واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره. اخلاق پیامبر اعظم (ص) و ازدواج

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

اخلاق پیامبر اعظم (ص) و ازدواج

چکیده : در این مقاله مطالبی در مورد نظرات و سخنان پیامبر اعظم در مورد ازدواج خواهم خواند که در چندین بخش مختلف جمع آوری و تفکیک شده است.

ابتدا و در شروع کار مطالبی را در تشویق و ترغیب جوان به ازدواج خواهید خواند و فواید ازدواج نیز در آن ذکر شده است و در ادامه به بحث ازدواج می پردازیم و موارد لازم یک همسر خوب و مواردی که در امر لازم است رعایت شود خواهید خواند .

بعد از اقدام به این امر فرخنده باید به حفظ آن پرداخت زیرا به دست آوردن امری شاید آسان باشد اما حفظ آن مشکل است . که در این مقادیر با توصیه های پیامبر (ص) در دوام ازدواح آشنا می شویم و در ادامه مواردی در مورد حقوق و وظایف زن در ازدواج ذکر شده است .

در آخر مقاله هم روزنه ای تاریخی در ازدواج های پیامبر باز شده است و از نظر تاریخی نیز به این مسائل پرداخته شده است .

کلمات کلیدی :

ازدواج ، پیامبر اعظم (ص)، همسر

1) مقدمه:

در آغاز کلام می خواهم از کسی صحبت کنم که در تعریفش ظرف مکان وزمان نمی گنجد، همانطور که در حیث آمده است که اگر نور محمد (ص) نبود آسمان و زمین را نمی آفریدم. همانطور که می دانید زمین با آن همه وسعت و پهناوریش تمام برکات و سرمایه های موجود در بدن دارد بالا سر آن آسمان وجود دارد که اگر آسمان و خوردشید با آن نور عالم تاب نباشد حتماً هیچ موجود زنده ای در کره خاکی قادر به اقدام زندگی نمی باشد. کسی که خدا درباره اش چنین لطف کرده باشدو در سوره اسراء آمده که پیامبر(ص) در شب معراج به عرش فرا می خواند که حتی با وسیله پیشرفته امروزه و یا صد سال دیگر امکان پذیر نباشد. چه باید گفت، به قول شاعر اگر آب دریا نتوان کشید- به قدر تشنگی باید چشید من هم در حد بضاعت قلمم چند سطری را در مورد اشرف مخلوقات به رشته تحریر در می آورم. شاید بتوانم قطره ای از دریای بی کران را توصیف کرده باشد.

همانطورکه میدانید پیامر اکرم(ص) الگو و نمونه بشریت در تمام صفات می باشد چه در خانواده و یا در مورد ازدواج. در مورد خانواده خیلی سفارش های فراوان دارد که اگر به تمام سفارشات وی عمل شود افرادش سعادت مند می شوند و حتی در مرد ازدواج نیز توصیه ها و سفارشات فراوان دارد که جوانان و خانواده ها گرامی اگر به کار ببندند شاید هیچ گونه مشکلی در راه جوانان وجود نداشته باشد. ولی متأسفانه در عصر ما بعضی مسائل را تحریف کرده اند.

سپاس خدای را که تیر های اندیشه درباره شگفتی های آفرینش اوبه جایی نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدایع نخستینش جز آنکه سرگردان و متحیر بماند، راه به جایی نبرد، در صورتی که همواره نعمتهای لطیف اوبرای جهانیان یکی پس از دیگری، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زیبایش آن است که از آب بشری را آفرید و او را وابسته و خویشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط کرد تا بدان وسیله نا خواسته وادار به تولید مثل شوند واز این راه به حکم جبر و بدون اختیار نسلشان باقی بماند؛ وانگهی مسئله انساب را مهم شمرده و به آن اجر نهاده است و بدان وسیله زنا را حرام داشته و به خاطر منع وجلوگیری از آن این عمل را سخت زشت شمرده و ارتکاب آن را هرزگی و کار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت کرده و به صورت امری مستحب و فرمانی الهی بر آن تشویق کرده است.

پاک ومنزه است خداوندی که مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسیله آنان را محکوم به مرگ و در هم شکستگی کرده و از طرفی بذر نطفه ها در زمین رحم ها پراکنده ساخته و افراد جدیدی از آن به وجود آورده و آن را وسیله جبران مرگ قرار داده است، تا آنان را آگاه کند که دریای مقدرات او از لحاظ سود و زیان، خیر و شر، دشوار و آسان، پیچیده و گسترده، برای جهانیان فیض بخش است. و درود بر محمد(ص) که برای بیم و امید دادن برانگیخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودی که حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن بر نیایند وسلامی فراوان بر ایشان باد!

باری، براستی که ازدواج پشتوانه دین و خوار کننده شیاطین و در مقابل دشمن خدا دژ استواری است و وسیله زیاد شدن افرادی است که سرور انبیاء(ص) بدان وسیله بر دیگر پیامبران مباهات می کند.بنابر این چقدر بجاست که وسایل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ کنند. از این رو باید اهداف و نیازمندی های آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضیل داد وآن مقدار از احکام نکاح را که دارای اهمیت است در پنج بخش بیان می شود.

با توجه به اختلاف نظرها درباره ازدواج حقیقت روشن نخواهد شد، مگر اینکه نخست اخبار و آثاری را که در تشویق ازدواج و یا منع از ازدواج رسیده، بیان کنیم وسپس فواید و پیامدهای ناهنجار آن را توضیح دهیم تا فضیلت ازدواج و یا ترک ازدواج درباره کسی که از آفات آن در امان است و یا در امان نیست روشن شود.

ترغیب به ازدواج:

اما از آیات؛ خدای متعال فرموده است: ﴿و انکهوا الایامی منکم﴾(۱) که امر به ازدواج می فرماید، و نیز فرموده است:﴿فلاتعضلوا هن ان ینکحن ازواجهن،﴾(۲) که از ازدواج نکردن نهی می کند؛ ونیز در وصف و ثنای پیامبران می فرماید: ﴿و لقد ارسلنارسلاً من قبلک و جعلنا لهماازواجاو ذرِیه،﴾(٣) که در معرض منت گذاری و اظهار فضل چنان فرموده است.

رسول اکرم(ص) می فرماید:(نکاح سنت من است، هر که سنت مرا دوست دارد پس باید به روش من رفتار کند.) (٤)

و نیز فرمود:

(ازدواج کنید تا افزون شوید که من روز قیامت به جمعیت شما افتخار می کنم حتی به جنینی که سقط شده است.)(٥)

و فرمود: (هرکه از سنت من اعراض کند، از من نیست، براستی که نکاح سنت من است وهر که مرا دوست دارد باید به سنت من عمل کند)

و نیز فرمود: (هر که از ترس فقر و عائله منده ازدواج را ترک کند از ما نیست.)(6)

آن حضرت فرمود: (هر که از شما توان مالی دارد،باید ازدواج کند که ازدواج برای فروهشتن چشم و حفظ ناموس بهتر است و هر که توان مالی ندارد باید روزه بگیرد که روزه داری مانع شهوت است. )(7) این حدیث شریف دلیل بر آن است که علت ترغیب به ازدواج همان بیم از فساد در چشم و شهوت است.

در این حدیث روزه را باعث (رجاء) دانسته است. رجاء عبارتست از کوبیدن خصیتین جوان نر به منظور از بین بردن نری اوست، بنابر این به طور استعاره برای ناتوانی از آمیزش- به وسیله روزه داری- آورده شده است.

پیامبر(ص) فرمود:

(هر گاه کسی که دین و امانتداری اش مورد رضایت شما بود به خواستگاری آمد، با ازدواج با وی موافقت کنید و اگر نکنید روی زمین فتنه و فساد فراوان خواهد شد.)(8) واین حدیث شریف نیز علت و دلیلی برای تشویق و ترغیب به ازدواج به دلیل بیم از فساد است.

و نیز فرمود: (هر که برای رضای خدا ازدواج کند وبرای خدا امکانات ازدواج شخصی را فراهم آورد، استحقاق ولایت الهیه را پیدا می کند.)(9)

و آن بزرگوار فرمود: (هر کس ازدواج کند، در حقیقت بخشی از دینش را تأمین کرده است.بنابراین نسبت به بخش دیگر آن باید از خدا بترسد.) (10)

از طریق خاصه نیز روایتی در کافی با اسناد خود از امام صادق (ع)، به نقل از پدرانش(ع) نقل شده که آن حضرت می گوید : ( رسول خدا(ص) فرمود: تزویج کنید و به همسری در آورید! بدانید که از بهره مندی و خوشبختی انسان، ازدواج کردن ودادن هزینه دامادی است، وهیچ چیزی نزد خدای عز وجل محبوب ترا ز خانه ای نیست که در اسلام به وسیله ازدواج آباد شود.) و هیچ چیزی در نزد خدای عز وجل مبغوض ترازخانه ای نیست که در اسلام به وسیله جدایی- یعنی طلاق- ویران گردد. سپس امام صادق (ع) فرمود: (خدای متعال درباره طلاق تأکید فرموده و خشم خود را نسبت به زن و مرد چندین بار بیان کرده است. )(11)

و نیزبه اسناد خود از آن بزرگوار نقل کرده است: (دو رکعت نمازی را که شخص ازدواج کرده به جا آورد بهتر از هفتاد رکعتی است که فرد مجرد به جا آورد.)(12)

رسول خدا(ص) فرموده: ( تاهل اختیار کنید که روزی تان بیشتر می شود.)

آورده اند که در امتهای سلف عابدی بود که در عبادت سرآمد همه مردم زمان خود بود به پیامبر آن روزگار گفتند که این عابد چقدر خوب عبادت می کند! پیامبر گفت: خوب مردی است اگر یک سنت را ترک می کرد! وقتی که عابد این سخن را شنید، بسیار غمگین شد و حضور آن پیامبر رسید و سؤال کرد: آن سنت چیست؟ پیامبر فرمود: تو ازدواج را ترک کرده ای. گفت: من آن را حرام نمی دانم بلکه تهی دستم و خودم نان خور مردمم. پیامبر گفت: من دخترم را به همسری تو در می آورم و سرانجام پیامبر دخترش را به وی تزویج کرد. بنابراین ازدواج سنتی است استوار و یکی از خصایل انبیا است. مردی به ابراهیم بن ادهم گفت: خوشا به حال تو که به دلیل نداشتن همسر به عبادت مشغولی! گفت: یک طپش قلب تو به دلیل عیالمندی بالا تر از تمام عبادات من است.

رسول اکرم(ص) فرموده است: (بهترین مردم پس از سال دویست، شخص سبک بار کم ثروتی است که زن و فرزند دارد.)



خرید و دانلود تحقیق درباره. اخلاق پیامبر اعظم (ص) و ازدواج


تحقیق درباره. اخلاق پیامبر از دیدگاه اندیشمندان غرب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

اخلاق پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه اندیشمندان غرب

مقدمه

اینکه اسلام ادعای جاوید و جهانی بودن می کند بدلیل آنست که عمده ترین و کلی ترین یا مهمترین مسائل انسانی را همراه با جزئی ترین مسائل زندگی که بشریت همواره و همیشه در جستجوی حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملی و ارزش همه جانبه ای در زندگی انسان دارد پیامبر اعظم (ص) این مسئله را در اهمیت حیاتی آن گوشزد اندیشمندان متعهدی می کند که به مسائل انسانی و اسلامی جدی می اندیشند و با بهترین وجه و کیفیت انسان ها را هدایت می کنند تا نه زور بگوید و نه زور بپذیرد نه بدی کند و نه بدی بپذیرد و نه بچاپد و نه چاپیدن را رخصت دهد نه تعدی کند و نه تعدی را بپذیرد و در جهت آگاهی و تعالی و برابری و عدالت و آزادی تلاش و کوشش بنماید و حق خود را برتر از حق دیگران نداند و حق دیگران را ضایع نکند خلاصه آرمانهای ذهنی و اخلاقی مثبت و انسانی را در عینیت و استقرار عینی متحقق سازد اما می خواهم اذهان را متوجه این قضیه و حادثه بزرگ بنمایم تا ابعاد و ادامه نهضت پیامبر اعظم (ص) را عمیقا و متعهدانه پی بگیرند گرچه عده ای از کشورها چشم و گوش خود را می بندند و کور و کر سعی می کنند تا نبینند و نشنوند و احساس نکنند ، که کارمان با آنها نیست . ولی حادثه بقدری بزرگ است که گوش و ذهن کاخ سفید نشینان و مراکز توطئه مشرکین را طنین دهشتناک و ضربه ای خواب پران افکنده که وای در جهان سوم و کشورهای اسلامی چه خبر شده است چه کسی است که اینچنین این نسل را گستاخ و نیرومند در مقابل نیرومندترین و مدرن ترین اندیشگران و اندیشه های ما بر شورانده است و دست آخر حمله به لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و حمله به پیامبر اعظم (ص) و مسلمانان جهان و حمله به قرآن کریم و فحش و تهمت به پیامبر (ص) و به زنان رسول اکرم ، ولی اینها سودی نداشت فقط مسلمین را از خواب بیدار و اتحاد مسلمین را دو چندان کرد . از خداوند دانا وتوانا که پشتیبان حقایق و امید حق جویان عالم است در خواست می کنم که نیرنگها ی باطل گرایان را همواره بدست مدافعان حق بی اثر سازد و بر جمعیت پاکان و قدرت نیکان بیفزاید .

