واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد عمروبن عاص 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عمروبن عاص

پس‌ از پیروزی‌ علی‌(ع‌) در جنگ‌  جمل‌، مرکز توطئه‌ علیه‌ آن‌ حضرت‌ به‌  شام‌ انتقال‌ یافت‌ و  معاویه‌، رهبر  بنی‌امیّه‌، با کمال‌ سرعت‌ به‌ جذب‌ متنفّذین‌  کوفه‌ پرداخت‌ تا ریشه مخالفین‌ خود را از میان‌ ببرد. به‌ همین‌ جهت‌، به‌ مجرد رسیدن‌ نخستین‌ نامه‌ای‌ که‌ از علی‌(ع‌) به‌ دستش‌ رسید افرادی‌ را که‌ امید داشت‌ به‌ او کمک‌ کنند، به‌  شام‌ فراخواند و تأکید کرد که‌ سریعاً به‌  شام‌ بیایند.

       مهمترین‌ فرد در میان‌ مدعوّین‌  معاویه‌،  عمرو بن‌ عاص‌ بود؛ که‌ معاویه‌ پس‌ از دریافت‌ نامه‌ علی‌(ع‌)، بدون‌ درنگ‌ او را دعوت‌ کرد: «امّا بعد، حتماً اخبار علی‌(ع‌)،  طلحه‌ و  زبیر و  عایشه‌ را شنیده‌ای‌. از بازماندگان‌ جنگ‌  بصره‌، مروان‌ پیش‌ من‌ آمده‌ است‌.  جریر بن‌ عبدالله‌ هم‌ برای‌ بیعت‌ گرفتن‌ از من‌ از سوی‌ علی‌(ع‌) آمده‌ است‌؛ من‌ در خانه‌ نشسته‌ و منتظر هستم‌ که‌ به‌ لطف‌ خدا به‌ سوی‌ من‌ سفر کنی‌!»

       هنگامی‌ که‌ نامه‌ به‌ دست‌  عمرو بن‌ عاص‌ رسید، دو فرزند خود، عبداللّه‌ و  محمّد را فراخواند و با آنها مشورت‌ کرد. عبدالله‌ گفت‌: رسول‌ خدا(ص‌) به‌ هنگام‌ رحلت‌ از تو خرسند بود.  ابوبکر و  عمر هم‌ که‌ از دنیا می‌رفتند، از تو خرسند بودند. اکنون‌ اگر برای‌ مقداری‌ ناچیز مال‌ دنیا، دین‌ خود را از دست‌ بدهی‌، فردا در آتش‌ دوزخ‌ گرفتار خواهی‌ بود!

       عمرو بن‌ عاص‌ رو به‌ محمد فرزند دیگری‌ کرد و گفت‌: نظر تو چیست‌؟ محمد گفت‌: سریعتر به‌  شام‌ سفر کن‌ و قبل‌ از این‌که‌ جایگاههای‌ ریاست‌ از کف‌ برود، مقامی‌ را به‌ چنگ‌ بیاور.

       فردا صبح‌،  عمرو بن‌ عاص‌ غلام‌ خود « وردان‌» را احضار کرد و به‌ وی‌ گفت‌: آماده‌ حرکت‌ باش‌. و چون‌ در رفتن‌ مردّد بود، بار دیگر گفت‌: بارها را فرود آور! غلام‌ بارها را به‌ زمین‌ گذاشت‌ و این‌ تردید در تصمیم‌گیری‌ سه‌ بار تکرار شد. وردان‌ به‌ ارباب‌ خود گفت‌: هذیان‌ می‌گویی‌ ای‌ ابوعبداللّه‌! اگر بخواهی‌ می‌گویم‌ که‌ در دل‌ چه‌ داری‌؟ عمرو بن‌ عاص‌ گفت‌: بگو. وردان‌ گفت‌: دنیا و آخرت‌ هر دو به‌ تو عرضه‌ شده‌ است‌. می‌گویی‌ به‌ همراه‌ علی‌(ع‌)، آخرت‌ بدون‌ دنیا است‌ و به‌ همراه‌  معاویه‌ دنیا بدون‌ آخرت‌ است‌. نظر من‌ این‌ است‌ که‌ در این‌ دعوت‌، گوشه خانه‌ات‌ بنشینی‌. اگر دینداران‌ پیروز شدند، دینت‌ را حفظ‌ کرده‌ای‌ و با آنها هستی‌ و اگر دنیاطلبان‌ پیروز شدند، نیازمند تو هستند و به‌ سراغ‌ تو خواهند آمد.

       گرچه‌ وردان‌ و عبدالله‌ نظر خود را به‌  عمرو بن‌ عاص‌ گفتند و او را از سفر بازداشتند، ولی‌ وعده‌های‌  معاویه‌ آنچنان‌  عمرو بن‌ عاص‌ را فریفته‌ بود که‌ پند و اندرز غلام‌ و فرزندش‌ در او اثری‌ نگذاشت‌ و سرانجام‌ برای‌ مبارزه‌ علیه‌ علی‌(ع‌) وارد  شام‌ شد.

