لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
آلن، بیرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، کیهان، 1370، ص 323.
باقر، ساروخانى، دائرةالمعارف علوم اجتماعى، کیهان، 1370، ص 589.
باقر، ساروخانى، دائرةالمعارف علوم اجتماعى، کیهان، 1370، ص 589.
وزارت فرهنگ و آموزش عالى، مرکز مدارک علمى ایران، مؤسسات پژوهشى کشور (بخش دولتى)، 1376.
وزارت فرهنگ و آموزش عالى، مرکز مدارک علمى ایران، مؤسسات پژوهشى کشور (بخش دولتى)، 1376.
دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر حقوق اسلامى، سمت، 1368، ص 219.
دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر حقوق اسلامى، سمت، 1368، ص 219.
على محمد، اقتدارى، سازمان و مدیریت، چ 12، دانشگاه تهران، 1355، ص 73.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
اولین کسی که در ایران پایه گذار سازمان کودکان کرولال شد شخصی به نام جبار باغچه بان تاسیس شد در مقدمه مروری بر زندگی این فرد زحمتکش که خدمت بزرگی به کودکان کرو لال کرد می پردازیم .
سرگذشت یک معلم
جبار باغچه بان کودکی کنجکاو و فعال بود که کتاب می خواند شعر کودکانه می سرود و به نقاشی عشق می ورزید هر کاغذ پاره ای که به دست می آورد که ساعتی نمی کذشت که تصویری از گل و درخت یا کوه و جنگل بر آن نقاشی می کرد پدرش با این کارها روی خوشی نشان نمی داد و او را به شدت از این کار منع می کرد پدرش نقاشی را کاری عبث می پنداشت و هر گاه او را در حال نقاشی می دید او را مواخذه می کرد .اسم پدرش استاد عسکر بنا بود و از ارومیه به ایروان در قفقاز رفت و او را همراه خود برد و به شاگردی پدرش می پرداخت اما این کار طبع ذهن جویای او را راضی نمی کرد و لابه لای کار درس نیز می خواند در آن زمان چند مدرسه به سبک جدید دایر شده بود و او را به آموزگاری در یکی از آنها پرداخت بعد از چند سال به ایران برگشت و در شهر مرند به معلمی ادامه داد و بعد از چند سال به تبریز رفت و کودکستانی در تبریز برای اولین بار احداث کرد و هدف او از این کار این بود که کودکان قبل از اینکه به مدرسه بیایند در کوچه و خانه مشغول بازی هستند چرا به جای اینکه این کارها و اسم این کودکستان را (باغچه اطفال) نام گذاری کرد.
در همان اوایل بود که مادری فرزند کرولال خود را برای ثبت نام به مدرسه آورد و گفت که هیچ مدرسه ای فرزند مرا قبول نمی کند . ولی جبار جواب منفی به مادر نداد و کودک را پذیرفت و به فکر افتاد چگونه به کودک خواندن و نوشتن یاد بدهد .چند ماه بعد دو کودک کرولال دیگر به کودکستان باغچه اطفال آمدند جبار با خود فکر کرد و می خواست به هر ترتیب بود سه کودک را تعلیم دهد او شنیده بود که در اروپا چنین موسسات کودکان کرولال وجود دارد و با آنها تماس گرفت و معلوماتی به دست آورد دو روش صدای کشیده و لب خوانی را به آن سه کودک آموخت روز امتحان این سه کودک تمام حیاط و پشت بام کودکستان پر از مردم بود آنها باور نمی کردنند که این سه کودک خواندن و نوشتن یاد گرفته اند و بله جبار موفق به این کار برای اولین بار در ایران شده بود او با این کار خدمت بزرگی به کودکان کرولال کرد و بعدها به تهران رفت و مدرسه بزرگی احداث کرد و در آذر ماه سال 1345 در گذشت .
و بعد دخترش راه او را ادامه داد .
محل تحقیق:
سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور مرکز شهید رجایی
در این مرکز 18 نفر کودک کرو لال وجود داشت که 8 نفر آنها دختر و 10 نفر پسر بودند و آنها را در سه کلاس 6 نفره تقسم کرده بودند و کتابهای درسی آنها با کتابهای درسی کودکان شنوا هیچ فرقی نمی کرد این مرکز تا کلاس پنچم داشت و روش تدریس آنها بیشتر لب خوانی و صدای کشیده سمی و بصری بود .
آموزش و پرورش کودکان استثنایی جداگانه است ولی قرار است با آموزش و پرورش یکی شود .
