لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 67
نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)
یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلامدلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسانها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش بهسزایى داشت:1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب دلها تصریح شده است، آن جا که مىخوانیم: «فبما رحمة من اللهلنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهمو استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربانگشتهاى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکندهمىشدند، پس آنها را ببخش، و براى آنها طلب آمرزش کن، و درکارها با آنها مشورت فرما.» ازاین آیه استفاده مىشود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگدل و سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند، و به جذبنیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دستشکستخوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلتهاى نیک و پیوند دهنده است که موجبانسجام مىگردد. پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزشهاى اخلاقى را بسیار ارجمىنهاد، خود در سیره عملىاش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزشهاى والاىانسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهرهاى شادان و کلامىدلاویز با حوادث برخورد مىکرد.به عنوان مثال، درتاریخ آمدهاست:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حملهقهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناساناین قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه» نامداشت به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانهاى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آناسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعمالطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر; اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویىقبیلههاى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
پیامبر اسلام برای دوران پس از رحلت خود علامت هایی را نصب کرد تا مردم دچار انحراف نشوند به جند نمونه توجه کنید:
یک جا فرمود فاطمه پاره تن من است رضای او رضای من و غضب او غضب من است این را تمام فرقه های اسلامی قبول دارند با این بیان به مردم بعد از خود اعلام کرد که هر گاه در افراد بعد از من شک کردید توجه شما به موضع گیری فاطمه(ع) باشد . علامت دوم جهت گیری ابوذر بود پیامبر فرمود زیر اسمان راستگو تر از او نیست .این حدیث را نیز شیعه وسنی قبول دارند با این حدیث به مردم اعلام کرد که بعد از من در رهبری جامعه شک نکنید و نگاه شما به ابوذر راستگو باشد
سومین علامت شخص عمار بود . پیامیر فرمود: ای عمارهر کس که تو را بکشد ستمگر است و چون عمار در صفین به دست لشکر معاویه کشته شد معلوم می شود که لشکر معاویه باطل است.
کارنامه پیامبر
پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ننگ بودن دختران را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسرو ارث وتحصیل وشرکت در جمع وجمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت.
الگو بودن نسل او
نسل ان حضرت نیز اسوه است در میان چهارده معصوم بک الگوی زن لازم بود زیرا اگر تمامی معصومین مرد بودند ان همه سفارشاتی که ویژه بانوان است نظیر همسر داری خانه داری بچه داری حجاب وعفاف صبر وتسلیم در برابر نا ملایمات همه در دنیای لفظ و توصیه بود و شاید زنان ما پیش خود می گفتند :اگر در میان معصومین یک زن بود خبر از حال ما رو داشت و این همه توصیه برای ما نمی شد.وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود انچه اسلام می گوید قابل عمل است نه تنها حضرت زهرا بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است .
وظیفه ما
شناختن او بدانیم که او طبیب و کتا بش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا وشفیع ما در قیامت است بعد از شناخت به او ایمان اوردیم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد.
رسالت جهانی پیامبر
(اوحی الی القران لا نذرکم ومن بلغ)
این قران به من وحی شد تا شما و هر که را پیام به او برسد هشدار دهم
در روایات خواندیم پیامبر فرمود من مبعوث به هر سفید وسیاه وسرخ پوستی هستم از نشانه های دیگر رسالت جهانی پیامبر اسلام حدیث معروفی است که می فر ماید : حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام محمد تا روز قیامت حرام استـ)
سیره تبلعغی پیامبر
هنگامی که ایه شعرا نازل شد(انذر عشیرتک الا قربین ) پیامیر اکرم بستگانش رابه مهمانی دعوت کرد و پس از پذیرایی سخن خود را اغاز کرد و انان را از شرک و بت پرستی نهی فرمود . اری دعوت باید همراه با عواطف ومهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود زیرا اولا پذیرش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
پیامبر اسلام برای دوران پس از رحلت خود علامت هایی را نصب کرد تا مردم دچار انحراف نشوند به جند نمونه توجه کنید:
یک جا فرمود فاطمه پاره تن من است رضای او رضای من و غضب او غضب من است این را تمام فرقه های اسلامی قبول دارند با این بیان به مردم بعد از خود اعلام کرد که هر گاه در افراد بعد از من شک کردید توجه شما به موضع گیری فاطمه(ع) باشد . علامت دوم جهت گیری ابوذر بود پیامبر فرمود زیر اسمان راستگو تر از او نیست .این حدیث را نیز شیعه وسنی قبول دارند با این حدیث به مردم اعلام کرد که بعد از من در رهبری جامعه شک نکنید و نگاه شما به ابوذر راستگو باشد
سومین علامت شخص عمار بود . پیامیر فرمود: ای عمارهر کس که تو را بکشد ستمگر است و چون عمار در صفین به دست لشکر معاویه کشته شد معلوم می شود که لشکر معاویه باطل است.
کارنامه پیامبر
پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ننگ بودن دختران را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسرو ارث وتحصیل وشرکت در جمع وجمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت.
الگو بودن نسل او
نسل ان حضرت نیز اسوه است در میان چهارده معصوم بک الگوی زن لازم بود زیرا اگر تمامی معصومین مرد بودند ان همه سفارشاتی که ویژه بانوان است نظیر همسر داری خانه داری بچه داری حجاب وعفاف صبر وتسلیم در برابر نا ملایمات همه در دنیای لفظ و توصیه بود و شاید زنان ما پیش خود می گفتند :اگر در میان معصومین یک زن بود خبر از حال ما رو داشت و این همه توصیه برای ما نمی شد.وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود انچه اسلام می گوید قابل عمل است نه تنها حضرت زهرا بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است .
وظیفه ما
شناختن او بدانیم که او طبیب و کتا بش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا وشفیع ما در قیامت است بعد از شناخت به او ایمان اوردیم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد.
رسالت جهانی پیامبر
(اوحی الی القران لا نذرکم ومن بلغ)
این قران به من وحی شد تا شما و هر که را پیام به او برسد هشدار دهم
در روایات خواندیم پیامبر فرمود من مبعوث به هر سفید وسیاه وسرخ پوستی هستم از نشانه های دیگر رسالت جهانی پیامبر اسلام حدیث معروفی است که می فر ماید : حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام محمد تا روز قیامت حرام استـ)
سیره تبلعغی پیامبر
هنگامی که ایه شعرا نازل شد(انذر عشیرتک الا قربین ) پیامیر اکرم بستگانش رابه مهمانی دعوت کرد و پس از پذیرایی سخن خود را اغاز کرد و انان را از شرک و بت پرستی نهی فرمود . اری دعوت باید همراه با عواطف ومهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود زیرا اولا پذیرش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
سیرة پیامبر (ص)
سرپرستی عبدالمطلب
عبدالمطلب پدر بزرگ رسول خدا (ص) همواره مراقب محمد (ص) بود و راهنمایی اندیشمند برای قریش در اداره امور محسوب می شد.
وقتی برای سرایه دار کعبه و بزرگ قوم عبدالمطلب فرشی در سایه کعبه گسترده می شد و فرزندان وی پیرامون مسند پدر می نشستند تا پدرشان بیاید و در جای مخصوص خود بنشیند گاهی رسول خدا بر روی مسند عبدالمطلب می نشست و چون عمو های وی می خواستند او را بر دارند عبدالمطلب می گفت:
پسرم را رها کنید. به خدا قسم که او را مقامی ارجمند است.
عبدالمطلب چنان از پیامبر اسلام حمایت می کرد که گوئی عزیزترین و گرامی ترین فرد در نزد وی است و چنان از عظمت وی یاد می کرد که گوئی خبر از بزرگ منشی و بزرگواری او دارد. چنانچه نقل میکنند در هنگامی که بر مسند عبدالمطلب نشسته بود و پسران وی او را بلند می کردند گفت:
او را رها کنید چه اینکه او خود را به بزرگی و سلطنت خبر می دهد.
سرپرستی عبدالمطلب دیری نپایید که به اخ رسید و رسول خدا در هشت سالگی پدر بزرگ خود را از دست داد. عبدالمطلب در "حجون" مکه به خاک سپرده شد.
اما قبل از وفات وی سرپرستی و نگهداری رسول خدا را به ابوطالب که با عبدالله از یک مادر بودند واگذاشت و گفت:
"ای عبد مناف تو را پس از خود درباره یتیمی که از پدرش جا مانده سفارش می کنم. او در گهواره پدر را از دست داد و من همچو مادری دلسوز بودم که فرزند خویش را در اغوش می کشید. اکنون برای دفع ستمی یا محکم ساختن پیوندی به تو از همه فرزندانم امیدوارترم."
بعد از عبدالمطلب که به قولی سن پیامبر به هشت سال و هشت ماه و هشت روز رسیده بود سر پرستی وی بر عهده عمویش ابوطالب قرار گرفت. فاطمه دختر اسد بن هاشم همسر ابوطالب رسول خدا (ص) پرورش داد . چنانچه از رسول خدا (ص) روایت شده است که:
بعد از وفات فاطمه دختر اسد فرمود امروز مادرم وفات کرد.
و چون به او گفته شد ای رسول خدا برای فاطمه سخت بی تاب گشته ای؟ فرمودند:
او به راستی مادرم بود چه اینکه کودکان خود را گرسنه می گذاشت و مرا سیر می کرد و انان را گردالود می گذاشت ومرا شسته و اراسته می داشت.
سفر رسول خدا به سام همراه ابوطالب
بعد از رحلت عبدالمطلب سرپرستی رسول خدا (ص) را عمویش ابوطالب به عهد گرفت و همسر ابوطالب همانند مادری مهربان به انجام وظیفه در قبال پیامبر مشغول شد. پیامبر دوازده ساله یا نه ساله و یا به قولی سیزده ساله بود که همراه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم
در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مىرود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمتها نوشته شده است.کتابهاى زیادى درباره اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخشهاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحثهایى کردیم مناسب است گوشهاى از سیره آن پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مىخواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار دهد.پیامبر اکرم نزد کسى پاى خود را دراز نمىکرد. با گشادهرویى صحبت مىکرد و به همه افراد توجه مىفرمود.آنچه در اینجا ذکر مىشود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.عبادت پیامبرچون پاسى از شب مىگذشت رسول خدا صلى الله علیه و آله از بستر برمىخاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشهاى به عبادت مىپرداخت و اشک مىریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مىدیدند مىگفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مىریزى؟ مىفرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟امّ سلمه مىگوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دستها را بلند کرده، اشک مىریزد و مىگوید: خدایا! هرچه نعمت به من دادهاى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شدهاى! فرمود: هیچ کس از خدا بىنیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.چون ماه رمضان مىرسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مىکرد، به هنگام نماز مىلرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مىخواند رکوع و سجود آن را طول مىداد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مىخواند بسیار عادّى و ساده برگزار مىکرد. به یکى از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مىایستى سعى کن بعد از حمد، سوره کوچکى قرائت کنى و نماز را طول ندهى.رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زینت مىکرد. زهد پیامبرروزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دوازده درهم به حضرت على علیه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهیّه کن. على علیه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قیمت تهیّه کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آورد. پیامبر فرمود: اگر لباس ارزانتر یا سادهترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على علیه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله برگشت.رسول خدا صلى الله علیه و آله با على علیه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه کنیزى را دیدند که گریه مىکند، از حالش جویا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خرید جنس به من دادهاند ولى پول را گم کردهام و اکنون مىترسم که به خانه برگردم. پیامبر صلى الله علیه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پیراهنى به قیمت چهار درهم خریدند.هنگام بازگشت برهنهاى را دیدند، لباس را به او بخشیدند و دوباره به بازار برگشته و پیراهن دیگرى خریدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و مىگوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده مىترسم مرا