واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد جنگهای پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زندگینامه پیامبر(ص)

نام: محمد بن عبد الله

در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و... .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:

1. خدیجه بنت خویلد.2. سوده بنت زمعه.3. عایشه بنت ابى بکر.4. امّ شریک بنت دودان.5. حفصه بنت عمر. 6. ام حبیبه بنت ابى سفیان. 7. امّ سلمه بنت عاتکه. 8. زینب بنت جحش. 9. زینب بنت خزیمه. 10. میمونه بنت حارث. 11. جویریه بنت حارث. 12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب

فرزندان:

الف) پسران: 1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند. 2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جنگهای پیامبر


تحقیق درباره خدمت رسانی در سیره پیامبر اعظم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

خدمت رسانی در سیره پیامبر اعظم(ص)

در آموزه های تربیتی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) مسأله خدمت رسانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و طبق آنچه پیامبر اعظم(ص) فرموده اند، وظیفه هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیت پذیر در هر پست و مقامی که باشد این است که در امر خدمت رسانی و همدردی با سایر مسلمین کوشا باشد. در این مقاله به اهمیت مسأله خدمت رسانی پرداخته شده و سپس به بیان و شرح وظایف مسئولان نظام اسلامی در ساختار حکومت و نیز وظیفه مسلمانان در امر خدمت رسانی نسبت به همسایگان و دوستان و خویشان اشاره شده است. ●اهمیت خدمت رسانی در آموزه های تربیتی و اخلاقی پیامبر اعظم(ع)، خدمت رسانی و حل مشکلات مادی و معنوی مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سیره درخشان آن بزرگوار نشان می دهد که آن حضرت در حل مشکلات مردم و رفع نیازها و معضلات آنها، فوق العاده کوشا بودند و در شرایط سخت، به داد بینوایان و رفع حاجت نیازمندان می پرداختند تا آن که فرمایند: «من سر مؤمنا فقد سرنی و من سرنی فقد سرالله کسی که مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و کسی که مرا شاد کند، خدا را شاد نموده است امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) اوقات خود را به طور منظم و عادلانه بین اصحاب و مسلمانان تقسیم نموده بود. همه آنان را به طور مساوی و به یک چشم نگاه می کرد؛ هرگاه مشغول نماز بود و شخصی نزد او می آمد، آن حضرت (ص) نمازش را به طور اختصار به جای می آورد و سپس از او می پرسید: چه حاجتی داری؟ وقتی نیازش را می گفت، پیامبر(ص) آن را انجام می داد و سپس به نماز می ایستاد آن حضرت به قدری در مورد مسأله رفع نگرانی و حل مشکلات مسلمانان حساس بود که فرمود: از سکوت و بی توجهی اهانت آمیز بپرهیزید اگر بعضی از شماها مسئولیتی در جامعه داشته باشید و به درخواست افراد ثروتمند و موقعیت دار زودتر رسیدگی کنید و درخواست زنان بی سرپرست، یتیمان و مساکین را انجام ندهید و آنان را به ذلت و خواری واگذارید، یقین داشته باشید که در حق ضعفا ستم روا داشته اید ●همدردی؛ معیار مسلمانی در سیره آن حضرت(ص) خدمت رسانی وظیفه هر فرد مسلمان و جزو برنامه های اصلی رسالت ایشان است. اهمیت این مطلب به حدی است که در این زمینه می فرماید: کسی که شب را به روز برساند و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، مسلمان نیست و هر کس صدای انسانی را بشنود که می گوید: ای مسلمانان! به فریادم برسید ولی به او کمک نکند، مسلمان نیست. بنابراین، خدمت رسانی و حل مشکلات مردم در جامعه اسلامی به ویژه از سوی مسئولان و صاحبان قدرت و مال امری لازم و ضروری است و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیت پذیر، در هر پست و مقامی که باشد، در امر خدمت رسانی همت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند. ●خدمت رسانی، وظیفه مسئولان هر فردی در جامعه مسلمین به اندازه استعداد و کارآیی خود، وظیفه خدمتگذاری به همنوعانش را برعهده دارد. میزان خدمتی که مردم از هر شخص یا گروه اجتماعی انتظار دارند، بر حسب برداشت و تصوری است که از موقعیت اجتماعی آنان دارند. با این بیان اگر بگوییم مسئولان و مدیران، سنگین ترین مسئولیت را در خدمتگزاری دارند، سخنی گزاف نگفته ایم، بلکه این بیان، خود یک واقعیت اجتماعی از منظری دقیق و موشکافانه است. در حدیث شریف نبوی می خوانیم که: خداوند از بنده خویش در مورد جاه و مقامش سوال می کند؛ همان گونه که درباره مالش سوال می کند پس می فرماید: ای بنده من! به تو مقام دادم، آیا با آن، مظلومی را یاری کردی یا به فریاد غمگینی رسیدی؟ بدین ترتیب روشن می شود که رسول اکرم(ص) نسبت به برخورداری از آبرو و شهن اجتماعی، حساب ویژه ای باز کرده و برای افرادی که دارای چنین عطیه ای هستند، مسئولیت زیادی ترسیم نموده است. ●خدمت رسانی به صورت ناشناس پیامبر (ص) روزی با یکی از یاران خود در صحرای مدینه برای کاری می رفت که پیرزنی را بر سرچاهی مشاهده کرد. او می خواست از چاه آب بکشد و به خیمه اش ببرد، اما در کار خود ناتوان بود. آن حضرت(ص) نزدیک رفت و فرمود: ای مادر! آیا می خواهی برایت از چاه آب بکشم؟ آن بانوی سالخورده از پیشنهاد رسول خدا(ص) خوشحال شد. پیامبر(ص) بر سر چاه آمد و مشک را پر از آب کرد و تا خیمه آن پیرزن حمل نمود. شخصی که همراه پیامبر (ص)* بود، هرچه اصرار کرد که مشک را از پیامبر (ص) بگیرد، آن حضرت قبول نکرد و فرمود: من به تحمل مشقت و زحمات امت خود سزاوارترم! بعد از این که پیامبر(ص) خداحافظی کرد و به راه افتاد، پیرزن به فرزندانش گفت: مشک را از بیرون خیمه به داخل بیاورید! آنها با تعجب پرسیدند: ای مادر! این مشک سنگین را چگونه به خیمه آوردی؟ او پاسخ داد: جوانمردی زیبا روی و خوش سخن با کمال مهربانی آن را به این جا آورد. آن ها وقتی رسول خدا(ص) را شناختند، به دنبالش دویدند و به دست و پای آن حضرت(ع) افتادند و عذرخواهی نمودند. پیامبر(ص) آنان را دعا کرد و با لطف و مهربانی خویش نوازش فرمود.



