لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درجات قرب به خداوند متعال
لفظ «درجات» در قرآن، مکرّر و با تعبیرهای مختلفی آمده است که نکات لطیفی دربر دارد. برای بعضی میفرماید: «لَهُمْ دَرَجات» (98) برای آنها درجاتی است. اما درباره عدّه دیگری میفرماید: «هُمْ دَرَجاتٌ» (99) آنان خود درجه هستند. مانند افراد بزرگی که اگر در پایین مجلس هم بنشینند آنجا میشود بالا، یعنی خود آنان درجه سازند، نه آنکه درجه و مقام آنها را بالا ببرد.این درجهبندی معنوی مخصوص انسانها نیست، بلکه سلسله مراتب در میان فرشتگان نیز هست.
قرآن در مورد جبرئیل میفرماید: «مُطاعٍ ثَمَّ اَمین» (100) یعنی مورد اطاعت دیگر فرشتگان است.به هر حال درجات انسانها در اطاعت از خدا متفاوت است:1- گاهی فقط مطیع است، اما نه از روی رضا.2- گاهی نه فقط مطیع که محبّ است، یعنی بر اساس عشق و محبّت اطاعت میکند.3- گاهی بالاتر از اطاعت و محبّت، به معرفت کامل میرسد و هرچه میبیند او را میبیند.حضرت علیعلیه السلام میفرماید: «ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلاَّ وَ رَأَیْتُ اللَّه قَبْلَه و بَعْدَه و مَعَه» (101) خدا را برای خدا بخوانیممیگویند: سلطان محمود غزنوی برای آزمایش درباریانش که چقدر به او وفادارند، کاروانی به راه انداخت و صندوق جواهری را بر شتری نهاد اما در آنرا قفل نکرد. در مسیر راه به درّهای رسیدند او شتر را رَم داد، صندوق برگشت و جواهرات به درّه سرازیر شد. سلطان گفت: هر کس هر جواهری به دستش رسید از آنِ او باشد، اطرافیان شاه را رها کردند و به سراغ جمع کردنِ درّ و گوهر رفتند.در این میان دید که اَیاز جواهرات را رها کرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسید تو چرا به سراغ جواهرات نرفتی؟ ایاز در جواب گفت:منم در قفای تو میتاختمزخدمت به نعمت نپرداختمآنگاه مولوی از این ماجرا نتیجهگیری کرده و میگوید:گر از دوست چشمت به احسان اوستتو در بند خویشی نه در بند دوستخلاف طریقت بود کاولیاءتمنا کنند از خدا جز خداقرآن از کسانی که خدا را بخاطر خود میخوانند و فقط در مشکلات به سراغ او میروند و در غیر آن خدا را فراموش و یا حتی انکار میکنند، به شدت انتقاد کرده است:«فَاِذا رَکِبوُا فِی الْفُلْک دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّین فَلمَّا نَجَّاهُمْ اِلی الْبرِّ اِذاهُمْ یُشْرِکوُن» (102) هرگاه بر کشتی سوار و در آستانه غرق شدن قرار گیرند، با اخلاص خدا را میخوانند، اما همین که به خشکی پا گذاشتند و نجات یافتند مشرک میشوند.به هرحال، کار برای خود، نفسپرستی است.
کار برای مردم، بتپرستی است.کار برای خدا و خلق، دوگانهپرستی است.و کارِ خود و خلق را برای خدا کردن، خداپرستی است.در مناجات میخوانیم: «اِلهی ما عَبَدْتُک خَوْفاً مِنْ نارِک وَ لا طَمَعاً فی جَنَّتِک بَلْ وَجَدْتُک اَهْلاً لِلْعِبادَة فَعَبْدتُک» (103) خداوندا! عبادتِ من نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت توست، بلکه بخاطر آنست که تو را شایسته عبادت و بندگی یافتم پس تو را عبادت کردم.آری، این تجّارند که به طمع سود کار میکنند و این بردگانند که از روی ترس کار میکنند، آزادگان و اَحرار بخاطر شکر نعمتهای الهی او را عبادت میکنند. چنانکه در کلمات معصومین آمده است:«اِنَّ قَوماً عَبَدوُا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبادَةُ التُّجارِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدوُا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبادَةُ الْعَبیدِ و اِنَّ قَوماً عَبَدوُاللَّهَ شُکْراً فَتِلْک عِبادَةُ الْاَحْرارِ» (104) به قول حافظ:در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کسهردو عالمرا بهدشمن دِهکهما را دوست بسدر عشق مادی انسان معشوق را برای خود میخواهد، اما در عشق معنوی، انسان خود را برای معشوق. علیعلیه السلام در دعای کمیل میگوید: «وَاجْعَلْ قَلْبی بِحُبِّک مُتَیَّماً» خداوندا! قلبم را از محبّت خود لبریز کن.راه رسیدن به قربرسیدن به قرب الهی و قصد قربت از دو راه است:یکی شناخت عظمت و مقام خداوند و دیگری شناخت پوچی و بیاعتباری غیر او.قرآن همواره نعمتها و الطاف الهی را بر بندگان مطرح میکند تا انسان را عاشق خدا کند. ذکر صفات او، آفریدههای او، امدادهای مادی و معنوی او و دهها نعمت بزرگ و کوچک، همه و همه بخاطر آنست که محبت و عشق ما را به خدا زیاد کند.از طرف دیگر آیات زیادی ضعف و پوچی غیر او را شمرده و میفرماید: غیر او نه عزّتی دارد نه قدرتی، اگر همه جمع شوند و بخواهند مگسی خلق کنند نمیتوانند، جز او چه کسی میتواند به ندای افراد مضطرّ و درمانده پاسخ دهد؟ آیا درست است که دیگران را در کنار خدا مطرح کنیم و آنها را همسان و یکسان با خدا بدانیم؟خاطرهیکی از مراجع تقلید جهان تشیّع، آیةاللّه العظمی بروجردی بود. ایشان در ایام سوگواری در منزلش عزاداری برپا میکرد. در یکی از این جلسات حال ایشان خوب نبود، لذا در همان اتاق شخصی خود استراحت میکردند و به صدای سخنران گوش میدادند.یکی از حاضران در مجلس عزا میگوید: برای سلامتی امام زمان و آقای بروجردی صلوات.ناگهان دیدند که ایشان عصای خود را به در میکوبد، نزدیکان آقا حاضر شدند و پرسیدند: چه امری دارید؟ این مرجع بزرگوار فرمودند: چرا نام مرا در کنار نام امامزمانعلیه السلام بردید؟ من که لایق نیستم شما نام مرا در ردیف نام امام ببرید و برای هر دو صلوات بفرستید. (105) این مرجع دینی که نایب امام زمان است حاضر نمیشود نامش در ردیف نام امام معصوم آورده شود، اما بسیاری از ما از روی کجفهمی و بیادبی، نام موجوداتی ضعیف و سراپا نیاز و احتیاج را در کنار خداوند قادر مطلق متعال قرار میدهیم و گویا آنها را در یک ردیف میدانیم.
کیفیّت یا کمّیتاسلام به چگونگی کار و هدف و انگیزه آن توجه بسیار کرده است. قرآن از عملِ بهتر ستایش میکند نه عملِ بیشتر، و میفرماید:«لِیَبْلُوَکُمْ اَیّکُم اَحْسَنُ عَمَلاً» (106) خداوند شما را در بوته امتحان قرار میدهد تا مشخّص شود کدامیک از شما بهترین عمل را بجای آورد.
حضرت علیعلیه السلام در رکوع انگشترش را به فقیری داد و آیهای از قرآن بخاطر آن نازل شد. مردم گمان کردهاند نازل شدن یک آیه بخاطر یک انگشتر، از آن جهت بوده که انگشتر قیمتی بوده و لذا گفتهاند: قیمت انگشتر به مقدار خراج و مالیاتِ شامات و سوریه بوده است.در حالی که انگشتری با چنین قیمت هرگز با زهد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
توحید
(خداوند یکتاست)
مقدمه:
توحید، شاخههاى مختلفى دارد. یکى از شاخههاى توحید، توحید ذاتى است توحید ذاتى بدین معناست که ذات خداوند یکتاست و شریکى ندارد. در قرآن مجید به توحید ذاتى به طور مستدل اشاره شده است.در اینجا برخى از این آیات با تفسیر حضرت علامه طباطبایى (ره)تقدیم مىگردد.
قل من رب السموات و الارض قل الله قل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکونلانفسهم نفعا و لا ضرا.
این آیه بخاطر اینکه رسول خدا را فرمان مىدهد به اینکه با مشرکین احتجاج کند، درحقیقت به منزله خلاصه آیات سابق است.
زیرا آیات سابق با روشنترین بیان این معنا را خاطرنشان مىکردند که: تدبیر آسمانهاو زمین و آنچه در آنها است با خداست، همچنانکه خلقت و پیدایش آنها از او مىباشد، و اوست مالک آنچیزهایى که خلایق بدان نیازمندند، و تدبیر آنها هم ناشى از علم و قدرت و رحمت اوست، وهر چیز غیر از او مخلوق و مدبر)به فتح با)است و مالک هیچ نفع و ضررى براى خود نیست.و این بیاننتیجه مىدهد که تنها او رب است و بس.
اینک بعد از آن بیان، به پیغمبرش دستور مىدهد که نتیجه آن را بر مشرکین مسجلنموده، بعد از تلاوت آیات سابق و روشن شدن حق از ایشان بپرسد: من رب السمواتو الارض - کیست آنکه مالک و مدبر بر امر آسمانها و زمین و موجودات در آنها است؟آنگاهدستورش مىدهد که خودش در جواب بگوید: الله، چون مشرکین معاند و لجباز بودند و حاضرنبودند به آسانى به توحید و یگانه بودن رب اقرار کنند، علاوه بر این بطور تلویح مىفهماند کهمشرکین حجت و استدلال سرشان نمىشود، و حرف به خرجشان نمىرود.
آنگاه به کمک آن نتیجه، نتیجه دومى را گرفته که مساله بطلان شرک آنان را به روشنترینبیان اثبات مىنماید، و آن نتیجه این است که: مقتضاى ربوبیتخدا - که با دلائل سابق اثبات شد -ایناست که خود او مالک نفع و ضرر باشد، پس هر چه جز اوست مالک نفع و ضررى براى خود نیست تا چهرسد براى غیر خود، پس اتخاذ ربى غیر از خداى تعالى، و فرض اینکه غیر او کسانى اولیاى امور بندگانباشند، یعنى مالک نفع و ضرر ایشان باشند، در حقیقت فرض اولیائى است که اولیاء نباشند، چونگفتیم اولیاى مفروض، مالک نفع و ضرر خود نیستند تا چه رسد به نفع و ضرر دیگران.
این است آن معنایى که از تفریع جملهقل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکونلانفسهم نفعا و لا ضرابر آیات سابق استفاده مىشود، و غرض از تفریع مذکور همین است، ومعناى آن این است که وقتى خداوند سبحان رب آسمانها و زمین باشد دیگر اعتقاد و ادعاى(توحید خالق به معناى توحید رب است و با اعتقاد به وحدانیتخالق، اعتقاد به ربوبیت ارباب و آله مورد ندارد)اینکه غیر خدا چیزهاى دیگرى اولیاء باشند ادعائى است که خودش تکذیب کننده خود است، و معنایش این است که در عین داشتن ولایت، ولایت نداشته باشند، و این خود تناقض صریحاست به اینکه اولیائى غیر اولیاء و اربابى بدون ربوبیت باشند.
و اگر در آنچه گذشت که گفتیم آیه مورد بحث به منزله خلاصهگیرى از آیات قبلىاست دقت کنیم خواهیم دید که برگشت مفاد آیه همانند این است که بگوئیم :حال که آنچهگفتیم معلوم شد، بگوئید ببینیم کیست پروردگار آسمانها و زمین غیر از خدا؟آیا هنوز هم غیر ازخدا اولیائى که مالک نفع و ضررى نیستند مىگیرید؟
و اگر بجاى جمله بالا فرمود: بگو آیا هنوز هم...و خلاصه بجاى تفریع، پیغمبرشرا دستور مىدهد که چنین و چنان بگو، و چند بار هم کلمهبگورا تکرار کرده بدین منظور بودهکه بفهماند مشرکین با پلیدى جهل و عنادى که دارند لایق این نیستند که خدا ایشان را مستقیمامورد خطاب قرار دهد، و این خود از لطائف نظم قرآن کریم است.
قل هل یستوى الاعمى و البصیر ام هل تستوى الظلمات و النور.
بعد از آنکه در آیات قبل حجت را بر مشرکین اتمام نمود در این آیه به رسول خدا)ص)دستور مىدهد که این دو مثال را براى ایشان بزند، با یکى حال مؤمن و کافررا بر ایشان مجسم سازد و بفرماید: کافر که با وجود تمامیتحجتحق و با وجود آیات بینات، تسلیم حق نمىشود، با همان حجتها کور مىشود، و مؤمن با همان آیات بینات بینا مىشود، وهیچ عاقلى این دو را یکسان نمىداند.و با دومى وضع ایمان و کفر را بیان کند و بفرماید: کفربه حق، ظلمات است، و ایمان به حق، نور است، و هیچ عاقلى کافر را که در آن ظلمات، ومؤمن را که در آن نور قرار دارد مساوى نمىداند.
پس مشرکین هم اگر عقل سلیمى - که مدعى آنند - مىداشتند در برابر حق تسلیم شده ازباطل دست برمىداشتند و به خداى واحد ایمان مىآوردند.
ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه...و هو الواحد القهار.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
«خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد»
زیباترین شروع: بسم الله
زیباترین نام: الله
زیباترین معجزه : قرآن
زیباترین سوره: حمد
زیباترین آیه: تطهیر
زیباترین دین : اسلام
زیباترین سلسله: انبیاء
زیباترین بانگ: تکبیر
زیباترین آواز: اذان
زیباترین عبادت: نماز
زیباترین خانه: کعبه
زیباترین انسان: رسول اکرم (ص)
زیباترین مظهر العجائب: حضرت علی (ع)
زیباترین پارسا: حضرت علی (ع)
زیباترین میزان حق: حضرت علی (ع)
زیباترین مادر: حضرت فاطمه زهرا (س)
زیباترین مظلومه: حضرت فاطمه زهرا (س)
زیباترین کریم: امام حسن (ع)
زیباترین شهید: امام حسین (ع)
زیباترین تشنه لب : امام حسین (ع)
زیباترین جانباز: حضرت ابوالفضل (ع)
زیباترین علمدار: حضرت ابوالفضل (ع)
زیباترین غنچه: حضرت علی اصغر(ع)
زیباترین اربا اربا: حضرت علی اکبر (ع)
زیباترین سخنگو: حضرت زینب(س)
زیباترین سه ساله: حضرت رقیه (س)
زیباترین عابد: حضرت سجاد (ع)
زیباترین عالم: حضرت باقر (ع)
زیباترین استاد: حضرت صادق(ع)
زیباترین زندانی: حضرت موسی بن جعفر (ع)
زیباترین غریب: حضرت رضا (ع)
زیباترین امام: حضرت جواد (ع)
زیباترین کریمه: حضرت فاطمه معصومه (س)
زیباترین رهنما: حضرت هادی (ع)
زیباترین پدر: امام حسن عسگری (ع)
زیباترین منتقم: حضرت مهدی (عج)
زیباترین بنّا: حضرت ابراهیم (ع)
زیبا ترین شعار: لا اله الا الله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
عنایت از خداوند جهان حال از یحیی برگویم داستان
خواست چون آن زکریا از خدا نزد محراب و مناجات و دعا
تا خدای عزیز و دادگر بخشد او را از کرامت یک پسر
کرد یزدان هم دعایش مستجاب داد فرزندی همه خیر و صواب
نام او را هم خدا یحیی نهاد اهل زهد و اهل ایمان و سداد
حضرت یحیی(علیهالسلام) یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، که نام مبارکش پنج بار در قرآن مجید آمده است.
وی پنج هزار و پانصد و هشتاد و پنج سال بعد از هبوط آدم(علیهالسلام) متولد شد. نام پدرش «زکریا بن برخیا» و نام مادرش «اشیاع» از نوادگان حضرت یعقوب(علیهالسلام) میباشد. چنانکه قبلا ذکر شد او در اثر دعای پدرش، که از خدا فرزند خواست، متولد گردید. ولادتش خارق عادت بود، زیرا زکریا(علیهالسلام) در آن موقع پیر وناتوان و زنش فرتوت و نازا بود. در اینکه چرا یحیی(علیهالسلام) را بدین نام خواندهاند؟ اختلاف نظر وجود دارد، بعضی میگویند، چون خداوند نازایی مادرش را به وسیله تولد او شفا بخشید او را یحیی نامیدند.عدهای میگویند: خداوند قلب او را به وسیله ایمان زنده کرد و گروهی دیگر معتقدند: چون خداوند قلب او را به وسیله نبوت زنده و شاداب فرمود.
حیی(علیهالسلام) اولین کسی است که به این اسم نامیده شد و احدی قبل از او، بدین اسم نامیده نشده است. سرانجام پس از سی سال زندگانی شهید شد، و در مسجد جامع آموی دمشق دفن شد.
پیامبری یحیی(علیهالسلام) و ویژگیهای وی
ضرت یحیی(علیهالسلام) در کودکی به مقام نبوت رسید و این از امتیازات اوست،چون اولین کسی بود که در سنین کودکی به پیامبری رسید. پروردگار عالم به او دستور داد:که با قوت و قدرت، احکام تورات را در میان مردم اجرا کند. لذا وی پس از پدر بزرگوارش زمام رسالت را به عهده گرفته و در تعمیم و گسترش آیینش از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
او مروج آیین موسی(علیهالسلام)بود، وقتی که عیسی، به مقام نبوت رسید به او ایمان آورد و مروج آیین حضرت مسیح(علیهالسلام) گردید.
یحیی(علیهالسلام) بر اثر پاکزیستی و رابطه تنگاتنگ با خدا، مقامش به جایی رسید که خداوند او را به داشتن شش خصلت برجسته ستوده و سپس بر او سلام میکند.
او در همان کودکی از پارسایان و شایستگان و صلحا بود، و هرگز دلبستگی به دنیا نداشت، او در عصر پدرش زکریا(علیهالسلام) به مسجد بیت المقدس وارد شد و احبار و رهبانان (علمای یهود) بیت المقدس را در لباسها و شب کلاههای بلند پشمینه مشاهد کرد، که با وضع دلخراشی خود را به دیوار مسجد بستهاند و مشغول عبادت هستند.
یحیی(علیهالسلام) با دیدن آن منظره نزد مادرش آمده و از او خواست تا برای او نیز جامهای همانند آنان تهیه نماید تا به بیت المقدس درآمده و همراه علمای عابد بنی اسرائیل به عبادت و ریاضت مشغول باشد.
ابتدا پدرش زکریا(علیهالسلام) با خواست او مخالفت ورزید چرا که عقیده داشت، او هنوز بسیار خردسال است، اما یحیی(علیهالسلام) از پدرش پرسید: آیا کسانی کوچکتر از من، دیده از این جهان فرو نبستهاند؟
حضرت زکریا(علیهالسلام) که شوق فرزندش را دید از همسرش خواست، تا برای او لباسی همانند رهبانان تهیه نماید، مدتی از عبادت یحیی(علیهالسلام) در بیتالمقدس گذشت، تا آنکه از شدت عبادت و شب زندهداری به استخوان پارهای تبدیل گشت... .
یحیی(علیهالسلام) شهید راه امر به معروف و نهی از منکر
قرآن مجید درباره شهادت یحیی(علیهالسلام) چیزی نگفته است، ولی روایات مختلفی در این زمینه وارد شده.
از جمله نوشتهاند: هیرودیس حاکم و پادشاه فلسطین(بیت المقدس) عاشق «هیرودیا» دختر برادرش شد و تصمیم گرفت با وی ازدواج کنند. اقوام و خویشان او به این کار راضی بودند.این خبر به یحیی(علیهالسلام) رسید، وی اعلام کرد که: «این کار حرام و باطل و بر خلاف دستور تورات است.» و شروع به مبارزه کرد. فتوای او دهان به دهان به همه رسید، هیرودیا پس از شنیدن این مطلب، طوری دل هیرودیس را ربود، که او را وادار به قتل یحیی(علیهالسلام) کرد، به دستور شاه حضرت یحیی (علیهالسلام) را سر بریدند و سرش را پیش «هیرودیس» و معشوقهاش «هیرودیا» آوردند. وقتی که سر مقدس یحیی(علیهالسلام) را از بدن جدا نمودند، قطرهای از خونش به زمین ریخت و هر چه خاک بر روی آن ریختند، خون در حال جوشش از میان خاک بیرون میآمد و تلی از خاک به وجود آمد، ولی خون از جوشش نیفتاد و تلی سرخ دیده میشد. طولی نکشید که «بخت النصر»قیام کرد و بر بنی اسرائیل مسلط شد از سبب جوشیدن خون پرسید؟
هیچ کس ندانست، گفتند: مردی پیر هست او میداند. چون او را طلبید و از او پرسید، او از پدر و جد خود قصه حضرت یحیی(علیهالسلام) را نقل کرد و گفت: مدتی قبل، پادشاه این منطقه حضرت یحیی (علیهالسلام) را کشت و سرش را از بدن جدا کرد، خون او به زمین چکیده و همچنان آن خون میجوشد. بخت النصر گفت: آنقدر از مردم اینجا بکشم تا خون از جوشیدن باز ایستد.دستور داد هفتاد هزار نفر را بر روی آن خون کشتند، تا خون از جوشیدن ایستاد..محل دفن حضرت یحیی(علیهالسلام)
اکنون سر مبارک حضرت یحیی(علیهالسلام) در داخل شبستان مسجد اموی شام (مسجد جامع دمشق) در نیمه شرقی آن قرار گرفته و مقام شریف به صورت مربع و بر بالای مقام، گنبدی سبز رنگ نصب گردیده است.در حالی که بدن مبارکش در حوالی دمشق در محلی به نام «زبدانی» در مسجد «دلم» مدفون میباشد. در آثار این مصیبت بزرگ آمده است: که زمین و آسمان و ملائکه بر شهادت یحیی (علیه السلام) چهل شبانه روز گریان شد، و خورشید نیز به مدت چهل روز در هالهای از سرخی خون، طلوع و افول میکرد، همانطوری که در شهادت امام حسین (علیهالسلام) چنین بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
« به نام خداوند بخشنده مهربان »
عنوان تحقیق:
علم شیمی و کاربرد هایش در زندگی
فهرست مطالب
دیباچه.......................................................................................................................................3
کاربرد شیمی در تولید وسایل آتش بازی..........................................................................4
بنزین چگونه بدست می آید؟...............................................................................................5
اورانیم و کاربردهایش ............................................................................................................6
کاربرد یخ خشک در زندگی..................................................................................................8
پلاستیک و کاربردهایش در زندگی.....................................................................................9
پلاستیک جدید و صرفه جویی در هزینه ها ...................................................................11
گاز نفت مایع شده چیست و چه کاربردهایی دارد؟.......................................................12
سیلیسیم چیست و چه استفادههایی از آن می شود؟..................................................13
لیزر و کاربردهایش...............................................................................................................14
سایر کاربردهای لیزر در شیمی.........................................................................................16
لیزر و آینده علم شیمی......................................................................................................16
کاغذهایی که خیس نمی شونند؟.....................................................................................17
تهیه صابون از زهرمار..........................................................................................................17
اتانول و سوخت ارزان خودرو.............................................................................................18
شیمی و میوه های درشت و آبدار....................................................................................19
شیمی و ایمنی در خودروها.............................................................................................21
پختن یا سرخ کردن غذاهای نشاسته دار......................................................................24
استفاده از متانول در رایانه ها و تلفنهاو.........................................................................26
تولید سوپر صابون به کمک یک فناوری تازه................................................................27
ظروف تفلون از چه موادی ساخته شده اند؟.................................................................29
فلوراید و کاربرد هایش.......................................................................................................30
ضمیمه( عکس و مطالبی از اینترنت)................................................................................................31
منابع.......................................................................................................................................36
دیباچه
ما در عصر تورم علوم تجربی زندگی می کنیم .پیشرفت علم در این برهه از زمان به طور کلی محدود به کار متخصصان شده است ولی هر چه علم پیشرفت می کند قلمرو کار متخصصان نیز محدودتر می شود.
جهان امروز جهان علم و دانش است. کلیه تحولاتی که درجهت رشد و تکنولوژی تسخیر فضا، دستیابی به کرات آسمانی، ارتباط با خارج از منظومه شمسی و حتی کهکشان های دور دست، شکافت اتم و استفاده از انرژی هسته ای پیشرفت علم طب و دانش جراحی همه و همه پرتوی از مجموعه علم و دانش است. در این میان علم شیمی یک تخصص جداگانه به حساب نمی آید بلکه مجموعه ای حاصل از پیوند تخصصهای مختلف دانش است که علم شیمی به عنوان یک علم ریشه ای و اصیل توانسته است در یک هماهنگی مناسب با سایر علوم برای بشر امروز در زندگی رفاه آسایش و امنیت را فراهم آورد .
در این مجموعه سعی شده است علاوه بر بیان آخرین نوآوری های علم شیمی ،به ارتباط نزدیک علم شیمی با سایر علوم از جمله فیزیک ، زیست و ...و همچنین کاربرد های آن در صنایع خودرو سازی ، هواپیماسازی ، در تکنولوژی ساخت عناصر الکتریکی،در تولید لوازم برقی خانگی ودر پزشکی و... نیز پرداخته شود. هدف از این مجموعه آشنایی کاربردی تر علم شیمی ونمایش هماهنگی علم شیمی با سایر علوم برای ایجاد رفاه ، آسایش و امنیت می باشد.در نهایت ، به روشنی خواهیم دید که امروزه شیمی ، جزءلاینفک زندگی بشرمی باشد که خدمات ارزنده ای را تقدیم بشریت نموده است. در ضمن از دبیر محترم خانم یاوری تشکر بسیاردارم چراکه باب تحقیق و تلاش برای یادگیری بیشتر را به من آموخت.
.......کاربرد شیمی در تولید وسایل آتش بازی........
تقریبا در تمام کشورهای جهان در جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی از وسایل آتش بازی استفاده می شود. آن ها پس از اشتعال منفجر می شوند و آبشاری از رنگ های مختلف به وجود می آورند. ایا میدانید وسایل آتش بازی چرا این چنین رنگارنگ اند؟
وسایل آتش بازی از مخلوط کردن نیترات، پتاسیم، گوگرد، ذغال سنگ و نمک های برخی از فلزات تهیه می شود. برای آنکه وسایل آتش بازی را به رنگ های مختلفی درآورندبه آن ها نمک های فلزاتی چون باریم، منیزیم، سدیم و استرانسیم می افزایند.
برای این منظور این مواد را با کلرات پتاسیم مخلوط می کنند . نمک های باریم رنگ سبز و سولفات استرانسیم رنگ آبی آسمانی ایجاد می کنند. کربنات استرانسیم باعث ایجاد رنگ زرد می شود .در حالی که استرانسیم رنگ قرمز به وجود می آورد. نمک های سدیم رنگ زرد و نمک های مس رنگ آبی پدید می آورند.
پودر آلومینیم نیز باعث ایجاد باران نقره ای می شود. وقتی وسایل آتش بازی منفجر می شود این نمک ها می سوزند و رنگ های مختلفی فوران می کنند به این ترتیب منظره ای جالب و زطیبا پدید می آید.
وسایل آتش بازی نخستین بار در چین تولید شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. صدها سال بعد مردم اروپا، عربستان و یونان نیز طرز تهیه ی وسایل آتش بازی را آموختند و از آن استفاده کردند.