واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نقش انتظار فرج در گسترش مهرورزی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

نقش انتظار فرج حضرت امام زمان (عج) در گسترش مهرورزی

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصروا جعلنا من اعوانه و انصاره

خدا کند تو بیایی

تقدیم به مادری که، امید دلها را در کنار قلب خود جای داد و وجودش را به پای او ریخت، تا آخرین ودیعه ولایت را به عالم امکان تحویل داد.

سلام بر تو که از نور ولایت نیک مواظبت کردی وحق امانت را ادا نمودی و سرّ خدا را حفظ کردی و ولی خدا را حمل نمودی و در حفظ او زحمت فراوان کشیدی.

و اگر هم ادب را بیشتر رعایت کنیم سلاممان را پیشاپیش به آستان مادر بزرگوارش حضرت نرجس سلام‌الله علیها تقدیم داریم باشد راه را نزدیک‌تر کرده باشیم- بدان امید که به شفاعت ما برخیزد و نزد فرزند گرامیش سفارش ما را بفرماید.

این بار با لسانی دیگر، یا ایها العزیز، این بار با قلبی که اعتقادش را بر زبان می‌آورد به استقبال تو آمده‌ایم و با چشمانی شرمنده- که سعی در رعایت آداب محضر تو دارد- به حضورت شرفیاب شده‌ایم. بهانه‌ای دیگر است که با ندای «اباصالح» صدایت زنیم. و با ذکر «داعی‌الله» سلامت کنیم و با کلمه «ولی‌الله» درودت فرستیم و با گلواژه «العجل» انتظارت کشیم و با فریاد «ادرکنی» از تو جوابی بطلبیم.

تو از حال ما خبر داری و انتظار دلمان را می‌دانی.

به مادرت فاطمه(س) که هنوز برایش اشک می‌ریزی سلام ما را بی‌جواب و ندای ما را بی‌پاسخ مگذار.

خداوندا- درود بفرست بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن مجتبی و حسین شهید و بر تمامی جانشینان و چراغهای روشنگر تاریکی‌ها و مشعلهای فروزان پرهیزکاری – و درود بر ولیّت، یا اباصالح المهدی، ای امام منتظران، ای امید ناامیدان- ای نوای بینوایان، ای دوای دردمندان، ای پناه مستمندان، ای باب یتیمان- ای فروغ بی‌پایان، ای محبوب عارفان، ای معشوق عاشقان، ای شفای مجروحان، ای زمزمه کروبیّان- ای یوسف کنعانیان جهان به امید این که این ناله‌های جانسوز فراق مقبول درگاه تو افتد و تشنگان دیدارت را جرعه‌ای بنوشانی.

ای که از جمله خوبان جهان خوبتری تو پناه همه‌ای، حجت ثانی عشری

چه شود ما را بپذیری و نمایی نظری

تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است بر‌‌می‌گردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و برگلوی مظلومیت نشست، به آن سم اسبهای کفر که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد، به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید. از آن زمان تاکنون ما به آب حیات انتظار زنده‌ایم، انتظار ظهور منتقم خون حسین(ع).

تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر می‌رود، از عاشورا می‌گذرد و به بعثت پیامبر اکرم می‌رسد. هم او در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده می‌فرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیه‌اش کنیه من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر‌ خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها برمی‌گردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همه اینها گذر می‌کند تا به مظلومیت هابیل می‌رسد.

انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان(عج).

آری و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت. عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهای خشکیده علم، خون تازه خواهد دوید. پشت هیولای ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد گرفت، شیطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهدکرد.

دیدار خورشید تلاشی بزرگ می‌طلبد برای نوکردن عهد به همان سان که هر سحرگاه پهنه زمین پرده شب را از سر می‌اندازد تا در استقبال از خورشید گرما و نور را شاهد باشد. هیهات که همه عهد در گرو شناخت ومهر است و ما نیمه شعبان همه سالها را تنها با نقل و شیرینی و گفتگوهایی عاری از آنچه موجب «تجدید عهد» می‌شود سپری می‌سازیم.

