــــا حـــــق زد بـــه کوفه

همه ی شمـــــــــا عهد و پیمــــان را شـــکستیـــــد و فروختن دین خود را قیمت خیلی بدی روی آن گذاشتین

در پیشانــــــــــی کوفـــــه تــــا روز قیـــــامـــــت گذاشتیــــــن داغ نـــنـــگ و داغ نـــــــفـــــــرت

از روی نادانی از آفتـــــــــــاب دل بــــــردیــــــد همـــــــه جمـــــــع شدیــــد به دور کرم شب تاب

فــــــــروختیـــن دیـــــن و ایـــمان خـــود را فروختین جوهـــر پـــــاک جــــــان خــــــود را

یزید و پدرش را من مـــــــی شنــــاســـــــــم که چه شیطانــــی هستنــــــد در ایـــــــن دنیـــــا

من دیدم پدرش و ابوسفیان و پــــــدربزرگش که حکـــــم دیــــــن را بــــــر عکس می کردنـد

ولی شمــــــــا که عهــــــــد را شکــــــستید وفــــــا و عهـــــــد را زیـــــر پـــا گـــــــذاشتین

خداوند شما را بیشتــر مـــــی کند خــــــــوار و از خشم حضرت محمد (ص) گرفتار می شویــد

نه این دنیا را داریــــد تــــــا روز قیــــامـــــت نــــــه آن دنیــــــــا را ای قــــــــوم ستمگـــــــر

از من به شما نفـــــــــرین تا روز قیــامـــــــت و از خــــــداونــــد خیــــــر و کـــرامـت نـــبینید



خرید و دانلود تحقیق درباره اشعاری درمدح ائمه


تحقیق درباره سیره امام علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

سیره امام على (ع)

آن حضرت را به دو کنیه ابو الحسن و ابو الحسین نامیده‏اند.امام حسن (ع) در حیات پیامبر پدرش را با کنیه ابو الحسین و امام حسین (ع) او را با کنیه ابو الحسن مى‏خوانده‏اند.پیامبر نیز وى را با هر دوى کنیه‏ها خطاب مى‏کرده است.چون پیامبر وفات یافت على (ع) را به این دو کنیه صدا مى‏کردند.یکى دیگر از کنیه‏هاى على (ع) ،ابو تراب است که آن را پیامبر برگزیده و بر وى اطلاق کرده بود.

در استیعاب نقل شده است:«به سهل بن سعد گفته شد:حاکم مدینه مى‏خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر،على را دشنام گویى.سهل پرسید:چه بگویم؟گفت:باید على را با کنیه ابو تراب خطاب کنى.سهل پاسخ داد:به خدا سوگند جز پیامبر کسى على را بدین کنیت،نامگذارى نکرده است. پرسید:چگونه‏اى ابو العباس؟جواب داد:على (ع) نزد فاطمه رفت و آن‏گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز کشید و به خواب رفت.پس از او،پیغمبر (ص) پیش فاطمه آمد و از او پرسید:پسر عمویت کجاست؟فاطمه گفت:اینک او در مسجد آرمیده است.پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید که ردایش بر پشت مبارکش افتاده و پشتش خاک آلود شده است.پیامبر با دست‏شروع به پاک کردن خاک از پشت على کرد و فرمود:بنشین اى ابو تراب!به خدا سوگند جز پیامبر کسى او را بدین نام،نخوانده است.و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى‏تر نیست.»

نسایى در خصایص از عمار بن یاسر نقل کرده است که گفت:«من و على بن ابیطالب (ع) در غزوه عشیره از قبیله ینبع با یکدیگر بودیم.تا آنجا که عمار گفت:سپس خواب هر دوى ما را فرا گرفت، من و على به راه افتادیم تا آنکه در زیر سایه نخلها و روى زمین خاکى و بى گیاه آرمیدیم.سوگند به خدا که جز پیامبر کسى ما را از خواب بیدار نکرد.او با پایش ما را تکان مى‏داد و ما به خاطر آنکه روى زمینى خاکى دراز کشیده بودیم،به خاک آلوده شدیم.در آن روز بود که پیغمبر (ص) به على (ع) فرمود.تو را چه مى‏شود اى ابو تراب؟چرا که پیامبر آثار خاک را بر على (ع) مشاهده کرده بود.»

