واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله . بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی ،میزان درآمد،جنسیت،نحوه مدیریت

     رضایت شغلی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟ این مسأله ای است که بسیاری افراد با آن دست به گریبانند. چه افراد جویای کار که می خواهند برای اولین مرتبه محیط کار را تجربه کنند و چه کسانی که سالهاست در حرفه خود مشغولند و از مشکلات آن رنج می برند. محیط کار هر انسانی خانه دوم اوست، چه بسیار افرادی که عمده ساعات شبانه روز خود را مجبورند در محیط کاری خود بگذرانند. ساده پیداست که این محیط نیز همچون خانه باید برآورنده حداقلی از نیازهای روحی و روانی افراد باشد تا آنها بتوانند ضمن کسب درآمد به ارتقای دانش حرفه ای خود پرداخته و خدمتی صادقانه ارائه دهند.

        عوامل متعددی وجود دارد که در کنار هم می توانند ایجاد کننده رضایت شغلی در افراد باشد. چه بسا تنها نبود یک عامل از مجموع این عوامل می تواند از ایجاد رضایت در فرد بکاهد یا حتی او را در زمره افراد ناراضی از شغل خود قرار دهد. میزان درآمد، وجهه اجتماعی، امکان ارتقای شغلی، نحوه مدیریت در محل کار، عدم تبعیض و میزان آگاهی فرد از شغل خود از مهمترین عوامل ایجاد رضایت شغلی در افراد است.

میزان درآمد عاملی در انتخاب شغل

       میزان درآمد یکی از جدی ترین و مهمترین دلایل انتخاب شغل در افراد است به گونه ای که در بسیاری از موارد حتی می تواند باعث نادیده گرفتن عوامل دیگر باشد. گاه افرادی را می بینیم که با وجود داشتن مشاغل مهم، کلیدی و دارای پایگاه و وجهه اجتماعی تنها به دلیل کمی درآمد از شغل خود احساس رضایت نکرده به گونه ای که حتی در موارد بسیاری به تغییر شغل خود حتی با شغلهایی با منزلتی پائینتر اقدام می کنند.       پزشکی یکی از شغلهایی است که به سرنوشتی این گونه گرفتار آمده است. زمانی پزشکی شغلی با منزلتی بالا و درآمدی خوب بیشترین محبوبیت را در بین اقشار جامعه داشت. اما امروزه به دلیل کثرت جمعیت جامعه پزشکی و همسو نبودن آن با جمعیت جامعه درآمد پزشکان به میزان قابل توجهی کم شده است و شاید هم این کاهش درآمد صرفاً در مقایسه با درآمد پزشکان در گذشته کم به نظر می رسد. اما همین امر پزشکان جوان و جویای پول را به یکی از ناراضی ترین افراد جامعه تبدیل کرده است.

         دکتر مقدم، پزشک عمومی که در یکی از بیمارستانهای خصوصی تهران در بخش اورژانس مشغول است در این مورد می گوید: «امروز اکثریت جوانها بیشتر به دنبال درآمد بیشتر به سمت رشته های پزشکی گرایش پیدا می کنند و کمتر به منزلت این شغل می اندیشند. اما وقتی وارد بازار کار می شوند تازه درمی یابند که آن درآمد رویایی سرابی بیش نبوده و حتی کار نیز به آسانی پیدا نمی شود. آمار پزشکان بیکار کمتر از مشاغل دیگر نیست.»          دکتر رضایی، پزشک عمومی دیگری است که یک شرکت تبلیغاتی را به تازگی راه اندازی کرده است. در مورد علت تغییر شغلش می گوید: «سطح درآمد پزشکان نسبت به سایر مشاغل بسیار پایین آمده است. مهمترین علت آن هم افزایش تعداد پزشکان نسبت به بیماران است. طبق آمار برای هر هزار نفر یک پزشک احتیاج است. در حال حاضر جمعیت کشور، حدود ۶۰ میلیون نفر است. پس برای این تعداد، شصت هزار پزشک مورد نیاز است. در حالیکه ما بالای صدهزار پزشک در کشور داریم یعنی ۴۰ هزار پزشک بیش از نیازمان داریم. این درحالی است که ۲۰ هزار نفر هم دانشجوی پزشکی هستند. به عبارت دیگر تا دو سه سال دیگر، ۱۲۰ هزار پزشک خواهیم داشت اما جمعیت در این مدت ۲ برابر نخواهد شد. ظرفیت پذیرش دانشجو هم که کم نمی شود، سطح بهداشت مردم هم بالا رفته است. اگر وضع به همین صورت باقی بماند، ما در بازار پزشکی باید برای داشتن مریض با هم رقابت کنیم آن هم رقابت ناسالم برای مریضهایی که وجود ندارند. پس پزشکان این میان بازنده اند و امیدی هم نیست که وضع بهتر شود. پس پزشک یا مجبور است به کارهای جانبی رو بیاورد یا اصلاً تغییر شغل دهد.» آرزو داشتم دکتر شوم ولی نتوانستم

