لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معنی دعای کمیل
خدایا از تو درخواست می کنم به آن رحمت بی انتهایت که همه موجودات را فراگرفته است و به توانائی بی حدت که بر همه چیز مسلط و قاهر است و همه اشیاء مطیع اوست و تمام عزت ها در مقابلش ذلیل است و به بزرگیت که سراسر عالم را محشون کرده است و به پادشاهیت که بر تمام قوای عالم برتری دارد و به ذات پاکت که پس از فنای همه موجودات باقی، ابدی است و به نام های مبارکت که در همه ارکان تجلی کرده است و به علمت که بر تمام موجودات محیط است و به نور تجلی ذاتت که همه عالم را روشن ساخته است، ای نور حقیقی و ای منزه از توصیف، ای پیش از همه سلسله و ای بعد از همه موجودات پسین.
خدایا، ببخش آن گناهانی که پرده عصمتم را می درد، خدای، ببخش، آن گناهانی که بر من کیفر عذاب نازل می کند، خدای، ببخش، آن گناهانی را که در نعمتت را به روی من می بندد، خدای، ببخش ، آن گناهانی را که مانع قبول دعاهایم می شود، خدایا، ببخش آن گناهانی را که بر من بلا می فرستد.
خدایا، هر گناهی که مرتکب شده ام و هر خطائی که از من سرزده همه را ببخش . ای خدا، من با یاد تو به سوی تو تقرب می جویم و تو را سوی تو شفیع می آورم و از درگاه وجود و کرمت مسئلت می خواهم که مرا به مقام قرب خود نزدیک سازی و شکر و سپاست را به من بیاموزی و ذکر و توجه حضرتت را بر من الهام کنی.
خدایا، از تو مسئلت می خواهم با سوالی از روی خضوع و ذلت و خشوع که کاربر من آسان گیر و به حالم ترحم کنی و مرا به قسمت مقدر خود خشنود و قانع سازی و در هر حال مرا متواضع گردانی.
خدایا، من از تو مانند سائلی درخواست می کنم که در شدت فقر و بیچارگی باشد و تنها به درگاه تو در سختی های عالم عرض حاجت کند و شوق و رغبتش به نعم ابدی که حضور توست باشد.
ای خدا پادشاهی تو بسیار با عظمت است و مقامت بسی بلند است و فکر و تدبیرت در امور پنهان است و فرمانت در جهان هویدا است و سطوت و قهرت بر همه غالب است و قدرتت در همه عالم نافذ است و کسی از قلمرو حکومت تو فرار نتوان کرد.
خدایا، من کسی را که گناهانم را ببخشد و بر اعمال زشتم پرده پوشد و کارهای بدم به کار نیک بدل کند، جز تو نمی یابم، خدایی جز تو نیست ای ذات پاک و منزه و ستایش مخصوص توست، و من به عصیان بر خود ستم کردم و از نادانی بر نافرمانی تو جرات یافتم و دلم آرام و خاطرم آسوده به این بود که همیشه مرا یاد کردی و بر من لطف و احسان فرمودی.
ای خدای ای مولای من، چه بسیار کارهای زشتم مستور کردی و چه بسیار بلاهای سخت از من دور بگردانیدی و چه بسیار از لغزش ها که مرا نگاه داشتی و چه بسیار مکروه و ناپسند ها که از من دور کردی و چه بسیار ثنای نیکو که من لایق آن نبودم و تو از من بر زبان ها منتشر ساختی .ای خدا، غمی بزرگ در دل دارم و حالی بسیار ناخوش و اعمالی نارسا.
زنجیرهای علایق مرا در بند کشیده و آرزوهای دور و دراز دنیوی از هر سودی مرا بازداشته و دنیا به خدعه و غرور و نفس به جنایت مرا فریب داده است. ای خدای بزرگ و سید من، به عزت و جلالت قسم که عمل بد و اعمال زشت من دعای مرا از اجابتت منع نکند و به قبایح پنهانم که تنها تو بر آن آگاهی مرا مفتضح و رسوا نگردانی و بر آنچه از اعمال بد و ناشایسته در خلوت به جا آورده ام و تقصیر و نادانی و کثرت اعمال غفلت و شهوت که کرده ام زود مرا به عقوبت مگیر.
