لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اعتیاد و تاثیر داروها بر روی زنان باردار
زمانی که یک زن باردار می شود برای او خیلی مهم است که زندگی سالمی داشته باشد، به مقدار کافی غذای مغذی بخورد، مقدار کافی استراحت کند و مرتباً ورزش کند. همچنین ضروری است که از هر چیزی که برای او یا بچه اش مضر است اجتناب کند. مخصوصاً اینکه الکل، سیگار و مواد مخدر را ترک کند. برای یک زن باردار، سوءمصرف مواد از دو لحاظ خطرناک است اول اینکه ممکن است داروها مانع از توانایی او برای حاملگی شود. دوم اینکه بعضی داروها می توانند مستقیماً رشد قبل از تولد را مختل کنند. جهان واقعاً از این مشکل در خطر است که نسل های جدید کم رشد کنند.
در واقع همه داروهای غیرمجاز مثل هروئین و کوکائین برای زن باردار خطراتی در بردارد همچنین مواد قانونی مثل الکل و تنباکو و حتی داروهای پزشکی نیز می توانند مضر باشند. زن باردار برای سلامتی خود و نوزادش باید تا حد امکان از همه آنها اجتناب کند. بعضی داروها در هر زمان از دوران بارداری که مصرف شوند مضر هستند اما بعضی در مراحل خاصی آسیب زننده اند. بیشتر اندام ها و سیستم های بدن نوزاد، تا 10 هفته اول حاملگی یا کمی بعد از آن شکل گرفته است. در طول این مرحله، بعضی داروها مخصوصاً الکل می تواند باعث شکل گیری ناقص بعضی قسمت ها مثل رشد فوتوس قلب، دست یا پا و ویژگی های چهره شود.
مرحله رشد قبل از تولد: بعد از تقریباً هفته دهم، فوتوس باید به سرعت در وزن و اندازه رشد کند. در این مرحله داروهای خاصی ممکن است به اندام هایی که هنوز در حال رشدند مثل چشم ها و همچنین سیستم اعصاب آسیب بزند. ادامه مصرف دارو، خطر سقط جنین و حاملگی زودرس را افزایش می دهد. ولی بیشترین خطر داروها در این مرحله، امکان مداخله آنها در رشد طبیعی است. تاخیر در رشد نوزاد باعث می شود که خیلی زود یا خیلی کوچک یا هر دوی اینها متولد شد. نوزادان با وزن پایین نیاز به مراقبت ویژه دارند و زمینه بیشتری برای بیماری های شدید یا حتی مرگ دارند.
مرحله تولد: چندین دارو می توانند به طور خاص در پایان حاملگی مضر باشند. این داروها احتمالاً حاملگی را مشکل تر و خطرناک می کنند یا مشکلات سلامتی برای نوزاد تازه متولد شده به وجود می آورند. تعداد زیادی دارو به طور بالقوه در طول حاملگی موثرند که فواید آنها از خطراتش مهم ترند. یک زن باید قبل از مصرف هر دارویی با دکتر یا مامای خود مشورت کند. در زیر تعدادی از داروهای پزشکی نام برده شده که باید با احتیاط زیاد مصرف شود یا از استفاده همزمان اجتناب شود:
▪ایزوترتینوین و تگیسون برای درمان آکنه مزمن استفاده می شود که ممکن است باعث شکل گیری ناقص طولانی مدت در طول مرحله رشد اندام شود.
▪ضدتشنج ها مثل فنیتوین و کاربامازپین برای جلوگیری از حمله مغزی صرعی استفاده می شود. این داروها با آسیب های قلب و صورت و بیماری روحی مرتبطند.
▪داروهای ضدمیگرن مثل ارگوتامین و متوسرجیه که مانع از حملات میگرنی می شوند ولی خطر حاملگی زودرس را افزایش می دهند.
▪آسپرین، ایبوپروفین و دیگر داروهای ضدالتهابی مانع لخته شدن خون می شوند و خطر خونریزی غیرقابل کنترل را برای مادر و نوزاد افزایش می دهند. در پایان حاملگی این داروها مانع از تولید هورمون هایی می شوند که زایمان را تحریک می کنند به طوری که زایمان تا حد خطرناکی ممکن است به تاخیر بیفتد.
▪داروهای ضدانعقادی برای کاهش لخته شدن خون در درمان بیماری قلبی و حمله مغزی استفاده می شود. مصرف دارو در اوایل حاملگی با شکل گیری ناقص صورت و تاخیر رشد ذهنی نوزاد ارتباط دارد. ادامه مصرف آن خطر خونریزی غیرقابل کنترل را افزایش می دهد.
خطرات مصرف دخانیاتدر دوران بارداری عبارتنداز:
- افزایش احتمال وجود مشکل درزمان زایمان
- افزایش احتمال سقط جنین و یا بهدنیا آوردن نوزاد کم وزن
- دخانیات و توتون دارای انواعسمومی میباشند که بیماریهای قلبی ودستگاه گردش خون را به وجودمیآورند و دو علت اصلی مرگو میر در میان افراد سیگاری میباشد;سموم فوق از راه جفت به خون جنینمیرسند.
- سموم سیگار وارد خون مادر میشودو جنین به جای دریافت اکسیژن موردنیاز از این گونه سموم استفاده مینمایدو در نتیجه رشد جنین را با مشکلروبرو خواهد ساخت.
- این گونه نوزادان ضعیفتر و کموزنتر خواهند بود. بطور معمولنوزادانی که از مادران سیگاری به دنیامیآیند تقریبا 200 گرم از سایرنوزادان سبکتر هستند.
- ریتین حساس و ظریف نوزادان وکودک در صورت استنشاق هوایآلوده به دود سیگار بیشتر آسیبمیبیند.
- سموم ناشی از توتون بر شیرمادر نیزتأثیر خواهد گذشت.
- کشیدن سیگار باعث پنومونی (ذاتالریه)، عفونت مزمن و حاد ریه،سرطان ریه، عفونت دهان، زخم معده وبیماریهای قلبی عروقی خواهد شد.
- افراد سیگاری در برابر بیماریهادارای مقاومت کمتری بوده و بیشتر ازافراد غیرسیگاری دچار سرماخودرگیو یا آنفلوآنزا و سایر عفونتهایدستگاه تنفسی میشوند.
