واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره دلایل لزوم نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

دلایل لزوم نبوت

خداوند حکیم انسانهاى والایى را براى هدایت و راهنمایى بشر برانگیخته و آنان را حامل پیام خویش براى افراد بشر قرار داده است. اینان، همان پیامبران و رسولانند که واسطه جریان فیض هدایت از سوى خداوند به بندگان مى‏باشند، و این فیض از نخستین روزى که بشر شایستگى بهره‏گیرى از آن را یافته، از جانب خدا نازل گردیده و تا عصر پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم نیز ادامه داشته است.باید دانست آیین هر پیامبرى نسبت‏به زمان و امت‏خود کاملترین آیین بوده است، و اگر این فیض الهى مستمر نبود بشر به حد کمال نمى‏رسید.

از آنجا که خلقت انسان، فعل خداى «حکیم‏» است طبعا آفرینش او هدف وغرض دارد، و با توجه به اینکه در وجود انسان علاوه بر غرایز که با حیوان مشترک است،عقل و خرد نیز هست‏باید غرض و هدف از خلقت وى، هدفى معقول باشد.

از طرف دیگر، عقل و خرد انسان هرچند در پیمودن راه تکامل او مؤثر و لازم است، اما کافى نیست، و اگر در هدایت انسان به عقل و خرد قناعت‏شود او هرگز راه کمال را به طور کامل نخواهد شناخت. براى نمونه، پى بردن به مبدء و معاد یکى از مهمترین مسائل فکرى بشر بوده است.بشر مى‏خواهد بداند از کجا آمده، چرا آمده، و به کجا خواهد رفت؟ ولى عقل و خرد به تنهایى از عهده تبیین کامل این مسائل بر نمى‏آید. گواه روشن این امر آن است که،با همه ترقى که بشر معاصر در علم و دانش کرده است،هنوز بخش عظیمى از انسانها بت‏پرست مى‏باشند.

نارسایى عقل و دانش بشر منحصر به موضوع مبدء و معاد نیست، بلکه وى در بسیارى از مسائل حیاتى نیز نتوانسته است طریق استوارى را برگزیند. دیدگاههاى مختلف و متعارض بشر در مسائل اقتصادى، اخلاقى، خانوادگى وغیره نشانه نارسایى وى از درک صحیح این مسائل مى‏باشد، و به همین علت است که مى‏بینیم مکتبهاى متعارض پدید آمده است.

با توجه به نکته فوق، عقل صحیح حکم مى‏کند که به مقتضاى حکمت الهى باید مربیان و رهبران الهى مبعوث شوند تا راه صحیح زندگى را به بشر بیاموزند.

کسانى که تصور مى‏کنند هدایتهاى عقلى مى‏تواند جایگزین هدایتهاى آسمانى شود باید به دو مطلب توجه کنند:

1. خرد و دانش بشر در شناخت کامل انسان و اسرار هستى و گذشته و آینده سیر وجودى او ناقص و نارساست،در حالیکه آفریننده بشر به حکم اینکه هر صانعى مصنوع خود را مى‏شناسد، از انسان و ابعاد و اسرار وجود او کاملا آگاه است.ودر قرآن به این دلیل اشاره کرده مى‏فرماید:;ژخ÷;ژخ÷الا ندارد، و اوست دقیق وآگاه. یعلم من خلق وهو اللطیف الخبیر›› (ملک/14): آیا آنکس که آفریده است (به آفریده خود) علم

2. انسان به مقتضاى غریزه حب ذات، آگاهانه یا ناخودآگاه، پیوسته به دنبال منفعت‏جوییهاى شخصى است و در برنامه‏ریزى نمى‏تواند از دایره منافع فردى و گروهى به طور کامل صرف‏نظر کند. طبعا برنامه‏هاى بشرى از جامعیت کامل برخوردار نخواهد بود،ولى برنامه پیامبران چون از جانب خداوند است از چنین نقصانى منزه است.

با توجه به این دو نکته باید گفت که بشر هیچگاه از هدایتهاى الهى و برنامه‏هاى پیامبران بى‏نیاز نبوده و نخواهد بود.

قرآن و اهداف نبوت

در اصل گذشته از طریق داورى خرد با لزوم بعثت پیامبران الهى آشنا شدیم. اکنون لزوم نبوت را با توجه به اهداف آن از دیدگاه قرآن کریم و روایات بررسى مى‏کنیم. هرچند نگرش قرآنى به این مسئله نیز یک نوع تحلیل عقلانى است.

قرآن هدف از بعثت پیامبران را امور زیر دانسته است:

1. استحکام مبانى توحید و مبارزه با هر نوع انحراف در این زمینه. چنانکه مى‏فرماید:‹‹و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت›› (نحل/36):در میان هر امتى پیامبرى را برانگیختیم تا آنان خدا را پرستش کنند و از پرستش مظاهر طغیان، بپرهیزند.بدین منظور پیامبران الهى پیوسته با مشرکان درگیر بوده و در این راه رنجهاى بزرگى را متحمل شده‏اند.

امیرمؤمنان درباره هدف بعثت پیامبران مى‏فرماید:«و لیعقل العباد عن ربهم ما جهلوه، فیعرفوه بربوبیته بعد ما انکروا، و یوحدوه بالالوهیة بعد ما عندوا» (1) : پیامبران را برانگیخت تا بندگان وى آنچه را که درباره توحید و صفات خدا نمى‏دانند فراگیرند، و به ربوبیت و پروردگارى و یگانگى او بعد از انکار و عناد، ایمان بیاورند.

2. آشنا کردن مردم با معارف و پیامهاى الهى و راه و روش تزکیه. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة›› (جمعه/2): او کسى است که در میان امیین پیامبرى را برانگیخت تا آیات حق را بر آنان فرو خواند و آنان را از رذایل اخلاقى پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.

3. برپا داشتن قسط در جامعه بشرى. چنانکه مى‏فرماید: ‹‹لقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط›› (حدید/25): ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قسط را به پا دارند. مسلما برپا داشتن قسط در گرو این است که انسانها عدالت را در ابعاد و زمینه‏هاى مختلف بشناسند، و از طریق حکومت الهى آن را تحقق بخشند.

4. داورى در موارد اختلاف. چنانکه مى‏فرماید:‹‹کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه›› (بقره/213): مردم یک دسته بیش نبودند ( تا اینکه در میان آنان اختلاف پدید آمد)، سپس خدا پیامبران را، نوید بخش و بیم دهنده، بر انگیخت و همراه آنان کتاب را فرو فرستاد تا بین مردم در آنچه اختلاف کرده‏اند داورى کند.

بدیهى است اختلافات مردم منحصر به عقاید نبوده، بلکه شئون مختلف زندگى را در بر مى‏گیرد.

5. اتمام حجت‏بر بندگان. چنانکه مى‏فرماید:‹‹رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس حجة على الله بعد الرسل و کان الله عزیزا حکیما›› (نساء/165): پیامبرانى نوید دهنده و بیم دهنده را برانگیخت تا پس از آمدن پیامبران مردم حجت و عذرى نزد خدا نداشته باشند، و خداوند قدرتمند و حکیم است.

مسلما خدا در آفرینش انسان هدفى براى خلقت دارد که این هدف از طریق تنظیم برنامه‏اى کامل در همه شئون زندگى بشر صورت مى‏پذیرد، و این برنامه باید به گونه‏اى از طریق خدا به بشر برسد که حجت‏بر وى تمام شود و بعدا عذر نیاورد که من راه و رسم درست زندگى را نمى‏دانستم.

راههاى شناخت پیامبران در چهار اصل

اصل اول

فطرت بشر ایجاب مى‏کند که هیچ ادعایى را بدون دلیل نپذیرد، و هرکس مدعایى را بدون دلیل بپذیرد بر خلاف فطرت انسانى خویش عمل کرده است. ادعاى نبوت عظیم‏ترین ادعایى است که بشر مى‏تواند داشته باشد، و طبعا براى اثبات چنین مدعاى بزرگى بایستى دلیل قاطع و استوارى ارائه کند. این دلیل مى‏تواند یکى از سه امر زیر باشد:

الف - پیامبر پیشین، که نبوت او با دلایل قطعى ثابت‏شده است، بر نبوت پیامبر بعدى تصریح کند. چنانکه حضرت مسیحعلیه السلام بر نبوت پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله و سلم تصریح کرد و آمدن او را بشارت داد. (1)

ب - قراین و شواهد گوناگون بر صدق ادعاى او گواهى دهد. این دلایل را مى‏توان در سیره زندگى، محتواى دعوت، شخصیتهایى که به او گرویده‏اند، و نیز روش دعوت او به دست آورد. امروزه در محاکم جهان براى شناسایى حق از باطل و مجرم از بى‏گناه همین راه را مى‏پیمایند، و در صدر اسلام نیز با استفاده از همین روش به راستگویى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پى مى‏بردند. (2)

ج - آوردن معجزه. یعنى همراه با دعوى نبوت، کارى خارق العاده انجام دهد، و دیگران را به تحدى دعوت نماید، و آن کار خارق العاده با ادعاى او هماهنگ باشد.

دو راه نخست عمومیت ندارد، در حالیکه راه سوم همگانى بوده و در طول تاریخ نبوت، بشر براى شناخت پیامبران از این راه استفاده کرده، و پیامبران نیز براى اثبات دعوى خود از آن بهره گرفته‏اند.

اصل دوم

میان معجزه و صدق دعوى نبوت، رابطه‏اى منطقى برقرار است. زیرا اگر آورنده معجزه در ادعاى خود راستگو باشد، طبعا مطلب ثابت مى‏شود; و اگر فرض کنیم در ادعاى خود دروغگوست‏باشد بر خداوند حکیم، که به هدایت‏بندگان خود علاقمند مى‏باشد، شایسته نیست که چنین قدرتى را در اختیار او قرار دهد. چون مردم با مشاهده این قدرت خارق العاده به او ایمان مى‏آورند و به سخنان او عمل مى‏کنند. در نتیجه هرگاه او در ادعاى خود دروغگو باشد، آنان را گمراه مى‏کند، و این امر با عدل و حکمت الهى منافات دارد. این مسئله یکى از متفرعات قاعده حسن و قبح عقلى است که قبلا درباره آن بحث‏شد.

اصل سوم

انجام کار خارق العاده که همراه و هماهنگ با دعوى نبوت باشد، «معجزه‏» نام دارد، ولى اگر کار خارق العاده از بنده صالح خدا سر بزند که مدعى نبوت نباشد، «کرامت‏» نامیده مى‏شود. گواه این امر که بندگان صالح خدا (از غیر پیامبران) نیز مى‏توانند مبدء کارهاى خارق العاده شوند، یکى نزول مائده آسمانى براى حضرت مریم، و دیگرى انتقال تخت ملکه سبا در یک لحظه از یمن به فلسطین توسط فردى برجسته از یاران حضرت سلیمان (آصف بن برخیا) مى‏باشد که قرآن از هر دوى آنها خبر داده است. درباره مریم مى‏فرماید: ‹‹کلما دخل علیها زکریا المحراب وجدعندها رزقا...›› (آل عمران/37): هر وقت که زکریا وارد محراب او مى‏شد پیش او خوردنى مى‏یافت مى‏گفت اى مریم اینها براى تو از کجاست ؟! مریم مى‏گفت از جانب خدا.

در باره ماجراى تخت‏بلقیس نیز مى‏فرماید: ‹‹و قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک›› (نمل/40):آن کس که نزد او دانشى از کتاب بود، گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنى نزد تو مى‏آورم.

اصل چهارم

تفاوت معجزه با دیگر امور خارق العاده در امور زیر خلاصه مى‏شود:

الف - آموزش ناپذیرى: آورنده معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش دست‏به اعجاز مى‏زند، در حالیکه انجام یافتن امور خارق العاده دیگر، نتیجه یک رشته آموزشها و تمرینهاست. موسى بن عمرانعلیه السلام پس از سپرى کردن دوران جوانى راهى مصر شد. در نیمه راه به نبوت و رسالت مبعوث گردید و خطاب آمد که اى موسى عصا را بیفکن.چون افکند ناگهان به صورت اژدها درآمد،به‏گونه‏اى که خود موسى وحشت کرد. نیز به موسى خطاب شد که دست‏خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نورى از آن درخشش نمود که چشم را خیره مى‏ساخت. (3)

ولى درباره ساحران عصر سلیمان یادآور مى‏شود: ‹‹یعلمون الناس السحر...فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه›› (بقره/102): شیاطین سحر را به مردم مى‏آموختند... و مردم نیز از آن دو ملک، مطالبى مى‏آموختند که به واسطه آن میان زن و شوهر جدایى مى‏انداختند.