ای خدا، به عزت و جلالت سوگند که با من در همه حال رافت و رحمت فرما و در جمیع امور, عطوفت و مهربانی کن. ای خدا, ای پروردگار، جز تو من که را دارم تا از او درخواست کنم که غم و رنجم را برطرف سازد و به حالم از لطف توجه کند، این خدا، ای مولای من، تو بر من حکم و دستوری مقرر فرمودی و من در آن به نافرمانی وپیرو هوای نفس گردیدم و خود را از وسوسه دشمن که معصیت ها را در نظرم جلوه گر ساخته و فریبم داد، خود را حفظ نکردم و قضای آسمانی نیز مساعدت کرد تا آنکه من در این رفتار از بعضی حدود و احکامت قدم بیرون نهادم و در بعضی اوامرت راه مخالفت پیمودم ، حال در تمام این امور، تو را ستایش می کنم.
و حال آنکه مدت آن عذاب طولانی است و زیست در آن همیشگی است و هیچ بر اهل عذاب در آن جا تخفیفی نیست، چنانچه آن عذاب تنها از قهر و غضب و انتقام توست که هیچکس از اهل آسمان و زمین تاب و طاقت آن را ندارد.
ای سید من ، پس من بنده ناتوان و ذلیل و حقیر و فقیر و دورمانده تو چگونه تاب آن عذاب را دارم؟ ای خدای من ای پروردگار من و سید و مولای من ، از کدامین سختی های امورم به سوی تو شکایت کنم؟ و از کدام یک به درگاهت بنالم و گریه کنم؟
از دردناکی عذاب آخرت بنالم یا از طول مدت آن بلای سخت زاری کنم؟ پس تو مرا با دشمنانت اگر به انواع عقوبت مغرب گردانی و با اهل عذابت همراه کنی و از جمع د وستان و خاصانت جداسازی در آن حال در آتش عذاب تو قرار گیرم.
ای خدای من و سید و مولای من و پروردگار من ، صبوری کنم؟ چگونه بر فراق تو صبر توانم کرد و گیرم آنکه بر حرارت آتشت شکیبا باشم، چگونه چشم از لطف و کرمت توانم پوشید یا چگونه در آتش دوزخ آرام گیرم با این امیدواری که به عفوت دارم، باری به عزتت ای سید و مولای من به راستی سوگند می خورم که اگر مرا با زبان گویا گذاری من در میان اهل آتش مانند دادخواهان ناله همی کنم و بسی فریاد می زنم و مانند آنکه عزیزی گم کرده بر تو زار زار می گریم و به صدای بلند تو را می خوانم ، که ای یاور اهل ایمان و ای منتهای آرزوی عارفان و ای فریاد رس فریاد خواهان و ای دوست دل های راستگویان و ای خدای عالمیان .
آیا درباره تو ای خدای منزه وستوده صفات، گمان می توان کرد که بشنوی در آتش فریاد بنده مسلمی را که به نافرمانی در دوزخ زندانی شده و سختی عذابت را به کیفر گناه می چشد و میان طبقات جهنم به جرم و عصیان محبوس گردیده و ناله اش با چشم انتظار و امیدواری به رحمت به سوی تو بلند است و به زبان اهل توحید تو را می خواند و به ربوبیت تو متوسل می شود باز چگونه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 72 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معنی دار در فیزیک
در محاسبات فیزیک بایستی از نوشتن اعدادی که از حدود دقت اندازه گیری مستقیم یا غیرمستقیم دور می باشد خودداری کرد و فقط بنوشتن ارقامی که بارقامی که بارقام حقیقی نزدیکتر است اکتفا شود. این قبیل ارقام را ارقام معنی دار می گویند.