نظرات دانشجو : به نظر من یکی از راههای موجود برای ادامه تحصیل این اشخاص در مقطع دانشگاه وجود دانشگاهی جداگانه ای است که اساتید آن آموزش های لازم برای انتقال مطالب به این گونه دانشجویان را دیده باشند . و استفاده از وسایل کمک آموزشی نظیر کلاسهای سمعی و بصری ویژه این افراد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
زمینه پیدایش شعر نو در ایران
در عصر قاجار، تلگراف، چاپ، روزنامه، مدرسه علمی، راه آهن و ... ده ها پدیده ی نوین دیگر از خارج وارد ایران شد و از آن جا که جایشان در کشورمان کاملاً خالی بود، بدون هیچگونه مقاومتی با آغوش باز پذیرفته شد ولی در کشوری که بیش از هزار سال تنها هنرش شعر بود و نظم و نظام مقدسش تابووار برازهان سیطره داشت چگونه ممکن بود خیال بندی عجیب و غریب ناشناخته و درهمی به نام شعر از زبان فرنگی ترجمه شود و در مقابل شعر مقدس فارسی قد علم کند. مترجمین دوره ی ناصر الدین شاه در برخورد با رمان و نمایش نامه، با نوعی نوشته ی کاملاً شگفت انگیز سرگرم کننده و قابل فهم مواجه بودند و می دانستند که ترجمه اش به شدت مورد توجه روشنفکران قدار می گیرد. هیچکس در ایران اطلاعی از رمان و نمایش نامه نداشت اما همه ی مردم ایران، هر یک به نوعی با شعر ریشه دار فارسی سر و کار داشتند شعری که زیبا شناسی و نظامش ملکه ی ذهن همگان بود و متولیان به شدت متعصبی داشت و چنان ازلی ـ ابدی و تغییر ناپذیر پنداشته می شد که حتی در روزهایی که ایران از بنیاد در حال دگرگونی بود امکان دستکاری به ساختش به مخیله کسی خطور نمی کرد و شاعران رسمی کشور خود را مسئول به بازسازی زبان شعر انوری و عنصری و فردوسی و سعدی می دانستند و انجمن های بازگشت را بنیاد می گذاشتند به دلیل همین عدم هماهنگی و همگانی شعر رسمی با تحولات و عقب ماندن آن از قافله ی پیشرفت بود که تصنیف و ترانه و صورت های دیگر غیر رسمی شعر رواج یافته و جای شعر رسمی را می گرفت. ولی شاعران رسمی پیش از انقلاب مشروطیت حتی روشن بین ترین و خوش فکر ترین شان که یغمای خبدقی و میرزا ابوالقاسم فراهانی و شیبانی بودند دست کم به 2 علت قادر به درهم ریخت نظام سنتی و بنیان نهادن نظام شعر جدید نبودند: 1ـ به سبب حرمت نظام ازلی ـ ابدی شعر فارسی که با نوعی استعاری و کنایه و تشبیه و ایهام معهود، ملکه ای اذهان شاعران شده بود.
2ـ به علت عدم تحرک اجتماعی یک قدبه و فلج شدن اندیشه و خیال شعر دوستان و شاعران که در صورت تخریب شعر سنتی، قادر به تأسیس نظام جدید شعر نبودند. اما هیچ چیز برای همیشه بر یک قدار نمی ماند. شعر رسمی ایران نیز با تمام جزمیت و تقدس می باید در برابر تحولات اجتناب ناپذیر جامعه ایران دگرگون شده و با نیازهای تازه جامعه هماهنگ گردد.