       دکتر محمد دادگران مدیر گروه کارشناسی ارشد مدیریت رسانه، بیش از منافع مادی عوامل متعددی را در انتخاب شغل مؤثر می داند. مهمترین عوامل از نظر او وجاهت اجتماعی، احترام به ارزش کار افراد، ساعات کار ،امنیت، محیط کار و خدمات رفاهی و روابط انسانی است. او در ادامه می گوید: میان ایفای نقش و نگرش از دیدگاه روانشناسی اجتماعی رابطه ای بسیار نزدیک وجود دارد. آن زمانی که فرد با پیش زمینه های مثبت انتخاب شغل کند طبیعتاً در کار خود تا حد زیادی موفق خواهد بود و برعکس نگرش منفی می تواند پیامدهای ناگواری را در پی داشته باشد. به ویژه در جامعه ای که میان آموزش و تولید رابطه پایدار وجود ندارد. غالباً افراد به کارهایی گمارده می شوند که از سرناچاری آن را انتخاب می کنند. پس با پیش زمینه منفی به انجام وظایف محوله خود می پردازند. این امر به ویژه در زمانی بیشتر نمود می یابد که فرد از لحاظ حقوق و مزایا و امکانات رفاهی در سطح بسیار پایینی قرار داشته باشد. طبیعتاً اکثریت قریب به اتفاق کارکنان و مستمری بگیران ثابت جامعه قدرت خریدشان همواره در حد قابل توجهی پایین تر از سطح جریان عمومی قیمتهاست و همواره شکاف و فاصله عمیقی میان این دو جریان وجود دارد. همین امر عدم تعادل میان مزدها و هزینه کالا و خدمات مورد نیاز برای معیشت را تشدید کرده و آثار سوء آن بصورت کاهش انگیزش کارکنان و تنزل بهره وری در جامعه ما مشهود می شود.

       عدم کفایت دستمزدها بخشی از مزدبگیران ثابت را ناگزیر می سازد تا در صدد انجام کار دوم و حتی سومی برآیند و این مسأله افزون بر حاکمیت بخشیدن به نوعی روابط ناسالم باعث می شود این مشاغل کاذب وغیرتولیدی توان و انرژی افراد را تا حد زیادی کاهش دهد و همین امر برکیفیت بهره وری کار و عملکرد سازمانهای دولتی و خصوصی اثرات منفی به صورت آسیبهای گوناگون اجتماعی می گذارد. این امر نه تنها تأثیر منفی بر سازمان یا جامعه می گذارد بلکه تا نسوج خانواده راه می یابد و آثار ناگواری در روابط میان افراد درون خانواده از خود بجای می گذارد.        در جامعه ای که میان آموزش و تولید رابطه پایدار وجود ندارد، غالباً افراد به کارهایی گمارده می شوند که از سرناچاری آن را انتخاب می کنند. پس با پیش زمینه منفی به انجام وظایف محوله خود می پردازند. نقش مدیریت در رضایت شغلی

       مدیران در رضایت شغلی کارکنان و کارمندان خود نقش به سزایی دارند. و در واقع یکی از مهمترین ارکان هر محیط کاری به شمار می روند. در بخش خصوصی مدیران به علت باز بودن دستشان در تغییرات واحد خود، به مراتب سهم بیشتری در ایجاد رضایت در کارمندان و زیردستان خود دارند. پرداخت منصفانه و به موقع حقوق کارمندان، ایجاد امکان ارتقای شغلی و ایجاد فضای صمیمی در محیط کاری از مهمترین امکانات آنهاست.        «افسانه. م» فارغ التحصیل رشته پرستاری که در سه بیمارستان دولتی و دو بیمارستان خصوصی خدمت کرده و حال پس از هشت سال سابقه کار پرستاری، این شغل را رها کرده و به دنبال شغل جدید است می گوید: «دیگر هیچگونه وابستگی به شغل پرستاری نداشتم. شغل پرستاری به گونه ای است که باید آن را دوست داشته باشی تا بتوانی انجامش دهی. اما من دیگر انگیزه ام را از دست داده بودم، علتش هم برخوردهای خیلی بد از مدیران بود.مخصوصاً در آخرین بیمارستانی که کار می کردم و یکی از بهترین بیمارستانهای خصوصی هم هست، مدیران بیمارستان آنچنان رفتار بدی با ما داشتند که احساس می کردم برده هستم. بدی دیگری نیز شغل ما دارد و آن این است که از نظر وجهه اجتماعی هنوز هم شغل پرستاری جا نیفتاده و تصورات غلطی نسبت به این شغل وجود دارد. البته ما همه این مطالب را می دانستیم و مشکلات شغلمان را پذیرفته بودیم. ولی وقتی در محیط کار نیز احترامی وجود نداشت و بیماران هم به خاطر درد یا مشکلی که داشتند بعضی مواقع واقعاً برخورد بدی می کردند که وقتی همه این جوانب را یکجا در نظر بگیریم؛ یعنی بی احترامی، خستگی، حقوق پایین و فشارهای مضاعف به نظر شما دیگر چه انگیزه ای می ماند. من اواخر دچار افسردگی شدید شده بودم.»

