واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره آثار حدیثی امام خمینی(رحمت الله علیه)ا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

آثار حدیثی امام خمینی(رحمت الله علیه)

نویسنده:ناصرالدین انصاری قمی

امام خمینی، نادره مردی بود که از پس قرون و اعصار متمادی پا به عرصه وجود نهاد تا اسلام را در متن جامعه عینیت بخشد و حکومتی بر پایه فقاهت بنیان نهد و آوای توحید را در بلندای عالم مادی طنین‌افکن سازد.او خورشیدی فروزان بود که پس از سالها رخوت و سستی و خواب‌آلودگی و بی‌خبری امّتهای اسلامی، طلوع کرد و نور وجودش را بر آنان تاباند و با نفس مسیحایی خویش بر ایشان دمید و آنان را به حرکت واداشت و در عصر بی‌خدایی و دین‌فراموشی و درجهان مادّی، توانست حکومتی دینی بر مبنای قسط و عدل و فقاهت شیعی بنیاد نماید.وی، فقیهی جامع معقول و منقول و عالمی عابد و متعبّد و مردی خودساخته بود که توفیق یافت علاوه بر تربیت نفوس مستعدّه و پرورش صدها عالم فرهیخته ـ که در نیم‌قرن اخیر چراغ فروزان هدایت جوامع اسلامی بوده‌اند ـ ، دهها کتاب در تبیین و توضیح علوم اسلامی: فقه، اصول، تفسیر، حدیث، عرفان، اخلاق، شعر و ادب، کلام و عقاید از خویش به یادگار گذارد، کتابهایی که تا عصرها و نسلهای آینده سرمنشأ صلاح و اصلاح امّتهای اسلامی خواهند بود.امام، علاوه بر آنکه فقیهی اصولی و عارف و مفسّر قرآن بود، در حدیث نیز دستی توانا داشت و آثاری ارزنده در این فنّ شریف از خویش به یادگار نهاد، که عبارتند از:1ـ اربعین حدیث2ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل3ـ شرح حدیث رأس‌الجالوت4ـ حاشیه بر «فوائد الرضویة»5 ـ شرح دعای سحر6ـ بدائع‌الدرر فی قاعدة نفی الضرراین مقاله، عهده‌دار معرفی اجمالی این آثار خواهد بود.* * *

الف ـ اربعین حدیث

چهل، یکی از اعداد مقدّس و متبرک در فرهنگ اسلامی به شمار می‌رود. مطابق نصوص قرآنی و روایی بسیار، برخی وقایع با عدد چهل ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند. پیامبر اکرم در چهل سالگی مبعوث به رسالت شد و میقات موسی(ع) با خدایش، چهل شب به طول انجامید و بنی‌اسرائیل ـ به سبب نافرمانی خداوند متعال ـ چهل سال در بیابان «تیه» سرگردان ماندند. یونس چهل روز در شکم ماهی ماند و آدم به هنگام هبوط، از فراق بهشت چهل سال گریست تا خداوند توبه‌اش را پذیرفت و مانند آن (هر کس چهل روز برای خدا کارهایش را با اخلاص انجام دهد، چشمه‌های حکمت از قلبش به زبانش جاری خواهد شد) در احادیث شیعه و سنّی، ارزش فراوان برای عدد چهل، بیان شده است که اینک درصدد بیان آنها نیستیم. از جمله این احادیث، حدیث مستفیض و مشهور «من حفظ علی امّتی اربعین حدیثاً ینتفعون بها بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما» است. بر مبنای این حدیث شریف، عالمان و محدثان فراوان ـ از شیعه و سنّی ـ به نگارش «اربعینیات» در طول اعصار و قرون پرداخته‌اند که ثمره آن دهها کتاب «چهل‌حدیث» در زمینه‌های گوناگون: اخلاقی، فقهی، فضائل و مناقب امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ و دیگر موضوعات است.از معروفترین اربعین‌های حدیث در میان اهل سنت، اربعین نووی، اربعین سلّمی، اربعین جامی و اربعین قشیری است. و اربعین شیخ بهایی، اربعین قاضی سعید قمی، اربعین شیخ منتجب‌الدین رازی، اربعین علامه مجلسی و اربعین شهید اول در کتابهای حدیثی امامیه از شهرت به سزایی برخوردار است.اربعین حدیث حضرت امام خمینی نیز مجموعه‌ای دل‌انگیز و گرانسنگ و آکنده از فواید گوناگون تفسیری، حدیثی، فلسفی، اخلاقی، اعتقادی و عرفانی است، که در 38 سالگی امام (محرم‌الحرام 1358 ق) به رشته تحریر درآمده است. مؤلف بزرگوار نخست متن آنرا در مدرسه فیضیه و پس از آنکه مأمورین شهربانی رضاخان از ادامه تدریس آن در فیضیه جلوگیری کردند در مدرسه ملاصادق برای دهها نفر از شاگردان فرزانه و بازاریان متدین القا فرمود و پس از آن دست به تحریر و نگارش آن زد. این کتاب، در یورش مأموران ساواک به منزل امام خمینی (در 1383 ق) به یغما رفت و سالیان بسیار از آن خبری نبود. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نسخه‌ای از آن ـ که به مرحوم آیت‌الله آخوند معصومی همدانی (م 1398 ق) تعلق داشت و در کتابخانه غرب ـ همدان ـ موجود بود به دست آمد و بارها به چاپ رسید.«33 حدیث از روایات این کتاب مربوط به اخلاق اسلامی (مهلکات و منجیات) و 7 حدیث آخر در باب اعتقادات و کلام است. روش معظم‌له در توضیح احادیث چنان است که ابتدا متن حدیث را با سند کامل نقل کرده و معنا می‌نماید. پس از آن کلمات اصلی حدیث ـ و گاه غالب تعبیرات و کلمات آن ـ را شرح می‌کند و به توضیح واژه‌های حدیث از کتابهای معتبر لغت (مانند: صحاح جوهری، قاموس فیروزآبادی و مصباح المنیر فیّومی) و در برخی موارد به ذکر نکته‌های نحوی حدیث می‌پردازد و در معنای حدیث، نکاتی را که در تفسیر روایت مؤثر است یادآوری می‌نماید و سپس به شرح متن روی می‌آورد و در چند فصل و گاه «مقام» و «تنبیه» و «تتمه» شرح حدیث را تمام می‌کند.

فهرست احادیث

همانگونه که گفتیم، 33 حدیث از مجموعه احادیث این کتاب اخلاقی است. آنها عبارتند از:جهاد با نفس، ریا، عجب، کبر، حسد، حبّ دنیا، غضب، تعصّب، نفاق، هوای نفس و طول آرزو، فطرت، تفکر، توکل، خوف و رجاء امتحان مؤمن، صبر، توبه، ذکر خدا، غیبت، اخلاص، شکر، کراهت از مرگ، اقسام طالبان علم، اقسام علم، شک و وسواس، فضیلت علم، عبادت و حضور قلب، لقاءالله، وصایای پیامبر به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، اقسام قلوب، عدم معرفت حقیقی خداوند متعال و پیامبر و امام ـ علیهم‌السلام ـ ، یقین (و حرص و رضا)، ولایت اهلبیت و اعمال. احادیث اعتقادی و کلامی این مجموعه شریف عبارت است از:مقام مؤمن در نزد خداوند، معرفت اسماء حق تعالی (و مسئله جبر و تفویض)، صفات حق، معرفت خدا و رسول و اولی‌الامر، آفرینش آدم بر صورت خداوند، خیر و شر (و جبر و اختیار)، و تنها حدیث تفسیری کتاب، حدیث چهلم (تفسیر سوره توحید و آیات نخستین سوره حدید) است.

اسناد احادیث

روایات این کتاب، همه از کافی شریف ـ تألیف: ثقة‌الاسلام ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحق کلینی رازی (م 1329 ق) ـ نقل شده است.مؤلف در آغاز، برخی از مشایخ روایی خویش را به این ترتیب معرفی می‌نماید:1ـ آیت‌الله علامه شیخ ابوالمجد محمدرضا اصفهانی (م 1362 ق) صاحب «وقایة الاذهان»2ـ آیت‌الله علامه حاج شیخ عباس محدث قمی (1290 ـ 1359 ق) صاحب «مفاتیح‌الجنان»3ـ علامه بزرگوار حاج سید محسن امین عاملی (1282 ـ 1371 ق) صاحب «اعیان الشیعة»4ـ آیت‌الله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی ( ـ 1353 ق) صاحب «الوسیلة الی السیر و السلوک»و اخیراً نیز اجازه‌ای از مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی به حضرت امام به دست آمده است.معظم‌له از طریق مشایخ خویش، از محدث نوری، از شیخ انصاری، از حاج ملااحمد نراقی،از سیدمهدی طباطبایی بحرالعلوم، از استاد الکلّ وحید بهبهانی، از پدرش ملا محمد اکمل، از علامه کبیر ملامحمد باقر مجلسی، از پدرش ملا محمدتقی مجلسی، از شیخ بهایی، از پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی، از شهید ثانی شیخ زین‌الدین عاملی، از شیخ علی بن عبدالعالی میسی عاملی، از شیخ شمس‌الدین محمد بن مؤذن جزینی عاملی، از شیخ ضیاءالدین علی عاملی، از پدرش شهید اول شمس‌الدین محمدبن مکی عاملی، از فخرالمحققین حلّی، از پدرش علامه حلّی، از دایی‌‌اش: محقق حلّی، از سید شمس‌الدین فخار بن معد موسوی حلّی، از شاذان بن جبریل قمی، از ابوجعفر طبری، از ابوعلی حسن طوسی، از پدرش شیخ طوسی، از شیخ مفید ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، از شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، از ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولویه قمی، از ثقة الاسلام کلینی روایات را به سند متصل مرحوم کلینی نقل نموده است.مؤلف محترم، گاه احادیثی را با ذکر سند، و گاه بدون ذکر سند در مطاوی شرح حدیث بیان می‌نماید (ص 87) و در جای جای کتابش، مطالب را آکنده از آیات قرآنی و اخبار و احادیث کرده و از هیچ نکته‌ای فروگذار ننموده است.اینک به ذکر نکاتی از کتاب می‌پردازیم:1ـ مؤلف، پس از نقل حدیث، آنرا ترجمه تحت‌اللفظی نموده و از هرگونه تصرف در متن ترجمه خودداری می‌ورزد.2ـ سپس به شرح اسناد حدیث می‌پردازد. (ص 649)3ـ آنگاه به شرح لغات حدیث پرداخته است. (ص 300)4ـ پس از آن به توضیح اصطلاحات علوم می‌پردازد. (ص 621)5ـ مؤلف بزرگوار از توضیح نکات صرف و نحو و علوم بلاغت غفلت نورزیده و آنها را در جای خود، به گونه شایسته و بایسته بیان نموده است. (ص 236، 322)6ـ بهره‌گیری از آیات قرآن در توضیح مطالب حدیث، در جای‌جای کتاب مشهود است (ببینید: فهرست آیات در پایان کتاب)7ـ مؤلف دانشمند، افزون بر شرح چهل حدیث، به ترجمه و توضیح صدها روایت دیگر در مطاوی شرح پرداخته و بر غنای مطالب افزوده است. او در سراسر کتابش، حدیثی را رد نکرده و ضعف مضمون برخی از آنها را به خوبی توجیه کرده است. (ص 115) وی، گاه به جمع روایات متناقض و رفع تعارض بین آنها (ص 192) و گاه به اختلاف نسخه‌ها و اختیار اصح آنها می‌پردازد. (ص 540)8ـ مؤلف، در بیشتر جاها به موعظه نفس و ارشاد دیگران برخاسته و با آهی که از سوز دل و صمیم قلبش برمی‌خیزد، دیگران را بیدار می‌کند و هشیار می‌سازد و آنان را از خطرات وساوس شیطانی و تمایلات نفسانی می‌آگاهاند و راه درمان بیماری نفس را می‌نمایاند و آدمی را از خطراتی که در پیش روی زندگی اوست، برحذر می‌دارد. (ص 8 و 20 و 22)9ـ امام بزرگوار، در توضیح مطالب به دهها نکته عرفانی و فلسفی اشاره کرده و نتیجه‌گیری نموده است (ص 5 و 185 و 206)10ـ حضرت امام، به دیدگاههای مختلف علما در شرح واژه‌ها اشاره کرده و احیاناً به نقد آن و اختیار قول حق می‌پردازد (ص 62 و 344)این کتاب برای شانزدهمین بار در سال 1376 ش از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (همراه با مقدمه، فهارس متعدد، پاورقیهای مفید و اعرابگذاری و ترجمه عبارات و روایات متن) در 800 صفحه به چاپ رسیده است. نیز این کتاب نفیس به عربی، اردو و انگلیسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.حسن ختام این بخش را دعایی از حضرت امام در این کتاب شریف، قرار می‌دهم:«بار خدایا که قلوب اولیاء را به نور محبت منور فرمودی و لسان عشاق را از ما و من فرو بستی و دست



خرید و دانلود مقاله درباره آثار حدیثی امام خمینی(رحمت الله علیه)ا


تحقیق درباره ارتباط با امام زمان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

ارتباط با امام زمان(عج)

مقدمه:

بر اساسِ آنچه در منابعِ دین ذکر شده، اعتقاد راسخ شیعه بر آن است که تمام برکات هستی و ادامة حیات عالَم و آدم و سایر موجودات در سایه وجود مقدّس و با برکت ولی و خلیفة خدا بر روی زمین می باشد و اگر آن وجود گرامی نباشد تمام هستی نابود گشته و از بین خواهد رفت. «لَوبَقَیتِ الاَرضُ بغیرِ امامٍ لَساخَت» «اگر امام بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.» «امام صادق(ع)» [1]

و مصداق ولی خدا در زمان ما حضرت ولی الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدی (عج) می باشد، کسی که ذخیرة پروردگار برای اقامة حکومت حقّ در عالم است. «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ لَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»[2] «و اراده کرده‎ ایم بر مستعضعفین زمین منّت نهاده و آنها را امام بر روی زمین و وارث گذشتگان بگردانیم». به برکتِ وجودِ ایشان رزق نازل گردیده و فیضِ مادی و معنوی خداوند بر بشر جاری است و تنها و با تَمسّک و تَوسل به آن بزرگوار است که وصول به درجات بالای کمال و قرب حضرت حق میّسر می گردد. [3] امام صادق (ع) فرمودند: «اوصیاء پیغمبر در های توجه مردم به سوی خداوند می باشند.» [4]

در زمان غیبت کبری، اگر چه آن وجود مقدّس به ظاهر در میان مردم نیستند امّا طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) مردم همچون خورشید پشت ابر از وجودشان بهره‎ مند می گردد.[5]

و خود آن بزرگوار نیز در توقیع به شیخ مفید (ره) فرمودند: «ما هرگز شمارا به حال خود وا نمی‎گذاریم و فراموشتان نمی‎کنیم و اگر اینچنین نبود بلا‎ها بر شما نازل می گشت و دشمنان بر شما مسلط می‎شدند.»[6]

از همین رو شیعیان و ارادتمندان آن حضرت و به خصوص عالمان دین ـ که به فرمودة آن حضرت نائب ایشان در میان مردم هستند [7] پیوسته در مشکلات خویش متوسّل به وجود مقدّس آن حضرت شده و هر لحظه خود را در محضر آن حضرت حاضر می دانند و مورد توجّه و عنایات خاصّ آن وجود مقدّس قرار داشته اند . شبستانهای مسا جد سهله، کوفه و جمکران با صدای ناله ‎های این عاشقان اُنس گرفته و حکایاتی از ارتباط نزدیک عشّاق با معشوق خویش دارد. سؤالی که در این میان مطرح است اینکه، آیا ملاقات با آن وجود نازنین در زمان غیبت کبری میسّر است، در حالی که در توقیع مبارک حضرت به «علی بن محمد سمری» نائب چهارم از نوّاب اربعه آمده است: «وسیأتی لشیعتی من یدّعی المشاهدة قبلَ خروج السفیانی و الصیحة فهو کذّابٌ مفتر»[8] «قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی برخی از شیعیان ادعای مشاهدة امامشان را دارند و آنها دروغگویند.»

در پاسخ به این سوال باید گفت که: اولاً: با توجّه به اتمام نیابت خاصّه، مراد از ادعای مشاهده، همراه با ادعای نیابت است و اینکه هر وقت بخواهد می تواند امام را زیارت کند و چنین شخصی کذّاب است. ثانیاً: مراد کسانی هستند که ادعا دارند حضرت را دیده و شناخته اند بدون اینکه حضرت خود را معرّفی نماید.ثالثاً: بهترین دلیل برامکان چیزی وقوع آن است و در حالی که بسیاری از بزرگان که در وثاقت آنها شک نیست به محضرشان شرفیاب شده ‎اند پس راه ملاقات با حضرت مفتوح است. علاوه بر اینکه یک جهت این بیان مبارک برای این است که راه سؤاستفاده برای افراد فرصت طلب مسدود شود و ادعای هر کسی به راحتی پذیرفته نشود.[9]

در هر حال راه ارتباط با ولی‎عصر (عج) ـ بر فرض که راه ملاقات هم بسته باشد ـ به هیچ وجه مسدود نیست و با توجه به اشراف حضرت به اعمال شیعیان[10] و عنایت به آنها، می توان برای محکم تر نمودن این ارتباط در جهت رضایت آن وجود مقدّس تلاش نمود.

ارتباط با امام زمان در کلام بزرگان :

حضرت امام خمینی (ره): «همان طوری که رسول اکرم(ص) به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همان طور حاکم بر جمیع موجودات است، آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت...» [11]«ببینید که تحت مراقبت هستید، نامة اعمال ما می رود پیش امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هفته ‎ای دو دفعه (به حسب روایت) نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان ـ سلام الله علیه ـ یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان سلام الله‎ علیه ـ باشد.» [12] «رهبر همة شما و همة ما وجود مبارک بقیة الله است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست بدست آوریم.»[13] «خداوند... ما را موفّق کند که به لقای جمال مبارک امام زمان ـ سلام الله علیه ـ موفق بشویم.»[14] « بحمدالله این کشور الآن در تحت عنایت حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصرسلام الله علیه به مقامی رسیده که می تواند راه خودش را طی کند.»[15]

حضرت آیت الله العظمی بهجت(حفظه الله): «کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده ‎ایم که قطع ارتباط نموده ‎ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.»[16]

سیرة عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج):

علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یکی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده ‎اند، که پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس هارا برای ایشان تقریر می کردم. بعد از اینکه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا کرده بود و وقتی با ایشان ملاقات کردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف کردند:

«شبی به مسجد کوفه رفته بودم،دیدم آقایم حضرت ولی عصر (ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من کمی جلو رفتم ولی ادب کردم و جلو تر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. ومن نزدیک شدم تا آنکه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینة مبارکش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست که به قلب و سینة من سرازیر شود، سرازیر شد.»[17]

البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده ‎اند، که ما به ذکر همین مورد اکتفاء می کنیم.[18]

شیخ صدوق(ره): شیخ طوسی و دیگران روایت کرده ‎اند که: علی بن بابویه (ره) که پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش کرده بود که دعا کنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا کردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیکو کرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت کرد که«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب کتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده ‎اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می کرد که من به دعای حضرت مهدی (ع) متولد شده ‎ام.[19] مرحوم مقدس اردبیلی(ره): سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریکی استادم را دیدم که به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مکالمه ‎ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد کوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال کردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مکالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم که قضیة امشب چه بود. ایشان بعد از اینکه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای کسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشکل برایم پیش آمده بود که در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) که امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد کوفه ‎اند. به آنجا آمدم سؤال هارا جواب گرفتم و اکنون به نجف بر می گردم.[20] آیة الله میرزای شیرازی (ره): در زمانی که استعمار انگلیس امتیاز انحصاری کشت و فروش توتون و تنباکو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار کشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشارکی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام کرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افکنده می فرماید: «مدّتهاست که در فکر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی کردم تا اینکه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حکم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حکم را نوشتم». و اینگونه بود که ایشان حکم الهی خود را به این مضمون صادر کردند.«الیوم استعمال توتون و تنباکو بأیّ نحوکان، در حکم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در کشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[21] آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یکی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه کرد. شخصی به ایشان اعتراض می‎کند که چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می کنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود که بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم



خرید و دانلود تحقیق درباره ارتباط با امام زمان


تحقیق درباره اراده الهی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اراده الهی از دیدگاه امام خمینی

●نگاهی به برهان صدیقین

پیرامون صفات حق تعالی مباحث گسترده‌ای صورت گرفته و از ابعاد و زوایای گوناگونی مورد بحث قرار گرفته که قسمت عمده‌ای از علوم اسلامی را به خود اختصاص داده است: متکلمین و فلاسفه و عرفا در این نکته که حضرت حق مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است و هر صفت کمالی را خداوند به نحو اتم و اکمل دارا است، متفق‌القولند. و هر کدام به زبان خود و در قالب مفاهیم خود به این مهم پرداخته‌اند. از بین این مکاتب، فلاسفه بحث صفات را برهانی کرده و در اثبات آن براهین متقنی اقامه کرده‌اند و حتی معتقدند گرایش ما سواءالله به او به خاطر کمالاتش است. حضرت امام این فیلسوف عارف ومحقق مدقق نیز از طرفداران این نظریه است و مطالبی که در برخی آثار می‌بینیم بر این گفته صحه می‌گذارد. هرچند که برخی براهین حضرت در واقع تقریری از براهین حکماء پیشین می‌باشد اما غور در آنها حاکی از عمق نگرش ایشان است. ایشان از واجب‌الوجود با عنوان کمال مطلق تعبیر می کند و معتقد است که: «کمال مطلق همه کمالات است و الا مطلق نیست و هیچ کمالی و جمالی و جمیلی ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریت عین شرک است و اگر نگوییم الحاد است.»[۱] می‌بینیم که حضرت امام ـ اعلی الله مقامه ـ در این چند جمله کوتاه به قاعدهٔ بسیط الحققیه اشاره فرموده‌اند ولی در اینجا چون بحث ما بر روی صفت اراده است، درصدد اثبات صفات کمال بر ذات اقدس الله نیستیم بلکه آن را اصلی مسلم گرفته و از این مباحث تنها به عنوان مقدمه‌ای برای ورود به بحث اصلی استفاده کرده و بدون اطاله کلام از آن می‌گذریم.

●تقسیم صفات : مطلب دیگری که برای شروع بحث ناگزیر از بیان آن هستیم، اشاره‌ای به اقسام صفات است. کمالات و صفات واجب تعالی تقسیمات گوناگونی دارد که یکی از آن، تقسیم به صفات ذاتی و فعلی است. صفات ذاتی یعنی صفاتی که فرض ذات به تنهایی برای انتزاع آن کفایت می‌کند و صفات فعل یعنی صفاتی که فرض آن، منوط به فرض غیر است و غیر از واجب تبارک و تعالی هر چه هست، فعل اوست. پس صفات فعلی، صفاتی خواهد بود که از مقام فعل واجب یعنی ماسواء الله انتزاع می‌شود. البته این دیدگاهی است که مورد قبول فلاسفه و متکلمین امامیه است و اختلاف‌نظر بسیار زیادی در این زمینه به ویژه بین امامی با اشاعره و معتزله وجود دارد؛ زیرا اشاعره صفاتی را که بعنوان صفات ذاتی بیان کردیم از لوازم ذات می‌دانند و معتزله ذات مقدس را نائب مناب صفات او می‌دانند اما از این اختلافات که بگذریم حضرت امام نیز در اسماء و صفات الهی قائل به دو مقام هستند:

۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه: در این مقام ذات مقدس واجب تعالی به حیثیت واحده و جهت بسیطهٔ محضه، کل کمالات و جمیع اسماء و صفات را داراست و تمام کمالات به حیثیت بسیطهٔ وجودیه رجوع می‌کند. چون ذات مقدسش صرف وجود و وجود صرف است، صرف کمال و کمال صرف نیز است.

۲ـ مقام اسماء و صفات فعلیه: این مقام، مقام ظهور و تجلی اسماء و صفات ذاتیه است که مقام معیت قیومیه است و آیهٔ شریفهٔ «هو معکم این ما کنتم» بدان اشاره دارد.

ایشان آیهٔ شریفهٔ «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» را جامع این دو مقام می‌دانند. حضرت امام در باب صفات حق ـ‌ سبحانه ـ بسیار دقیق بحث کرده‌اند. وقتی نظرات حکماء را که در این‌باره بررسی می‌کنیم گفته‌اند، صفات حق یا صفت ذاتند و یا صفت فعل، به عبارت دیگر آنان یک دسته از صفات را صفات ذاتی و صفات دیگر را صفات فعلی می‌دانند اما نظر مبارک حضرت امام این تفاوت را با نظر حکماء دیگر دارد که ایشان می‌فرمایند که صفاتی که در یک مرتبه صفات ذات هستند، همان صفات در مرتبهٔ دیگر (مرتبه فعل) صفت فعل به شمار می‌روند و این تفاوت در مورد صفت اراده کاملاً مشهود است؛ مثلاً حضرت امام، اراده را هم صفت ذات و هم صفت فعل می‌دانند و حال آنکه عمده بحث فلاسفه‌ای چون علامه طباطبائی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در این است که آیا اراده، صفت ذات است یا صفت فعل[۲]؟ و جالب توجه این است که بر اینکه اراده صفت ذات نیست، برهان اقامه می‌کنند اما از نظر حضرت امام جمیع اسماء و صفات حق تعالی در دو مرتبه و در دو مقام است: یکی مقام اسماء و صفات ذاتیه، که این مقام در حضرت واحدیت ثابت است، مثل علم ذاتی حق و قدرت ذاتی حق و اراده ذاتی که از شؤون و تجلیات ذاتیه حق تبارک و تعالی است. دیگری مقام اسماء و صفات فعلیه است که به تجلی و به فیض مقدس برای حق‌تعالی ثابت است.[۳]

●عینیت صفات با ذات

مسئله دیگری که در باب صفات مطرح است، عینیت و غیریت صفات ذاتی با ذات حق است و علیرغم اختلاف آرایی که در این زمینه وجود دارد، قول حضرت امام ـ و برخی حکمای دیگر ـ معتبرترین اقوال است. ایشان معتقد به عینیت و اتحاد صفات با ذات هستند؛ به این دلیل که صرف وجود، صرف کمال و جمال است و هیچ حیثیت کمالی، نمی‌تواند خود را از صرف وجود کنار بکشد؛ چون هرچه کمال است، به حقیقت وجود برمی‌گردد و اگر غیر از این باشد اشکالات عدیده‌ای پیش می‌آید:

۱ ـ در عالم وجود دو اصل بلکه چندین اصل بوده باشد و حال آنکه در عالم واقع تنها وجود اصیل است.

۲ ـ ذات حق تبارک و تعالی مرکب باشد که لازمه‌اش نیازمندی و نقص است.

۳ ـ راه یافتن جهات امکانی در ذات حق است و اشکالات دیگری که بیانشان به طول می‌انجامد.[۴] حضرت امام قائل به قول عینیت صفات با ذات، در موارد زیادی از آن سخن گفته‌اند و آن را برهانی کرده‌اند و اصحاب اقوال دیگر را مورد نقد قرار داده‌اند.[۵]

●اختلاف اقوال در اراده الهی

از این بحث‌های مقدماتی که بگذریم، اراده یکی از صفات کمال است که همهٔ الهیون آن را پذیرفته اما در حقیقت اراده با یک سری پرسش‌هایی مواجه شده‌اند.

▪ آیا اراده صفات ذات است یا فعل؟

▪ آیا اراده حادث است یا قدیم؟

▪ آیا اراده مطلق است یا مقید؟

و بسیاری از سؤالات دیگر که در این مقال به این امور می‌پردازیم. برای روشن شدن منشأ اختلافاتی که به آن اشاره خواهیم کرد، ذکر چند مقدمه ضروری است: مقدمه اول؛ تفاوت اراده در انسان و خداست. اراده در انسان به معنای شوقی است که پس از داعی ایجاد می‌شود.[۶] اما اراده به این معنا نمی‌تواند در ذات مقدس راه داشته باشد هرچند که از محدثان اهل سنت، اراده را در خدا و انسان به یک معنا دانسته‌اند که واضح‌البطلان است؛ زیرا لازمه چنین صفتی، این است که صاحب آن موجودی مادی و دارای جهات امکانی باشد و ساحت حق اجل از آن است که متصف به چنین صفتی شود. تفاوت معنای اراده در انسان و خدا منشأ یک سری اختلافات شده است؛ زیرا اغلب گمان کرده‌اند که اگر بگوییم اراده صفات ذاتی حق است، لازمهٔ آن راه یافتن جهات امکانی در حق است. برخی از فلاسفه بخصوص اصحاب حکمت متعالیه ارادهٔ حق تعالی را علم او به نظام احسن تعریف کرده‌اند که این علم عین ذات حق و داعی او بر ایجاد موجودات است و علاوه بر این داعی دیگری ندارد؛و فیه عین الداع عین علمه نظام خیر و هو عین ذاته[۷] مقدمه دوم؛ نکته دیگر که ذکر آن برای تکمیل و تنویر بحث لازم است, بررسی اراده خداوند در روایات است. در برخی احادیث می‌بینیم که معصومین علیهم‌السلام فرموده‌اند «و ارادته فعله» یعنی ارادهٔ حضرت حق عین فعل اوست. در اصول کافی بخشی تحت عنوان «اراده انها عن صفات



خرید و دانلود تحقیق درباره اراده الهی


مقاله درباره خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام

ولادت

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) (4) که به عربى (حسین ) خوانده می شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

حسین (ع ) و پیامبر (ص )

از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.سلمان فارسى می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نُه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) می باشد. (8)انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید. (10)ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف می کند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى مامی آمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عالیترین, صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند که فرمود:حسین از من و من ازحسینم (12)

حسین (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست . پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانید , جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند... در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می کوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت.(13) به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین(ع ) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)

امام حسین (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود, همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتی ها را تحمل نماید, امام حسین (ع ) شریک رنج هاى برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است , هرگز اعتراض به برادر نداشت . حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت . (15)

امام حسین (ع ) در زمان معاویه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام , بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده , سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج می برد, ولى نمی توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامى پایین بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعى مشابه او داشت.امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پیش از هر جنبش و حرکت مفیدى به قتلش می رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پیشه ساخت که اگر بر می خاست , پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد, از این کشته شدن هیچ نتیجه اى گرفته نمی شد. بنابراین تا معاویه زنده بود, چون برادر زیست و علم مخالفت هاى بزرگ نیفراخت , جز آن که گاهى محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم رابه آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثرى خواهد نمود. در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید, بیعت می گرفت , حسین به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه اى کوبنده براى او نوشت .(16) معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...

قیام حسینى

یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند و براى این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند, مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور, نامه اى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین (ع )بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .حاکم این خبر را به امام حسین (ع )رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.(17) آن گاه که افرادى چون یزید, (شرابخوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامى بنشیند, باید فاتحه اسلام را خواند.(زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بین میبرند.)امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است , اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید, در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت , و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان ازامام حسین (ع ) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد. هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبى می شناخت , و بی وفایى و بی دینیشان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد, و لیکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوى کوفه حرکت کند.با این حال تا هشتم ذیحجه , یعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند (18) و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه برساند, آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود, از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت , یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ,بلکه علیه او قیام کرده است . یزید که حرکت مسلم را به سوى کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود, ابن زیاد را (که از



خرید و دانلود مقاله درباره خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام


تحقیق درباره احادیث خمس و زکات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

حضرت امام علی (ع)

270 - [16] وروی انه ذکر عند عمر بن الخطاب فی ایامه حلی الکعبه و کثرته ، فقال قوم : [1] لو اخذته فجهزت به جیوش المسلمین کان اعظم للاجر، و ما تصنع الکعبه بالحلی ? [2] فهم عمر بذلک ، و سال عنه امیر المؤمنین (ع) ، فقال (ع) : [3] ان هذا القرآن انزل علی النبی [ص ] ، و الاموال اربعه : [4] اموال المسلمین فقسمها بین الورثه فی الفرائض ، [5] و الفی ء فقسمه علی مستحقیه و الخمس فوضعه الله حیث وضعه ، [6] و الصدقات فجعلها الله حیث جعلها و کان حلی الکعبه فیها یومئذ ، [7] فترکه الله علی حاله ، و لم یتکره نسیانا ، و لم یخف علیه مکانا ، [8] فاقره حیث اقره الله و رسوله فقال له عمر : لولاک لا فتضحنا و ترک الحلی بحاله

[16] می گویند : در ایام خلافت عمربن خطاب در نزد او از زیورهای کعبه و کثرت آن سخن به میان آمد . گروهی گفتند : [1] اگر آن را می گرفتی و لشکرهای مسلمین را مجهز می ساختی اجرش بزرگتر بود کعبه زیور و زینت برای چه می خواهد ؟ [2] عمر نیز تصمیم گرفت که چنین کند و در این باره از امیرمؤمنان سؤال نمود . آن حضرت در پاسخ فرمود : این قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد در حالیکه [3] چهار نوع مال وجود داشت اموال مسلمانان که آنها را طبق دستور قرآن بین ورثه تقسیم فرمود [5] فیی ء که آن را بر مستحقان آن بخش نمود خمس که آنرا در مورد خود قرار داد [6] و صدقات که آنها را نیز در مواردش صرف کرد . و در آن هنگام زیورهای کعبه بر آن بود [7] و خداوند آنرا بر همان حال گذاشت نه اینکه از روی فراموشی آن را گذاشته باشد و وجودش بر او مخفی باشد . [8] بنابراین تو هم آن را بر همان حال که خدا و پیامبرش آنرا قرار داده اند باقی گذار . عمر گفت : اگر تو نبودی رسوا می شدیم و زیورهای کعبه را به حال خود واگذاشت .

نهج البلاغه

 حضرت امام سجاد (ع)

سبحانک ! لا تحس و لا تجس و لا تمس و لا تکاد و لا تماط و لا تنازع و لا تجاری و لا تماری و لا تخادع و لا تماکر .

منزه و پاکی ! با هیچیک از حواس ( : سامعه ، باصره ، شامه ، ذائقه و لامسه که آنها را حواس ظاهره گویند ، و خیال ، وهم ، حس مشترک ، حافظه و متصرفه که آنها را حواس باطنه نامند ) درک نمی گردی ، و با دست مالیدن و اتصال جسم شناخته نمی شوی ( زیرا درک شدن به وسیله دست و تماس جسم از لوازم جسمیت است و خداوند سبحان منزه از آن است ) و کسی نمی تواند با تو مکر نماید ( زیرا چیزی بر خدای تعالی پنهان نیست تا فریب خورد ) و تو را دور سازد ( تا چیزی را از تو پنهان نموده بر آن آگاه نشوی ، زیرا خداوند متعال با هر کس هست و به هر چیز احاطه دارد ، چنان که قرآن کریم " سوره 58 ، آیه 7 " فرموده : ما یکون من نجوی ثلثة الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم والا ادنی من ذلک والا اکثر الا هو معهم اینما کانوا یعنی سه کس را رازی نباشد جز آن که خدا چهارم آنهاست و نه پنج کس را جز آن که خدا ششم آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آن که هر کجا باشند خدا با آنهاست ) و با تو نزاع و دشمنی کند ، و بر تو غلبه نموده چیره گردد ، و با تو جدال و زد و خورد نماید ، و با تو خدعه کرده فریب دهد !

حضرت رسول اکرم (ص)

ان فی المال حقا سوی الزکاة .

در مال به جز زکات حقی هست .

سنن ترمذی ، کتاب الزکاة ، ح 596

 حضرت رسول اکرم (ص)

حصنوا اموالکم بالزکاة وداووا مرضاکم بالصدقة وأعدوا للبلاء الدعاء .

اموال خود را به وسیله زکات محفوظ دارید ، و مریضان خود را با صدقه علاج کنید ، و برای جلوگیری از بلا به دعا متوسل شوید .

کنز العمال ، ج 6 ، ص 293 ، ح 15759

 حضرت رسول اکرم (ص)

لکل شیء زکاة وزکاة الدار بیت الضیافة .

هر چیزی را زکاتی هست ، و زکات خانه اطاق مهمان خانه است .

کنز العمال ، ج 15 ، ص 390 ، ح 41504

 حضرت فاطمه(س)

جعل الله ... الزکاة تزکیة للنفس و نماء فی الرزق ، و الصیام تثبیتا للاخلاص .

خدای تعالی زکات را مایه پاکی جان و فزونی روزی ، و روزه را برای پابرجایی اخلاص قرار داد .

احتجاج طبرسی ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258

 حضرت امام حسن (ع)

ما نقصت زکاة من مال قط .

زکات دادن هرگز موجب کم شدن مال نمیشود.

دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 246 - 264

 حضرت امام موسی کاظم (ع)

لکل شی ء زکاه ، و زکاه الجسد صیام النوافل

برای هر چیزی زکاتی است ، و زکات تن روزه های مستحبی است .

تحف العقول ، ص 425

 حضرت امام رضا (ع)

اذا کذب الولاة حبس المطر ، و اذا جار السلطان هانت الدولة ، و اذا حبست الزکاة ماتت المواشی

زمانی که حاکمان دروغ بگویند ، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد ، دولت ، خوار گردد ، و اگر زکات اموال داده نشود چهار پاپان از بین روند

 حضرت امام رضا (ع)

إن الله عزوجل أمر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری : امر بالصلاة و الزکاة ، فمن صلی و لم یزک لم یقبل منه صلاته ، و امر بالشکر له و للوالدین ، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله ، و امر باتقاء الله و صلة الرحم ، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عزوجل

خداوند سه چیز را به سه چیز دیگر مربوط کرده است و به طور جداگانه نمی پذیرد . نماز را با زکات ذکر کرده است ، هرکس نماز بخواند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست . نیز شکر خود و شکر از والدین را با هم ذکر کرده است . از این رو هرکس از والدین خود قدردانی نکند از خدا قدردانی نکرده است . نیز در قرآن سفارش به تقوا و سفارش به ارحام در کنار هم آمده است . بنابراین اگر کسی به خویشاوندانش رسیدگی و احسان ننماید ، با تقوا محسوب نمی شود

 حضرت امام رضا (ع)

إن الامام زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین . الامام أس الاسلام النامی و فرعه السامی . بالإمام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و إمضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف

راستی امامت زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است ، امام بنیاد اسلام نامی ( افزون شو ) و فرع برازنده آن است ، بوسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد درست می شوند و خراج و صدقات فراوان می گردند و حدود و احکام اجراء می شوند و مرز و نواحی محفوظ می ماند



خرید و دانلود تحقیق درباره احادیث خمس و زکات