لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
سوره نحل آیه های 55 الی 79 از قرآن عثمان طاها
لیکفر و ابما اتینا هم فتمتّعوا فسوف تعلمون
و با وجود آن همه نعمت که به آنها دادیم باز براه کفر و کفران بروند باری (این دو روزه دنیا را به کامرانی حیوانی بپردازید) که به زودی خواهید دانست
به نظر من چون انسان فراموش کار است پس از مدتی اصول و تعالیم الهی را فراموش کرده و به راه غفلت می رود
و یجعلون لما لا یعلمون نصیبا ممّ رزقناهم تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون
و این مشرکان برای بتان از روی جهل نصیبی از رزقی که به آنها دادیم قرار می دهند سوگند به خدای یکتا که البته از آنها از این دروغ و عقاید باطلشان باخواست خواهد شد
چون هیچ دروغی پشت ماه نمی ماند هر شرکی در آخر باطل خواهد بود
و یجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما یشتهون
و این مشرکان فرشتگان را با آنکه خدا منزّه از فرزند است دختران خدا دانستند و حال آنکه پسران را آرزو می کنند.
چون مشرکان دختران را زنده بگور می کردند ولی در دلشان از زنان خوششان می آمد ولی در ظاهر از پسران خوششان می آمد
و اذا بشّر احد هم بالانثی ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم
و چون یکی از آنها را به فرزند دختری مژده دهد از شدّت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود.
از حماقت قوم جاهلیت همین بس که به دختران اهمیت نداده ولی خودشان از مادرانی متولد می شدند که آن را بزرگ می داشتند
یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ایمسکه علی هون آمـ یدسّه فی التّراب الا سآء مایحکمون
و از این عار روی از قوم خود پنهان می دارد و به فکر افتد که آیا آن دختر را با ذلّت و خاری نگه دارد یا زنده به خاک گور کند (عاقلان) آگاه باشید که آنها بسیار بد می کنند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بنام خدا
تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ «1»
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگى.همیشه سودمند و با برکت است آنکه فرمانروایى [ همه هستى ] به دست اوست و او بر هر کارى تواناست .
موضوع : قدرت و بزرگی خدا
مخاطب : انسانها
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ «2»
آنکه مرگ و زندگى را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید ، و او تواناى شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است . «
موضوع : وجود گناه برای آزمایش و بزرگی و آمرزندگی خدا
مخاطب : انسانها
الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن «3» آنکه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید . در آفرینش [ خداى ] رحمان ، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمی بینى ، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى می بینى ؟
موضوع: عظمت در خلقت آفرینش
مخاطب : انسانهای عاقل
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ «4»
سپس بار دیگر بنگر تا دیده ات در حالى که خسته و کم سو شده [ و از یافتن خلل ، نابسامانى و ناهمگونى فرو مانده ] و درمانده گشته است ، به سویت باز گردد
موضوع: بازگشت کلیه اعضای بدن در روز قیامت برای گواه اعمال ما
مخاطب : انسان
وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ «5»
همانا ما آسمان دنیا را با چراغ هایى آراستیم و آنها را تیرهایى براى راندن شیطان ها قرار دادیم ، و براى آنان [ در آخرت ] آتشى افروخته ، آماده کرده ایم «
موضوع : وعده عذاب برای کافران و شیاطین رانده از درگاه خدا
مخاطب : کافران
وَلِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ «6»
و براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند ، عذاب دوزخ است و بد بازگشت گاهى است . « 6»
موضوع: وعده عذاب جهنم بر منکران خدا
مخاطب : کافران
إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ «7»
هنگامی که در آن افکنده شوند از آن در حالى که در جوش و فوران است ، صدایى هولناک و دلخراش می شنوند . « 7»
موضوع: وعده عذاب سخت در روز حساب
مخاطب : کافران
تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ «8»
نزدیک است که از شدت خشم متلاشى و پاره پاره شود . هرگاه گروهى در آن افکنده شوند ، نگهبانانش از آنان می پرسند : آیا شما را بیم دهنده اى نیامد ؟
موضوع : بزرگی گناه و عذاب کافران که منکر خدا و پیغمبر هستند
مخاطب: کافران
قالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ «9»
می گویند : چرا ، بیم دهنده آمد ، ولى او را انکار کردیم و گفتیم : خدا هیچ چیز نازل نکرده است ; شما بیم دهندگان جز در گمراهى بزرگى نیستید
موضوع: تکذیب پیامبران توسط کافران از روی جهل
مخاطب: کافران و گناهکاران
وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ «10»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
محتوای سوره ملک
این سوره، که سرآغاز جزء29 قرآن مجید است، از سوره هائی است که بنابر مشهور- تمام آن در « مکّه» نازل شده، همان گونه که غالب سوره های این جزء « مکّی » است، بلکه، به گفته بعضی از مفسران، تمام سوره های این جزء مکی است، به عکس سوره های جزء قبل که مدنی بود ولی چنان که خواهیم گفت : سوره دهر (یا سوره های انسان ) از این قاعده مستثنی است و در مدینه نازل شده است.
سوره ملک که نام دیگرش سوره منجیه (نجات بخش) و نام سومش واقیه یا مانعه است (زیرا تلاوت کننده، خود را از عذاب الهی یا عذاب قبر نگاه می دارد ) از سوره های بسیار پر فضیلت قرآن می باشد، و مسائل زیادی در آن مطرح شده، که عمدتا بر سه بخش دور می زند :
بخش اول-بحث هائی پیرامون مبدأ صفات خداوند و نظام شگفت انگیز خلقت، مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان و آفرینش زمین و مواهب آن و همچنین آفرینش پرندگان، و آب های جاری و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
بخش دوم-بحث هائی پیرامون معاد و عذاب دوزخ و گفتگوهای مأموران عذاب با دوزخیان و مانند آن.
بخش سوم-انذار و تهدیدکافران و ظالمان به انواع عذاب های دنیا و آخرت. و به گفته بعضی : از نظر محور اصلی تمام سوره را همان مالکیت و حاکمیت خدا تشکیل می دهد که در نخستین آیه آمده است.
هیچ نقصی در جهان هستی نمی بینی
این سوره با مسأله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند وجاودانگی ذات پاک او آغاز می شود که در واقع کلید همه بحث های این سوره است.
می فرماید :« پربرکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است، و او بر همه چیز قادر است» «تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی ء قدیر».
در آیه بعد، به هدف آفرینش مرگ وحیات انسان، که از شوؤن مالکیت و حاکمیت خدا است، اشاره کرده، می فرماید: « او کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شمارا بیازماید که کدام یک، بهتر عمل می کنید» الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا
و در پایان آیه، برای تأکید بیشتر می فرماید: « بار دیگر نگاه کن و عالم را با دقت بنگر، آیا هیچ شکاف، خلل و اختلافی در جهان مشاهده می کنی»؟! فارجع البصر هل تری من فطور
لذا، در آیه بعد، برای تأکید همین معنی می افزاید : « بار دیگر دیده خود را باز کن، و دو مرتبه به عالم هستی بنگر. سرانجام چشمانت به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان شده، و در جستجوی خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است»! ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو خسیر
آخرین آیه مورد بحث نظری به صفحه آسمان افکنده و از ستارگان درخشنده و زیبا سخن به میان آورده می گوید : « ما آسمان پائین را با چراغ های پرفروغی زینت بخشیدیم، و آنها را تیرهائی برای شیاطین قرار دادیم، و برای آنها عذاب آتش دوزخ فراهم ساختیم». و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح و جعلنا رجوما للشیاطین و اعتدنا لهم عذاب السعیر
این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید می کند که : تمام ستارگانی که می بینیم همه بخشی از آسمان اول است آسمانی که از میان آسمانهای هفتگانه به ما نزدیک تر می باشد و به همین دلیل به عنوان (السماء الدنیا) آسمان نزدیک و پائین از آن تعبیر شده است.
اگر گوش شنوا و فکر بیدار داشتیم در دوزخ نبودیم!
از آنجا که در آیات گذشته سخن از نشانه های عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرینش بود، در آیات مورد بحث سخن از کسانی می گوید که این دلائل را نادیده گرفته راه کفر و شرک را پیش می گیرند و همچون شیاطین عذاب الهی را به جان می خرند.
نخست می فرماید : «برای کسانی که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بد جایگاهی است» وللذین کفروا بربهم عذاب جهنم و بئس المصیر
آنگاه به شرح گوشه ای از این عذاب وحشتناک پرداخته می افزاید : «هنگامی که کفار در آن افکنده می شوند صدای وحشتناکی از آن می شنوند و این در حالی است که پیوسته می جوشد و غلیان دارد». اذا القوا فیها سمعوا لها شهیقا و هی تفور
در آیه بعد به دلیل اصلی بدبختی و گمراهی خود اشاره می کند می گوید: «اگر ما گوش شنوا داشتیم و عقل خود را به کار می گرفتیم هرگز از دوخیان نبودیم»! و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
سوره المائده آیه 86
متن عربی آیه : وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا أُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ
شان نزول آیه
بسیارى از مفسران از جمله" طبرسى" در" مجمع البیان" و" فخر رازى" و نویسنده" المنار" در تفسیرهاى خود از مفسران پیشین نقل کردهاند که این آیات درباره نجاشى زمامدار حبشه در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یاران او نازل شده است و در حدیثى که در تفسیر برهان نقل شده این موضوع مشروحا آمده است. آنچه از روایات اسلامى و تواریخ و گفتار مفسران در این زمینه استفاده مىشود چنین است: در سالهاى نخستین بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دعوت عمومى او، مسلمانان در اقلیت شدیدى قرار داشتند، قریش به قبائل عرب توصیه کرده بود که هر کدام، افراد وابسته خود را که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایمان آورده است تحت فشار شدید قرار دهند و به این ترتیب هر یک از مسلمانان از طرف قوم و قبیله خود سخت تحت فشار قرار داشت. آن روز تعداد مسلمانان براى دست زدن به یک "جهاد آزادیبخش" کافى نبود، پیامبر (صلی الله علیه و آله) براى حفظ این دسته کوچک، و تهیه پایگاهى براى مسلمانان در بیرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت داد، و حبشه را براى این مقصد انتخاب فرمود و گفت:" در آنجا زمامدار صالحى است که از ستم و ستمگرى جلوگیرى مىکند، شما آنجا بروید تا خداوند فرصت مناسبى در اختیار ما بگذارد". منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) نجاشى بود (نجاشى اسم عامى بود همانند" کسرى" که به تمام سلاطین حبشه گفته مىشد، اما اسم نجاشى معاصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) اصحمه که در زبان حبشى به معنى عطیه و بخشش است بود). یازده مرد و چهار زن از مسلمانان عازم حبشه شدند و از طریق دریا با کرایه کردن کشتى کوچکى راه حبشه را پیش گرفتند، و این در ماه رجب سال پنجم بعثت بود، و این مهاجرت، مهاجرت اول نام گرفت. چیزى نگذشت که" جعفر بن ابو طالب" و جمعى دیگر از مسلمانان به حبشه رفتند و هسته اصلى یک جمعیت متشکل اسلامى را که از 82 نفر مرد و عده قابل ملاحظهاى زن و کودک تشکیل مىشد به وجود آوردند. طرح این مهاجرت براى بت پرستان سخت دردناک بود، زیرا بخوبى مىدیدند چیزى نخواهد گذشت که با یک جمعیت متشکل نیرومند از مسلمانان که تدریجا اسلام را پذیرفته و به سرزمین امن و امان حبشه رفتهاند روبرو خواهند شد، براى بهم زدن این موقعیت دست به کار شدند، و دو نفر از جوانان باهوش و فعال و حیلهگر و پشت هم انداز یعنى" عمرو بن عاص" و" عمارة بن ولید" را براى بهم زدن موقعیت مسلمانان حبشه انتخاب کردند و با هدایاى فراوانى به حبشه فرستادند و با مقدماتى به حضور نجاشى بار یافتند، و قبلا با دادن هدایاى گرانبهایى به اطرافیان نجاشى موافقت آنها را جلب کرده و قول تایید و طرفدارى از آنان گرفته بودند. " عمرو عاص" سخنان خود را از اینجا شروع کرد، و با نجاشى چنین گفت: ما فرستادگان بزرگان مکهایم" تعدادى از جوانان سبک مغز در میان ما پرچم مخالفت برافراشتهاند و از آئین نیاکان خود برگشته و به بدگویى از خدایان ما پرداخته و آشوب و فتنه بپا کرده و در میان مردم تخم نفاق پاشیدهاند، و از موقعیت سرزمین شما سوء استفاده کرده و به اینجا پناه آوردند، ما از آن مىترسیم که در اینجا نیز دست به اخلالگرى زنند، بهتر این است که آنها را به ما بسپارید و به محل خود باز گردانیم ... این را گفتند و هدایایى را که با خود آورده بودند تقدیم داشتند. نجاشى گفت: تا من با نمایندگان این پناهندگان به کشورم تماس نگیرم نمىتوانم در این زمینه سخن بگویم، و از آنجا که این بحث یک بحث مذهبى است باید از نمایندگان مذهبى نیز در جلسهاى در حضور شما دعوت شود. روز دیگرى در یک جلسه مهم که اطرافیان نجاشى و جمعى از دانشمندان مسیحى و جعفر بن ابى طالب به عنوان نمایندگى مسلمانان، و نمایندگان قریش، حضور داشتند، نجاشى پس از استماع سخنان نمایندگان قریش رو به جعفر کرد و از او خواست که نظر خود را در این زمینه بیان کند. جعفر پس از اداى احترام چنین گفت: نخست از اینها بپرسید آیا ما جزو بردگان فرارى این جمعیتیم؟! عمرو گفت: نه شما آزادید. جعفر گفت: سؤال کنید آیا آنها دینى بر ذمه ما دارند که آن را از ما مىطلبند؟! عمرو: نه ما هیچگونه مطالبهاى از شما نداریم. جعفر: آیا خونى از شما ریختهایم؟ که آن را از ما مىطلبید؟! عمرو: نه چنین چیزى در کار نیست. جعفر: پس از ما چه مىخواهید که این همه ما را شکنجه و آزار دادید و ما از سرزمین شما که مرکز ظلم و بیدادگرى بود بیرون آمدیم؟! سپس جعفر رو به نجاشى کرد و گفت: ما جمعى نادان بودیم، بت پرستى مىکردیم، گوشت مردار مىخوردیم، انواع کارهاى زشت و ننگین انجام مىدادیم، قطع رحم مىکردیم و نسبت به همسایگان خویش بدرفتارى داشتیم، و نیرومندان ما ضعیفان را مىخوردند! ولى خداوند پیامبرى در میان ما مبعوث کرد که به ما دستور داده است هر گونه شبیه و شریک را از خدا دور سازیم و فحشا و منکرات و ظلم و ستم و قمار را ترک گوئیم، به ما دستور داده نماز بخوانیم، زکات بدهیم، عدالت و احسان پیشه کنیم و بستگان خود را کمک نمائیم. نجاشى گفت: عیساى مسیح نیز براى همین مبعوث شده بود! سپس از جعفر پرسید: آیا چیزى از آیاتى که بر پیامبر شما نازل شده است حفظ دارى؟ جعفر گفت: آرى و سپس شروع به خواندن سوره "مریم" کرد. حسن انتخاب جعفر، در مورد آیات تکان دهنده این سوره که مسیح و مادرش را از هر گونه تهمتهاى ناروا پاک مىسازد، اثر عجیبى گذاشت. تا آنجا که قطره هاى اشک شوق، از دیدگان دانشمندان مسیحى سرازیر گشت، و نجاشى صدا زد به خدا سوگند نشانههاى حقیقت در این آیات نمایان است! هنگامى که "عمرو" خواست در اینجا سخنى بگوید و تقاضاى سپردن مسلمانان را بدست وى کند، نجاشى دست بلند کرد، و محکم بر صورت عمرو کوبید و گفت: خاموش باش! به خدا سوگند اگر بیش از این سخنى در مذمت این جمعیت بگویى تو را مجازات خواهم کرد! این جمله را گفت و رو به مامورین کرد و صدا زد: هدایاى آنها را به آنان برگردانید و آنها را از حبشه بیرون کنید، و به جعفر و یارانش گفت: آسوده خاطر در کشور من زندگى کنید! این پیش آمد علاوه بر اثر تبلیغى عمیقى که در زمینه شناساندن اسلام به جمعى از مردم حبشه داشت، سبب شد که مسلمانان مکه جدا روى این پایگاه مطمئن حساب کنند، و مسلمانان تازه وارد را براى آن روز که قدرت کافى بیابند به آنجا روانه سازند. سالها گذشت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هجرت کرد و کار اسلام بالا گرفت، و عهدنامه" حدیبیه" امضا شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوجه فتح" خیبر" گشت، در آن روز که مسلمانان از فرط شادى به خاطر در هم شکستن بزرگترین کانون خطر یهود در پوست نمىگنجیدند، از دور شاهد حرکت دستجمعى عدهاى بسوى سپاه اسلام بودند، چیزى نگذشت که معلوم شد این جمعیت همان مهاجران حبشهاند که به آغوش وطن باز مىگردند در حالى که قدرتهاى اهریمنى دشمنان در هم شکسته شده و نهال اسلام به قدر کافى ریشه دوانیده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشاهده "جعفر" و مهاجران حبشه، این جمله تاریخى را فرمود: لا ادرى انا بفتح خیبر اسر ام بقدوم جعفر؟!:" نمیدانم از پیروزى خیبر خوشحالتر باشم یا از بازگشت جعفر"؟ مىگویند: علاوه بر مسلمانان، هشت نفر از شامیان که در میان آنها یک راهب مسیحى بود و تمایل شدید به اسلام پیدا کرده بودند، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدند و پس از شنیدن آیات سوره یس، به گریه افتادند و مسلمان شدند و گفتند چقدر این آیات به تعلیمات راستین مسیح شباهت دارد. و طبق روایتى که در تفسیر المنار از سعید بن جبیر نقل شده نجاشى سى نفراز بهترین یاران خود را به عنوان اظهار علاقه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و آئین اسلام به مدینه فرستاد، و همانها بودند که با شنیدن آیات سوره یس گریستند و اسلام را پذیرفتند آیات فوق نازل شد و از این مؤمنان تجلیل کرد. این شان نزول منافات با آن ندارد که سوره مائده در اواخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده باشد، زیرا این سخن مربوط به اکثریت آیات سوره است، هیچ مانعى ندارد که بعضى از آیات در حوادث قبل نازل شده باشد و بدستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مناسبتهاى در این سوره قرار گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است؛ گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛ (8)
جاودانه در آن خواهند ماند؛ این وعده حتمى الهى است؛ و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت؛ و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست؛ اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند)؛ چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد؛ (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن؛ و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند؛ سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (26)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مىشود ولى کلمات خدا پایان نمىگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. (27)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست؛ خداوند شنوا و بیناست! (28)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (29)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند؛ اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند)؛ ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمىکنند! (32)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مىکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را؛ به یقین وعده الهى حق است؛ پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مىکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هیچ کس نمىداند فردا چه به