چگونه است که در میان صدها هزار صفحه کتاب درسی که دانش‌آموزان ما در دوره‌های مختلف مطالعه می‌کنند جایی برای ذکر نام بلند آن که همه رستگاری و همه بودن در گرو بودن با او و عهد با اوست وجود ندارد؟

به همان سان که معلمان و خطیبان و سخنوران ما به آرامی از کنار این امر می‌گذرد و تنها به ذکر دعایی کوتاه آن هم در پایان همه سخن و قول خود اکتفا می‌کنند. فرزندان ما در انتظار شنیدن سرود بهارانند، از زبان آنان که آمدن بهار را باور آورده‌اند. فرزندان ما مهیای خواندن بهارانند اگر مادرانشان نام « بهارآفرین» را بر زبانشان جاری سازند.

و از این روی آنان که به حضور و ظهور تو بر دل و اندیشه نرسیده‌اند، بی‌گمان زنده نه که مرده‌اند و سپاس و هزاران درود و ثنا بر حق، که ما را لایق عهد عظمای خویش قرار داد و در این راه عاشقانه، دستهای ما را به دست یدالهی تو پیوند داد. یا بقیه الله نگاهمان بر آستان منور احمدی، علوی، زهرایی، مهدوی و سروریت به زنجیر عشق جاودانه متصل بادا

اینک اگر اجازه دهی- صدایت می‌زنم- سلامت می‌دهم- دعایت می‌کنم.

مقام معظم رهبری می‌فرماید:

امام زمان(ع) مثل خورشیدی است. با دل‌ها مرتبط و با روح‌ها و باطن‌ها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبدصالح، بنده برگزیده در میان همه بندگان عالم ومخاطب به خطاب الهی در زمین، با او و در کنار اوست. او را می‌بیند و با او مرتبط است.

اتکا به خدای متعال و اعتقاد به نگاه رئوفانه و پدرانه‌ی حضرت بقیه‌الله به ملت این تأثیر بزرگ را در زندگی ما و در رفتار ما دارد که ما را با قوت قلب در مقابل امواج گوناگون وادار به استقامت می‌کند.

این بی‌انصافی است که امام زمانمان 1174 سال منتظر ما باشد و ما حتی یک سال و بلکه چند ماه به درستی منتنظر او نبوده‌ایم او با محبتی بسیار شب‌ها و در خلوت مناجات با خدا از ما یاد کرده و ما به یاد او نبوده و تنها به فکر حوائج خویش بوده‌ایم.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نقش انتظار فرج در گسترش مهرورزی 10 ص


تحقیق در مورد مسجد جمکران 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مسجد جمکران:

مسجد مقدس جمکران در نزدیکى شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیراى زائرینى از نقاط مختلف ایران و جهان مى باشد. این مکان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم (اوراحنا فداه) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواسته اند که به این مکان مقدس روى آورند، چرا که این مکان، داراى زمین شریفى است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است.

شیخ حسن بن مثله جمکرانى، یکى از صلحا و سومین سفیر حسین بن روح نوبختى؛ یکی از نواب اربعه مىگوید: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارک رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند:

برخیز و مولاى خود حضرت مهدى علیه السلام را اجابت کن که تو را طلب نموده است.

آنها مرا به محلى که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختى دیدم که فرشى نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تکیه بر بالش کرده و پیرمردى هم نزد او نشسته است، آن پیر، حضرت خضر علیه السلام بود که مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى علیه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:

برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزى مىکند) بگو: این زمین شریفى است و حق تعالى آن را از زمین هاى دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن کشاورزى کند.

عرض کردم: یا سیدى و مولاى! لازم است که من دلیل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمىکنند، آقا فرمود:

تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هایى براى آن قرار مىدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدى بنا نماید.

به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.

دو رکعت اول:

به نیت نماز تحت مسجد است، در هر رکعت آن یک حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند.

دو رکعت دوم:

به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده مىشود، بدین صورت که سوره حمد را شروع کرده و آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) صد مرتبه تکرار مىشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یک بار خوانده و به رکوع رفته و ذکر (سبحان ربى العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود. و سپس به سجود رفته و ذکر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.

رکعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).

آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.

چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:

بزى در گله جعفر کاشانى است، آنرا خریدارى کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضى که از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.

حسن بن مثله جمکرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.

سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصى به من گفت:

حسن به مثله، از جمکران نزد تو مىآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.

