لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تجزیه و تحلیل اندیشه هایی که از غرب به سوی ایران سرازیر شده بود، احتیاج به زمان داشت. برای درک آنچه برای این مرز و بوم مناسب و با فرهنگ آن سازگار است نیاز به بررسی عمیق داشت؛ کاری که نیاز به زمان داشت و زمانه و سیر تحولات این وقت را در اختیار ملتی که سالها و شاید قرنها از تفکر و تعقل مناسب با زمان پرهیز کرده است نمی گذارد...نهضت مشروطه بدون تردید برگی نو در تاریخ است و تفاوت های اساسی با جنبش های پیش از خود دارد این نهضت برای ایجاد یک نظم نوین اجتماعی و سیاسی صورت گرفت که حاکمان بعدی در ایران هرگز نتوانستند-اگر چه به ظاهر-دست آوردهای آن را نادیده بگیرند.عوامل پیدایش نهضت مشروطه و نهضت نفت و مقایسه بین آن دو عوامل پیدایش نهضت مشروطه: دوره سلطنت قاجار به علت قدرت گیری بی سابقه روسیه و کشورهای اروپایی به سبب برخورداری از فن آوری جدید و تلاش آنها برای دست یابی به مستعمرات و جلوگیری از خطرات احتمالی که مستعمرات را تهدید می کرد و همچنین بی خبری و جهالت شاهان قاجار و بی میلی آنها برای ایجاد تحول مناسب دوره ای خاص و منحصر به فرد را برای ایران رقم زد.ورود افکار و اندیشه های جدید و انتشار آنها در جامعه ایران سبب ایجاد نیازهای جدید شد. این افکار در ابتدا بوسیله تحصیل کنندگانی که از جانب عباس میرزا به اروپا فرستاده شدند، وارد ایران شد و سپس با تاسیس دارالفنون به ابتکار میرزا تقی خان امیر کبیر گسترش یافت و با تاسیس انجمن های مخفی چون فراموش خانه و مدارس جدید و مطبوعات و کتب به سطحی از تاثیر و گستردگی دست یافت که توانست در تحولات سیاسی ایران موثر واقع شود عوامل موثر در پیدایش نهضت مشروطیت را به طور کلی می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم: عوامل داخلی که موارد زیر را شامل می شود: 1: نیروی مذهب در ایران: مذهب همیشه در تاریخ ایران دارای نیروی بسیار زیادی بوده و تحولات سیاسی تحت تاثیر این نیرو بوده است اما در نهضت مشروطیت ما نیروی مذهب را بیش از هر چیز در توان آن برای گرد آوری مردم و ایجاد اعتماد نسبت به رهبران فکری و ایجاد نفرت از استبداد و استعمار مشاهده می کنیم در این مرحله کمتر شاهد ایجاد یک تحول فکری از جانب نیروهای مذهبی هستیم؛ حتی طرح عد التخانه که می توانست یک تحول را سازماندهی کند بسیار ناقص و مبهم ارایه شد. 2-نو گرایی در ایران آن روز: افرادی که مستقیما تحت تاثیر اندیشه های غربی قرار گرفته بودند و همچنین کسانی دیگر که متاثر از آنها شده بودند، مدارس جدید، مطبوعات، آثار مکتوب و انجمن های سری از جمله وسایل انتشار نو گرایی بودند. عوامل خارجی: رویداد انقلاب های مشروطه در کشور های اروپایی شکست روسیه از ژاپن که سبب آن را حاکمیت مشروطه ی ژاپن در مقابل حاکمیت استبدادی روسیه می دانستند و رقابت روسیه و انگلیس برای کسب منافع بیشتر از عواملی بودند که در ایجاد مشروطیت موثر بودند.وجود مهاجران بسیار زیادی که در باکو، استانبول، مصر و هند زندگی می کردند نیز از جمله عوامل موثر در بروز مشروطیت بود.عوامل پیدایش نهضت ملی شدن نفت: سقوط رضا شاه در شهریور 132. سبب شد تا نیروهای زیادی در کشور آزاد گردند؛ نیروهایی که زیر استبداد رضا شاهی امکان بروز و ظهور نیافته بودند. نقش استعمار انگلیس در ایجاد سلسله ی پهلوی و اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه در جنگ جهانی دوم سبب تقویت ناسیونالیسم ایرانی شد، که در مبارزه برای از بین بردن سلطه بریتانیا بر حیات سیاسی و اقتصادی تجلی یافت. ناخشنودی مردم از اوضاع داخلی که همراه با شورش علیه هیات حاکمه بود بیشتر متوجه شرکت نفت(ایران و انگلیس) گردید. در نتیجه قیام علیه نظام سیاسی موجود تبدیل به خواسته رهایی از سلطه ی کاذب یا واقعی خارجی گردید. چنین تحولی کاملا غیر منتظره نبود؛ چرا که اشغال ایران در دوران جنگ جهانی دوم، وحدت ملی را به خطر انداخته و غرور ملی ایرانیان را جریحه دار کرده بود. شکست کابینه های پی در پی در اجرای برنامه اصلاحی-که جنبه ی ملی این منظور را بر آورده سازد-انجام هر اقدامی در راستای دفاع از حیثیت ملی از راه های دیگر تقریبا بی حاصل به نظر می رسید. در این رهگذر قرعه فال به نام صنایع نفتی بریتانیا(شرکت نفت ایران و انگلیس) در آمد. البته هدف اصلی کاستن از سلطه ی حیثیت سیاسی و اقتصادی بریتانیا بود به بیان دیگر مشکل ماهیت قدرت سیاسی همچنان اساس نهضت ملی را تشکیل می داد در حالی که شرکت نفت ایران و انگلیس به صورت مظهر پایداری خارجیان در برابر مبارزه ملی برای ایجاد تحول اجتماعی اقتصادی ترقی خواهانه در آمد.