        وی در تشریح مشکلات شغلی خود می گوید: مثلاً زمانی که ما هجده ساعت سر کار بودیم، چون حق شب کاری به ما می دادند، می گفتند، نمی توانید استراحت کنید و اگر هم می خواهید دراز بکشید باید حتماً با لباس کار باشید و وقتی ما در اتاق بودیم، در را به شدت باز می کردند که این موضوع خیلی برخورنده بود.

        در قانون کار آمده است کسانی که شب کار هستند دو ساعت از کار مال خودشان است و می توانند استراحت کنند. البته من در CCU بودم و محیط CCU در دو حالت متفاوت است. بعضی مواقع شلوغ است؛ یا مریض بد حال در آن بستری است که حتی یادمان می رود یک لحظه بنشینیم ولی مواقعی هم می شود که بخش خیلی آرام است و نیازی به ما نیست ولی آنها می گفتند، چون شما حق شب کاری می گیرید، حتی اگر هیچ کاری نداشته باشید نباید استراحت کنید.

      مورد دیگری که خیلی مرا ناراحت می کرد این بود که جلوی بیماران به ما اهانت می کردند و با ما رفتار بدی داشتند و جالب اینجاست که دائماً ما را با پرستاران آمریکا مقایسه می کردند. در صورتی که وضعیت ما با آنها اصلاً قابل مقایسه نیست. آنجا هر پرستار حداکثر دو بیمار دارد و اگر بیمارش فوت کند به پرستارش مرخصی می دهند در صورتی که ما مرخصی ای که حقمان بود را نیز باید به زور از آنها می گرفتیم و اصلاً به روحیه و خستگی ما اهمیت نمی دادند و مطمئنم اکثر همکاران من نیز همین احساس را دارند و فقط برای برطرف کردن مشکلات مالیشان این کار را ادامه می دهند، نه به خاطر عشق و علاقه شان به رشته پرستاری.»

          دکتر علی اکبر فرهنگی مدرس دانشگاه در رشته مدیریت، نقش مدیران را در ایجاد انگیزه و اشتیاق به کار در میان کارمندان بسیار حائز اهمیت می داند. او در این مورد می گوید : «ایجاد ساختار مناسب از یک طرف و طراحی استراتژیهای مناسب از طرف دیگر به همراه سبک رهبری سه عاملی هستند که در دست مدیران قرار دارند و بنابراین مدیران از طریق این عوامل به راحتی می توانند پاسخگوی نیازهای کارمندانشان باشند و زمینه لازم را در جهت رضایت شغلی در آنها ایجاد کنند. اما آنچه که مسلم است این است که در وهله اول مدیران ما باید دارای شرایطی بوده و آموزش های لازم را دیده باشند تا بتوانند از عهده این کار برآیند و از سوی دیگر از طریق به کارگماری درست و صحیح مدیران یعنی درواقع آن پدیده ای که ما آن را شایسته سالاری می نامیم این امر تحقق می یابد. پس مدیران باید در چارچوبی از شایسته سالاری انتخاب شده و آموزشهای لازم را دیده واختیارات لازم را کسب کنند. »