از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى



خرید و دانلود تحقیق در مورد مسجد جمکران 10 ص


تحقیق در مورد مشکلات نوجوانان 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه:

والدین و مربیان به منظور شناخت مسائل نوجوانان و حل مشکلات آنان باید نیازهای این دوره را بشناسند زیرا عدم شناخت نیازها موجب ایجاد مشکلات بسیاری در نوجوانان می شود. آنها باید بتوانند در صورت لزوم، علت مشکلات به وجود آمده در نوجوانان را شناسایی کنند.

مسائل نوجوانان را می توان به چند دسته تقسیم نمود :

1-مشکلات جسمی: نقایص عضوی، مشکل رشدی، رژیم غذایی و ترس از چاقی و لاغری جزء مشکلات مهم نوجوانان می باشد. گاهی اوقات نوجوانان از رشد خود، بیمناک بوده و رژیم های غذایی برای کاهش یا افزایش وزن اتخاذ می کنند. والدین باید به این امر توجه خاصی داشته باشند.

2-مشکلات شخصیتی: از آنجا که در دوره بلوغ، نوجوان در حال شکل گیری شخصیت است ممکن است دچار بحران هویت گردد.

3-مسائل مربوط به خانه و والدین: این مسائل در ارتباط با رابطه بین والدین و نوجوانان، رابطه نوجوانان با دیگر افراد خانواده مطرح می شود.

4-موقعیت اجتماعی: از آنجا که نوجوان در دوره نوجوانی در صدد برقراری مناسبات اجتماعی است و در این زمینه به تمرین و مهارت می پردازد. لذا مشکلات بسیاری در این رابطه ممکن است به وجود آید.

5-مسائل جنسی: تحولات بلوغ، نوجوان را به یک موجود جنسی تبدیل می نماید و همیشه در ذهن نوجوان سئوالات بسیاری در این زمینه مطرح است.

6-مسائل دینی و اخلاقی: باورها و ارزشهایی که نوجوان در ذهن خود می پروراند .

7-مسائل مربوط به موفقیت تحصیلی: برای نوجوان مسائل مربوط به مدرسه ، مطالعه ، موفقیت تحصیلی و رابطه با معلم نیز وجود دارد.

8-مسائل مربوط به شغل و مسائل اقتصادی: به دلیل استقلال طلبی نوجوان ، نیازمند به مادیات می باشد.

9-بیماریهای روانی: برخی از نوجوانان در اثر مشکلات زیاد، دچار اختلالات روانی می شوند که باید هر چه سریعتر شناسایی و درمان شوند.

10-مسائل اوقات فراغت: به اوقات فراغت نوجوان باید اهمیت بسزایی داد. زیرا نوجوان نیازمند بازی و سرگرمی در اوقات فراغت است و عدم توجه به این اوقات می تواند موجب سردرگمی و روی آوردن به گروههای خلاف شود.

11-مسائل اعتیاد: نوجوانان ممکن است در اثر مسائل عاطفی یا گسسته بودن خانواده هایشان دچار انحرافات و اعتیاد گردند.

12-بزهکاری: اعمال خلاف دوره نوجوانی مشکلاتی را برای نوجوان ایجاد می کند. نوجوانان باید بدانند که در حد و مرز قانون رفتار کنند.

13-تضاد بین نسلها : والدین و مربیان باید به مسئله تضاد بین نسلها نوجه کنند تا بتوانند مسائل نوجوانان را به حداقل برسانند، به خصوص در زمینه حل مشکلات می بایستی نوجوانان را هدایت کنیم تا با توجه به تواناییها و نیازهای، قادر به حل مشکلات خود باشند.

راهکارهای حل مشکلات

والدین باید با نوجوانان ارتباط مستقینی داشته باشند تا بتوانند آنها را در حل مشکلات یاری نمایند. چنانچه راهکارهایشان مفید واقع نشد می بایستی از راهنمایی و مشاوره تخصصی استفاده کنند.

وقتی که صحبت از مشکل می شود منظور حل مستقیم مسائل نیست، بلکه باید فقط به او کمک کرد تا خود راه حل را پیدا کند. زیرا حل مستقیم مشکلات، قدرت حل مسائل را از نوجوانان سلب می کند، نوجوانی دوره آزمایش و کسب تجربه است.

بنابراین چنانچه دیگران مشکلات نوجوان را حل نمایند، نمی تواند تجربه کافی به دست آورد و در نتیجه مهارتها و عزت نفس وی کاهش یافته و نمی تواند فرد مستقلی شود.

