لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
تفسیر سوره حمد
آیه:الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
ترجمه:(خدایى که) بخشنده و مهربان است.
تفسیر:کلمه «رحمن» به معناى مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگى آن است. از کاربرددو صفت «رحمن» و «رحیم» در قرآن، استفاده مىشود که رحمانیّت درباره همهىمخلوقات ورحیم بودن، مربوط به انسان وموجودات مکلّف است.
خداوند رحمت را برخود واجب کرده است، «کتب ربّکم على نفسه الرّحمة» و رحمت او بر همه چیز سایه گسترده است، «و رحمتى وسعت کلّ شیىء» همچنین پیامبر و کتاب او مایه رحمتند، «رحمةً للعالمین» آفرینش وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نیز مىدهد از روى لطف است.بخشیدن گناهان و قبول توبهى بندگان و عیبپوشى از آنان و دادن فرصت براىجبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست.
آیه:مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه:(خدایى که) مالک روز جزاست.
تفسیر:مالکیّت خداوند، حقیقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالکیّتهاىاعتبارى، از سلطهى مالک خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نیست. «مالکیوم الدین»
با آنکه خداوند مالک حقیقى همه چیز در همه وقت است، ولى مالکیّت او در روز قیامت و معاد جلوهى دیگرى دارد؛ * در آن روز تمام واسطهها واسباب قطع مىشوند. «تقطّعت بهم الاسباب»
* نسبتها و خویشاوندىها از بین مىرود. «فلا انساب بینهم»
* مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. «لا ینفع مال و لا بنون»
* بستگان و نزدیکان نیز فایدهاى نمىرسانند. «لن تنفعکم ارحامکم»
* نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فکر، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است. لفظ «دین» در معانى گوناگون به کار رفته است:
الف: مجموعهى قوانین آسمانى. «إنّ الدّین عنداللَّه الاسلام»
ب: عمل و اطاعت. «للّه الدّین الخالص»
ج: حساب و جزا. «مالک یوم الدّین»
«یوم الدّین» در قرآن به معناى روز قیامت است که روز کیفر و پاداش مىباشد. «یسئلون ایّان یوم الدّین» [36]مىپرسند روز قیامت چه وقت است؟ قرآن در مقام معرّفى این روز، چنینمىفرماید: «ثم ما ادریک ما یوم الدّین . یوم لا تملک نفس شیئاً و الامریومئذ للّه» (اى پیامبر!) نمىدانى روز دین چه روزى است؟ روزى که هیچ کس براى کسى کارآیى ندارد وآن روز تنها حکم و فرمان با خداست.
«مالک یوم الدّین» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در کنارآیهى «الرّحمن الرّحیم» معلوم مىشود که بشارت و انذار باید در کنار همباشند. نظیر آیه شریفه دیگر که مىفرماید: «نبّىء عبادى انّى أنا الغفورالرّحیم . و أنّ عذابى هو العذاب الالیم» [38]به بندگانم خبر ده که من بسیار مهربان و آمرزندهام، ولى عذاب و مجازات مننیز دردناک است. همچنین در آیه دیگر خود را چنین معرّفى مىکند: «قابلالتَّوب شدید العقاب» خداوند پذیرندهى توبه مردمان وعقوبت کنندهى شدید گناهکاران است.
در اوّلین سورهى قرآن، مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مالکِ یوم الدّین» و در آخرین سوره، مَلِکیت او. «ملک النّاس»
آیه:إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
ترجمه:(خدایا) تنها ترا مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوئیم
تفسیر:انسان باید به حکم عقل، بندگى خداوند را بپذیرد. ما انسانها عاشق کمالهستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همهىهستى است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر ازآینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالک آن روز است. پس چرا به سوىدیگران برویم؟! عقل حکم مىکند که تنها باید او را پرستید و از او کمکخواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.
درنماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگى از تمام خداپرستان مىگوید: خدایا نهفقط من که همهى ما بنده توایم، ونه تنها من که همهى ما محتاج و نیازمندلطف توایم
خدایا! من کسى جز تو را ندارم «ایّاک» ولى تو غیر مرا فراوان دارى و همههستى عبد و بندهى تو هستند. «ان کلّ من فى السموات و الارض الاّ اتىالرّحمن عبداً» در آسمانها و زمین هیچ چیزى نیست مگر این که بنده و فرمان بردار تو هستند. جمله «نعبد» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است که مسلمانان همگى برادر و در یک خط هستند.
مراحل پرواز معنوى، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراین اوّلسورهى حمد ثناست، آیهى «ایّاک نعبد» ارتباط و آیات بعد، دعا مىباشد.
چون گفتگو با محبوب واقعى شیرین است، لذا کلمه «ایّاک» تکرار شد.
ایه :اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ
ترجمه :(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.
تفسیر:در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف: هدایت تکوینى، نظیرهدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد. و یاهدایت و راهنمایى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا که قرآنمىفرماید: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شىء خلقه ثم هدى» [43]بیانگر این نوع از هدایت است.
ب: هدایت تشریعى که همان فرستادن انبیاى الهى و کتب آسمانى براى هدایت بشر است.
کلمهى «صراط» بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکرى صحیح، نشانهى شخصیت انسان است.
راههاى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:
* راه خواستهها وهوسهاى خود.
* راه انتظارات وهوسهاى مردم.
* راه وسوسههاى شیطان.
* راه طاغوتها.
* راه نیاکان و پیشینیان.
* راه خدا و اولیاى خدا.
آیه:صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ.
ترجمه :(خداوندا! ما را به) راه کسانى که آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
تفسیر:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سوره یونس
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بعد از آنها، موسى و هارون را با آیات خود به سوى فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهى مجرم بودند! (75)
و هنگامى که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «این، سحرى است آشکار !» (76)
موسى گفت: «آیا درباره حق، هنگامى که به سوى شما آمد، (چنین) مىگویید؟! آیا این سحر است؟! در حالى که ساحران (هرگز) رستگار (و پیروز) نمىشوند! (77)
گفتند: «آیا آمدهاى که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازى؛ و بزرگى (و ریاست) در روى زمین، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ایمان نمىآوریم!» (78)
فرعون گفت: «(بروید و) هر جادوگر (و ساحر) دانایى را نزد من آورید!» (79)
هنگامى که ساحران (به میدان مبارزه) آمدند، موسى به آنها گفت: «آنچه (از وسایل سحر) را مىتوانید بیفکنید، بیفکنید!» (80)
هنگامى که افکندند، موسى گفت: «آنچه شما آوردید، سحر است؛ که خداوند بزودى آن را باطل مىکند؛ چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمىکند! (81)
او حق را به وعده خویش، تحقق مىبخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!» (82)
(در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برترىجویى در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود! (83)
موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!» (84)
گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! (85)
و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایى بخش! (86)
و به موسى و برادرش وحى کردیم که: «براى قوم خود، خانههایى در سرزمین مصر انتخاب کنید؛ و خانههایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید! و نماز را برپا دارید! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز مىشوند!)» (87)
موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا دادهاى، پروردگارا! در نتیجه(بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهاى که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» (88)
فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانى که نمىدانند، تبعیت نکنید!» (89)
(سرانجام) بنى اسرائیل را از دریا ( رود عظیم نیل) عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامى که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى، جز کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم! سذللّه (90)
(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى که قبلا عصیان کردى، و از مفسدان بودى! (91)
ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهیم، تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم، از آیات ما غافلند! (92)
(سپس) بنى اسرائیل را در جایگاه صدق (و راستى) منزل دادیم؛ و از روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم؛ (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قیامت، در آنچه اختلاف مىکردند، میان آنها داورى مىکند!
در روایتى از امام صادق (علیهالسلام ) مى خوانیم که فرمود: ((من قرأ سورة یونس فى کل شهرین او ثلاثة لم یخف علیه ان یکون من الجاهلین و کان یوم القیامة من المقربین )): ((کسى که سوره یونس را در هر دو یا سه ماه بخواند بیم آن نمى رود که از جاهلان و بى خبران باشد، و روز قیامت از مقربان خواهد بود)). این به خاطر آن است آیات هشدار دهنده و بیدار کننده در این سوره فراوان است ، و اگر با دقت و تاءمل خوانده شود، تاریکى جهل را از روح آدمى بر طرف مى کند، و اثر آن حد اقل چند ماهى در وجود او خواهد بود، و هرگاه علاوه بر درک و فهم محتواى سوره ، به آن نیز عمل کند، به طور یقین روز رستاخیز در زمره مقربان قرار خواهد گرفت .
منبع:1_ تفسیرنورالثقلین جلد دوم صفحه290وتفاسیر دیگر
2_تفسیربرهان جلد2صفحه 177وتفسیرقرطبی جلد5صفحه
3145
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر سوره کوثر
نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .
مفردات سوره :
اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد .
کوثر:
همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد .
وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است .
شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید .
ابتر :از ماده ی بتر است .یعنی مقطوع یعنی بی نتیجه ، بی خیر و برکت.
