واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره حافظ شیرازی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

حافظ شیرازی

الا ای آهوی وحشی کجایی

الا ای آهوی وحشی کجایی مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بیکس دد و دامت کمین از پیش و از پس

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم

که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

که خواهد شد بگویید ای رفیقان رفیق بیکسان یار غریبان

مگر خضر مبارک پی درآید ز یمن همتش کاری گشاید

مگر وقت وفا پروردن آمد که فالم لا تذرنی فردا آمد

چنینم هست یاد از پیر دانا فراموشم نشد، هرگز همانا

که روزی رهروی در سرزمینی به لطفش گفت رندی ره‌نشینی

که ای سالک چه در انبانه داری بیا دامی بنه گر دانه داری

جوابش داد گفتا دام دارم ولی سیمرغ می‌باید شکارم

بگفتا چون به دست آری نشانش که از ما بی‌نشان است آشیانش

چو آن سرو روان شد کاروانی چو شاخ سرو می‌کن دیده‌بانی

مده جام می و پای گل از دست ولی غافل مباش از دهر سرمست

لب سر چشمه‌ای و طرف جویی نم اشکی و با خود گفت و گویی

نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز

به یاد رفتگان و دوستداران موافق گرد با ابر بهاران

چنان بیرحم زد تیغ جدایی که گویی خود نبوده‌ست آشنایی

چو نالان آمدت آب روان پیش مدد بخشش از آب دیده‌ی خویش

نکرد آن همدم دیرین مدارا مسلمانان مسلمانان خدا را

" حافظ " در بلندای اعتراض و اندرز

انسانهای وارسته اززاویه والای دیدگاه خویش نمی توانند هم نوع و بنی آدم را درپستنای خواسته های نفسانی و حضیض حقارت های حیوانی مشاهده نمایند .

با این تعریف ، فریاد اعتراض لسان الغیب رو به سوی اشرف مخلوقات بازتاب طبیعی روح بزرگ انسانی رسته ازبند است انسانی که صفیرنیوش کنگره عرض گشته و خود را مسئول ابلاغ این صفیربه خلق می داند انسانی که ازغبارراه را تا رسیدن به خورشید پشت سرنهاده و دلش کانون انتشار نور به آفاق گشته است .بعد از این ، نور به آفاق دهم از دل خویش

که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

نوع هر ابلاغ مخاطب خاص خود را می طلبد و شعاع ابلاغ انسانها به یکدیگر بستگی تام به کمال روحی ایشان دارد . یعنی هر چه انسان کامل ترگشت ، مخاطبان وی به موزارات تعدد و کثرت خواهند یافت و آنگاه که ابلاغ گرشخصی یا لقب لسان الغیب باشد طبیعی است که خطاب وی دایره وسیع جهان و جهانیان را شعاع خواهد زد .

در پیامد مطلب مشروح تر درباره رازکلمات بحث خواهد شد اکنون اما جهت آمادگی ذهن بالا شاره باید نوشت رسول مامور ابلاغ است. آن کس که به راز کلمه الله ره یافت مامور ابلاغ کلمه توحید است(پیامبران الهی)؛ و کسانی دیگر که در پرتو رهیافت پیامبران موفق به کشف راز کلماتی دیگر درحیطه همت و استعداد خویش می شوند باید در ابلاغ آن جهد و استقامت می ورزند . که حافظ نبود بر رسول غیر بلاغ .

