واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد سوره نحل با ترجمه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سوره نحل آیه های 55 الی 79 از قرآن عثمان طاها

لیکفر و ابما اتینا هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

و با وجود آن همه نعمت که به آنها دادیم باز براه کفر و کفران بروند باری (این دو روزه دنیا را به کامرانی حیوانی بپردازید) که به زودی خواهید دانست

به نظر من چون انسان فراموش کار است پس از مدتی اصول و تعالیم الهی را فراموش کرده و به راه غفلت می رود

و یجعلون لما لا یعلمون نصیبا ممّ رزقناهم تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

و این مشرکان برای بتان از روی جهل نصیبی از رزقی که به آنها دادیم قرار می دهند سوگند به خدای یکتا که البته از آنها از این دروغ و عقاید باطلشان باخواست خواهد شد

چون هیچ دروغی پشت ماه نمی ماند هر شرکی در آخر باطل خواهد بود

و یجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما یشتهون

و این مشرکان فرشتگان را با آنکه خدا منزّه از فرزند است دختران خدا دانستند و حال آنکه پسران را آرزو می کنند.

چون مشرکان دختران را زنده بگور می کردند ولی در دلشان از زنان خوششان می آمد ولی در ظاهر از پسران خوششان می آمد

و اذا بشّر احد هم بالانثی ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم

و چون یکی از آنها را به فرزند دختری مژده دهد از شدّت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود.

از حماقت قوم جاهلیت همین بس که به دختران اهمیت نداده ولی خودشان از مادرانی متولد می شدند که آن را بزرگ می داشتند

یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ایمسکه علی هون آمـ یدسّه فی التّراب الا سآء مایحکمون

و از این عار روی از قوم خود پنهان می دارد و به فکر افتد که آیا آن دختر را با ذلّت و خاری نگه دارد یا زنده به خاک گور کند (عاقلان) آگاه باشید که آنها بسیار بد می کنند

اگر این کار زشت انجام می دادند پس چگونه به خود اجازه می دادند که زنان زیادی بگیرند

للذین لا یومنون بالاخره مثل السّوء و لله المثل الاعلی و هوالعزیز الحکیم

اوصاف کسانی که (به خدا و) به قیامت ایمان ندارند زشت است (و اعمالشان مانند زنده به گور کردن دختران هم از روی جهالت و بی رحمی است) خدا (و خداشناسان) را پسندیده و عالیترین اوصاف کمال است و خدا بر هر کار مقتدر و به هر چیز داناست

این عمل بی فکرانه که دختران خود را ازبین می بردند چون در جامعه خود دختر کم می آمد و جوانان پسر برای تزدواج باید با اقوام دیگر ازدواج می کردند یا به جوامع دیگر حمله می کردند که بتوانند دختران آنان را به اسیری بگیرند و با آنان ازدواج کنند و این خوی همیشه درجنگ و حمله در روحیه جامعه باقی می ماند



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره نحل با ترجمه


تحقیق در مورد سوره آل عمران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سوره آل عمران

درس اول:

1- بسم الله الرحمن الرحیم=

به نام خداوند بخشنده مهربان

2- الم (1) = الف لام میم است آغاز کار

که روزی است از سوی پروردگار

3- الله لا اله الا هو الحی القیوم (2)=

نباشد جز الله پروردگار

که حی است و قیوم آن مردگار

4- نزل علیک الکتاب بالحق

5- مصدقا لما بین یدیه

6- وانزل التوراه و الانجیل(3)=

خدائی که بر حق و راه و صواب به سویت فرستاد قرآن کتاب

که دیگر کتب را که یکتا الله از این پیش را دست باشد گواه

که خود قبل قرآن یگانه خدا فرستاد تورات را بضیل را

که نامردمان را به راه درست هدایت نماید ز روز نخست

برای خدایی انفطا فرستاد قرآن خود را خدا

7- من قبل هدی للناس

8- وانزل الفرقان

9- ان الذین کفروا بایات الله

10- لهم عذاب الشدید

11- والله عزیز ذو انتقام (4)=

همانا کسانی که منطر شدند

برآیات الله کافر شدند

برآنها عذابی بود بس شدید

که خواهند اندر قیامت چشید

عزیز است یزدان عالی مقام

کشد از ستم پیشگان انتقام

12- ان الله لا یخفی علیه شئ ء

13- فی الرض ولا فی سماء(5)=

چه رو زمین و چه در آسمان

از ایزد نبودست چیزی نهان

14- هوالذی یصورکم فی الارحمام کیف یشاء

15- لا اله الا هو العزیز الحکیم(6)=

نگار در ارحام نقش شما

به میل واداده یگانه خدا

جزء آن ذات یکتا خداوند نیست

تواناو دانا جزالله کیست؟

16- هو الذی انزل الیک الکتاب

17- منه ء ایات محکمات هن ام الکتاب

18- واخر متشبهات

19- ماما الذین فی قلوبهم زیغ

20- فیتبعون ما تشابه منه

21- ابتغاء الفنته و ابتغاء تاویله ئ

22- وما یعلم تاویله و الا الله



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره آل عمران


تحقیق در مورد درسهایى از تفسیر سوره نور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

درسهایى از تفسیر سوره نور

مقدمه:

قرآن کریم هر چند دریاى ژرفى است که کسى را یاراى دستیابى به عمق آن نیست ولى سفره گسترده الهى است که هر کس به فراخور قابلیت و درک خویش از آن بهره مى برد. همان گونه که قرآن داراى ظاهر و باطن است, بهره گیرى از آن نیز به دو گونه بهره ظاهرى و بهره باطنى است; چنان که آداب قرآن نیز در دو مرحله ظاهرى و باطنى توصیه شده است. دستیابى به باطن آیات الهى مراتب بسیارى دارد که تنها براى بندگان خاصى که واسطه این فیض بزرگ بوده اند ممکن است اما با این همه, فهم ظواهر قرآن و آشنایى با مفاد ظاهرى آیات الهى نیز مرتبه اى از معرفت به قرآن و مقدمه اى براى دستیابى به مراتب باطنى آن است. آیات الهى همه نور است و هدایت; ولى آنچه به تناسب موضوعاتى که نوعا مجله پیام زن در دستور کار خویش دارد و داراى اولویت مى باشد, پرداختن به آن دسته از آیاتى است که به گونه اى خاص یا عام به مسایل زنان مربوط مى باشد. این ارتباط مربوط به حوزه هاى مختلف فقهى, فرهنگى, تاریخى, اجتماعى و تربیتى مى باشد. طبیعى است که این امر نیازمند بررسى کلیه آیاتى است که مى تواند در تبیین مسایل زنان از نقطه نظر قرآنى دخیل باشد, و مجله امیدوار است در آینده توفیق این مهم را داشته باشد. آنچه اینکه مى تواند آغازى بر این دست از مطالب و به صورت مشخص, شروعى بر ارائه مباحث تفسیرى باشد, بحثى است که به توفیق الهى از این شماره مجله, همان گونه که از پیش وعده کرده بودیم, در باره سوره مبارکه نور تقدیم خواهیم کرد و این خود برخاسته از تإکیدى است که در برخى روایات ما در خصوص فراگیرى سوره نور توسط بانوان صورت گرفته است. بنابراین آنچه در این بحث دنبال خواهد شد اختصاص به آیاتى از سوره نور که مربوط به مسایل بانوان است ندارد و شامل همه آیات آن خواهد شد. نکته اى که کاملا باید به آن توجه شود این مهم است که با توجه به نوع مخاطبین مجله و این امر که پیام زن یک مجله کاملا تخصصى و ویژه صاحب نظران علوم اسلامى نیست و هدف آن در ارائه این دست از مباحث قرآنى امکان استفاده نوع مخاطبین است لذا تلاش خواهد شد از پرداختن به آن دسته از مباحث کاملا فنى و تفسیرى که از حوصله نوع خوانندگان بیرون است پرهیز شود و به جاى آن و به تناسب آیات مورد بحث, براى استفاده بیشتر به نکات تکمیلى و بحثهاى عمومى آن نیز پرداخته شود. این بحثهاى تکمیلى مى تواند در زمینه هاى مختلف اجتماعى, تربیتى, فرهنگى و اخلاقى و با استفاده از احادیث شریف باشد. آرزو مى کنیم همین تلاش محدود, قدم مفیدى در جهت آشنایى بیشتر خوانندگان محترم با آیات الهى بویژه سوره مبارکه نور, باشد که در روایت, آموزش و آشنایى خواهران نسبت به آن, مورد تإکید قرار گرفته است. اینک با این مقدمه کوتاه به شرح آیات این سوره مبارکه مى پردازیم.