تاثیرات اعتیاد بر جامعه و خانواده
بیماری خانوادگی
بـهایی کــه خــانواده یک معتاد باید بپردازند، بسـیار ویرانگر است. اگر یکی از اعــضاء خـــانــواده در ایـــن زمینه مشکل داشته باشد، همه اعضای خانواده تحت تاثیر قرار میگیرند.
این مسئله یک مشکل خانوادگی محسوب می شود چون بـر استــحکام، ثـــبــات، وحدت و سلامت فکری و جسـمی خانواده تاثیر میگذارد. بچه ها به خصوص بیشتر تحت تاثیر این مشکل قرار می گیرند.
مطمئناً کسی یک شبه از یک فرد عادی به یک معتاد تبدیل نمی شود. این روند مراحل مختلفی دارد. به همراه این پیشرفت اندوهناک، فاکتورهای دیگری نیز وجود دارد که باعث آزار اعضای خانواده می شود. این مراحل و فاکتورها عبارتند از:
انکار
اعتیاد "بیماری انکار" نامیده می شود، هم برای خود فرد و هم برای خانواده اش. مسائل غیرعادی تبدیل به مسائل عادی می شوند. مشکل معمولاً آنقدر بزرگ است که خانواده یاد می گیرند وانمود کنند که اتفاقی نیفتاده است و طوری رفتار می کنند که انگار هیچ مشکلی متوجه هیچیک از اعضاء خانواده نیست. اعضای خانواده معمولاً در برخورد با اعتیاد یکی از اعضاء وانمود می کنند که، "مشکل آنقدرها هم بزرگ نیست."
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
برآورد تاثیر مرگ ومیر های ناشی از سوانح و تصادفات رانندگی روی امید به زندگی در بدو تولد وبار اقتصادی ناشی از آن
مقدمه
افزایش شتابان تعداد تصادفات رانندگی ومتعاقباً افزایش مرگ ومیر ناشی از این سوانح وتصادفات درسالهای اخیر،توجه بسیاری از مسئولین وبرنامه ریزان کشور را به خود معطوف کرده است.نرخ رشد تصادفات رانندگی و مرگ ومیر ناشی از این سوانح وتصادفات درسالهای اخیربه طور فاجعه آمیزی افزایش یافته وباعث صدمات ولطمات جبران ناپذیری بر مناسبات اقتصادی واجتماعی کشورشده است.
مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی در سالهای اخیرباتوجه به ابعاد وسیع مسئله چندان که باید مورد توجه قرارنگرفته است وتا کنون برآورددقیقی در مورد هزینه های اقتصادی مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی نشده است.با توجه به آثار منفی که این مرگ ومیرها در بلند مدت می تواند بر اقتصاد کشور به جای گذارد لزوم کنترل این مرگ ومیرها نیز ضرورت پیدا خواهدکردوبرای شفاف ترشدن بعدفاجعه آگاهی از بار اقتصادی این مرگ ومیرها برپیکرة اقتصادی کشور ضرورتی انکار ناپذیر خواهد داشت.تحقیق حاضر تلاشی است در جهت رسیدن به این اهداف وبرآورد بار اقتصادی مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی در سال 1381.
سوانح وحوادث رانندگی تهدیدی جدی برای سلامتی انسانها در سراسر دنیامی باشد.در کشورهای توسعه یافتة صنعتی راهکارهای مقابله با سوانح وحوادث با دقت وحساسیت بررسی شده است ولی در کشورهای درحال توسعه اینگونه نیست (Soori&Nagavi,p:1).
امید به زندگی در بدوتولد یکی از شاخص های توسعه یافتگی کشورها به شمار می آید و یکی از اهداف برنامه ریزان برای توسعه, افزایش امید به زندگی در بدو تولد است. شاخص های تعیین کننده امید به زندگی دربدو تولد , میزان های مرگ و میر ویژه سنی می باشد. هر چه میزانهای مرگ و میر در سنین پایین مخصوصاً سنین زیر 5 سال کمتر باشد امید به زندگی روبه فزونی خواهد گذاشت و مرگو میر در سنین 5 سال در کشور ما تا حد زیادی تحت کنترل درآمده است, اما هنوز فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته دارد. عامل مهم دیگری که امید به زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد مرگ و میر جوانان و افراد میانسال است. با توجه به اینکه مرگومیرهای ناشی ازسوانح و تصادفات رانندگی بیشتر سنین میانی و پایین را تحت تاثیر قرار می دهند, تاثیر منفی این مرگومیرهای روی امید زندگی در بدو تولدودر نتیجه روی اقتصاد وجامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تاثیر مسکن بر شکل محله :
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسایلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن است. لذا مسکن یک نیاز است اما نه هر مسکنی، آنچه که ایده آل آدمی است دسترسی به مسکنی مناسب است. از این روی باید دانست مسکن مناسب کدام است. مقاله حاضر به بررسی شاخص های کیفیت مسکن مناسب در محلات شهری می پردازد. در راستای رسیدن به این مهم ابتدا باید دانست مسکن چیست و جایگاه آن در برنامه ریزی شهری کدام است. به طور کلی مقوله مسکن دارای مفهوم بسیار گسترده و پیچیده است و از ابعاد گوناگون تشکیل یافته است. از اینرو نمی توان تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نمود. مسکن به عنوان یک مکان فیزیکی، سرپناه اولیه و اساسی هر خانواده بشمار می آید، که در این سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانوار یا فرد هم چون خواب، استراحت، حفاظت در برابر شرایط جوی و خلاصه شرایط زیست در مقابل طبیعت تأمین می شود. آنچه که لازم به ذکر است این است که مفهوم مسکن علاوه بر ساختار فیزیکی که یک خانواده به عنوان سرپناه مورد استفاده قرار می دهد، کل محیط مسکونی را نیز دربرمی گیرد که خود شامل کلیه خدمات و تأسیسات اجتماعی و تسهیلات ضروری موردنیاز برای بهتر زندگی کردن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهتر زندگی کردن انسان را شامل می شود و استفاده کننده آن باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئنی را نسبت به آن دارا باشد. [مخبر،1363،ص18] با توجه به این مفهوم حال باید دانست که جایگاه برنامه ریزی مسکن کدام است. اکثریت صاحبنظران، برنامه ریزی مسکن را در چهارچوب برنامه ریزی شهری تعریف می کنند، چرا که مسکن همواره به عنوان جزئی اساسی از فضای شهری مطرح بوده و هست. از این رو برنامه ریزی مسکن جزئی از نظام برنامه ریزی شهری محسوب می شود که درآن فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جزئی از فعالیت های درون مکانی و واحدهای مسکونی جزئی از فضاهای تعیین شکل یافته و تطابق یافته شهری محسوب می شود که برحسب موضوع در چهارچوب برنامه ریزی مسکن موردتوجه قرار می گیرد. ]ملکی،1382،ص62] 3- مسکن و ابعاد آن : « ماده 25 اعلامیه حقوق بشر بند یک ، حق مسکن را چنین بیان می کند:« همه افراد دارای حق بهره مندی از استاندارد مناسب و کافی زیستی، برای سلامت و بهره وری خود و خانواده خود می باشند. این حق شامل : غذا، لباس، مسکن، بهداشت و خدمات درمانی، خدمات اجتماعی ضروری و حق امنیت و حفاظت در برابر بی کاری، بیماری، ناتوانی جسمی، پیری و سایر شرایطی است که دسترسی به زندگی مناسب را خارج از اختیار قرار می دهد.» [www.culture.aruma.ir] با توجه به این بیان می توان چنین بیان داشت که نیاز به مسکن از اساسی ترین نیازهای آدمی است و در واقع آنچه که لزوم وجود مسکن را واجب می نماید نیاز است. به طور کلی این نیاز به مسکن دو بعد دارد کمی و کیفی؛ بعد کمی نیاز به مسکن، شناخت پدیده ها و اموری را شامل می شود که به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن مربوط می شود که در واقع درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است.در بعد کیفی مسائل و پدیده هایی مطرح می شوند که به بی مسکنی ، بدمسکنی و تنگ مسکنی ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است. در واقع در بعد کیفی بیشتر به جنبه های کالبدی مسکن توجه می_ شود.[شیعه،1384،ص63] « به طور کلی،احتیاج زیاد مردم به واحدهای مسکونی، مطالعاتی را به دنبال داشته است که بیشتر ابعاد کمی دارند. ممکن است از عناصر داخلی مسکن صحبت شده باشد، ولی به اینکه چگونه این عناصر در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند و چگونه در ارتباط با جمعیت استفاده کننده باشند، کمتر توجه شده است. شاید روی خصوصیات دیگری مثل صرفه جویی در مصالح ساختمانی و مانند آن تکیه شده باشد، ولی در حقیقت آنچه که می بایست مورد توجه معماران قرار گیرد، بیشتر جنبه های کیفی مسکن است تا کمیت آن. البته این بدان معنا نیست که کمیت مسکن از اهمیت کمتری برخوردار است، بلکه در برنامه ریزی مسکن می بایست جنبه های کمی و کیفی توأماً مورد مطالعه قرار گیرند.» [شیعه،1385،ص208] 4- شاخص های کیفیت مسکن بحث شاخص های مسکن مدت کمی نیست که ذهن متخصصان را به خود اختصاص داده است. به جرأت می توان گفت که شاخص های مسکن کلیدی ترین و مهمترین ابزار در برنامه ریزی مسکن می باشند. از آنجایی که در میان این شاخصه ها، شاخصه های کیفی مسکن از جلمه مواردی است که توجه بسیاری از معماران را به خود اختصاص داده، لذا پرداختن به این مهم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طور کلی عواملی در مسکن وجود دارند که کیفیت را تعریف می کنند. اینگونه عوامل در مقیاس محله به شرح زیر هستند: 1. شکل مطلوب مسکن 2. استحکام مسکن 3. امنیت 4. ایمنی، راحتی ومیزان دسترسی ساکنین به تسهیلات و خدمات کالبدی محله( آسایش، راحتی وبهداشت) 5. دسترسی به طبیعت وفضای سبز باز 6. تأمین تجهیزات و تأسیسات (زیرساخت ها) موردنیاز مسکن 7. همجواری مسکن با کاربری های سازگار این عوامل هفتگانه از مهم ترین معیارها و شاخص ها در تعریف و تبیین کیفیت مناسب مسکن هستند که توجه به آنها در ساخت وساز، انجام تمامی فعالیت های زندگی ساکنان را به سهولت وکارایی مطلوب امکان پذیر ساخته و کمکی در جهت یافتن حیاط زندگی پایدار شهری و ساخت وشکل مناسب برای شهر و مناطق شهری محسوب می شوند. [ [www.usc.blogfa.com 4-1- شکل مطلوب مسکن از آنجایی که مسکن یکی از نیازهای اصلی انسان است،شکل مناسب مسکن به نوبه خود نقش تعیین کننده ای در تأمین این نیاز به عهده دارد. از این رو به منظور تأمین آن و رسیدن به فرم مطلوب می بایست در این راستا حداقل 5 عامل اساسی را مدنظر قرار داد که عبارتند از: زمین، منابع مالی، نیروی انسانی و فن آوری، مصالح ساختمانی و مدیریت و نظارت . زمین وچگونگی (وسعت و شکل قطعات)آن تعیین کننده فرم مسکن است. در واقع این شکل زمین است که به معمار خط اصلی را می دهد که چگونه طراحی کند. به بیان واضح تر می توان گفت فرم هر ساختمان تحت تأثیر مستقیم شکل زمین آن ساختمان است. هم چنین نیروی انسانی، تعیین کننده کیفیت ساخت و ساز بوده و منابع مالی بر کیفیت و چگونگی ساخت و ساز و چگونگی استفاده از مصالح و نوع آن مؤثر است. «به منظور حرکت صحیح عوامل فوق درسه رأس مثلث و برقراری ارتباط مابین آنها، مدیریت و کنترل صحیح و قوانین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیا و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانشآ مو ز ا ن
بهطور کلی اکثر پدران و مادران به فعالیتهای آموزشی فرزندان خود علاقهمند بوده و در فراهم ساختن امکانات و تسهیلات لازم برای تحصیلات موفقیتآمیز فرزندان خود از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. در واقع هر پدر و مادری خواهان موفقیت فرزندان خویش است
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین مشخصترین مسوولیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزند خویش در تامین غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و تربیت خلاصه شده است. غذا و پوشاک و مسکن در چهارچوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم میکند تامین میشود. در این سه زمینه فرزندان خانوادهها در کنار دیگر افراد خانواده از امکاناتی که نیازهای آنها را رفع میکنند بهرهمند میشوند.
بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری و درمان یکی با مسوولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمانهای درمانی شکل میگیرد. پدر و مادر به انگیزه علاقهای که به حیات و سلامت فرزند خویش دارند، به فراخور امکانات اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ سلامت فرزند خویش اهتمام دارند.
در مساله تربیت، بهویژه از لحاظ جنبههای عمومی اغلب نقش خانواده کمتر از آن است که انتظار میرود.
شرایط اجتماعی امروز وضعی پیش آورده است که در مجموع کوششهای پدر و مادر، آن تلاش عمدهای که به هدف مشخص تربیتی متوجه باشد تقریبا جایی ندارد و دستخوش اغماض و بیتوجهی است. اولیای بعضی از خانوادهها هنوز تصور میکنند که وظیفه پدر و مادر تهیه امکانات مالی و مادی و تامین نیازهای اولیه فرزندان است و کار تربیتی را بایستی به مدارس واگذار کرد و با این نقطه دید که مساله تربیت به مدرسه محول است از مهمترین نیازهای دوره رشد فرزندان خویش بیتوجه میگذرند و احتمالا به محض مشاهده رفتار نابهنجار در فرزندان خود مدرسه و معلم و دیگر عوامل تربیتی مدارس را مقصر میپندارند.
در جامعه امروز مدرسه عملکرد تربیت کودکان را در چارچوب هدفها و برنامههای مشخص تربیت عمومی عهدهدار میباشد. آموزش و پرورش عمومی به نیازهای تربیتی هرگروه در قالب هدفهای کلی تربیتی و رشد، کم و بیش پاسخ میدهد اما طبیعت هر فرد را ویژگیهایی است که در قالب برنامههای عمومی نمیگنجد و به چارهجویی و اعمال روشهای خاص نیاز دارد.
هدفها و سیاستهای آموزش عمومی به شرایط طبیعی و متوسط هر گروه سنی متوجه است و مدرسه را معمولا مجال آن نیست که ضرورتها و نیازهای تربیتی فرد را نیز تشخیص دهد و به صورت مطلوب دنبال کند.
مجموعه این نگرشهای اولیای دانشآموزان و مسوولان مدارس، شرایطی را فراهم میسازد که دانشآموزان تحت تاثیر برخی عوامل مخرب در فاصله بین خانه و مدرسه قرار گیرند. این عوامل در برخی مواقع چنان تاثیر عمیقی بر شخصیت، رفتار و امور آموزشی دانشآموزان بر جای میگذارد که کلیه تلاشها و زحمات اولیا و مربیان و معلمان را بیثمر میسازد. اینک در شرایط دشوار حاضر در هنگامه ورود به دوره تحولات فرهنگی و سیاسی جدید، به نظر میرسد که اولیا و متولیان دستگاه تعلیم و تربیت بیش از هر زمان دیگر کلیه عوامل تاثیرگذار بر رشد و شخصیت کودکان و نوجوانان را شناسایی و نسبت به کنترل عوامل بازدارنده اقدام کنند.
تربیت صحیح کودکان و نوجوانان کوشش و همکاری متقابل خانواده و مدرسه را برای شناخت و چارجویی مسائل روزمره تربیتی ایجاب میکند. بهطوری که امروزه پیوند مستمر خانه و مدرسه و ارتباط متقابل اولیا و مربیان به عنوان یکی از مهمترین ارکان تعلیم و تربیت مطرح است.آنجا که پدر و مادر مسوولیت تربیت فرزند خویش را یکجا به مدرسه محول میکنند و از آن نیازها و ضرورتهای تربیتی فرزند خویش که در چارچوب تربیت عمومی و رسمی نمیگنجد، فارغ هستند و به انتظار نتایج تربیت رسمی، فرصتها را از دست میدهند دشواریها و کمبودهایی پدید میآید که همکاری و همفکری خانواده و مدرسه بهموقع و بهسادگی میتواند در جهت رفع آنها موثر باشد.
مدرسه معمولا به ضرورتهای تربیت فردی کمتر برخورد میکند و کمتر میرسد. چه بسیار ضرورتها که در ارتباط با نیاز تربیتی یکایک کودکان و نوجوانان درخور توجه هستند و مربی و معلم به آنها برخورد نمیکند. بهطوری که آنها را نمیشناسد و تشخیص نمیدهد یا از آنها با چشمپوشی و اغماض میگذرد و این خانواده است که در مقیاس محدود مراقبت یا در اثر تماس بیشتر و مستقیمتر روزانه با ویژگیهای فرزند، به این نیازها برخورد میکند و فرزند خود را بهتر میشناسد.
خانوادهها اغلب از هدفها و رئوس آموزش و پرورش رسمی و ابعاد آن بیاطلاعند و بنابراین ممکن است از نظر مسائل تربیتی مخالف با تربیت رسمی مدرسهای عمل کنند. این شیوه زمانی تعدیل میشود که بین مدرسه و خانواده تبادل اطلاع و تجربه معمول باشد و جنبه فردی تربیت را با همفکری متقابل شناسایی کنند و به چارهجویی نقصها و کمبودها بپردازند.
همکاری خانه و مدرسه معلم را در شناخت مسائل یاری میدهد و جنبه کلی روشها و مقاصد تربیت عمومی را با ضرورتهای عینی تربیت فرد هماهنگ میکند. شناسایی کودکان و نوجوانان مستلزم آگاه بودن مربی به آن خصوصیات فکری و عاطفی و رفتاری کودک است که در مدرسه ظاهر نمیشوند و از شرایط خانوادگی نشأت میگیرند یا فقط در خانه و در ارتباط با محیط خانوادگی مجال ظهور و رشد دارند. برای مربی و معلمنیز در مساله تربیت و تعلیم گاه و بیگاه مسائلی پیش میآید که چارهجویی آنهامستلزم آگاهی از علتهایی است که از شرایط خانوادگی ناشی میشوند.