مراحل حل مشکل

به منظور حل مشکلات، اولین گام شناخت مسئله، تعریف آن و تشخیص مسئله از شبه مسئله است. گاهی اوقات واقعاً مسئله اصلی را تشخیص نمی دهیم و حل شبه مسئله، مشکلی را برطرف نمی کند و مشکل کماکان در حال اصلی خود باقی مانده و فقط وقت و انرژی ما به هدر رفته است.

نوجوان باید با راهنماییهای والدین و مربیان، مسئله را شناسایی نموده و سپس حل کند. در غیر اینصورت اگر قادر به حل مشکل نبود والدین به او کمک می کنند.

گام بعدی ارائه راه حلهای مختلف برای حل مشکل می باشد. این امر مستلزم مرور مسئله به طور ذهنی و ارائه راه حلهایی برای آن می باشد. در این مرحله خود نوجوان باید مسئول حل مسئله باشد. زیرا این امر موجب



خرید و دانلود تحقیق در مورد مشکلات نوجوانان 10 ص


تحقیق در مورد مزایای بازنشستگی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مرخصی استعلاجی :

کارمندان وقتی به بستری شدن نیاز نباشد می توانند حقوق مرخصی بگیرند، در سال 14 روز چنانچه کارمند کمتر از 2 سال خدمت کرده باشد، 18 روز چنانچه خدمتش بین 2 و 5 سال باشد و 22 روز برای کسانی که بیش از 5 سال خدمت کردند. هنگامی که کارمند باید بستری شود می تواند تا 60 روز در سال مرخصی بگیرد. کارمندانی تنها می توانند از این مزیت برخوردار باشد که بیماری اش از طرف پزشک مورد تأیید کارفرما گواهی شود. که غالباً به عنوان دکتر معتبر (هیئت منصفه تأیید کرده) شناخته شده یا اگر چنین دکتری معینی نبود یا در یک اورژانس به وسیله مسئول داروخانه که به ثبت رسیده باشد. هزینه رسیدگی پزشک به کارمند توسط کارفرما پرداخت می شود. کارفرما قانوناً نباید هزینه درمانی و دارویی را بپردازد اما هنگامی که دکتر صورتحسابی شامل آزمایشات و هزنیه درمانی می دهد شرکت تصمیم خواهد گرفت آیا چنین صورتحسابی را بپردازد یا تا میزان مشخصی از درمان را بپردازد.

قانون صندوق بازنشستگی کارمندان :

هدف قانون صندوق بازنشستگی کارمندان که اول در سال 1951 معرفی شد و متعاقبا در سال 1991 اصلاح شد این است که همه کارگران را مطمئن سازد بعد از بازنشستگی او سرمایه کافی برای حمایت و پشتیبانی دارد. مالزی قانون بازنشستگی سنی ندارد اما در بخش خصوصی امری عادیست که کارمند در سن 55 یا 65 می تواند بازنشسته شود. به خاطر این است که کارمندان 55 ساله می توانند پس انداز خود را از صندوق پس بگیرند. صندوق بازنشستگی کارمندان به عنوان سیستم پس انداز اجباری برای کارمندان تأسیس شد. بنابراین آنها و خانواده هایشان فقیر یا بی پول نمی شوند و می توانند هنگامی که از کار بازنشسته شدند به دولت تکیه کنند. هر کارفرما باید در صندوق بازنشستگی کارمندان ثبت نام کند. هر کارفرمایی که نتواند ثبت نام کند باید تا 3 سال زندانی شود یا 10000 Rm جریمه دهد یا هر دو.

کارفرما بیشتر موظف است تمام دستمزدهای پرداختی به کارگران را ثبت کند. بازرسان EPF در فواصل معین ثبت ها را چک می کنند تا مطمئن شوند قانون اجرا می شود. همه کارمندان باید ماهیانه مالیات را به صندوق تا میزان 11% از دستمزدشان پرداخت کنند.

کارفرماها می توانند این مبلغ را از دستمزد کارمندان کسر کنند و از طرف آنها به صندوق پرداخت کنند. تنها کارمندانی که نمی توانند عضو صندوق باشند، خدمتکاران خانگی، کارگران خارجی و خدمتکاران دولت هستند.