        رضا مجیدی کارمند یکی از شرکتهای بزرگ دارویی است. از مشکلات کاریش می گوید:« متأسفانه یکی از مشکلات بزرگ ما در واحدهای شغلی، غیرحرفه ای بودن مدیران است. بسیاری از مدیران بدون هیچ گونه آگاهی، تخصص، مهارت و یاحتی آموزشهای آکادمیک صرفاً به خاطر روابط خانوادگی یا رفاقتی بر مسند مدیریت قرار گرفته اند و همین بی تجربگی و بی مهارتی آنان مشکلات زیادی را برای کارمندان به همراه می آورد. بخصوص وقتی مدیری عوض می شود تا مدیر جدید با وظایفش و فعالیتهای شرکت آشنا شود، انرژی زیادی از کارمندان به هدر می رود. مثلاً در شرکت خود ما مدیر با هر کاری آشنایی دارد به جز دارو و حال می خواهد یک شرکت بزرگ دارویی را هم اداره کند. به همین علت گاه ما کارمندان را به شدت دچار مشکل می کند. دوباره کاریهای بی جهت و اشکال تراشی های بی اساس از عمده مشکلات ما کارمندان به علت ناآگاهی های مدیر است.»            دکتر زهرا نژاد بهرام کارشناس ارشد علوم سیاسی و مدرس رشته حقوق در دانشگاه است. وی که سابق بر این معاون فرماندار تهران بوده، اکنون دبیر ستاد جذب سرمایه گذاریهای خارجی زنان است. او نیز عدم شایسته سالاری را یکی از معضلات بزرگ جامعه می داند ومی گوید:«متأسفانه طراحی ساختار سیستم مدیریتی براساس شایستگی نبوده و گزینشها شایسته مدار نیست. افراد برای کارهای دیگری عشق و علاقه و ذوق داشته اند اما به کارهای دیگری گمارده شده اند. این افراد وقتی وارد کار می شوند، چون کار نمی تواند اقناعشان کند یا تربیت شغلی آنها با آن شغل همگونی ندارد، طبیعتاً احساس نارضایتی می کنند.»



خرید و دانلود مقاله . بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی


مقاله . اعتیاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

اعتیاد عبارت است از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرارمصرف آنها با کم و کیف مشخص و در زمان معین از دیدگاه معتاد ضروری می‌نماید. یعنیتداوم بخشیدن به مصرف مواد و عوامل مخدر درمانی عامیانه ، غیرمعمول ، دور از موازینعلمی و معتاد کسی است که نیازمند و وابسته روانی- جسمانی به مواد و عوامل مخدر وعادت‌زا می‌باشد که به منظور برآوردن آن بایستی از این مواد بطور مداوم و در فواصلمشخص استفاده کند.

مقدمه

افزایش سرسام آور مصرفموادمخدردر جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت کهمستقیما نسل جوان و بشریت را تهدید می‌کند. گسترش شبکه قاچاق بین‌المللی و داماعتیاد ، میلیون‌ها نفر جوان را به فساد و کام مرگ می‌کشاند و سوداگران مرگ را بهثروت و قدرت می‌رساند. اعتیاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بلایی اجتماعی و دارایجنبه‌های متعدد اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، روانی ، اخلاقی و حقوقی است. از اینروآگاهی خانواده‌ها درباره سرانجام نکبت‌بار اعتیاد در پیشگیری و مهار آن کمکی موثربه ‌شمار می‌آید.

شروع اعتیاد

اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروهانیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیادبدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی می‌شود و با توقف مصرفدارو دجار خماری و اختلال شدید جسمانی می‌گردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیدهتحمل نیز می‌شوند. به ‌موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این موادکه در ابتدا با مقدار کم حاصل می‌شود مصرف خود را افزایش می‌دهد. شدت و نوع وابستگینسبت بهمواداعتیادآوربرحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانندتریاکو مشتقات آن وابستگی شدید ایجادمی‌کنند و برخی دیگر با وجود تاثیری که بر روان و ذهن فرد می‌گذارند اعتیاد دهندهبه ‌شمار نمی‌آیند.

انواع اعتیاد

اعتیادات مجاز

اعتیادات مجاز عبارتند از:وابستگی و تداوم در مصرفموادی که به عنوان دارو شناخته شده بطور طبیعی یا صناعی بدست می‌آید. و شامل بسیاریاز مواد دارویی بویژهآرامبخشهاوخواب آورهامی‌شوند که این مواد با تجویزپزشک و یا اغلب خود سرانه مصرف می‌شوند. اعتیادات مجاز خود به دو دسته تقسیممی‌شوند. اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و صناعی به عنوان دارو شناخته می‌شوند. واعتیاد به موادی که تنها از دیدگاه روانی عادت‌زا هستند و تداوم مصرف را ایجابمی‌کنند همانندتنباکوو مشابهین آنها. اعتیادات به اینمواد از ساده ترین تا خطرناکترین عوارض را در معتاد و بطور غیر مستقیم در خانواده وجامعه موجب می‌گردد. مثلعوارض قلب و عروق، سرطان در دستگاه تنفس.