در انجمنهای امروزه سعی بر این ست که گروه متجانستری که دید و نظر تربیتی وسیعتر دارند به عنوان اعضای انجمن برگزیده شوند و کار سالانه انجمنها بیش از آنکه با نحوه اداره و تجهیز مدرسه و تهیه وسایل در ارتباط باشد با مسائل تربیتی و دشواریهایی که مربی و معلم در جریان کار روزانه تعلیم و تربیت با آنها برخورد میکنند پیوند داده شود، سعی میشود همکاری و همفکری مستمر اولیا و مربیان به منظور چارهجویی دشواریهای روزمره و در جستوجوی روش بهتر و موثرتر تربیتی برای حل مسائل خاصی باشد که در مجموعه روشهای تربیتی پیشبینی نشدهاند و برای آنها از تجربههای قبلی و مکتوب الگو و علاج مشخص به دست نیامده است. هنوز هم در این زمینه تا حصول مقصود فاصله بسیار است.
از طرفی پیگیری توصیهها و تصمیمهای انجمنها تا حصول نتیجه نهایی و احساس اینکه بررسیها و بحثها و نتیجهگیریها عملا سودبخش بوده است، بر قوام و دوام کار انجمنها میافزاید و ادامه آن تدریجا انجمنها را در جهت مطلوب قرار میدهد. یکی از عمومیترین و موثرترین روشها برای جذب مشارکت والدین و اولیای مدرسه، توسعه انجمنهای اولیا و مربیان در مدارس است. این نشستها و گردهماییها باید محتوای آموزشی داشته باشد.
خلاصه کلام آنکه نظارت، هدایت و حمایت مستمر والدین میتواند موجبات رشد شخصیت و پیشرفت مطلوب تحصیلی فرزندانشان را فراهم آورد. معذلک خیلی از اولیای دانشآموزان به علل گوناگون از کار خود سر باز میزنند و این امر را فقط برعهده خود مدرسه و مربیانش میگذارند.
نکاتی برای جذب اولیای دانشآموزان
انجمن اولیا و مربیان در جذب اولیا نکات زیر را توصیه مینماید:
1 -مدیران مدارس و مسوولان انجمنها با کرامت انسانی و اخلاقی اسلامی با تمام اولیا برخورد نمایند.
2 -در هنگام مراجعه اولیا اگر به علت نداشتن جا از ثبتنام فرزندش معذور هستید این معذوریت را با دلیل و منطق برای آنان اثبات کنید و در عین حال نسبت به ثبتنام فرزندش در آموزشگاههای همجوار او را راهنمایی نمایید. چون در همه حال مردم از ما انتظار یاری دارند.
3 -هر زمان پدر و مادری جهت کاری به مدرسه مراجعه مینمایند از آنها با خوشرویی استقبال و حتیالمقدور نسبت به انجام تقاضایش با وی همکاری نمایید.
4 -عدم توجه اولیا به مدارس را به حساب فرزندشان منظور نکنید. مبادا خدای ناکرده دانشآموزی به علت عدم توجه پدر یا مادرش به مدرسه مورد سرزنش یا تنبیه قرار گیرد.
5 -از نوشتن نامه تند و کنایهزدن به اولیایی که نسبت به تعلیم و تربیت فرزندانشان کوتاهی میکنند شدیدا خودداری کنید.
به امید آن که مدیران محترم آموزشگاههای کشور با رعایت حداقل این نکات بتوانند بیش از پیش اولیا را به کنون باصفای مدرسه فراخوانند و با تعاون و همکاری آنان رسالت خود را که تعلیم و تربیت آیندهسازان این مملکت اسلامی بهتر انجام دهند.
نتیجهگیری
با توجه به مطالبی که بیان شد نتایج بهدستآمده به شرح ذیل اعلام میگردد:
1 -تماس اولیا و شناسایی دانشآموزان محروم از محبت والدین (فوت یا متارکه والدین) به میزان زیادی بر پیشرفت تحصیلی اینگونه دانشآموزان اثر دارد.
2 -رابطه نزدیک و تنگاتنگ والدین و مربیان میتواند به مقدار قابلتوجهی بر آگاهسازی والدین در پیشگیری از اختلالات عاطفی دانشآموزان کمک کند و در بهبود فرآیند آموزش و پیشرفت تحصیلی موثر باشد.
3 -تماس اولیا با معلمین به منظور شناخت علل ناسازگاری و برخورد مناسب با دانشآموزان به میزان زیادی بر رشد شخصیتی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تاثیرگذار است.
4 -دایر نمودن کلاسهای تقویتی و جبرانی از سوی انجمن برای دانشآموزان ضعیف از نظر درسی در پیشرفت تحصیلی آنان به میزان قابل توجهی موثر است.
5 -تبادل نظر علمی، حرفهای، فرهنگی و اجتماعی والدین با دبیران در معرفی مشاغل اجتماعی به دانشآموزان دوره راهنمایی میتواند بر تقویت انگیزه تحصیلی دانشآموزان بینجامد.
6 -توجه به آموزش خانوادهها توسط کارشناسان علوم تربیتی و علوم اجتماعی و روحانیون محترم تا میزان زیادی میتواند به حل مشکلات و مسائل خانوادهها و سرانجام پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان بینجامد.
7 -اتخاذ شیوههای رفتاری متناسب با دانشآموزان از قبیل تنبیه، تشویق، انتظار متناسب با تواناییها از طریق آگاهسازی والدین توسط مربیان مدارس بر بهبود روند آموزش و یادگیری موثر است.
8 -وجود تضاد در شیوههای آموزشی و تربیتی میان اولیا و مربیان تا حد بسیار زیادی بر روند آموزش و یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان اثر نامطلوب میگذارد.
9 -کمک مالی و فکری اولیای دانشآموزان در غنیسازی اوقات فراغت بر تداوم امر خطیر آموزش و پیشرفت تحصیلی تاثیر بهسزایی دارد.
10 -شناسایی دانشآموزان دارای مشکل اقتصادی و اعطای کمک از سوی انجمن به آنان تا حد زیادی اینگونه دانشآموزان را به تلاش و کوشش واداشته و انگیزه آنان برای ادامه تحصیل تقویت شده و در نهایت بر بهبود روند آموزش و پیشرفت تحصیلی آنان تاثیرگذار است.
