واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

نظام اداری اقتصادی جنوب شرق آسیا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اقتصاد ، سیاست و تکنولوژی اطلاعات

پیشرفت سریع تکنولوژی اطلاعات جنوب شرق آسیا در سال 1997 با آشفتگی شدیدی مواجه شد . این سالی بود که پیشرفت معجزه آسای مالی آسیایی ها از مسیر خارج شد ، و مانند یک مارپیچ بحران اقتصادی از یک کشور به سرتاسر شرق و جنوب شرق آسیا حرکت نمود . ضعف در اقتصاد کره ، ژاپن ، و تایلند به خوبی قابل استناد است ، و به نظر می رسد هر یک از کشورها سرسختانه تلاش می کنند تا مسائلشان را پوشش دهند . نهادهای مالی در این کشورها و تعدادی دیگر از کشورهای آسیایی بواسطه ی وام های بدون برنامه ضعیف شدند ، شکست در جنبش اقتصادی ، اطمینان سرمایه گذاران را از بین برد . یکی از دلایل بر انگیزاننده بحران تمام عیار ، کاهش نرخ Thai Bhat در ماه جولای بود . و در ماههای متعاقب بعدی ، این کاهش بسیار پیش رونده بود . اندونزی یکی از کشورهای درگیر در این ضربه ی سخت بود ، کشوری که در آن ارزش Rupiah (واحد پول اندونزی) در برابر پول های رایج بین المللی عمده کاهش نرخ سختی داشت .

در سرتاسر جنوب شرق آسیا ، فرضی وجود دارد مبنی بر اینکه ثبات حکومت به پیوستگی رشد " ثروت و در آمدهای شخصی شهروندان " وابسته است . این عقیده در انحطاط اقتصادی از سال 1997 تا سال 1998 به خوبی مورد آزمون قرار گرفت و ثابت شد . ممکن است چنین فرض شود که انتقال حکومت در تایلند و اندونزی به مثابه پی آمد مستقیم یا غیر مستقیم مشکلات مالی ، بوده است . از این دو ، مورد قابل توجه تر اندونزی است که در آن رییس جمهور سوهارتو پس از سرنگونی سوکارنو از سی سال قبل قدرت را در دست گرفت . البته ، در انحطاط دولت سوهارتو عوامل دیگری بجز رکود اقتصادی نیز موثر بود .

اوضاع سیاسی اندونزی در سال 1998 بعد از انتخاب بی جی حبیب در ماه ژانویه که نشان از فساد رییس جمهوری سوهارتو داشت ، بسرعت رو به انحطاط رفت . در ماه های بعد ، اعتراضات دانشجویی در شهر های اصلی ، مخصوصاً جاکارتا تشدید شد . در خلال این اغتشاش ، اینترنت توانایی تعیین کننده ای را در ارتباطات بین مخالفان و معترضین موجب شد . در دوازدهم می همان سال زمانی که 5 دانشجو بوسیله ی پلیس در اعتراضات دانشگاه تریساکتی کشته شدند ، اغتشاش اوج گرفت . عواقب بعدی این امر ، تظاهرات در اطراف کشور بود که خشونت بیشتری تولید کرد ، و در پانزدهم می وقتی بیش از 500 تن از معترض کشته شدند شورش به نهایت رسید ( “Indonesia awakes,” 1998). و بدینسان سوهارتو به عنوان چهره ای خونریز معرفی و غیر قابل دفاع شد ، و در بیست و یکم می 1998 ، دولت وی سقوط کرد .

در یافتن پاسخ به بحرانی مانند انتقال قدرت اندونزی ، رسانه های رادیو و تلویزیون جنوب شرق آسیا خود را در تکنولوژی نوین کامپیوتر مستغرق یافتند . تکنولوژی های دیگری مانند شبکه های خبری تلویزیون ماهواره ای ، ویدئو ، ویدئو سی دی ها ، دی وی دی ها ، و تلویزیون های کابلی در خلال دهه ی 1970 و 1980 گسترش زیادی داشت . اما گسترش اینترنت ،چالش غیر مترقبه ی بزرگی را در بازارهای سخن پراکنی ارائه نمود که بسیار فراگیر تر از معمول بود . در حالی که حکومت ها جریان اطلاعات را در حریم هایشان کنترل می کردند ، امکان کنترل تگنولوژی جدید به همان شیوه ی گذشته نبود . نیروی اپوزیسیون اندونزیایی ، در بهره برداری از اینترنت متخصص بود . آنها دریافتند که اینترنت گنجایش عظیمی برای ارتباطات در سرتاسر مجمع الجزایر را موجب می شود . اپوزیسیون ضد سوهارتو از اتاق های گفتگوی اینترنتی ، پست های ایمیل ، و وب سایت ها در مبارزاتشان برای بیرون راندن حکومت از قدرت استفاده کردند . این ابزارهای ارتباطی از حکومت اتوریته ای که در نهضت عمومی مصاف با رژیم جاکارتا فاقد منزلت بود ، توانایی بیشتری داشت . مقابله تنها از سوی مدعیان جدید حکومت صورت نمی گرفت ، این نهضت همچنین متشکل از گروههایی بود که برای استقلال و خودمختاری از حکمت مرکزی اندونزی تلاش می کردند . برجسته ترین استقلال طلب ها در استان های آسه ، تیمور شرقی و ایرین جاوا مبارزه می کردند .

اما اینترنت فقط بوسیله ی گروه های اپوزیسیون و طرفدارانشان استفاده نمی شد ، شهروندان معمولی از رشد پر شتاب توانایی های وابسته به اطلاعات و سودمندی در وضعیت سیاسی بنیاد نهاده شده بر مبنای آن تهییج می شدند . شاید مهمترین و بانفوذترین کانال اطلاعاتی اینترنتی در اندونزیUS-based Indonesia و فضای ایمیل " apakabar " باشد . این فضا توسط شخصی به نام T. Basuki راه اندازی شده بود که به مثابه عاملی برای " کمک به آگاهی اجتماعی اندونزیایی ها در نیاز برای تغییر و تشویق کننده مباحثات باز و دموکراتیک بر روی مسائل" بود (Pabico, 1999) . البته صحت گزارش ها اغلب مشکوک بود . توصیفات نامنظم ناظران نبایستی چندان معتبر باشد ، و قضایایی دیگری نیز وجود داشت ، از جمله افسانه های منتشر شده در خلال "نت" که کاملاً به جهت بهره برداری های سیاسی انجام می گرفت .

در تحولات سیاسی کشور اندونزی نقش حیاتی بازی شده توسط اینترنت یگانگی نارضایتی بود ، برای اندونزیایی ها اهمیتی نداشت که آنها کجا زندگی می کردند . وضعیت جغرافیای جزیره ای اندونزی ، معمولاً عملکردی بازدارنده در برابر کنش هماهنگ سراسری است ، اما اینترنت آنها را با همدیگر هماهنگ کرد و نه تنها مردم پراکنده سرتاسر مجمع الجزایر را ، بلکه حتی آنانی که در خارج زندگی می کردند نیز در پیوستگی نزدیکی قرار داشتند . یکی از چنین اشخاص ساکن در خارج Abigail Abrash بود ، یک اندونزیایی که به استخدام Robert F (مجمع یادبود کندی برای حقوق انسانی در واشینگتن ، دی سی) در آمده بود . وقتی پریشانی و خشونت در جاکارتا مشکلاتی برای کنترل رویدادها بوجود آورد ، او بدون تاخیر به ایالات متحده آمده بود . هنگامی که گزارشگران ، گزارش های رسانه های خبری در مورد میل لیست های



خرید و دانلود  نظام اداری  اقتصادی جنوب شرق آسیا


فمنیسم و سیاست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

فمنیسم و سیاست 

  مقدمه

 اندیشه فمنیسم در واقع همان جنبش زنان است و ریشه‏هاى آن به دوران روشنگرى اروپا و بیدارى این قاره از خواب قرون وسطایى مى‏رسد، اما ایده‏هاى انقلاب کبیر فرانسه (1) زمینه‏ساز جدى و واقعى شکل‏گیرى نخستین نطفه‏هاى جنبش فمنیستى است; آنجا که ایده حقوق بشر براى نخستین بار به شکل مدون و البته بیشتر در رابطه با حقوق مردان فرمول بندى شده بود. آنچه که فرانسه در دهه 90 قرن هجدهم به صورت شرکت فعال زنان در جنبش انقلابى و سپس تاسیس انجمن‏هاى سیاسى ویژه زنان شاهد آن بوده، به مرور ریشه‏هاى خود را به سراسر اروپا گستراند. (2)

 «جنبش آزادى زنان‏» مهمترین روایت فمنیستى در جامعه معاصر غرب است. البته خود این عنوان نیز نشان دهنده زمینه سیاسى ظهور آن و کلیدى براى درک بعضى از تفاوت‏هاى آن با اشکال پیشین فمنیسم است. فمنیست‏هاى اولیه از «حقوق‏» و «برابرى‏» زن سخن مى‏گفتند، اما در دهه 60 میلادى «ستم‏» و «آزادى‏» در فعالیت‏هاى سیاسى چپ‏نو، (3) کلماتى کلیدى به شمار مى‏رفت. با افزایش جنبش‏هاى آزادى بخش; از قبیل جنبش آزادى بخش سپاهان، جهان سوم و...، فمنیسم جدید، به ناگزیر عنوان «جنبش آزادى بخش زنان‏» را براى خود برگزید که این تغییر نام بازتاب تحولى مهم در دورنماى سیاسى فمنیسم معاصر، ایجاد کرد. (4)

 تعریف فمنیسم

 فمنیسم لغتى فرانسوى است که به آنچه در قرن 19 در امریکا، تحت عنوان «جنبش زنان‏» معروف بود، اطلاق مى‏شد. جنبش زنان مجموعه متنوعى از گروه‏هایى بود که هر یک به نحوى در «پیش برد» موقعیت زنان تلاش مى‏کردند. (5)

 فرهنگ علوم سیاسى فمنیسم را این گونه معرفى مى‏کند:

 «دفاع و جانبدارى از حقوق زنان و عقیده به برابرى زن و مرد در زمینه‏هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و مبارزه در راه وصول به این برابرى.» (6)   از نظر تاریخى، در دهه 1980 میلادى فمنیسم به عنوان یک لغت، معانى متفاوتى را پیدا کرد. در این دوره حامیان نقش اجتماعى زنان که از حقوق آنان به عنوان یک موجود مستقل نیز دفاع مى‏کردند «فمنیست‏» نام گرفتند. اما طى سال‏هاى گذشته با تحول در نقش‏هاى اجتماعى و فردى زنان، تحولاتى نیز در بیان و معرفى فمنیسم ایجاد شده است، تا اندازه‏اى که نمى‏توان قالب واحدى را از این تعاریف استخراج نمود. از جمله این تعاریف عبارتند از:

«آرین ایچ‏» نویسنده امریکایى معتقد است: فمنیسم از یک سو یک لقب پوچ و سبکسرانه به نظر مى‏رسد و از سوى دیگر به منزله نوعى اخلاق - روش‏شناسى و یا یک طریقه پیچیده تفکر و عمل درباره شرایط زندگى‏هاست.

-«کریس ونیرون‏» جامعه شناس انگلیسى، در بیان خود از فمنیسم آن را واژه‏اى سیاسى معرفى مى‏کند که در جهت تغییر روابط موجود قدرت میان زن و مرد حرکت مى‏کند.   - از دید «بل هوکس‏» فمنیسم محصول یک تعهد سیاسى - اقتصادى و اجتماعى است که سعى دارد تسلط جنسى، سیاسى و نژادى را نابود کرده و جامعه‏اى را بازسازى کند که در آن رشد شخصى فرد به منافع امپریالیسم، توسعه‏طلبى اقتصادى و تمایلات مادى از جمعیت‏بستگى دارد

 با نگرشى دقیق به این تعاریف، به این نکته واقف خواهیم شد که فمنیسم تنها یک رویکرد عملى یا اجتماعى واحد نیست و به همین دلیل است که امروزه فمنیسم به شاخه‏هاى متعددى از جمله لیبرال، مارکسیست، سوسیال، رادیکال، روانکاو، و فرامدرن تقسیم مى‏شود. (7)

 با این بیان پس از گذرى کوتاه بر دیدگاه‏هاى فمنیستى به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا بین فمنیسم، اندیشه سیاسى، رویکرد سیاسى و سیاست، ارتباطى وجود دارد یا خیر؟

 لیبرال فمنیسم: فلسفه لیبرالى (8) با رشد سرمایه دارى ظهور کرد و با اعتقاد به تساوى ذاتى انسان‏ها، خواستار دموکراسى و آزادى‏هاى سیاسى شد. این نوع تفکر، شرایط زندگى را براى زنان و مردان دچار تغییراتى کرد که زن بورژوا (9) علیه سلطنت‏سنتى مردان در خانه به‏پاخاست همانطور که مردان ساختار سیاسى موجود را رد کردند .   از این رو در سال 1700 مرى آستل این سؤال‏ها را مطرح مى‏کند:   «اگر حاکمیت مطلق در یک کشور ضرورى نیست، پس چرا در خانواده لازم است؟ و اگر در خانواده ضرورى است، چرا در کشور نباشد؟ اگر همه انسان‏ها آزاد به دنیا مى‏آیند، پس چرا همه زنان باید برده به دنیا بیایند و هستى آنها در شرایط بردگى کامل، تابع اراده نامعلوم و دلخواه مردان باشد؟»

 لیبرال فمنیست‏ها در قرن هجدهم - براى اثبات برابرى حقوق زن و مرد تلاش زیادى کردند. در قرن نوزدهم خواستار برابرى حقوق زنان تحت لواى قانون شدند و سرانجام در قرن بیستم، خواهان انجام اصلاحات گوناگون اجتماعى جهت تضمین و امکانات برابر براى زنان شدند. (10)

 همانطور که در ابتدا ذکر شد، این نحوه نگرش، پایه‏هاى تفکر خود را بر اساس تساوى انسان‏ها(مردان و زنان) استوار کرده است. این نحوه تفکر سعى کرد تا سایه اصلى خود را بر قوانین و حقوق بیفکند تا در نتیجه آن و در سایه قوانین، موارد تبعیض نسبت‏به زنان کاهش یافته و زنان نیز از حقوقى مشابه مردان برخوردار شوند. این برخوردارى از حقوق



خرید و دانلود  فمنیسم و سیاست


فرهنگ‌سازی در حوزه سیاست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

فرهنگ‌سازی در حوزه سیاست

صریح و بی‌پرده باید اذعان داشت که ما التفات بایسته‌ای به «فرهنگ سازی» نداریم و به همین دلیل نیز تا حد زیادی، «ابزار زده» شده‌ایم. نمونه روشن آن را در ارتباط خود با کامپیوتر می‌توانیم مشاهده کنیم. براستی ما چقدر از کامپیوتر استفاده بهینه به عمل می‌آوریم؟ میزان بهره‌وری کامپیوتر در جامعه ما چقدر است و رتبه ما در این زمینه در سطح جهانی، چیست؟ در عین حال به محض آن که مدلی بالاتر به بازار مصرف می‌آید، با حرص و ولع فراوانی در پی خرید آن برمی‌آییم، بی‌آن که برایمان اهمیت داشته باشد که چرا و بر اساس کدام نیاز و ضرورت؟! اتومبیل، نمونه دیگری است که عدم فرهنگ‌سازی درباره نحوه استفاده مناسب از آن، مشکلات فراوان و کلافه‌کننده‌ای را برای ما در زمینه‌های گوناگون رقم زده است و قس‌علی‌هذا.آیا ابزار زدگی ناشی از عدم فرهنگ‌سازی صرفاً محدود به آلات و ادوات صنعتی و تکنولوژیک است و یا می‌توان در حوزه‌های دیگر نیز این نقیصه بزرگ را مشاهده کرد؟ اگر خوب نگاه کنیم، پاسخ به این سؤال قطعاً مثبت است.احزاب و تشکل‌های سیاسی، از جمله ابزارهای بسیار مهم در حوزه سیاست به شمار می‌آیند و امروزه انواع کوچک و بزرگ آن را با دیدگاهها و نظریات مختلف در جامعه می‌توان مشاهده کرد. اما مسئله اینجاست که به صرف وجود چنین ابزارهایی می‌توان دل‌خوش داشت؟ آیا برای رسیدن به توسعه سیاسی و استمرار آن در طول زمان، در دست داشتن فهرستی از نام و عنوان احزاب و تشکل‌های سیاسی کافی است؟ مسلماً آنچه می‌تواند احزاب را به ابزارهای کارآمد و توسعه‌ساز تبدیل کند، اهتمام ویژه به فرهنگ‌سازی در این مقوله است. همان‌گونه که فقدان فرهنگ استفاده از اتومبیل و پایین بودن سطح فرهنگ رانندگی، باعث به وجود آمدن ترافیک سنگین، آلودگی شدید هوا، گره‌های کور در چهارراهها، تصادفات مرگبار و خلاصه به مخاطره افتادن جان و روان انسانها می‌شود، نبود فرهنگ سیاسی غنی و عدم توانایی بهره‌گیری مناسب از ابزار احزاب و تشکل‌های سیاسی، خساراتی به مراتب عظیم‌تر را بر یک جامعه تحمیل خواهد کرد چرا که فرصتها و سرمایه‌ها را به هدر داده و در نهایت روحیه یأس و سرخوردگی را بر روح و روان یکایک آحاد مردم مستولی خواهد ساخت.