بنابراین تعیین شرایطی که با آنها بتوان کمیتی را با واحد آن بدقت اندازه گیری نمود یکی از هدفهای اصلی و مهم فیزیک در عمل است. با توجه باینکه مقدار هر کمیتی همیشه شامل تعداد درستی از آن واحد نمی باشد همیشه نمی توان بدقت آنرا با واحدش اندازه گرفت و بین مقدار حقیقی آن و مقدار اندازه گرفته تفاوتی موجود است که باید سعی شود تفاوت بحداقل ممکن برسد. مثلاً اگر بخواهیم طول میزی را با خط کش اندازه گیری کنیم باید درجه صفر خط کش را بر لبه میز منطبق کنیم و درجة برابر لبة دیگر را بخوانیم. در بیشتر موارد لبة دیگر میز درست بر یکی از درجه های خط کش قرار نمی گیرد. اگر خط کش سانتی متری باشد کسر سانتی متر دقت اندازه گیری نشده بلکه باید آنرا حدس بزنیم و اگر خط کش میلی متری باشد کسر میلی متر حدس زده می شود که در حالت اول دقت تا سانتی متر و در حالت دوم تا میلی لیتر می باشد. بنابراین می توان گفت:
دقت اندازه گیری بستگی به اسبابی دارد که برای اندازه گیری بکار می رود.
مثال عددی:
فرض کنید میز گفته شده در بالا را با یک خط کش میلی متری اندازه گرفته ایم و طول میز بین 145 و 146 سانتی متر است. می توان گفت طول میز از (mm4-mm145) بیشتر و از (mm4+mm145) کمتر است. اگر طول اضافی را 8/0 میلی متر حدس بزنیم نتیجه اندازه گیری برابر است با (mm8/0+mm3+cm145) پس می توان نتیجه اندازه گیری با یک عدد نمایش داد که آن عدد برابر است با cm38/145.
در این آزمایش نتیجه اندازه گیری با 5 رقم معنی دار نشان داده شده که رقم آخر آن یعنی 8 را رقم معنی دار مشکوک می گوئیم. زیرا احتمال دارد بنظر آزمایش کننده دیگری 7 یا 9 باشد ولی چون ما اطمینان داریم که طول میز برابر cm38/145 است می توانیم نتیجه اندازه گیری را با 5 رقم معنی دار که رقم آخر آن (یعنی آخرین رقم سمت راست) معنی دار مشکوک است نشان دهیم بطور کلی:
می توان گفت رقم معنی دار در یک اندازه گیری تعداد واحدهائی از یک کمیت است که شخص آزمایش کننده در موجودیت آنها نمی توان شک کند. آخرین رقم سمت راست هر عدد رقمی است که حدود آن حدس زده شده و نمی تواند یک رقم مطمئن باشد به همین جهت آنرا رقم معنی دار مشکوک می گوئیم.
بنابراین می توان گفت: نتیجه هر اندازه گیری را با یک عدد مشخص می کنیم و هر قدر تعداد ارقام معنی دار آن عدد زیادتر باشد دقت اندازه گیری ما نیز زیادتر خواهد بود مشروط بر اینکه:
تعداد ارقام نشان داده شده از حدود دقت وسائل اندازه گیری زیاد تر نباشد.
برعکس اگر نتیجه یک اندازه گیری را با تعداد ارقام کمتری نشان دهیم بدان معنی است که دقت اندازه گیری ما کمتر بوده است مشروط بر اینکه وسایل اندازه گیری دقتی بیش از ارقام نشان داده شده داشته باشد.
چگونه تعداد ارقام معنی دار را در یک عدد مشخص می کنند.
1-تمام ارقام غیر صفر معنی دار هستند.