11 -شناسایی دانشآموزان دارای مشکل جسمی نظیر ضعف شنوایی، ضعف بینایی، کلامی و... و جلوگیری از گسترش این عارضهها سلامت روان و شخصیت دانشآموزان مذکور را به مخاطره نمیاندازد و به نسبت بر پیشگیری از مشکلات و مفاسد میکاهد و بر پیشرفت تحصیلی آنان موثر است.
12 -قبول پیشنهادات و طرحهای مفید آموزش که از سوی انجمن ارائه میشود توسط مربیان و اولیای مدرسه میتواند سبب افزایش بازدهی مدرسه و پیشرفت روند امر آموزش در مدرسه گردد.
پیشنهادات
1 -شناخت دانشآموزان محروم از محبت والدین به طور محرمانه صورت گیرد تا دانشآموزان دیگر مطلع نشوند.
2 -مربیان در برخورد با اولیا اخلاق اسلامی را رعایت و اولیا را تنها هنگامی که از فرزند آنها خطایی سر زده است به آموزشگاه دعوت نکنند تا موجب سرافکندگی و خجالت آنان گردد. بلکه باید بهگونهای رفتار کنند که اولیا هر ماه حداقل یکبار برای جویا شدن از وضعیت تحصیلی فرزندان خود به مدرسه مراجعه کنند و به تبادلنظر در این زمینه با مربیان بپردازند.
3 -به امر آموزش خانواده و تشکیل کلاسهای آموزش خانواده توجه و عنایت بیشتری صورت گیرد.
4 -به برگزاری هفته مشاغل در مدارس اهمیت بیشتری داده شود.
5 -پر کردن اوقات فراغت به وسیله والدین و با نظارت و هماهنگی مدرسه انجام پذیرد.
6 -اعطای کمکهای مالی از سوی انجمن به دانشآموزان مستمند بیشتر گردد. البته بهتر است که اینگونه کمکها به صورت محرمانه و حتی بدون اطلاع خود دانشآموز باشد.
7 -برخورد مناسب و محترمانهای با دانشآموزان دارای مشکل جسمی مانند آنهایی که ضعف بینایی و شنوایی و کلامی دارند بشود تا مورد تسمخر دیگر دانشآموزان قرار نگیرند.
8 -مدرسه در حل مشکلات خود از والدین کمک و یاری طلبد و روی آنها حساب باز کند.
9 -نشریه پیوند را برای اولیای دانشآموزان ارسال کنیم.
فهرست منابع و مآخذ
1 -آییننامه انجمن اولیا و مربیان واحدهای آموزشی، وزارت آموزش و پرورش
2 -پیوند: نشریه ماهانه آموزشی - تربیتی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، شماره 271
3 -نگاه: نشریه خبری آموزشی - تربیتی، وزارت آموزش و پرورش، سال پنجم، شماره 61
4 -جهانگرد، یدالله، آشنایی با انجمن اولیا و مربیان، انتشارات دفتر انجمن اولیا و مربیان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیا و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانشآ مو ز ا ن
بهطور کلی اکثر پدران و مادران به فعالیتهای آموزشی فرزندان خود علاقهمند بوده و در فراهم ساختن امکانات و تسهیلات لازم برای تحصیلات موفقیتآمیز فرزندان خود از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. در واقع هر پدر و مادری خواهان موفقیت فرزندان خویش است
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین مشخصترین مسوولیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزند خویش در تامین غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و تربیت خلاصه شده است. غذا و پوشاک و مسکن در چهارچوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم میکند تامین میشود. در این سه زمینه فرزندان خانوادهها در کنار دیگر افراد خانواده از امکاناتی که نیازهای آنها را رفع میکنند بهرهمند میشوند.
بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری و درمان یکی با مسوولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمانهای درمانی شکل میگیرد. پدر و مادر به انگیزه علاقهای که به حیات و سلامت فرزند خویش دارند، به فراخور امکانات اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ سلامت فرزند خویش اهتمام دارند.
در مساله تربیت، بهویژه از لحاظ جنبههای عمومی اغلب نقش خانواده کمتر از آن است که انتظار میرود.
شرایط اجتماعی امروز وضعی پیش آورده است که در مجموع کوششهای پدر و مادر، آن تلاش عمدهای که به هدف مشخص تربیتی متوجه باشد تقریبا جایی ندارد و دستخوش اغماض و بیتوجهی است. اولیای بعضی از خانوادهها هنوز تصور میکنند که وظیفه پدر و مادر تهیه امکانات مالی و مادی و تامین نیازهای اولیه فرزندان است و کار تربیتی را بایستی به مدارس واگذار کرد و با این نقطه دید که مساله تربیت به مدرسه محول است از مهمترین نیازهای دوره رشد فرزندان خویش بیتوجه میگذرند و احتمالا به محض مشاهده رفتار نابهنجار در فرزندان خود مدرسه و معلم و دیگر عوامل تربیتی مدارس را مقصر میپندارند.
در جامعه امروز مدرسه عملکرد تربیت کودکان را در چارچوب هدفها و برنامههای مشخص تربیت عمومی عهدهدار میباشد. آموزش و پرورش عمومی به نیازهای تربیتی هرگروه در قالب هدفهای کلی تربیتی و رشد، کم و بیش پاسخ میدهد اما طبیعت هر فرد را ویژگیهایی است که در قالب برنامههای عمومی نمیگنجد و به چارهجویی و اعمال روشهای خاص نیاز دارد.
هدفها و سیاستهای آموزش عمومی به شرایط طبیعی و متوسط هر گروه سنی متوجه است و مدرسه را معمولا مجال آن نیست که ضرورتها و نیازهای تربیتی فرد را نیز تشخیص دهد و به صورت مطلوب دنبال کند.
مجموعه این نگرشهای اولیای دانشآموزان و مسوولان مدارس، شرایطی را فراهم میسازد که دانشآموزان تحت تاثیر برخی عوامل مخرب در فاصله بین خانه و مدرسه قرار گیرند. این عوامل در برخی مواقع چنان تاثیر عمیقی بر شخصیت، رفتار و امور آموزشی دانشآموزان بر جای میگذارد که کلیه تلاشها و زحمات اولیا و مربیان و معلمان را بیثمر میسازد. اینک در شرایط دشوار حاضر در هنگامه ورود به دوره تحولات فرهنگی و سیاسی جدید، به نظر میرسد که اولیا و متولیان دستگاه تعلیم و تربیت بیش از هر زمان دیگر کلیه عوامل تاثیرگذار بر رشد و شخصیت کودکان و نوجوانان را شناسایی و نسبت به کنترل عوامل بازدارنده اقدام کنند.
