لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
جهانی شدن یا جهانی سازی؟
چکیده جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمه واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باطیب خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.
طبیعت سرمایه داری
سرمایه داری نظامی است گسترش طلب که همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می کند. این سخن تکرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است که طی 30 سال گذشته، کارکرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای کاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوکس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است.
رقابت در اقتصاد امروز موجب کاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشکل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است که بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد کافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل کنند، بازار فروشی که رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا کرده بلکـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.
آمارهایی که توسط موسسات پژوهشی صاحب نام منتشر می شود حکایت از آن دارد که نه تنها در کشورهای جهان سوم،فقر و نداری روزافزون زندگی شهروندان را دچار مشکل کرده است بلکه در تمام کشورهای سرمایه داری صنعتی نیز، رشد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت و گسترش فقر، زندگی اکثریت عظیمی از مردم را روز به روز سخت تر می کند. در چنین شرایطی شرکتهای موفق و سازمانهای تولیدی که بااستفاده از فناوری پیشرفته توانایی تولید قابل ملاحظه دارند، با محدودیت بازار فروش روبرو می شوند. این محدودیت را کاهش درآمد افراد طبقه متوسط از یک سو و حضور رقبای بسیار در بازار تولید از سوی دیگر، شدت می بخشد. رقابت در کاستن از هزینه تولید و کاهش قیمت، تولیدکنندگان را ناگزیر می کند تا هم در افزایش کیفیت و هم در کاهش قیمت، اقدامات موثر به عمل آورند تا بتوانند باکسب توان رقابتی و گسترش بازار فروش فرآورده ها و خدمات، موجبات ادامه فعالیت خود را فراهم آورند. با کاهش سودآوری، بازار سهام موسسات تولیدی مختل می شود و قیمت سهام تنزل می کند. قیمت سهام شرکتها در اقتصاد امروز، یکی از عوامل ایجاد ثروت در اقتصاد سرمایه داری است. برخی بر این باورند که میزان سود بنگاههای تولیدی به منزله خون است که باید در رگهای نظام سرمایه داری جریان داشته باشد. به این آمارها توجه کنید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
شهرک یا آتی شهر:تغییر شکل یک مکان غیر مدنی
حومه نشینی گاهی اوقات در مجاورت مرکز شهری رخ میدهد، همانطور که در مورد شهر (BTC) در اسلونی، شهر (جابلژانا) می بینیم. آقای بوستجان وگو از گروه معماری ساداروگو ما را به یک سفر کوتاه برده و تکامل توسعة یک مرکز خرید حومهای را که درو ازی نقطة کور شهری میباشد نشان میدهد و رشد آنرا به سمت تبدیل شدن به یک شهر و مرکز معتبر و اصل توضیح میدهد.
باید گفت شهر(BTC) بزرگترین مرکز تجارتی- ورزشی – تفریحی اسلونی میباشد هدف آن بهترین و بزرگترین شدن در اروپاست.
دو جملة بالا موقعیت امروزی و هدف خلاصه شدة کمپانیBTC را که مالک مرکز خرید BTCیا شهرک BTC واقع در منطقه ای ما بین جاده های داخلی و خارجی شهر جایلژانا است نشان میدهد.
این شهرک و مرکز خرید از نظر مساحت و اندازه شبیه شهر( جایلژانا) بوده و در موقعیت 3 کیلومتری از این شهر قرار دارد. این شهرک یک موقعیت دو گانه و حد واسطه دارد، و شهری تجاری با زیر ساختارهی مشخص، ترکیب و منظری جالب در روز وشب میباشد که معمولاً در راستای جاده های بزرگ در پیرامون شهرهای بزرگ دیده میشود. در حقیقت آن یک تمرکز از حومه نشینی میباشد که در قالب یک مدنیّت و شهر نشینی قرار گرفته است. مرکز BTC)) منطقه ای مشخص مناطق شهری و غیر شهری را از هم جدا می نمود در اینجا پاک شده و شرایط بگونه ای تکمیل گشته اند که شهرک خرید و تجاری BTC به شهری اصیل و بی همتا تبدیل گشته است. برای بهتر درک کردن شجرة نامة این تغییر شکل مدنی عجیب و خارق العاده ما لازمست تا نظری داشته باشیم به اینکه آن چگونه شروع شده و این توسعه را دنبال نموده تا بصورت امروزی درآید قبل از اینکه نظر اشتباهی درمورد آینده آن داشته باشیم. با برگشتن به سالهای 1950، قسمت شرقی این شهر که هم اکنون (BTC)میباشد یک منطقة صنعتی ویژه، انبارها و خطوط راه آهن بود که در راستای جاده ای که امروزه(لتالیسکاکستا) (جادة هوایی) میباشد و منتهی به شهر و باند فرودگاه قدیمی میشود قرار دارد.
خانه های حومه نشنین فقیر، آپارتمانهای مسکونی کوچک و تکه هایی از مناطق سر سبز ما بین ریل های آهن، ونیز انبارها و کارگاههای بزرگ باعث شدند منطقه تظاهری حومه ای و شهرکی بخود گیرد و تنها آنهایی که در اینجا زندگی یا کار می کردند که می توانستند در مناطق حومه نشین BTC)) یافت شوند. منطقه ای که زیاد هم جالب و جاذب نبود.
این منطقه یا مرکز گمرکی سپس توسعه پیدا کرد و گسترش یافته راهروهای جدید ساخته شدند و ساختمانهای اداری کوچکی ساخته شدند و بدین ترتیب رؤسایی برای انبارها و شرکت های مشارکتی فراهم شد. در اواسط سالهای 1970، این مرکز احتیاجات کشور یوگسلاوی را بعنوان بزرگترین مشتری اروپا فراهم می نمود. مردم بیشتر و بیشتر از دیگر قسمت های شهر به این منطقة حومه نشنین شرقی آمدند و شروع به مشارکت شغلی در مناطق تجاری BTC)) نمودند. اما این منطقه و سرزمین یک منطقة ممنوعه و بسته بود و از مابقی شهر جدا شده بود و توسط ورودیا پاسپورت اجازة دخول داشت. حالا آن یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گریه بر عطش یا آگاهی بر هدف ؛ کدامیک؟
در طی سه سال گذشته عاشورای حسینی و نوروز ایرانی با یکدیگر مصادف شدند و شور تشیع در ایرانی مسلمان بر حس ملی گرایی فائق آمد و این سه سال عید به عزای حسین (ع) نشست. در طی سه سال گذشته این جمله آرایه هر دیوار و پرچمی بود:" بهار من حسینیه، نگار من حسینیه" ، واین چنین ملت ایران نشان داد که عشق حسین (ع) با تار وپود وجودش آمیخته است . واینک محرمی دیگر در راه است تا در سایه نام ویاد حسین (ع) ویادآوری جانفشانی های او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ایی از خون جان بخش حسین (ع) که در صحرای کربلا جاری شد در رگهای ما وبا در آمیختن با خون ما ، ما را در راه پاسداری از کرامت های انسانی استوار سازد.
از تاثیر واقعه عاشورا بر اذهان تاریخ و بر جان انسان ها بسیار گفته و نوشته اند و پیش از آنکه بخوانیم و بشنویم خود آن را با تک تک تارهای عصبمان احساس کرده ایم. به راستی برجسته ترین چهره عاشورا کدام است؟ به راستی آنچه جانها را در اندوهی جانکاه فرو می برد و چشمان را با بارش مدام همراه می سازد چیست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه عاشورا را در بلندای چهارده قرن زنده و پویا، تاثیرگذار و مانا نگاه داشته است کدام است؟ و آنچه حسین (ع) را این عصاره ایمان و عشق، این وارث آدم تا عیسی ، وارث محمد و علی و فاطمه را به چنین فداکاری سترگ وامیدارد چیست؟ آنچه ما از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می شناسیم ، می دانیم و می فهمیم مظروفی بزرگ به بزرگی حقیقت حسین (ع) است در ظرفی کوچک به بی مقداری اندیشه، عشق و جان ما :
بخشی از جامعه که عشق آنان بر آگاهی و بینایی اشان تفوق دارد با نوای هر نوحه گری هم نوا شده و جان خود را در این همنوایی سبک می کنند، اینان بر درد حسین(ع) ، برعطش وی، بر تنهایی اش، بر پرپرشدن عزیزان و فرزندانش و بر جسم پاکش که در زیر سم اسبان مالیده شد و بر اسارت خاندانش می گریند. اینها دردهایی است که برای این عاشقان ملموس است، چرا که اگر خود، تنها باشند و در تنهایی داغ عزیز یا عزیزانی را در دل و غم سنگین آن را بر دوش داشته باشند، دردمندانه خواهند گریست.آنچه این عاشقان را در ادامه این شیوه عزاداری ترغیب و تشویق می کند، روایات متعددی است که بیان می کند "گریه بر حسین آتش جهنم را فرو می نشاند" و یا "مایه پاک شدن گناهان و رستگاری آخرت است" ، و نوحه گران با تکیه بر این روایات با نوحه هایی غلاظ و شداد همگان را به اشک ریختن بر دردهای حسین (ع) ترغیب می کنند و گاه چندان پیش می روند و چنان وقایعی را بیان می دارند که به راستی در شان بزرگمردی چون حسین(ع) نیست.
به راستی حسین (ع)آنگاه که علی اصغرش را بر دستان بلند کرد، از یزیدیان برای او آب مطالبه کرد؟ آیا به راستی علی اکبر در گرماگرم نبرد بازگشته با اظهار عطش، از پدر آب درخواست کرده است؟ آیا به راستی این وقایع به همین شکل رخ داده است؟ آیا روح بزرگی چون حسین (ع) در حین خلق بزرگترین صحنه عاشقی، فداکاری و از خودگذشتگی و در حین آفرینش ماندگارترین قیام تاریخ با اظهار عطش گوشه ایی از این صحنه عظیم ماندگار، صحنه ایی که از ابتدای تاریخ تا انتهای آن یگانه بوده و خواهد بود، را لکه دار کرده است؟ به زعم نگارنده هر چند عطش، بی آبی و یا کم آبی در صحرای کربلا و در روز عاشورا یک مشکل بوده است ولی هیچگاه این مشکل بر زبان ارواح بزرگی چون حسین و عباس، زینب و علی اکبر(علیهما سلام ) و یاران ایشان جاری نشده است. چگونه واقعه ایی که جان های تمام جویندگان انسانیت راستین را در سراسر تاریخ سیراب کرده است خود می تواند از عطش بنالد؛ و شیعه ایی که بر عطش حسین می گرید همانقدر با جان او بیگانه است که شیعه ایی که بر زخم فرق علی می گرید از علی هیچ نمی داند.
با نگاهی دوباره بر واقعه عاشورا، کنکاش در رازماندگاری آن و قیاسی میان آنچه ما از عاشورا می گوئیم و می نویسیم با آنچه واقعاً عاشورا بوده و روی داده است می تواند در روشن کردن بعضی تحریف ها و برجسته کردن بعضی رویدادهای بعضاًغیر واقعی مفید باشد.
همواره از عاشورا و کربلا با واژه "واقعه" یاد می شود، واقعه به معنی بلا و سختی، حادثه و اتفاق است که البته در معنی نخست بیشتر رساننده رویداد کربلا است، واقعه عاشورا یا واقعه کربلا بیانگر رویدادی سخت در آن زمان و مکان است ولی اگر بخواهیم با ادبیات موجود بر این رویداد صفتی نهیم به نظر واژه "انقلاب" بسیار رساننده و گویاست. گرچه انقلاب یک شورش بی آرام و یک تغییر و تحول ناگهانی است و در بدو امر میان واژه انقلاب و آنچه در عاشورا روی داده است مشابهت چندانی دیده نمی شود ولی " عاشورا در حقیقت امر چهره اسلام و جامعه اسلامی و ساختار حکومت بنی امیه را دگرگون نمود، دگرگونی درعمق ریشه ها، هیچکس مثل امام حسین (ع)عمق جان و جامعه را تکان و تغییر نداده است."(1)
از اینرو میتوان واژه انقلاب را برای عاشورا به کار برد و به راستی عاشورا انقلابی ترین و ماندگارترین انقلاب هاست. " عاشورا از بُـعد تغییر حالت روحی انسان ها، واقعه یگانه تاریخ است . هیچ حادثه و واقعه دیگری مثل عاشورا اثرگذار نبوده و نیست... عاشورا نه تنها مبانی ارزش ها را دگرگون کرد و سیطره بنی امیه را از درون فروپاشاند، بلکه خود حادثه و یا اسطوره ایی شد که فراتر از بحث دگرگونی و مقوله قدرت ، در قلمرو روح انسان ها تغییر و تحول ایجاد می کند. از این زاویه نه تنها عاشورا را می توان یک انقلاب حقیقی دانست بلکه عاشورا به دلیل زنده بودن محرم و اوج سوگواری مسلمانان در این ماه ، انقلاب زنده و سازنده روزگار ما نیز هست."(2)
این انقلاب در زمان رویداد دامنه محدودی را تحت تاثیر قرار داد: از کوفه تا شام و بعد از آن مدینه. در کربلا 72 تن به شهادت رسیدند و تعدادی در همین حدود به اسارت درآمدند. پس این انقلاب در مقیاس کمّی به هیچوجه با انقلاب های بزرگ به لحاظ وسعت مکانی و تعدد نفرات درگیر در آن قابل مقایسه نیست ؛ ولی انقلاب عاشورا یک انفجار بزرگ بود که از یک مبدأ کوچک (به لحاظ کمی و نه البته کیفی ) آغاز شد و گسترش واقعی و دامنه تاثیر آن نه به مکان بین النهرین و شامات و صحرای حجاز، نه به شیعیان و یا حتی مسلمانان و نه در سال 61 هجری محدود شد بلکه جان تمام آزادی خواهان در طول تاریخ و در هر نقطه از کره زمین را مخاطب قرار داد و بر خلاف انقلاب های دیگر که هر چه از مبدا وقوع دورتر می شویم از تاثیر آن کاسته شده ، رفته رفته به افول می گراید، در طول زمان دامنه نفوذ آن گسترش و افزایش یافته است. ولی آیا آنچه ما از انقلاب عاشورا در می یابیم چهره حقیقی آن است. در سالهای گذشته چهره های متفاوت سیاسی، صوفیانه، فداکارانه و... از عاشورا ترسیم شده است. این فاصله گیری از سیمای انقلابی عاشورا از کجا آغاز شده است؟
" امامان شیعه از نقطه نظر مبارزات انقلابی ، پس از کربلا راه مسالمت جویانه ای را در پیش گرفتند . این در حالی است که امامان زیدی بر پایه الگوی نظامی کربلا پیش رفتند. سخن بر سر ارزیابی نتایج ایندو حرکت نیست بلکه بر سر آن است (که) امامان حرکت خویش را نه بر پایه مشی انقلابی بلکه بنا به ضرورتی که تشخیص دادند بر پایه روشی به ظاهر آرام و مسالمت جویانه قرار دادند."(3)
حکومت های جابرانه امویان و عباسیان سبب شدند که امامان شیعه پس از امام حسین مبارزه آشکار و مسلحانه را واگذشته و در جبهه فرهنگ و علم و اندیشه به بسط اسلام راستین بپردازند. چرا که شرایط زمانه این چرخش در عمل و نه هدف را الزامی کرده بود، هدف همان بود که امام حسین (ع) را وادار به قیام کرد، یعنی: پاسداری از اسلام ناب محمدی و نمایاندن چهره کریه اسلام اموی و بعدها عباسی ؛ امامان شیعه هم از طریق مباحث علمی در این راه اهتمام فراوان مبذول داشتند . تاسی به این شیوه و رواج تقیه در میان شیعیان سبب شد که " شیعه علیرغم داشتن زمینه های سیاسی مهم ، کم کم رنگ عرفانی به خود گرفت و یا دست کم فقهش از سیاست تهی شد... در چنین وضعیتی شهادت امام حسین (ع) چه تحلیلی می یافت؟ آیا راهی جز تقویت برداشت های صوفیانه وجود داشت؟... با گرایش روز افزون شیعه به شیوه... تقیه... مساله شهادت امام حسین (ع) به عنوان خود را فدای امت ساختن... شد. در عین حال گریه کردن... بعنوان تنها هدف از... خاطره مجاهدت امام حسین شناخته شد."(4)
در اینجا این سؤال اساسی مطرح است که : اساساً حکمت شهادت امام حسین (ع) چه بوده است؟ چه مصلحتی ایجاب می کرد که آغاز سال 61 هجری به خون نیک ترین انسان های دهر رنگین شود؟ پای چه هدف والایی در میان بود که امام حسین (ع) را واداشت تا نه تنها جان عزیز خویش که جان عزیزانش، یارانش و خاندانش را در آن راه نهد.
هم اینک بسیاری از شیعیانی که داعیه حسین شناسی دارند به این سئوال چنین پاسخ خواهند داد : " اساساً خداوند امام حسین و یارانش را به این مصایب گرفتار کرد تا در بهشت جایگاه والاتری داشته باشند." این پاسخ تقریباً برگردان این بیت است که "هر که در این دهر مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند". از دل پاسخ نخست پاسخ دومی هم زاده می شود. " او به شهادت رسید تا دیگران به نحوی با سوگواری برای او بتوانند از وجود او در آخرت برای خود بهره برند."(6)
ایندو پاسخ انقلاب عاشورا را از طوفانی با رنگ آشکار سیاسی و نظامی ، از یک حرکت آشکارا اصلاح طلبانه اجتماعی به یک فاجعه صرفاً انسانی بدل می سازد و امام حسین (ع) را که می تواند الگوی هر انسان آزادی خواهی باشد به یک قدیسِ عشقِ ایثار و عشقِ فداکاری تبدیل می کند که تنها برای آنکه دیگران را وارد بهشت سازد یک چنان صحنه خونین و عظیمی را ترتیب می دهد.
شیوع این نوع نگرش به قیام امام حسین (ع) برخاسته از تفکر مسیحیان نسبت به مصلوب شدن عیسی مسیح است. مسیحیان از عیسی با لقب "قربان بزرگ " یاد می کنند ، یعنی عیسی خود را قربانی کرد تا پیشاپیش گناهان امتش بخشوده گردد. گریستن بر حسین (ع) و محور قراردادن آن و تاکید فراوان بر اینکه گریه بر حسین (ع) گناهان را محو می کند، قرابت زیادی با این تفکر مسیحیان دارد. چگونه کسی که عمری در راه یزید گام نهاده، یزیدی زیسته، عنان اختیار در کف نفس نهاده، حق الناس بسیار بر گردن داشته، می تواند از راه گریستن بر حسین پاک شود. آیا این تفکر وارونه کردن قیام امام حسین (ع) نیست. اصولاً ثوابی که از گریستن بر حسین (ع) حاصل می شود چیست؟ " باید توجه داشت که اگر گریه کردن برای امام حسین (ع) زایل کننده گناهان است، ناشی از تاثیر معنوی کربلا در ایجاد شرایط تحول درونی و آماده کردن یک شیعه برای دفاع و پاسداری از دین و احیانا فداکاری و جانبازی در راه آن است."(7)
در این نوع نگرش نسبت به گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) پاسخ سوم چرایی نهضت ایشان نهفته است و آن بخش سیاسی- اجتماعی قیام و انقلاب امام حسین (ع) است. " بخش سیاسی کربلا تا اندازه ای و در دوره هایی به طور کامل در میان شیعیان مورد غفلت قرار گرفته است. این مساله ناشی از نوعی برداشت غیرصحیح از متون روایی و زیارتی است."(8) تاکید این متون بر برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) و گریه بر ایشان وچنانکه پیشتر آمد رواج تقیه و مغفول نهادن عناصر سیاسی مذهب تشیع سبب شد که قیام امام حسین (ع) ماموریت سری خداوند برای ایشان تلقی گشته ، و تبلیغ اندیشه جدایی دین از سیاست در طول زمان های بسیار رنگ عارفانه – صوفیانه قیام امام حسین را تشدید کرد . برای تشریح اهداف سیاسی قیام امام حسین (ع) کافی است نگاهی به سال 60 هجری بیفکنیم : از پیامبر تنها منبری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
ماهواره، فرصت یا تهدید
از دیر باز بشر در تلاش بوده است تا بر عنصر زمان و مکان به عنوان عوامل مانع ارتباط سریع مستقیم میان انسانها فائق آید. از زمانی که پیامهای انسانی توسط قاصدکها و کبوتران نقل مکان داده میشد تا پیدایش وسایل نقلیه و ظهور تلگراف و بیسیم و سرانجام عصر امواج ، مراحل تاریخی پیروز آمدن انسان بر موانع زمان و مکان تاریخ رسانههای ارتباط جمعی شاهد هستیم . ظهور صنعت چاپ و پس از آن اختراع فتوگرافی و بالاخره فیلم و سینما ، چهرههای فرهنگی جوامع را پیوسته دگرگون ساخته است.یکی از آرزوهای بشر از آغازتاریخ تا امروز ، برقراری ارتباط با همنوعان خود در مناطق دور ونزدیک بوده است و از این رو همواره در راه ایجاد این ارتباط و تکامل آن تلاشهای زیادی کرده است.
طبق اظهار اکثر منابع موثق،ایدهی استفاده از ماهواره برای ارتباط مخابراتی بین دونقطه از کرهی زمین اولین بار توسط یک نویسنده بریتانیایی به نام آرتورسی کلارک مطرح شده است،آقای کلارک خاطر نشان کرده است که اگر ماهواره در فاصلهی حدود 36هزار کیلومتری از سطح زمین در فضا قرار گیرد سرعت زاویه آن با سرعت زاویه زمین برابر خواهد بود و در نتیجه ماهواره همواره بالای یک نقطه از زمین قرار خواهد داشت و ثابت به نظر میرسد. به علت محدودیتهای فناوری،عملی شدن این نظریه تا سال 1957 طول کشید. با پرتاب اولین قمر مصنوعی به فضا که توسط اتحادجماهیرشوروی موسوم به «اسپوتنیک» در چهارم اکتبر سال 1957 صورت گرفت،( باادامهی تلاشها، در سوم نوامبر همان سال «اسپوتنیک2» نیز که سگی به نام «لایکا» درآن بود به فضا پرتاب شد.) عرصه جدیدی در ارتباطات بینالمللی گشوده شد و فضا به تسخیر انسان درآمد. ارسال ماهواره توسط شوروی سابق ،آمریکا را در یک شوک علمی _ سیاسی فرو برد و این کشور نیز در پی تلاشهای گوناگون د ر31 ژانویه 1958 ،نخستین ماهواره خود به نام «اکسپلورر1» را به فضا پرتاب کرد. دریافت برنامههای ارسالی این ماهوارهها درآغاز متضمن استفاده از ایستگاههای تقویتکننده زمینی یا آنتنهای حجیم عمودی بود که امکان دریافت تصاویر ارسالی ماهوارهها را برای گیرندههای شخصی فراهم میآورد. از همین رهگذر ،برنامههای ارسالی ماهوارهای تحت نظارت و کنترل مراجع ذیصلاح قرار میگرفت و با توجه به مصالح ملی آن کشورها پالایش میشد تا به این ترتیب کشور گیرنده از ارزشهای مذهبی_فرهنگی سنتهای بومی خود محافظت کند.امّا این ابزار پیشگیری کننده چندان دوام نیاورد و خیلی زود کارایی خود را از دست داد. درنتیجه پیشرفتهای فنی که در دهه 80 به وقوع پیوست امکان دخالت دولتها در پالایش برنامههای ماهوارهای منتفی شد و تقابل حاکمیت ملی دولتها و اصل جریان آزاد اطلاعات جامعهبینالمللی را با تلاطمی عظیم و سهمناک مواجه ساخت و تاجایی پیشرفت که ماهوارههای پخش مستقیم برنامههای تلویزونی خطرناکتر از قدرتهای هستهای توصیف شدهاند. برهمین اساس و در کنار استفادههای مختلف از ماهواره،با ارسال اولین ماهواره مخابراتی (تلهاستار) بهمدار زمین، به تدریج ماهوارهها ،به ویژه ماهوارههای پخش مستقیم به یکی از مهمترین وسایل ارتباطی بینالمللی تبدیل شدند.در هریک از مقاطع رشد و توسعه وسائل ارتباط جمعی ، شاهد نگرانیها و اعتراضات بخشی از جامعه علیه رشد وسیلهای نو در پیام رسانی بودهایم. اعتراضات کلیسا و سایر مقامهای وابسته به کانون های قدرت ، چه دینی و چه غیر دینی در اروپا نسبت به رشد با سوادی و گسترش رسانههای نوشتاری از دیدگاه ایدئولوژیک قابل درک مینماید. ابراز نگرانی ناقدان در گذشته ، گاه با انگ بدبینی و گاه واپسگرایی مواجه بوده است. برخی از نمونههای این نگرانی را در جامعه خود نیز شاهد بوده و هستیم.پرتاب نخستین ماهواره به فضا شادیها و نگرانیهای همزمانی را در بشر برانگیخت،شادی از این جهت بودکه آرزوی دیرین انسان برای دستیابی به آسمان پررمز و راز،جامه عمل و تحقق میپوشید و دروازههای دنیایی شگفت و بس پهناور به روی او گشوده میشد.بلندپروازی و فزونیخواهی همیشگی به فرزند آدم نوید میداد که با بهرهمندی از منابع ناشناخته موجود درسیارات و ستارگان دیگر میتواند بهتربیندیشد و بر دیگران برتری جوید.اما در مقابل نگرانیها هم نیز کم نبود، نگرانی از این که باز هم آدمیان فرصتها را به تهدید تبدیل کنند و از یافتههای جدید خویش بهرههایی بردارند که آرامش موجود را برهم بزند.این دلهره ،به ویژه آنگاه جدّیتر مینمود، که با پایان جنگ جهانی دوم، جنگ سرد تبلیغاتی اندک اندک جاگزین قدرتنماییهای فیزیکی میشد و هر بازیکنی درمیدان سیاست میکوشید با اشاره به توانمدیهای ناشناخته و ویرانگر خویش قدرت مانور را از طرف مقابل گرفته و نتیجه را از پیش به سود خود اعلام کند.امروزه برقرای ارتباط از طریق ماهوارهها به عنوان یک حقیقت مسلم پذیرفته شده است . مقدار زیادی از حجم ترافیک بینالمللی و محلی کشورها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بررسی احکام سقط جنین یا سقط حمل
مقدمه سقط جنین یا سقط حمل یکی از جرائمی است که جوامع پیوسته با آن درگیر بوده اند و راه یابی برای مقابله با آن از جمله مسائل و مشکلات جوامع بشری بوده و از دیرباز نیز مقررات خاصی برای جلوگیری از وقوع این پدیده و تعقیب و مجازات مرتکبان آن تدوین شده است . نکته قابل ذکر آن است که قوانین و مقررات و همچنین در کتب و آثار صاحبنظران کیفری ، راجع به مفهوم و معنی این جرم و مجازات آن اتفاق نظر دیده نمی شود .
منشا اختلاف نظر بیشتر تفسیر هدف و سیاست کیفری قانونگذار در وضع آن دسته از مقررات کیفری است که در جهت حمایت از تکامل دوران عادی حاملگی مادر تدوین شده است
علاوه بر این بین مفهوم لغوی و پزشکی و عرفی این پدیده تفاوتهائی موجود است که موجت گسترش دهمنه این اختلاف می باشد .
در حقوق ایران تدوین کنندگان قانون مجازات عمومی سابق در بحث مربوط به " قتل و ضرب و جرح عمدی " مقررات حاکم بر این پدیده را در مواد 180 تا 184 بدون توجه به منابع فقهی و موازین اسلامی آن آورده اند و در تدوین آن تحت تاثیر قانون جزای فرانسه بوده و بدون اشاره به تعریف این پدیده ، از استعمال سقط ( جنین ) خودداری کرده و در همه جا اصطلاح " سقط حمل عمدی " را بکار برده اند . همچنین برای مراحل حیات جنینی مجازاتهای متفاوت قائل نشده اند لکن در عمل ، دیوان عالی کشور ، بیشتر تحت تاثیر منافع فقهی بوده و براساس موازین اسلامی آرا خود را صادر کرده است .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، ضوابط قانونی حاکم ، بر سقط جنین حمل ، براساس موازین اسلامی مورد تجدید نظر قرار گرفت و در نتیجه تغییرات عمدهای در ضوابط ایجاد گردید .
تدوین کنندگان قانون مجازات اسلامی ، به پیروی از شیوه فقها و صاحبنظران اسلامی ،که در کتب و آثار خود احکام مربوط به این مسئله را در مبحث " دیات " مورد بحث قرار داده اند ، مقررات مربوط به این امر را در مواد 194 الی 200 قانون دیات و نیز در مواد 90 و 91 قانون تعزیرات تنظیم کرده و برخلاف گذشته سقط جنین را از همان مراحل اولیه استقرار نطفه قابل مجازات دانسته اند .
نهایت آنکه در هر یک از مراحل دوران طبیعی بارداری ،تا قبل از حلول روح در جنین ، میزان دیه را بطور متفاوت بیان کرده و برای پایان دوران حیات جنینی و زمان حلول روح در جنین که مربوط به ماههای آخر بارداری است در مورد کسی که موجبات سقط جنین زن حامل را فراهم نماید ، مجازات حبس از سه ماه تا شش ماه را پیش بینی کرده اند و اگر مرتکب جرم طبیب یا قابله باشد و عالما در اسقاط جنین مباشرت نماید و یا اینکه زن حامل را به وسائل اسقاط جنین راهنمائی کند بر حسب مورد مجازات قصاص یا حبس از سه ماه تا شش سال را پیش بینی نموده اند . نظر به اهمیت این تغییرات ، مقاله حاضر بررسی مقدماتی و تبیین عناصر و شرائط اختصاصی و فنی پدیده سقط جنین را وجهه همت قرار می دهد .
مبحث اول
تعریف سقط جنین یا سقط حمل و ضابطه تشخیص آن
تعریف سقط جنین یا سقط حمل
گفتیم که حقوق دانان کیفری راجع به تعریف این پدیده اتفاق نظر ندارند ، بعضی از مولفان خارجی مانند " گارو " سقط جنین را عبارت از اخراج عمدی و قبل از موعد حمل می دانند و بر عکس " گارسون " یکی دیگر از حقوقدانان فرانسوی ، سقط جنین را به منقطع ساختن دوران طبیعی بارداری تعریف می نماید و دکتر پادپا با توجه به مواد قانون مجازات سابق ایران ، سقط جنین را جرم عمدی دانسته و در تعریف آن نوشته است : سقط جنین عبارت است از اخراج حمل قبل از موعد طبیعی زایمان به نحوی که زنده یا قابل زیستن نباشد .
بدیهی است که در حال حاضر هیچ یک از این تعاریف به تنهائی نمی تواند بازگو کننده هدف و تعریف مورد نظر قانون گذار اسلامی باشد . اما قانون گذار کنونی نیز در مواد قانونی مربوط ،این جرم را تعریف نکرده ، بلکه در هر مورد تنها به ذکر موضوع و مجازات آن اکتفا نموده است . در موادی از قانون دیات و نیز ماده 91 قانون تعزیرات ، حمایت از جنین مورد توجه قانون گذار قرار گرفته و در نتیجه