لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.
تاریخچه جنگ روانی:
آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.
از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.
پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:
آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.
به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.
از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».
تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:
واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.
در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
در ریاضیات ، تابعرابطهای است که رابطه بین اعضای یک مجموعه را با اعضایی از مجموعهای دیگر (شاید یک عضو از مجموعه) را بیان میکند. نظریه درباره تابع یک پایه اساسی برای خیلی از شاخههای ریاضی به حساب میآید.
مفاهیم تابع ، نگاشت و تبدیل معمولاً مفاهیم مشابهای هستند. عملکرد ها معمولاً دو به دو بین اعضای تابع وارد عمل میشوند.
تعریف تابع
در ریاضیات تابع عملکردی است که برای هر ورودی داده شده یک خروجی منحصر بفرد تولید میکند معکوس این مطلب را در تعریف تابع بکار نمیبرند یعنی در واقع یک تابع میتواند برای چند ورودی متمایز خروجیهای یکسان را نیز تولیدکند. برای مثال با فرض y=x2 باورودیهای 5- و 5 خروجی یکسان 25 راخواهیم داشت. در بیان ریاضی تابع رابطهای است که در آن عنصر اول به عنوان ورودی و عنصر دوم به عنوان خروجی تابع جفت شده است.
به عنوان مثال تابع f(x)=x2 بیان میکند که ارزش تابع برابر است با مربع هر عددی مانند X
در واقع در ریاضیات رابطه را مجموعه جفتهای مراتب معرفی میکنند.
ا این شرط که هرگاه دو زوج با مولفههای اول یکسان در این رابطه موجود باشند آنگاه مولفههای دوم آنها نیز یکسان باشد. همچنین در این تعریف خروجی تابع را به عنوان مقدار تابع در آن نقطه مینامند. مفهوم تابع اساسی اکثر شاخههای ریاضی و علوم محاسباتی میباشد. همچنین در حالت کلی لزومی ندارد که ما بتوانیم فرم صریح یک تابع را به صورت جبری آلوگرافیکی و یا هر صورت دیگر نشان دهیم.
فقط کافیست این مطلب را بدانیم که برای هر ورودی تنها یک خروجی ایجاد میشود در چنین حالتی تابع را میتوان به عنوان یک جعبه سیاه در نظر گرفت که برای هر ورودی یک خروجی تولید میکند. همچنین لزومی ندارد که ورودی یک تابع ، عدد و یا مجموعه باشد. یعنی ورودی تابع را میتوان هر چیزی دلخواه در نظر گرفت البته با توجه به تعریف تابع و این مطلبی است که ریاضیدانان در همه جا از آن بهره میبرند.
تاریخچه تابع
نظریه مدرن توابع ریاضی بوسیله ریاضیدان بزرگ لایب نیتر مطرح شد همچنین نمایش تابع بوسیله نمادهای (y=f(x توسط لئونارد اویلر در قرن 18 اختراع گردید، ولی نظریه ابتدایی توابع به عنوان عملکرهایی که برای هر ورودی یک خروجی تولید کند توسط جوزف فوریه بیان شد. برای مثال در آن زمان فوریه ثابت کرد که هر تابع ریاضی سری فوریه دارد.
چیزی که ریاضیدانان ما قبل اوبه چنین موردی دست نیافته بودند، البته موضوع مهمی که قابل ذکر است آنست که نظریه توابع تا قبل از بوجود آمدن نظریه مجموعهها در قرن 19 پایه و اساس محکمی نداشت. بیان یک تابع اغلب برای مبتدیها با کمی ابهام همراه است، مثلا برای توابع کلمه x را به عنوان ورودی و y را به عنوان خروجی در نظر میگیرند ولی در بعضی جاها y,x را عوض میکنند.
ورودی تابع
ورودی یک تابع را اغلب بوسیله x نمایش میدهند. ولی زمانی که ورودی تابع اعداد صحیح باشد. آنرا با x اگر زمان باشد آنرا با t ، و اگر عدد مختلط باشد آنرا با z نمایش میدهند. البته اینها مباحثی هستند که ریاضیدانان برای فهم اینکه تابع بر چه نوع اشیایی اثر میکند بکار میرود. واژه قدیمی آرگومان قبلا به جای ورودی بکار میرفت. همچنین خروجی یک تابع را اغلب با y نمایش میدهند در بیشتر موارد به جای f(x) , y گفته میشود. به جای خروجی تابع نیز کلمه مقدار تابع بکار میرود. خروجی تابع اغلب با y نمایش داده میشود. ولی به عنوان مثال زمانی که ورودی تابع اعداد مختلط باشد، خروجی آنرا با "W" نمایش میدهیم. (W = f(z
تعریف روی مجموعهها
یک تابع رابطهای منحصر به فرد است که یک عضو از مجموعهای را با اعضای مجموعهای دیگر مرتبط میکند. تمام روابط موجود بین دو مجموعه نمیتواند یک تابع باشد برای روشن شدن موضوع ، مثالهایی در زیر ذکر میکنیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
یگانگی واتحاد ملتها قرن هاست که در دستور کار زمامداران جهان مسیر پر فراز ونشیبی را طی می کند . شاید بشر در هزاره سوم بیش از پیش به این مهم دست یافته که خود را به دیگری وغیره نزدیکتر سازد ، چنانچه پس از دو جهانی دریافته که دیگر به تنهایی قادر به اداره جهان نیست .
در این دو جنگ رهبران فاتح جهان به این اولویت صحه گذاردند که بدون یکپارچگی ووحدت معنوی ومادی همه کشورها امکان بهینه سازی ، برنامه ریزی ومصون نگه داشتن بشریت میسر نیست و استفاده بهینه از منابع موجود طرح و مورد بررسی قرار گرفت . رنگین کمانی از مردان برجسته و تمدن ساز قرن بیستم در کنفرانسها وکنگره های جهانی مشارکت فعالی را از خود به نمایش گذاشته تا جهان را به سمت یکپارچگی پیش ببرند . جهانی سازی نه قدمتی 8 ساله دارد ونه می توان آنرا از دریچه کشوری به گمنامی مراکش نگریست . به نظر ، جهانی سازی در دل تاریخ 800 ساله بشریت ودر قلب اروپا گام به گام پبش رفت ودر مراکش ظهور خود را جهانیان اعلام کرد .
اینک ایران غافل یا به دور از تحولات 800 ساله غرب شرایط خود را برای حضور درجهانی سازی فراهم می سازد . بی آنکه پشتوانه برنامه ریزی و سازماندهی نظام یافته منسجمی را در نظام هماهنگ جهانی تجربه کرده باشد ، این تجربه حتی در سطوح منطقه ای هم هیچگاه شکل نگرفته است . ایران در دهه 90 میلادی به همراه 80 کشور جهان درحالی این سیاست را پی گرفت که آثار بر جای مانده از جنگ تحمیلی بزرگترین مانعی بود که در پیش روی برنامه ریزان اقتصادی کشور وجود داشت علاوه بر آن در کشور ماه نگاه به جنبه های سیاسی این موضوع همواره بر روی جنبه های اقتصادی آن سایه انداخته است . این مصاحبه به همین مناسبت وبه قصدبازنگری روابط ایران در سازمان تجارت جهانی انجام شد تا بازخوردها و انعکاس فعالیت ایرانیان در این حوزه را به بحث بگذارد . دکتر حسین عظیمی یکی از اقتصاددانان صاحب نام کشور ومدیر موسسه پژوهشهای سازمان برنامه کشور به همین منظور دراین مصاحبه شرکت داشته است که بخش اول آن دراین شماره از نظرتان می گذرد .
آٌقای دکتر ، چه گروههایی در ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی صلاحیت تصمیم گیری دارند واساسا ایران برای حضور در تجارت جهانی در چه مرحله ای قرار گرفته است ؟
راجع به WTO این بحث یکبار در دوران آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شد وهمه وزارتخانه ها در این بحث مشارکت داشتند . حجم وسیعی از اطلاعات وتحقیقات در همه وزارتخانه ها ی کشور انجام شد . سوال این بود که آیا ایران به سازمان تجارت جهانی بپیونددیا نه ؟ اگر بپیوندد چه اثری در حوزه زیر پوشش سازمان یا وزارتخانه ها دارد ؟ توصیه شان چیست این بحثها در وزارتخانه ها مطرح شد و از طریق نهاد ریاست جمهوری پیگیری شد این مجموعه جمع آوری شد نهایتا بدون اینکه رسما اعلام بشود تصمیم این شد که مذاکرات به هر حال برای شروع انجام بگیرد . پس این آگاهی وجود داشت که شروع مذاکرات به معنی پیوستن به سازمان تجاری نیست .
فرایند پیوستن به سازمان تجارت جهانی فرایند وسیعی است که هم زمان زیادی را می طلبد وهم نهایتا بدون تفاهم ملی امکان پذیر نیست بدین معنا که اگر کشوری می خواهد وارد این فرایند شود ابتدا باید تقاضای خود را به سازمان تجارت جهانی بدهد .
این تقاضا وقتی تایید شود فرایندها شروع می شود . در بحث ایران این تقاضا چندین بار داده شد اما تایید نشد ودر شورای اداری سازمان تجارت جهانی مساله حتی شروع مذاکرات برای پیوستن یا نپیوستن ایران برای تعیین تکلیف پذیرفته نشده است . در هر بار تقاضای ایران مورد مخالفت امریکا قرار گرفت این مخالفتها باعث شده است که کار به تعویق بیافتند وبا توجه به روند سست عملیات اجرایی که در ایران وجود داشت امکان شروع مستقیم مذاکرات ایران به سازمان تجارت جهانی بوجودنیامد . در ایران هنگامی که این بحث مطرح بود در سطوح بالای اجرایی مملکت هم با شروطی مواجه شد که دبیر خانه ای برایش تهیه شد وعمده این فعالیت از طریق آن دبیرخانه و که دروزارت بازرگانی وجود داشت پیگیری می شد .
تصور می کنید پس از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی جایگاه اقتصادی ایران چگونه خواهد بود وبا چه موانعی مواجه خواهد شد ؟
آنچه که در اینجا مطرح است خود فرایند نپیوستن است تا بحث پیوستن یا نپیوستن بنابراین باید توجه کرد که ما چه فرایندی را باید طرح کنیم . اگر گفتگو کنیم راجع به این که ما بپیوندیم چه منافع وچه مجالی داریم این به نکته ای بر می گردد که چگونه بپیوندیم وسوال دوباره به فرایند بر می گردد وما نمی توانیم یک جواب مستقل بدهیم مگر اینکه وارد بحث فرایند شویم .
اگر امکانش است وارد بحث فرایند شویم .
برای ورود به بحث فرایند جهانی شدن اولا مراحلی باید طی شود که اگر این مراحل را درست دقت بکنیم این نکاتی را بدست می آوریم وبعد هم یک سری بحث های نظری وتئوری وجود دارد که آنها را هم باید مورد عنایت قرار دهیم واین دومسئله را بهم پیوند دهیم ونتایج نهایی را بدست آوریم . از نظر مراحل پیوستن یا عدم پیوستن ایران یا هر کشور دیگر وضعیت آنی است که در قدم اول کشوری که می خواهد به این فر ایند دست یابد مثلا ایران تقاضای خودش را در شورای اجرایی مطرح کند که این مسئله مهم وپیچیده ای است . شورایی است که هر دو ماه یکبار تشکیل می شود وتقاضای شما هم در هر دو ماه یک دفعه در آنجا مطرح می شود ومرسوم این است که مطرح شود ولی اگر کسی مخالفت کند ، مسئله مسکوت می ماند تا جلسه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
جوندگان به گروهی از جانوران پستاندار گفته می شود که از روی خصوصیات دندانها از سایر گروهها متمایز می شوند. بدین ترتیب که در فک پائین دارای جفت و در فک بالا دارای یک یا دو جفت دندان ثنایا می باشند. این دندانها درشت و فاقد ریشه بوده و ارتفاع آن همیشه ثابت است. در این جانوران دندان آسیاب مطلقاً وجود ندارد و جای آنها روی فک خالی و نمایان است. در اغلب جوندگان رودة کور خیلی رشد کرده است. از نظر طبقه بندی جوندگان به دو زیر راسته تقسیم می شوند:
الف-زیر راستة Duplicidentata
که در فک بالا دو جفت دندان ثنایا دارند که جفت دوم به صورت ستونهای کوچکی در پشت دندانهای جفت اول قرار گرفته اند و خرگوشها از این گروهند.
ب-زیر راستة Sipmlicidentata
که در فک بالا فقط یک جفت دندان ثنایا دارند. انواع موشها در این گروه طبقه بندی شده اند. در زیر فقط به شرح مختصری راجع به گونه هائی از این زیر راسته که در کشاورزی اهمیت دارند می پردازیم:
موش مغان Microtus Socialis و Microtus arvalis
موش کلاهو Clitellus fulvus
موش تاترا Tatera indica
موش ورامین Nesokia indica
موش سیاه Rathus rathus
موش سیاه Rathus rathus
موش خانگی Mus musculus
مریونها Meriones Spp.
موش شکول Glis-glis Caspicus
مبارزه با موشها:
1-تعیین نوع موش:
اول از همه باید نوع موشی را که در نظر است برای دفع آن مبارزه کنیم، مشخص سازیم. زیرا تا نوع موش مشخص نشود، تعیین نوع مبارزه و طعمه و حتی نوع سم غیر ممکن خواهد بود. مثلاً می دانیم برای مبارزه با موش کا اهو از فتوکسین استفاده می شود و تلفات هم تا 90 درصد می رسد ولی همین سموم را اگر در مبارزه با موش ورامین یا موش مغان به کار برند تلفات حداکثر به 60-50 درصد می رسد و یا برای مبارزه با موش انباری یا موش ورامین حداکثر 5-3 درصد فسفوردوزنگ مخلوط می کنند. بنابراین برای انجام یک مبارزه باید قبل از هر چیز نوع موش منطقه را شناخت تا مبارزه با موفقیت انجام شود.
2-فصل مبارزه:
فصل مبارزه خود اهمیت زیادی دارد. مثلاً برای مبارزه با موش مغان در طول پائیز و زمستان طعمة گندم با فسفوردوزنگ تا 98 درصد تلفات می دهد ولی همین طعمه در بهار 45-35 درصد تلفات وارد می آورد زیرا موشها در این فصل رغبتی به خوردن مواد پر کالری ندارند و در فصل بهار و تابستان طعمه هائی که براساس علف سبز تهیه می شوند نتیجه بهتری می دهند و یا در موش ورامین در فصل پائیز و زمستان مصرف طعمه با مغز گردو نتیجه مطلوبی می دهد ولی در بهار و تابستان گردپاشی لانه ها تلفاتی تا حدود 99-98 درصد می دهد. بنابراین باید دقت کامل به فصل مبارزه نمود و بعد طرز مبارزه را انتخاب کرد.
3-محل زندگی موشها:
انتخاب سم بایستی بر حسب محل زندگی موشها باشد. اگر مبارزه در صحرا و دور از آبادی انجام می شود، انتخاب نوع سم آسان است ولی اگر همین موش در محل زندگی انسان و شهرها دیده شود باید حتماً از سمومی که برای انسان و دام بی خطرند استفاده شود. مثلاً موش خانگی وقتی که به مزارع حمله می کند می توان از سموم فسفوردوزنگ به نسبت 3% استفاده کرد ولی اگر این موش در منازل دیده شود باید زا سموم بی خطر مانند ترکیبات وارفاین-کومارین و برمولین و غیره استفاده کرد.
4-غلظت سم:
دستوراتی که برای مبارزه با موش داده می شود از روی مطالعات زیادی به دست آمده است که هم از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه باشد و هم مؤثر واقع شود. لذا پیروی از دستورات صادر شده اجباری است. مثلاً موش مغان با اینکه جثه کوچکی دارد در دستورات مبارزه طعمه را با 10 درصد فسفوردوزنگ آلوده می سازند. زیرا با تراکم زیادی که این موش در هکتار دارد جمع وزن زندة موش در هکتار بالا است و باید طعمه را با دُز حداکثر مصرف کرد. در صورتی که با مبارزه با موش ورامین که جثة نسبتاً درشتی دارد، دُز فسفوردوزنگ مصرفی 50 درصد خواهد بود. چون با توجه به تراکم موش در هکتار جمع وزن موجود زنده در هکتار خیلی کمتر از موش اولی است و مصرف سم زیادی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد.
5-بیولوژی:
قبل از اقدام به مبارزه، بیولوژی موش مورد نظر را کاملاً مورد توجه قرار دهید تا از نقاط ضعف آن حداکثر استفاده را برای بالا بردن نتیجة مبارزة بدست آورید. مثلاً مبارزه شیمیایی با موش کلاهو یا موش شکول در فصولی که قسمتی یا همة موشها به خواب زمستانه رفته اند بی نتیجه است و باید از مبارزة مکانیکی استفاده نمود.
6-رعایت کامل اصول زراعی:
برای جلوگیری از خسارت موشها مخصوصاً در باغات و مزارع صیفی، پاک کردن مزارع از علف هرز یا زدن شخم عمیق در پائیز اهمیت زیادی دارد و از تراکم موشها در بهار خواهد کاست.
7-دقت برای انتخاب ماده برای طعمه:
در این امر در صحرا و برای مبارزه با موشهای صحرائی می توان فرمولهای کلی توصیه کرد. مثلاً می گوییم در مبارزه با موش مغان در فصل زمستان به عنوان طعمه گندم مصرف کرد و در بهار از طعمة سبز استفاده نمود. این دستور کلی است و نتیجة مطلوب هم می دهد. ولی در مبارزه با موشهای خانگی یا انباری وضع اینطور نیست و نمی توان فرمول کلی برای انتخاب طعمه بدست آورد و در هر مورد باید کسی که مبارزه را سرپرستی می کند قبل از طعمه گذاری با انجام آزمایشهائی نوع طعمه مورد لزوم خانه یا انبار را پیدا کند. اگر موشی در انباری دیده شد باید قبلاً چند نوع ماده بدون سم در گوشه و کنار انبار قرار داد و دو یا سه روز مراقب بود که موشها به کدام طعمه توجه خواهند داشت. پس از پیدا کردن نوع غذای مورد علاقه موشهای این انبار یا منزل، طعمه را براساس آن ماده تهیه می کنند. در اینجا باید متذکر شد که موش خانگی یا انباری به انواع غذاهای مختلف دسترسی دارد. اگر کمبودی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.
تاریخچه جنگ روانی:
آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.
از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.
پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:
آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.
به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.
از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».
تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:
واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.
در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود،