لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مباحث در رابطه با «اتانازی»، عمدتاً بحث درباره این است که چه چیزی اخلاقی است؟ سئوالاتی بنیانی در این رابطه مطرح شده است؛ مثلاً آیا حقی برای ارتکاب خودکشی وجود دارد؟ آیا اخلاقی هست که دیگری برای خودکشی به دیگری کمک کند؟ آیا حقی وجود دارد که براساس خواسته کسی یا اعضای خانواده اش ایجاد مرگ را در او تسهیل کنیم؟ آیا اخلاقی هست برای نجات جان کسی، زندگی کس دیگری را که امیدی به زنده ماندنش نیست خاتمه دهیم؟ تمام مباحث پیرامون «اتانازی» درصدد پاسخگویی به سئوالاتی اینچنینی هستند. «اتانازی» بحث بسیار مهمی در اخلاق پزشکی است چون تمام حوزه های اجتماعی و فرهنگی را دربرمی گیرد.
●مبحث اول ـ تعریف:
اتانازی (Euthanasia) که از واژگان یونانی «EU» به معنای راحت و خوب و کامبخش و واژه «THANASIA» به معنای «مرگ» مشتق شده است. واژه Thanasia خود از «Thanatos» که الهه مرگ در یونان بوده است، گرفته شده است ، به صورت تحت اللفظی «مرگ خوب یا راحت» معنا می دهد. . این واژه برای اولین بار توسط فرانسیس بیکن که مرگ بدون رنج را تبلیغ می کرد وارد فرهنگ پزشکی شد. شورای حقوقی و قضایی پزشکی آمریکا اتانازی را اینگونه تعریف می کند: «اتانازی عمل ایجاد مرگ با روشی نسبتاً سریع و بدون درد به دلایل ترحم انگیز در فردی که از بیماری لاعلاجی رنج می کشد.» البته اتانازی واژه ای کلی است و برای دقیق تر کردن موضوع و مخصوصاً از جنبه های حقوقی به انواع مختلفی تقسیم می شود. (مانند اتانازی فعال، غیرفعال، داوطلبانه و غیرداوطلبانه و اجباری).
●مبحث دوم ـ انواع اتانازی:
«اتانازی فعال داوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر است که منجر به مرگ بیمار شود. این عمل براساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملاً آگاهانه او انجام می شود. نکته مهم در این حالت این است که قصد و تمایل پزشک و بیمار هر دو در جهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. در اتانازی فعال داوطلبانه دو شرط بسیار مهم است ۱- تصمیم خود بیمار ۲- درد و رنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی. «اتانازی فعال غیرداوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که منجر به مرگ بیمار شود اما در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری (اهلیت یا صلاحیت قانونی) را ندارد و از لحاظ روانی قادر به درخواست صریح برای این عمل نیست. مثلاً بیمار در حالت کما است. البته تنها مرگ مغزی و زندگی نباتی مواردی نیستند که بیمار قادر به تصمیم گیری نیست. در این نوع اتانازی معمولاً پزشک یا تیم پزشکی، کمیته اخلاق پزشکی و یا خانواده بیمار و یا قاضی تصمیم می گیرند.
«اتانازی فعال اجباری»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که باعث مرگ بیمار شود. در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری را دارا است و هیچگونه درخواست صریح برای این عمل نداشته است. این حالت را جمیع اخلاقیون، مجاز نمی دانند و قتل محسوب می شود.
«اتانازی غیرفعال»، عدم شروع درمان یا قطع درمان هایی است که برای حفظ حیات بیمار لازمند. البته این نوع اتانازی می تواند داوطلبانه (یعنی براساس درخواست بیمار) یا غیرداوطلبانه (یعنی بیمار صلاحیت تصمیم گیری را نداشته باشد) باشد. این نوع اتانازی معمولاً به صورت مستقیم، مانند تجویز دارو یا هر اقدام دیگری، نیست.
در «اتانازی غیرفعال داوطلبانه» بیمار درمان خود را رد می کند تا در مرگش تسریع ایجاد شود. به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سر باز می زند.
«اتانازی غیرفعال غیرداوطلبانه» معمولاً در مورد بیمارانی به کار گرفته می شود که شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشکان هم مطمئن اند که درمان امکان پذیر نیست یا درمان را قطع می کنند و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می کنند و یا اگر مثلاً بیمار در سیر بیماری اش، دچار عفونتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه و هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزة خود گرایانه منزّه و مبرّا است،تحسین انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. میان انواع مرگ ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تراست.مرگی "شهادت" محسوب می شود که با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن "فی سبیل الله" از آن استقبال کند.شهادت دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد.کلمة شهید و مفهوم شهید در کلمات و مفاهیم اسلامی و در ذهن کسانی که فرهنگشان اسلامی است، مفهومی نورانی و مقدس است و در همة عرف ها توأم با قداست و عظمت است.از نظر اسلام، هر کس به مقام و درجة شهادت نائل آید که اسلام او را با معیارهای خودش شهید بشناسد، یعنی در راه هدف های عالی اسلامی به انگیزة برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین درجات و مراتی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد. قرآن در شأن شهید فرمود: "ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً أحیاءٌ عند ربهم یرزقون؛[10] گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند".در اسلام وقتی که می خواهند مقام کسی را بالا ببرند می گویند: مقام فلان شخص برابر است با مقام شهید یا فلان کار اجرش برابر است با اجر شهید.شهید مطهری می گوید: "مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتوافکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک می ماند، هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد".3[11]شهادت آن قدر دارای ارزش است که اولیاءالله برای رسیدن به آن دعا می کردند و به امید شهادت زنده بودند و یکی از دعاهای مسلمانان صدر اسلام همین بود. در دعاهایی که از ائمه به ما رسیده است، این موضوع به چشم می خورد. در دعای شب های ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهم برحمتک فی الصالحین فأدخلنا و فی علیین فارفعنا ... و قتلاً فی سبیلک مع ولیک فوفّق لنا؛ خدایا، به ما توفیق بده که در راه تو و به همراه ولی تو کشته بشویم و به فیض شهادت نائل گردیم".عمروبن جموح که یک پایش در جنگ لنگ شده و وظیفة رفتن به جهاد از او ساقط بود، گربه می کرد و پیامبر را واسطه قرار داد که مانع او نشوند،تا بالاخره در جبهة جنگ اُحد به شهادت رسید
شهید کیست؟در عصر ما بسیاری از مردم حتی گروهی از جوانان علاقه مند نسبت به گریه بر امام حسین معترضند و بعضی صریحاً در گفته های خود این کار را غلط قلمداد می کنند، مدعی هستند که این کار معلول غلط و یک برداشت غلط از امر شهادت است و به علاوه، آثار اجتماعی بدی دارد و موجب ضعف و تأخر و انحطاط ملتهایی است که به این کارها عادت کرده اند. محمد مسعود در کتاب خود می نویسد: «در حالیکه مسیحیان روز شهادت مسیح را جشن می گیرند مسلمانان بر امام حسین گریه می کنند و به عزا می نشینند» او نوشته بود یک ملت بر شهادت شهیدش می گرید، چرا که شهادت را شکست و نامطلوب و امری نبایستی و موجب تأسف می پندارد و ملتی دیگر برای شهادت شهیدش جشن می گیرد، زیرا آن را موفقیت و مطلوب و مایه سرافرازی و افتخار می شمارد. راز بقاء امام حسین این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بُعد عقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر در عمق احساسات و عواطف راه یافته است، ائمه اطهار که به گریه بر امام حسین سخت توصیه کرده اند حکیمانه ترین دستورها را داده اند این گریه است که نهضت امام حسین را در اعماق جان مردم زنده نگه می دارد.البته به شرط آنکه گروهی که بر این مخزن عظیم گمارده شده اند، بدانند چگونه بهره برداری کنند. ملتی که هزار سال بر شهادت شهیدش بگرید و متأسف شود، آه و ناله سر دهد، ناچار ملتی زبون و بی دست و پا و فرار کن از معرکه بار می آید. ولی ملتی که هزارسال و دوهزار سال شهادت شهیدش را جشن می گیرد، خواه ناخواه ملتی قوی و نیرومند و فداکار است و می گردد. حاصل اشکال و ایراد این نویسنده و اشخاص دیگری که مثل او می گویند برداشت یک ملت از شهادت، شکست و عکس العمل آن آه و ناله و گریه و نتیجه آن ضعف و زبونی و تسلیم گرایی و ملتی دیگر برداشت از شهادت موفقیت عکس العمل آن جشن و شادی و نتیجه آن روحیه نیرومند و اعتلاجوست. اتفاقاً قضیه برعکس است؛ شادی کردن در شهادت شهید، از بینش و فردگرایی مسیحیت ناشی می شود و گریه بر شهید از بینش جامعه گرایی اسلام. البته در مقام توجیه عمل عوام الناس نیستیم. برخی از مردم ما به امام حسین فقط به چشم یک آدم نفله شده و یک مظلوم که کشته شدنش صرفاً ترحم انگیز است و از ناحیه او هیچ اقدام قهرمانانه و تحسین آمیز صورت نگرفته است، می نگرند. توصیه های اصلی که از طرف پیشوایان ما در مورد گریه بر شهید وارد شده است و البته با توجه به همین فلسفه، افرادی که با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا هستند، در عزاداری اباعبدالله شرکت می نمایند. اصولاً مسأله جشن و شادمانی به نام شهادت مسیح معلوم نیست از چه زمانی و به وسیله چه کسی ابداع شده است؟ اما می دانیم که در اسلام گریه بر شهید توصیه شده است. لااقل در مذهب شیعه از مسلمات شمرده می شود. اول باید مساله مرگ و شهادت را از جنبه فردی بررسی کنیم. آیا مرگ فی حد ذاته برای فرد، امری مطلوب است؟ موفقیت است؟ آیا دیگران باید مرگ او را برایش موفقیت به شمار آورند و نوعی قهرمانی به حساب آورند؟ نظرات مکاتب درباره مرگ: می دانیم که مکتبهایی در جهان بوده اند ـ شاید الآن هم باشند ـ که رابطه انسان را با جهان و به تعبیر دیگر رابطه روح را با بدن از نوع رابطه زندانی با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 90
شکل1- لوله پلی اتیلن
گاز طبیعی وشاخه های اصلی این صنعت
گاز طبیعی :
گاز طبیعی عمدتا از متان CH4 تشکیل شدهاست ولی هیدروکربن های اتان ( C2H6) ، (پروپان ( C3 (H8) و حتی بوتان (C4H10) نیز می توانند در گاز طبیعی وجودداشته باشند . گاز طبیعی همچنین شامل هیدروژن ، نیتروژن ، کربن دیوکسید وهلیم به مقدار کم است .
مقدار هلیم در گاز طبیعی می تواند تا 3 درصد حجم مولی برسد .گاز هلیم دارای ارزش تجارتی فراوانی است گاز طبیعی به طور کلی می تواند به صورت های زیر در یک مخزن یافت شود .
گاز آزاد : در این حالت گاز به صورت آزاد وجدا از نفت در قسمت های بالای نفت وجوددارد .
شکل 2-ساختار پلی اتیلن
گاز حل شده در نفت : دراین حالت گاز در نفت حل شده است میزان گاز حل شده در نفت بیشتر به شرابط فیزیکی مخصوصا فشار ودما بستگی داردو پس از استخراج نفت در سطح زمین به علت کاهش فشار گاز حل شده در آن توسط یک جدا ساز جدا می شود .مقدار گاز حل شده می تواند از چند فوت مکعب تا چندین هزار فوت مکعب ( در شرایط استاندارد ) در هر بشکه نفت تغییر کند .
مخزن گاز خالص : در طبیعت مخازنی یافت می شوند که دارای نفت نیستند و فقط شامل گاز تنها می باشند .دما و فشاری که اولین ذرات گاز از نفت خارج می شود را نقطه حباب می نامند . دما در یک مخزن تقریبا ثابت است ولی با تولید نفت فشار مخزن کم می شود .فشار نقطه حباب را گاهی فشار سیر شده نیز می گویند .اگر فشار مخزن از فشار سیر شده بیشتر باشد نفت گاز بیشتری را در خودنگه میدارد .مقدار فشار سیر شده می تواند از فشار مخزن تا فشار یک اتمسفر تغییر کند .
گاز حل شده در آب : در شرایط مخازن و فشارهای حوالی psi 5000 حدود 20 فوت مکعب گاز در یک بشکه آب میتواند حل شده باشد . هر گاه گاز در آب نمک دار حل شده باشد میزان انحلال پذیری آن کم شود .روی هم رفته انحلال پذیری گاز در آب حدود 6% انحلال پذیری گاز در نفت است. در شرایط یکسانی با توجه به اینکه آب در مخزن ممکن است تا 50 درصد حجم خالی مخزن باشد مقدار گاز حل شده در آب می تواند قابل ملاحظه باشد .
گاز مایع شده :در عمق 6000 پایی مخزن ودر فشارهای خیلی بالا گاز می تواند به صورت مایع باشد وعملا از نفت قابل تشخیص نیست . یک بشکه گاز طبیعی مایع معادل 100000 بشکه گاز در شرایط استاندارد حجم است .
گازمیعانی : گاز میعانی که به طور خلاصه معمولا با GC نشان داده می شود چیزی بدین نفت وگاز است که در زیر زمین به شکل مایع ولی شامل 5000 تا scf/bbl 100000 گاز می باشد 1000+1m3=6/29bb1) لیتر ) یک کیلو لیتر ) . گاز میعانی معمولا دارای درجه API بالای 45 است .
توضیح : bbl : بشکه نفت
متان
3/72
اتان
4/14
کربن دیوکسید
5/0
نیتروژن
8/12
تا خالصیهای باقی مانده شبیه هیدروژن سولفید ، نیتروژن و یا کربن دیوکسید ارزش گاز طبیعی را کاهش می دهند .
عقیده عمومی بر این است که نفت ( petroleum ) شامل نفت خام وگاز طبیعی در اثر تجزیه بقایای لاشه ها واجساد گیاهان وجانوران ته نشین شده در رسوبات دریایی یا سایر رسوبات آبی توسط باکتریها طی میلیونها سال پیش منشاء یافته است .تبدیل این مواد به نفت وگاز در اثر شرایط خاص اعماق زمین وفشار و گرمای آن وبه تدریج صورت گرفته است .فرض می شود که پس از تشکیل نفت وگاز با کمک نیروهای طبیعی از درون خلل وفرج لایه های زیر زمین مهاجرت کرده اند ونهایتا این حرکت با تغییر شکل وخصوصیات یک صخره و یا شکل طبقات آن متوقف گشته است .
شکل 3- ساختار کریستالی
واحد اندازه گیری گاز طبیعی
معمولا مقدار گاز طبیعی را بر اساس حجم آن در شرایط استاندارد بیان می کنند .
شرایط استاندارد دمای ( 15/5 C) 60F و فشار یک اتمسفر است . در بعضی موارد از دمای c20 یا F68 برای شرایط استاندارد استفاده می شود . در این جزوه از دمای 60F برای تعریف استاندارد استفاده شده است . حجم یک فوت گاز در شرایط استاندارد با scf نشان داده میشود هر 1000 فوت مکعب را با حرف M نشان می دهند به عنوان مثال 150000Ft3= 150 Mcf است .گاهی مقدار گاز طبیعی را بر اساس مقدار نفت خام بر حسب تن که می تواند همان میزان انرژی گرمایی را تولید کند بیان می کنند . به طور تقریبی 100 متر مکعب گاز طبیعی معادل 824/0تن نفت خام ارزش گرمایی دارد .
چگالی نسبی گاز طبیعی
چگالی گاز ها بر خلاف چگالی مایعات که با چگالی آب مقایسه می شود ، باچگالی هوا مقایسه می گردد .اگر چگالی نسبی گاز با نشان داده شود .
در رابطه بالا گاز چگالی گاز و هوا چگالی هوا در شرایط یکسان است .هر گاه از رابطه گاز ایده آل استفاده شود مقدار برابر نسبت وزن مولکولی گاز به وزن ملکولی هواست به عنوان نمونه آنالیز یک گاز طبیعی در زیر نشان داده شده است .
جزء
درصد حجمی ( درصد مولی )
متان
3/72
اتان
4/14
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
با توجه به این موقعیت های متفاوت با مشکلاتی که معلم ها روبه رو هستند بایستی برنامه آموزشی طرح ریزی کنند که به همه یا بیشتراین نیازها توجه داشته باشند.
در اینجا پیشنهاداتی وجود دارد که بکارگیری آنها باعث می شود که بچه ها به انجام فعالیت های کلاس درس مشتاق تر شوندو زمان بیشتری را صرف انجام کارهای مدرسه نمایند. اطلاعات درسی باید در ارتباط با زندگی دانش آموزان باشد و توجه کنید روش های یادگیری بتواند در موقعیت های واقعی زندگی هم بکار برده نشود (Lumsden 1994. skinner & Belmant) فعالیت های داخل مدرسه باید علاوه برداخل مدرسه درخارج ازمدرسه هم برای دانش آموزان مفید و مهم باشد . وقتی که دانش آموزان آگاهی و پیش زمینه ای در مورد فعالیت ها داشته باشند به انجام آنها مشتاق تر می شوندو همچنین وقتی که بین آنچه یاد می گیرند و جهانی که در آن زندگی می کنند ارتباطی بیابند باز هم اشتیاق آنها زیادتر می شود. همچنین لازم است که دانش آموزان احساس کنند که فعالیت ها و وظایف مدرسه مهم و ارزشمند است و مناسب و شایسته تلاش آنها می باشد. (انجمن های مطالعاتی سیاسی 1995). اجازه دهید که دانش آموزان بر فرآیند یادگیری و برنامه های مربوط به آن کمی کنترل داشته باشند (Brooks etal 1998) این می تواند به هر روشی انجام شود مثلاً در بین تکالیف و وظایف متفاوت مدرسه، خودشان کار مورد علاقه شان را انتخاب کنند، نظارت بزرگان بر انجام کارهای گروهی آنها به حداقل برسد تا دانش آموزان خودشان بکارها نظارت و کنترل داشته باشند و پیشرفت خود را ارزیابی کنند (Anderman & Midyley 1998, Der 1997) (انجمن های مطالعاتی سیاسی 1995).
Anderman و Midyley ذکر کرده اند که این به این معنی نیست که معلمان نباید برکلاس درس کنترل داشته باشند.
جو مدرسه آنقدر پیشرفته باشد که معلمان تفاوتهای فردی را تشخیص دهند و دانش آموزان را به ابعاد خلاقیت تشویق کنند و هم معلمان و هم دانش آموزان احساس استقلال کنند. مخصوصاً این مهم است که محیط مدرسه به دانش آموزان و معلمان اجازه دهد که بر آموزش و یادگیری کمی کنترل داشته باشند. (Mccombos, Whisler 1997).
از تلاش معلمان تشکر و حمایت شود تا انگیزه دانش آموزان افزایش یابد، دانش آموزان را تشویق کنید که به یادگیری توجه کنند و جزء اهداف اصلی آنها باشد و نتایج و کارها بر اساس آموزش باشد (Mccombos, Whisler 1997: Renchler 1992). به علاوه مدیران نیازهای آموزشی فردی معلمان را تشخیص دهند و حامی برنامه آموزشی و تحقیقاتی آنها باشند. (Mccombos, Whisler 1997).
ایجاد کنید وشرکت کنید درفعالیت های پیشرفته حرفه ای که درارتباط با انگیزه کاربردمؤثر تکالیف خانه واشتیاق دانش آموزان باشد(Renchler 1992).
سر انجام : معلمان شیوه هایی را بکار ببرند که والدین هم در آنها شرکت کنند، در مورد انگیزه با والدین بحث و گفتگو کنند، والدین را راهنمایی کنند که چه طور انگیزه آموختن را در بچه ها بکار برند(Renchler 1992).
ایجاد انگیزه دانش آموزان تا به انجام فعالیت های کلاس درس مشغول و مشتاق شوند.
این طور به نظر می رسد که علاقه زیاد دانش آموزان به یک کار یا وظیفه باعث می شود که تا اتمام کار در آن غرق شده و آن را رها نکنند. حتی برای با انگیزه ترین دانش آموزان هم فعالیت هایی نیاز است که باعث ایجاد علاقه در آنها شده و یک آگاهی اولیه برای آنها باشد تا فعالانه مشغول آن کارها شوند. اما چه چیزی باعث جذاب تر شدن یک کار می شود؟ چه چیزی باعث می شود که دانش آموزان به یک پروژه علاقه مندتر و مشتاق تر از پروژه دیگر شوند؟ معلمان چه طور می خواهند فعالیت هایی را طراحی کنند که در همان زمانی که آنها را مجذوب خود می کند آنها را در فرآیند یادگیری بیشتر درگیر کند؟
این تحقیق این طور می گوید که معلم هایی که فعالیت های کلاس را بر اساس نیازهای عقلانی و روحی و روانی دانش آموزان طرح ریزی می کنند در افزایش اشتیاق دانش آموزان به انجام فعالیت ها موفق تر هستند.
(strong et Al 1995, Ames 1992, Anderman & Midg ley 1998).
معمولاً دانش آموزان نیاز به فعالیت هایی دارند که باعث شکوفایی استعدادها و پیشرفت صلاحیت ها و توانایی آنها شود و به آنها اجازه دهد که ارتباطاتشان با دیگران افزایش یابد. فعالیت هایی که باعث شود آنها مستقلانه بتوانند تصمیم بگیرند و فرصت هایی را برای بیان خود و اصلیت خود (نیروی ابتکار) برای آنها فراهم آورد.
(strong et Al 1995و Anderman & Midg ley 1998).
تلاش هم قابل قبول است. پس در نتیجه جایزه بی معنی و بی اهمیت می شود. (Brooks et Al 1998 ) این اطمینان را حاصل کنید که انتظارات شما در کلاس درس برای انجام کارها و رفتارها واضح و ثابت است. (mer & Belmont 1991) نمونه هایی از کارهای سطح پایین، متوسط و سطح بالا را به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مباحث در رابطه با «اتانازی»، عمدتاً بحث درباره این است که چه چیزی اخلاقی است؟ سئوالاتی بنیانی در این رابطه مطرح شده است؛ مثلاً آیا حقی برای ارتکاب خودکشی وجود دارد؟ آیا اخلاقی هست که دیگری برای خودکشی به دیگری کمک کند؟ آیا حقی وجود دارد که براساس خواسته کسی یا اعضای خانواده اش ایجاد مرگ را در او تسهیل کنیم؟ آیا اخلاقی هست برای نجات جان کسی، زندگی کس دیگری را که امیدی به زنده ماندنش نیست خاتمه دهیم؟ تمام مباحث پیرامون «اتانازی» درصدد پاسخگویی به سئوالاتی اینچنینی هستند. «اتانازی» بحث بسیار مهمی در اخلاق پزشکی است چون تمام حوزه های اجتماعی و فرهنگی را دربرمی گیرد.
●مبحث اول ـ تعریف:
اتانازی (Euthanasia) که از واژگان یونانی «EU» به معنای راحت و خوب و کامبخش و واژه «THANASIA» به معنای «مرگ» مشتق شده است. واژه Thanasia خود از «Thanatos» که الهه مرگ در یونان بوده است، گرفته شده است ، به صورت تحت اللفظی «مرگ خوب یا راحت» معنا می دهد. . این واژه برای اولین بار توسط فرانسیس بیکن که مرگ بدون رنج را تبلیغ می کرد وارد فرهنگ پزشکی شد. شورای حقوقی و قضایی پزشکی آمریکا اتانازی را اینگونه تعریف می کند: «اتانازی عمل ایجاد مرگ با روشی نسبتاً سریع و بدون درد به دلایل ترحم انگیز در فردی که از بیماری لاعلاجی رنج می کشد.» البته اتانازی واژه ای کلی است و برای دقیق تر کردن موضوع و مخصوصاً از جنبه های حقوقی به انواع مختلفی تقسیم می شود. (مانند اتانازی فعال، غیرفعال، داوطلبانه و غیرداوطلبانه و اجباری).
●مبحث دوم ـ انواع اتانازی:
«اتانازی فعال داوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر است که منجر به مرگ بیمار شود. این عمل براساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملاً آگاهانه او انجام می شود. نکته مهم در این حالت این است که قصد و تمایل پزشک و بیمار هر دو در جهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. در اتانازی فعال داوطلبانه دو شرط بسیار مهم است ۱- تصمیم خود بیمار ۲- درد و رنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی. «اتانازی فعال غیرداوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که منجر به مرگ بیمار شود اما در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری (اهلیت یا صلاحیت قانونی) را ندارد و از لحاظ روانی قادر به درخواست صریح برای این عمل نیست. مثلاً بیمار در حالت کما است. البته تنها مرگ مغزی و زندگی نباتی مواردی نیستند که بیمار قادر به تصمیم گیری نیست. در این نوع اتانازی معمولاً پزشک یا تیم پزشکی، کمیته اخلاق پزشکی و یا خانواده بیمار و یا قاضی تصمیم می گیرند.
«اتانازی فعال اجباری»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که باعث مرگ بیمار شود. در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری را دارا است و هیچگونه درخواست صریح برای این عمل نداشته است. این حالت را جمیع اخلاقیون، مجاز نمی دانند و قتل محسوب می شود.
«اتانازی غیرفعال»، عدم شروع درمان یا قطع درمان هایی است که برای حفظ حیات بیمار لازمند. البته این نوع اتانازی می تواند داوطلبانه (یعنی براساس درخواست بیمار) یا غیرداوطلبانه (یعنی بیمار صلاحیت تصمیم گیری را نداشته باشد) باشد. این نوع اتانازی معمولاً به صورت مستقیم، مانند تجویز دارو یا هر اقدام دیگری، نیست.
در «اتانازی غیرفعال داوطلبانه» بیمار درمان خود را رد می کند تا در مرگش تسریع ایجاد شود. به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سر باز می زند.
«اتانازی غیرفعال غیرداوطلبانه» معمولاً در مورد بیمارانی به کار گرفته می شود که شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشکان هم مطمئن اند که درمان امکان پذیر نیست یا درمان را قطع می کنند و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می کنند و یا اگر مثلاً بیمار در سیر بیماری اش، دچار عفونتی