و خاستگاه فریادهای خواجه محققا دریافت چنین رازی است و اهتمام عظیم وی بر نجات انسان از یوغ تمام اسارتهای مادی و تعلقات خاکی و دنیوی لازمه این دریافت است. ومی بینیم که تهمتنانه و بی محابا نخست آن را که رفتار و کردارشان تاثیر مستقیم در تربیت خلق دارد( دستگاه حکومتی) و سپس وابستگان و کارگزاران حکومت ( قاضی ، فقیه ، محتسب ، شحنه ، مفتی ، عسس ، واعظ و ... ؛ یعنی آنان که بر عمود این خیمه تکیه کرده اند و زیر چتر آن سایبانی برای حشمتها و عشرتها خود یافته اند)، آنگاه مردم تحت نفوذ ایشان (ملت) را در تمام دیوانش با هشدارهای پیامبرانه به هدایت و رهگشایی می نشیند و چراغ تابان شعرش را که شعله از سوی خورشید سوز دارد کار افزار رهایی خلق از چنگال هر چه جز حق است قرار می دهد و دراین راستا حتی از ملامت نمودن صریح و انتقاد کردن بی شایبه ازخویش نیز مستمسکی عاقلانه می سازد تا پذیرش انتقادش بر مذاق کژراهان، تلخ وتند ننمایند. بدینوسیله با قلمداد کردن خویش در زمره و شمار آنان فریادش را سهل و رسا با قوسی آسمانگیر به گوش همگان از عوام وخواص می رساند .

چه بسیار اتفاق افتاده که لسان الغیب بنا به دلایلی نمی توانسته مستقیما شخص و یا جمع مورد نظرش را به شلاق انتقاد بکشد لاجرم خود را نیز در همان طیف و ردیف گنجانده آنگاه بی ترس از هیچ عقوبتی بدین شیوه بخردانه تازیانه غریوش را برگرده کجتابان خونین نموده است ، بدین گونه فشرده و فسرده بانگ اعتراضش را که از رهیابی به راز کلمات ریشه گرفته دلنشین و گوشنواز در زیر گنبد مینا به یادگار نهاده است.

می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب

چون نیک بنگری ، همه تزویر می کنند

*

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت

حافظ این خرقه پشمینه بیانداز و برو

*

حافظ این خرقه بینداز، مگر جان ببری

کاتش از خرمن سالوس وکرامت برخاست

*



خرید و دانلود  تحقیق درباره حافظ شیرازی 10 ص


تحقیق درباره توماس ادیسون 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

توماس ادیسون

توماس الوا ادیسون (۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ الکتریکی است.

ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن،ماشین تکثیر، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا اصلاح شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.

دوران طفولیت و نوجوانی

توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سال‌های کودکی را در پورت‌هِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب‌نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. با پس‌انداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شماره‌ی‌ روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد.

در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راه‌آهن به‌عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست‌ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.

ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد .

سال‌های میانه

نخستین پله‌های ترقی

در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.

[ویرایش] منلو پارک

ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ‌تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.

تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.

[ویرایش] گرامافون

ادیسون در کنار گرامافون اولیهاز قدیم الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملا ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می‌رفت.

در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که واقعاً کار می‌کرد؛ یعنی می‌توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.

[ویرایش] لامپ الکتریکی

سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می‌داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدل‌های دیگر چراغ‌های ا لکتریکی را ارائه کردند.



خرید و دانلود  تحقیق درباره توماس ادیسون 10 ص


تحقیق درباره ابوعلی سینا 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

ابو علی سینا

(دانشمندی که دانش و فلسفه را در هم آمیخت )

(373-428 هجری قمری)

شیخ الرئیس حجت الحق ابو علی حسین بن عبدالله مشهور به ابن سینا سرآمد دانشمندان و فلاسفة قرن چهارم هجری بود که در روز سوم صفر سال 373 هجری قمری در بخارا بدنیا آمد

گویند هنگامی که نطفة ابو علی سنا منعقد می شد ستارة دنباله داری در آسمان مشاهده گردید. ابو علی در پنج سالگی به همراه خانواده اش به بخارا کوچ کرد او در آنجا به ادامة تحصیل پرداخت و در ده سالگی قرآن را از حفظ کرد و سپس شاگردی ابو عبدالله ناتلی را پیش گرفت و نزد او فقه و فلسفه آموخت.