گرچه برای افراد با مشاغل آزاد، شرکای خارجی، مالکان، کارمندان شایسته بازنشستگی در بخش عمومی و کارگران خارجی حقوق بازنشستگی هست. هنگامی که افراد با مشاغل آزاد بخواهد مالیات دهد او باید ماهانه یک حداقلی یا Rm 5000 به صندوق بپردازد شخص می تواند بیش از Rm 5000 بپردازد خارجی ها نیز می توانند پول بپردازند.

در این مورد مالیات آنها شبیه مالزی یایی است که حداقل 11% از دستمزدشان ملاک است. اما کارفرماهایشان تنها Rm 500 باید بپردازند. تعریف دستمزدها به هدف حساب مالیات ماهیانه اینست : تمام پاداش های نقدی داده شده به کارمند تحت قرارداد استخدام برای دوره معینی از کار که شامل پرداخت اضافه و فوق العاده هاست. اما شامل هزینه های خدماتی، اضافه حقوق یا انعام یا پاداش و خدمات بازنشستگی نمی شود. کارمندان می توانند در زمان بازنشستگی همه س اندازشان را از حسابشان بردارند یا در موارد محدودی مثل خرید خانه، پرداخت حساب درمانی، پرداخت شهریه تحصیل و سرمایه گذاری در حساب های پس انداز مطمئن می توانند مقدار یاز آن را برداشت کنند. این نگرانی در حال افزایش است که در آینده در بعضی مواقع صندوق حمایت از کارمندان ممکن است نتواند هدفش را عملی کند. برای مثال اطمینان دادن به کارمندان درباره سرمایه کافی برای بعد از بازنشستگی. چنانچه بعد از بازنشستگی کارمندان کاملا به سپرده EPF اطمینان کنند و منبع درآمد دیگری نداشته باشند امکان دارد سطح فقر در میان افراد مسن افزایش پیدا کند و این به خاطر موارد زیر است :

- بسیاری از کارمندان مبلغ زیادی در حساب EPF شان ندارند بخصوص اگر آنها مقداری از پولشان را به عناوین مختلف در طی سال های کاری شان بردارند و دستمزدشان نیز پایین باشد.

- برخی از افراد بعد از بازنشستگی طول عمر بیشتری دارند اما در همان زمان هزینه های درمانی افزایش پیدا کند.

- بسیاری از کارمندان پولشان را از صندوق برداشت می کنند هنگامی که به سن 55 سالگی رسیدند و سپس بیشتر یا همه آن را طی 2 سال خرج می کنند.

- خانواده ها کوچک شده و بچه ها حمایت مالی از والدینشان را دشوار می دانند.

صندوق حمایت کارمندان بنیان سیستم امنیت اجتماعی مالزی برای افراد مسن است. به همین منظور جریمه برای اطاعت نکردن با دیگر تخلفات در کار بسیار قابل قیاس است. با این وجود کارمندان بسیاری هستند که نمی تواندن به دارز مدت فکر کنند. بین کارمندان و کارفرماها بطور مثال تبانی وجود دارد که به موجب آن 2 طرف قرار می گذارند به صندوق پولی ندهند، بدون توجه به اینکه این کار اجباری است. کارفرما مبلغی کمی بیشتر از دستمزد به کارمندی که پول زیاد دریافت می کند می دهند تا خرج کنند اما هنگامی که بازنشسته و شد در حساب EPF اش پول نبود به رنج و زحمت می افتد. به خاطر ترس افراد مسن از بازنشستگی بدون درآمد کارگران تشویق می شوند تا هنگامی که می توانند کار کنند پس انداز کنند. ممکن است کارفرمایان نرخ بیشتری به EPF بدهند. مزیتی جالب برای کارمندان که می توانند از دوران بازنشستگی شان لذت ببرند. برخی کارفرمایان با پرداخت مبلغی بیش از مبلغ مقرری که یک کارمند در سال های توافق شده خدمت می کند، صداقت و وفاداری را تشویق می کنند.

اکثر کشورها با درآمد پس از بازنشستگی افراد پیر مخالفت می کنند بخصوص کشورهایی که مشکل جمعیت سالخورده را دارند. سیستم های امنیت اجتماعی به همین منظور وجود دارد. در امریکا تعداد زیادی کارفرما برای کارمندان حقوق بازنشستگی که غالبا همراه با خدمات درمانی است فراهم می کنند.

حقوق بازنشستگی تأمین شده شرکت تنها هزینه کارفرماها نیست، آنها همچنین برای کارمندان پر مخاطره نیز هستند چنانچه کارفرما ورشکست شود و چند مورد ورشکستگی در 2 سال اخیر از شرکت های معتبر و قدرتمند وجود داشته باشد، کارمندان درمی یابند که حقوق بازنشستگی شان ناپدید شده. این فاجعه ایست برای کارگران مسن که برای دوران پیری خود هیچ پس



خرید و دانلود تحقیق در مورد مزایای بازنشستگی 10 ص


تحقیق در مورد وصیت نامه دکتر شریعتی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

وصیت نامه دکتر علی شریعتی

پس از بر طرف شدن موانع خروج از کشور به قصد حج خود را آماده کرد و به عنوان یک مسلمان وصیت خود را نوشت. زمستان سال 1348« امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست (نشانه ای از تحمیل مدرنیزم قرن بیستم بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند).

گر چه هنوز تا مرز احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم.

وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است چه خواهد بود؟ جز این که همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی، تماما واگذار میکنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوت قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشتههایم و آن چه دارم و ندارم بپردازد؛ که چون خود میداند، صورت ریزَش ضرورتی ندارد.

همه امیدم به "احسان" است در درجه اول، و به دو دخترم در درجه دوم. و این که این دو را در درجه دوم آوردم، نه به خاطر دختر بودن آنها و امل بودن من است ــ به خاطر آن است که در شرایط کنونی جامعه ما، دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است، که دو راه بیشتر ندارد و به تعبیر درست؛ دو بیراهه:

یکی؛ همچون کلاغ ِ شوم در خانه ماندن و به قار قار کردنهای زشت و نفرت بار، احمقانه زیستن که یعنی زن نجیب متدین. و یا تمام شخصیت انسانی و ایدهآل و معنویش در ماتحتش جمع شدن، و تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن و عروسکی برای بازی ابلهها و یا کالایی برای کسبه مدرن و خلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایهداری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکر متجدد. و این هر دو یکی است. گرچه دو وجهه متناقض ِ هم، اما وقتی از انسان بودن خارج شود، دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چُغوک ، یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح؟ مستراح شرقی گردد یا مستراح فرنگی؟ و آنگاه در برابر این تنها دو بیراههای که پیش پای دختران است سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند تا چه حد میتواند معجزآسا و زمانه شکن باشد؟ و کودکی تنها، در این تند موج ِ این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو میرود تا کجا میتواند بر خلاف جریان شنا کند و مسیری دیگر را برگزیند؟

1. به لهجه خراسانی یعنی گنجشک

گر چه امیدوار هستم؛ که گاه در روحهای خارقالعاده چنین اعجازی سر زده است. پروین اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده، و مهندس بازرگان از همین دانشگاهها و دکتر سحابی از میان همین فرنگ رفتهها و مصدق از میان همین "دوله" ها و "سلطنه" های "صلصال کالفخار من حماء مسنون"، و "اینشتین" از همین نژاد پلید و "شوایتزر" از همین اروپای قسی آدمخوار و "لومومبا" از همین نژاد برده و "مهراوه" پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسههای آخوند ریزو ... به هر حال "آدم" از لجن و "ابراهیم" از "آزر" بت تراش و "محمد" از خاندان بتخانه دار ، به دل من امید میدهند که حسابهای علمی مغز را نادیده انگارد و به سر نوشت کودکانم در این لجنزار بت پرستی و بت تراشی که همه پرده دار بت خانه میپرورد امیدوار باشم.

دوست میداشتم که "احسان" متفکر، معنوی، پراحساس، متواضع، مغرور و مستقل بار آید. خیلی میترسم از پوکی و پوچی موج نویها و ارزان فروشی و حرص و نوکر مآبی این خواجه تاشان نسل جوان معاصر؛ و عقدهها و حسدها و باد و بروتها ی بیخودی ِ این روشنفکران سیاسی. که تا نیمههای شب منزل رفقا یا پشت میز آبجو فروشیها، از کسانی که به هر حال کاری میکنند بد میگویند و آنها را با فیدل کاسترو مائوتسه تونگ و چه گوارا میسنجند و طبعا محکوم میکنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کارتند[؟] و عقده گشاییهای سیاسی با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن ِ قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن در گیر است و طرح درستِ مسایل ــ آنچنان که به عقل هیچکس دیگر نمیرسد ــ به منزل برمیگردند و با حالتی شبیه به چه گوارا و در قالبی شبیه لنین زیر کرسی میخوابند.