شور مشروطه خواهی که جامعه ی ایران را فدا گرفت شاعران رسمی (حکومتی و غیر حکومتی) دو دسته شدند: عده ای در قبال دگرگونی سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی مقاومت کردند و در محافل گرم اشرافی ماندند و عده ی دیگر چون ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا و... دربار را ترک کردند و وارد معرکه شدند و به انقلاب پیوستند. اگر چه همه ی این ها یک برداشت از انقلاب و نتیجه ی آن نداشتند ولی همه این ها در یک مورد موضع مشترکی داشتند و آن هم روی آوردن به زبان مردم بود اینها در جریان عمل فهمیده بودند که اگر قرار باشد مردم را با خود همراه کنند باید به زبان مردم حرف بزنند پس به شعر کوچه و بازار یا به قولی به حراره ها روی آوردند و این گرایش به مرور سبک نوینی در شعر بوجود آورد که ترکیبی از زیباشناسی عوام و استیک شعر سنتی بود همان که بعدها به شعر مشروطیت شهرت یافت و با شعر سنتی فرق داشت. از نظر شاعر سنتی، شعر کلامی مخیل، آکنده از صناعات ادبی و فنون بلاغت و قالب ادبی بود. لفظ و قالب هویت شاعر سنتی بود و این دو عنصر بود که امکان فضل فروشی را برای شاعر سنتی فراهم می آورد اما سرچشمه ی شعر شاعران مشروطه خواه زبان و فرهنگ و شعر مردم درگیر در انقلاب بود. انشقاقی در شعر سنتی پیدا شد: شعری فهیم و آکنده از صناعات و بدایع ولی خالی از وقایع اتفاقیه و شور مردم شورشی و شعری پر شور و واقعگرا و مردم پسند ولی خالی از بدایع و ضاعات رسمی پذیرفته شد. شکاف روز به روز عمیق تر شد اما اوضاع به نفع شاعران غیر رسمی انقلابی پیش می رفت و پس بر طرفداران شعر عوام افزوده شد و هر زمان لایه هایی از شاعران رسمی به جریان شعر نوین پیوستند تا آن جا که پس از مدتی مهمترین شاعران زمانه، شعرشان تلفیقی از هر دو گونه شعر شد و برجستگانی چون عارف، امرج، عشقی، بهاز، لاهوتی به ظهور رسیدند.
اما منبع شاعران مشروطه برای دست یابی به سبک نوین، فقط اشعار کوچه بازاری و بخشی از اشعار سنتی و رسمی نبود منبع دیگرانیان اشعار ترکی بود: زمینه ی بالقوه جامعه ی ترکیبی عثمانی، روشنفکران آن جا را متوجه 2 منبع سرشار برای تغییر شعرشان کرده بود: 1ـ شعر عوام 2ـ شعر فرانسه.
پیشگامان شعر نو
تقی رفعت نخستین شاعر نوپرداز در شعر فارسی نبود او نخستین تئوریسین و نخستین منادی شعر نو بود.
نخستین شعر نو را در ایران ابوالقاسم لاهوتی در سال 1288 هـ . ش سروده بود.
شمس کسمائی در سال 1262 هـ .ش متولد شده و به زبان فارسی دروسی تسلط داشت.
جعفر خامنه ای در سال 1266 هـ .ش متولد شده و به زبان فرانسوی تسلط داشته.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
زمینه پیدایش شعر نو در ایران
در عصر قاجار، تلگراف، چاپ، روزنامه، مدرسه علمی، راه آهن و ... ده ها پدیده ی نوین دیگر از خارج وارد ایران شد و از آن جا که جایشان در کشورمان کاملاً خالی بود، بدون هیچگونه مقاومتی با آغوش باز پذیرفته شد ولی در کشوری که بیش از هزار سال تنها هنرش شعر بود و نظم و نظام مقدسش تابووار برازهان سیطره داشت چگونه ممکن بود خیال بندی عجیب و غریب ناشناخته و درهمی به نام شعر از زبان فرنگی ترجمه شود و در مقابل شعر مقدس فارسی قد علم کند. مترجمین دوره ی ناصر الدین شاه در برخورد با رمان و نمایش نامه، با نوعی نوشته ی کاملاً شگفت انگیز سرگرم کننده و قابل فهم مواجه بودند و می دانستند که ترجمه اش به شدت مورد توجه روشنفکران قدار می گیرد. هیچکس در ایران اطلاعی از رمان و نمایش نامه نداشت اما همه ی مردم ایران، هر یک به نوعی با شعر ریشه دار فارسی سر و کار داشتند شعری که زیبا شناسی و نظامش ملکه ی ذهن همگان بود و متولیان به شدت متعصبی داشت و چنان ازلی ـ ابدی و تغییر ناپذیر پنداشته می شد که حتی در روزهایی که ایران از بنیاد در حال دگرگونی بود امکان دستکاری به ساختش به مخیله کسی خطور نمی کرد و شاعران رسمی کشور خود را مسئول به بازسازی زبان شعر انوری و عنصری و فردوسی و سعدی می دانستند و انجمن های بازگشت را بنیاد می گذاشتند به دلیل همین عدم هماهنگی و همگانی شعر رسمی با تحولات و عقب ماندن آن از قافله ی پیشرفت بود که تصنیف و ترانه و صورت های دیگر غیر رسمی شعر رواج یافته و جای شعر رسمی را می گرفت. ولی شاعران رسمی پیش از انقلاب مشروطیت حتی روشن بین ترین و خوش فکر ترین شان که یغمای خبدقی و میرزا ابوالقاسم فراهانی و شیبانی بودند دست کم به 2 علت قادر به درهم ریخت نظام سنتی و بنیان نهادن نظام شعر جدید نبودند: 1ـ به سبب حرمت نظام ازلی ـ ابدی شعر فارسی که با نوعی استعاری و کنایه و تشبیه و ایهام معهود، ملکه ای اذهان شاعران شده بود.