هوش سرشار بوعلی او را از دیگر شاگردان متمایز می نمود و همین باعث حسادت دیگران گردید . گویند روزی عموی او نزد ابو عبدالله ناتلی رفت و گفت : استاد مگر من به شما کم وجوهات می دهم که پسرم را رها نموده و ابو علی سینا را شاگرد ممتاز خود نموده اید ؟

استاد گفت : ابوعلی خود استعدادی ذاتی دارد و گر نه من بین شاگردانم تفاوتی قائل نیستم اکنون آنها را امتحان می کنم تا شما صحت گفتارم را دریابید سپس آنها را از کلاس بیرون فرستاد و زیر بالش پسر عموی او یک آجر و زیر بالش ابو علی سینا یک برگ کاغذ گذاشت و آنها را به کلاس فراخواند.

پسر عموی بوعلی بدون هیچ گفتگویی سرجای خود نشست ولی بوعلی بعد از نشستن بر روی بالش گفت : اتفاق عجیبی افتاده است یا زمین بلند شده و یا اینکه سقف کوتاه شده است!!

بعد از آن بوعلی به طب روی آورد و در هجده سالگی علوم متداول روزگار خویش را آموخت. در این هنگام امیر سامانی (نوح بن منصور) به بیماری صعب العلاج دجار شده بود که پزشکان از معالجة او ناامید شده بودند بوعلی سینا داوطلب درمان او شد و بعد از آنکه امیر را شفا بخشید اجازه یافت تا از کتابخانة با ارزش او استفاده نماید.

اما از آنجایی که بخت با او یار نبود بعد از فوت امیر سامانی مورد تعرض جانشینان او قرار گرفت و ناچار به « گرگانج» پایتخت خوارزمشاهیان رفت و مدتی در دربار ایشان بود تا اینکه سلطان محمود غزنوی که از شهرت ابو علی سینا مطلع شده بود از او خواست تا به غزنین رفته و در دربار او خدمت نماید. ولی ابو علی سینا نمی خواست در دربار حاکم مستبدی چون محمود غزنوی باشد از رفتن به آنجا خودداری کرد و مورد تعقیب ماموران او قرار گرفت از این رو با دوستش ( ابو سهل مسیحی) به ری گریخت . در این سفر پر خطر دوست ابو علی سینا ( ابو سهل) در اثر تشنگی و مشکلات راه تلف شد و ابو علی سینا خود به تنهایی به ری رسید.

بعد از این مسافرت طاقت فرسا به گرگان رفت و در آنجا به طبابت پرداخت و کتابهای با ارزشی در آن شهر به یاری یکی از شاگردانش محمد جوزجانی نگاشت. مدتی بعد استاد دوباره به ری بازگشت و در خدمت مجدالدوله دیلمی در آمد.

ابن سینا چندی بعد به قزوین و همدان رفت تا در خدمت شمس الدوله برادر مجدالدوله در آید و او را که مدتها گرفتار بیماری مرموزی بود شفا بخشد. او بعد از چهل سال روز طبابت توانست شمس الدوله را از بیماری نجات بخشیده و وزیر او گردد ولی این وزارت برای حکیم شوم و نحس بود چونکه چندی بعد در سال 405 هجری او را معزول نموده و خانه نشین کردند.

ابوعلی سینا هفت سال مطرود بود ولی در این مدت مطالعات خویش را گسترش داد و به نوشتن پرداخت . چندی بعد پسر شمس الدوله که جانشین پدر شده بود با ابوعلی سینا به مخالفت پرداخت و او را به زندان افکند . اما مدتی بعد از آنجا رهایی یافت و به نزد علاء الدولخ حاکم اصفهان که از دوستانش بود رفت و به وزارت وی برگزیده شد. در دوران وزارت او در اصفهان گویند روزی شیخ الرئیس از راهی می گذشت که در ان چاه کنب به تمیز کردم چاه فاضلابی مشغول بود چاه کن هنگامی که بوعلی سینا را با آن شکوه و جلال مشاهده نمود بی اختیار این شعر را گفت :

گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر دل جهانت

ابو علی سینا با شنیدن ای شعر که کنایه ای به او بود ناراحت شد و گفت : ای مرد حقا که خداوند ترا شناخته که شغل کناسی را به تو داده است. حیف از این عمر عزیز و گرانقدر نیست که آنرا در دفع فضولات بیهوده هدر کنی ؟

چاه کن گفت : درست است که تو وزیر سلطان هستی و من کناس ! اما بدان و آگاه باش که اگر انسان روزی اش را با دسترنج خویش بدست آورد بهتر است که با زیر منت دونان رفتن شکم خود را سیر نماید.



خرید و دانلود  تحقیق درباره ابوعلی سینا 10 ص


تحقیق در مورد طرح تولید گوشت مرغ 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

با رشد انفجاری جمعیت بشر در قرن گذشته ، نیاز مبرم به تهیه مواد غذایی مورد احتیاج این جمعیت روبه رشد ، بیشتر احساس می شود. از بین مواد غذایی مورد نظر انسان تأمین مواد پروتئینی در دوره های مختلف رشد (از کودکی تا جوانی و پیری) از اهمیت و جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است. در بین کشورهای مختلف جهان جمعیت جوان و روبه رشد کشور ما جای و مکان خاص دارد. که نیاز به تأمین مواد پروتئینی را برای این جمعیت جوان بیشتر نمایان می سازد.

در سال 1382 جمعیت کشور ما حدود 72 میلیون نفر که در بیست سال آینده به 85 میلیون نفر خواهد رسید که امکانات فعلی جوابگوی نیاز این جمعیت نخواهد بود.

تنها راه ممکن تأمین احتیاجات این جمعیت در مرحله ی اول برنامه ریزی جهت استفاده بهینه و بهره وری درست از امکانات موجود است و در مرحله ی دوم استفاده از تحقیقات و نو آوریها در زمینه افزایش راندمان و تولید در واحد سطح.

هدف

آنچه در این طرح بدان پرداخته می شود تکنولوژی تولید و عوامل مؤثر و دخیل در تولید گوشت سفید (مرغ) و در نهایت برآورد قیمت تمام شده یک کیلو گرم گوشت مرغ می باشد که امید است با عنایت خداوند بتوانیم به درستی از عهده انجام آن برآییم.

عوامل مؤثر عبارتند از:

1-ساختمان

2- وسایل و تجهیزات

3- آب ، برق،سوخت

4- هزینه کارگری

5- خرید جوجه یکروزه و پوشال

6- دان مورد نیاز

7- دارو – واکسن و ضد عفونی کننده ها

8- فروش

هر کدام از عوامل فوق در چرخه تولید خود به زیر مجموعه هایی تقسیم می گردد که اجزاء فوق نیز به نوبه ی خود در این چرخه سهم مؤثری دارند.

ساختمان: معمولاً ساختمان یک مرغداری دارای عمر مفید و زمان استهلاک وجه اختصاص داده شده به آن می باشد که بطور متوسط حدود 15 سال می باشد. با توجه به اینکه اکثر سالنهای مرغداری در کشور ما بیش از 15 سال عمر دارند لذا مبلغ استهلاک ساختمان در نظر گرفته نمی شود.

وسایل و تجهیزات:

شامل

آبخوری ها

دانخوری ها

آسیاب

میکر

فن ها و هواکش ها

هیتر و وسایل گرما ساز

رطوبت ساز

وسایل خنک کننده مانند کولر

منابع آب و سوخت

وسایل و تجهیزات نیز به مرور زمان دچار خرابی و فرسودگی می گردند که مبلغی جهت تغییرات و خرابی آنها در نظر گرفته می شود که به ازاء هر سه جوجه معمولاً تا 100 ریال برآورد می گردد.

آب ، برق، سوخت: آب مورد نیاز اکثر مرغداری ها از طریق حفر یک حلقه چاه با دبی آب معین تأمین می گردد که هزینه اولیه جزو هزینه ساختمان و هزینه های بعدی مصرف برق آب چاه می باشد که با توجه به نیروی الکتروموتور مصرف آن محاسبه می گردد به طور متوسط برق مصرفی در این قسمت ماهانه 100000 ریال می باشد.

