لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
پـیـشگفتار
کسانی که با تاریخ سر وکار دارند و مقداری از عمرشان را به مطالعه شرح حال و بیوگرافی رجال گذشته و بانوان معروف اخصاص می دهند ، ممکن است هدفهای مختلفی داشته باشند. گروهی خواندن و مطالعه کتابهای تاریخ را یک نوع سرگرمی می شمارند. ساعتهای فراغت خودشان را با خواندن کتابهای تایخ می گذرانند . تاریخ می خوانند تا در ضمن گذراندن وقت و سرگرمی ،مطالب و داستانهای شگفت انگیز و جالبی را یاد بگیرند و در انجمن های دوستانه با آب و تاب برای دیگران تعریف کنند.
عده دیگری از خواندن تاریخ هدفهای عالی تر و ارزنده تری دارند. شرح حال رجال بزرگ را مطالعه می کنند تا درس زندگی بیاموزند. رمز عظمت و موفقیت اشخاص را از لابلای تاریخ بدست می آورند تا از اعمال و رفتارشان سرمشق بگیرند. علل شکست افراد و عوامل انحطاط ملتها را از درون تاریخ استخراج می نمایند تا خودشان بدانها گرفتار نشوند و اجتماعشان را از آنها بر حذر دارند.
همچنین کسانی که شرح حال پیغمبران بزرگ را می خوانند و زندگی ائمه اطهار و رجال دین را مورد بررسی قرار مید هند دو دسته اند. یک دسته هدفی جز گذراندن وقت و سرگرمی ندارند. و مناقب پیمبران و امامان را می خوانند تا در ضمن سرگرمی داستانهای شگفت انگیزی را یاد بگیرند و در مجالس تکرارکنند. از خواندن و شنیدن مطالب عجیب و غریب لذت می برند به ثواب استماع فضایل و مراثی اهلبیت قناعت می کنند.
دسته دیگر ، زندگی و شرح حال برگزیدگان الهی را مطالعه می کنند تا راز عظمت و محبوبیت آنان را که همان صراط مستقیم دیانت است بشناسند و از اعمال و رفتارشان درس زندگی بیاموزند.
متاسفانه اکثر کسانی که به تایخ ائمه مراجعه می کنند از دسته اولند. اکثر کتابهای مناقب و تواریخ پیمبران و ائمه اطهار نیز مناسب حال آن دسته و بر طبق مذاق آنان تهیهی شدها ست . کتابهای مناقب پر است از مطالب شگفت انگیز و گاهی اغراق آمیز . ولی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و طرز رفتار و گفتار و کردار آنان با اختصار برگزار شده است . هر مسلمانی درباره پیغمبر و هر یک از امامان چندین داستان شگفت انگیز شنیده و بیاد دارد. لیکن از برنامه های اجتماعی آنان و اعمال و کردار فردی و طرز رفتار شان با ستمکاران و خلفای وقت چندان اطلاعی ندارد.
منظور محقق اینست که زندگی حضرت زهرا علیها السلام را از لحاظ دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. به همین جهت اگر پاره ای از مناقب و داستانها از قلم افتاده نباید مورد ایراد واقع شود ، زیرا منظور اصلی این بوده که شخصیت آن حضرت از لحاظ طرز زندگی و اخلاق و رفتار روشن شود.
متاسفانه زندگی آن بانوی بزرگ تا حدی تاریک مانده و در مدارک اولیه اسلام مطلب زیادی ندارد. این ابهام معلول چند علت است :
علت اول: دوران زندگی حضرت زهرا (ع) کوتاه بود و از هجده سال تجاوز نکرد. در حدود نصف این مدت ، قبل از بلوغ بود که چندان مورد توجه واقع نمی شد. از بلوغ تا مرگ هم زیاد فاصله نداشت .
علت دوم : حضرت زهرا ........ چون زن بود و اکثر دوران زندگی او در داخل خانه سپری می شد کمتر کسی می توانست به طور کامل از زندگی داخلی او اطلاع پیدا کند.
علت سوم : افکار مردم آن عصر بدان پایه نبود که برای زندگی دختر پیغمبر و بانوی نمونه اسلام اهمیت و ارزش زیادی قائل باشند. تا در حفظ جزئیات آن کوشش نمایند.
به هر حال گرچه جزئیات زندگی و سیر و سلوک آن بانوی نمونه بطور کامل ضبط نشده ولی مقحق سعی کرده که از همان مقدار موجود ، با تجزیه و تحلیل، شخصیت او را مجسم سازد. لذا گاهی ناچار شده از روش معمول تاریخ نگاران – اکتفا کردن به نقل متن قضایا – تجاوز نموده به نتیجه گیری و تجزیه و تحلیل بپردازد.