اعتیادات غیر مجاز

اعتیادات غیر مجاز عبارتند از:وابستگی افراد بهمصرف همیشگی مواد و بهره گیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بین‌المللی غیرمجاز شناخته می‌شوند این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه پزشکی ،بهداشتی ، روانی و اجتماعی می‌باشد. علل مختلف اعتیاد عبارتند از: ارضاء هوسها ،زیاده طلبی ، گرفتن انگیزه‌های احساسی ، احساس یکنواختی ، بیکارگی و وقت گذرانی- فقر ، عدم عدالت اجتماعی و ناهنجاریهای مالی و اقتصادی و بسیار رفاه و عوامل درونیمثل نوسانات فیزیولوژیک و پاتوفیزیولوژیک یعنی بیماریهای جسمی و روانی بویژه دراشکال مزمن و رنجور کننده و نارسایی اصول پزشکی در مورد تامین بهداشت جامعه و عدمتوان درمان کلیه بیماریهای موجود ، یکی از دلایل اصلی اعتیاد می‌باشد.

ویژگیهای افراد معتاد

فرد معتاد کسی است که اساسا یا از خود و یا از محیطخود و یا هر دو احساس ناخشنودی ، نارضایتی و ناراحتی دارد و در چنین حالت نامطلوبیناگزیر از مصاحبت و موانست با افرادی که برخلاف او دنیا را محل مناسبی برای زیستنیافته‌اند و علی رغم مسائل و مشکلات آن بگونه‌ای خود را با شرایط زندگی وفقداده‌اند آن را عقل می‌کنند. معتاددان در توهمات خود یک دنیای صنایی نسبتارضایت‌بخش برای خویش متصورند که نه تنها بر هیچگونه تغییری یا در خود و یا در محیطمبتنی نیست بلکه دنیای خیالی آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نیاز به آن ورفع آن نیاز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامنی ، احساس بی کفایتی ،احساستنهایی، نفرت ، نوسانهای افسردگی ، اضطراب شدید و بویژه کششها و تعارضات درونفردی بگونه‌ای رنج می‌برند. به هر حال اعتیاد و یک پدیده مخرب اجتماعی است زیرااثرات نامطلوب و عواقب وخیم آنها تنها دامنگیر شخص معتاد نمی‌شود بلکه همه افراد راکه بگونه‌ای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیک دارند فرا می‌گیرد مخصوصا که فرد معتادمسئول اداره یک خانواده و در نقش هم پایه نیز باشد.

اثرات دارویی مواد مخدر

مصرف مواد مخدر و دیگر ترکیبات اعتیادآور بعلتاثرات دارویی ویژه خود تغییراتی در سطح فیزیولوژی و بیولوژی شخص بوجود می‌آورد کهقسمت مهم این تغییرات بر روی سلسله اعصاب مرکزی و محیطی انجام می‌گیرد و نتیجتا برروی حالات جسمانی- روانی فرد اثر می‌گذارد و شخص مواجه با تجاربی در تداوم ازاهمیتی خاص برخوردار خواهد بود. و مهمترین این تغییرات عبارتند از: تسکینموقت آلام روحی ماننداضطراب،افسردگیو بی‌قراری و تسکین موقت دردهای جسمانی و احساس رضایت و آرامش درونی موقت و تشدیدموقت و میزان هوشیاری بگونه‌های غیر قطبی و چون اغلب معتادین قبل از اینکه بهاعتیاد روی آورند با مشکلاتی متعدد مانند اضطراب ، افسردگی ، بی قراری و تضادهایگوناگون مواجه بوده‌اند لذا مصارف اولیهموادمخدرممکن است در کوتاه مدت سبب تسکین ناراحتیهای فوق گردد و ترک ناگهانی و یاکاهش مصرف مواد مخدر پس از ایجاد وابستگی بدنی نسبت به دارو سبب اختلالاتی می‌گرددمانند بی‌قراری ، اضطراب ، خستگی مفرط ، گیجی ، حالات تهوع ، استفراغ و اسهال عدمتمرکز شدید و پاشیدگی افکار. در چنین مرحله‌ای فرد معتاد با چنین حالاتی روبرومی‌گردد و بنابراین تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگی فردمعتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدنی نیست و جنبه‌های وابستگی روانی آن به دارو دررابطه با مشکلات شخصیتی فرد در جریان تداوم اعتیاد از اهمیت اولیه برخوردار است.