تربیت صحیح کودکان و نوجوانان کوشش و همکاری متقابل خانواده و مدرسه را برای شناخت و چارجویی مسائل روزمره تربیتی ایجاب میکند. بهطوری که امروزه پیوند مستمر خانه و مدرسه و ارتباط متقابل اولیا و مربیان به عنوان یکی از مهمترین ارکان تعلیم و تربیت مطرح است.آنجا که پدر و مادر مسوولیت تربیت فرزند خویش را یکجا به مدرسه محول میکنند و از آن نیازها و ضرورتهای تربیتی فرزند خویش که در چارچوب تربیت عمومی و رسمی نمیگنجد، فارغ هستند و به انتظار نتایج تربیت رسمی، فرصتها را از دست میدهند دشواریها و کمبودهایی پدید میآید که همکاری و همفکری خانواده و مدرسه بهموقع و بهسادگی میتواند در جهت رفع آنها موثر باشد.
مدرسه معمولا به ضرورتهای تربیت فردی کمتر برخورد میکند و کمتر میرسد. چه بسیار ضرورتها که در ارتباط با نیاز تربیتی یکایک کودکان و نوجوانان درخور توجه هستند و مربی و معلم به آنها برخورد نمیکند. بهطوری که آنها را نمیشناسد و تشخیص نمیدهد یا از آنها با چشمپوشی و اغماض میگذرد و این خانواده است که در مقیاس محدود مراقبت یا در اثر تماس بیشتر و مستقیمتر روزانه با ویژگیهای فرزند، به این نیازها برخورد میکند و فرزند خود را بهتر میشناسد.
خانوادهها اغلب از هدفها و رئوس آموزش و پرورش رسمی و ابعاد آن بیاطلاعند و بنابراین ممکن است از نظر مسائل تربیتی مخالف با تربیت رسمی مدرسهای عمل کنند. این شیوه زمانی تعدیل میشود که بین مدرسه و خانواده تبادل اطلاع و تجربه معمول باشد و جنبه فردی تربیت را با همفکری متقابل شناسایی کنند و به چارهجویی نقصها و کمبودها بپردازند.
همکاری خانه و مدرسه معلم را در شناخت مسائل یاری میدهد و جنبه کلی روشها و مقاصد تربیت عمومی را با ضرورتهای عینی تربیت فرد هماهنگ میکند. شناسایی کودکان و نوجوانان مستلزم آگاه بودن مربی به آن خصوصیات فکری و عاطفی و رفتاری کودک است که در مدرسه ظاهر نمیشوند و از شرایط خانوادگی نشأت میگیرند یا فقط در خانه و در ارتباط با محیط خانوادگی مجال ظهور و رشد دارند. برای مربی و معلمنیز در مساله تربیت و تعلیم گاه و بیگاه مسائلی پیش میآید که چارهجویی آنهامستلزم آگاهی از علتهایی است که از شرایط خانوادگی ناشی میشوند.
در انجمنهای امروزه سعی بر این ست که گروه متجانستری که دید و نظر تربیتی وسیعتر دارند به عنوان اعضای انجمن برگزیده شوند و کار سالانه انجمنها بیش از آنکه با نحوه اداره و تجهیز مدرسه و تهیه وسایل در ارتباط باشد با مسائل تربیتی و دشواریهایی که مربی و معلم در جریان کار روزانه تعلیم و تربیت با آنها برخورد میکنند پیوند داده شود، سعی میشود همکاری و همفکری مستمر اولیا و مربیان به منظور چارهجویی دشواریهای روزمره و در جستوجوی روش بهتر و موثرتر تربیتی برای حل مسائل خاصی باشد که در مجموعه روشهای تربیتی پیشبینی نشدهاند و برای آنها از تجربههای قبلی و مکتوب الگو و علاج مشخص به دست نیامده است. هنوز هم در این زمینه تا حصول مقصود فاصله بسیار است.
از طرفی پیگیری توصیهها و تصمیمهای انجمنها تا حصول نتیجه نهایی و احساس اینکه بررسیها و بحثها و نتیجهگیریها عملا سودبخش بوده است، بر قوام و دوام کار انجمنها میافزاید و ادامه آن تدریجا انجمنها را در جهت مطلوب قرار میدهد. یکی از عمومیترین و موثرترین روشها برای جذب مشارکت والدین و اولیای مدرسه، توسعه انجمنهای اولیا و مربیان در مدارس است. این نشستها و گردهماییها باید محتوای آموزشی داشته باشد.
خلاصه کلام آنکه نظارت، هدایت و حمایت مستمر والدین میتواند موجبات رشد شخصیت و پیشرفت مطلوب تحصیلی فرزندانشان را فراهم آورد. معذلک خیلی از اولیای دانشآموزان به علل گوناگون از کار خود سر باز میزنند و این امر را فقط برعهده خود مدرسه و مربیانش میگذارند.
نکاتی برای جذب اولیای دانشآموزان
انجمن اولیا و مربیان در جذب اولیا نکات زیر را توصیه مینماید:
1 -مدیران مدارس و مسوولان انجمنها با کرامت انسانی و اخلاقی اسلامی با تمام اولیا برخورد نمایند.
2 -در هنگام مراجعه اولیا اگر به علت نداشتن جا از ثبتنام فرزندش معذور هستید این معذوریت را با دلیل و منطق برای آنان اثبات کنید و در عین حال نسبت به ثبتنام فرزندش در آموزشگاههای همجوار او را راهنمایی نمایید. چون در همه حال مردم از ما انتظار یاری دارند.
3 -هر زمان پدر و مادری جهت کاری به مدرسه مراجعه مینمایند از آنها با خوشرویی استقبال و حتیالمقدور نسبت به انجام تقاضایش با وی همکاری نمایید.
4 -عدم توجه اولیا به مدارس را به حساب فرزندشان منظور نکنید. مبادا خدای ناکرده دانشآموزی به علت عدم توجه پدر یا مادرش به مدرسه مورد سرزنش یا تنبیه قرار گیرد.