برق مصرفی واحد های مرغداری بر اساس تعرفه های برق صنعتی کشاورزی محاسبه می گردد که معمولاً در فصول سرد سال بعلت استفاده از هیتر _ لامپهای روشنایی و … مصرف برق بیشتر و در فصول گرم و معتدل کمتر است برای یک واحد ده هزار مرغ گوشتی مصرف برق ماهانه بین 15 تا 20 هزار ریال متغیر است.

سوخت مورد استفاده اکثر مرغداری ها گازوئیل می باشد که معمولاً از طریق تعاونی مرغداران گوشتی و یا از طریق ستاد سوخت مستقر در شرکت نفت خریداری و تأمین می گردد مصرف سوخت یک دوره پرورش مرغ گوشتی بطور متوسط 2500000 تا3000000 هزار ریال می باشد که شامل سوخت مورد نیاز کارگران واحد نیز می باشد.

هزینه ی کارگری: هزینه ی کارگری واحد های مرغداری معمولاً وابسته به وسایل و تجهیزات واحد می باشد هر چه وسایل و امکانات بیشتر و پیشرفته تری در واحد موجود باشد به تعداد کارگر کمتری احتیاج است و باعث پائین آمدن هزینه نهایی می گردد.

بطور متوسط جهت یک واحد ده هزاری مرغ گوشتی به دو نفر کارگر احتیاج است که طبق تعرفه ی تأمین اجتماعی حقوق ماهانه در شرایط حاضر به ازاء هر کارگر حدوداً 110000 تومان می باشد که جمعاً 220000 تومان در هر ماه هزینه می گردد.

جوجه ی یکروزه و پوشال:

پوشال مورد احتیاج جهت مفروش ساختن بستر پرورش معمولاً از منابع متفاوتی تأمین می گردد تراشه چوب نجاری _ بقایای زراعتی گندم و جو _ شالی برنج و غیره از جمله این اقلام می باشند که معمولاً تراشه چوب بعلت مناسب بودن _ نم گیری بیشتر و فروش بهتر کود در پایان دوره به اقلام دیگر برتری دارد . قیمت تراشه نیز متفاوت و از کیلویی 50 ریال تا 100 ریال می باشد.

جوجه یکروزه : از عوامل مهم و مؤثر در سود دهی پایان دوره انتخاب جوجه ی یکروزه می باشد جوجه های با نژادهای مختلف در بازار موجود است از جمله آرین _ لوهمن و غیره که هر کدام دارای ویژگی خاصی می باشند و عواملی مانند فصل_متراکم بودن تغذیه_ زمان عرضه به بازار_ قیمت جوجه در انتخاب و خرید جوجه نقش مهمی دارند. در سال گذشته نوسانات قیمت ج.جه بقدری زیاد بوده که پیش بینی قیمت جوجه را با مشکل مواجه می نماید.مثلاً در سال گذشته قیمت جوجه از قطعه ای یک هزار ریال تا 5500 هزار ریال در نوسان بوده است.از عوامل مهم در تعیین قیمت جوجه می توان از عرضه جوجه به بازار_ نقش واسطه ها در قیمت جوجه_میزان تقاضا جهت جوجه ریزی و عوامل دیگر را نام برد .

دان مورد نیاز:

اقلام غذایی مورد احتیاج پرورش مرغ گوشتی بسیار متفاوت و گوناگون است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می گردد:

1- تأمین انرژی - ذرت 2- تأمین پروتئین - سویا

-سویا - پودر ماهی -گندم - اسیدهای آمینه

3- تأمین موادمعدنی - دی کلسیم فسفات



خرید و دانلود تحقیق در مورد طرح تولید گوشت مرغ 10 ص


تحقیق در مورد حضرت عیسی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

پس ده تن مانده بود از حواریون عیسی (ع) ایشان را طلب کرد وهفت تن را بیافت . عیسی (ع) ایشان را گفت : " آن که مرا به سی درم بفروخت کجاست ؟ " گفتند : " او از کردهً خود پشیمان شد و دانست که گناه عظیم کرده است ، خود را بکشت . "عیسی (ع) گفت : "او توبه می کرد ، خدای عزوجل توبهً او رامی پذیرفت که هیچ گناه نیست که به عفو خدای متعالی عزوجل نگنجد . " پس عیسی (ع) یحیی را وصیت کرد و آن هفت کس را از حواریین که مانده بودند که دین او را نگاه کردند و از پس او خلا یق را به دین او خواندند و هر کس را به گوشه هایی بفرستاد . دو تن را به زمین روسیه بفرستاد و پادشاهی روم و یونانیان بدیشان داد و نام ا یشان یکی " خرطوس " ( = فرطوس ، فطروس ، پطروس) و دیگری " یونس " ( = بولس) تا به حد مغرب ا یشان را داد و یکی را به زمین بابل و عراق فرستاد نام او " بحرین " بود ، بدان شهر که اصحاب کهف آنجا می بودند ، ویکی را فرمود که به دین خدای می خوان ، و نام او " یکما " بود . چون یحیی را به حواریین بر روی زمین خلیفه کرد و اینان را وصیت تمام کرد و مریم را بدرود کرد . وقت سپیده دم خدا را دعا کرد تا او را باز به آسمان برد . و ترسایان آن شب را بزرگ دارند که عیسی ( ع ) در آ ن شب ا ز آسمان فرود آمد و باز به آسمان شد و آ ن شب راعید دارند و اندرخانه های خویش و کلیسا ها بوهای خوش دود کنند.

تشا به حا ل عیسی ( ع ) و حلاج :

ماجرای بر دار کردن حلاج را ــ که در وا قع معراج وی به شمار می آید ــ از جهاتی به بر دار کردن عیسی ( ع‌) تشبیه می کنند ، حتی برخی از یاران وی معتقدند که او سر انجامی چون مسیح ( ع ) داشت و به آسمان برده شد . دکتر زرین کوب در کتاب " ارزش میرا ث صو فیه " در ادامهً شرح احوال حسین منصور حلاج می نویسند: " داستان کرامات ا و و ماجرای فرجام کار او در ادب صوفیه با مبالغه ا ی که یاد آور سرگذشت عیسی ( ع ) است نقل شده . گویند وقتی او را به پای دار می بردند ، مردم بسیار به نظا ره آمده بودند ، کسی پرسید : " عشق چیست ؟ " جواب داد : " امروز بینی ، فردا بینی ، پس فردا بینی ". در طول را ه که ا ز زندا ن تا پا ی دار می رفت " انا الحق " می گفت و پا ی کوبان و دست افشان (با وجود زنجیر ) می رفت . پرسید ند ش " که این دست افشانی و پا ی کوبی را چیست ؟ " گفت : " نه مگر به پای دار می روم . " وقتی هم پای بر پایه دار نهاد و گفت : " این نرد بان آ سما ن ا ست . "

شباهت داستان او با سر گذ شت عیسی ( ع ) جالب ا ست . جالب تر آ ن که بعضی یا را نش ادعا کرد ند که ا و نیز مثل عیسی ( ع ) شد ، به آ سما نش برد ند و د یگری را به جای ا و دار زد ند . "

همان گونه که پیش از این ذکر شد ، حال عیسی ( ع ) از حیث ولادت به آدم ( ع ) و از لحاظ فرجا م به ا د ریس ( ع ) می ما ند . همچنین در احوا ل ادریس آمده است که وی را به آ سما ن چها رم برد ند و آن چه ا ز تعلقا ت د نیوی ما نع صعود آنان (حضرت عیسی ( ع ) و ادریس ( ع) ) به آ سمان هفتم شد ، وجود سوزنی به مشابه علا ئق د نیوی بود . در این با ره گفتنه ا ند : " وقتی که عیسی ( ع ) را به آ سمان می برند سوزنی به همراه داشت و چون به فلک چهارم رسید ، ملائکه خواستند که با لا ترش برند ، امر شد که جستجو کنند تا ا ز دنیا چه چیز همراه دارد و چون دیدند که سوزنی و کاسه ای شکسته داشت ، فرمان رسید که " همان جا نگاهش دارند . "