تقسیم بندی آیات :
آیه ی اول اشاره به این است که خداوند زمینه ها ، بسترها و ظرفیتهای انسان را بی نهایت آفریده و دراختیار او قرار داده برای این که اهل کوثر شود . آیه ی دوم تکلیف انسان در رابطه با کوثر و این که موضع گیریشان در رابطه با آن کوثر چگونه باید باشد ؟ و انسان در باب کوثر چکار باید بکند ؟ آیه ی سوم ، برای کسی که در زمینه ی بندگی با استفاده از امکانات موجود خود به رشد و کمال می رسد و دیگران راهم به کمال می رساند و البته کسانی پیدا می شوند که او را تحقیر و سرزنش کنند و پاسخ داعی باید به آنها چه باشد ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(1)
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(2)
یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(3)
َکلا لَیُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(4)
وَ مَا أَدْرَاک مَا الحُْطمَةُ(5)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(6)
الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(7)
إِنهَا عَلَیهِم مُّؤْصدَةٌ(8)
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(9)
ترجمه آیات
به نام اللّه که رحمان و رحیم است .
واى به حال هر طعنه زن عیب جوى (1).
کسى که مالى را جمع مى کند و از شمردن مکرر آن لذت مى برد (2).
گمان مى کند که مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى دارد (3).
نه ، چنین نیست به طور حتم در حطمه اش مى افکنند (4).
و تو چه مى دانى که حطمه چیست ؟ (5).
آتش فروزان و خرد کننده خداست (6).
آتشى که نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلکه بر باطن و جان انسان نیز نزدیک مى شود (7).
آتشى که دربش به روى آنان بسته مى شود (8).
در ستون هاى بلند و کشیده شده (9).
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 615
بیان آیات
این سوره تهدید شدیدى است به کسانى که عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان کبریایى بفروشند، و به همین جهت از مردم عیب هایى مى گیرند که عیب نیست و این سوره در مکه نازل شده است .
تهدید شدید به گردآورندگان مال و ذکر اوصاف آنان که ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مایه جاودانى مى پندارند و... صفحه
وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
در مجمع البیان گفته : کلمه ((همزه )) به معناى کسى است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه مى زند و عیب جویى و خرده گیریهایى مى کند که در واقع عیب نیست . و اصل ماده ((همز)) به معناى شکستن است ، و کلمه ((لمز)) نیز به معناى عیب است پس ((همزه )) و ((لمزه )) هر دو به یک معنا است .
ولى بعضى گفته اند: بین آن دو فرقى هست ، و آن این است ((همزه )) به آن کسى گویند که دنبال سر مردم عیب مى گوید و خرده مى گیرد، و اما ((لمزه )) کسى را گویند که پیش روى طرف خرده مى گیرد - نقل از لیث .
و بعضى گفته اند: همزه کسى را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسى است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسى تقلید او را در آورد. آنگاه مى گوید صیغه ((فعله )) براى مبالغه در صفتى بنا شده که باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند، و خلاصه فعل مذکور عادتش شده باشد، مثلا به مردى که زیاد زن مى گیرد، مى گویند، فلانى مردى ((نکحه )) است ، و به کسى که زیاد مى خندد، مى گوید فلانى ((ضحکه )) است ((همزه و لمزه )) هم از همین باب است .
پس معناى آیه این است که : واى بر هر کسى که بسیار مردم را عیبگویى و غیبت مى کند. البته این دو کلمه به معانى دیگرى نیز تفسیر شده ، و در نتیجه آیه را هم به معانى مختلفى معنا کرده اند.
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ
این آیه ، ((همزه )) و ((لمزه )) را بیان مى کند، و اگر کلمه ((مالا)) را نکره آورد به منظور تحقیر و ناچیز معرفى کردن مال دنیا بوده ، چون مال هر قدر هم که زیاد و زیادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى کند،
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 616
تنها سودى که به حالش دارد همان مقدارى است که به مصرف حوائج طبیعى خودش مى رساند، مختصرى غذا که سیرش کند، و شر بتى آب که سیرابش سازد، و دو قطعه جامه که به تن کند.
و کلمه ((عدده )) از ماده ((عدبه )) معناى شمردن است ، مى فرماید شخصى که همزه و لمزه است از بس عاشق مال و حریص بر جمع آن است ، مال را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سوره مائده
مدنى - 120 آیه
مقدمه
محتویات این سوره این سوره از سوره هاى مدنى است و 120 آیه دارد و گفته اند پس از سوره فتح نازل شده است ، و طبق روایتى تمام این سوره در حجة الوداع و بین مکه و مدینه نازل شده است .
این سوره محتوى یک سلسله از معارف و عقائد اسلامى و یک سلسله از احکام و وظائف دینى است .
در قسمت اول به مساله ولایت و رهبرى بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و مساله تثلیث مسیحیان و قسمتهائى از مسائل مربوط بقیامت و رستاخیز و بازخواست از انبیاء در مورد امتهایشان اشاره شده است .