میرویم سر اصل مطلب که اخلاق پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه اندیشمندان غرب می باشد پس از جنگهای صلیبی مسیحیان افسانه های دروغین و زننده ای درباره پیامبر پاک اسلام (ص) ساختند و پرداختند به امید آنکه از این را ه چهره اسلام و فرهنگ مسلمانان را زشت و تنفر انگیز جلوه دهند در صورتیکه قرآن کریم بر خلاف این روش به مسلمین سفارش کرده است که مبادا دشمنی با دسته ای آنها را به بی عدالتی در حق آن گروه بکشاند و را ه بی انصافی را درباره مخالفان خود بپیمایند چنانچه می فرماید :

یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنانو قوم علی ان تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی و اتقوالله ان الله خبیر بما تعلمون .

یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید ، برای خدا بپا خیزید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی با گروهی شما را به بی عدالتی در باره آنان وادار نکند عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است و از نافرمانی خدا بپرهیزید که خداوند از کارهائی که می کنید آگاه است .

این آموزش چنان در روحیه مسلمانان مؤثر افتاد که در همان جنگهای صلیبی ، مکرر آثار نیک وثمرات پسندیده خود را نشان داد ، مثلا صلیبی ها چون اورشلیم را به تصرف در آوردند در سراسر شهر ، سیل خون به راه انداختند ولی مسلمین هنگامی که اورشلیم را از صلیبیون باز پس گرفتند ، سفارش کتاب آسمانی و پیامبر گرامی خود را از یاد نبردند و دست بخون مردم شهر نیالودند چنانکه مورخان غربی باین فضیلت گواهی داده اند و به عنوان نمونه استیون رانسیمان در کتاب " تاریخ جنگهای صلیبی" می نویسد مردان پیروز افرادی شریف و با مروت بودند . درست در همانجا که در هشتاد و هشت سال قبل فرنگیان از دریای خون گذشتند حتی یک خانه به یغما نرفت و به یک جاندار آسیب نرسید به امر صلاح الدین ، سربازان ، خیابانها و دروازه ها را زیر نظر گرفتند و از هر گونه دست اندازی احتمالی به جان و مال مردم جلوگیری به عمل آوردند این رفتار جوانمردانه نتیجه تعالیم پیامبر اسلام بود که به پیروان خود سفارش می کرد حتی در نبرد با دشمن جانب عدل و کرامت را از یاد نبرند و تسلیم قساوت محض نشوند و بدشمنان خویش افترا و تهمت نبندند و قرارداد ها و امان نامه های خود را با آنان محترم شمرند چنانکه آثار فراوانی در این باره از پیامبر اسلام ( ص‌) به یادگار مانده است ولی متاسفانه مسیحیان متعصب از دروغ پردازی درباره مسلمانان و توهین و تهمت به پیامبر ارجمند ایشان در طول تاریخ دریغ نداشته اند .

1- ولتر و پیامبر اسلام (ص)

ولتر فیلسوف ونویسنده مشهور فرانسوی بود که از ابراز مخالفت و اهانت نسبت به مقام قدسی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) خودداری نورزید تا آنجا که نمایشنامه ای با عنوان : " محمد یا تعصب " ترتیب داد و آنرا به سال 1742 میلادی در پاریس به معرض نمایش گذاشت و در خلال آن پیغمبر پاک خدا را آماج انواع تهمتها و اهانت ها قرار داد در عین حال نمی توان انکار کرد که ولتر با نوشتن نمایشنامه مذبور قصد توهین به پیامبر اسلام (ص) را داشته است به همین جهت می بینیم که وی در آثار بعدی خود از این اهانت ابراز ندامت می کند ولتر در سالهای بعد می نویسد من در حق محمد بسیار بد کردم"پشیمانی از دشمنی با اسلام" ولتر می‌نویسد دروغپردازی درباره شخصیت های نامدار تاریخ برای همه مردم جالب نیست و همیشه مورد استقبال قرار نمی گیرد ، از این رو درغرب ،



خرید و دانلود تحقیق درباره. اخلاق پیامبر از دیدگاه اندیشمندان غرب


تحقیق درباره. اخلاق پیامبر 31 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

مقدمه

پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن می‌بینیم چند نکته زیر را یادآور شویم: یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل می‌دهد و واقع‌گرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب می‌کند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛در اینجاست که می‌بینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، می‌فرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشه‌ها و اندیشه‌ها، راهبر و پیشوا

پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن می‌بینیم چند نکته زیر را یادآور شویم:

یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل می‌دهد و واقع‌گرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب می‌کند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛ در اینجاست که می‌بینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، می‌فرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشه‌ها و اندیشه‌ها، راهبر و پیشوای دل‌ها و دل‌ها، راهبر و پیشوای حواس و حواس، راهبر و پیشوای اندام‌های آدمی‌اند.»[1] و بدین ترتیب، ریشه‌های رفتار آگاهانه انسان را با دقت بازمی‌گوید.

اسلام در همه این مراحل، تمامی تلاش و کوشش خود را در جهت پرورش انسان به‌کار می‌گیرد:

الف ـ عنصر خردورزی غریزی را در انسان می‌پروراند و او را به تأمل و تدبر و تعقل و استدلال و نظر و امثال آنها، سوق می‌دهد.

ب ـ بر روش‌های منطقی روند خردورزی انگشت می‌گذارد و از هر شیوه مغایر با گفت‌وگوی سالم و درستی که نتایج آنرا مورد خدشه قرار می‌دهد، دوری می‌جوید.

ج ـ عنصر عاطفی را می‌پروراند و آن‌را با عشق ناب و اصیلی نسبت به پرشکوهترین محبوب یعنی پروردگار متعالی که جامع همه گونه کمال مطلق است، سیراب می‌سازد و عاطفه را به اوج والایی و شکوهش می‌رساند.

د ـ به شریعت مقدس خود، فطرت گرایی اصیلی را می‌بخشد که رفتارها را سامان می‌دهد و نقشه سعادت و خوشبختی آدمی را ترسیم می‌کند.

ﻫ ـ اراده قوی و آگاهی را پرورش می‌دهد که فراتر از هر انگیزه عاطفی برافروخته‌ای، اطمینانمان می‌بخشد که جهت‌گیری عاطفه، جهت‌گیری درستی است و در عین حال آزادی خود در شکل دهی به رفتارها را حفظ می‌کند و از همین آزادی است که مسئولیت، زاده می‌شود. ما در شمار آن کسان نیستیم که "اراده" را "عواطف برافروخته" توصیف می‌کنند وگرنه گرفتار "جبری" می‌شویم که هم به لحاظ وجدانی و هم از نظر شرعی، غیرقابل قبول است. عواطف و احساسات نیز نقش مؤثر خود را بر اراده و رفتار آدمی دارند و هم از اینروست که اسلام به شیوه‌ها و روش‌های گوناگون، بر آن انگشت گذارده است؛ از جمله:

1ـ شیوه‌های ارشادی مستقیمی که ما را از هواهای لجام گسیخته و طغیانی برحذر می‌دارند. قرآن کریم می‌گوید: «أرایت من اتخذ الهه هواه أفانت تکون علیه وکیلا» (سوره فرقان ـ43) (آیا آن کس را دیدی که هوای نفس خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب توانی بود؟)

2ـ شیوه‌های غیرمستقیم از جمله استفاده از امثال و داستان‌هایی در ستایش از کسانی چون پیامبران که بر هواهای نفس و اراده خود تسلط یافتند و زمام آن‌را در اختیار خود گرفتند.

3ـ ارایه الگوهای عملی از رفتار پیامبراکرم(ص) و دیگر پیشوایان اهل بیت بزرگوار و یاران گرامی آن‌حضرت که در مکتب وی پرورش یافتند .

4ـ فراخواندن مسلمانان به هرچه پرشکوه‌تر و والاتر ساختن عشق خود یعنی عشق به خدا، عشق به پیامبر و عشق به اهل بیت پاک و یاران مخلص آن حضرت (ص) که تنها در آن‌صورت، عواطف و احساسات در منظومه‌ای پرشکوه و هماهنگ با اندیشه و آفریننده کار نیک، سامان می‌گیرند.

دوم: این روند تربیتی عواطف و احساسات در پی ریشه‌گیری و تعمیق ایمان به خداوند، جامع همه کمالات و نیز پیوند حداکثری انسان با او از یک سو و پروراندن تصور وی از هستی و زندگی با تأکید بر قرار گرفتن آن‌دو بر اصولی که مهمترین آنها حق، عدالت، عشق و مهر و محبت است و اندیشه و عاطفه پس از قرار گرفتن در این فضا، راه کمال می‌پویند، از سوی دیگر انجام می‌پذیرد. سیره پیامبراکرم (ص) و سنت آن‌حضرت نیز در راستای ریشه‌ای کردن این مفاهیم والا و ارایه تجسم عینی برتری از آنها مطرح می‌شود. برای توضیح بیشتر اشاره‌ای به این اصول خواهیم داشت:

1ـ حق، راز هستی است

"راغب اصفهانی" در "مفردات" خود ـ با اندکی تصرف ـ می‌گوید: « حق، مطابقت و سازگاری همچون مطابقت لولای در با گردش پایدار آنست. حق را بر چند وجه گویند:

وجه نخست: برای پیدایش چیزی به علتی برگرفته از اقتضای حکمت . لذا خداوند متعال را "حق" می‌گویند: «ثم ردوا الى الله مولاهم الحق» (سوره انعام ـ62) (سپس به سوی سرور برحقشان، خداوند برگردانده می‌شوند.)

وجه دوم: برای پدید آورنده به اقتضای حکمت به‌کار می‌گیرند، لذاست که گفته می‌شود: خداوند متعال، همه حق است: «وانه للحق من ربک» (سوره بقره ـ 149) ( و بی‌گمان این فرمان از سوی پروردگارت، راستین است.)

وجه سوم: از اعتقاد به چیزی مطابق با آنچه که در خود دارد، مثل اینکه بگوییم: اعتقاد و باور ما در رستاخیز و ثواب و ...، حق است: «فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق» (سوره بقره ـ 213) (... آن‌گاه خداوند به اراده خویش، مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند، رهنمون شد.)

وجه چهارم: برای کرده و گفته واقع طبق آنچه لازم است و به اندازه لازم و در زمان لازم است. مثل اینکه بگوییم: کرده‌ات حق است. «حق القول منى لأملان جهنم» (سوره سجده ـ 13) ( اما گفته من چنین تحقق یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد.)[2]

می‌توان از مجموعه کاربردهای فوق نتیجه گرفت که "حق" در عبارتی فشرده عبارت از «امر



خرید و دانلود تحقیق درباره. اخلاق  پیامبر 31 ص


دانلود تحقیق آداب سخن گفتن پیامبر اعظم 4 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

آداب سخن گفتن پیامبر اعظم(ص) 

پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏ بیشتر جنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف و خیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود، زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، و هر چه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏».  پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکر و یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏ مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى ‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوز نمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون ‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.

پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد و صدا را بلند نمى‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏ برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبر بلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که ‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال ‏پرنده به گوش مى‏رسید. «لایقطع على احد کلامه‏» هرگز سخن کسى را قطع نمى‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده ‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت‏ مى‏شده و سرا پا گوش مى‏شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه‏ سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏ حرف مى‏زد.

اهمیت و تربیت و کنترل زبان

اگر قبول کردیم که زبان شرورترین و پر منعفت ترین عضو بدن و قابل کنترل ترین عضو در بدن است بالطبع این سؤال پیش می آید که چگونه می توان این عضو مهم را تربیت کرد و تحت کنترل درآورد نتیجتاً بنا به اهمیتی که این عضو دارد تربیت آن و آداب سخن گفتن نیز اهمیت بسیاری دارد.

بنابراین بحث  آداب سخن گفتن ارزش و اهمیت بسیار فراتر و زیادتری از آداب تربیت اعضا و عادات دیگر دارد و مثلاً آداب سخن گفتن بسیار مهمتر از آداب غذا خوردن یا آداب خوابیدن است. چراکه کیفیت سخن گفتن تأثیر  بسیار بیشتری در زندگی و آینده انسانها از کیفیت غذا خوردن و یا نحوه خوابیدن انسانها دارد. در اینجا دو حدیث راجع به اثرات بسیاری سخن و  اثرات سخن کم آورده می شود تا خود تفاوت این دو را و تأثیرات این مطالب را بفهمید.

اثرات بسیاری سخن:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«من کثر کلامه کثرخطاؤه و من کثر خطاؤه قل حیاؤه و من قل حیاؤه قل ورعه و من قل ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار(1) ؛

 کسی که زیاد سخن بگوید، خطایش زیاد می گردد و کسی که خطایش زیاد گردد، حیایش کم می شود و کسی که حیایش کم شود تقوایش کم گردد و کسی که تقوایش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد داخل آتش می شود.»

اثرات سازنده سخن کم:

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:

«إن من حسن اسلام المرء قلة الکلام(2) ؛

به درستی که از خوبی اسلام برای انسان، کم سخن گفتن او است.»

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«ان احببت سلامة نفسک و ستر معایبک فقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفر فکرک و یستنر قلبک(3)؛

 اگر سلامت جانت را دوست داری و به پوشش عیب هایت علاقمند هستی، سخن را کم و سکوت را زیاد نما، در این صورت فکر و اندیشه ات زیاد و قلبت نورانی می گردد.»

د: نیک سخن گفتن هنر است

راستی چگونه باید سخن بگوییم، چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی را نباید بگوییم و اگر قرار است سخن بگوییم چه بگوییم، و چگونه بگوییم و چقدر بگوییم، به چه کسی و کجا بگوییم. مجموعه این آداب بقدری ظریف و دقیق است که امروزه نیک سخن گفتن از حدّ یک عادت به یک هنر تبدیل شده است و امروزه در روانشناسی از گفتگو به عنوان «هنر گفتگو» بحث می شود. یعنی اگر بخواهیم گفتگوی خوبی داشته باشیم باید ماهرانه و هنرمندانه سخن بگویم و آداب و مقررات آن را رعایت کنیم.

پی نوشت و منابع :

1- محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، انتشارات مؤسسه آل بیت قم، چاپ سوم، 1416ق، ص

2- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ح 17578.

3- عبدالواحد آمدی، غرر الحکم، حدیث 4252، مترجم: محمد حسین جعفری، انتشارات فائز قم، 1379.

فضایل و سیره فردی رسول خدا(ص)- گوشه ای از اخلاق عظیم پیامبر- استاد محمد جواد مهری



خرید و دانلود دانلود تحقیق آداب سخن گفتن پیامبر اعظم    4   ص


تحقیق.. آشنایى با اندیشه‏هاى سیاسى پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 71

 

موضوع :

آشنایى با اندیشه‏هاى سیاسى پیامبر اسلام (ص)

تشریح رهبرى سیاسى پیامبر اعظم(ص(

باسمه تعالى

»السلام علیکم یا اهل بین النبوه«

مقدمه:

حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که اهل بیت )ع( را وسیله نجات انسان از گرداب حیوانیت به جایگاه والاى خویش قرار داده و محبت اهل بیت )ع( را شرط قبولى طاعات و عبادات قرار داده است.

در وضعیت اسف بار کنونى که انسانیت انسان، مورد تجاور و تهاجم آفت‏هاى گوناگون قرار گرفته است، یگانه کشتى نجات انسان ، همانا این چهارده نور مقدس اند که با خوشه چینى در مکتب این بزرگواران مى‏توان به نجات از این ورطه امیدار بود.

مکتب اسلام از انقلابى‏ترین مکاتب اجتماعى و سیاسى تاریخ بشریت است که امر هدایت انسان را براساس آموزش و ارائه الگو بر عهده دارد. هدف این مکتب مقدس خوشبختى و سعادت بشر به معنى عام و سازندگى در همه ابعاد وجودى اوست.

بررسى تاریخ حیات اسلام و مشى و سیره اولیاى آن به خصوص اشرف مخلوقات و سرور کائنات حضرت محمد مصطفى )ص) نشان دهنده این امر است که خداوند فیض و عنایت خود را از طریق این مذهب بر مردم تمام کرده و نعمت خود را بر بشریت اتمام نموده است، این که خداوند راضى شده است اسلام دین همه مردم و همه عصرها باشد و بشریت در همه امور تابعیت آن را بپذیرند، خود حاکى از جامعیت این مکتب و وجود و عمق و دامنه لایتناهى آن است. تحلیل و بررسى آنچه را که در این مکتب الهى وجود دارد، کارى است بس عظیم و امرى است فوق العاده مهم. نیروى عظیم و اجتماعى خبره لازم است، تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحلیل گر لازم است تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحلیل گر لازم است تا بتوانند همه مشى‏ها، رفتارها، تعلیمات، القاآت، روابط و برخوردها، تصمیم‏گیرى‏ها و عملکردهاى اسلام و رهبران را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و بر اساس آن راه و رسم اسلام و نوع موضعگیرى‏ها را در برابر مسائل و حوادث اعلام دارند. بدیهى است بحث و سیره نبوى بحثى بسیار گسترده است و اگر کسى بخواهد کتابى در این باب بنگارد چند مجلّد قطور خواهد شد، چنانکه فیلسوف و اندیشمند معاصر استاد شهید مرتضى مطهرى در کتاب سیرى در سیره نبوى مى‏فرمایند: چند سال پیش به این فکر افتادم که در زمینه سیره حضرت رسول اللَّه(ص) کتابى بنویسم، کار خود را با فراهم نمودن مقدار زیادى یادداشت آغاز کردم، هر چه جلوتر رفتم، دیدم مثل این است که دارم وارد دریایی مى‏شوم که به تدریج عمیق‏تر و وسیع‏تر مى‏شود، البته صرف نظر نکردم و مى‏دانم که من نمى‏توانم ادعا کنم که مى‏توانم سیره پیغمبر الهى را بنویسم ولى (( ما لا یدرک طه لا یترک کله )) بالاخره تصمیم گرفتم به حول و قوه الهى روزى چیزى در این زمینه بنویسم تا بعد آیندگان بیایند بهتر و کاملترش را بنویسند، به همین جهت بهتر آن دیدم که نام این کتاب را سیرى در سیره نبوى بگذارم. یکى از منابع ارزشمند شناخت از نظر اسلام مشى و سیره اولیاء و پیشوایان اسلام از شخص نبى اکرم (ص) تا ائمه اطهار (ع) و به عبادت دیگر سیره معصومین است. گفته‏ها، خطبه‏ها و کلامشان به جاى خود، شخصیت وجودى شان، یعنى سیره و روش شان و متد عملکرد آنان منبع اى است براى شناخت آنها، سیره پیغمبر براى ما یک منبع الهام است. با سیره ائمه معصومین هیچ فرق نمى‏کند. اینکه سیره پیغمبر یعنى چه و به چه شکل براى ما یک منبع شناخت است. توضیح خواهیم داد. گفتیم یکى از منابع غنى شناخت که یک نفر مسلمان باید دید و بینش خود را از ان راه اصلاح و تکمیل بکند، سیره وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) است. اما قبل از هر چیز لازم و ضرورى است که معنى ((سیره)) و ((سنت)) را بدانیم. سنت کلام و نقلى است با اسناد شامل قول یا فعل یا تقریر معصوم، یا حقیقت وجودى و زندگانى پر ثمر و ((سیره)) ، در زبان عربى از ماده ((سِیْر)) است. ((سیر)) یعنى حرکت و راه رفتن. ((سیره)) یعنى نوع راه رفتن. سیره بر وزن فِعْلَهَ است و فعلة در زبان عربى دلالت بر نوع مى‏کند. مثلاً جَلْسَه یعنى نشستن، جِلْسَه یعنى سبک و نوع نشستن و این نکته دقیقى است. سیر یعنى رفتن، رفتار ولى سیره یعنى نوع و سبک رفتار. آنچه مسلم است شناخت سبک رفتار پیغمبر است. آنها که سیره نوشته‏اند، رفتار پیغمبر را نوشته‏اند. در حالى که سبک پیغمبر در رفتار، اسلوب رفتار پیغمبر و متد و روش عملکرد پیغمبر مد نظر ماست.

سیره پیغمبر یعنى سبک پیغمبرى، متدى که پیغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به کار مى‏برد. مى‏دانیم در فقه شیعى مبناى فقهى یعنى ادله‏اى که از آنها احکام دین را استنباط مى‏کنیم که این چهار دلیل عبارتند از: قرآن، سنت، اجماع، عقل . بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست. بحث ما در سبک پیغمبر است، در روشى که پیغمبر براى هدف و مقصد خودش به کار مى‏برد است. مثلاً پیغمبر تبلیغ مى‏کرد، روش تبلیعى و شگرد آن چه روشى بوده است؟ سبک تبلیغى پیغمبر چه سبکى بود، پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ مى‏کرد، یک رهبر سیاسى براى جامعه خودش بود. از وقتى که آمد به مدینه، جامعه تشکیل داد، حکومت تشکیل داد و خودش رهبر جامعه بود. سبک و متد رهبرى و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متدى بود؟ پیغمبر در همان حال قاضى بود و میان مردم قضاوت مى‏کرد. سبک قضاوتش چه سبکى بود؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگى خانوادگى و اجتماعى داشت، زنان و فرزندان متعدد داشت. سبک پیامبر در زن دارى، زندگى زناشویى، برخورد با کودکان چگونه بوده است؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب چگونه بوده است؟ سبک پیغمبر و روش آن حضرت در رفتار با دشمنان چه بوده؟ سبک رفتار پیامبر در نماز، اخلاق، سیاست و ده‏ها سبک دیگر که هر کدام از این سبک‏ها مى‏تواند روشنگر راه و هدایت جامعه بشرى باشند چه بوده است؟

امسال از سوى رهبر فرزانه انقلاب، سال پیامبر اعظم (ص) نام گرفت. پیامبرى که پیام آور مهربانى، رحمت، وحدت، عزت، کرامت اخلاقى و پیشرفت براى آدمیان بود. پیامبرى که به علم و دانش اهتمام مى‏ورزید.

پیامبرى که از حق زیستن برابر براى دختران و برد گان سخن گفت. به قانون و وفاى به عهد پایبند بود، حق بشر را براى همه ادیان محترم مى‏شمرد. هیچ جنگى را آغاز نکرد و همواره بر زیستن مسالمت‏آمیز تأکید مى‏کرد. پیامبرى که نخستین منشور الهى و قانون اساسى مبتنى بر احکام الهى را در حکومت خویش تدوین نمود.

پیامبرى که بزرگترین نگرانى اش بخشش و عفو الهى براى امتش بود. او آخرین حلقه و کامل کننده همه مبشران یکتا پرستى در جهان هستى است.



خرید و دانلود تحقیق.. آشنایى با اندیشه‏هاى سیاسى پیامبر اسلام