ب - معارضه ناپذیرى: معجزه، از آنجا که از قدرت نامتناهى الهى سرچشمه مى‏گیرد، معارضه ناپذیر است، در حالیکه جادو و سحر و نظایر آن از قبیل کار مرتاضان چون از قدرت محدود بشر سرچشمه مى‏گیرد قابل معارضه و اتیان بمثل است.

ج - عدم محدودیت: معجزات پیامبران محدود به یک نوع یا دو نوع نبوده،و به قدرى مختلف و متنوع است که نمى‏توان در میان آنها قدر مشترکى یافت. مثلا انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا، و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟! نیز این دو معجزه



خرید و دانلود تحقیق درباره دلایل لزوم نبوت


تحقیق درباره دلایل بر لزوم معاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

دلایل بر لزوم معاد

"الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا"در این جمله معاد را خاطر نشان مى‏سازد، همچنانکه جمله قبلى مبدا را تذکر مى‏داد، وجمله"وعد الله حقا"از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مى‏باشد، و معناى جمله: "وعده الله وعدا حقا"است، یعنى خداى تعالى وعده داده وعده‏اى حق.

کلمه"حق"عبارت است از چیزى که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آن‏واقعیت‏باشد.بنا بر این، خبر و یا به عبارتى وعده‏اى که خداى تعالى مى‏دهد به اینکه معادى درپیش است‏حق بودنش به این معنا است که خلقت الهى به نحوى صورت گرفته که جز بابرگشتن موجودات به سوى او تام و کامل نمى‏شود، و از جمله موجودات یکى هم نوع بشر است‏که باید به سوى خداى تعالى برگردد.و این مانند سنگى است که از آسمان به طرف زمین‏حرکت مى‏کند که با حرکت‏خود وعده سقوط بر زمین را مى‏دهد، چون حرکتش سنخه‏اى است‏که جز با نزدیک شدن تدریجى به زمین و جز ساقط شدن و آرام گرفتن در روى زمین تمام‏نمى‏شود، اشیاء عالم نیز چنین‏اند، حرکتشان نهایتى دارد و آن برگشت‏به خداى تعالى است، به همان مبدئى که از آنجا حرکت را آغاز کردند، آیه زیر همین معنا را خاطر نشان ساخته‏مى‏فرماید: " یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه" (1) دقت فرمائید.

"انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."این جمله، جمله"الیه مرجعکم جمیعا"را تاکید، و معناى اجمالى رجوع و معاد را که‏این جمله متضمن آن است تفصیل و شرح مى‏دهد.

ممکن هم هست تعلیل آن جمله متقدم باشد، و بخواهد به دو حجت و برهانى که قرآن‏همواره به آن دو حجت‏بر اثبات معاد استدلال مى‏کند اشاره نماید.حجت اول را جمله: "انه‏یبدؤا الخلق ثم یعیده"متضمن است، به این بیان که یکى از سنت‏هاى جارى خداى سبحان‏این است که هستى را به هر چیزى که مى‏آفریند افاضه مى‏کند، و این افاضه خود را به رحمتش‏آنقدر ادامه مى‏دهد تا آن موجود خلقتش به حد کمال و تمامیت‏برسد، در این مدت آن موجود به‏رحمتى از خداى تعالى موجود شده و زندگى مى‏کند و از آن رحمت‏برخوردار مى‏گردد، و این‏برخوردارى همچنان ادامه دارد تا مدت معین.