و در قسمت دوم ، مساله وفاى به پیمانها، عدالت اجتماعى ، شهادت به عدل و تحریم قتل نفس (و به تناسب آن داستان فرزندان آدم و قتل هابیل بوسیله قابیل ) و همچنین توضیح قسمتهائى از غذاهاى حلال و حرام و قسمتى از احکام وضو و تیمم آمده است .
و نامگذارى آن به سوره مائده بخاطر این است که داستان نزول مائده براى یاران مسیح - در آیه 114 - این سوره ذکر شده است .
آیه : 1
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّت لَکُم بهِیمَةُ الاَنْعَمِ إِلا مَا یُتْلى عَلَیْکُمْ غَیرَ محِلى الصیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یحْکُمُ مَا یُرِیدُ(1)
ترجمه :
به نام خداوند بخشنده مهربان
1 - اى کسانى که ایمان آورده اید به پیمانها و قراردادها وفا کنید، چهار پایان (و جنین چهار پایان ) براى شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده میشود (به جز آنها که استثناء خواهد شد) و صید را به هنگام احرام حلال نشمرید خداوند هر چه بخواهد (و صلاح ببیند) حکم میکند.
تفسیر :
لزوم وفا به عهد و پیمان
بطورى که از روایات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هائى ) است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده است ، در تفسیر عیاشى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده که حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام ) فرمود: سوره مائده دو ماه یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل گردید.
و اینکه در بعضى از روایات وارد شده که این سوره ناسخ است و منسوخ نیست ، نیز اشاره بهمین موضوع است .
این سخن با مطلبى که در جلد دوم همین تفسیر در ذیل آیه 281 سوره بقره گفته ایم که طبق روایات آیه مزبور آخرین آیه اى است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده منافات ندارد، زیرا اینجا سخن از سوره است و در آنجا سخن درباره یک آیه بود!
در این سوره - بخاطر همین موقعیت خاص - تاکید روى یک سلسله مفاهیم اسلامى و آخرین برنامه هاى دینى و مساله رهبرى امت و جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شده است و شاید بهمین جهت است که با مساله لزوم وفا به عهد و پیمان ، شروع شده ، و در نخستین جمله مى فرماید: اى افراد با ایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید.
(یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود).
تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمانهائى که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید، درست همانند این است که شخص مسافر در آخرین لحظات وداع به نزدیکان و پیروان خود تاکید مى کند توصیه ها و سفارشهاى او را فراموش نکنند و به قول و قراردادهائى که با آنها گذاشته است ، وفادار باشند.
باید توجه داشت که عقود جمع عقد در اصل بمعنى جمع کردن اطراف یک چیز محکم است ، و بهمین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو طناب
را با هم عقد مى گویند، سپس از این معنى حسى به مفهوم معنوى انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان ، عقد گفته مى شود، منتها طبق تصریح جمعى از فقهاء و مفسران ، عقد مفهومى محدودتر از عهد دارد، زیرا عقد به پیمانهائى گفته میشود که استحکام کافى دارد، نه به هر پیمان و اگر در بعضى از روایات و عبارات مفسران ، عقد و عهد به یک معنى آمده است منافات با آنچه گفتیم ندارد زیرا منظور تفسیر اجمالى این دو کلمه بوده نه بیان جزئیات آن .
و با توجه به اینکه العقود - به اصطلاح - جمع محلى به الف و لام است و مفید عموم مى باشد، و جمله نیز کاملا مطلق است ، آیه فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهائى است که میان افراد انسان با یکدیگر، و یا افراد انسان با خدا، بطور محکم بسته مى شود، و به این ترتیب تمام پیمانهاى الهى و انسانى و پیمانهاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و تجارى و زناشوئى و مانند آن را در بر میگیرد و یک مفهوم کاملا وسیع دارد که به تمام جنبه هاى زندگى انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است . از پیمانهاى فطرى و توحیدى گرفته تا پیمانهائى که مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مى بندند.
در تفسیر روح المعانى از راغب چنین نقل شده که عقد با توجه بوضع طرفین ، سه نوع است گاهى عقد در میان خدا و بنده ، و گاهى در میان انسان و خودش ، و گاهى در میان او و سایر افراد بشر بسته میشود (البته تمام این سه نوع عقد داراى دو طرف است منتها در آنجا که خودش با خودش پیمان مى بندد، خویشتن را بمنزله دو شخص که طرفین پیمانند فرض مى کند).
بهر حال مفهوم آیه بقدرى وسیع است که عهد و پیمانهائى را که مسلمانان با غیر مسلمانان مى بندند نیز شامل مى شود.