شرکت نفت مسیری را برای خود انتخاب نموده بود که ادامه آن ممکن نبود. بطور کلی علت اعتراضات داخل ایران به این شرکت به چند امر بستگی داشت: 1-کمی در آمد ایران؛ در حالی که شرکت های امریکایی با سعودی ها قرارداد 5.-5. بسته بودند اما ایران در میان کشورهای منطقه کمترین در آمد را داشت 2-بهای فراورده های نفت در ایران 3-غفلت شرکت در ربط دادن صنعت نفت با اقتصاد عمومی کشور 4-سازمان اداری شرکت 5-رفتاری که شرکت با کارکنان خود می نمود: رفتار تبعیض آمیز شرکت که با اندیشه تفوق نژادی انگلیسی ها همراه بود، حتی تحصیل کردگان ایرانی را که با هزینه شرکت در دانشگاههای انگلیسی درس خوانده بودند، از کار در شرکت فراری می داد؛ وضع کارگران بسیار بد بود و از حداقل امکانات بر خوردار نبودند!6-صرفه جویی بسیار در هزینه ها: شرکت تلاش می کرد تا هزینه ها از حداقل تجاوز نکند و حتی از قبول هزینه های ضروری هم اجتناب می کرد. 7-اطمینان شرکت به پشتیبانی طبقه حاکمه: شرکت در حسابهای خود سه اشتباه مهم کرد: اول آنکه حاضر نشد سهم نا چیز دولت ایران را بطرز پسندیده ای افزایش دهد تا طبقه حاکمه را راضی نگه دارد. هنگامی که بیلان سالهای اخیر شرکت منتشر شد و معلوم گشت که در آمد دولت ایران کمتر از مالیاتی بود که دولت انگلستان از شرکت می گرفت، طبقه حاکمه ایران واردار به اعتراض شد. دوم اینکه شرکت تصور نمی کرد زمزمه هایی از طرف رقبای آن در ایران آغاز گردد و در گوشه و کنار کسانی پیدا شوند که بگویند عذر شرکت را بخواهید! شرکت با تمام بند و نسبت هایی که با کارتل نفت داشت باور نمی کرد که چنین رقبایی در ایران پیدا کند و برای اقدامات شرکت های نفت خارج از کارتل ارزشی قایل نبود. سوم اینکه: مردم ایران و تقاضاها یشان را به حساب نمی آورد و نمی دانست که دیر یا زود روزی خواهد آمد که طبقه حاکمه هم مصلحت خود را درین ببیند که با مردم هم صدا شده و بر ضدّ شرکت اقدام نماید. 8-بی اعتنایی شرکت به احساسات عمومی موارد فوق علت های اصلی هستند؛ اما برخی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
میراث نهضت جدید
نهضت جدید با الهام از جنبش های اجتماعی و نوع دوستانه قرن نوزدهم میلادی، انقلاب صنعتی و تحولات سیاسی و هنری که به همراه آن ظهور کرد، الگوهای معماری مورد استفاده در طراحی ساختمان ها، محلات مسکونی، و زیرساخت های شهری را دگرگون ساخت و در واقع معماران و طراحان محیط را به مسائل اجتماعی طراحی مسکن و فضاهای عمومی متوجه ساخت. در امر آموزش و نهضت تجدد از رویکردهای کهنه دانشگاهی دوری جست و بیشر آثار معماری آن با پیروی از اصول طراحی پیشگامان نهضت ساخته شد.هتل شهر درخشان لوکوبوریسه بسیاری از ساختمان ها و مکان های شهری که به این ترتیب به وجود آمدند فضاهای بسیار دلپذیری هستند. بیشتر تجربه های اخیر طراحی محیط بر اساس انگاره های مکاتب معماری و طراحی شهری نهضت تجدد شکل گرفتند. این مکاتب عبارتند از : آینده گراهای ایتالیا، که توجه ویژه ای به «فن آوری» و مدل های «حمل و نقل جدید شهری» داشتند، گروه دستیل در هلند، کوبیست های فرانسه، مکاتب خردگرا و ساختارگرای اتحاد جماهیر شوروی ] سابق[، که با «اکسپرسیونیزم انتزاعی» سروکار داشتند و مکتب باهاوس آلمان که با عملکردگرایی شناخته می شد. در آمریکا، عقاید لویی سولیوان و فرانک لویدرایت هم مکاتب فکری معماری اروپایی را تحت تأثیر قرار دادند و هم با ویژگیهای خاص خود با آنها متفاوت بودند.
مدرسه هنرهای زیبای پاریس و مفاهیم «جدید» معماری.
دیدگاههای معماری اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی تحت تأثیر آموزشهای مدرسه هنرهای زیبای پاریس بود. هدف معماران، طراحی مجموعه های ساختمانی با عناصری برگرفته از شیوة کلاسیک و نظامات معماری آن بود. معماری «جدید» با کارایی فنی و مفاهیم زیباشناختی برگرفته از هندسة اقلیدسی (2) و در دهه های 1970 و 1980 میلادی با رشد مکتب فراتجدد، تغییر جنهتی در توجه طراحان به زیبایی شناسی نمادین و تا حدودی نیز به جنبه ای اجتماعی طراحی ایجاد شد. نتیجه این حرکت، به جای تغییر بنیادین فکری، ارائة شیوه های جدید زیباشناختی بود (نگاه کنید به Blake 1984 ) . با وجود اینکه در معماری دهه 1980 میلادی توجه فزاینده به نمادگرایی شده است، اما شیوة تفکر و پیشنهادهای پر بار معماران اروپایی و آمریکایی نهضت تجدد آن قدر نافذ است که ادامة در نظر گرفتن آنها به عنوان منابع اولیه بسیاری از تجربیات اخیر معماری و طراحی شهری غیر منطقی به نظر نمی رسد. یعنی در نهایت و هم اکنون ما هنوز باید به منابع ارائه شده مدون یا تجدد رجوع کنیم.
تصاویر ذهنی نهضت «تجدد».
معماران تجدد گرا تصورات قوی ذهنی شهر جدید (1)، محلات شهری جدید (2)، و ساختمانهای جدید (3) بوجود آوردند. سه تصویر ارائه شده نمونه تمام تصاویر موجود نیستند، ولی از موارد شاخص هستند. این تصورات نظر بسیاری از طراحان را به خود جلب کردند، به گونه ای که اصول بوجود آورنده آنها در بسیاری از نقاط جهان توسط طراحان بکار گرفته شد.
در طراحی شهری، دیدگاههای مؤثر شامل انگاره های انگلیسی – آمریکایی شهر و ترکیب محله می شوند که از نهضت های اجتماعی و نوع دوستانه قرن نوزدهم میلادی الهام گرفته اند. معروفترین آنها نهضت باغشهرهای هاوارد (1920) واحد همسایگی کلارنس پری، طرح رادبرن، کار هنری رایت و کلارنس استاین (نگاه کنید به Stein 1951 ) و شهر برودایکر فرانک لوید رایت (1958 ) به همراه شماری طرح کمتر کار شده دیگر است (نگاه کنید به Gallion and Eisner 1963 ) بقیه دیدگاهها شامل گروه «کونتیننتال» یا «مرکزگرا» است که مثال آن «رادیانت سیتی» لوکوربوزیه (1934) و کنگرة سیام (CIAM) در سال های دهة 1930 میلادی است. در تعداد زیادی از نقدهای دهه های اخیر، این باورها و انگاره های معماری و طراحی شهری، خیالبافی های شخصی و کوشش هایی برای کنترل رفتارهای انسان به حساب آمده اند. این در حالی است که پیشنهاد دهندگان، انگاره های خود را پاسخ های دقیق و کار شده به مشکلات اصلی دوران خود می دانستند از جمله مشکلات آن زمان در مقیاس شهری رشد کنترل نشده شهر؛ صنایع آلوده کننده؛ رفت و برگشت طولانی به محل کار برای افراد کم درآمد؛ فقدان امکانات آموزشی و اوقات فراغت؛ واحدهای مسکونی شلوغ و اثر منفی ماشینت بر زیر ساخت های موجود شهری را شامل می شدند.
هدف کلی این تحولات این بود که کیفیتی از زندگی که در قرن نوزدهم میلادی فقط برای ثروتمندان قابل دست یافتن بود برای تمام مردم فراهم شود.
در عین حال، نتایج کاربردی اصول طراحی مودر قبول استادان نهضت تجدد، همیشه آن گونه که معماران پیش بینی می کردند نبود. این مطلب منجر به انتقاد بیشتری از این نهضت و نظریه های آن شد.
این نقدها متنوع بوده و موارد زیادی را شامل می شوند. که پنج نکته مهم در نقش علوم رفتاری در حرفه و آموزش طراحی محیط در نهضت تجدد.
نقش مهم افراد حرفه ای، سرمایه گذاران و استفاده کنندگان از ساختمانها و فضاهای سبز در فراهم آوردن اطلاعات و شرکت در تصمیم گیری ها (نگاه کنید به H.Mitchell 1974 ,Zeisel , 1981 , Goodman, 1971 ) .
مفهوم عملکرد در شعار «فرم از عملکرد تبعیت می کند» مفهوم ناقصی است (نگاه کنید به Relph 1976 , Fitch , 1979 , Mukarovsky , 1981)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...