بروز حالت «رقابت منفی» در میان احزاب سیاسی از جمله زیانبارترین آثار فقدان فرهنگ سازی مناسب در این مقوله به شمار می‌آید. رقابت منفی زمانی شکل می‌گیرد که هدف اساسی و مهم احزاب تخریب یکدیگر باشد. حاصل این‌گونه رقابتهای منفی در سطح کلی و کلان خود نیز چیزی جز شکل‌گیری نوعی ذهنیت منفی، مأیوس و بدبین به حال و آینده در بین مردم نخواهد بود. در این میان شاید این یا آن حزب و تشکل قادر شود به صورت مقطعی، توجه بخشهایی از جامعه را به خود جلب کند اما اتفاقی که در بطن و ضمیر ناخودآگاه جامعه می¬افتد، در مجموع حاصل و دستاورد مثبتی برای کشور در برنخواهد داشت و در نهایت به ضرر همه خواهد بود.

امروز بیش از ربع قرن از آغاز دورانی جدید در حیات سیاسی ملت ایران می‌گذرد و جا دارد با توجه به تجربیات تلخ و شیرین فراوانی که در زمینه عملکرد احزاب و گروههای سیاسی داشته‌ایم، بیش از هر چیز توجه خود را به فرهنگ‌سازی برای بهره‌وری هر چه بیشتر از این ابزار سیاسی معطوف داریم. در این راستا بیش از همه، مسئولیت این امر برعهده کادرهای مؤسس و رهبری این تشکل‌هاست. این عده باید در نظر داشته باشند که هرچند دستیابی به قدرت سیاسی، یک هدف مهم در عرصه سیاست به شمار می‌آید اما مهمتر و سرنوشت‌سازتر از آن، شیوه و نحوه دستیابی به این هدف است.یافتن شیوه‌های صحیح و نهادینه ساختن آن در مرام و مسلک حزبی خود، اگرچه به زبان کاری سهل و ساده به شمار می‌آید، اما در عمل چندان هم آسان نیست. هنگامی که رقابتها اوج می‌گیرد و هیجانات بر اعضا و هواداران غالب می‌شود و تنور انتخابات گرم و بلکه شعله‌ور می‌گردد، این بر عقلای هر حزب و گروه است تا بتوانند بر این گونه احساسات فائق آیند. زمانی که رقابتها پایان می‌پذیرد و نتایج مشخص می‌شود، این بر فرهیختگان هر تشکل است که اخلاق شکست و پیروزی را به یاران خود متذکر شوند و اجازه فراروی از مرزهای آن را به دیگران ندهند. و زمانی که آرامش و سکون بر جامعه حاکم است این بر اندیشمندان هر طیف و دسته است که تلاش بایسته‌ای را برای غنی‌سازی برنامه‌ها و نظریات گروه خود از مسیر تحقیق و تفکر سامان دهند تا در دور آینده رقابتها با دستانی پر در صحنه سیاست حاضر شوند. این همه، البته، زحمت و حوصله فراوانی را می‌طلبد.

اما در ورای اینها به نقش حاکمیت نیز باید توجه داشت چرا که فرهنگ‌سازی برای فعالیتهای سیاسی، جز در یک محیط عادلانه و بسامان، امکان پذیر نخواهد بود. اگر انتظار داریم در سر یک چهارراه، رانندگان خود را مقید به نظم و انضباط دانسته و از کارهایی که باعث مختل شدن ترافیک و به وجود آمدن گره‌های کور می‌شود، اجتناب ورزند، شرط اولیه آن این است که چراغ راهنمای سالم و دقیقی در آن چهارراه نصب



خرید و دانلود  فرهنگ‌سازی در حوزه سیاست


مقاله درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 96

 

یشگفتار:

منطقه خلیج فارس را نظریه پردازان قدیمی بخاطر وجود انرژی در آن «هارتلند» نامیده اند و تسلط بر آن را فرمانروایی هر کشوری در جهان می دانند. آمریکا هنگامی که سیاست فعالی را در عرصه بین المللی آغاز کرد منطقه خلیج فارس را در سیاست خارجی خود، لحاظ ویژه بخشید و سعی کرد ثبات خاورمیانه را به نفع خود برای هژمونی آمریکا حفظ نماید و هر گونة عوامل مزاحم را سد و اختلال این ثبات گردیده است، سعی کرده است از میان راه بردارد. ایجاد عوامل مختل کننده در مسیر اتحاد شوروی برای جلوگیری از نفوذ آن ، برای این منظور صورت گرفته است سرنگونی دکتر محمد مصدق و جذب مصر به طرف آمریکا در این راستا بوده است و مخالفت با جمهوری اسلامی ایران برای این منظور «ثبات خاورمیانه» برای تضمین منافع حیاتی آمریکا می‎باشد و حمایت از اسرائیل در جهت تأمین این اهداف بلندپروازانه آمریکا می‎باشد. این مجموعه سعی در بررسی این روند دارد. در آخر از آقای دکتر موسوی زاده به خاطر حسن و تدبیر لازم در جهت ارائه مطلوبتر همین تحقیق، هر چند ناقص تشکر کرده و توفیقات آن جناب را از خداوند منان خواستارم%

محمدی

بسمه تعالی

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا 22/1/84

پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد آشکار می‌شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهة 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت معروف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامة حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بوده مصرف انبوه برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیشتر از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با 6/14 درصد سوخت به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسد سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسد زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می‌شود .

1965

1970

1975

1980

نفت

گاز

زغال سنگ

هیدروالکتریک

سوخت هسته‌ای

1/43

9/29

1/23

9/3

-

3/43

3/32

20

8/3

6/0

7/43

1/31

2/17

4/3

6/4

3/43

1/29

7/14

9/2

10

مصرف کل

100

100

100

100

بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ،‌در سال 1970 ازهیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسد که نسبت به سال قبل از آن (1961) بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد . سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسد که کمترین گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه میرسد و مقدار هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز میرسید ، مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال



خرید و دانلود مقاله درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا


مقاله درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا (علوم سیاسی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 99

 

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا

پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد آشکار می‌شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهة 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد. میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت مصرف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامة حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بود. مصرف انبوه نفت برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیش از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با میزان 6/14 درصد سوخت، به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسید. سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسید بر طبق جدول زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می‌شود .

1965

%

1970

%

1975

%

1980

%

نفت

گاز

زغال سنگ

هیدروالکتریک

سوخت هسته‌ای

1/43

9/29

1/23

9/3

-

3/43

3/32

20

8/3

6/0

7/43

1/31

2/17

4/3

6/4

3/43

1/29

7/14

9/2

10

مصرف کل

100

100

100

100

بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ،‌در سال 1970 ، میزان مصرف هیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسید که نسبت به سال قبل از آن (1961) با بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد. سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسید، که کمترین آن، گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه بود. مقدار مصرف هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز بود. مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشکه در روز و فراورده های آن ، به ½ میلیون بشکه در روز میرسید . در این دوره واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از کل مصرف نفت خام داخلی آمریکا را تشکیل میداد .اگروقفه‌ای بین ذخایر موجود و تقاضا صورت گیرد، موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریکا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندکی توقف در صنعت نفت در نتیجه کمبود ذخایر آن، صورت گیرد ،‌ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است که دولت آمریکا به تولید نفت خام خود بصورت کافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشکه رساند .

این یک کاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد که بیشتر ازمیزان کاهش ½ درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریکا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد که تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند: کاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ،‌نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشکه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را کاهش یافته است . حتی اکتشافات انجام شده حتی میزان این کاهش را تا سقف %13 برآ.ورد مینمایند وقتی این اکتشافات نشان میدهند که تراز ذخایر نفتی آمریکا از 13736 میلیون بشکه در سال 1969 به 5/11 میلیون بشکه در سال 1970 رسیده است . این بطور پیوسته کاهش تر از 48 درصدی را در 40 سال اخیر نسبت به سال 1956 ،‌در



خرید و دانلود مقاله درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا (علوم سیاسی)