در قصص قرآ ن سورآبادی می خوانیم: " خدای تعالی ا و را به آ سما ن چها رم برد ، چون به آ نجا رسید ، امر آ مد فرشتگان را ، بنگرید تا با وی از دنیا هیچ چیز هست ، اگر نیست وی را به آسما ن هفتم آرید . نگاه کردند با وی سوزنی یافتند در گریبان پلا س که چهل سا ل بود تا آ ن را پوشیده داشت ،. . . . . چون آ ن سوزن د یدند با وی ، ندا آمد که هم آن جا بدارید . بیت ا لمعـمور را مسکن وی کرد ند تا به روز قیا مت . "

سوزن عیسی ( ع ) که مانع صعود وی گشت ، در ا دب فارسی نما دی است ا ز تعـلقات دنیایی ــ اگر ناچیز باشد ــ نشا نی ا ز حبّ دنیا دا رد که این خود مانع سیر صعـودی آ د می علو مقام ا وست . اینک اشا ره ای چند به نمود " سوزن عیسی " در شعـر فارسی :

سوزنی را پای بند راه عیسی ساختند

حبّ دنیا پای بند است ار هـمه یک سوزن است

" سنایی "

جز به تجرید منه پا که در این راه دراز

سوزنی در قدم همت عیسی خار است "جا می "

خار راه عشق چون مژگان به چشمم بار نیست

گر نرنجاند به منت سوزن عیسی مرا

" صائب "

و" خاقانی " در قصیده ای معـروف به نام " ترسا ئـیه" می فرماید :

من اینجا پای بست رشته ما نده چو عیسی پا ی بست سوزن آنجا

نیز با با افضـل کا شا نی می فرما ید :

یک سو پسرت نشسته و یک سو زن این جمله به هـم گذار و بر یک سوزن

عیسی نـتـوا نـسـت بر ا فلا ک رسیـد تا دا شت ز ا سباب جها ن یک سوزن

به داستان سوزن عیسی ( ع ) در کتاب " تجلی شاعرا نه اساطیر و روایا ت ملی و مذهبی در اشعار خاقانی " می خوا نیم : " . . . . . . این که او (عیسی ( ع )) به آ سمان چهارم رفت و در راجع آنجا به جهت داشتن سوزنی نتوا نست با لا تر برود ، موضوعی نیست که جزء قصص با شد ، بلکه روایتی است که نقـل شده و در بین ادبا پذیرفته و در ا شعار به کار گرفته شده است . . . . . ."

" هر چند که عیسی ( ع ) به آ سمان هفتـم نرسید و در آ سمان چهارم ماند ، اما هیچ کدا م از ا فلا ک ماننـد فلکه چها رم ستا ره روشـن و درخشنده ای چون خورشید ندارند و این خود ا متیا زی محسوب می شود ، و رسیدن به آن مقام جز در سایهً رحمت همّت مردانه امکان پذیر نیست . خورشید هم از این که هـم نشیـن فـرد خدا شنا سی چون مسیح شده است باید بر خود فخـر کـند ، زیرا قابل مقایـسه با ستارگا ن دیگر نیست . "

حافظ می فرما ید :

گر روی پاک و مجـرد چون مسیحا به فلک از فروغ توبه خورشید رسد صد پرتو

و شیخ محمود شبستری می فرماید :

هر آ ن کس کو مجـرد چون شـد چو روح ا للـّه بر چا رم فـلک شـد

"خا قا نی " حضرت عیسی ( ع ) را پرورده و پرتوی ا ز حضرت آ دم ( ع ) ، وحضرت آ دم را زاده و پروردهً پرتوی ا ز نور حضرت محمّد ( ص ) می دانـد



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت عیسی 10 ص