       چون‌  عمرو بن‌ عاص‌ در توطئه‌ علیه‌ علی‌ بن‌ ابیطالب‌(ع‌) در کنار معاویه‌ بود، جا دارد مطالبی‌ درباره وی‌ نقل‌ شود، تا عللی‌ که‌ او را ناگزیر کرد که‌ با  معاویه‌ همپیمان‌ و همراه‌ شود، روشن‌ گردد و نیز این‌ پیمان‌ از نظر معیارهای‌ انسانی‌ مورد ارزیابی‌ قرار گیرد.

       خصلت‌ سودجویانه‌، اوّلین‌ چیزی‌ است‌ که‌ قبل‌ از اسلام‌ از سیاست‌  عمرو بن‌ عاص‌ روشن‌ می‌شود و نقض‌ این‌ حقیقت‌ را درباره او نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌.  عمرو بن‌ عاص‌ خود از آن‌ روزها سخن‌ می‌گوید: «هنگامی‌ که‌ با احزاب‌ از  خندِ باز می‌گشتیم‌، برخی‌ از قریش‌ را که‌ هم‌ رأی‌ و هم‌ نظر من‌ بودند و سخن‌ مرا می‌پذیرفتند، گرد آوردم‌ و گفتم‌: به‌ خدا سوگند، می‌دانید که‌ محمد(ص‌) چنان‌ ترقی‌ می‌کند که‌ جای‌ انکار آن‌ نیست‌. من‌ فکری‌ دارم‌، در میان‌ می‌گذارم‌ تا نظر شما را بدانم‌. مردم‌ گفتند: نظر تو چیست‌؟ من‌ گفتم‌: فکر می‌کنم‌ که‌ پیش‌  نجاشی‌ برویم‌ و آنجا بمانیم‌. اگر محمد(ص‌) بر قوم‌ ما پیروز شد، ما سالم‌ مانده‌ایم‌ و اگر قوم‌ ما پیروز گردیدند، ما را می‌شناسند و زیانی‌ از آنها نمی‌بینیم‌. هنگامی‌ که‌ این‌ پیشنهاد را مطرح‌ کردم‌، گفتند: این‌ فکر خوبی‌ است‌! من‌ گفتم‌ پس‌ هدیه‌ خوبی‌ برای‌ او آماده‌ کنید...»

       فرصت‌ طلبی‌ و بهره‌برداری‌ از موقعیتها و فرصتها در جان‌  عمرو بن‌ عاص‌ ریشه‌ دوانیده‌ بود. موضع‌ او در این‌ باره‌، موضع‌ بزرگان‌ صاحب‌ نفوذی‌ بود که‌  ابوبکر،  عمر و علی‌(ع‌) با آنها پیکار کردند. قبلاً گفتیم‌ که‌ عمر، اموالی‌ را که‌  عمرو بن‌ عاص‌ از  مصر جمع‌ کرده‌ بود مصادره‌ کرد. گرچه‌ او برای‌ درست‌ بودن‌ کارش‌ دلیلی‌ آورد، اما  عمر قانع‌ نشد و به‌ او نوشت‌: «شما گروه‌ استانداران‌ بر سر اموال‌ نشسته‌اید و بهانه‌ می‌آورید. شما جویای‌ آتش‌ هستید و در ننگ‌ خود شتاب‌ می‌کنید. من‌  محمد بن‌ مسلمه‌ را نزد تو فرستادم‌، نیمی‌ از مالت‌ را در اختیار او قرار ده‌!» هنگامی‌ که‌ محمد پیش‌  عمرو بن‌ عاص‌ آمد، برای‌ او غذایی‌ تهیه‌ نمود و از او خواست‌ که‌ غذا را بخورد؛ اما محمد غذا نخورد و گفت‌: «این‌ غذایی‌ که‌ تهیه‌ کرده‌ای‌، هدیه شرّی‌ است‌. اگر غذای‌ مهمان‌ می‌آوردی‌، می‌خوردم‌. این‌ غذایت‌ را از پیش‌ من‌ بردار و اموالت‌ را برای‌ من‌ حاضر کن‌.»  عمرو بن‌ عاص‌ اموالش‌ را حاضر کرد. محمد هم‌ نیم‌ آن‌ را برداشت‌. هنگامی‌ که‌  عمرو بن‌ عاص‌ دید مقدار زیادی‌ از اموال‌ او را مصادره‌ کرده‌اند، گفت‌: «خدا لعنت‌ کند عصری‌ را که‌ من‌ در آن‌ استاندار  عمر شده‌ام‌! به‌ خدا سوگند از یاد نمی‌برم‌ که‌ عمر و پدرش‌ در حالی‌ هیزم‌ حمل‌ می‌کردند که‌ عبایشان‌ از زانو پایین‌تر نمی‌آمد. در حالی‌ که‌ پدر من‌ ــ  عاص‌ بن‌ وائل‌ ــ در همان‌ موقع‌ لباسهای‌ ابریشمی‌ به‌ تن‌ می‌کرد.»

       از این‌ جریان‌ روشن‌ می‌شود که‌  عمرو بن‌ عاص‌، عشق‌ فراوانی‌ به‌ استفاده مادّی‌ از راه‌ نفوذ و قدرت‌ داشت‌.  عمرو بن‌ عاص‌ سرزنشی‌ برای‌  عمر و پدر او جز این‌ مطلب‌ نیافت‌ که‌ فقیر بوده‌اند و لباسی‌ که‌ خود را با آن‌ کاملاً بپوشانند، نداشته‌اند و با دست‌ خود کار می‌کردند، هیزم‌ به‌ دوش‌ می‌کشیدند و زندگیشان‌ را از این‌ راه‌ اداره‌ می‌کردند.

       عمرو بن‌ عاص‌ برای‌ پدر خود نیز بهتر از این‌ امتیاز نیافته‌ بود که‌ لباسهای‌ ابریشمی‌ می‌پوشید. در صورتی‌ که‌ اگر  عمرو بن‌ عاص‌ انصاف‌ می‌داد و از اندیشه جاهلی‌ خود دست‌ برمی‌داشت‌، می‌دید که‌ آنچه‌ به‌ وسیله آن‌  عمر بن‌ خطّاب‌ را سرزنش‌ کرده‌، دلیل‌ بر عظمت‌ اوست‌ و آنچه‌ گمان‌ می‌کند امتیاز  عاص‌ بن‌ وائل‌ است‌ از ارزشهای‌ پوسیده‌ است‌.

       خواننده‌ محترم‌ گمان‌ نکند که‌  عمرو بن‌ عاص‌، فقط‌ با  عمر بن‌ خطّاب‌ چنین‌ سخن‌ گفته‌ است‌، بلکه‌ این‌ روحیه‌ در نهاد او و برای‌ همیشه‌ وجود داشت‌. مردم‌ در نظر او به‌ دو گروه‌ اشراف‌ و غیر اشراف‌ تقسیم‌ می‌شدند و این‌ شرافت‌، فقط‌ موروثی‌ بود و چنین‌ فردی‌ امتیازاتی‌ داشت‌ که‌ غیر اشرافی‌ نداشت‌ و مردم‌ می‌بایست‌ پیروی‌ از این‌ دسته‌ را پیش‌ گیرند.

       مورّخین‌ در این‌ مطلب‌ اتفاق نظر دارند که‌ «رأی‌ و نظر  عمرو بن‌ عاص‌ در اداره حکومت‌  مصر، این‌ بود که‌ آنچه‌ سرزمین‌  مصر را آباد و اصلاح‌ می‌کند و مردم‌ را از مهاجرت‌ بازمی‌دارد، این‌ است‌ که‌ سخن‌ افراد پایین‌ اجتماع‌ درباره رهبران‌ آنها پذیرفته‌ نشود.»

     بدین‌گونه‌، روح‌  عمرو بن‌ عاص‌ با هواهای‌ نفسانی‌ کهن‌، که‌ به‌ اشراف‌زادگان‌ حقّ می‌داد منافع‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهند و بر مردم‌ حکومت‌ کنند و با آرزوی‌ سودطلبی‌ و بهره‌وری‌ از فرصتها و مناسبتهای‌ مختلف‌ آمیخته‌ بود. اندیشه او گاهی‌ بین‌ رضایت‌ به‌ سلامتی‌ وجدان‌ و یا کنار گذاشتن‌ وجدان‌ در راه‌ سودطلبی‌ نوسان‌ داشت‌. اما اضطراب‌ و تردید او دیری‌ نمی‌پایید و حالت‌ سودطلبی‌ و نفع‌ را مقدّم‌ می‌داشت‌. نمونه‌ اضطراب‌ و نگرانی‌



خرید و دانلود تحقیق در مورد عمروبن عاص 9ص


تحقیق در مورد سی و سه پل 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سی و سه پل

این پل که در نوع خود شاهکارى بى‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل‏ ترین پل زاینده ‏رود است که در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفویه‌،مراسم‌ جشن‌ آبریزان‌ یا آبپاشان‌ ارامنه‌ در کنار این‌ پل‌ صورت‌ می‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شویان‌» را نیزدر محدوده‌ همین‌ پل‌ برگزار می‌کرده‌اند. پل‌ مزبور یکی‌ از شاهکارهای‌ معماری‌ و پل‌ سازی‌ ایران‌ و جهان‌ محسوب‌ می‌شود.

به روایتی دیگر:

این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى که در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه آب خارج مى‏گردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهک ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:

1- راه وسط که مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل که از میان گالالریها ى زیبا مى‏گذشت و به پیاده‏رو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشکوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پله‏هاى ظریف بزیر پل متصل مى‏شد و از زیر پل هم موقع کم آبى عبور مى‏کردند. 6 از زیر پل بود.

مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین کرده‏اند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.

این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهوردیخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسمیه هر یک چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند که شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینکه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینک سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.

این پل براى اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.

شرحى را که سرپرسى سایکس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینکه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نماید عیناً در اینجا نقل مى‏گردد:

خیابان با شکوه چهارباغ از یک طرف به پل اللهوردیخان کشیده مى‏شود، که با این که حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آید، اینجا از یک شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شکل فوق العاده و شگفت آور این پل که 388 یارد طول آنست مقابل یک جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدین قرار ایت که در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده که یکى از آنها راه معمولى روى پل است که در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائین این طاقنماها که با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر کدام یک پیاده روهائى است که با پله کانها باین راه اصلى وصل مى‏شود و در کنار سطح رودخانه معبر دیگرى است که به طول رودخانه امتداد مى‏یابد. تنها انتقاد مخالفى که براى ساختمان این پل مى‏شود کرد و آن از تصویر هم نمایان است آنکه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریک زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.

در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:

در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مى‏داد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نکرده است. ایوانچه‏ها و غرفه‏هاى زیبا و متناسب طرفین پل که جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلى متروک شود وى در سال 1330 که آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده که نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى که اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور کرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه کبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مى‏شود که اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مى‏شود.

در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى که به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است که بیاد مقبره کمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مى‏شود که به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.

به طورى که ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح کرده و اقتضاء داشت که براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.

تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود که نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه کرده چنین نوشته است:

پلى که در وسط خیابان تقاطع مى‏کند موسوم به پل اللهوردیخان که بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیک میزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده که خلى پست و کم ارتفاع است، در دو کناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل که چندین طاق با پایه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند دیده مى‏شود، اشخاصى که مى‏خواهند هوا خورى کنند وقتى که خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است که به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد که هواى لطیف و خنک از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یک معبر دیگر هم دارد که در تابستان و وقع کمى آب به واسطه خنکى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى که تخته سنگها نزدیک هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اینکه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زیر پل به واسطه درهائى که به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلکانى که در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمه‏ها و طاقها پائین مى‏روند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد که به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمایند و عرض راه پله‏ها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى کشیده‏اند که از پرت شده جلوگیرى مى‏نمایند.

بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یکى در وسط و چهار تا در دو طرف که عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلکان



خرید و دانلود تحقیق در مورد سی و سه پل 9ص


تحقیق در مورد حضرت موسی علیه السلام 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کودکی بر روی آب

موسی از بنی اسرائیل بود ولقب وی کلیم الله است واز سومین پیغمبر او لوالغرم است بعداز نوح و ابراهیم وموسی کتاب و شریعتی بزرکداشت ومیخواست بنی اسر ائیل راازمحنت برهاندولی

موسی پسر عمران بود و اوازنسل لاوی بن یعقوب بود که از زمان

یوسف در مصر بودند .وروز گار بنی اسرائیل پر محنت شده بود و عده ایشان بسیار بود اما فرعون بزرک پیشوای مصر بنی اسرائیل را به چیزی نمی شمرد که ایشان خود رااز خاندان پیغمبران می دانستند وفرعون بت پرست برد وبرایشان سخت می گرفت وآنان را به کارهای دشوار از بندگی وبردگی می گماشت وقبطیان مصری را سرور ومهتر ایشان میدانست .

فرعون از نسل عاد بود وداستان عاد وثمود را خوانده بود و بنی اسرائیل را خوار میداشت تا از میان آنان کسی به پیغمبری بر نخیزد که یعقوب و یوسف و ایوب را می دانست واز پیغمبران بیم داشتت که نام خدا را می بردند واو بزرگی را خاص خود می خواست که سخت توانا وجهاندار بود و فرعون ها مصریان را سالهای سال فرمانبر خود ساخته بودند وفرعون برزک قدرتی بیشتر یافته بود و سروری خود را نگاهبانی میکرد .

وچنین بود تا یک روز کاهنان وغیب گویان بتخانه اعظم به فرعون گفتند ما از گردش ستارگان وزمزمه بتان می دانیم که از امروز تا یکسال از میان بنی اسرائیل پسری متولد میشود که شریعتی بزرک می سازد وبنی اسرائیل را قدرت می بخشد وتو را هلاک می کند حالا خوددانی .

فرعون گفت مرد نباشم اگر این آرزو را بر بنی اسرائیل تباه نکنم شما فرعون را نشنا خته اید . فرعون دستورداد درجا خبر کشان بگمارند واز انروز تا یکسال هرچه نوزاد پسر در خانواده بنی اسرئیل به وجود آید ازد م تیغ بگذ رانند ودختران را برای خدمتکاری باقیگذارند وگفت وای بحال که کسی اگر فرزند پسر بیاورد بهخبر کزاران خبر نر ساند و روز گار بنی سرائیل سخت تر شد درآن سال هیچنوزاد پسر از دست فرعو تیان زنده نماند وچون فرصت تمام شد ماموران همچنان به آزار مردم و جان کردن پسران می پر داختند وکاهنان چیزی دریافته بودند اما از حساب خدا غافل بودند که خدا اگر خواهد شیشه رادربغل سنگ نگه دارد

وعمران مردی از بنی اسرائیل بو د به نیکی وخدا پرستی نامدار و کارش زراعت و گله داری ودختری وپسری داشت و باز زنش بار دار شد وحمل اورا مخفی داشتند از ترس گماشتگان فرعون تا فرزند متولد شد وپسربود .وچند روز ی نوزاد را در پنهانی نگاه داشتند وبرجان خود وفرزند ایمن نبودند که چرا تولد فرزند را خبر نداده اند ونمی دانستند چه کنند

شب مادر موسی درخواب دید که فرشته ای از طرف دریا وگفت رابخدا بسپارید که در پناه خدا بودن بهتر است از بودن درخانه . .مادرموسی زنی دانا بود گفت فرشته دریا اشاره کرده است که کودک را آب بسپاریم تا برود هرجا که خدا خواهد . پس زنبیلی ساختند و کودک رادر آن گهواره جوبین بر آآب رود خانه گذاشته و به خدا سپر دند و آن اب از قصر فرعون می گذشت .

از قضا آسیه زن فرعون که خدا شناس بود ودین خود را از فرعون پنهان مدتشت فرزند نداشت وبا همه ناز ونعمت دراشتیاق فرزند میسوخت وآن روز با چند تن از ندیمان و دختران خدمتکار در باغ خود در باغ خود بر کنار نهر به سرگرمی وتماشای سبز ه ودرخت پناه برده بود وآرزوی خود رااز خدا میخواست ودعا می کرد وپنهان از دوستان اشک میریخت وندائی شنید که در دزادن د شوار است تر فرزندی بی رنج بدهم اگر نیکو نگاهداری . آسیه در این حال بود که از دور چیزی بر روی آب روان دید مانند سبدی یا صندوقی به خد متکاران گفت بگیرید آن صندو ق را تا شاید چیزی باشئ که به اهلش برسد وبه کار آید گهواره را گرفتند وکودکی در آن د یدند آسیه دعای خود را و صدای آشنا را به یادداشت با خود گفت همین است .خر م وخندان شد وکودک رابوسه زد و گفت چه خوب است فرزند داشتن و به آن دلخوش بودن که از مادر بودن بالا تر لذتی نیست . خد متکاران گفتند اینک فرزند که از میان آب وسبزه پیدا شده وآرزو فراهم آمده . آسیهگفت هم اوراآب وسزه نام گذاریم یعنی موسی . خندیدند از شادی وآسیه خبر به فرعون داد وگفت اجاق ماکور است این کودک را به فرزندی بر می داریم ودل را روشن می کنیم . فرعون گفت میترسم همانباشد که کاهنان خبر داده اند .آسیه گفت آن زمان تمام شد و ما این کودک را به تر بیت خود پرورش می دهیم فرعون کاهن بزرک را خواست واز او پرسید درباره این پسر چه می گوئی که اورا آب آورده است ونمیدانم ازکجاست کاهن دا غ فرزند دیده بود وچون به موسی نظر کرد موسی بر او لبخند می زد دلکاهن بشکستوکفت ما هرچه می دانستیم همان روز گفتیم واز گرد شستارگان چیزی تازه دستگیر نمی شود .

فرعون قدری آرام کرفت وکفت باشد که کودک رابرزگ کنیم وهر گاه اثری تا مناسب ظاهر شد تیغ دردست ماست و قدرت با ماست آسیه خوشحال شد و پرورش کودک همت گماشت اما کودک گرسنه بود و آسیه شیر نداشت گفت تا یک دایه پیدا کنیم چندتن از زنان آشنا که بچه شیر می دادند آمدند تا با شیردادن به موسی افتخاری در خانه فر عون به دست آورند ولی موسی پستان هیچکس نمی گرفت وبی تابی می کرد و آسیه درمانده بود که چه باید کرد از طرف دیگر مادر موسی خبر یافت که در خانه فرعون کودکی هست که شیر نمی خورد دختر خود را به جستجوی خبر فرستاد . خواهر موسی آمد وآن حال را دید پیشنهاد کرد که من هم یک زن شیرده می شناسم آیا می خواهید اورا خبرکنم ؟ گفت بیاید تا آزمایش کنیم مادر موسی نگران بود و از شوق دیدار فرزند خدا را یاد کرد وحاضر شد .پرسیدند کیستی وشیر از کجا داری گفت زن عمرانم کودکی دیگر دارم نامش هارو ن که دو ساله است وهنوز شیر می خورد گفتند اگر این کودک پستان تو رابگیر د خوب است .گفت امیدارم از این افتخار محروم نباشم . پس موسی را بدو دادند وموسی خوشحال وخندان پستان مادر راکرفت واز شیر سیر بخورد وآرام گرفت وحق به حق داررسیدهبود آسیه خوشحال شد وزبان عمران قراری گذاشت که کوذک راشیر بدهد فرعون پرسید این زن کیست مبادااز بنی اسرائیل باشد .آسیه گفت مردم شهادت داده اند که خانواده عمران به نیکی وبی آزاری مردم مشهور ند کودک نیز بنی اسرائیل وغیر آن نمی داند چیست مرد م به گودک شیر بزومیشو گاونیز می دهند وهیچکس بز و میش وگاو نشد فرعون ساکت شد اما نگران بود وبهر حال موسی در خانه فرعون ماند وبزرک می شد وفرعون نیز از کارهاو بازی های او می خندید وشاد می شد .