مشخصات کلى سوره

سوره نور که داراى 64 آیه مى باشد, سوره اى است که در مدینه نازل شده است و به خاطر آیه 35 آن ((الله نورالسموات و الارض ...)) نام نور را گرفته است. این سوره که بیست و چهارمین سوره قرآن است, در بر دارنده احکام چندى در روابط اجتماعى و خانوادگى و تإکید بر حفظ مرزهاى شرعى بویژه در نیمه نخست آن مى باشد. تنبیه زن و مرد زناکار, حکم نسبت ناروا به افراد پاکدامن, موضوع لعان در خصوص زن و شوهر, نکوهش علاقه به گسترش فساد در جامعه, مسإله ورود به خانه دیگران, خوددارى از چشم چرانى, تإکید بر لزوم حفظ حجاب و پوشش, تإکید بر همسر دادن به زنان و مردان مجرد, و سرزده وارد نشدن بر پدر و مادر, از جمله مسایلى است که در این سوره به آنها پرداخته شده است. در کنار اینها آیات چندى نیز در دیگر زمینه هاى معارف اسلامى وجود دارد که حقایق ارزشمندى را در این سوره, پیش روى مومنین مى گذارد. اینک با این آشنایى اجمالى به شرح تفصیلى آیات مى پردازیم و نخستین آیه آن را که ((بسم الله الرحمن الرحیم)) است از نظر مى گذرانیم.

شرح تفصیلى

((بسم الله الرحمن الرحیم))

نکات ادبى و لغوى:

براى ریشه کلمه ((اسم)) دو احتمال مى رود. یکى ((سمه)) که به معنى علامت است و دیگرى ((سمو)) به معناى رفعت و علو, و با توجه به مفهوم کلمه ((اسم)) تناسب میان آن و این دو احتمال روشن است بویژه اگر ریشه آن را ((سمه)) بدانیم.

لفظ ((الله)) چنان که مى دانید تشکیل شده است از کلمه ((اله)) و علامت ((الف)) و ((لام)). اگر ریشه آن را ((إله)) به معناى پرستش و عبادت بدانیم چنان که برخى گفته اند, آن وقت ((الله)) به معناى ((معبود)) خواهد بود, و اگر از ((وله)) به معناى تحیر و سرگردانى باشد و یا از همان ریشه قبلى ولى به معناى دوم باشد, چنان که احتمال داده شده است, آن وقت به معناى چیزى خواهد بود که عقل و ادراک در مورد آن متحیر است.

از نقطه نظر ادبى و بر اساس یک قاعده کلى در ادبیات عرب که باید جایگاه برخى حروف از نظر ارتباط و تعلق آن به سایر کلمات موجود در جمله مشخص باشد تا بتوان معناى صحیح جمله را دریافت, در باره حرف ((بإ)) در کلمه ((بسم الله)) نیز این بحث صورت گرفته است که این حرف مربوط به کجاست و جایگاه آن چیست؟ به عبارت دیگر وقتى مى گوییم: ((به نام خداوند رحمان و رحیم)) این یک جمله ناقص است که مثلا با در نظر گرفتن کلمه ((شروع مى کنم)) در آغاز یا انتهاى آن, تکمیل مى شود. مفسرین نوعا کلمه اى را در اینجا فرض مى کنند و به اصطلاح در ((تقدیر)) مى گیرند. کلماتى همانند ((آغاز مى کنم)), ((کمک مى گیرم)), ((آغاز کنید)), ((بگویید)) و یا ((آغاز من)).

ولى حضرت امام خمینى(قده) در تفسیر سوره حمد, جمله ((بسم الله الرحمن الرحیم)) را مربوط به کلمات مقدر نمى دانند بلکه آن را متعلق به ادامه سوره مى شمارند; یعنى متعلق به ((الحمدلله رب العالمین)) است. به این معنا که ((حمد خدا به نام و با استعانت از خود خداوند است)). به هر حال اگر به شیوه معمول, کلمه اى را در تقدیر بدانیم به نظر مى رسد همان کلمه ((آغاز مى کنم)) مناسب تر باشد. چنان که با روایتى که در زمینه تإکید بر آغاز کردن امور به نام خداوند, نقل شده نیز تناسب بیشترى دارد. این روایت را در ادامه خواهیم آورد. و البته پر واضح است آنگاه که کارى از جمله سوره اى با نام خداوند آغاز مى شود در واقع استعانت نیز از او شده است.

شرح:

آغاز امور بویژه آن دسته از کارهایى که با اهمیت تلقى مى گردد به نام و یاد یک شخصیت یا موجود مورد احترام, امرى مرسوم بوده و هست تا به عنوان یک یادبود,



خرید و دانلود تحقیق در مورد درسهایى از تفسیر سوره نور


تحقیق در مورد سوره نحل با ترجمه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سوره نحل آیه های 55 الی 79 از قرآن عثمان طاها

لیکفر و ابما اتینا هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

و با وجود آن همه نعمت که به آنها دادیم باز براه کفر و کفران بروند باری (این دو روزه دنیا را به کامرانی حیوانی بپردازید) که به زودی خواهید دانست

به نظر من چون انسان فراموش کار است پس از مدتی اصول و تعالیم الهی را فراموش کرده و به راه غفلت می رود

و یجعلون لما لا یعلمون نصیبا ممّ رزقناهم تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

و این مشرکان برای بتان از روی جهل نصیبی از رزقی که به آنها دادیم قرار می دهند سوگند به خدای یکتا که البته از آنها از این دروغ و عقاید باطلشان باخواست خواهد شد

چون هیچ دروغی پشت ماه نمی ماند هر شرکی در آخر باطل خواهد بود

و یجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما یشتهون

و این مشرکان فرشتگان را با آنکه خدا منزّه از فرزند است دختران خدا دانستند و حال آنکه پسران را آرزو می کنند.

چون مشرکان دختران را زنده بگور می کردند ولی در دلشان از زنان خوششان می آمد ولی در ظاهر از پسران خوششان می آمد

و اذا بشّر احد هم بالانثی ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم

و چون یکی از آنها را به فرزند دختری مژده دهد از شدّت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود.

از حماقت قوم جاهلیت همین بس که به دختران اهمیت نداده ولی خودشان از مادرانی متولد می شدند که آن را بزرگ می داشتند

یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ایمسکه علی هون آمـ یدسّه فی التّراب الا سآء مایحکمون

و از این عار روی از قوم خود پنهان می دارد و به فکر افتد که آیا آن دختر را با ذلّت و خاری نگه دارد یا زنده به خاک گور کند (عاقلان) آگاه باشید که آنها بسیار بد می کنند

اگر این کار زشت انجام می دادند پس چگونه به خود اجازه می دادند که زنان زیادی بگیرند

للذین لا یومنون بالاخره مثل السّوء و لله المثل الاعلی و هوالعزیز الحکیم

اوصاف کسانی که (به خدا و) به قیامت ایمان ندارند زشت است (و اعمالشان مانند زنده به گور کردن دختران هم از روی جهالت و بی رحمی است) خدا (و خداشناسان) را پسندیده و عالیترین اوصاف کمال است و خدا بر هر کار مقتدر و به هر چیز داناست

این عمل بی فکرانه که دختران خود را ازبین می بردند چون در جامعه خود دختر کم می آمد و جوانان پسر برای تزدواج باید با اقوام دیگر ازدواج می کردند یا به جوامع دیگر حمله می کردند که بتوانند دختران آنان را به اسیری بگیرند و با آنان ازدواج کنند و این خوی همیشه درجنگ و حمله در روحیه جامعه باقی می ماند



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره نحل با ترجمه


تحقیق در مورد سوره حشر آیه 5 تا 7

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

«بسم الله الرحمن الرحیم‏»

ما قطعتم من لینة او ترکتموها قائمة على اصولها فباذن الله‏و لیخزى الفاسقین(5) و ما افاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم علیه‏من خیل و لا رکاب و لکن الله یسلط رسله على من یشاء و الله على‏کل شى‏ء قدیر (6) ما افاء الله على رسوله من اهل القرى فلله وللرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل کى لا یکون‏دولة بین الاغنیاء منکم و ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه ‏فانتهوا و اتقوا الله ان الله شدید العقاب (7)»

این آیات مربوط مى‏شود به داستان بنى النضیر که جماعتى از یهود و ساکن اطراف مدینه بودند و در ابتدا هم‏پیمان شدند،پیمانى که پیغمبراکرم با همه یهودیهایى که در مدینه بودند امضا کرد که اینها مى‏توانند به‏شعائر دینى خودشان عمل کنند و با مسلمین به اصطلاح همزیستى داشته باشند به شرط اینکه با دشمنان مسلمین همکارى نکنند و اگر باخود مسلمین همکارى کنند از مزایاى دیگرى هم برخوردار خواهندبود،و بعد یهود خیانت کردند و حتى در جریانى تصمیم گرفتند که‏پیغمبر اکرم را بکشند و با منافقینى که در داخل مسلمین بودند همکارى‏و همدستى داشتند و بعد از این بود که پیغمبر اکرم تصمیم گرفت که اینهارا به کلى از آنجا اخراج کند،و اساسا با بودن یهود در اطراف مدینه-وبلکه حتى در جزیرة العرب-امکان اینکه اسلام بتواند به هدفهاى‏خودش برسد نبود;نه صرف اصل بودن یهود،بلکه بودن یهودیها بعلاوه‏کارهاى یهودیگرى،چون آن کارهاى یهودیگرى از آنها جدا نمى‏شد.

مسلمین حرکت کردند،البته نه به یک صورت جنگى،و چون ازمدینه تا قلعه بنى النضیر فاصله‏اى نبود پیاده رفتند و تنها خود رسول‏اکرم بودند که بعضى گفته‏اند سوار بر یک شتر بودند و بعضى گفته‏اندسوار بر یک الاغ،و در حقیقت جنگى هم صورت نگرفت.البته مؤمنین‏رفتند براى تصرف قلاع آنها،و آنها بالاخره خودشان با دست‏خودشان‏قلعه‏ها و خانه‏هاى خودشان را خراب مى‏کردند که به دست مسلمین‏نیفتد.برخورد مختصرى هم میان آنها و مسلمین رخ داد.مقدارى ازدرختهاى خرماى آنها را مسلمین بریدند و قطع کردند.این امر،هم براى‏بعضى از مسلمین سؤال به وجود آورد و هم مورد اعتراض یهودیها واقع‏شد. یهودیها به پیغمبر اکرم گفتند شما که همیشه از فساد در زمین نهى‏مى‏کنى!و بریدن این نخلها خودش فساد در زمین است.بعضى ازمسلمین هم،البته ذکر نشده است که حرفى زده و اعتراضى کرده باشند،ولى براى آنها هم این کار مقدارى گران آمده بود.آیه نازل شد و این عمل‏را امضا و تصحیح کرد.مى‏فرماید: «ما قطعتم من لینة او ترکتموها قائمة على‏اصولها فباذن الله‏» آنچه از این درختهاى خرما بریده‏اید و آنچه بجا گذاشته‏اید همه به اذن و رضاى خدا بوده است;یعنى نه آن بریدنها و نه‏آن باقى گذاشتن‏ها هیچکدام بر خلاف رضاى حق نبوده است.

«و لیخزى الفاسقین‏» و به این وسیله این فاسقها-که مقصود همین یهودیها هستند-خوار و ذلیل مى‏شوند;[این کار]وسیله‏اى است براى خوار وذلیل کردن آنها.

بعد یهودیها-مخصوصا در عصر ما که دستگاههاى تبلیغاتى‏خیلى وسیعى دارند-این موضوع را جزء مستمسکهاى خودشان قرارداده‏اند که مسلمین آمدند و به امر پیغمبر درختهاى خرما را قطع کردند واین فساد در زمین است.از این جهت است که من لازم مى‏دانم که دراطراف این مطلب مقدارى بحث کنیم.

این مطلب از دو جنبه باید بحث‏شود،یکى از جنبه قرآنى که آیا این‏عمل با تعلیمات خود قرآن سازگار بوده است‏یا نبوده است؟یعنى اصل‏تعلیمات قرآن و پیغمبر در این زمینه چه بوده است و آیا این یک عمل‏استثنایى و بر خلاف آن تعلیمات است‏یا نه؟و دیگر از نظر کلى و به‏اصطلاح فلسفى و حقوقى،چون این مساله‏اى است که حتى امروز هم‏در میان فلاسفه جدید مطرح است.

قرآن کریم مکرر در تعلیمات خودش این دستور را یادآورى‏کرده است که در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالت‏خارج نشوید،مثل‏آیاتى که در ابتداى سوره مائده هست;در دو آیه است.در یک آیه‏مى‏فرماید: «و لا یجر منکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا وتعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدیدالعقاب‏» وادار نکند کینه و دشمنى قومى که شما را مانع شدند از وروددر مسجد الحرام[که از حد تجاوز کنید].مى‏دانیم که قریش به مسلمین‏فوق‏العاده بدى کردند.یکى از چیزهایى که سبب شده بود که کینه‏قریش،شدید در دل مسلمین وارد شود عملى بود که در حدیبیه انجام‏دادند که مسلمین تا دو فرسخى مکه رفتند و اینها مانع شدند.قرآن‏مى‏فرماید دشمنى این قومى که شما را مانع شدند از مسجد الحرام‏بعلاوه هزار کار بد دیگرى که کرده بودند;جنگ بدر و احد و خندق رااینها بپا کرده بودند-سبب نشود که شما از حد تجاوز کنید.بعدمى‏فرماید که در کارهاى نیک تعاون داشته باشید و در کارهاى بد نه.

فقها مساله‏اى در فقه در کتاب‏«جهاد»طرح کرده‏اند به نام مساله‏«تترس کافر به مسلم‏»(تترس از ماده‏«ترس‏»است و ترس یعنى سپر)که‏اگر در جنگ،دشمن،مسلمانى را سپر خودش قرار بدهد تکلیف‏چیست؟حال یا فردى از کفار فردى را سپر خودش قرار بدهد[یا گروهى از کفارگروهى را سپر قرار بدهند]،ولى آنها بالاترش را عنوان کرده‏اند که گروهى‏را سپر قرار بدهد.مثلا دشمن عده‏اى مسلمان بى‏گناه را اسیر مى‏کند-واین خیلى معمول هم هست-بعد همان اسرا را در مقدم لشگرخودش قرار مى‏دهد و سربازش پشت‏سر این اسرا جلو مى‏آید،براى‏اینکه اگر آن طرف بخواهد بزند باید اول افراد خودش را بزند.این مساله‏را فقها طرح کرده‏اند که اگر ما دیدیم دشمن هجوم آورده و گروهى‏مسلمان بى‏گناه را سپر خودش قرار داده است،امر ما دایر است میان‏یکى از دو کار:یا این عده بى‏گناه را بکشیم تا بتوانیم جلو هجوم دشمن رابگیریم و یا اینکه به خاطر این بى‏گناه‏ها دست از مبارزه برداریم، تسلیم دشمن باشیم که دشمن چه مى‏کند.مى‏گویند اینجا براى شما جایز است‏که همین بى‏گناه‏ها را به دست‏خودتان بکشید-البته آنها شهیدند در راه‏خدا-براى اینکه جلو پیشروى دشمن را بگیرید،زیرا اگر این کار رانکنید،بعد دشمن مى‏آید بیشتر از آنها را مى‏کشد،همانها را مى‏کشدبعلاوه یک عده افراد دیگر.پس امر دایر است میان اهم و مهم که ماخون این عده بى‏گناه را اینجا حفظ کنیم ولى در ازاى آن خون عده‏بیشترى بى‏گناه را هدر بدهیم یا این عده بى‏گناه را با دست‏خودمان سرببریم براى اینکه جلو خونهاى دیگر گرفته شود؟فقه اجازه مى‏دهد،مى‏گوید این کار را بکنید.

حال منطق و عقل در اینجا چه مى‏گوید؟آیا عقل مى‏گوید بى‏گناه‏هارا نباید کشت به هر قیمتى که تمام مى‏شود؟یا عقل مى‏گوید بى‏گناه رابى‏جهت نباید کشت و گاهى بى‏گناه با جهت کشته مى‏شود و باید هم‏کشته شود،مثل خود رفتن سرباز به میدان جنگ که بالاخره کشته‏خواهد شد;یعنى اینجا تضاد است میان عاطفه و عقل.خیلى جاهامیان عاطفه و عقل تضاد واقع مى‏شود.یک کار را عقل مى‏گوید بکن، عاطفه مى‏گوید نکن.آن که محکوم عاطفه است نمى‏کند و آن که محکوم‏حکم عقل است مى‏کند،نظیر همین مثالهاى معروف که بچه‏اى احتیاج‏دارد به یک عمل جراحى،اگر به مادر که خیلى اهل عاطفه است‏بگویى،بچه را مى‏کشد بغل خودش،مى‏گوید من حاضر نیستم مثلاشکم او را باز کنند یا دست او را احیانا ببرند.عاطفه‏اش به او اجازه‏نمى‏دهد.ولى عقل چه مى‏گوید؟همان مادر اگر فکر قویترى داشته‏باشد،چنانچه از گفته پزشک یقین پیدا کرد که بریدن دست این بچه‏یگانه راه نجات اوست،مى‏گوید این کار را بکن.خود بچه چطور؟او که‏محال است تسلیم بشود.مولوى این مثال را به حجامت ذکر مى‏کند یعنى خود بچه را با مادر مقایسه مى‏کند،مى‏گوید:

«طفل مى‏لرزد به نیش احتجام × مادر مشفق در این غم شادکام‏» همه جراحیهایى که در دنیا مى‏شود همین‏طور است.دندان که فاسد مى‏شود انسان آن را با کمال تاسف مى‏کشد اما متاسف است که چرافاسد شده که حالا باید کند و دور انداخت. ولى بعد از اینکه فاسد شده، دیگر آدم عاقل نمى‏گوید فاسد را باید نگه داشت.فاسد اگر باشد سالمهارا هم فاسد مى‏کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره حشر آیه 5 تا 7