خرید و دانلود تحقیق درباره  خدمت رسانی در سیره پیامبر اعظم


تحقیق درباره حکایت معراج پیامبر 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

حکایت معراج پیامبر

پیامبر(ص) فرمود: من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیت‌المقدس رسیدم. هنگامی که به بیت‌المقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیت‌المقدس نماز خواندم...

یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است که در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم می‌توان اشاراتی را دربارة آن مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:

پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه‌های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.

البته آن‌گونه که از روایات برمی‌آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می‌کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی‌کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی‌تابد.

مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:

سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک‌تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده‌اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره‌کننده‌ای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.

هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می‌باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:

ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3

ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة ام‌هانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابی‌طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.

ـ آن‌گونه که از ظاهر روایات برمی‌آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در یک نگاه

روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می‌خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی‌سابقه را از خانه‌ ام‌هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت‌المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت‌المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه‌های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه‌ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل‌های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان‌های هفت‌گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان‌ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه‌های تازه‌ای برمی‌خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می‌گفت. او در بعضی‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان‌های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه‌های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».5

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش‌های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت‌الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام‌هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.

پیامبر هنگام بازگشت، در بیت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می‌گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی،



خرید و دانلود تحقیق درباره  حکایت معراج پیامبر 20 ص


تحقیق درباره حضرت هود 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

حضرت هود(ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابه‏لاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مى‏دهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوه‏هاى آنان عمدتاً مشترک مى‏باشند.

هود، اسوه صراحت در تبلیغ

شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوه‏هاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، به‏طورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مى‏گشت:

و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)

هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مى‏نهد. در معدود آیات حکایتگر دعوت‏هود، نمونه‏هاى این صراحت در تبلیغ را به‏ویژه در جملات پایانى خطاب‏هاى حضرت هود شاهدیم:

- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مى‏خواند، آنها را دروغزن قلمداد مى‏کند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)

- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مى‏خواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِى‏ءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواه‏مى‏گیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مى‏گیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.

- پس از اعتراض به پرستش بتان مى‏گوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.

- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مى‏کند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.

البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنان‏که وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مى‏سازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مى‏پردازد:

سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مى‏بینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مى‏پنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستاده‏اى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)

تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مى‏دهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.

شیوه‏هاى تبلیغى حضرت هود(ع)

1. تأکید بر توحید و نفى آلهه

سرلوحه پیام‏هاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مى‏دهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مى‏نمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلت‏هاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مى‏شود؛

وَإِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)

و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغ‏پردازید.

وَإِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)

و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمى‏کنید؟

أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)

آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کرده‏اید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مى‏کنید؟

إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)

پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمى‏اندیشید؟

2. برائت از شرک و تحدّى

براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مى‏گویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زده‏اند سخن به گزاف مى‏گویى، وى بیزارى خود را از این‏گونه ادعاها اعلام مى‏نماید؛

أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِى‏ءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّى‏وَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)

گفت: من خدا را گواه مى‏گیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مى‏گیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کرده‏ام. هیچ جنبنده‏اى نیست مگر این که او مهار هستى‏اش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.

در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مى‏باشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوه‏هاى دعوت محسوب مى‏شود.

3. یادآورى به همراه انذار

در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حق‏ناپذیران بیم مى‏دهد؛

وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)

و از آن کس که شما را به آنچه مى‏دانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دام‏ها و پسران مدد کرد، و به دادن باغ‏ها و چشمه‏ساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مى‏ترسم.

و گاهى نعمت‏هاى بزرگ اجتماعى را بر مى‏شمرد:

وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِى‏الخَلْقِ بَسْطَةً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)

و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمت‏هاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.

4. نصح و امانت

از آن‏جا که خیر خواهى از صفات و شیوه‏هاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مى‏کرد:

إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)

من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم.

شاید در این‏جا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مى‏کردند.

اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)

پیام‏هاى پروردگارم را به شما مى‏رسانم و براى شما خیرخواهى امینم.

گاهى نیز خیرخواهى هود به شکل تشویق و ترغیب ظهور مى‏یابد؛ وى در خطاب به فطرت و باطن مخاطبان دلسوزانه مى‏گوید:

وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(16)

و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیز نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى برمگردانید.

5. رعایت ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت

اوج ادب و احترام دربرابر مردم را در سیره نورانى پیامبر اسلام(ص) دیدیم. هود و دیگر پیامبران نیز همواره کرامت ذاتى و عزت معنوى انسان را در نظر داشته و در برخوردها جانب ادب و حرمت اشخاص را در هر شرایط نگاهداشته‏اند. از طرفى، التزام حقیقى به ادب درمواجهه با طعن و لعن‏ها و تهمت‏هاى بى اساس ثابت مى‏گردد و هود این‏گونه بود. وى‏به‏جاى تندخویى و درشتخویى و حتى برخورد مشابه با آنها فقط اتهام مطرح شده را نفى‏مى‏کند، البته با اعتماد و اطمینانى تحسین بر انگیز؛

قالَ المَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الکاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلکِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ؛(17)

سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در نوعى سفاهت مى‏بینیم و جداً تو را از دروغگویان مى‏پنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست، ولى من فرستاده‏اى از جانب پروردگار جهانیانم.