5 -از نوشتن نامه تند و کنایهزدن به اولیایی که نسبت به تعلیم و تربیت فرزندانشان کوتاهی میکنند شدیدا خودداری کنید.
به امید آن که مدیران محترم آموزشگاههای کشور با رعایت حداقل این نکات بتوانند بیش از پیش اولیا را به کنون باصفای مدرسه فراخوانند و با تعاون و همکاری آنان رسالت خود را که تعلیم و تربیت آیندهسازان این مملکت اسلامی بهتر انجام دهند.
نتیجهگیری
با توجه به مطالبی که بیان شد نتایج بهدستآمده به شرح ذیل اعلام میگردد:
1 -تماس اولیا و شناسایی دانشآموزان محروم از محبت والدین (فوت یا متارکه والدین) به میزان زیادی بر پیشرفت تحصیلی اینگونه دانشآموزان اثر دارد.
2 -رابطه نزدیک و تنگاتنگ والدین و مربیان میتواند به مقدار قابلتوجهی بر آگاهسازی والدین در پیشگیری از اختلالات عاطفی دانشآموزان کمک کند و در بهبود فرآیند آموزش و پیشرفت تحصیلی موثر باشد.
3 -تماس اولیا با معلمین به منظور شناخت علل ناسازگاری و برخورد مناسب با دانشآموزان به میزان زیادی بر رشد شخصیتی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تاثیرگذار است.
4 -دایر نمودن کلاسهای تقویتی و جبرانی از سوی انجمن برای دانشآموزان ضعیف از نظر درسی در پیشرفت تحصیلی آنان به میزان قابل توجهی موثر است.
5 -تبادل نظر علمی، حرفهای، فرهنگی و اجتماعی والدین با دبیران در معرفی مشاغل اجتماعی به دانشآموزان دوره راهنمایی میتواند بر تقویت انگیزه تحصیلی دانشآموزان بینجامد.
6 -توجه به آموزش خانوادهها توسط کارشناسان علوم تربیتی و علوم اجتماعی و روحانیون محترم تا میزان زیادی میتواند به حل مشکلات و مسائل خانوادهها و سرانجام پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان بینجامد.
7 -اتخاذ شیوههای رفتاری متناسب با دانشآموزان از قبیل تنبیه، تشویق، انتظار متناسب با تواناییها از طریق آگاهسازی والدین توسط مربیان مدارس بر بهبود روند آموزش و یادگیری موثر است.
8 -وجود تضاد در شیوههای آموزشی و تربیتی میان اولیا و مربیان تا حد بسیار زیادی بر روند آموزش و یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان اثر نامطلوب میگذارد.
9 -کمک مالی و فکری اولیای دانشآموزان در غنیسازی اوقات فراغت بر تداوم امر خطیر آموزش و پیشرفت تحصیلی تاثیر بهسزایی دارد.
10 -شناسایی دانشآموزان دارای مشکل اقتصادی و اعطای کمک از سوی انجمن به آنان تا حد زیادی اینگونه دانشآموزان را به تلاش و کوشش واداشته و انگیزه آنان برای ادامه تحصیل تقویت شده و در نهایت بر بهبود روند آموزش و پیشرفت تحصیلی آنان تاثیرگذار است.
11 -شناسایی دانشآموزان دارای مشکل جسمی نظیر ضعف شنوایی، ضعف بینایی، کلامی و... و جلوگیری از گسترش این عارضهها سلامت روان و شخصیت دانشآموزان مذکور را به مخاطره نمیاندازد و به نسبت بر پیشگیری از مشکلات و مفاسد میکاهد و بر پیشرفت تحصیلی آنان موثر است.
12 -قبول پیشنهادات و طرحهای مفید آموزش که از سوی انجمن ارائه میشود توسط مربیان و اولیای مدرسه میتواند سبب افزایش بازدهی مدرسه و پیشرفت روند امر آموزش در مدرسه گردد.
پیشنهادات
1 -شناخت دانشآموزان محروم از محبت والدین به طور محرمانه صورت گیرد تا دانشآموزان دیگر مطلع نشوند.
2 -مربیان در برخورد با اولیا اخلاق اسلامی را رعایت و اولیا را تنها هنگامی که از فرزند آنها خطایی سر زده است به آموزشگاه دعوت نکنند تا موجب سرافکندگی و خجالت آنان گردد. بلکه باید بهگونهای رفتار کنند که اولیا هر ماه حداقل یکبار برای جویا شدن از وضعیت تحصیلی فرزندان خود به مدرسه مراجعه کنند و به تبادلنظر در این زمینه با مربیان بپردازند.
3 -به امر آموزش خانواده و تشکیل کلاسهای آموزش خانواده توجه و عنایت بیشتری صورت گیرد.
4 -به برگزاری هفته مشاغل در مدارس اهمیت بیشتری داده شود.
5 -پر کردن اوقات فراغت به وسیله والدین و با نظارت و هماهنگی مدرسه انجام پذیرد.
6 -اعطای کمکهای مالی از سوی انجمن به دانشآموزان مستمند بیشتر گردد. البته بهتر است که اینگونه کمکها به صورت محرمانه و حتی بدون اطلاع خود دانشآموز باشد.
7 -برخورد مناسب و محترمانهای با دانشآموزان دارای مشکل جسمی مانند آنهایی که ضعف بینایی و شنوایی و کلامی دارند بشود تا مورد تسمخر دیگر دانشآموزان قرار نگیرند.
8 -مدرسه در حل مشکلات خود از والدین کمک و یاری طلبد و روی آنها حساب باز کند.
9 -نشریه پیوند را برای اولیای دانشآموزان ارسال کنیم.
فهرست منابع و مآخذ
1 -آییننامه انجمن اولیا و مربیان واحدهای آموزشی، وزارت آموزش و پرورش
2 -پیوند: نشریه ماهانه آموزشی - تربیتی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، شماره 271
3 -نگاه: نشریه خبری آموزشی - تربیتی، وزارت آموزش و پرورش، سال پنجم، شماره 61
4 -جهانگرد، یدالله، آشنایی با انجمن اولیا و مربیان، انتشارات دفتر انجمن اولیا و مربیان