البته ممکن است که این واقعه چند بار اتفاق افتاده باشد.در روایتى دیگر آمده است:چون پیامبر على را در سجده دید در حالى که خاک بر چهره‏اش نشسته و یا آنکه گونه‏اش خاک آلود بوده به او فرمود:«ابو تراب!چنین کن‏».

همچنین گفته شده است پیامبر با چنین کنیه‏اى،على (ع) را خطاب کرد.چرا که گفت:اى على! نخستین کسى که خاک را از سرش مى‏تکاند تویى .

على (ع) ،این کنیه را از دیگر کنیه‏ها بیشتر خوش مى‏داشت.زیرا پیامبر وى را با همین کنیه خطاب مى‏کرد.دشمنان آن حضرت مانند بنى امیه و دیگران،بر آن حضرت به جز این کنیه نام دیگرى اطلاق نمى‏کردند.آنان مى‏خواستند با گفتن ابو تراب،آن حضرت را تحقیر و سرزنش کنند و حال آنکه افتخار على (ع) به همین کنیه بود.دشمنان على،به سخنگویان دستور داده بودند تا با ذکر کنیه ابو تراب بر فراز منابر،آن حضرت را مورد سرزنش قرار دهند و این کنیه را براى او عیب و نقصى قلمداد نمایند.چنان که حسن بصرى گفته است،گویا که ایشان با استفاده از این عمل،لباسى پر زیب و آرایه بر تن آن حضرت مى‏پوشاندند.چنان که جز نام ترابى و ترابیه بر پیروان امیر المؤمنین (ع) اطلاق نمى‏کردند.بدان گونه که این نام،تنها بر شیعیان على (ع) اختصاص یافت.

کمیت مى‏گوید:

گفتند رغبت و دین او ترابى است من نیز به همین وسیله در بین آنان ادعا کنم و به این لقب مفتخر مى‏شوم.

هنگامى که کثیر غرة گفت:جلوه آل ابو سفیان در دین روز طف و جلوه بنى مروان در کرم و بزرگوارى روز عقر بود،یزید بن عبد الملک به او گفت:نفرین خدا بر تو باد!آیا ترابى و عصبیت؟!در این باره مؤلف در قصیده‏اى سروده است:

به نام دو فرزندت،مکنى شدى و نسل رسول خدا در این دو فرزند به جاى ماند پیامبر تو را بو تراب خواند دشمنان آن را بر تو عیب مى‏شمردند و حال آنکه براى تو این کنیه افتخارى بود

لقب على (ع)

ابن صباغ در کتاب فصول المهمه مى‏نویسد:لقب على (ع) ،مرتضى،حیدر،امیر المؤمنین و انزع (و یا اصلع) (کسى که اندکى از موى جلوى سرش ریخته باشد.) و بطین (کسى که شکمش بزرگ است.) و وصى بود.آن حضرت به لقب اخیر خود در نزد دوستان و دشمنانش شهره بود.در روز جنگ جمل جوانى از قبیله بنى ضبه از سپاه عایشه بیرون آمد و گفت:

ما قبیله بنى ضبه دشمنان على هستیم که قبلا معروف به وصى بود على که در عهد پیامبر شهسوار جنگها بود من نیز نسبت‏به تشخیص برترى على نابینا و کور نیستم اما من به خونخواهى عثمان پرهیزگار آمده‏ام زیرا ولى،خون ولى را طلب مى‏کند

و مردى از قبیله ازد در روز جمل چنین سرود:

این على است و وصیى است که پیامبر در روز نجوة با او پیمان برادرى بست و فرمود او پس از من راهبر است و این گفته را افراد آگاه در خاطر سپرده‏اند و اشقیا آن را فراموش کرده‏اند

زحر بن قیس جعفى در روز جمل گفت:

آیا باید با شما جنگ کرد تا اقرار کنید که على در بین تمام قریش پس از پیامبر برترین کس است؟!