ریشه‌های روانی اعتیاد

از نقطه نظرروانشناسیعقیده بر این است که اعتیاد به مواد مخدر بگونه‌ای غیر مستقیم واکنش و پاسخی استمخرب در مقابل کنش‌های غیر قابل تحمل بیرونی و درونی که بدان وسیله فرد سعی می‌کندآلام و مشکلات درونی خود ، مانند اضطراب، افسردگی و محرومیتها را کاهش داده و یاتسکین بخشد که در واقع انتخاب شیوه‌ایست ناسالم به منظور فرار از واقعیتهای موجود. در واقع معتاد همانند دیگر افراد ، انسانی است که نیاز دارد عشق بورزد ومورد عشق قرار گیرد (عشق سازنده و حقیقی) او می‌خواهد به دیگران محبت کند و موردمهر و محبت قرار گیرد وجودش برای دیگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود دیگرانبرای وی مفید و با اهمیت باشد، سرانجام ندای درونش از او می‌خواهد که او بایستیتغییر کند تغییری که او را از تمامی این مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود وجامعه‌اش قبول مسولیت نماید متاسفانه بر اثر نارساییها و انحرافات خانوادگی واجتماعی و همچنین عدم یک نظام تربیتی صحیح فرد به تدریج از مسیر حقیق دور می‌شود وبا انتخاب شیوه و معیارهای مخرب از خود و جامعه‌اش بیگانه می‌گردد و این گریز ازخویشتن خویش و بیگانگی وی را به انزوا و فرار هرچه بیشتر از واقعیتها می‌کشاند.

آسیب پذیری جوانان در دوران بلوغ

دوران بلوغدوره‌ایست که فرد با تضادها وکشمکشهای متعدد درونی مواجه می‌گردد. در این زمان او بخوبی احساس می‌کند که بهمرحله‌ای جدید از زندگی می‌بایستی وارد شود و مسولیتی در قبال خود و جامعه‌اش اتخاذنماید. مرحله‌ای که او را با نگرانی ، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو می‌سازد و اوسعی می‌کند بگونه‌ای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانوداه توقعاتبیجا و بی‌مورد اطرافیان ، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهایمتضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینه‌های نامطلوب شخصیتی فرد بسهولتوی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر می‌سازد.

پیشگیری به عنوان بهترین شیوه مقابله با اعتیاد

اساس پیشگیری تعلیم وتربیت ، راهنمایی ، مشورت و ارشاد خانواده‌هاست این آموزش باید در یک طیف گستردهاعم از رسمی و غیر رسمی صورت پذیرد و بویژه از رسانه‌های گروهی در جهت آموزشی



خرید و دانلود مقاله . اعتیاد


مقاله . بررسی علل و عوامل افت تحصیلی دانش آموزان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بررسی علل و عوامل افت تحصیلی دانش آموزان

/

 آفت نظام آموزشی

درمان تو درخود تو است، تو بدان بصیرت نداری.

درد تو نیز از خود توست، تو بر آن آگاهی نداری.

تو آن کتاب مبینی هستی که به یاری حروف اندک آن، راز‌های نهفته آشکار می‌شود، آیا گمان، می کنی که تو همین جسم کوچک هستی؟ و حال آنکه از «جهان بزرگ» درک تاب وجود تو مندرج است.

«امام علی(ع)»

از مهمترین آفتهای نظام‌های آموزشی جهانی و من جمله کشور ما افت تحصیلی است که همه ساله به صورت های گوناگون تعداد بسیاری از استعدادهای بالقوة انسانی و منابع اقتصادی جامعه را هدر داده و نابسامانیهای فردی و اجتماعی را بر جای می‌گذارد، هرچند پاره ای از موارد افت تحصیل در بعضی از رشته‌های خاص بیشتر مشاهده می‌شود ولی می‌توان علل آن راتقریباً یکسان دانست: از جمله افت بر اثر قصور در اعمال و روش های مناسب آموزشی و پرورشی توسط نظام آموزش و پرورش،معلمان، خانواده، … .

بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت و ترقی جوامع پیشرفته نشان می‌دهد که همة این کشورها از آموزش و پرورش توانمند و کارآمد برخوردار بوده‌اند. این نهاد از یک سو با کودکان و نوجوانانو جوانان خلاق، مبتکر و مستعد واز طرف دیگر با طیف گسترده ای از مردم به عنوان خانواده یا اولیای دانش‌آموزان در ارتباط است و تعلیمات وآموزش‌های خود را چه مثبت و چه منفی به پیکرة جامعه تزریق می‌کند.

بدون تردید هیچ نظام آموزشی نمی‌تواند صددرصد به اهداف آموزشی خود برسد،ولی موفق بودن هر نظام آموزشی نزدیک‌تر شدن هرچه بیش‌تر به   اهداف تعیین شده بستگی دارد برای نزدیک‌تر شدن به اهداف نظام آموزشی حتماً می‌بایست عوامل مؤثر بر افت تحصیلی را شناخت و اثرهای آن راکاهش داد.

چرا درس نمی خوانید؟!