بعد از آنکه آن مدت بسر آمد و موجود نامبرده به نقطه انتهاى اجل معین خود رسید این‏رسیدن به نقطه نهائى فناء و هیچ شدن آن موجود نیست، زیرا معناى فانى شدنش باطل شدن‏رحمت الهى‏ایست که باعث وجود و بقاء و آثار وجود یعنى حیات، قدرت، علم و سایر آثاروجودى او بود، و معلوم است که رحمت الهى بطلان نمى‏پذیرد.پس، رسیدن به نقطه نهائى‏اجل به معناى گرفتن و قبض کردن رحمتى است که بسط کرده بود.آرى، آنچه خداى تعالى‏افاضه مى‏کند وجه خدا و جلوه او است، و وجه خدا فنا پذیر نیست.

پس، اینکه مى‏بینیم فلان موجود از بین مى‏رود و اجلش بسر مى‏آید، این سرآمدن اجل‏آنطور که ما مى‏پنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالى‏است، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا است‏باقى است، پس این‏موجود نیز باقى است، و آنچه که به نظر ما، هست و نیست‏شدن مى‏باشد در واقع بسط رحمت‏خداى تعالى و قبض آن است، و این همان معاد موعود است.

و حجت دوم را جمله"لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."متضمن‏است، به این بیان که عدل و قسط الهى - که یکى از صفات فعل او است - اجازه نمى‏دهد که‏در درگاه او دوغ و دوشاب یکسان باشد، با آن کسى که با ایمان آوردن در برابرش خضوع‏نموده، و اعمال صالح کرده و با آن کسى که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفرورزیده یک جور معامله کند.این دو طایفه در دنیا که بطور یکسان در تحت‏سیطره اسباب و علل‏طبیعى قرار داشتند، اسبابى که به اذن خدا یا سود مى‏رسانید، و یا ضرر اگر قرار باشد در آخرت‏هم بطور یکسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.

پس، جز این باقى نمى‏ماند که خداى تعالى بین این دو طایفه در زمانى که به سوى اوبر مى‏گردند فرق بگذارد، به این معنا که مؤمنین نیکوکار را جزاى خیر، و کفار بد کار را سزاى‏بد دهد، تا ببینى آنان از چه چیز لذت مى‏برند، و اینان از چه چیز متالم و ناراحت مى‏شوند.

بنابر این، تکیه این حجت‏بر دو چیز است، یکى بر تفاوت این دو طائفه به خاطر ایمان‏و عمل صالح، و کفر و عمل ناصالح، و دیگرى بر کلمه"بالقسط"، این نکته را از نظر دور مدار.وجمله"لیجزى"بنابر آنچه از ظاهر بیان استفاده مى‏شود متعلق است‏به جمله"الیه مرجعکم‏جمیعا".

البته این احتمال هم هست که جمله: "لیجزى..."متعلق باشد به جمله"ثم یعیده"، که در این صورت، کلام آن جنبه را که گفتیم یعنى جنبه فرق‏گذارى بین دو طائفه و بیان عدل‏الهى را ندارد، بلکه جنبه تعلیل دارد، و به یک حجت که همان حجت دومى است اشاره خواهدداشت.و از جهت لفظ آیه، احتمال دوم به ذهن نزدیکتر است.

"هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا..."کلمه"ضیاء"بطورى که گفته شده - مصدر است‏براى"ضاء، یضوء، ضوء و ضیاء"

همانطور که کلمه"عیاذ"مصدر است‏براى"عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا".و اى بسا که جمع باشدبراى کلمه"ضوء"، همانطور که کلمه"سیاط"جمع است‏براى"سوط"و این عبارت چیزى‏در تقدیر دارد که مضاف کلمه"ضیاء"است، و تقدیر آن"جعل الشمس ذات



خرید و دانلود تحقیق درباره دلایل بر لزوم معاد


تحقیق در مورد دلایل رویکرد به گیاهان دارویی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

 

    «نیرودهنده و موجب تصفیه خون، مدر، اشتهاآور، مقوی معده، آرام کننده دردهای عصبی، تب بر، کرم کش و خلط آور» دنبال چه دارویی هستید که تمام این اثرات را یکجا و بدون کوچک ترین عوارض جانبی دارا باشد؟! نیاز به جست وجوی زیادی ندارید، علف چشمه یا بولاغ اوتن فقط یکی از هزاران گونه های گیاهی است که تاکنون شناسایی و مورد استفاده قرار گرفته است. در یک فهرست بلندبالا از گیاهان دارویی این نام ها به چشم می خورد: «صبر زرد، سنبل الطیب، باباآدم، هل، بابونه، فلوس، گشنیز، زیره، قاصدک، زنجبیل، عناب، اسطوخودوس، زوفا، دم اسب، روناس، شیرین بیان و گز علفی»    آیا مردم به داروهای گیاهی نیاز دارند؟ پاسخ این سؤال را می توان در مسابقه ای جست که شرکت های بزرگ و سازندگان معتبر داروهای شیمیایی با یکدیگر به راه انداخته اند. به طوری که هرکدام با اصرار درباره وجود ماده گیاهی با منشأ صددرصد طبیعی در ترکیبات داروهای ساخته شده خود حرف می زنند.    با این همه به گفته مسؤولان وزارت بهداشت فقط حدود دو درصد داروهای مصرفی در کشور داروی گیاهی است، در حالی که در کشورهای پیشرفته تا حدود ۲۰ درصد داروهای مصرفی مردم را داروهای گیاهی تشکیل می دهد. مرضیه هدایتی مقدم پژوهشگر در زمینه گیاهان دارویی در پایان نامه دانشگاهی خود بخشی را به تحقیق در مورد میزان گرایش مردم کشورهای مختلف به مصرف داروهای گیاهی اختصاص داد و به این نتیجه رسید «که بیش از ۶۰ درصد مردم آلمان و بلژیک و ۷۴ درصد مردم انگلیس به مصرف داروهای گیاهی علاقه مندند. این میزان چنانچه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده در کشورهای جهان سوم و در کشورهای کم درآمد که مردم بیشترین نیاز درمانی خود را از طریق گیاهان دارویی تأمین می کنند، ۸۰ درصد است».    اما گویا با وجود قرار داشتن ایران در زمره کشورهای جهان سوم که به دلایل اقتصادی و فرهنگی مردم در آنها به درمان های سنتی پای بندی و گرایش بیشتری دارند، سبب افزایش مصرف این قبیل گیاهان در میان مردم نشده است. سنبل الطیب، گل گاوزبان، بابونه، مرزنگوش، بادرنجبویه، زنجبیل، شیرخشت، ترنجبین گیاهانی هستند که در تحقیق مرضیه هدایتی مقدم بیشترین موارد مصرف در بین مردم و خانواده ها را دارند. پژوهش میدانی این محقق نتایج دیگر هم دربرداشت. به گونه ای که از گروه سنی ۱۵ تا ۶۵ سال، گروه سنی ۵۵ تا ۶۵ سال بیشترین میزان مصرف گیاهان دارویی را دارند. این موضوع به گفته مرضیه هدایتی مقدم، پژوهشگر گیاهان دارویی می تواند به سه دلیل عمده باشد: «در گذشته فرهنگ مصرف گیاهان دارویی و طب سنتی در بین مردم گسترش بیشتری داشت. از طرفی امکانات طب مدرن و داروها و ترکیبات شیمیایی در همه نقاط کشور در دسترس نبود و نکته سوم این که در سه الی چهار دهه گذشته به ویژه در شهرهای بزرگ هنوز از ساخت و سازهای بی رویه و تأسیسات و کارخانه های شیمیایی و صنعتی درمناطقی از نقاط کوهستانی و اطراف شهرها که محل رویش این گیاهان بود، خبری نبود، در نتیجه حتی افراد با انتقال سینه به سینه پی به فواید گیاهان دارویی برده و اقدام به تهیه آنها از همین مناطق و نواحی می کردند». همچنین میزان مصرف گیاهان دارویی به تدریج از شهرهای بزرگ به سمت شهرهای کوچک و روستاها حرکت می کنیم، بیشتر می شود. به گفته مرضیه هدایتی مقدم این موضوع در ارتباط مستقیم با سبک زندگی سنتی، دسترسی محلی به گیاهان دارویی و عرضه کنندگان بومی این محصولات است». اما گویا در



خرید و دانلود تحقیق در مورد دلایل رویکرد به گیاهان دارویی


تحقیق در مورد بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان 21 ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان

ازدواج اجباری و زودرس

فاجعه ازدواج دختران پیش از بلوغایسنا: ازدواج‌های اجباری و زودرس هنوز هم واقعه‌ای تلخ در جهان است که خاموش و بی‌صدا در دنیای دختران فقر و تسلیم رخ می‌دهد و آنها را وادار به پذیرش خواستهای تحمیلی ناخاسته از دل خویش می‌کند تا بیش از عقل و منطق، تنها به سنت اجدادی‌شان عمل کنند یا از سر بیچارگی تن به بایدها دهند. به اعتقاد بسیاری از آسیب‌شناسان اجتماعی این پدیده از نظر جغرافیایی مرز نمی‌شناسد و در تمام کشورهای آسیایی و حتی در اروپا هم مشاهده می‌شود؛ اما معمولا در جوامع روستایی، شهرهای کوچک و مناطقی که هنوز در آنها قبیله جایگاهی فراتر از قانون دارد و بیشتر برای دختران کم سن که هنوز تحت سلطه مطلق خانواده هستند، رخ می‌دهد. از دیگر سو، ناتوانی مالی والدین در امرار معاش فرزندان، علت مهمی است که بروز ازدواج‌های اجباری در سنین پایین یعنی در دوره‌ای که پدر و مادر احاطه کاملی بر فرزند خود داشته و او نمی‌تواند مخالفتی در این زمینه داشته باشد را رقم می‌زند. فریده ماشینی، کارشناس مطالعات زنان، با بیان این که ازدواج‌های اجباری هنوز در برخی از مناطق محروم کشور دیده می‌شود به ایسنا می‌گوید: در تعدادی از این مناطق، دختران در سنین پایین مجبور به ازدواج‌هایی با عناوین ازدواج‌های خون‌بست، حل مشکلات مالی و .... می‌شوند. وی با اشاره به وجود مشکل قانونی در این زمینه می‌افزاید: طبق قانون و در سالهای گذشته ازدواج دختر کمتر از 9 سال، ممنوع و ازدواج کمتر از این سن باید با اجازه ولی قهری دختر و در صورت تشخیص صلاح دختر امکانپذیر بود، اما طی سال‌های اخیر این سن با تصویب مجلس شورای اسلامی به 13 سال افزایش یافته است. به گفته وی دختر 13 ساله نیز یک بچه است، اما نکته مهم در این است که ازدواج دختر در کمتر از این سن با اجازه پدر دختر و تشخیص وی مبنی بر این که ازدواج به صلاح دختر است می‌تواند صورت گیرد و ما در این زمینه هیچ منع قانونی نداریم. به گزارش ایسنا با طرح این مساله سؤالی که پیش رو قرار می‌گیرد این است که آیا با اصلاح سن قانونی ازدواج دختران، ازدواج اجباری که برخاسته از مشکلات اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه بی‌توجهی به تاکیدات شرع مقدس اسلام است، ریشه‌کن می‌شود و اتفاق مثبتی ناظر بر نفع دختران رخ می‌دهد؟! فریبا بشیری، از فعالان امور زنان و مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی در امور بانوان ضمن اظهار تأسف از وجود ازدواج‌های اجباری در این استان به ویژه در نقاط جنوبی آن به خبرگزاری دانشجویان ایران می‌گوید: متاسفانه ما شاهد ازدواج دخترانی هستیم که هنوز مراحل بلوغشان کامل نشده است. به گفته وی آنچه اتفاق می‌افتد مانند همان مطالب قصه‌هاست که عروس و داماد همدیگر را در لحظه عقدشان می‌بینند؛ چرا که دختران به خاطر مسائلی مانند توافق بین خانواده‌ها وجه‌المصالحه قرار گرفته و با فردی که هیچ شناختی از او ندارند ازدواج می‌کنند. مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی مسائل مالی و اقتصادی، اختلافات خانوادگی، مشکلات معیشتی خانواده‌ها، فقر مالی و فرهنگی و این که خانواده‌ها می‌خواهند سربار خود را کم کنند را از دلایل عمده ازدواج‌های اجباری می‌داند. فریده ماشینی، کارشناس امور زنان با اشاره به وجود برخی باورهای فرهنگی در ازدواج‌های زودرس بیان می‌کند: این باورها ازدواج دختران در سنین پایین را به نفع آنها می‌دانند و از این رو به زمینه‌های ازدواج زودرس دختران دامن می‌زند. فریبا بشیری نیز حقوق انسانی را اولین سؤال ایجاد شده در بحث ازدواج‌های اجباری می‌داند و اظهار می‌کند: در این ازدواج‌ها یک انسان بدون این که اطلاعی داشته باشد محیط زندگی‌اش عوض می‌شود و مسؤولیت‌های اضافی بر دوشش قرار می‌گیرد؛ بی‌ آن که نقشی در این تصمیم‌گیری و تغییر سرنوشت خود داشته باشد. وی با بیان این که بسیاری از این دختران، الفبای ازدواج و زندگی مشترک را هم نمی‌دانند، ادامه می‌دهد: این دختران چون نمی‌توانند از خود مراقبت داشته باشند، بلافاصله پس از ازدواج باردار شده و بدون این که آشنایی با موارد کنترل جمعیت داشته باشند، بعضا فرزندانی نارس و دارای مشکل یا دچار بیماری‌های جسمی و روانی به دنیا می‌آورند. فریده ماشینی نیز ازدواج زودرس و اجباری را موجب کوتاه شدن دوره کودکی می‌داند و می‌افزاید: خانواده دخترانی که تن به ازدواج اجباری می‌دهند چنین تشخیص می‌دهند که حال که دختر دوره دبستان را تمام کرده و دیگر بزرگ شده، عیب است که در بزرگی به مدرسه رفته و پشت میز و نیمکت بنشیند؛ بنابراین دوره مدرسه این دختران خیلی زود تمام می‌شود. وی ادامه می‌دهد: در این مواقع مادران این دختران می‌گویند: مهم آن است که دختر سیاه و سفید را از هم تشخیص بدهد و نیازی به درس ندارد، زیرا می‌خواهد بچه‌داری کند؛ پس درس را می‌خواهد چه کند؟ از این رو دختر خیلی زود از درس و مدرسه فاصله ‌گرفته و خارج شدن از تحصیل برای آنها یعنی خروج از دوران کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی. کارشناس مطالعات زنان، یکی از دلایل افزایش سن ازدواج دختران را طولانی شدن مدت زمان تحصیل آنها می‌داند و اظهار می‌کند: در مناطقی که این مرحله به 5 سال اول دوره ابتدایی ختم می‌شود شرایط برای ازدواج سریع‌تر ایجاد می‌شود و این دختران زودتر از سایر دختران از چرخه آموزش و پرورش و حتی بهداشت و دایره عاطفی خانواده خارج می‌شوند. به گفته وی این دختر خود به عنوان آدم بزرگی است که باید هنوز عروسک بازی کند؛ ولی از سوی دیگر باید وارد دنیای آدم بزرگ‌ها هم بشود. ماشینی با اشاره به وجود برخی آداب و رسوم قومی و قبیله‌ای در مناطقی از کشور می‌گوید: بر این اساس سنت ازدواج اجباری نه تنها برای دختران کوچک بلکه برای دختران بزرگتر هم اتفاق می‌افتد . مثلا وجود باورهایی مثل «عقد دختر عمو و پسرعمو در آسمان‌ها بسته شده» باعث می‌شود که دختری با تحصیلات دانشگاهی به ناچار با پسرعمویی که بی سواد و یا کم سواد است ازدواج کند. ازدواج اجباری در حالی به عنوان پدیده تاسف‌بار اجتماعی



خرید و دانلود تحقیق در مورد بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان  21 ص (word)


تحقیق در مورد ارتباط دختر و پسر 8 ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ارتباط، علل، دلایل و راهکارها

نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث

1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحران‌آفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ،



خرید و دانلود تحقیق در مورد ارتباط دختر و پسر 8 ص (word)