او کسى است که خداوند وى را زینت داده و او را ولى نامیده است و دوست،پشتیبان و نگهدار دوست است،همچنان که گمراه پیرو فرمان گمراهى دیگر است

زحر بن قیس نیز بار دیگر چنین سروده است:

پس درود فرستاد خداوند بر احمد (محمد (ص) )

فرستاده خداوند و تمام کننده نعمتها فرستاده پیام‏آورى و پس از او خلیفه ما کسى که ایستاده و کمک شده است منظور من على وصى پیامبر است که سرکشان قبایل با او در جنگ و ستیزند

این زحر در جنگ جمل و صفین با على (ع) همراه بود.همچنان که شبعث‏بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن ضبابى در جنگ صفین در رکاب آن حضرت بودند.اما بعدا با حسین (ع) در کربلا به جنگ برخاستند و فرجام شومى را براى خود برجاى گذاشتند.

کمیت مى‏گوید:



خرید و دانلود تحقیق درباره سیره امام علی


تحقیق درباره نماز در نظر على (ع)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

نماز در نظر على (ع)

به طورى که دیدیم على علیه السلام نخستین پیشواى معصوم و امام بر حق ما و نماینده خدا و جانشین بلا فصل حضرت ختمى مرتبت (ص) اولین نمازگزار اسلام است، آنهم شش سال قبل از بلوغ از این رو مى‏باید چنین انسان بى‏نظیرى، رابطه خاصى با نماز بزرگترین فریضه الهى، داشته باشد. على که در قبله مسلمین متولد شده، و در نه سالگى و به عنوان اولین پیرو اسلام و براى نخستین بار در پشت سر پیغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بیش از هر مسلمان دیگرى، قدر نماز، نخستین فریضه الهى، را مى‏داند و به آن اهمیت مى‏دهد.

به طورى که نوشته‏اند، حال على علیه السلام به هنگام نماز چنان بود که در یکى از جنگهاى تیرى به پاى آن حضرت اصابت کرد و هر چه کردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید على مشغول نماز شود سپس تیر را از پاى او در آورید زیرا على (ع) در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است که کاملا از خود بى خود مى‏شود. چنین کردند و تیر را از پاى على (ع) در آوردند و او متوجه نشد، و زمانى به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد کرد:

هر که چیزى دوست دارد جان و دل بروى گمارد

هر که محرابش تو باشى سر ز عشقت برندارد سعدی

همچنین در یکى از شبهاى مخوف جنگ صفین «لیلة الهریز» که آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تیر مى‏بارید، دیدند که على علیه السلام رو به قبله ایستاد و مشغول نماز شد. پس از نماز، پرسیدند یا امیر المؤمنین این چه وقت نماز خواندن بود و على (ع) فرمود: اصلا این جنگ براى چیست جز این است که مى‏خواهیم ظلم و فساد را ریشه کن کنیم تا نماز و احکام الهى چنانکه باید، اقامه گردد



خرید و دانلود تحقیق درباره نماز در نظر على (ع)


تحقیق در مورد علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 1 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید

خط موسوم به کوفی را میراثی از خط معقلی می‌دانند که حضرت علی (ع) آن را تکامل بخشیده است.