<وقتى او را کاذب و غرق در نادانى دانستند، او مقابله به مثل نکرد و پاسخى در نهایت ادب و اغماض داد با آن که مى‏دانست دشمنانش از پست ترین سفیهانند، و این از ادب نیکو و حسن خلق مبلّغانى است که دعوت الهى و ارشاد آدمیان بر محور تلاش آنان جریان دارد.»(18)

6. عدم درخواست مزد

دعوت مبلّغ چون از سر اخلاص باشد خداوند راه نفوذ آن را در دل‏ها باز مى‏کند. اعلام بى‏نیازى مبلّغ از پاداش و اجر دنیوى از مهم‏ترین نشانه‏هاى خلوص نیت است. حضرت هود بدین منظور و براى عقیم کردن تمام تلاش‏هاى مخالفان، صریحاً اعلام مى‏دارد که پاداش من جز بر عهده خداى جهانیان نیست و از شما مزدى نمى‏طلبم که در ازاى آن مجبور به سازشى باشم، از این رو به عنوان دومین موضوع، پس از بیان توحید مى‏گوید:

یا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(19)

اى قوم من، براى این رسالت پاداشى از شما درخواست نمى‏کنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمى‏اندیشید؟

وَما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى‏ رَبِّ العالَمِینَ؛(20)

و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمى‏کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.

ضمن آن که نوع برخوردها و کیفیت مباحثات و مناظره‏هاى او نشان دهنده استغنا و بى‏نیازى کامل او از یارى، پاداش و یا حتى کمترین عنایت مخاطبان است، تا این نیازمندى به تضعیف جبهه دعوت الهى نینجامد.

   جدول مشخصات و عناصر شیوه‏هاى تبلیغ حضرت هود(ع) 

 

ردیف 

شیوه‏ها 

 محل‏اجرا

 نوع‏بیان 

وسایل‏وابزارها 

زمینه‏ها 

اهداف 

میزان‏پذیرش‏مخاطبان

تأکید بر توحید و نفى الهه

 سرزمین عاد (ارم) 

گفتارى - عملى 

سؤال، استدلال، تحریک وجدان 

بت پرستى عمیق قوم عاد 

از بین بردن شرک

ضعیف‏ 

2

برائت از شرک 

 سرزمین عاد (ارم) 

گفتارى 

شجاعت و صراحت 

 طمع مشرکان در نرمش هود 

 قطع امید مشرکان از نرمش 

خوب‏

3

 یادآورى به همراه انذار 

 سرزمین عاد (ارم) 

 گفتارى 

 ذکر نعمت‏ها، اشاره به عذاب 

 غفلت عمیق مشرکان 

 غفلت زدایى 

 ضعیف‏ 

4

 نُصح و امانت 

سرزمین عاد (ارم) 

 عملى 

 سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمت‏ها 

تأثیر روش‏هاى غیر مستقیم 

ایجاد اعتماد 

 ضعیف‏ 

5

 ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت 

 اجتماع بزرگان قوم 

 گفتارى - عملى 

نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام 

تکبر و تند خویى قوم عاد 

 بیدارساختن فطرت آنها 

 متوسط 

6

عدم درخواست مزد 

سرزمین قوم عاد 

 گفتارى 

 جملات صریح 

 تصور باطل مشرکان 

 دفع شبهه منافع شخصى 

متوسط

 

1 - هود (11) آیات 59 - 60.

2 - همان، آیه 50.

3 - همان، آیات 54 - 55.

4 - اعراف (7) آیه 71.

5 - هود (11) آیه 52.

6 - اعراف (7) آیات 66 - 67.

7 - هود (11) آیه 50.

8 - اعراف (7) آیه 65.

9 - همان، آیه 71.

10 - هود (11) آیه 51.

11 - همان، آیات 54 - 56.

12 - شعراء (26) آیات 132 - 135.

13 - اعراف (7) آیه 69.

14 - شعراء (26) آیه 125.

15 - اعراف (7) آیه 68.

16 - هود (11) آیه 52.

17 - اعراف (7) آیات 66 - 67.

18 - عبداللطیف راضى، المنهج الحرکى فى القرآن الکریم، ص 19. 19 - هود (11) آیه 51. 20 - شعراء (26) آیه 127.



خرید و دانلود تحقیق درباره  حضرت هود 1


تحقیق درباره اخلاق پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

اخلاق پیامبر اسلام

مقدمه

از آنجا که سال جاری به نام مبارک و مقدس یامبر اعظم (ص) مزین  گردیده است شایسته است که در تمام جهان اسلام مخصوصا در کشور و میهن اسلامیمان بیش از گذشته به بحث و بررسی پیرامون ابعاد گوناگون شخصیت آن بزرگ الهی و آن اسوه و الگوی کامل بشریت پرداخته شود .سخن درباره آن وجود مقدس که سرور پیامبران و صدیقان و شهیدان و فرشتگان است کار بسیار اسانی نیست و بیان تمام ابعاد شخصیت آن حضرت از محدوده فکر بشر بیرون می باشد خداوند متعال سیره و روش زندگی رسول بزرگوار اسلام (ص)  را بهترین و شایسته ترین نمونه برای مسلمانان دانسته و انها را به بهره گیری از سیره عملی و سخنان آن بزرگوار فرمان داده است . آنجا که فرموده است :                                    

لقد کان لکم فی رسول اسوه حسنه  (سوره احزاب آیه ۲۱)

هر آینه برای شما در وجود رسول خدا (ص) نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده ای است.

بدون شک خو گرفتن با اداب پیامبر (ص) و اراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی ان حضرت کمال نهایی و اخرین هدف زندگی است و سعادت دنیا و اخرت را به همراه دارد .

پس ضرورت شناخت ابعاد گوناگون زندگی سراسر افتخار ان شخصیت بزرگ اسلام بر هیچ کس پوشیده نیست چرا که شناخت مقدمه عمل است پس باید با سیره و اخلاق و رفتار و گفتار ان ختم رسولان و افضل پیامبران اشنا گردیم .

امید انکه خداوند متعال با تعجیل در ظهور فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه سنتهای فراموش شده ان پیامبر رحمت را زنده گرداند تا انسانها با الگو قرار دادن ان صاحب خلق ونیکو و عظیم و عمل به گفتار  وسیره ان حضرت به سر منزل مقصود راه یابند و سعادت دارین را به دست اورند .

فلسفه اخلاق 

فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق 

1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق فلسفى

1- اخلاق نظرى 

اخلاق نظرى از کیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.

2- اخلاق علمى 

اخلاق عملى از کیفیت پیاده کردن و عمل نمودن و به کار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.3- اخلاق مکتبى 

اخلاق مکتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مکتبى را مطرح میکند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مکتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مکتب الهیون کدام است ؟

4- اخلاق فلسفى

از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا کانت چه میگوید؟ مارکس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟

اخلاق از دیدگاه مذاهب و مکاتب 

به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم.

اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و کشش بر درک محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند که عقل را کوچکتر و نارساتر از آن میدانند که بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.

اخلاق از دیدگاه برخى از فلاسفه 

1- اخلاق از دیدگاه افلاطون : وى میگوید اگر ما بدانیم زندگانى خوب چیست ، چنان رفتار خواهیم کرد که گویى براى نیل به آن مى کوشیم او مى گوید: شرور و بدکارى نتیجه جهل یعنى عدم شناسایى خیر است ، و اگر کسى بداند درستى و حق چیست ، هرگز شریرانه رفتار نخواهد کرد.



خرید و دانلود تحقیق درباره اخلاق پیامبر اسلام