مثال: Cm37/164، 5 رقم معنی دار cm75/12، 4 رقم معنی دار gr341، 3 رقم معنی دار
2-صفرهای بین دو رقم معنی دار غیرصفر معنی دار هستند.
مثال 109/4020 7 رقم معنی دار 002/100، 6 رقم معنی دار 07/2009، 6 رقم معنی دار
3-صفرهای سمت راست یکعدد در صورتیکه جای ممیز مشخص نباشد معنی دار نمی باشد و در صورتیکه جای ممیز مشخص باشد معنی دار هستند.
مثال: gr1450 سه رقم معنی دار kg14500 سه رقم معنی دار gr230 دو رقم معنی دار kg23000 دو رقم معنی دار cm/6250 چهار رقم معنیدار /236000 6 رقم معنیدار gr/230 سه رقم معنیدار kg/23000 5 رقم معنیدارcm/40000 5 رقم معنی دار.
4-صفرهای سمت راست ممیز ولی سمت چپ ارقام معنی دار، معنی دار نمیباشند.
مثال: 000564/0 سه رقم معنی دار 0347/0 سه رقم معنی دار 023/0 دو رقم معنی دار 0003/0 یک رقم معنی دار 0000467/0 سه رقم معنی دار 0304/0 سه رقم معنی دار.
5-تمام صفرهای سمت راست و سمت راست ارقام غیرصفر معنی دار هستند.
مثال: 000/10 5 رقم معنی دار 06400/0 4 رقم معنی دار 00/410 5 رقم معنی دار.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 72 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معنی دار در فیزیک
در محاسبات فیزیک بایستی از نوشتن اعدادی که از حدود دقت اندازه گیری مستقیم یا غیرمستقیم دور می باشد خودداری کرد و فقط بنوشتن ارقامی که بارقامی که بارقام حقیقی نزدیکتر است اکتفا شود. این قبیل ارقام را ارقام معنی دار می گویند.
بنابراین تعیین شرایطی که با آنها بتوان کمیتی را با واحد آن بدقت اندازه گیری نمود یکی از هدفهای اصلی و مهم فیزیک در عمل است. با توجه باینکه مقدار هر کمیتی همیشه شامل تعداد درستی از آن واحد نمی باشد همیشه نمی توان بدقت آنرا با واحدش اندازه گرفت و بین مقدار حقیقی آن و مقدار اندازه گرفته تفاوتی موجود است که باید سعی شود تفاوت بحداقل ممکن برسد. مثلاً اگر بخواهیم طول میزی را با خط کش اندازه گیری کنیم باید درجه صفر خط کش را بر لبه میز منطبق کنیم و درجة برابر لبة دیگر را بخوانیم. در بیشتر موارد لبة دیگر میز درست بر یکی از درجه های خط کش قرار نمی گیرد. اگر خط کش سانتی متری باشد کسر سانتی متر دقت اندازه گیری نشده بلکه باید آنرا حدس بزنیم و اگر خط کش میلی متری باشد کسر میلی متر حدس زده می شود که در حالت اول دقت تا سانتی متر و در حالت دوم تا میلی لیتر می باشد. بنابراین می توان گفت:
دقت اندازه گیری بستگی به اسبابی دارد که برای اندازه گیری بکار می رود.
مثال عددی:
فرض کنید میز گفته شده در بالا را با یک خط کش میلی متری اندازه گرفته ایم و طول میز بین 145 و 146 سانتی متر است. می توان گفت طول میز از (mm4-mm145) بیشتر و از (mm4+mm145) کمتر است. اگر طول اضافی را 8/0 میلی متر حدس بزنیم نتیجه اندازه گیری برابر است با (mm8/0+mm3+cm145) پس می توان نتیجه اندازه گیری با یک عدد نمایش داد که آن عدد برابر است با cm38/145.