تهران_ میراث خبرگروه فرهنگ، آرزو رسولی: خط عربی میراث به‌جا مانده از خطی به‌نام مَعْقِلی (بنایی) است که در افسانه‌ها ادریس پیامبر را مبتکر آن می‌دانند. این خط را حضرت علی (ع) تکامل بخشید و به خط کوفی مشهور شد.طبق پژوهش لیلی برات‌زاده، این روایت تبدیل الفبای پیشین سامی به شیوه هنرمندانه‌تر کوفی را در قرن نخست هجری منعکس می‌کند.خط کوفی را که کاتبان ایرانی می‌نوشته‌اند، کوفی ایرانی یا کوفی شرقی می‌نامند. این خط با توجه به خطوط باستانی ایران، خاصه خط میخی، هیئتی خاص یافته و شباهتی با نسخ دارد.لیلی برات‌زاده در کتاب «خوش‌نویسی در ایران» درباره ورود خط عربی به ایران می‌نویسد: ایرانیان تقریباً از اواخر قرن اول و اوائل سده دوم هجری کم‌کم در نوشته‌های خود خط کوفی را معمول داشتند و آن را به‌جای پهلوی پذیرفتند و از سنخ همان حروف الفبای عربی چهار حرف دیگر پ، چ، ژ، گ را انتخاب کردند و کتابهای علمی و سیاسی را به آن خط نوشتند.به‌این ترتیب، زبان فارسی با کلمات عربی آمیخته شد و زبانی حاصل شد که به آن فارسی دری گویند و همان زبان اساس زبان کنونی ما شد.ایرانیان پس از پذیرفتن دین اسلام و خط عربی خود عامل بسط و گسترش زبان و خط عربی در میان اقوام و ممالک دیگر شدند و علاوه بر دین اسلام، تمدن و فرهنگ و زبان ایرانی نیز در آنان اثر گذاشت.برات‌زاده درمورد پیدایش خط نستعلیق می‌نویسد: ازصدر اسلام تا مدت پنج قرن خط کوفی در ایران رایج بود و آن را در نوشتن قرآن و تزیینات ابنیه بکار می‌بردند. ولی خط معمول ایرانیان نوعی نسخ بود که با قلم نسخ قدیم عربی و نسخ جدید اختلاف داشت و همین خط اساس خط رسمی و معروف ایران یعنی نستعلیق بوده است.کتاب «خوش‌نویسی در ایران» نوشته لیلی برات‌زاده را به‌تازگی دفتر پژوهشهای فرهنگی در شماره 56 مجموعه «از ایران چه می‌دانم؟» منتشر کرده است.

نظر شما در مورد این خبر؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید


تحقیق در مورد سیری در زندگی حضرت علی (ع)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سیری در زندگی حضرت علی (ع)

امیر مومنان علی در سیزدهم رجب ، سی سال بعد از عام الفیل 599 یا 600 م در کعبه به دنیا آمد. دوره حساس کودکی و نوجوانی را در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت وی به سر برد. این تربیت او را از قلب حساس، دیده نافذ و گوش شنوا برخوردار ساخت؛ به گونه ای که می توانست چیزهایی ببیند و صداهایی بشنود که دیدن و شنیدن آن برای مردم عادی ممکن نبود. امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) پیش از رسالت پیامبر (ص) همراه آن حضرت نور نبوت را می دید و صدای فرشته را می شنید.

پیشگام بودن آن حضرت در پذیرش و ابراز اسلام، ارزشی است که قرآن بر آن تکیه کرده، آشکارا می گوید: پیشگامان در اسلام نزد خداوند ارزشی والا دارند.

باید توجه داشت عنایت قرآن به موضوع «سبقت» در پذیرش اسلام چنان است که حتی کسانی که پیش از فتح مکه ایمان آورده، جان و مال خود را در راه خدا بذل کرده اند از ایمان آوردگان و جهادگران پس از پیروزی برتر شمرده است؛ چه رسد به کسانی که پیش از هجرت و در سال های نخست ظهور اسلام مسلمان شده اند. از نظر تربیتی، حتی لحظه ای دل به بت پرستی نیالودن و پرستش خدای یگانه در اولین لحظات خودشناسی بسیار مهم است و فضیلت اختصاصی حضرت علی (ع) به شمار می آید. هم چنان که استمرار این ایمان که ضامن پیامد مثبت آن گروش و پیشگامی بود نیز در تعدادی خاص از صحابه رسول خدا (ص) و امام علی (ع) ظهور یافت.

اعلام پشتیبانی همه جانبه از آخرین سفیر الهی در اولین دعوت عمومی بستگان و اعلام جانشینی علی (ع) توسط آن حضرت (ص) به روشنی گویای موقعیت امامت است؛ چنان که می توان تاریخ پیدایش تشیع را ریشه یابی کرد و جدایی ناپذیری امامت و نبوت را به خوبی دریافت.

فداکاری آن حضرت (ع) در «لیله المبیت» سبب خشنودی خداوند و نزول برکت و عطوفت الهی به بندگانش شد. در پیمان «اخوت اسلامی» که در ا« نوعی هماهنگی و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان، فضیلت، و شخصیت اسلامی رعایت شده بود، پیامبر (ص) او را به برادری خویش برگزید و بدین ترتیب، حدیث منزلت را به کمال رساند. شایستگی همسری حضرت فاطمه (ع) نشان دیگری از جایگاه معنوی و کمالات آن حضرت (ع) است.

دلاوری آن حضرت (ع) در همه غزوات زمان پیامبر (ص) معروف است و کتب سیره، تاریخ و حدیث اهل سنت و شیعه از آن آکنده است.

در نخستین رویارویی نظامی، جز کسانی که در قتل آنان اختلاف است، هشت تن از پرچمداران سیاه با شمشیر او از پای درآمدند. در جنگ احد، که بسیاری از اصحاب از اطراف پیامبر (ص) گریختند، علی (ع) در کنار تعدادی اندک از اصحاب، با حضرت (ص) باقی ماند و خود را سپر وی ساخت. قتل عمر و بن عبدود، در غزوه خندق به دست آن حضرت (ع)، که از عبادت جن و انس برتر شمرده شده است، بسیار مشهور است.

در جنگ خیبر، حضرت رسول (ص) پرچم سفید خود را به ترتیب به ابوبکر و عمربن خطاب سپرد و آن ها را برای گرفتن یکی از قلعه ها فرستاد؛ اما آنها بی هیچ موفقیتی بازگشتند. آن گاه حضرت (ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد. فردای آن روز، پرچم را به علی (ع) سپرد. فتح نمایان آن حضرت (ع) در کانون توطئه یهودیان زبانزد خاص و عام است.

پس از حوادث از پیش طراحی شده ای که نقطه واگرایی تاریخ قلمداد شده است، گرایش های شیعیان، تظاهرات باز و عملکرد فعال خود را از دست داد. مقایسه کردار علی (ع) در طول زندگی پیامبر (ص) و نقش وی پس از رحلت آن بزرگوار، نشان دهنده نگرش انفعالی او به قدرت حاکم است. چرا که شخصیتی که نقش اول را به دلیل توان و شایستگی لازم در دوران حیات رسول اکرم (ص) در همه ابعاد جامعه اسلامی و با کمال اخلاص و کارآیی مناسب دارد از این پس فقط در زوایایی بسیار محدود مورد توجه قرار می گیرد.

از سوی دیگر، توجه به ایمان راسخ علی (ع) و شایستگی کامل وی برای جانشینی پیامبر (ص) و زحمات طاقت فرسایی که در طول این مدت به انجام رسیده است. این انتظار را که او باید برای احقاق حقوق خود و اعتلای اسلام راستین تا آخرین نفس جنگیده باشد، کاملاً موجه می سازد. به یقین انفعال و عدم اقدام وی علل جدی داشته است.

اگر مصالحه با موقعیت موجود نامیدن این واقعیات ممکن باشد، می توان گفت: آنچه علی (ع) را به مدارا با نظام حاکم واداشت مساله گسترش ارتداد و خطر روزافزون مدعیان دروغین نبوت در جزیره العرب بود. امام (ع) در بیان دلیل این مدارا می فرماید: نخست دست خود را بازکشیدم تا آن که دیدم گروهی در دین خود نماندند و از اسلام روی گرداندند و مردم را به نابود ساختن دین محمد (ص) دعوت می کنند. پس ترسیدم اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم،



خرید و دانلود تحقیق در مورد سیری در زندگی حضرت علی (ع)