و نیز میترسم از این فضلای افواهالرجالی شود:

از روی مجلات ماهیانه، اگزیستانسیالیست و مارکسیست و غیره شود.

و از روی اخبار خارجی رادیو و روزنامه، مفسر سیاسی،

و از روی فیلمهای دوبله شده به فارسی، امروزی و اروپایی،

و از روی مقالات و عکسهای خبری مجلات هفتگی و نیز دیدن توریستهای فرنگی که از خیابانهای شهر میگذرند، نیهیلیست و هیپی و آنارشیست،

و یا [ از روی] نشخوار حرفهای بیست سال پیش حوزههای کارگری حزب توده، ماتریالیست و سوسیالیست چپ،

و از روی کتابهای طرح نو ، "اسلام و ازدواج" ، "اسلام و اجتماع"، "اسلام و جماع"، اسلام و فلان و بهمان ... اسلام شناس،

و از روی مرده ریگ انجمن پرورش افکار بیست ساله، روشنفکر مخالف خرافات،

و از روی کتاب چه میدانم، در باب کشورهای در حال عقب رفتن، متخصص کشورهای در حال رشد،

و از روی ترجمه های غلط و بیمعنی از شعر و ادب و موزیک و تئاتر و هنر امروز، صاحبنظر ِ وراج ِ لفاظِ ضد بشرِ هذیان گوی ِ مریض ِ هروئین گرای ِ خنگ، که یعنی: ناقد و شاعر نوپرداز و ...

خلاصه من به او "چه شدن" را تحمیل نمیکنم. او آزاد است. او خود باید خود را انتخاب کند. من یک اگزیستانسیالیست هستم. البته اگزیستانسیالیستم ویژه خودم؛ نه تکرار و تقلید و ترجمه. که از این سه تا ی منفور همیشه بیزارم. به همان اندازه که از آن دو تای دیگر؛ تقی زاده و تاریخ، از نصیحت نیز هم، از هیچکس هیچوقت نپذیرفتهام. و به هیچکس، هیچوقت نصیحت نکردهام. هر رشتهای را بخواهد میتواند انتخاب کند. اما در انتخاب آن، ارزش فکری و معنوی باید ملاک انتخاب باشد، نه بازار داشتن و گران خریدنش. من میدانستم که به جای کار در فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ، اگر آرایش میخواندم یا بانکداری و یا گاوداری و حتا جامعه شناسی به درد بخور، آنچنانکه جامعه شناسان نوظهور ما برانند که فلان ده یا موسسه یا پروژه را اتود میکنند و تصادفا به همان نتایج علمی میرسند که صاحبکار سفارش داده، امروز وصیتنامهام، به جای یک انشاء ادبی، شده بود صورتی مبسوط از سهام و املاک و منازل و مغازهها و شرکتها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم میکردم و مثل حال، به جای اقلام، الفاظ ردیف نمیکردم.

اما بیرون از همه حرفهای دیگر اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم، مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقه، یک شعر هیجان آور، لذت زیباییهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمهها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟

چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه در عمر لذت میبرند! و چه گاوانسانهایی که فقط از آخورآباد و زیر سایه درخت چاق میشوند. من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه میخواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه، و شرابم هنر، و دیگر بس. اما من از آغاز متأهل بودم، ناچار باید برای خانوادهام کار میکردم و برای زندگی آنها زندگی میکردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه شناسی جامعه مسلمانان که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم.

او آزاد است که خود را انتخاب کند و یا مردم را، اما هرگز نه چیز دیگری را، که جز این دو هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمیارزد، پلید است، پلید.

فرزندم! تو میتوانی هر گونه "بودن" را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.

انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد ( به خود و جهان) و میآفریند (خود را و جهان را) و تعصب میورزد و میپرستد و انتظار میکشد و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که میبینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال میشود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ میشود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل میکند. تو هر چه میخواهی باشی باش اما ... آدم باش.



خرید و دانلود تحقیق در مورد وصیت نامه دکتر شریعتی 10 ص