در این آزمایش نتیجه اندازه گیری با 5 رقم معنی دار نشان داده شده که رقم آخر آن یعنی 8 را رقم معنی دار مشکوک می گوئیم. زیرا احتمال دارد بنظر آزمایش کننده دیگری 7 یا 9 باشد ولی چون ما اطمینان داریم که طول میز برابر cm38/145 است می توانیم نتیجه اندازه گیری را با 5 رقم معنی دار که رقم آخر آن (یعنی آخرین رقم سمت راست) معنی دار مشکوک است نشان دهیم بطور کلی:
می توان گفت رقم معنی دار در یک اندازه گیری تعداد واحدهائی از یک کمیت است که شخص آزمایش کننده در موجودیت آنها نمی توان شک کند. آخرین رقم سمت راست هر عدد رقمی است که حدود آن حدس زده شده و نمی تواند یک رقم مطمئن باشد به همین جهت آنرا رقم معنی دار مشکوک می گوئیم.
بنابراین می توان گفت: نتیجه هر اندازه گیری را با یک عدد مشخص می کنیم و هر قدر تعداد ارقام معنی دار آن عدد زیادتر باشد دقت اندازه گیری ما نیز زیادتر خواهد بود مشروط بر اینکه:
تعداد ارقام نشان داده شده از حدود دقت وسائل اندازه گیری زیاد تر نباشد.
برعکس اگر نتیجه یک اندازه گیری را با تعداد ارقام کمتری نشان دهیم بدان معنی است که دقت اندازه گیری ما کمتر بوده است مشروط بر اینکه وسایل اندازه گیری دقتی بیش از ارقام نشان داده شده داشته باشد.
چگونه تعداد ارقام معنی دار را در یک عدد مشخص می کنند.
1-تمام ارقام غیر صفر معنی دار هستند.
مثال: Cm37/164، 5 رقم معنی دار cm75/12، 4 رقم معنی دار gr341، 3 رقم معنی دار
2-صفرهای بین دو رقم معنی دار غیرصفر معنی دار هستند.
مثال 109/4020 7 رقم معنی دار 002/100، 6 رقم معنی دار 07/2009، 6 رقم معنی دار
3-صفرهای سمت راست یکعدد در صورتیکه جای ممیز مشخص نباشد معنی دار نمی باشد و در صورتیکه جای ممیز مشخص باشد معنی دار هستند.
مثال: gr1450 سه رقم معنی دار kg14500 سه رقم معنی دار gr230 دو رقم معنی دار kg23000 دو رقم معنی دار cm/6250 چهار رقم معنیدار /236000 6 رقم معنیدار gr/230 سه رقم معنیدار kg/23000 5 رقم معنیدارcm/40000 5 رقم معنی دار.
4-صفرهای سمت راست ممیز ولی سمت چپ ارقام معنی دار، معنی دار نمیباشند.
مثال: 000564/0 سه رقم معنی دار 0347/0 سه رقم معنی دار 023/0 دو رقم معنی دار 0003/0 یک رقم معنی دار 0000467/0 سه رقم معنی دار 0304/0 سه رقم معنی دار.
5-تمام صفرهای سمت راست و سمت راست ارقام غیرصفر معنی دار هستند.
مثال: 000/10 5 رقم معنی دار 06400/0 4 رقم معنی دار 00/410 5 رقم معنی دار.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟
قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .
وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.
(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)
(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء میشود!)
در معنای قرآن و فرقان
حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرمودهاند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم است. و تصریح به آنکه این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.
و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکنندهای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب میشود؛ و نه حکم و قضائی را که میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]
قرآن ازماده قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا میشود. و سپس کلام و عبارت پدید میآید، لهذا به سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.
قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهادهاند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.
بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفتهاند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان جمیع کتب آسمانی، قرآن است که در آن ثمره تمام آن کتب، بلکه ثمره جمیع علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]
(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّهها و داستانهای پیامبران و امّتهایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق
میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)
و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:
وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]
(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]
شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:
لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]
(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به مردم عجله کنی، و شتابزده باشی! ما برعهده خود گرفتهایم که: قرآن را جمع کنیم، و به صورت مجمومهای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفتهایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]
و از قبیل:
وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]
(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکهتکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])
فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]
و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.
شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]
(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنهای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)
فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل میشود. و قرآن کهشامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی میشده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی
شده است؛ نیز فرقان است.
و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به مجموع آیات الهی گفته میشود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.
درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابنسنان یا غیر او، از کسی که وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!
من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!
فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]
حضرت فرمود: قرآن به تمام الهی گویند؛ و فرقان به خصوص محکماتی که عمل بدانها واجب است.
وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:
الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]
(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معنی کلمه ولایت :
واژه ولایت ریشه در کلمه (ولی) دارد و آن به معنی قرار گرفتن چیزی در کنار یکدیگر بودن بدون فاصله، همراه با پیوند و ارتباط. از این رهگذر آندو میتواند هر دو مادی یا بالعکس و یا متفاوت باشند چنانچه آن پیوند میتواند ارزشی و حسنه باشد و میتواند ضد ارزش باشد از این رو ولایت دارای کاربردهائی نظیر قرب و نزدیکی، حب و دوستی و نصر و یاری و گاهی متابعت و پیروی میباشد که همه آنها جلوههایی از آن مفهوم اصلیاند یکی از معانی معروف این واژه بویژه در معارف دینی تدبیر امور دیگران و داشتن اختیارات لازم در راستای موفقیت بیشتر در اداره زندگی افراد تحت امر میباشد نظیر ولایت پدر و ولایت پیامبر ( و امام ( و ولایت فقیه که مفهوم دقیق آن داشتن اختیارات و حق تصرفات لازم برای ایفاء مسئولیت و رسالت اجرای مقررات و فرامین حکومتی اسلام است. در غیر این صورت نظام دین بلکه زیست بشری مختل میگردد زیرا بشر بدون داشتن تشکیلات حکومتی و مدیریت کلان دولتی نمیتواند به زیست خویش ادامه دهد و حاکمیت نیازمند به اختیارات و حق ویژه اولویت در تصرف در راستای حکومت است و در اسلام چنین حقی از سوی مالک جهان و انسان به واجدین شرائط امامت و رهبری و هدایت در چهار چوب وحی واگذار گردیده و از آن بعنوان اولویت در تصرف و ولایت یاد گردیده.استاد شهید مطهری در این باره چنین فرمودهاند:ولاء، وَلایت (به فتح واو)، وِلایت (به کسر واو)، ولی، مولی، اولی و امثال اینها همه از ماده "ولی ـ و، ل، ی" اشتقاق یافتهاند. این واژه از پراستعمالترین واژههای قرآن کریم است که به صورتهای مختلفی به کار رفته است. میگویند در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن کریم آمده است.معنای اصلی این کلمه همچنانکه راغب در مفردات القرآن گفته است، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی کهفاصلهای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آنچنان به هم متصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد، ماده "ولی" استعمال میشود. مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم، میگوییم: زید در صدر مجلس نشسته است. "و یَلیه عمروٌ و یَلی عمرواً بکرٌ" یعنی بلافاصله در کنار زید عمرو نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصلهای بکر نشسته است. بهمین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است اعم از قرب مکانی و قرب معنوی و باز بهمین مناسبت در مورد دوستی، یاری، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است؛ چون در همه اینها نوعی معاشرت و اتصال وجود دارد.برای این ماده و مشتقات آن معانی بسیاری ذکر کردهاند. مثلاً برای لفظ "مولی" 27 معنی ذکر کردهاند اما بدیهی است که این لفظ برای 27 معنی جداگانه وضع نشده است، یک معنی اصلی بیشتر ندارد، در سایر موارد، به عنایت همان معنی استعمال شده است. معانی متعدد، و به تعبیر بهتر، موارد استعمال متعدد را از روی قرائن لفظی و حالی باید به دست آورد.این لفظ، هم در مورد امور مادی و جسمانی استعمال شده است و هم در مورد امور معنوی و مجرد، ولی مسلماً در ابتدا در مورد امور مادی استعمال شده است و از روی تشبیه معقول به محسوس و یا از راه تجرید معنی محسوس از خصوصیت مادی و حسی خودش، در مورد معنویات هم استعمال شده است، زیرا توجه انسان به محسوسات ـ چه از نظر یک فرد در طول عمر خودش و چه از نظر جامعه بشری در طول تاریخش قبل از تفکر او در معقولات است؛ بشر پس از درک معانی و مفاهیم حسی تدریجاً به معانی و مفاهیم معنوی رسیده است و طبعاً از همان الفاظی که در مورد مادیات به کار میبرده است استفاده کرده و آنها را استخدام نموده است، همچنانکه ارباب علوم الفاظ خاصی را برای علم خود اختراع نمیکنند بلکه از الفاظ جاری عرف استفاده میکنند اما به آن الفاظ معنی و مفهوم خاصی میدهند که با مفهوم و معنی عرفی متفاوت است.برای توضیح بیشتر به کتابهای ذیل مراجعه کنید:
پرسش:
به چه دلیل کلمه مولی به معنای سرپرست است؟
پاسخ:
دلالت «مولی» در حدیث غدیر بر معنای «سرپرست و اولی به تصرف» واضح و روشن است زیرا:
الف) ماده مولی (بر وزن مفعل) به این معنا است به شهادت کتب لغت:
لغت شناسان و کتابهای برجسته و ممتاز لغت، کلمه ولایت را به معنای سرپرستی، عهدهداری امور، سلطه، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.
در این جا معنای این کلمه را با برخی از مشتقاتش فقط از کتابهای لغت اهل سنت برایتان نقل میکنیم:
- راغب اصفهانی مینویسد: «وِلایت یعنی، یاری کردن. و وَلایت یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که ولایت و ولایت مانند دِلالت و دَلالت است و حقیقت آن «سرپرستی» است. ولی و مولی نیز در همین معنا به کار میرود[1]».
- ابن اثیر مینویسد: «ولیّ یعنی، یاور. و هر کس امری را بر عهده گیرد، «مولی و ولیّ آن است». سپس خودش میگوید: «و از همین قبیل است حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه». و سخن عمر که به علی (ع) گفت: «تو مولای هر مؤمنی شدی» یعنی، «ولی مؤمنان گشتی[2]».
- صاحب صحاح اللغة مینویسد: «. هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد ولی او است[3]».
- صاحب مقاییس مینویسد: «هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد «ولیّ او است[4]».
ولایت از دیدگاه دکتر سروش:
آقای سروش به این پرسش این گونه پاسخ میدهند: «کلمه ولایت به معنی «قرب» و «نزدیکی» بی واسطه است... دو نفر که به یکدیگر محبّت دارند، ولیّ یکدیگرند وقتی که کسی در کار دیگری تصرّف بیواسطه میکند، ولیّ اوست عربها اوّلین باران بهاری را «وسمی» و بعدیها را که بیواسطه پس از آن میبارد «ولیّ» میگویند توالی هم از ریشه ولایت است پدر ولیّ فرزند است، به این معنا که بین پدر و فرزند واسطهای وجود ندارد و پدر مستقیماً در کار فرزند خود تصرّف و نظارت میکند. فرماندهی که به زیردستان خود فرماندهی مستقیم دارد، والی و ولیّ آنهاست در همه این موارد «ولایت» عبارت است از یک رابطه مستقیم بیواسطه بین دو کس یا دو نهاد یا دو جمع یا دو گروه از جنس محبّت یا ریاست یا توالی و تبعیّت یا نصرت و امثال آن»(1). z z z مطابق فارسی کلمه ولایت سرپرستی است و به کسی ولیّ و والی میگویند که سرپرستی امری