یکی از مهمترین آفات نظام آموزشی جهان از جمله کشور ما «افت تحصیلی» است که همه ساله به صورتهای گوناگون بخش عمده ای از استعدادهای بالقوه انسانی و منابع اقتصادی جامعه را به هدر می دهد و نابسامانیهای فردی و اقتصادی زیادی برجای می گذارد. این پدیده به صورت مردودی یا ترک تحصیل و یا کجرویهای دیگر جلوه می نماید. کارشناسان مسائل اجتماعی در بررسی علل و عوامل افت تحصیلی دانش آموزان به دو دسته عوامل فردی و اجتماعی اعتقاد دارند که توجه به آنها و ریشه یابی این عوامل می تواند در دست یابی به موفقیت دانش آموزان مؤثر واقع شود درحالی که عدم توجه به این عوامل و سهل انگاری در این مورد ضررها و زیان های جبران ناپذیری به نسلی وارد خواهد ساخت که آینده کشور با دستهای آنان ساخته خواهد شد.

شرایط خانوادگی مطالعه دانش آموزانی که دارای افت تحصیلی هستند نشان می دهد یکی از عوامل مؤثر براین پدیده مسائل خانوادگی به ویژه از هم گسیختگی خانواده، کم سوادی والدین، مشکلات عاطفی، انزوا، جو اجتماعی، روانی خانواده، عدم ارتباط صمیمانه با پدر و مادر، میزان درآمد خانواده، شغل والدین، میزان تفاهم والدین، حضور یا عدم حضور والدین، وضعیت تحصیلی سایر خواهران و برادران می باشد که در سلامت روحی و جسمی دانش آموز تأثیر فراوانی می گذارد.دانش آموزی که از شرایط خانوادگی مناسب و پشتیبانی و حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نیست و نیازهای روحی و روانی اش تأمین نمی شود درپی ارضای احتیاجات خود دچار بی توجهی به تحصیل یا ترک آن می شود. پاسخ گفتن به نیازها از سوی والدین لازمه موفقیت هر دانش آموز است درحالی که برخی از والدین بدون آگاهی از وظیفه خود در قبال دانش آموز فقط از او انتظار موفقیت دارند. نتایج یک تحقیق نشان می دهد که میزان تحصیلات والدین تأثیر فراوانی در کیفیت تحصیلی دانش آموز دارد، زیرا والدین تحصیل کرده به ویژه پدران در حل مشکلات درسی فرزندان بهترین یاور آنها خواهند بود و می توانند برای فرزندان خویش الگوهای بسیار زیبایی از تعلیم و تربیت باشند.

عامل اقتصادی عدم اشتغال سرپرست خانواده و ناتوانی او دربرآوردن کامل نیازهای افراد خانواده در افت تحصیلی فرزندان تأثیر فراوانی دارد، چرا که عدم توجه به ارضای نیازهای اولیه فرزندان موجبات بی توجهی به نیازهای روحی و عاطفی آنها نیز می شود و بچه ها برای تامین نیازهای خود مجبور به ترک تحصیل و ورود به بازار کار و اشتغال می گردند. تحقیقات نشان می دهد که بحران های اقتصادی، کاهش درآمد و فقر و بیکاری خانواده ها نه تنها در افت تحصیلی دانش آموزان تأثیر می گذارد، بلکه انگیزه ای برای سوق دادن افراد به سوی جرایم و تخلف از مقررات اجتماعی می شود. همچنین فراهم نکردن تسهیلات آموزشی از جمله مدارس خوب، وسایل تحریر مناسب، البسه و تغذیه کافی و مناسب از سوی والدین باعث سرخوردگی و عدم گرایش کودکان و نوجوانان به مدرسه و درس خواندن می شود. حضور پدر در خانه از جمله عواملی است که بر روی نرفتن یا رفتن دانش آموز به مدرسه تأثیر می گذارد. مطالعه تقریباً نیمی از کودکانی که از درس خواندن محروم شده اند نشان می دهد که والدین این کودکان یا از هم جدا شده اند یا فوت کرده اند یا احیاناً دارای پدر معتاد بوده اند، چرا که الکل و دیگر مواد مخدر نیز بر زندگی نوجوانانی که والدین آنها به مصرف مواد مخدر وابسته باشند تأثیر فراوانی بر جای می گذارد. این قبیل نوجوانان نه تنها بعدها در معرض خطرات ناشی از مصرف مواد مخدر هستند بلکه از مشکلات روانی، اجتماعی نیز رنج می برند.



خرید و دانلود مقاله . بررسی علل و عوامل افت تحصیلی دانش آموزان


تحقیق. فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن

سرمایه انسانی ماهر یکی از مهمترین عوامل انکار ناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. مهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا(عموماً کشورهای جهان سوم یعنی دقیقاً همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می باشد.

خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می آید زیرا نه تنها اینگونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبرو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزونتر می کند.

ایران در زمره کشورهایی است که با مسئله فرار مغزها روبرو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد.جدول شماره 1 کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د رسال 2000 نشان می دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300 هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است

اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده ها بوده است

1-پائین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور

پژوهشهای مختلف نشان می دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین المللی تعیین می کند در حالی که دستمزد افراد بی سواد، غیر ماهر و غیر متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پائین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزینه تر می توانند اقدام به مهاجرت کنند.فیزیکدان ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدانها، پزشکان متخصص، مهندسان بویژه در رشته های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتاً زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.

2-سایر عوامل اقتصادی

علاوه بر در آمد سرانه و تفاوتهای درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین مؤثر می باشد و انتظار می رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد. 

3- نظام آموزش عالی

در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش عالی بسیار بالاست. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که نمی توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می کند:

الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته هایی آموزش می دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.

ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته ها و تخصص هایی با بالاترین کیفیت آموزش می بینند که با نیازها حرفه ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.

پژوهشهای متعدد نشان می دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند اگرچه عوامل تعیین کننده در مهاجرت آنها متفاوت می باشد. افرادی که در رشته های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته های کمتر کاربردی تحصیل کرده اند دست به مهاجرت می زنند عمدتاً به دلیل این که بازار کار داخلی امکان بکارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص های کاربردی و رشته های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده اند مهاجرت می کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.

4-شرایط کار

علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر پولی و غیر مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی بهرحال می توان بطور کلی آنها را به موارد زیر طبقه بندی کرد:

الف-انعطاف نا پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی مؤثر

ب- پائین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر

ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت های علمی

د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام

ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم ارتباط پژوهشها با نیازهای ملموس جامعه

و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه ای 

5- عوامل سیاسی و اجتماعی

عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی ها، خشونت ها، تبعیض های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی بطور اجتناب ناپذیری در مهاجرت متخصصین مؤثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس تر و آسیب پذیر تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس العمل نشان داده و



خرید و دانلود تحقیق. فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن


تحقیق درمورد- فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن

سرمایه انسانی ماهر یکی از مهمترین عوامل انکار ناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. مهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا(عموماً کشورهای جهان سوم یعنی دقیقاً همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می باشد.

خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می آید زیرا نه تنها اینگونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبرو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزونتر می کند.

ایران در زمره کشورهایی است که با مسئله فرار مغزها روبرو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد.جدول شماره 1 کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د رسال 2000 نشان می دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300 هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است

اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده ها بوده است

1-پائین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور

پژوهشهای مختلف نشان می دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین المللی تعیین می کند در حالی که دستمزد افراد بی سواد، غیر ماهر و غیر متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پائین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزینه تر می توانند اقدام به مهاجرت کنند.فیزیکدان ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدانها، پزشکان متخصص، مهندسان بویژه در رشته های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتاً زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.

2-سایر عوامل اقتصادی

علاوه بر در آمد سرانه و تفاوتهای درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین مؤثر می باشد و انتظار می رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد. 

3- نظام آموزش عالی

در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش عالی بسیار بالاست. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که نمی توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می کند:

الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته هایی آموزش می دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.

ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته ها و تخصص هایی با بالاترین کیفیت آموزش می بینند که با نیازها حرفه ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.

پژوهشهای متعدد نشان می دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند اگرچه عوامل تعیین کننده در مهاجرت آنها متفاوت می باشد. افرادی که در رشته های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته های کمتر کاربردی تحصیل کرده اند دست به مهاجرت می زنند عمدتاً به دلیل این که بازار کار داخلی امکان بکارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص های کاربردی و رشته های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده اند مهاجرت می کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.

4-شرایط کار

علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر پولی و غیر مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی بهرحال می توان بطور کلی آنها را به موارد زیر طبقه بندی کرد:

الف-انعطاف نا پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی مؤثر

ب- پائین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر

ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت های علمی

د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام

ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم ارتباط پژوهشها با نیازهای ملموس جامعه

و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه ای 

5- عوامل سیاسی و اجتماعی

عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی ها، خشونت ها، تبعیض های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی بطور اجتناب ناپذیری در مهاجرت متخصصین مؤثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس تر و آسیب پذیر تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس العمل نشان داده و



خرید و دانلود تحقیق درمورد- فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن