لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
نکاتی درباره عظمت زیارت عاشورا و برکات آن
فضیلت زیارت عاشورا:
از شیخ طوسی در کتاب مصباح نقل شده است:
حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: «هرکه زیارت کند حسین بن علی (علیه السلام) را در روز دهم محرم، تا آن که نزد قبر آن حضرت گریان شود، خدا را در روز قیامت با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزارجهاد - که ثواب آنها مثل ثواب کسی باشد که در خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) حج و عمره و جهاد کند- ملاقات نماید.»
راوی: فدایت شوم، برای کسی که در شهرهای دور از کربلا زندگی می کند و امکان حضور در نزد قبر آن حضرت را ندارد، چه ثوابی است؟
حضرت فرمودند: «هرگاه چنین باشد، به صحرا یا بر بالای بام می رود و به سوی قبر آن حضرت اشاره نماید و سلام عرض کند و در نفرین کردن بر قاتلین آن حضرت کوشش نماید و بعد از آن، دو رکعت نماز کند (و این اعمال را در اوایل روز، پیش از زوال آفتاب انجام دهد) سپس گریه کند بر حسین (علیه السلام) و کسانی را که در خانه اش هستند به گریستن برآن حضرت امر کند و در خانه خود، مجلس عزاداری و اظهار جزع بر مصایب آن حضرت بر پا کند. و به یکدیگر در مصیبت حسین (علیه السلام) تعزیت گویند. من برای ایشان بر خدا ضامنم، هر گاه این عمل را انجام دهند، به همه آن ثوابها برسند.»
راوی: فدایت شوم، آیا این ثوابها را برای ایشان ضامن می شوی؟
امام (علیه السلام) : « بلی، من ضامنم و کفیلم از برای کسی که این عمل را به جا آورد.»
راوی: چگونه یکدیگر را تعزیت گویند؟
امام (علیه السلام): می فرمایند: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی (علیه السلام) من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) »1
زیارت عاشورا، حدیث قدسی است:
در فضیلت زیارت عاشورا، همین بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشا و املای معصوم است (هر چند از قلوب مطهر ایشان چیزی جز آن چه ازعالم بالا می رسد، صادر نمی شود.)
این زیارت از احادیث قدسیه ای است که به همین ترتیب، از زیارت و لعن و سلام و دعا، از حضرت احدیت به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است (و به حسب تجربه، مداومت در خواندن آن در چهل روز یا کمتر، در برآورده شدن حاجات و نیل به مقاصد و دفع دشمنان بی نظیر است.)
صفوان می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
« بر خواندن این زیارت (عاشورا) مواظب باش. پس بدرستی که من، ضامن قبولی زیارت کسی هستم که از دور و نزدیک، این زیارت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
واحد علی آباد
عنوان:
نکاتی در مورد قرآن
استاد:
جناب آقای میربهبهانی
دانشجو:
علی اکبر مازندرانی
شماره دانشجویی: 84853223
بهار 86
مقدمه
صحبت از ماندگارترین اثر تاریخی است، همان اثری که هوز بوی تازگی از آن استشمام میشود. سخت از پیام و گفتار خداوندی است، همان گفتاری که جزء جزء آن، دریای خروشانی از معارفت است. سخت از تنها مکتوب تحریفناپذیر خلقت است، همان مکتوبی که جانها را سیراب و روحها را به تعالی میرسند.
فاش گویم آنچه در دل مضر است این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
اللهم اجعل القرآن وسیله لنا الب اشرف منازل الکرامه
ای خدا، قرآن را وسیله ما برای رسیدن به بالاترین منزلتهای کرامت بگردان
روی سخن ما در این تحقیق، با نسل پویای ما است که در بحران انتخاب قرار گرفته و در جستجوی بهترین الگو تکاپو میکند و هر نوی را میآزماید و کنار میگذارد و بر پایه لکل جدید لذه، هماره در پی نوی دیگر است و این آزمون را بارها و بارها تکرار میکند و همچنان طی شده را درمینوردد.
قرآن را! قرآن را! که ریشههای تمام معارف بشری در آن نهفته است.
قرآن را! قرآن را! که بهترین وسیلهی آرامش و از برترین مصادیق ذکر خداست.
قرآن را! قرآن را! که مایه کرامت فردی و اجتماعی ما مسلمانان است و همه چیز ما به عمل به آن و پیروی از قرآن ناطق، ائمه اهل بیت بستگی دارد.
جایگاه و عظمت قرآن
پیامبر اکرم(ص): قرآن از همه چیز، جز خدا برتر است. پس هر که قرآن را پاس دارد، خدا را پاس داشته و هر که قرآن را پاس ندارد، احترام خدا را سبک شمرده است.
امام صادق(ع): عزیز جبار، کتاب خود را بر شما نازل کرد. او راستگو و نیکی کننده است. در آن کتاب، اخبار شما و کسانی که پیش از ما بود و پس از شما خواهد بود و اخبار آسمان و زمین آمده است، که اگر کسی میآمد و از اینها به شما خبر میداد، در شگفت میشدید.
پیامبر اکرم(ص): علم قرآن را بیاموزید و غرایب آن را فرا گیرید. غرایب آن احکام واجب و حدود آن است. چه قرآن بر پنج وجه نازل شده است: حلال، حرام، محکم، متشابه و امثال.
پس به حلال عمل کنید و حرام را فرو گذارید. محکم را بکار ببندید و متشابه را رها کنید و از امثال عبرت بگرید.
قرآن، آب حیات انسان است. این آب هم، تشنه و طالب انسان است، همانطور که انسانه تشنه اوست، به همان اندازه که ما علاقهمند به قرآنیم، چندین برابر قرآن عاشق ماست.
قرآن، سفره رحمت رحیمیه است که فقط برای انسان گسترده شده است. طعام این سفره، غذای انسان است که با ارتزاق آن متخلق به اخلاق ربوی میگردد و متصف به صفات ملکوتی میشود و مدینه فاضله تحصیل میکند و هیچ کس از کنار این سفره بیبهره برنمیخیزد.
شفاعت قرآن
در روایت آمده که رسولب خدا(ص) فرمودند: هیچ شفیعی نه پیغمبر و نه ملک و نه غیر از اینها، در روز قیامت بلند مرتبهتر از قرآن نیست.
منقول است که حضرت علی(ع) فرمودند: قرآن را فرا گیرید که بهترین گفتههاست و در آن بیاندیشید و تفقه کنید که بهار دلهاست و از نور آن شفا جوئید که شفای دلهای بیمار است و آن را به نیکوترین وجه، تلاوت کنید که سودبخشترین سرگذشتهاست.
عمومی بودن فهم قرآن
جهانی بودن زبان قرآن کریم و اشتراک فرهنگ آن، در اجتماع دلپذیر سلمان فارسی، صهب رومی، بلال حبشی، اویس قرنی، عمار و ابوذر غفاری در ساحت مقدس پیامبر جهانی، که شعار ازسلت الی الابیض و الاسود و الاخمر، او شهره آفاق شد، متجلب است.
قرآن مصون از دستبرد و تحریف
مضمون عبارت شیخ صدوق، در کتاب اعتقادات اینچنین آمده است:
آنچه هم اکنون در دست مردم است، بدون هیچ کم و کاستی همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. پیش از این نبوده و هر کس به ما عقیده تحریف را نسبت دهد، کاذب است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
نکاتی در مورد سعادت و شقاوت انسان
بسم الله الرحمن الرحیم
(لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین الاالذین آمنو و عملوا الصالحات فلهم اجرهم غیرممنون) سورة تین آیات 6-4
انسان را در قامت نیکوتر خلق کردیم. سپس اورا به پایینترین پله باز گرداندیم. جز آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند که پاداشی پایان ناپذیر دارند.
از میان هزاران خوبی و محاسن ایمان، پنج خوبی را در پنج نکتة بیان میکنیم.
نکتة اول
انسان به سبب نور ایمان به اعلی علیین بالا میرود و به وسیله آن ارزشی کسب میکند که شایسته بهشت باشد. در حالی که به سبب تیرگی کفر به اسفل سافلین سقوط میکند و در وضع شایسته آتش جهنم قرار میگیرد. چون ایمان انسان را به صانع جلیلش مربوط میسازد. و او را با پیوند محکم(بهخدا) مربوط میسازد و او را به صانعش نسبت میدهد. پس ایمان انتساب است. از این رو انسان به وسیله ایمان ارزشی والا از لحاظ تجلی صنعت الهی در او و پیدایش دلایل تقوش اسماء ربانی بر صفحه وجودش کسب میکند. ولی کفر همان نسبت و انتساب را قطع میکند. و تیرگی آن صنعت ربانی را فرا میگیرد؛ و آثار آن را پاک میکند و ارزش انسان را میکاهد به طوری که او را فقط در ماده اش منحصر میسازد. و ارزش ماده اعتباری ندارد. و حکم نبودن را دارد. چون فنا پذیر و زایل شدنی است و حیاتش حیاتی حیوانی موقت است.