2ـ به علت عدم تحرک اجتماعی یک قدبه و فلج شدن اندیشه و خیال شعر دوستان و شاعران که در صورت تخریب شعر سنتی، قادر به تأسیس نظام جدید شعر نبودند. اما هیچ چیز برای همیشه بر یک قدار نمی ماند. شعر رسمی ایران نیز با تمام جزمیت و تقدس می باید در برابر تحولات اجتناب ناپذیر جامعه ایران دگرگون شده و با نیازهای تازه جامعه هماهنگ گردد.
شور مشروطه خواهی که جامعه ی ایران را فدا گرفت شاعران رسمی (حکومتی و غیر حکومتی) دو دسته شدند: عده ای در قبال دگرگونی سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی مقاومت کردند و در محافل گرم اشرافی ماندند و عده ی دیگر چون ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا و... دربار را ترک کردند و وارد معرکه شدند و به انقلاب پیوستند. اگر چه همه ی این ها یک برداشت از انقلاب و نتیجه ی آن نداشتند ولی همه این ها در یک مورد موضع مشترکی داشتند و آن هم روی آوردن به زبان مردم بود اینها در جریان عمل فهمیده بودند که اگر قرار باشد مردم را با خود همراه کنند باید به زبان مردم حرف بزنند پس به شعر کوچه و بازار یا به قولی به حراره ها روی آوردند و این گرایش به مرور سبک نوینی در شعر بوجود آورد که ترکیبی از زیباشناسی عوام و استیک شعر سنتی بود همان که بعدها به شعر مشروطیت شهرت یافت و با شعر سنتی فرق داشت. از نظر شاعر سنتی، شعر کلامی مخیل، آکنده از صناعات ادبی و فنون بلاغت و قالب ادبی بود. لفظ و قالب هویت شاعر سنتی بود و این دو عنصر بود که امکان فضل فروشی را برای شاعر سنتی فراهم می آورد اما سرچشمه ی شعر شاعران مشروطه خواه زبان و فرهنگ و شعر مردم درگیر در انقلاب بود. انشقاقی در شعر سنتی پیدا شد: شعری فهیم و آکنده از صناعات و بدایع ولی خالی از وقایع اتفاقیه و شور مردم شورشی و شعری پر شور و واقعگرا و مردم پسند ولی خالی از بدایع و ضاعات رسمی پذیرفته شد. شکاف روز به روز عمیق تر شد اما اوضاع به نفع شاعران غیر رسمی انقلابی پیش می رفت و پس بر طرفداران شعر عوام افزوده شد و هر زمان لایه هایی از شاعران رسمی به جریان شعر نوین پیوستند تا آن جا که پس از مدتی مهمترین شاعران زمانه، شعرشان تلفیقی از هر دو گونه شعر شد و برجستگانی چون عارف، امرج، عشقی، بهاز، لاهوتی به ظهور رسیدند.
اما منبع شاعران مشروطه برای دست یابی به سبک نوین، فقط اشعار کوچه بازاری و بخشی از اشعار سنتی و رسمی نبود منبع دیگرانیان اشعار ترکی بود: زمینه ی بالقوه جامعه ی ترکیبی عثمانی، روشنفکران آن جا را متوجه 2 منبع سرشار برای تغییر شعرشان کرده بود: 1ـ شعر عوام 2ـ شعر فرانسه.
پیشگامان شعر نو
تقی رفعت نخستین شاعر نوپرداز در شعر فارسی نبود او نخستین تئوریسین و نخستین منادی شعر نو بود.
نخستین شعر نو را در ایران ابوالقاسم لاهوتی در سال 1288 هـ . ش سروده بود.
شمس کسمائی در سال 1262 هـ .ش متولد شده و به زبان فارسی دروسی تسلط داشت.