بانوی نمونه :
اسلام برای حفظ منافع بانوان و رشد و ترقی آنان احکام و قوانین و برنامه های خاصی دارد. یکی از راههایی که می توان به وسیله ان بانوی شایسته اسلام و آثار و نتایج درخشان تربیت اسلامی را مشاهده نمود ایسنت که بانوان صدر اسلام و تربیت یافتگان مکتب وحی را به طور کامل بشناسیم و جزئیات زندگی آنان را مورد بررسی و کنجکاوی قرار دهیم .
حضرت زهرا ع بدون شکل در راس تمام بانوان اسلام قرار دارد . زیرا او تنها بانویی است که پدرش معصوم ، شوهرش معصوم ، خودش نیز معصوم بوده است . محیط پرورش و زندگی زهرا محیط عصمت و طهارت بوده است . دوران کودکی خویش رادر خانه شخص اول اسلام یعنی پیغمیر برگزیده ای که تحت تربیت مستقیم پروردگار جهان قرار داشت ، طی کرد. دوران خانه داری و بچه داری را در خانه دومین شخصیت ممتاز اسلام یعنی علی بن ابیطالب ع گذراند. در این دوران کوتاه دو پسر معصوم یعنی حسن و حسین را تربیت کرد و دو دختر شجاع و فداکار ،مانند زینت و ام کلثوم ،به جامعه تحویل داد. در چنین خانه ای به طور قطع می توان نتایج درخشان احکام و برنامه های اسلامی را بالعیان مشاهده نمود و بانوی شایسته و نمونه اسلام را پیدا کرد.
مقدمه :
شخصیت هر کس تا حدود زیادی ، به اوضاع خانوادگی و شخصیت و اخلاق پدر و مادر و محیط نشو و نمای او بستگی دارد. پدر و مادرند که شالوده و اساس شخصیت فرزند را می ریزند و او را در قالب روحیات و اخلاق خودشان ریخته تحویل جامعه می دهند به طوریکه میتوان گفت : هر فرندی نمونه و آینه تمام نمای شخصیت پدر و مادر و طرز تربیت آنهاست.
در تعریف و توصیف پدر فاطمه ...... احتیاجی به توضیح و شرح نیست . زیرا شخصیت فوق العاده و عظمت روحی و اخلاق پسندیده و همت عالی و فداکاری و شجاعت پیغمبر اکرم ص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
چند نمونه از سادهزیستی پیغمبر (ص)
امام رضا (ع) از پدرانش، از قول علی (ع) فرمود: «کنا مع النبی (ص) فی حفر الخندق، اذجائته فاطمة (س) و معها کسیرة من خبز، فدفعتها الی النبی (ص) : فقالالنبی (ص) : ما هذه الکسیرة؟ قالت: قرصا خبزته للحسن و الحسین (ع)، جئتک منه بهذه الکسیرة فقال النبی (ص) : اما انه اول طعام دخل فم ابیک منذ ثلاث; (1) در کندن خندق با پیغمبر (ص) بودیم که فاطمه (س) آمد و با خود پاره نانی داشت و آن را به پیغمبر (ص) داد . پیامبر (ص) گفت: این چیست؟ گفت: نانی است که برای حسن و حسین (ع) میپختم و پارهای از آن را برای شما آوردم، پیامبر (ص) گفت: نخستین طعامی است که بعد از سه روز به دهان پدرت وارد میشود .»
امیرالمؤمنین (ع) در توصیف زندگی پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «ما رفعت له مائدة قط و علیها طعام و ما اکل خبز بر قط و لا شبع من خبز شعیر ثلاث لیال متوالیات قط . توفی و درعه مرهونة عند یهودی باربعة دراهم . ماترک صفراء ولا بیضاء مع ما وطئ له من البلاد و مکن له من غنائم العباد و لقد کان یقسم فیالیوم الواحد الثلاثمائة الف اواربعمائة الف و یاتیه السائل بالعشی فیقول: «والذی بعث محمدا بالحق، ما امسی فی آلمحمد صاع من شعیر ولا صاع من بر ولا درهم ولا دینار; (2) هرگز سفرهای از پیش او برچیده نشد که بر آن طعام باشد (آن قدر طعام سفره حضرتش اندک بود که چیزی از آن باقی نمیماند!) و هرگز نان گندم نخورد و هرگز سه شب پیاپی از نان جو سیر نخورد . در حالی از دنیا رفت که زره آن حضرت نزد مردی یهودی در برابر چهار درهم به گرو بود با وجود همه سرزمینهایی که در اختیارش قرار گرفته بود و غنایمی که از جنگها به دست آورده بود، (سکه) زرد و سفیدی از خود برجای نگذاشت . در یک روز سیصد هزار و چهارصد هزار را تقسیم میکرد و شبانگاه که سائلی به نزدش میآمد و از او چیز میخواست میگفت: سوگند به آنکه محمد را به حق مبعوث فرمود، در خاندان محمد پیمانهای از گندم یا جو یا درهم و دیناری برای شب نمانده است!»
امیرالمؤمنین (ع) ضمن تاکید بر اینکه شیوه زندگی و برخورد پیامبر اکرم (ص) نسبتبه دنیا سرمشق هر مسلمانی است - که قطعا مدیران و پیشوایان جامعه اسلامی باید در صف اول پیروی و اقتداء به آن حضرت باشند - میفرماید: «و لقد کان فی رسولالله (ص) کاف لک فی الاسوة، و دلیل لک علی ذم الدنیا و عیبها و کثرة مخازیها و مساویها اذقبضت عنه اطرافها و وطئت لغیره اکنافها و فطم عن رضاعها و زوی عن زخارفها; (3) پیامبر (ص) برای نمونه و سرمشق بودن برای تو (ای مسلمان!) کافی است او راهنمای تو استبه عیب و نکوهش دنیا و فراوانی بدیها و رسواییهای آن، زیرا دنیا به خود او وفا نکرد و همه چیز آن برای غیر او مهیا گشت . او از پستان دنیا شیر نخورد و از بهرهگیری از زینتهای آن چشم فروبست .»
پیامبر اکرم (ص) در سخنی خطاب به ابوذر غفاری میفرماید: «یا اباذر انی البس الغلیظ و العق اصابعی و ارکب الحمار بغیر سرج و اردف خلفی فمن رغب عن سنتی فلیس منی; (4) ای اباذر من لباس درشت میپوشم و بر زمین مینشینم و به هنگام غذاخوردن - انگشتان را با زبان میلیسم و بر الاغ بدون پالان سوار میشوم، و کسی را پشتسر خود سوار میکنم . پس هر کس از سنت من گریزان شود از من نیست!»
نمونههایی از سادهزیستی پیشوای پرهیزگاران
علی (ع) میفرماید: «. . . و الله لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها و لقد قال لی قائل: الا تنبذ ها عنک؟ فقلت: اعزب عنی «عند الصباح یحمد القوم السری (5) ; . . . به خدا قسم که چندان پیراهنم را وصله زدم که از وصله زننده آن شرمسار شدم! یکی به من گفت: چرا آن را دور نمیافکنی؟ در جواب به او گفتم: از من دور شو که چون صبح شود مردمان قدر راهپیمایی شبانه را بدانند .»
امیرالمؤمنین (ع) :
. فدعونی اکتف من دنیاکم بملحی و اقراصی فبتقویالله ارجو خلاصی . ما لعلی و نعیم یفنی و لذة تنحتها المعاصی؟ سالقی وشیعتی ربنا بعیون ساهرة و بطون خماص . . . ; (6) . . . مرا به حال خود واگذارید تا از دنیای شما به نمکی و قرص نانی اکتفاء کنم! زیرا رهایی خود را در ترس از خدا و تقوا امید بستهام . علی را با نعمتی که فنا میشود و لذتی که از گناه فراهم میآید چه کار؟ من و شیعیانم بزودی پروردگارمان را با چشمان شب زندهدار و شکمهای گرسنه ملاقات خواهیم کرد . . . !»
ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین (ع) میگوید:
هنگامی که شب نوزدهم ماه رمضان فرارسید در وقت افطار طبقی که در آن دو قرص نان جو و یک کاسه شیر و مقداری نمک بود نزد آن حضرت آوردم . آنگاه که از نماز فارغ شد و خواست افطار کند، به سینی افطار نگریست و در آن درنگ کرد، سپس سرش را تکان داد و به شدت و با صدای بلند گریه کرد و گفت:
«یابنیة اتقدمین الی ابیک ادامین فی فرد طبق واحد؟ اتریدین ان یطول وقوفی غدا بین یدیالله - عز وجل - یومالقیامة؟ انا ارید ان اتبع اخی و ابن عمی رسولالله (ص)، ما قدم الیه ادامان فی طبق واحد الی ان قبضهالله . یا بنیة! ما من رجل طاب مطعمه و مشربه و ملبسه، الا طال وقوفه بین یدیالله - عز و جل - یومالقیامة، یا بنیة ان الدنیا فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب; (7) دخترم! آیا در یک سینی برای پدرت دو نانوخورش میآوری؟ آیا میخواهی فردای قیامت ایستادن من در پیشگاه خدا - برای حساب پس دادن - به درازا کشد؟ من میخواهم که از برادرم و پسر عمویم رسولخدا (ص) پیروی کنم، هرگز دو نوع طعام در یک ظرف نزدش گذاشته نشد و چنین بود تا جان به جان آفرین تسلیم کرد . دخترم! هیچکس نیست که خوراک، و پوشاک او پاکیزه و لذتبخش باشد، مگر آنکه در روز قیامت ایستادن او نزد خدای عز و جل طولانی شود . دخترم! در حلال دنیا حساب است و در حرام آن عقاب . . . !»
عدی بن حاتم طائی، امیرالمؤمنین (ع) را دید در حالی که در برابرش کاسهای آب و پارهای نان جو و نمک قرار داشت، پس گفت: ای امیرمؤمنان، این روا نیست که روز را گرسنه و مشغول کار و تلاش به سر بری و شب را بیدار و درگیر با رنجها به روز آوری و با این حال افطارت این باشد! امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
«علل النفس بالقنوع و الا
بیش از 140 نمونه سوال تستی مربوط به مبانی و کاربرد رایانه
فایل نمونه سوالات در قالب docx بوده و قابل ویرایش می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
ویژگی های استاد ومعلم ایده آل و نمونه از دیدگاه قرآن کریم و احادیث
1. مقام استاد و معلم نمونه از دیدگاه قرآن کریم :
استاد از لسان وسایط فیض الهی ، در ملکوت عظیم آسمانها ، عظیم خوانده می شود و او را به عظیم ندا می کنند .
استاد از نظر قرآن کریم شأن و منزلت والایی دارد و باید شأن و منزلت خود را بشناسد که خود را ارزان نفروشد و اگر خود را شناخت احساس مسئولیت می کند . برای اینکه هر چه منزلت بالاتر برود مسئولیت سنگین تر می شود .
از نظر قرآن یا پروردگار عالم کار استاد ، کار خداست ، نقش او در جامعه ، نقش انبیاء است . قرآن کریم در این باره چنین اظهار نظر می نماید :
‹‹ بسم الله الرحمن الرحیم
اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اِقرأ و ربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان مالم یعلم . . . . ›› 1
مراد ما در این آیات بیشتر آیات سه ، چهار ، پنج است . خداوند می فرماید :
‹‹ بخوان قرآن را و ( بدان که ) پروردگار تو که بهترین ، کریمان عالمست (3) آن
خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت (4) و به آدم آنچه را که نمی دانست بالهام خود تعلیم داد (5) ›› 2
این آیاتی است که طبق قول مشهور در همان وهلة اول بر پیامبر اکرم نازل شد و در این آیات پروردگار عالم خود را یک معلم قلمداد می کند .
در جایی دیگر قرآن کریم هدف از بعثت رسول اکرم (ص) را و فرستادن همة کتاب های آسمانی را ، آموزش و پرورش می داند . قرآن در این باره چنین اظهار نظر می نماید :
‹‹ هو الذی بعث فی الامین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ›› 3 .
آسمانی را آموزش و پرورش می داند . قرآن در این باره چنین اظهار نظر می نماید :
با توجه به این آیه و آیات دیگر 2 ، کار یک معلم آموزش و پرورش است که هر ردیف با کار پیامبران بر شمرده شده است .
مطلبی دیگر که از این آیات می توان فهمید این است که شاید هدف بعثت یکی تهذیب نفوس ( تربیت ) و دیگری بالا بردن سطح معلومات انسان ( آموزش ) است و اینها همه حاکی از نقش والای معلم و استاد است و کسی نباید آن را سبک بشمارد .
در جایی دیگر قرآن کریم درجه و مقامی به استاد و معلم می دهد که اگر شبانه روز هم به آن افتخار کند باز هم کم است ، قرآن کریم در این باره می فرماید :
‹‹ . . . وَمن احیاها فکانما احیا الناس جمیعا ›› 3
‹‹ . . . کسی که دیگری را احیاء کند ، گویی همه مردم را احیاء کرده است ›› .
تفسیری که از این آیه شده است در مجمع البیان به نقل از مجاهد و زجاج و مختار بن انباری و مروی از امام باقر (ع) بیان شده است : ‹‹ اما کسی که انسانی را از غرق یا سوختن یا آوار یا هر عامل کشنده ای نجات دهد یا او را از سرگشتگی حفظ کند ، مثل این است که همة انسانها را زنده کرده است و خداوند اجر احیاء کنندة همة انسانها را به او می دهد ، زیرا وی به خاطر اینکه برادر مؤمنشان را حفظ کرده ، گویا همة آنها را حفظ کرده است . امام در دنباله بیان خودش فرمود :
از آن بهتر این است که انسانی را از گمراهی حفظ و او را به راه راست هدایت کند 4 ›› قرآن کریم در آیه دیگر دربارة مقام استادان چنین می فرماید :
‹‹ یرفعُ اللهُ الذین آمنوا منکمٌ و الذین اوٌتٌو العلمَ درجاتِ ›› 5
خدا به آنان که در جمع شما جامعة بشری ، به حق ایمان آوردند . نیز به آنانکه از علم و دانش بهره مند هستند ، رفعت مقام اعطا می کند { تا در ظل چنین مقام رفیعی از سایر مردم ، ممتاز باشند } . ابن عباس گوید : خداوند بلند نموده کسانی را که با ایشان علم داده از مؤمنین بر کسانی که علم نداده درجه ها و مرتبه هایی . 1
به نقل از شهید ثانی ( ره ) ، در قرآن کریم علما و دانشمندان با پنج امتیاز برجسته از سایر گروه ها ممتازند . 2
1 . ایمان ، قرآن در این باره می فرماید :
‹‹ و الراسخونَ فِی العلم یقولٌونَ آمَنا ›› 3
آنانکه گام های راسخ و نافذی را در پهنة علم برداشتند و به درون فضا و محیط علمی راه یافتند می گویند ما سرا پای قرآن را باور می داریم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تفسیر نمونه
آیه 1
سوره نساء مقدمه این سوره در ((مدینه )) نازل شده و داراى 177 آیه است . سوره نساء قبل از ورود در تفسیر آیات این سوره یادآورى چند نکته لازم است : 1 - محل نزول سوره نساء تمام آیات این سوره (به استثناى آیه 58 طبق نقل بعضى از مفسران ) در مدینه نازل شده است و از نظر ترتیب نزول بعد از سوره ((ممتحنه )) قرار دارد. زیرا مى دانیم ترتیب کنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره ها نیست یعنى بسیارى از سوره هایى که در مکه نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسیارى از سوره هایى که در مدینه نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته . البته همانطور که در آغاز جلد اول گفتیم مدارکى در دست است که جمع آورى سوره هاى قرآن به شکل کنونى در زمان خود پیامبر صلى اللّه علیه و آله واقع شده بنابراین به هنگام جمع آورى قرآن شخص پیامبر صلى اللّه علیه و آله به دلائل مختلفى از جمله اهمیت مطالب ، و ترتیب طبیعى آنها، دستور داده است که سوره ها را بر طبق وضعى که الان مى بینیم ترتیب دهند، که نخستین آنها سوره ((حمد)) و آخرین آنها سوره ((الناس )) است بدون اینکه کلمه و یا حتى حرفى از آیات و یا سوره ها کم و یا زیاد شود. این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف ، طولانى ترین سوره هاى قرآن بعد از سوره ((البقره )) است و داراى 177 آیه مى باشد و نظر به اینکه بحثهاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن طرح شده به سوره ((نساء)) نامیده شده است . 2 - محتویات این سوره همانطور که گفتیم این سوره در مدینه نازل شده ، یعنى به هنگامى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله دست در کار تاءسیس حکومت اسلامى و ایجاد یک جامعه سالم انسانى بود، به همین دلیل بسیارى از قوانینى که در سالم سازى جامعه مؤ ثر است در این سوره نازل شده است . از طرفى چون افرادى که تار و پود این جامعه نو پا را تشکیل مى دادند، افراد بت پرست دیروز با آن همه آلودگیهاى دوران جاهلیت بوده اند، لذا باید قبل از هر چیز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بیرون ساخت و به جاى آن قوانین و برنامه هایى که براى نوسازى یک جامعه فرسوده لازم است قرار داد. بطور کلى بحثهاى مختلفى که در این سوره مى خوانیم عبارتند از: 1 - دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت . 2 - قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنایى هر چه بیشتر به سرنوشت جامعه هاى ناسالم . 3 - حمایت از کسانى که نیازمند به کمک هستند، مانند یتیمان ، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. 4 - قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه در برابر شکل بسیار زننده اى که در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعیف را محروم مى ساختند. 5 - قوانین مربوط به ازدواج و برنامه هایى براى حفظ عفت عمومى . 6 - قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى . 7 - کنترل و نگهدارى و بهسازى نخستین واحد اجتماع یعنى محیط خانواده . 8 - حقوق و وظایف متقابل افراد جامعه در برابر یکدیگر. 9 - معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها. 10 - حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى . 11 - تشویق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده . 12 - معرفى دشمنانى که احیانا فعالیتهاى زیرزمینى داشتند. 13 - اهمیت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با یک جامعه فاسد و غیر قابل نفوذ. 14 - مجددا بحثهایى درباره ارث و لزوم تقسیم ثروتهاى متراکم شده در میان وارثان . 3 - فضیلت تلاوت این سوره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله طبق روایتى فرمود: ((هر کس سوره نساء را بخواند گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده اى را آزاد کرده به او مى دهند)). بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن ، مقدمه اى است براى فهم و درک ، و آن نیز به نوبه خود مقدمه اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى ، و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند همه این پاداشها را علاوه بر نتایج دنیوى آن خواهند داشت . تفسیر : مبارزه با تبعیض ها روى سخن در نخستین آیه این سوره به تمام افراد انسان است زیرا محتویات این سوره در حقیقت همان مسائلى است که تمام افراد بشر در زندگى خود به آن نیازمند هستند. سپس دعوت به تقوى و پرهیزکارى مى کند که ریشه اصلى برنامه هاى سالم سازى اجتماع مى باشد، اداى حقوق یکدیگر، تقسیم عادلانه ارث ، حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگى و مانند اینها همه از امورى است که بدون پشتوانه تقوى و پرهیزکارى به جایى نمى رسد، لذا این سوره را - که محتوى همه این مسایل است - با دعوت به تقوى آغاز مى کند، مى فرماید: ((اى مردم ! از پروردگارتان بپرهیزید)) (یا ایها الناس اتقوا ربکم ). سپس براى معرفى خدایى که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکى از صفات او اشاره مى کند که ریشه وحدت اجتماعى بشر است ((آن خدایى که همه شما را از یک انسان پدید آورد)) (الذى خلقکم من نفس واحدة ). بنابراین امتیازات و افتخارات موهومى که هر دسته اى براى خود درست کرده اند از قبیل امتیازات نژادى ، زبانى ، منطقه اى ، قبیله اى و مانند آن که امروز منشاء هزار گونه گرفتارى در جامعه هاست ، در یک جامعه اسلامى نباید وجود داشته باشد چه اینکه همه از یک اصل سرچشمه گرفته و فرزندان یک پدر و مادرند و در آفرینش از یک گوهرند. توجه به اینکه جامعه عصر پیامبر یک جامعه به تمام معنى قبیله اى بود اهمیت این مبارزه را روشنتر مى سازد و نظیر این تعبیر در موارد دیگرى از قرآن مجید نیز هست که در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. اکنون ببینیم منظور از ((نفس واحدة )) کیست ؟ آیا منظور از نفس واحده یک فرد شخصى است یا یک واحد نوعى (یعنى جنس مذکر) شکى نیست که ظاهر این تعبیر همان واحد شخصى را مى رساند و اشاره به نخستین انسانى است که قرآن او را به نام آدم پدر انسانهاى امروز معرفى کرده و تعبیر ((بنى آدم )) که در آیات فراوانى از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعى بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است . سپس در جمله بعد مى گوید: ((همسر آدم از او آفریده شد)) (و خلق منها زوجها). بعضى از مفسران از این تعبیر، چنین فهمیده اند که همسر آدم ، ((حوا)) از بدن آدم آفریده شده و پاره اى از روایات غیر معتبر را که مى گوید: ((حوا از یکى از دنده هاى آدم آفریده شده )) را شاهد بر آن گرفته اند - در فصل دوم از سفر تکوین تورات نیز به این معنى تصریح شده است . ولى با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامى از تفسیر این آیه برداشته مى شود و معلوم مى شود که منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفرید. در آیه 21 سوره روم مى خوانیم : ((و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها؛ از نشانه هاى قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش یابید)). و در آیه 72 سوره نحل مى