چنین بود تایکروز که موسای خردسال در دامن فرعون نشسته بود وباریش فرعون بازی می کرد وریش فرعون با جواهر سرخ زینت شده بود ناگاه موسی با یک دست قدری از ریش فرعون را بگرفت و بادست دیگر بصورت او یک سیلی زدوخندید .فرعون خشمگین شد وبه زن گفت نگفتم ؟ اینک دیدی که چگونه مرا سیلی زد بگذار خود رااز شراو راحت کنیم که من از این کودک میترسم زن گفت از کودکی چنین خردسال ترسیدن دلیل عقل نیست کودک است وبازی میکند وچیزی نمی داند اینک اورا آزمایش می کنیم و می بینی آسیه دستور داد ظرفی ازیاقوت سرخ وظرفی از آتش فروزان درکنار یکدیگر گذاشتند وموسی رارها کردند موسی بازی کنان به آنها نزدیک شد ظرف یاقوت رانگاه کرد



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت موسی علیه السلام 9ص


تحقیق در مورد تفسیر سوره مائده آیه 1 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سوره مائده

مدنى - 120 آیه

مقدمه

محتویات این سوره این سوره از سوره هاى مدنى است و 120 آیه دارد و گفته اند پس از سوره فتح نازل شده است ، و طبق روایتى تمام این سوره در حجة الوداع و بین مکه و مدینه نازل شده است .

این سوره محتوى یک سلسله از معارف و عقائد اسلامى و یک سلسله از احکام و وظائف دینى است .

در قسمت اول به مساله ولایت و رهبرى بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و مساله تثلیث مسیحیان و قسمتهائى از مسائل مربوط بقیامت و رستاخیز و بازخواست از انبیاء در مورد امتهایشان اشاره شده است .

و در قسمت دوم ، مساله وفاى به پیمانها، عدالت اجتماعى ، شهادت به عدل و تحریم قتل نفس (و به تناسب آن داستان فرزندان آدم و قتل هابیل بوسیله قابیل ) و همچنین توضیح قسمتهائى از غذاهاى حلال و حرام و قسمتى از احکام وضو و تیمم آمده است .

و نامگذارى آن به سوره مائده بخاطر این است که داستان نزول مائده براى یاران مسیح - در آیه 114 - این سوره ذکر شده است .

آیه : 1

آیه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّت لَکُم بهِیمَةُ الاَنْعَمِ إِلا مَا یُتْلى عَلَیْکُمْ غَیرَ محِلى الصیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یحْکُمُ مَا یُرِیدُ(1)

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده مهربان

1 - اى کسانى که ایمان آورده اید به پیمانها و قراردادها وفا کنید، چهار پایان (و جنین چهار پایان ) براى شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده میشود (به جز آنها که استثناء خواهد شد) و صید را به هنگام احرام حلال نشمرید خداوند هر چه بخواهد (و صلاح ببیند) حکم میکند.

تفسیر :

لزوم وفا به عهد و پیمان

بطورى که از روایات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هائى ) است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده است ، در تفسیر عیاشى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده که حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام ) فرمود: سوره مائده دو ماه یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل گردید.

و اینکه در بعضى از روایات وارد شده که این سوره ناسخ است و منسوخ نیست ، نیز اشاره بهمین موضوع است .

این سخن با مطلبى که در جلد دوم همین تفسیر در ذیل آیه 281 سوره بقره گفته ایم که طبق روایات آیه مزبور آخرین آیه اى است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده منافات ندارد، زیرا اینجا سخن از سوره است و در آنجا سخن درباره یک آیه بود!

در این سوره - بخاطر همین موقعیت خاص - تاکید روى یک سلسله مفاهیم اسلامى و آخرین برنامه هاى دینى و مساله رهبرى امت و جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شده است و شاید بهمین جهت است که با مساله لزوم وفا به عهد و پیمان ، شروع شده ، و در نخستین جمله مى فرماید: اى افراد با ایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید.

(یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود).

تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمانهائى که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید، درست همانند این است که شخص مسافر در آخرین لحظات وداع به نزدیکان و پیروان خود تاکید مى کند توصیه ها و سفارشهاى او را فراموش نکنند و به قول و قراردادهائى که با آنها گذاشته است ، وفادار باشند.

باید توجه داشت که عقود جمع عقد در اصل بمعنى جمع کردن اطراف یک چیز محکم است ، و بهمین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو طناب

را با هم عقد مى گویند، سپس از این معنى حسى به مفهوم معنوى انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان ، عقد گفته مى شود، منتها طبق تصریح جمعى از فقهاء و مفسران ، عقد مفهومى محدودتر از عهد دارد، زیرا عقد به پیمانهائى گفته میشود که استحکام کافى دارد، نه به هر پیمان و اگر در بعضى از روایات و عبارات مفسران ، عقد و عهد به یک معنى آمده است منافات با آنچه گفتیم ندارد زیرا منظور تفسیر اجمالى این دو کلمه بوده نه بیان جزئیات آن .

و با توجه به اینکه العقود - به اصطلاح - جمع محلى به الف و لام است و مفید عموم مى باشد، و جمله نیز کاملا مطلق است ، آیه فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهائى است که میان افراد انسان با یکدیگر، و یا افراد انسان با خدا، بطور محکم بسته مى شود، و به این ترتیب تمام پیمانهاى الهى و انسانى و پیمانهاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و تجارى و زناشوئى و مانند آن را در بر میگیرد و یک مفهوم کاملا وسیع دارد که به تمام جنبه هاى زندگى انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است . از پیمانهاى فطرى و توحیدى گرفته تا پیمانهائى که مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مى بندند.

در تفسیر روح المعانى از راغب چنین نقل شده که عقد با توجه بوضع طرفین ، سه نوع است گاهى عقد در میان خدا و بنده ، و گاهى در میان انسان و خودش ، و گاهى در میان او و سایر افراد بشر بسته میشود (البته تمام این سه نوع عقد داراى دو طرف است منتها در آنجا که خودش با خودش پیمان مى بندد، خویشتن را بمنزله دو شخص که طرفین پیمانند فرض مى کند).

بهر حال مفهوم آیه بقدرى وسیع است که عهد و پیمانهائى را که مسلمانان با غیر مسلمانان مى بندند نیز شامل مى شود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره مائده آیه 1   9ص


تحقیق در مورد گوجه فرنگی 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گوجه فرنگی

تاریخچه

مکان اولیه گوجه فرنگی به درستی معلوم نیست ولی نام آن از یک کلمه ی مکزیکی به نام Tmati گرفته شده است. البته در بعضی از کتابهای سبزیکاری این طور آمده است که کلمه ی Tomato از کلماتی همچون Xitomate یا Zitotamate مشتق شده است که این کلمات مربوط به آمریکای جنوبی است.

گوجه فرنگی ممکن است بومی آمریکای مرکزی باشد، زیرا برای اولین بار در مکزیک دیده شده است. ولی نوشته های زیادی موطن آن را آمریکای جنوبی می دانند. این گیاه در سال 1596 از آمریکای جنوبی به اروپا آورده شده است.

مشخصات گیاه شناسی

نام علمی گوجه فرنگی Lycopersicon esculentum Mill می باشد که متعلق به تیرة بادمجانیان است. این گیاه ممکن است یکساله و یا چند ساله باشد. البته در مناطق سردسیری بیشتر یکساله است، ولی اگر در نواحی گرمسیری به صورت دائمی درآید، طول دورة زندگی آن چندان طولانی نیست. در انواع پابلند آن ساقه ی آن ابتدا ایستاده بعد به صورت خزنده در می آید. وبر اثر تماس با خاک تولید ریشه های نابه جا می کند. برگهای مرکب و ساقة نوجوان آن پوشیده از کرکهای ریز و سفید می باشند. ساقة آن در ابتدا که گیاه جوان است سبز رنگ، کرکدار، گرد و خیلی شکننده است و به علت داشتن کیسه های ترشحی بوی گوجه فرنگی به خوبی استشمام می شود. ولی با افزایش عمر آن رنگ آن تغییر کرده، بدون کرک می شود و ساقة آن نیز زاویه دار و خشن می گردد. برگ گوجه فرنگی مرکب است که به صورت متناوب روی ساقه قرار دارد. گلهای آن کامل است و به صورت خوشه ای روی ساقه، بین دو گره قرار می گیرند. هر خوشه گل بین 4 تا 8 عدد گل دارد.

تعداد خوشه های گل آن نسبت به رقم گوجه فرنگی بین 4 تا 100 متغیر است. گوجه فرنگی یک گیاه خودگشن است. در بعضی شرایط ممکن است میوه به طریق بکرزایی بوجود آید.

احتیاجات آب و هوایی

چون گوجه فرنگی جزء سبزیهای فصل گرم می باشد، لذا به سرما حساس است. گوجه فرنگی سرمای صفر درجه را تحمل نمی کند و در دمای کمی پایین تر از صفر درجة سانتیگراد، بوته های آن یخ می زنند. گوجه فرنگی هوای گرم و رطوبت بالا را دوست دارد؛ ولی باید توجه داشت چنانچه دمای خیلی زیاد با رطوبت بسیار بالا توأم باشد، شرایط مناسبی را برای بیماریهای برگی فراهم می سازد. بادهای گرم و خشک باعث ریزیش گلهای آن می شود. بنابراین، در مناطقی که چنین بادهایی وجود دارد، باید مزرعة گوجه فرنگی به وسیلة نهرهای پر از آب و یا درختان از این گونه بادهای محافظت شود؛ زیرا، آبیاری اولاً سبب می شود که دمای محیط کمی تغییر کرده، پایین تر بیاید، ثانیاً رطوبت محیط نیز افزایش یابد.

مزرعة گوجه فرنگی مرتب باید آبیاری شود. خشک شدن سطح خاک به ریزش گلها کمک می کند. شایان ذکر است که آبیاری بیش از مقدار لازم مانع از تشکیل میوه می گردد.

گوجه فرنگی نسبت به طول دورة روشنایی در روز حساس نبوده، جزء گیاهان بی تفاوت نسبت به این موضوع می باشد. ولی در کمتر از 5 ساعت روشنایی و یا روشنایی دائم به میوه نخواهد نشست. بهترین دما برای رشد و نمو گوجه فرنگی بین 19 تا 29 درجه سانتیگراد می باشد. در بالاتر از 35 درجه سانتی گراد رشدش متوقف و میوه آن تشکیل نمی گردد. در کمتر از 15 درجه سانتیگراد گلها تلقیح نمی شوند؛ بنابراین میوه به وجود نخواهد آمد.

خاک

گوجه فرنگی را در هر نوع خاک می توان کاشت. به شرط آنکه اززهکش خوب برخوردار باشد و از نظر مواد غذایی نیز کاملاً غنی و آفتابگیر باشد. اراضی شنی برای تولید محصول زودرس بر سایر انواع خاکها ترجیح داده می شوند؛ زیرا زودتر گرم می گردند. در نقاطی که تداوم دورة برداشت میسر است و دورة رشد طولانی می باشد، برای برداشت حداکثر محصول، توصیه می شود از خاکهای رسی و سیلتی- لومی استفاده شود؛ ولی این خاکها به وسیلة مواد آلی و کردهای حیوانی سبک شوند. گوجه فرنگی یکی از سبزیهایی است که اسیدی بودن خاک را خوب تحمل می کند و مناسب ترین PH برای حداکثر رشد آن بین 5/5 تا 7 می باشد. چنانچه زمین زهکشی خوبی نداشته باشد.

تهیه ی زمین

در نواحی سردسیر بهتر است در پاییز زمین شخم زده شود. اگر بنا به دلایلی این کار در اسفندماه ممکن نباشد، هر موقع که زمین گاورو شد، به محض مساعدشدن هوا باید این کار انجام گیرد. چنانچه کود دامی تازه مصرف می شود بهتر است هم زمان با شخم پاییزه آن به زمین داده شود. اگر زمین اسفند یا فروردین شخم بخورد، باید از کود دامی پوسیده استفاده شود. پس از شخم پاییزه در فروردین به وسیلة دیسک سنگین کلوخه های حاصله از شخم نرم خواهند شد. و زمین به صورت جوی و پشته در خواهد آمد. فاصلة بین دو نهر نسبت به پا کوتاه بودن بوته بین 60 تا 100 سانتی متر در نظر گرفته می شود.

کود

زمین گوجه فرنگی باید از نظر مواد غذایی و مواد آلی غنی باشد. مقدار کود دامی که به زمین گوجه فرنگی داده می شود، به حاصلخیزی خاک، نوع زمین، محصول قبلی، میزان کود داده شده برای کشت قبلی، مواد آلی خاک، رطوبت خاک، فصل کشت، رقم گوجه فرنگی و شاید روش کاشت بستگی دارد. برای این منظور مقدار 20 تا 30 تن در هکتار کود دامی پوسیده مناسب است. کود دامی در هر موقع که به زمین داده می شود، باید حتماً با شخم به زیر خاک برده شود.

استفاده از کودهای شیمیایی کامل در افزایش میزان محصول آن نقش عمده ای دارد. البته میزان کود ازت و فسفر باید بیشتر از پتاسیم آن باشد. مقدار 250 تا 300 کیلوگرم ازت در چند مرحله و 150 تا 200 کیلوگرم فسفر و در صورت نیاز 100 تا 150 کیلوگرم پتاسیم توصیه می شود. از عناصر دیگری که در میزان محصول گوجه فرنگی تأثیر بسیار خوبی دارد، عنصر گوگرد است.

سولفات آمونیوم از جمله کودهای شیمیایی است که در مزرعه ی گوجه فرنگی به صورت کود سرک مورد استفاده قرار می گیرد. مقدار 100 کیلوگرم در هکتار از این کود توصیه می شود. کودهای شیمیایی که به صورت سرک داده می شود (کودهای ازته) در طول دورة رشد برای تداوم رشد گیاه ضروری است.

عنصر ازت در رشد اولیة گیاه و تشکیل بوتة قوی و عنصر فسفر در رشد ریشه و رسیدن میوه تأثیر بسزایی



خرید و دانلود تحقیق در مورد گوجه فرنگی 9ص