و اینک این را با آوردن مثالی توضیح میدهیم:
ارزش ماده با ارزش صنعت ومیزان مرغوبیت صنعت انسان متفاوت است. گاهی هر دو ارزش را برابر میبینیم. و گاهی ارزش ماده از ارزش خود صنعت بیشتر است و گاهی پیش میآید که ماده آهن دارای ارزشی غنی و جمالی بسیار عالی میشود. و پیش میآید صنعتی نادر و بسیار نفیس با وجود اینکه از ماده بسیار ساده ساخته شده است. میلیونها تومان ارزش پیدا میکند. اگر امثال چنین تحفهای نایاب در بازار زرگران و پیشه وران عتیقه شناس عرضه شود و سازنده با مهارت و مشهور آن را بشناسند قیمتش به میلیونها تومان میرسد. اما اگر همان تحفه در بازار آهنگران ـ مثلاً ـ عرضه شود، هیچکس به خریدن آن اقدام نخواهد کرد. و چه بسا برای خریدنش چیزی پرداخت نمیشود.
در انسان نیز چنین است انسان صنعت خارقالعاده خالق سازنده و یکی از والاترین معجزات قدرتش میباشد. چون خدا او را به عنوان مظهر تجلیات جمیع اسماء نیکش خلق کرده است. و او را مدار تمام نقوش بدیع خود قرار داده و الگوی کوچک و نمونه تمام کائنات قرار داده.
پس هروقت نور ایمان در وجود همین انسان مستقر گردد، همان نور تمام نقشهای حکیمانه را که بر انسان قرار دارد، بیان و روشن میکند، بلکه آن را بر دیگران میخواند. پس مؤمن آن را اندیشمندانه میخواند، و آن را در نفس جود کاملاً احساس میکند. و دیگران را وادار میکند آن را مطالعه کرده و در آن بیندیشند. یعنی انگار میگوید: «اینک منم ساخته و مخلوق همان صانع, ببینید جگونه کرم و رحمتش در من متجلی میشود». وبه وسیله معانی مشابه آن صنعت ربانی در انسان متجلی میشود.
پس ایمان ـ که عبارت است از انتساب به صانع سبحان ـ به نشان دادن جمیع آثار صنعت نهان در انسان میپردازد. و بدین وسیله ارزش انسان در طول بروز همان حقیقت ربانی و درخشش همان آینه صمدانی معین و مشخص میشود. آنگاه همین انسان ـ که اهمیتی ندارد ـ به والاترین مقام تمام مخلوقات تحول پیدا میکند. به طوری که شایستگی خطاب الهی را پیدا کرده و به شرفی نایل میآید که او را شایسته مهمانی ربانی در بهشت میکند.
اما وقتی کفر ـ که عبارت است از قطع انتساب به خدا ـ در وجود انسان نفوذ کند در چنان حالتی تمام معانی نقوش اسماء نیک و حکیم الهی به تیرگی سقوط کرده و به کلی محو میشود و مطالعه و خواندن غیر ممکن میگردد. چون فهم جهات معنوی مکنون در آن که متوجه صانع جلیل است. به سبب فراموش گشتن صانع سبحان ممکن نمیشود بلکه به دنباله رو تبدیل و اکثر آثار صنعت و یا حکمت و اغلب نقوش معنوی عالی از بین میرود و اما باقی مانده آن که به چشم میآید اسباب ناچیز بی ارزش به طبیعت و تصادف نسبت داده میشود. و بالآخره سقوط کرده و زایل میگردد. چون هر یک از جواهر درخشان به پاره شیشهای سیاه و تاریک تبدیل میگردد. و در آن حالت اهمیتش در تنها ماده حیوانی منحصر میگردد. و همانطور که گفتیم سرانجام و ثمر ماده عبارت است از بسر بردن حیاتی کوتاه جزئی، که صاحب آن آن را سپری میکند، در حالی که ناتوانترین و نیازمندترین و شقاوتمندترین مخلوقات است از این رو در نهایت گندیده و زایل میشود... و اینچنین کفر ماهیت انسانیت را خراب کرده و از جوهری ارزشمند آنرا به سیاه زغالی بی ارزش تبدیل میکند.
نکتة دوم:
همانطور که ایمان نور است و انسان را روشن و نورانی میکند و تمام مکاتیب صمدانی نوشته شده بر آن را نمایان و ظاهر و آن را بازخوانی میکند، همانطور هم کائنات را روشن میکند، و قرنهای گذشته و آینده را از تاریکی شدید و فراگیر نجات میدهد.
و با استناد به اسرار این آیه شریف این راز را با مثالی توضیح خواهیم داد:
)الله ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور) بقره 257 ـ خدا یاور مؤمنان است آنها را از تاریکیکفر به نور ایمان بیرون میآورد.
در یک جریان خیالی دو کوه بلند را در مقابل هم می بینیم که بر قلة آنها پلی عظیم و هولناک و در پایین آن درهای بسیار عمیق قرار دارد و خودمان را که در روی آن پل ایستاده ایم در آن هنگام تاریکی شدید از هر طرف دنیا را در بر می گیردد، و چیزی دیده نمیشود. طرف راست خود را نگاه می کنیم، در تاریکی بی نهایت قبرستانی بزرگ را می بینیم یعنی به خیالمان چنان می آید. بعد طرف چپ را نگاه می کنیم، انگار امواجی از تاریکی شدید را می بینیم که با مشکلات و مصایب وحشتناک دست و پنجه نرم می کنند و با فجایع بزرگ در ستیزهستنند و گو اینکه خود را برای حمله آماده می کنند. به پایین پل نظر می اندازیم گودال و دره بسیار عمیق و بی انتها به چشممان می آید در این موقع و در مقابل این تیرگی شدید و مشکلات بزرگ جز چراغی بسیار کم نور دستی چیزی در اختیار نداریم. از آن استفاده می کنیم درآن هنگام وضعی ترسآور برایمان میشود شد چون گله شیر درنده و وحوش و اشباح را پیرامون خود و حتی تا اطراف پل می بینیم آرزو میکنیم که این چراغ را هم نداشتیم که این مخلوقات خوفناکی را برایم نمایان بکند نور چراغ را هر جا میگرفتیم مان خطرات خوفناک را میدیدیم، در دل حسرتمند بودیم و آه سرد میکشیدیم و میگفتیم واقعاً چراغ برایم مصیبت است از کوره در رفتم و چراغ را به زمین زدیم و خورد شد و انگار با خورد کردن چراغ به نور چراغی برقی دست یافتیم دیدم تمام کائنات را روشن کرده و قلب همان تاریکی را شکافته و کاملاً نابود شده و زایل گشته پر نور است. و هر جا و هر جهت پر از نور شده است و حقیقت همه چیز روشن و واضح نمایان شد. دیدیم همان پل معلق و ترسآور خیابانی است از دشتی هموار میگذرد و برایمان روشن شد همان گورستان پرهراس که در طرف راست دیده بودیم ، جز مجالس ذکر و تهلیل و زمزمه ذکری لطیف و خدمتی گرانقدر و عبادتی والا چیزی نیست که زیر فرمان مردانی نورانی در باغهای سبز و خرم و زیبا بر پا شدهاند و نور شادی و سرور و سعادت را در قلب فروزان میکند و آن دره های عمیق و مصایب هولناک و حوادث مبهم که در طرف چپ خود می دیدم جز کوههای پوشیده از درختان سبز و خرم که موجب سرور بیننده میشوند چیزی نیستند که در پشت آن مهمانخانه عظیم و آسایشگاهها و تفریح گاههای جالب قرار دارند. آری به خیالمان چنین آمد و مخلوقات مخوف و وحوش درنده که دیدیم جز حیوانات رام شده و مأنوس مانند شتر و گاو و بز و گوسفند چیزی نیستند و در این موقع آیه شریف را می خوانیم
( الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور )
همان دو کوه عبارت اند از آغاز و انتهای حیات، یعنی عبارتند از عالم زمین و عالم برزخ و پل عبارت است از طریق حیات و طرف راست زمان گذشته و طرف چپ عبارت است از زمان آینده و چراغ دستی عبارت است از خودپرستی و مباهات و به خود بستگی و به معلومات خود مغرور بودن انسان که به وحی آسمانی گوش فرا نمیدهد و شیرها و درندگان وحشی عبارتند از حوادث شگفت انگیز و موجودات عالم پس انسانی که به خود پرستی و غرور خود متکی است و در دام تیرگیهای غفلت گرفتار میشود و به غل و زنجیر گمراهی مبتلی میشود همان انسان مانند حالت اول خیالی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نکاتی دربارهی دعای رجبیه
یکی از اعمالی که در ماه شریف رجب، پس از هر نماز واجب، معمولا انجام میگیرد،دعای «یامن ارجوه ...» است. دربارهی این دعا، چند مطلب قابل دقت است که در این مقاله به آنها خواهیمپرداخت.
در ابتدا، اصل دعا را نقل میکنیم. ماخذ اصلی دعای «یامن ارجوه» کتاباقبال سیدبن طاووس است. در آنجا آورده است:
و من الدعوات کل یوم من رجب، ماذکرهالطرازی ایضا، فقال: دعاء علمهابوعبدالله(علیه السّلام) محمدا السجاد -و هو «محمدبن ذکوان» یعرف بالسجاد.قالوا: سجدو بکی فی سجوده حتی عمی.- روی ابوالحسن علی بن محمدالبرسی،(رحمهماالله )، قال: اخبرناالحسین بن احمدبنشیبان،
قال: حدثنا حمزهبن القاسم العلویالعباسی، قال: حدثنا محمدبن عبدالله بن عمرانالبرقی، عن محمدبن علیالهمدانی،
قال: اخبرنی محمد بن سنان، عن محمدالسجاد فی حدیث طویل،
قال: قلت لابی عبدالله(علیه السّلام): جعلت فداک! هذا رجب. علمنی فیه دعاءا ینفعنی الله به.
قال: فقال لی ابوعبدالله(علیه السّلام): اکتب «بسماللهالرحمانالرحیم»! وقل فی کل یوممن رجب صباحاو مساءو فی اعقاب صلواتک فی یومک ولیلتک: «یامن ارجوه...».
قال: ثممر ابوعبدالله(علیه السّلام) یدهالیسری، فقبض علی لحیته و دعا بهذا الدعاء و هویلوذ بسبابته الیمنی، ثم قال بعد ذلک: «یا ذالجلال والاکرام...».
و فی حدیث آخر: ثم وضع یده علی لحیته و لم یرفعها الا و قد امتلاظهر کفه دموعا. (1)
این روایت را، علامهی مجلسی و محدث قمی، به گونه زیر ترجمه کردهاند:
1 - علامه مجلسی:
به سند معتبر، منقول است که محمدبن ذکوان به خدمتحضرت صادق(علیه السّلام) عرض کرد که:
فدای تو شوم! این، ماه رجب است. مرا دعایی تعلیم نما که حق تعالی، مرا، به آننفع ببخشد. حضرت فرمودند که: «در هر روز ماه رجب، در صبح و شام و بعد ازنمازها در شب[بخوان]: «یا من ارجوه لکل خیر...». پس، حضرت محاسن مبارک خودرا به دست چپ گرفتند و انگشتسبابهی دست راستخود را به جانب چپ و راستحرکتمیدادند و با انکسار تمام، این دعا را حضرت میخواندند: «یا ذالجلال ...» ودست از ریش مبارک خود بر نداشت تا از آب دیدهی مبارکاش، تر شد. (2)
2 - محدثقمی:
سیدبن طاووس، روایت کرده است از محمدبن ذکوان -که معروف به سجاد است ،برای آن که آنقدر سجده کرده و گریست در سجود، که نابینا شد- که گفت: عرض کردمبه حضرت صادق(علیه السّلام): فدای تو شوم! این، ماه رجب است. تعلیم نما مرا دعایی در آن،تا حقتعالی، مرا، به آن، نفع بخشد. حضرت فرمود: بنویس«بسماللهالرحمانالرحیم»! و بگو در هر روز از رجب، در صبح و شام و در عقبنمازهای روز و شب: «یامن ارجوهلکل خیر...».
راوی گفت: پس گرفتحضرت، محاسن شریف خود را در پنجهی چپ خود و خواند این دعارا به حال التجاو تضرع به حرکت دادن انگشتسبابهی دست راست. پس گفتبعد از آن:
یا ذالجلال والاکرام... .
محمد بن ذکوان کیست؟
راوی این دعا، «محمدبن ذکوان» ملقب به «سجاد» است.
وضع او، از نظر رجالی، مشخص نیست. مرحوم مامقانی مینویسد:
ولیس له فی کلمات اصحابناالرجالیین اثر اصلا. ولم اقف فیه الا علیروایهالسید رضیالدین بن طاووس(رضوان الله علیهم) ، فیالاقبال، دعاء شهر رجب.
به نظر ما، احتمال تصحیف، در نام این راوی، وجود دارد. توضیح اینکه، ممکن استراوی این حدیثیا «محمدبن زیاد» باشد -زیرا، اردبیلی در جامعالرواه، از«محمدبن زیاد» با لقب «سجاد» نام برده و گفته: «محمدبن سنان از وی روایتنقل میکند.» و در اینجا هم، روایتگر، محمدبن سنان است- و یا «محمدبن زیدشحام است; زیرا، وی، دعای «یامن ارجوه» را به گونهی دیگری نقل کرده است.
البته، احتمال این که «محمدبن ذکوان»، تصحیف «محمدبن زیاد السجاد» باشد،بیشتر است.
نکاتی دربارهی قرائت این دعا
1 - «بسماللهالرحمان الرحیم» جزو دعا نیست،بلکه ذکر آن، به جهت استحباب شروع هرکار ارزشمندی با بسمله است.
2 - این دعا، در هر موقع از روز و شب و بعد از هر نماز - چه واجب و چه مستحبمیتوان خواند. از این سفارش، اهمیت دعای مذکور، معلوم میشود.
3 - لفظ «جمیع» در قبل از «شر» در عبارت و شر الاخره» -هرچند به عنواننسخهی بدل- وجود دارد.
4 - دربارهی زمان به دست گرفتن محاسن ، دو احتمال وجود دارد:
احتمال نخست این است که از ابتدای دعا، باید محاسن را به دست چپ گرفت، یعنی،منظور از «الدعاء» در «...و دعابهذا الدعاء»، همان «یا منارجوه...» تاپایان دعا باشد و نه دعای «یاذالجلال و الاکرام ...».
احتمال دوم، این است که مقصود از «الدعاء» را در «دعا بهذاالدعاء»، قسمت«یاذالجلال والاکرام... میباشد و «ذلک» را در «ثم قال بعد ذلک» به در دستگرفتن محاسن» برگردانیم.
علامهی مجلسی، رضواناللهعلیه، همان طوری که ترجمهاش نشان میدهد، احتمال دوم راقبول دارد. و ظاهرا همین احتمال دوم درستتر باشد.
انتهای دعا; یعنی،«حرم شیبتی علیالنار» نیز موید درستی احتمال دوم است.
5 - از مجموع روایت استفاده میشود که، «محاسن را به دست گرفتن» و «انگشتسبابهی دست راست را حرکت دادن حالتی بوده است که در آن هنگام، به حضرت امامصادق(علیه السّلام) دست داده است و نه این که جزئی از دعای «یامنارجوه» باشد.
البته، اگر کسی، با دقت و تامل، در محتوای این دعا بنگرد، چه بسا، از او نیزاین حالت، سر زند.
در اینجا، مناسب استیادآور شویم که این، یکی از حالتهای دعا کننده است. اگربه کتاب «الدعاء»ی کافی مراجعه کنیم، حالتهای دیگری را نیز برای شخص دعاکننده خواهیم یافت. برای نمونه، به این روایت توجه فرمایید:
عده من اصحابنا، عن احمدبن محمدبن خالد، عن ابیه، عن فضاله عنالعلاء، عنمحمدبن مسلم، قال: سمعت اباعبدالله(علیه السّلام) یقول:
مر بی رجل و انا ادعو فی صلاتی بیساری فقال: یا عبدالله! بیمینک. فقلت:
یاعبدالله! انلله، تبارک و تعالی، حقاعلی هذه کحقه علی هذه». و قال:
«الرغبه، تبسط یدیک و تظهر باطنهما و الرهبه، تبسط یدیک و تظهر ظهرهما. والتضرع، تحرک السبابه الیمنی یمینا و شمالا. والتبتل، تحرک السبابهالیسریترفعها فیالسماء رسلا و تضعها. و الابتهال، تبسط یدیک و ذراعیک الیالسماء. والابتهال، حین تری اسباب البکاء.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
«مردی به من گذر کرد و من در نمازم دست چپ را برای دعا بلند کرده بودم.
پس گفت: یا عبدالله! با دست راستات دعا کن، من گفتم: ای بندهی خدا! راستی کهخداوند تبارک و تعالی، براین هم حقی دارد، مانند حق او بدان. » و فرمود: «دررغبت، هر دو دست را بگشایی و باطن آنها را بنمایی. و در رهبت ، هر دو دست رابگشایی و پشت آنها را عیان داری. و در تضرع، انگشتسبابهی راست را به راست وچپ بجنبانی. و در تبتل، انگشتسبابهی چپ را بجنبانی و به آرامی آن را به بالا وپایین ببری و بیاوری. و ابتهال، این است که هر دو دست و هر دو ذراع را به سویآسمان فرازداری. ابتهال، وقتی است که موجبات گریه فراهم شده است. (3)
لیلهالرغائب
در انتهای این مقاله، شایسته استبحث مختصری هم دربارهی«لیلهالرغائب» -بهدلیل اهمیت آن- داشته باشیم.
در زمان «لیلهالرغائب» اختلاف وجود دارد. برخی، معتقدند که لیلهالرغائب، شبجمعهای از ماه مبارک رجب است که پنجشنبهی آن هم، از ماه مبارک رجب باشد.
و بعضی دیگر، میگویند که شب نخستین جمعهی ماه مبارک رجب، لیلهالرغائباست، چهپنجشنبهی آن، از ماه مبارک رجب باشد و چه نباشد.
برای روشن شدن مطلب، ابتدا، عبارت سید را از اقبالاش (4) نقل میکنیم:
فصل 10: فی مانذکره من عمل اول جمعه من شهر رجب. اعلم! ان مقتضیالاحتیاطللعباده و طلب الظفر بالسعاده، اقتضی ان نذکر، عمل هذهاللیله الجمعه فی اوللیله من هذاالشهرالشریف، لجواز ان یکون اول لیله منه، الجمعه.
فیکون قد اذکرناک فی اول الشهربها الی حین حضور اول لیله جمعه منه لتعملبها.
وجدنا ذلک فی کتب العبادات مرویا عنالنبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نقلته انا من بعض کتباصحابنا،رحمهمالله، فقال فی جمله الحدیث عنالنبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فی «ذکر فضل شهر رجب»،ماهذا لفظه:
« ولکن لا تغفلوا عن اول لیله جمعه منه! فانها لیله تسمیها الملائکه«لیلهالرغائب». و ذلک انه اذامضی ثلث اللیل، لم یبق ملک فیالسماوات والارض،الا یجتمعون فیالکعبه و حوالیها و یطلعالله علیهم اطلاعه فیقول لهم: «یاملائکتی! سلونی ماشئتم!». فیقولون: «ربنا! حاجتنا الیک ان تغفر لصوامرجب.». فیقول اللهتعالی:«قد فعلت ذلک.».
ثم قال رسولالله(صلّی الله علیه و آله و سلّم): «مامن احد صام یومالخمیس اول خمیس من رجب، ثم یصلیبین العشاء و العتمه...» الحدیث.
همان طور که مشاهده میکنید، تامل در عبارت سید، میرساند که «لیلهالرغائب»یک مطلب است و روزه و نماز آن دوازده رکعتبین نماز مغرب و عشا، مطلبی دیگر.
توضیح اینکه، شب نخستین جمعه از ماه مبارک رجب، لیلهالرغائب است چه پنجشنبهیآن جزء ماه مبارک رجب باشد و چه نباشد و آن روزه و نماز، مربوط به نخستینپنجشنبهی ماه مبارک رجب است.
به عبارت دیگر، رابطهی منطقی بین این دو مطلب، عام و خاص من وجه است. درنتیجه، مثلا اگر جمعهای، ابتدای ماه مبارک رجب بود، شب آن، «لیلهالرغائب»است، اما زمان انجام دادن آن نماز و روزه نیست و پنجشنبهای را که میآید، بایدروزه داشتو آن نماز را خواند.
حال، اگر کسی بپرسد: «درآن شب، چه اعمالی را باید انجام داد؟» خواهیم گفتکه احیای آن شب، همراه با دعا و قرائت قرآن و ... پسندیده است.
البته، این احتمال را هم میتوان داد که اگر پنجشنبه، جزء ماه مبارک رجب نبود،ولی روز بعد از آن -که جمعه باشد- ابتدای ماه مبارک رجب باشد، روزهی پنجشنبه،ساقط میشود، ولی آن دوازده رکعت نماز پابرجا است و باید بین دو نماز مغرب وعشا خوانده شود و آن شب هم، «لیلهالرغائب» است.
عارف کامل، جناب آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، در کتاب مراقباتاشفرموده است:
والجمود علیالظاهر، انما یقتضی ان یقال: ان العمل بذلک فی ما اذا لم یکناولالشهر جمعه. و اما اذا کان الاول جمعه، یکون العمل للجمعهالثانیه ولولمینطبق بلیلهالرغائب. و لیس فیالروایه تصریح باشتراط ذلک بلیلهالرغائب.
و لکن الذی یقوی فیالنفس، ان یکونالعمل للجمعه الاولی و لکن بالغاءالصوم اذااتفقت الجمعه فی اولالشهر او بالغاء قید رجب من صوم خمیس فی هذهالصوره. (5)
همانطور که مشاهده میکنید، این بزرگوار، احتمال دیگری را تقویت کردهاند و نظرمبارک شان این است که اگر جمعه، نخستین روز ماه مبارک رجب باشد، بدون روزهگرفتن پنجشنبه، آن دوازده رکعت نماز، خوانده میشود و آن شب هم «لیلهالرغائب»است.
پینوشتها:
1- الاقبال، ج3، ص211.
2- زادالمعاد، تصحیح میرزا علی آقا شیرازی، صص 8-9.
3- اصول کافی، کتاب الدعاء، باب الرغبه والرهبه...، ح4.
4- الاقبال، ج3، ص 185-186 .
5- المراقبات، ص46.
منبع: http://www.hawzah.net
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
نکاتی مفید برای طراحی بیمارستان (ضوابط مقرراتی)
1- طراحی مدولار :
هم در USA و هم در UK برای تحت کنترل داشتن هزینه ها از سیستم طراحی مدولار استفاده می شود. در بریتانیا DHHS هزینه طرحهای استاندارد مربوط به همه بیمارستانها را تامین می کند.
2- روش مهار
حوزه دپارتمان براساس مدول طراحی معمولی m15، که برای تامین نیازهای عملی لازم است، می باشد. این حوزه برحسب رابطه فونکسیونی صحیح جهت مهار کردن منطقه جوامع و خدمات گروه بندی شده است.
3- هسته
از تکامل روش مهار حاصل می شود. هسته واحد اولیه 300 تخت خوابی سرویس شده را طی توسعه مرحله ای تامین می کند.
4- بهترین خرید
عبارت از طراحی است استاندارد برای بیمارستان که در آن واحد کاملی برای 600 تخت DCH تامین می شود.
5- مقیاس های زمانی برای طراحی بیمارستان
گروه های پروژه با تخصص های مختلف گزارش درازی را تهیه می کنند. راحت بودن کار و طرح شماتیکی و مراحل کار اجتناب ناپذیر است. زمین شروع کار ساخت بیمارستان تا زمان فروش آن ممکن است 20-10 سال طول بکشد: بنابراین، بسیاری از بیمارستان های جدید از نظر استفاده کنندگان قدیمی به حساب می آیند. برای هر چه کوتاهتر کردن مرحله قبل از قرار داد، آرشیتکت باید یک جدول زمان بندی دقیق تهیه کرده و قبل از آغاز کار با گروه خود به توافق برسد.
به محض تمام شدن کار ساخت بیمارستان لازم است یک کتابچه در مورد وظایف بیمارستان تهیه شده و در اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد. در این کتابچه باید نحوه استفاده از بیمارستان توضیح داده شده و دستورالعمل های مربوط به استفاده و نگهداری بیمارستان باید درج شده باشد در صورت امکان، اطلاعات سازندگان نیز باید در کتابچه یا مانوئل مذکور درج شود. این کتابچه باید همراه با روند کار ساخت بیمارستان تهیه شود، زیرا در این صورت برنامه ریزی کار تسریع شده و از انتقادهای استفاده کنندگان کاسته می شود.
6- وسایل فرار، حفاظت در مقابل آتش سوزی، موارد خسارت بار
بیشتر مقررات ساختمانی دارای بندهایی است که در آن حداقل فاصله میان ساختمانهای مجاور و همچنین نوع ساختمانی که از نظر مقاومت به آتش سوزی قابل قبول است مشخص شده است، البته منظور از مقاومت در مقابل آتش سوزی در فاصله های زمانی معین مطرح است. بعضی از این بندها، فواصل و شرایط راههای فرار را توضیح میدهند.
600 بیمار باید در کمتر ازدو ساعت از دو طبقه ساختمان بیمارستان بتوانند تخلیه شوند، و در مورد چهار طبقه این زمان باید کمتر از 4 ساعت باشد: تمرینات طاقت فرسا برای گروه نجات ضرورت دارد. همه ساختمانهای بهداشتی و درمانی که دارای جمعیت بستری، ناتوان و بیماران ذهنی هستند باید ارتفاع کمی داشته باشند و بهتر است که محل بیماران به دو طبقه همکف و اول محدود گردد. ساختمانهای مرتفع باید به زمین هایی که در آن راه حل دیگری وجود دارد محدود شوند.
اکنون بیمارستانهای (ساختمانهای بهداشت) UK به خاطر مسایل ویژه خود مجهز به سیستم حفاظتی دقیقی در مقابل آتش سوزی هستند که براساس شرایط بخش ها تامین شده است: در این سیستم، با حرکت دادن بیماران به فاصله کوتاهی و در صورت لزوم در روی تخت شان، می توان آنها را به قسمتهایی که نسبت به دود و آتش کاملاً درزبندی شده منتقل نمود. این قسمت ها در مقابل آتش مقاوم هستند.
مقررات مربوط به اندازه قسمتهای ضد آتش و زیر قسمت ها با حداکثر طول قابل قبول برای مسیرهای فرار در بخشها، سالن های عمل جراحی، آزمایشگاه و غیره را میتوان از روی کتب رسمی به دست آورد. مطالب زیر به عنوان یک راهنمای کلی است:
7- قسمت های ضد آتش
مقررات UK:
ساختمان یک طبقه نباید بزرگتر از m3000 باشد.
ساختمان چند طبقه نباید مساحتی بیش از m2000 داشته باشد.
فاصله افقی تا مسیرهای متناوب نباید از m64 تجاوز کند.
فاصله افقی جهت خروج در یک جهت نباید از m15 تجاوز کند.
فاصله مورد پیمایش در راه پله های فرار نباید بیش از m45 باشد (البته این فاصله براساس گام پله ها است).
8- زیرقسمت های ضد آتش (محوطه های بیماران)
مساحت کف نباید از m750 بیشتر باشد.
فاصله افقی تا مسیرهای متناوب alternative نباید متجاوز از m32 باشد. فاصله افقی تا مسیر خروجی یک جهته نباید از m15 بیشتر باشد.