جعفر خامنه ای در سال 1266 هـ .ش متولد شده و به زبان فرانسوی تسلط داشته.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
ساختار، زیر ساخت و ملزومات توسعه فناوری در ایران
چکیده
بررسیهای به عمل آمده از وضعیت علم و فناوری در کشور در اسناد برنامههای سوم و چهارم توسعه و ارزیابی انجام گرفته از چهار ساله اول برنامه سوم توسعه و نیز مطالعات تطبیقی نشان میدهد که متأسفانه ساختار مناسب علوم و فناوری در کشور بصورت فرابخشی بوجود نیامده و اکثر مطالعات آنرا به عنوان یک عامل بازدارنده میدانند. بررسی تحلیلی ساختار، زیر ساخت و ملزومات توسعه فناوری در ایران نشان میدهد که این سه ستون اصلی متاسفانه در زوایای گوناگونی دچار اخلال و اشکال گردیده و با وضعیت موجود و تداوم آن انتظار هماهنگی این زمینه توسعه با سایر زمینه های دیگر رشد وتوسعه به تحقق نخواهد پیوست. این مقاله با نگاهی بنیادی و روشی تحلیلی مبتنی بر محتوا و با الگو گرفتن از مطالعات مروری در نظر دارد تا به گونه ای علمی ساختار، زیر ساخت و ملزومات توسعه علمی و فناوری کشور را به نقد بکشد. در پایان این مطالعه نیز براساس مطالب متن به هشت تاکید در سیاستگذاری و برنامه ریزی در راستاس تقویت نظام علمی و فناوری کشور بسنده شده است.
لغات کلیدی: توسعه علمی/ فناوری/ساختار علمی/زیرساخت فناوری/ملزومات فناوری
1- مقدمه
جهان در نیم قرن اخیر شاهد تحولات و دگرگونیهای گسترده ای در عرصه علوم و فناوری و توسعه اقتصادی، اجتماعی کشورها بوده است. منشاء این دگرگونیها سه نیروی متعامل: جهانی شدن اقتصاد و گسترش سریع موافقتنامههای تجاری بین کشورها، توسعه شتابان علوم و فناوری بطور عام و انقلاب در فناوری اطلاعات و تحول در مفاهیم دانش و انقلاب معرفت شناختی هستند. حاصل این دگرگونیها ظهور فاز جدیدی از توسعه را منجر گردیده که اصطلاحاً اقتصاد مبتنی بر دانش نامیده میشود. تحولات جهانی و توسعه پایدار مبتنی بر توسعه دانش و مدیریت، فضای رقابت را در عرصه جهانی به شدت گسترش داده و لزوم تغییر و تحولات در محیط منطقهای و جهانی را پدید آورده است.
2- روند تحولات فناوری در جهان
از نظر عدة زیادی از دانشمندان جهان بدون کار، مقطع جدیدی از تاریخ بشریت است که هم اکنون آغاز شده است و باید بررسی نمود که برندگان و بازندگان این مقطع از تاریخ چه کسانی هستند. آیا انقلاب تکنولوژیک به تحقیق رؤیای آرمانشهر دیرپا میانجامد که ماشینآلات، جایگزین کار آدمی میشود و در نهایت با آزادسازی انسان او را به دوران «پس بازار» هدایت میکند؟ تحولاتی که از نظر تاریخی در عرصة تکنولوژی صورت گرفته موجب دگرگونیهای عمیق اجتماعی و اقتصادی گردیده است. کشف نیروی بخار در ابتدا توانست دگرگونی عظیمی را در عرصة تولید پدید آورد و سپس با جایگزینی ذغال سنگ با نفت و کشف الکتریسیته توانستند بار عظیم کار را از دوش آدمی برداشته و بر دوش ماشین بگذارند و با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، اختراع کامپیوتر و روباتها، توسط عدهای از دانشمندان به عنوان سومین رویداد بزرگ جهان شمرده شدند. بدون تردید کامپیوترها قادر به اعمال پیچیدهای هستند که باید با برداشتی جدید با آنها برخورد نمود و هم اکنون عدهای معتقدند که به زودی تواناییهای رایانه میتواند از هوش انسان پیشی گیرد.
هم اکنون دانشمندان معتقدند که تا پایان نیمة اول قرن بیست و یکم این امکان وجود خواهد داشت که کامپیوترهای انسانگونه با ایجاد تصاویر سه بعدی لیزری و زنده، قادر به ارتباط با انسانهای واقعی در زمان و مکان واقعی شوند به نحوی که حتی شاید از انسانهای واقعی هم قابل تشخیص نباشند و این موجودات جدید هوشمند سزاوار عزت و احترام خواهند بود.
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار، از سال 1974 تا 1989 در کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) تولید